بازارها از نگاه اقتصاد کلان
سلام! از تعطیلات تابستان برگشتم و البته باتجربهتر از همیشه. باورش سخت است؛ ولی ژوئن سال آینده سیامین سالگرد فعالیت من در بازارهای مالی علیالخصوص فارکس خواهد بود.
در چند ماه اخیر، چشمانداز کلان اقتصادی تقریباً ثابت بوده است. تورم کاهش یافته، بازار کار خنک شده ولی همچنان در شرایط ایدهآلی است، رشد تولید ناخالص داخلی در محدوده ۲ درصد است، داراییها به یمن هوش مصنوعی و غولهای فناوری بسیار پررونقاند، قیمت مسکن نیز از ثبات خوبی برخوردار است و نرخ ساختوساز بیشتر شده است، اقتصاد چین هم چنگی به دل نمیزند و … این وضعیت در تمام سال کمابیش برقرار بوده است.
کاهش نرخ بهره در نشست سپتامبر فدرال رزرو کاملاً قیمتگذاری شده که البته از نظر من بسیار منطقی است. فدرال رزرو دقیقاً به آنچه میخواست رسیده و فرود نرم موفقیتآمیز بوده است.
توجه به قیمتگذاری فعلی بازار موضوع مهمی است اما شاید مهمتر از آن کاهش نوسانات در بازارها باشد. به یاد بیاورید که در ماههای ژانویه و فوریه، بازارها چگونه شرطبندی روی میزان کاهش نرخ بهره را مرتباً تغییر میدادند و با ترس و امید از رکود اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۲۴، بازارها دستخوش تغییرات و نوسانات زیادی میشدند. اما از آوریل به بعد، اجماع بازار در مورد وضعیت اقتصاد و مسیر نرخ بهره، منجر به کاهش نوسانات در بازار ارز و سهام شده است. اگرچه گاهی اوقات نوسانات عجیبوغریبی در بازار مشاهده میشود؛ اما بهطورکلی پایینبودن نوسانات، مطلوب معاملهگران نیست. این شرایط (بازار کم نوسان) احتمالاً تا نزدیکشدن به انتخابات آمریکا در نوامبر ادامه خواهد داشت.
تحولات اقتصادی در خارج از امریکا بهمراتب جذابتر بود، برای مثال:
دوره مستر کلاس طلا
مشاهده رایگان دوره آموزشی طلا
قسمت 1 تا 3 دوره مستر کلاس طلا، جامعترین و کاملترین دوره آموزشی طلا را از طریق لینک زیر مشاهده کنید
- بانک مرکزی نیوزیلند (RBNZ) شدیداً لحن داویشی داشته است. این در تضاد شدید با جلسه ماه مه آنها است که به طرز عجیبی لحن هاوکیشی داشتند. بهطورکلی، اقتصاد نیوزیلند در حال حاضر اقتصاد قدرتمندی نیست.
- بانک مرکزی استرالیا (RBA) یکی از دو بانک مرکزی بزرگ است که بازار از آن، انتظار افزایش نرخ بهره را دارد، نه کاهش. ازآنجاییکه بانک مرکزی استرالیا نرخ بهره را نسبت به سایر بانکهای مرکزی بسیار پایین نگه داشته، دیگر فضایی برای کاهش بیشتر آن ندارد و در نتیجه در موقعیتی نیست که بتواند نرخ بهره را کاهش دهد.
- بانک مرکزی انگلستان نگران تورم بالای خدماتی است و تصمیم گرفته است ضعف بازار کار و حرکت شاخص CPI به سمت هدف (۲٪) را نادیده بگیرد، زیرا اعتقاد دارند که پایداری تورم خدماتی ممکن است به این معنی باشد که کاهش تورم فعلی پایدار نیست.
این تغییرات ملایم در سیاستگذاریها باعث شده بازارها از سکون خارج شده و حرکات سریعی در ارزها ایجاد شود که در بخش ارزهای فیات درباره آنها صحبت خواهیم کرد.
تصمیم بانک مرکزی انگلستان برای تمرکز بر تورم خدماتی نمونه خوبی از چالشهای پیشروی بانک مرکزی است وقتی که قرار است میان ۱۵ یا ۲۰ شاخص تورم مختلف که بعضاً سیگنالهای متناقضی نیز صادر میکنند، یکی را انتخاب و بر اساس آن تصمیمگیری نمایید. در ایالات متحده، تورم خدماتی پایینتر است و در دو ماه اخیر نیز شاخص منفی بوده است. بااینحال، اگر تورم خدماتی را مبنا قرار دهیم نمیتوان بهطورقطع در مورد حل مشکل تورم اظهارنظر کرد.
