ابتدا خبر خوب و مهم آن است که پس از عقبنشینی روسیه، قرارداد غلات اوکراین مجدداً به جریان افتاد. همان طور که کارشناس غلات، مایکل مگدوویتز (Michael Magdovitz)، اظهار داشت، احتمالاً دلیل این امر آن است که نه تنها از سمت غرب بلکه از طرف متحدان روسی که با مشکلات مواد غذایی دستوپنجه نرم میکردند، برای رهایی از این گرفتاری بر کرملین (Kremlin) فشار وارد بود. اکنون به خبر بد میپردازیم.
آنچنان که انتظار میرفت، فدرال رزرو اخیرا با افزایش 0.75 درصد، نرخ بهره را به 4.00 درصد رساند. یک تلاش اولیه در بازار وجود داشت که نشان میداد آنها اقدامات سیاسی آگاهانه خود را با کمی تأخیر انجام میدادند. سپس جرومی پاول (Jerome Powell)، رئیس فدرال رزرو ایالات متحده، سخنرانی ناامیدکنندهای داشت. او به کاهش سرعت افزایش نرخ بهره اشاره کرد؛ اما کاملاً مشخص کرد که برای مدتی طولانیتر از آنچه که بسیاری از افراد انتظار آن را دارند، افزایش نرخ با مقادیر کمتر ادامه پیدا میکند. علاوه بر این هنگامی که یک روزنامهنگار در مورد رشد سهام سوال کرد، در جواب قاطعانهای گفت که اگر FOMC یا همان کمیته بازار آزاد فدرال (Federal Open Market Committee) آنچه که اکنون نسبت به آن مطلع است را در ماه سپتامبر میدانست، سطحی فراتر از نقطه اوج نرخهای بهره فدرال رزرو را در نظر میگرفت. این امر به آن معناست که نرخ بهره ترمینال بالاتری پیشرو است (در مقابل 4.85 درصد اخیر، اکنون فرض بازار بر 5.10 درصد است)، همچنین نشان دهنده تلاشی است که برای افت بازارها صورت میگیرد و نه برای رشد آنها.
با توجه به گزارش آخر ADP مبنی بر این که دستمزد اسمی سالانه 7.7 درصد رشد داشته است، میتوان ایجاد مارپیچ دستمزد _ قیمت را محتمل دانست، با این وجود پاول اظهار داشت که این چنین فکر نمیکند. در ارتباط با مارپیچ دستمزد _ قیمت این که رقم گزارششده بیش از حد بالا است و یا این که پاول اشتباه میکند مشخص نیست؛ احتمالاً او علاقهای به مالیسازی ندارد و اقتصاد صنعتی را ترجیح میدهد، اما بر طبق گزارش گروه مشاوره زیرنظر فایننشنال تایمز (موسوم به FT)، نقش و رشد ارزش جهانی دلار آمریکا بر صنعت اروپا تاثیر منفی گذاشته است که نمونه آن را میتوان در افزایش هزینههای مرتبط با بخش انرژی و کالاها مشاهده کرد. با در نظر گرفتن همه موارد میتوان نتیجه گرفت که پاول نمیخواهد شرایط مالی را تسهیل کند. او نمیخواهد بازار سهام رشد کند، نمیخواهد بازده اوراق قرضه کاهش یابد و همچنین تمایل ندارد تا دلار را تضعیف کند. در واقع پارادایم قدیم به پایان رسیده است؛ اگرچه بازارها از پذیرش آن امتناع میکنند…
