- جنگ در اوکراین احتمالاً بنزین بیشتری را بر آتش تورم خواهد ریخت و اقتصاد جهانی را به رکود تورمی تهدید میکند.
- رکود تورمی کاهش سرعت فعالیت اقتصادی ناشی از تورم است.
در دنیای تجارت کنونی بخش بزرگی از بازار بازی “احمق بزرگتر” را انجام میدهند، سرمایهگذارانی که سهامهای بیش از حد ارزشگذاری شده را میخرند و حتی به طریق دیگر پول خود را صرف ارزهای رمزنگاری شده و NFT های کمبها میکنند، به این امید که به زودی آنها را به یک “احمقتر ” با قیمتی بالاتر بفروشند و سود کنند. در طول شش ماه گذشته بازار شروع به خالی شدن از احمقها کرد. نرخ بهره و تورم بالاتر، عقلانیت را به بازار بازگرداند. ضرب المثلی در وال استریت وجود دارد که میگوید بازارهای خرسی پول را به صاحبان واقعی خود باز میگرداند و این چیزی است که ما اخیراً تجربه کردهایم.
همانطور که جلوتر در ادامه خواهیم دید، فهرست مواردی که در شرایط امروز بازار باید نگران آن بود در حال افزایش است. در واقع، زمانی که ما سرشار از احساس موفقیت یا شکست هستیم، زمانی است که میخواهیم تلاش خود را بیشتر کنیم تا مطمئن شویم که احساسات (اعتماد به نفس بیش از حد یا کم) ذهن و تصمیمگیری ما را به هم نمی زنند. ما دائما هر دارایی و سهامی که در اختیار داریم را چندین بار بررسی میکنیم تا مطمئن شویم که فرض ما در مورد هر یک بی عیب و نقص باقی بماند.
اگر بخواهیم منصف باشیم، برخی از سهامی که امروز به شدت در حال سقوطند، متعلق به کسبوکارهای واقعا بدی هستند، در حالی که برخی متوسط و برخی دیگر عالی هستند. یک تغییر گسترده در احساسات بازار معمولاً تمایزات بین آنها را کاهش داده و همه آنها به طور یکسان به عنوان زباله در نظر گرفته میشوند. وظیفه ما این است که با دقت از میان این خرابهها عبور کنیم و کسبوکارهای خوب را که با قیمت مناسب معامله میشوند، شناسایی کنیم (کسبوکارهای با حاشیه امنیت قابل توجه). این آشفته بارار اخیر برای ما دنیای وسیعتری از سهامها را برای مطالعه بیشتر فراهم کرده است و ما از این فرصت استقبال میکنیم.
تورم همه جا هست
جنگ در اوکراین احتمالا بنزین بیشتری را بر آتش شدید کنونی تورم خواهد ریخت و اقتصاد جهانی را تهدید به رکود تورمی میکند. همانطور که بعتر خواهیم خواهد، رکود تورمی کاهش سرعت در فعالیت اقتصادی ناشی از تورم است.
قبل از اینکه به جزئيات آشفته رکود تورمی بپردازیم، باید آنچه را که در اقتصاد ایالاتمتحده و جهان میگذرد را مرور کنیم.
نفت
اول، افزایش قیمتها باید در نظر گرفته شوند. حتی قبل از همهگیری کرونا، عرضه نفت و گاز به دلیل کاهش سرمایهگذاری ناشی از قیمتهای پایین نفت و گاز طبیعی و از بین رفتن پتروکربنها از سوی عوامل محیطی، اجتماعی و حکومتی (ESG) محدود شده بود. همهگیری باعث سقوط بیشتر سرمایهگذاری در این بخش شد. تهاجم روسیه به اوکراین، جهان را وادار کرد تا سومین تولیدکننده بزرگ پتروشیمی را از بازار طرد کند.
محرکها در بازار نفت کمی متفاوت با بازار گاز طبیعی است. نفت یک کالای قابل تعویض است که به راحتی توسط تانکرها حمل می شود و بنابراین میتوان آن را (نسبتا) به آسانی از یک مشتری به مشتری دیگر انتقال داد. به عنوان مثال، اگر چین قبلا از عربستان سعودی نفت میخرید و اکنون از روسیه نفت میخرد، نفتی که چین از خرید آن از عربستان سعودی منصرف شد را در حال حاضر آلمان خریداری میکند. با این حال روسیه نفت خام سنگین و عربستان نفت خام سبک تولید میکند، بنابراین برای پیادهسازی این جایگزینیها، پالایشگاهها نیاز به تنظیم مجدد دارند و این کار ماهها زمان خواهد برد.