✔️ بیشتر بخوانید: سیاست پولی بانک مرکزی چیست؟
من این نظریه را که در تولید و اشتغال، ما بهتدریج به سطوح پیش از کرونا برمیگردیم هرچند که قیمتها به دلیل تغییرات ساختاری در بازار کار کمی چسبنده باقی میمانند، کاملاً منطقی میدانم.
تحولات سیاسی اخیر در امریکا
دریافت رایگان سیگنال فارکس
با عضویت در آکادمی ماکروترید، شما سیگنال، آموزش و گفتگو با تحلیلگران و اعضای آکادمی دریافت خواهید کرد.
حکایت این روزهای جو بایدن، شبیه به زمانی است که یک بادکنک را رها میکنید و هوای آن خارج میشود و صدای فش فش ایجاد میکند و به طور تصادفی دور اتاق میچرخد، سپس بادش خالی شده و به شکل بیحال و سستی به زمین میافتد.
اما این تغییرات چه تأثیری بر بازارها خواهند داشت؟ تا الان تأثیر خاصی نداشتهاند. به نظر میرسد که بایدن برای نرخهای بهره بلندمدت مفید است، زیرا او باعث میشود فدرال رزرو تحتفشار قرار گیرد تا با سیاستهای مالی و تعرفهای که موجب تورم میشوند، مقابله کند. در مقابل پیروزی ترامپ احتمالاً برای ارزهای دیجیتال خوب است؛ زیرا او آنها را با آغوش باز خواهد پذیرفت و به حماقتهای نظارتی که بیش از ده سال ارزهای دیجیتال آمریکا را آزار میدهد، پایان خواهد داد. اما هنوز برای قضاوت زود است؛ زیرا هنوز نمیدانیم آیا ترامپ قرار است با بایدن، هریس یا شخص دیگری رقابت کند.
بازار سهام
مقالات زیادی درباره تمرکز (به این معنی که چند شرکت بزرگ (معمولاً در حوزه فناوری) بخش بزرگی از کل بازار سهام آمریکا را تشکیل میدهند) نوشته شده و دو نظریه اصلی در این زمینه وجود دارد:
- تمرکز در این سطح، ریسکهایی شبیه سال ۱۹۹۹ را بههمراه خواهد داشت. در سال ۱۹۹۹، قبل از ترکیدن حباب داتکام، تعداد کمی از شرکتهای فناوری، ارزش بسیار بالایی داشتند. این نوع تمرکز زیاد در بازار میتواند خطرناک باشد زیرا اگر این شرکتها دچار مشکل شوند، کل بازار تحت تأثیر قرار میگیرد.
- شرکتهای بزرگ تکنولوژی به دلیل حاشیه سود بالا و رشد درآمد مستحق چنین جایگاهی هستند. این شرکتها به دلیل مزیتهای رقابتی و مدلهای کسبوکار قوی، میتوانند درآمدهای بالایی تولید کنند و سودآور باشند که این موضوع ارزش بالای آنها را توجیه میکند.
اگر مدیر صندوق سرمایهگذاری نیستید، نیازی به تجزیهوتحلیل نظرات فوق ندارید. بجای آن دیدگاه زیر برای شما مفیدتر خواهد بود:
من سهام شرکتهای بزرگ فناوری را نمیفروشم؛ زیرا این شرکتها همچنان درحالرشد هستند و هزینههای عملیاتی کمی دارند و درآمدهای بالایی تولید میکنند. این وضعیت شبیه به انحصار است؛ زیرا این شرکتها توانستهاند بهگونهای بازار را تسخیر کنند که رقبا نمیتوانند بهراحتی وارد آن شوند یا با آنها رقابت کنند. بهعبارتدیگر، این شرکتها کنترل قابلتوجهی بر بازار دارند و سودآوری بالایی دارند. این شرکتها به دلیل اثرات شبکهای بخش بزرگی از بازار را کنترل میکنند. اثرات شبکهای باعث میشود که شرکتهای بزرگ فناوری بهسرعت رشد کنند و بخش بزرگی از بازار را به خود اختصاص دهند، زیرا کاربران جدید به دلیل تعداد زیاد کاربران قبلی به این شبکهها جذب میشوند؛ لذا فروش این نوع سهام خطرناک است. بهطورکلی افراد کمی از شرطبندی علیه این حبابها سود بردهاند.