در نشست مالی هنگکنگ، مدیر عامل UBS (شرکت جهانی ارائهدهنده خدمات مالی در بیش از 50 کشور) اظهار داشت که اخبار مرتبط با ایالات متحده را مطالعه نکرده و تنها اخبار چین را دنبال میکند. او همچنین گفت که بانکهای جهانی طرفدار چین هستند و به نفع آن عمل میکنند. علیرغم این اظهارات، حزب کمونیست چین (Chinese Communist Party) در بیستمین کنگره خود بر اعتقاد به شعار مارکسیسم_لنینیسم (Marxism_Leninism) تاکید کرد که میگوید: «کاپیتالیستها را با همان طنابی که از آنها میخریم به دار میآویزیم». اگر فرض کنیم که بانکهای جهانی طرفدار چین بوده و از سوی دیگر، سیاستمداران غربی بر ضد آن هستند، این موضوع به لحاظ منطقی، سیاستمداران را در مقابل بانکهای جهانی در چه نقطهای قرار میدهد؟
ارجح دانستن پول به ایدئولوژی، سالها برای هر دو طرف منافعی را ایجاد میکرد. با این حال، این امر تحت سیاست اقتصادی جدید لنین در اتحاد جماهیر شوروی نیز در دهه 1920 انجام شد تا اینکه با استالینیسم (Stalinism) به پایان رسید، زیرا استالین تصمیم گرفت تا کشور را برای دهه 1940 آماده کند. شولی رن (Shuli Ren)، ستوننویس بلومبرگ (Bloomberg) که گویا از این گذشته بیخبر است و شاید فقط به طور غیرمستقیم آن را تکرار میکند، از این که بانکداران هنگکنگ نگران حرفه خود هستند، گلایه کرده و میگوید: «از نظر شی جینپینگ (Xi Jinping)، سیاستمدار چینی که به عنوان دبیر کل حزب کمونیست چین و رئیس ارتش مرکزی خدمت کرده است، بانکداران ارزش زیادی را ایجاد نمیکنند. شش نفر از 13 عضو جدید دفتر سیاسی، دارای پیشینههای علمی و مرتبط با فناوری هستند. هی لیفنگ (He Lifeng) که اکثرا او را به عنوان سکاندار بعدی اقتصاد در نظر میگیرند، در قدرتمندترین نهاد تصمیمگیری چین یعنی کمیته دائمی دفتر سیاسی، عضویت ندارد. باید توجه داشت که طی چند دهه اخیر، سرمایهداران در هنگکنگ بزرگترین مشوقان چین و پل ارتباطی آن کشور با کشورهای توسعهیافته بودهاند. آنها در حالی که هیچ شخص دیگری این کار را انجام نمیداد، از رشد اقتصادی حمایت کرده و برای ایجاد رابطه بهتر میان دو ابرقدرت تلاش میکردند. اما در حال حاضر حتی سرمایهگذاران نیز ایمان خود به شی جینپینگ را از دست دادهاند».
حقیقتا لیلاند میلر (Leland Miller) مدیرعامل China Beige Book، به درستی اشاره میکند که علیرغم ارائه شواهدی مبنی بر صفر شدن نرخ ابتلا به کووید (در حالی که قرنطینههای جدیدی در شانگهای و بزرگترین کارخانه آیفون در جهان رخ میدهد)، باید اذعان کرد که آن رشد بالای تولید ناخالص داخلی که در گذشته اتفاق میافتاد، به دلایل ایدئولوژیک مجدداً رخ نخواهد داد، زیرا دولت چین ادامه این مدل رشد اقتصادی را به عنوان آسیب در برابر قوانین حزب کمونیست چین شناسایی کرده است. آنها میدانند که دیگر اجرای مدلی که در واقع از غرب الگوبرداری شده و یا به اتفاق یکدیگر انتخاب کردهاند، عملی نخواهد شد. حزب کمونیست چین از تلاش برای ایجاد QE یا همان سیاست تسهیل کمی (Quantitative Easing)، پرداخت بدهی دولت از طریق انتشار پول و این که بدهیهای موجود افزایش یابد، میترسد. در نتیجه، همه ما شاهد کاهش در رشد اقتصادی چین هستیم که افراد کمی وقوع آن را پیشبینی میکردند.