تحریمهای نفتی تنها در صورتی بر اقتصاد روسیه تأثیر میگذارد که همه از خرید نفت روسیه خودداری کنند. اگر همه کشورها تحریمها را بپذیرند، حدود ۸ میلیون بشکه نفت صادراتی روزانه از بازار حذف میشود. با توجه به اینکه جهان در هر روز حدود ۸۸ میلیون بشکه نفت مصرف میکند، این مقدار کاهش قابل توجه است.
مشخص نیست که چین و هند، بزرگترین و سومین واردکننده بزرگ نفت، به خرید مقادیر قابل توجهی نفت از روسیه ادامه دهند، زیرا این کار به روابط آنها با غرب آسیب میرساند. البته هیچ یک از این دو کشور تمایلی ندارند که غرب به آنها بگوید چه کار کنند. آنها منافع اقتصادی خود را دارند که باید در نظر بگیرند، اما باید در نظر داشت که تجارت آنها با آمریکا و اروپا به طورچشمگیری بیشتر از روسیه است.
به نظر میرسد که هر دو کشور آرام آرام از روسیه فاصله میگیرند. به عنوان نمونه، شبکه کارت اعتباری چینی UnionPay در حال قطع کردن رابطه خود با روسیه است. اگرچه روسیه دارای یک شبکه کارت اعتباری داخلی به نام Mir است، اما به دلیل اینکه ارتباط این کشور با شبکههای Visa ، Mastercard و در حال حاضر UnionPay قطع شده است، شهروندان روسی در سفرهای برونمرزی در خرج کردن پول با مشکل روبرو میشوند.
در واقع این جنگ اخیر یک فیلم تبلیغاتی وحشتناک برای تسلیحات روسی بود، و احتمال زیادی وجود دارد که هند تصمیم بگیرد به سمت سلاحهای غربی روی بیاورد که در اینصورت به غرب نزدیکتر خواهد شد.
در کوتاه مدت، عرضه نفت روسیه به بازار جهانی احتمالا کاهش خواهد یافت، اما تشخیص مقدار دقیق این کاهش مشکل است. تقاضا برای نفت روسیه به وضوح کمتر شده است و قیمت نفت اورال روسیه ۳۰ درصد کاهش داشته، در حالیکه که قیمت جهانی نفت به بالاترین حد خود رسیده است.
در بلند مدت، تصویر عرضه نفت از روسیه بدتر به نظر میرسد. دلیل خوبی وجود داشت که چرا در گذشته شرکتهای غربی در پروژههای نفتی روسیه مشارکت داشتند. صرف دلبستگی به غرب، نمیتواند انگیزهای باشد که روسیه را به اشتراک درآمدهای نفتی با BP و Exxon سوق دهد. شرکتهای غربی تخصص فنی مورد نیاز را به میادین بسیار چالش برانگیز نفت و گاز طبیعی روسیه آوردند. حتی اگر چین و هند به خرید نفت و گاز روسیه ادامه دهند با خروج غرب از روسیه، احتمالاً تولید بلندمدت نفت و گاز این کشور کاهش خواهد یافت.
گاز
حال بیایید به بازار گاز طبیعی بپردازیم….
حمل و نقل گازها بسیار پیچیدهتر از حمل و نقل مایعات است. گاز طبیعی را میتوان از دو طریق انتقال داد: از طریق خطوط لوله (که ارزانترین و کارآمدترین راه است، اما ساخت آن سالها طول میکشد) و یا با کشتیهای LNG (گاز طبیعی مایع). در این روش گاز را تا دمای ۲۶۰- درجه فارنهایت خنک میکنند تا تبدیل به مایع شود. اروپای غربی، به ویژه آلمان، به شدت به گاز روسیه وابسته است که در حال حاضر از طریق خطوط لوله به اروپا منتقل میشود.