همچنین نمیخواهم مالک سهام یک شرکت ۴.۳ تریلیون دلاری با نسبت قیمت به سود (P/E) 40 باشم. تاریخ نشان داده که مالکیت سهام بزرگ در آمریکا معمولاً ایده خوبی نیست و این نوع سهام در بلندمدت ممکن است بازده خوبی نداشته باشند. همچنین، شاخصهای سهام فعلی تنوع کافی ندارند و بیشتر به سمت فناوری متمایل هستند.
بنابراین، هیچ ضرورتی ندارد که روی خرید یا فروش سهام شرکتهای فناوری متمرکز شویم و چنین ریسکهایی را به جان بخریم. در مقابل بهتر است به شاخصهای با تنوع بیشتر مثل شاخص SPX هموزن و یا راسل ۲۰۰۰ روی بیاوریم.
شما یا برای پیروزی و یا برای اینکه بازنده نباشید میجنگید. در شرایط فعلی بازار، حفظ سرمایه بهترین استراتژی است. پس چه سرمایهگذاری بهتر از یک سود بدون ریسک ۴.۲% در شرایطی که تورم در محدوده ۳ درصد است.
روز پنجشنبه شاهد اتفاق جالب دیگری در بازار سهام بودیم. پس از انتشار شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)، شاهد یک چرخش بزرگ در بازار سهام بودیم که در آن بخشهای مختلف بازار، رفتارهای کاملاً متضادی از خود نشان دادند. به طور خاص، شاخص XHB که مربوط به سهام حوزه مسکن است، ۶٪ افزایش یافت درحالیکه شاخص NASDAQ که نمایانگر بازار سهام فناوری است، ۴٪ کاهش داشت. این اتفاق نادر است و نشاندهنده یک چرخش بزرگ و ناگهانی در توجه و سرمایهگذاری بازار به سمت بخش مسکن و دورشدن از سهام فناوری است.
در حالت عادی، شاخصهای سهام نشاندهنده پرتفویهای متنوعی از شرکتهای بزرگ هستند. اما اکنون، آنها نشاندهنده پرتفوی کوچک و متمرکزی از مگاتکنولوژی هستند. پس هنگام سرمایهگذاری به این موضوع دقت کنید.
خلاصه بازار سهام این هفته در ۱۴ کلمه: تغییرات ناکهانی در بازار سهام منجر به نوسانات زیادی در این بازار میشود، اما بازار همچنان نزدیک به بالاترین سطح تاریخی خود است.
نرخهای بهره
همانطور که بحث شد، کاهش نرخ بهره در ماه سپتامبر قطعی است. وضعیت فعلی اقتصاد مانند حالتی است که در آن رشد اقتصادی و تورم مطابق با روندهای تاریخی و پیشبینیشده ادامه دارند و سیاستهای پولی نیز کمی محدودکننده هستند، بدون اینکه به اقتصاد آسیب برسانند. قیمتگذاری بازار همیشه غیرمنطقی یا بهشدت ناپایدار نیست. گاهی اوقات بازار درست عمل میکند یا عملکرد آن به واقعیت بسیار نزدیک است. چنین شرایطی باعث میشود نتوانیم از شرطبندی معکوس روی چیزی که از نظر ما، بازار آنرا اشتباه پیشبینی کرده است، کسب سود کنیم. این وضعیت از حدود آوریل تاکنون در این بازار حاکم بوده است.
با وجود کندی رشد اقتصادی، کاهش اشتغال و کاهش تورم، نشانههای قوی و کافی برای پیشبینی وقوع رکود اقتصادی در آینده نزدیک وجود ندارد؛ بنابراین بازدهی اوراققرضه ۱۰ساله آمریکا همچنان در داخل مثلث بزرگی باقیمانده که ماههاست رفتار قیمتی را تعریف کرده است.
بسته به اینکه مثلثهایتان را چگونه رسم میکنید و از چه ضخامت برای خطوط استفاده میکنید، سطح حمایت حدود ۴.۰۵٪ الی ۴.۱۰٪ است. بنابراین، اگر بازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریکا در یک روز زیر ۴.۰٪ بسته شود، تغییری مهم و قابل توجه رخ داده است. در حال حاضر، نرخها هنوز در محدوده تعادلی که از سال گذشته در بازار حاکم بوده در نوسان است.
همانطور که قبلاً اشاره شد، بانک مرکزی استرالیا یکی از معدود بانکهای مرکزی است که کاهش نرخ بهره در دستور کارش نیست.