اقتصادهای شوروی و چین پیش از اصلاحات، دارای محدودیتهای ملایم در بودجه، بدهیهای پولی و تورم سرکوب شده بودند. با این حال چین امروز، تاریخ و مارکسیسم را با دقت مطالعه میکند. برخلاف تصور نادرست رایج، مارکسیسم با تورم پول فیات و همچنین حماقت و انقلابی که باعث نابرابری «سرمایه ساختگی» میشد، مخالف بود و استاندارد طلا را ترجیح میداد. لنین در اتحاد جماهیر شوروی، سیستمهای ارز دوتایی را با گردش دوگانه (خارجی و داخلی) اجرا میکرد که یکی با پشتوانه طلا و دیگری با پشتیبانی فیات بود؛ اما ارزی که پشتوانه طلا داشت، در زمان لنین ارز برنده محسوب میشد.
در اینجا باید به این نکته اشاره شود که دولت چین، مالیسازی بیشتر و نیز افزایش قیمت مسکن را نمیخواهد. این که سهام رشد کند و بازده اوراق قرضه کاهش داشته باشد را به صلاح نمیبیند. چین تمایلی ندارد که شاهد افزایش در ارزش یوان (CNY) باشد. مجددا پارادایم حزب قدیم در حال پایان است؛ اگرچه بازارها از پذیرش آن سر باز میزنند…
حزب سوسیال دموکرات در حال تضعیف شدن است و به نظر میرسد که آلمانیها به چین گرایش پیدا کردهاند…
برخلاف پیدایش عرصه جدید ژئوپلیتیکی، برلین همچنان میخواهد معاملات بیشتری را با پکن داشته باشد. صدراعظم شولز (Scholz) که به چین سفر کرده بود، نه تنها نامه سرگشاده 186 روشنفکر و مخالف چینی که از او خواسته بودند به چین نرود را نادیده گرفت؛ بلکه بر ایجاد همکاری بیشتر در هر زمینهای که ممکن است تأکید داشت. یک لیست از 100 شرکت برتر آلمانی که خواستار همراهی بودند وجود داشت و دهها شرکت موفق به حضور در این سفر شدند. از نظر منتقدین و همچنین اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا در چین، این امر باعث میشود که آلمان مانند دایناسوری احمق به نظر برسد که به یک شهابسنگ در حال سقوط به سمتش نگاه میکند و به این فکر میکند که آیا میخواهد با او دوست بشود یا خیر.
تنها مشکل آلمان، مسائلی نیست که با دیدگاه مشابه بانک جهانی در چین اتفاق میافتد؛ بلکه از دید اتحادیه اروپا مشکل سیاست بازرگانی اخیری است که پس از اختصاص یارانههای قیمت انرژی در این کشور و واکنش ضعیف نسبت به جنگ در اوکراین همراه بوده است.
علاوه بر این، ایالات متحده که در حال فروش LNG یا همان گاز مایع طبیعی به آلمان است، اتفاقات را رصد میکند. آیا اکنون ممکن است که هیچ تمایلی برای کشاندن زنجیرههای تأمین صنعتی آلمان به سمت انرژی ارزان ایالات متحده وجود داشته باشد؟ نماینده تجاری ایالات متحده (USTR)، به تازگی به اتحادیه اروپا پیشنهاد داده است که در سیاست صنعتی سبز، یارانهها و احتمالاً تعرفههای آتی علیه چین، به آنها بپیوندد؛ پیشنهادی که آلمان به سختی جرات رد کردن آن را خواهد داشت. در همین حال سیاستهای فدرال رزرو در تقویت دلار، تقاضای جهانی برای ذخیره محصولات آلمانی را تضمین میکند؛ همان ذخیرهای که مدتهاست در آلمان به اتمام رسیده است.
منبع: zerohedge.com
جهت پیگیری اخبار، مقالات آموزشی و تحلیلهای فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
بیشتر بخوانید:
- درسهایی از یک فروپاشی؛ چگونه نیروهای ژئوپولتیک، چین و روسیه را به هم نزدیک کردهاند؟
- چین و زنجیره تامین جهانی که به آن وابسته است
- چین چگونه بر دلار آمریکا تاثیر میگذارد؟
- مناقشه روسیه و اوکراین بر سر چیست و چه تاثیری بر بازارها میگذارد؟