این مورد را نیز باید به عنوان نکته جانبی در نظر داشت که در گذشته، سیاستمداران آلمانی در اشتیاق حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، انرژی هستهای را که عاری از دیاکسیدکربن است، رها کرده و به سمت تولید انرژی پاک از منابع متناوبی مثل باد و خورشید روی آوردند (و در کنار آنها مجبور به استفاده دوباره از منابع تولید دائمی مانند زغال سنگ شدند که دی اکسیدکربن زیادی را به جو اضافه میکند) و با این تصمیم خود، آینده خود را عملا به روسیه گره زدند.
در حال حاضر تعدادی از کشورهای اروپایی کوچکتر استفاده از گاز روسیه را کنار گذاشتهاند. آلمان و ایتالیا، بزرگترین مصرفکنندگان گاز روسیه، متعهد میشوند که بتوانند در کمتر از دو سال خود را از وابستگی به گاز روسیه خارج نمایند. این روند وقتگیر خواهد بود و چیزی نیست که یک شبه (یا در عرض دو سال) اتفاق بیفتد. زمان زیادی طول میکشد تا اروپا به طور کامل گاز طبیعی روسیه را کنار بگذارد، زیرا ساخت پایانههای LNG سالها زمان خواهد برد و افزایش تولید گاز طبیعی نیز به همین ترتیب است.
قیمت نفت و گاز طبیعی احتمالاً در سطوح بالا باقی خواهد ماند یا حتی در چند سال آینده بالاتر خواهد رفت و تولید گاز طبیعی و نفت ایالات متحده نیز به احتمال زیاد باید به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
مواد غذایی
دومین عامل جدید تورم، مواد غذایی است و این یک نگرانی قابل ملاحظه خواهد بود. روسیه و اوکراین حدود ۱۵ درصد از عرضه گندم جهان را تولید میکنند، بعلاوه این دو کشور حدود یک سوم صادرات جهانی گندم (یا حدود ۷ درصد از مصرف جهانی گندم) را تشکیل میدهند. روسیه صادرات گندم را ممنوع کرده است و فصل کاشت در اوکراین احتمالاً به دلیل جنگ مختل میشود، در نتیجه عرضه جهانی گندم ممکن است تا ۷ درصد کاهش یابد. این عدد بزرگ به نظر میرسد، اما بیشتر از نوسانات تاریخی ناشی از خشکسالی و سایر بلایای طبیعی نیست که در طول تاریخ قیمت گندم را چند درصد افزایش داده است. پس این چیزی نیست که نگرانی ایجاد کند.
ما نگران افزایش سرسام آور قیمت کودهای نیتروژن و پتاسیم از ابتدای جنگ هستیم. روسیه و بلاروس دومین و سومین صادرکننده بزرگ پتاس مورد استفاده برای تولید کود پتاسیم هستند (کانادا بزرگترین تولید کننده است). کود نیتروژن از گاز طبیعی تهیه میشود و قیمت گاز طبیعی بسیار بالا رفته است. قیمت بالای کود منجر به افزایش قابل توجه قیمت تمام مواد خوراکی، از ذرت گرفته تا آووکادو و گوشت خواهد شد.
تورم در مواد غذایی به طور نامتناسبی بر کشورهای کمدرآمد و همچنین بر فقرا در کشورهای ثروتمند تأثیر میگذارد. مصرفکنندگان در ایالات متحده ۸.۶ درصد از درآمد قابل تصرف خود را صرف مواد خوراکی میکنند (از ۱۷٪ در دهه ۱۹۶۰ کمتر است) در حالیکه در کشورهای فقیر این رقم به طور قابل ملاحظهای بیشتر است به عنوان مثال، یک اوکراینی به طور متوسط ۳۸ درصد از درآمد قابل تصرف خود را صرف غذا میکند.
نرخ بهره
سومین منبع جدید تورم، نرخهای بهره بالاتر است که همه کالاها را گرانتر میکند، از ماشین لباسشویی و خشککن گرفته تا خودرو و خانه. در دهه گذشته ما به پول و اعتبار ارزان و فراوان عادت کردیم. اگر تورم همچنان در سطوح بالا باقی بماند، اعتبار ارزان به یک یادگار از گذشته تبدیل خواهد شد. نرخهای وام مسکن تقریباً دو برابر شده است بطوريکه از پایینترین سطح سال ۰۲۱ ، وامهای مسکن ۳۰ ساله تا زمان حال ۵.۱ درصد افزایش یافته است. متوسط قیمت خانه ۴۲۸ هزار دلار است ( این عدد قبل از همهگیری ۳۳۰ هزار دلار بود). افزایش بهره از ۲.۷ به ۵.۱ درصد به طور میانگین ۷۰۰۰ دلار در سال یا ۱۲ درصد از کل درآمد متوسط ۶۱ هزار دلاری، برای مصرفکننده متوسط هزینه دارد. حدود یک سوم کشور صاحبخانه نبوده و اجارهنشین هستند. اجارهها در سال ۲۰۲۱ به میزان ۱۱.۳ درصد افزایش یافت و در سال ۲۰۲۲ همچنان به افزایش خود ادامه میدهند.