ارزهای فیات
حرکت بزرگی در دلار آمریکا (USD) مشاهده نمیشود و شاخص DXY همچنان در وضعیت ثابت و در محدوده مشخصی باقیمانده است. در بااینحال، در جفتارزهای فرعی، تغییرات بیشتری رخداده است. بهعنوانمثال، حفظ نرخ بهره یا حتی احتمال افزایش آن توسط بانک مرکزی استرالیا (RBA) در مقابل سیاستهای داویش بانک مرکزی نیوزیلند (RBNZ) منجر به افزایش نرخ AUDNZD شده است.
بانک مرکزی انگلستان: بانک مرکزی انگلستان رویکرد هاوکیشی را اتخاذ کرده است (بهویژه با اظهارنظرهای اقتصاددان ارشد، پیل، در این هفته) و سیاستهای مالی نیز بدون تغییر ادامه دارد.
تأثیر ترامپ بر دلار: آیا ترامپ باعث افزایش یا کاهش دلار میشود؟ هنوز چیزی مشخص نیست. ترامپ ازیکطرف سیاستهایی را اعلام کرده که دلار ضعیف را میطلبد (برای افزایش صادرات و مزیت رقابتی کالاهای امریکایی) اما از طرف دیگر، سیاستهای او عملاً باعث تقویت دلار شده است. این تناقضات باعث شده که وضعیت دلار آمریکا نامشخص و گیجکننده باشد. بهعنوانمثال، کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو و بازدهی ۴.۲ درصدی اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریکا نه به معنای کاهش ارزش دلار است و نه به معنای افزایش ارزش آن. به عبارت دیگر، این شرایط فعلی نشان نمیدهد که دلار باید کاهش یا افزایش یابد. بنابراین، هیچ چیز مهم و قابل توجهی در این وضعیت برای مشاهده وجود ندارد و تصمیمگیری درباره حرکت آینده دلار بسیار دشوار است.
در آنسوی دنیا نیز وزارت دارایی ژاپن دوباره تلاش کرده تا ضعف ین (JPY) را مهار کند. این منجر به این نمودار ناخوشایند شده است:
ماهیت، استراتژی، زمانبندی، و تاکتیکهای مداخله در ین تغییر کرده است.
- شرط سرعت، برآورده نشده بهعبارتدیگر ارزش ین بهسرعت کاهش نیافته، اما وزارت دارایی (MOF) باز هم مداخله میکند.
- بررسیها نشان میدهد که نگرانیها فقط محدود به نرخ تبادل ین ژاپن با دلار آمریکا (USDJPY) نیست، بلکه نرخ تبادل ین ژاپن با یورو (EURJPY) نیز نشاندهنده نگرانیهایی در مورد ارزش کلی ین ژاپن در مقابل سبدی از ارزهای تجاری (JPY TWI) است. این یعنی نگرانیها درباره ارزش ین ژاپن فراتر از ارتباط آن با دلار آمریکا است و به روابط تجاری آن با ارزهای دیگر نیز مربوط میشود.
- MOF از رویدادهای اقتصادی ایالات متحده برای تقویت تأثیر مداخله استفاده میکند. آنها قبل از FOMC و بعد از CPI دست به مداخله زدهاند
بااینحال، همه کاری که آنها میتوانند انجام دهند، قراردادن کف موقت زیر ین است. آنها نمیتوانند بدون همکاری فدرال رزرو، بانک مرکزی ژاپن (BOJ) و بدون توجه به قیمت جهانی داراییها، ین را تقویت کنند. تا زمانی که بازار فارکس با نوسانات کمی همراه است، معاملاتی حملی در USDJPY سرمایههای سوداگرانه را جذب خواهد کرد. با بررسی روند و تفاوت نرخهای بهره هر دو کشور، به این نتیجه میرسیم که USDJPY بالاتر از سطوح تعادلی است، اما این وضعیت برای چند هفته وجود داشته است زیرا USDJPY از اوایل ژوئن شروع به افزایش کرده و از تفاوت نرخها فاصله گرفته است.
به نظر میرسد USDJPY در این محدوده رنج و اندکی متمایل به نزول باشد. تا زمانی که بازار فارکس از نوسانات کمی برخوردار است، چندان جای نگرانی وجود ندارد.