در حال حاضر اگر افزایش قیمت در انرژی (بنزین و گرمایش)، تورم مواد غذایی و هزینه بالاتر هر چیزی که باید تامین مالی شود را اضافه کنیم، متوجه میشویم که چگونه مصرفکننده از هر جهت تحت فشار قرار دارد. اعداد تورمی اعلامی از سوی دولت، نشان دهنده افزایش ۷ تا ۹ درصدی قیمتها هستند. اعتقاد بر این است که این اعداد با وجود اینکه رکوردهای چند دههای را به ثبت رساندهاند، بسیار پایین هستند. رقم واقعی بسیار بالاتر است، مثلا اعداد تورم صادرات و واردات که هنوز توسط دولت تعدیل نشدهاند، اشاره بر تورم بین ۱۲ تا ۱۸ درصد را دارند.
مشکلات زنجیره تامین
یکی دیگر از مقصران تورم بالاتر، مسائل زنجیره تامین است. چین در حال گذراندن یک تعطیلی جزئی دیگر در اقتصاد خود است و از طرف دیگر پوتین باعث شد ما کرونا را فراموش کنیم، اما کرونا ما را فراموش نکرده است. چین بهعنوان منشا اولیه کووید_۱۹، در بین کشورهایی قرار دارد که دارای کمترین تعداد سرانه عفونت و مرگومیر ناشی از کروناست. نتیجه منفی این قضیه آن است که چین اکنون ایمنی گلهای(جمعی) بسیار پایینی دارد و با وجود اینکه این کشور واکسنهای داخلی تولید میکند، اما آنها خیلی مؤثر نیستند و چین از واردات واکسنهای غربی خودداری میکند.
شی، رئیسجمهور چین، به پافشاری بر برقراری سیاست “کووید صفر” مشهور است. امروز این سیاست با جدیت در چین در حال اجراست بطوريکه دولت شهرهایی را که به اندازه یک کشور بزرگ اروپایی هستند، قرنطینه میکند تا از شیوع این ویروس جلوگیری کند. از آنجایی که چین مقدار زیادی از مواد مصرفی مورد نیاز ما را تولید میکند، فرایند ساخت مختل شده و تولید کمتری انجام میشود و در نتیجه مشکلات عرضه “گذرا” از چین همچنان ادامه خواهد داشت و بر تورم خواهد افزود.
جهانیزدایی
و در نهایت، جنگ در اوکراین به پروسه جهانیزدایی سرعت بخشیده است. جهانیشدن، یک سونامی بزرگ تورمزدایی (تورم منفی) بود. همهگیری، شکنندگی سیستم ذخیره و عرضه جهانی ما را آشکار کرد. جنگ در اوکراین به غرب یادآوری کرد که سیستم تجارت جهانی با این فرض ساخته شده است که ما با شرکای تجاری خود وارد جنگ نمیشویم ولی در عمل جنگ بین دو کشور این فرض را شکست و سرعت جهانیزدایی انتخابی را تسریع کرد. این امر به نوبه خود منجر به افزایش قیمت همه چیز در درازمدت خواهد شد و این ما را به رکود تورمی میرساند.
رکود تورمی؛ محتمل ولی نه شاید آنقدر مهم!
اگر افزایش هزینهها (تورم) قابل پیشبینی بود، بنابراین دستمزدها با این افزایش مطابقت داشت و تأثیر این افزایشها بر مصرف کالاها ملایم بود. اما شرایط به این شکل پیش نرفته است. باوجود اینکه دستمزدها ۳ تا ۴ درصد افزایش داشته است، ولی آنها به طور قابل توجهی از اعداد تورم رسمی و تورم واقعی فاصله دارند و این قبل از آن است که نرخ بهره بالا و افزایش قیمت کود ناشی از جنگ در اوکراین به تولید و قیمت مواد غذایی و مخارج مصرفکنندگان ضربه بزند.
همانطور که تورم از رشد دستمزدها پیشی میگیرد، مصرفکنندگان قدرت خرید کمتری پیدا کرده و بنابراین توانایی آنها برای خرید کالاهای غیر ضروری کاهش مییابد. اینگونه است که تورم به بادی مخالف برای رشد اقتصادی تبدیل میشود که به این وضعیت رکود تورمی میگویند. تأثیر تورم بر اقتصاد به تفاوت بین نرخ تورم و رشد دستمزد بستگی دارد. هر چه اختلاف بین این دو عدد بیشتر باشد، تورم بیشتر باعث کاهش سرعت رشد اقتصادی شده و در ادامه منجر به رکود تورمی میشود.
اما چرا نباید چندان نگران رکود بود؟
رکود مکانیزم طبیعی پاکسازی اقتصاد است. در طول دوره رشد اقتصادی، شرکتها در اصطلاح عامیانه شروع به فربهشدن میکنند. آنها افراد زیادی را استخدام کرده و موجودی خود را انباشته میکنند. رکود به منزله برنامه غذایی طبیعی است برای شرکتهایی که نیاز به کاهش چربی دارند. رکودها سرگرم کننده نیستند (به ویژه برای کسانی که شغل خود را از دست میدهند)، اما از نقطه نظر تاریخی وقفههایی کوتاه مدت بین رشدهای اقتصادی بودهاند.
برای اینکه ببینیم اقتصاد و سهام در یک محیط با تورم بالا چگونه عمل خواهند کرد، باید نگاهی به کارهایی که آنها در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی و یا طی ۲۰ سال گذشته انجام دادهاند بیاندازیم.
طی بیست سال گذشته شاهد کاهش نرخ بهره و تورم پایین بودیم که به نوبه خود باعث افزایش پایانناپذیر (فقط با وقفههای کوتاه مدت) قیمت مسکن شد. در این وضعیت پول اضافی به جیب مصرفکنندگان وارد شد و قیمت تمام داراییها (به ویژه سهام) بالا رفت، این امر به نوبه خود اعتماد مصرفکننده را افزایش داد، زیرا مردم احساس ثروتمندی کردند و تشویق به خرج کردن شدند.
این شرایط پول اعتباری بسیار زیادی را وارد بازار کرد و موجب گسترش چند برابری بازار سهام شد. علیرغم سه برابر شدن بدهی دولت، پرداخت سود بدهی ما به عنوان درصدی از بودجه فدرال، نزدیک به پایینترین حد تاریخ رسیده است. باید به اين نكته توجه داشت که نرخ بهره پایین و هزینهکرد دولتی محرکهای اقتصاد هستند. اما اکنون شرایط برعکس شده است، بازار سهام کاهش مییابد و رشد اقتصادی در دراز مدت ضعیف خواهد بود.
در بیشتر از ۲۰ سال گذشته، هر بار که اقتصاد دچار لغزش شده است، فدرال رزرو با کاهش نرخ بهره و افزایش نقدینگی باعث نجات دوباره بازار و اقتصاد شده است. اما امروز، برای جلوگیری از تبدیل تورم به ابرتورم، فدرال رزرو برخلاف آنچه در قرن بیست و یکم عادت به انجام آن داشت، باید نرخ بهره را افزایش دهد.
با این حال، وظیفه ما این است که برای بدترین سناریوها آماده شویم و در عین حال به بهترینها امیدوار باشیم. از آنجایی که امید داشتن رویکردی راهبردی نیست، بنابراین باید تمام انرژی خود را روی قسمت آمادهسازی متمرکز مکنیم. با توجه به این نکته حباب بازار هنوز فضای زیادی تا تخلیه کامل دارد، در کنار مسئله ارزشگذاری بالای بازار سهام و تصویر ناخوشایند اقتصاد جهانی، باید در چینش پرتفوی خود بسیار محافظه کارانه عمل کنیم.
منبع: gurufocus
سپاس فراوان از تحليل بسيار خوبتان از اقتصاد جهاني .
❤️❤️❤️❤️
بسیار عالی و مفید
عالی و جامع بود ،ممنون
عالی بود واقعا لذت بردم..ممنونم از سایت بی نقص تون