کریپتو
در حال حاضر فاصله قابلتوجهی بین بیتکوین و شاخص QQQ (که نماینده سهام فناوری است) وجود دارد. درحالیکه سهام فناوری نزدیک به بالاترین سطح تاریخی خود هستند و در شش هفته گذشته ۱۱٪ افزایش یافتهاند، بیتکوین ۲۰٪ پایینتر از بالاترین سطح خود قرار گرفته است و در همان مدت تقریباً ۲۰٪ کاهش یافته است. دلیل این تفاوت ساده است: جریان خرید ETF بیتکوین کاهش یافته، درحالیکه عرضه بالایی از صرافی Mt. Gox و آلمان شروع شده است. هرچند این جریانهای فروش تا ابد وجود نخواهد داشت، اما هنوز به پایان نرسیدهاند زیرا Mt. Gox هنوز ۱۴۱,۰۰۰ بیتکوین و آلمان ۲۳,۰۰۰ بیتکوین در اختیار دارند.
دیدگاه من:
- بیتکوین از طلا و QQQ بهشدت جدا شده و بنابراین نسبت به هر برآوردی از ارزش منصفانه ارزان است.
- عرضه بیشتری از Mt. Gox در ۹۰ روز آینده در راه است.
- در افتهای بیتکوین خرید کنید.
طبیعت ناپایدار و پر نوسان بیتکوین آن را به یک دارایی مناسب برای کسانی که صبر و تحمل دارند و مایل به ورود در نقاط مناسب هستند، تبدیل میکند. من سفارشات خرید را بین ۵۰,۰۰۰ تا ۵۳,۰۰۰ تقسیم میکنم و امیدوار به فروشهای بیبرنامه هستم تا قیمتها بهخوبی کاهش یابند.
به یاد داشته باشید که بعد از معرفی ETF بیتکوین، قیمت آن به حدود ۴۹,۲۵۰ دلار رسید. این سطح قیمتی به عنوان یک سقف کوچک پس از معرفی ETF عمل نمود. درواقع پس از معرفی ETF، سرمایهگذاران شروع به خرید بیتکوین کردند (شایعه خرید)، ولی وقتی خبر به طور رسمی منتشر شد، بسیاری از افراد شروع به فروش کردند (واقعیت فروش). بعد از این دوره، قیمت بیتکوین برای مدتی در همین محدوده باقی ماند و تثبیت شد. سپس، قیمت بیتکوین به تدریج به بالای ۵۰,۰۰۰ دلار رسید. این عبور از سطح ۵۰,۰۰۰ دلار مثل پرتاب موشک اسپیساکس (SpaceX) بود، یعنی قیمت با سرعت و شدت زیادی افزایش یافت و به ۷۳,۰۰۰ دلار رسید.
در حال حاضر، سطح ۵۰,۰۰۰ دلار به عنوان یک سطح پشتیبانی بسیار قوی (Mega Support) برای بیتکوین عمل میکند. حتی با وجود فشار فروشهای بزرگی که ممکن است در آینده پیش بیاید، انتظار نمیرود که قیمت بیتکوین خیلی کمتر از این سطح شود. این موضوع به ویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که بازار سهام، مثل شاخص NASDAQ در وضعیت خوبی قرار داشته باشد و بالای ۲۰,۰۰۰ معامله شود.
اگر روحیهتان قوی است و تحمل بالایی دارید، میتوانید معامله فروش NVDA/BTC را امتحان کنید. بهعبارتدیگر، سهام NVDA را فروخته و بیتکوین را بخرید. موفق باشید.
کامودیتیها
در این روزها، طلا برای سرمایهگذاران محتاط نقش مشابهی با شاخص S&P 500 ایفا میکند، زیرا هر دو به طور مشابه حرکت میکنند. اما اگر به درصد افزایش قیمتها نگاه کنیم، طلا از پایینترین سطح خود ۴۰٪ افزایش یافته، در حالی که شاخص S&P 500 از پایینترین سطح خود ۶۰٪ افزایش یافته است. این نشان میدهد که اگرچه هر دو دارایی در یک جهت حرکت میکنند، S&P 500 نسبت به طلا رشد بیشتری داشته است. هر دو به عنوان محافظی برای کاهش ارزش جهانی ارزهای فیات عمل میکنند و در حال حاضر هر دو همین نقش را ایفا میکنند. نقره تلاش میکند به این روند بپیوندد اما به دلایلی نمیتواند موفق شود زیرا همچنان با قیمت ۳۰ دلار معامله میشود در حالی که بالاترین قیمت تاریخی آن ۵۰ دلار است و طلا در حال نزدیک شدن به بالاترین قیمت تاریخی خود است.
وضعیت سایر کالاهای اساسی (کامودیتیها) میکس است. شاخص کلی کالاهای اساسی (BCOM) در بازه ۹۵ تا ۱۱۰ نوسان میکند و از اواسط ۲۰۲۱ تغییر چندانی نکرده است. برخی از کالاها مانند چوب، ذرت و گندم در حال حاضر بسیار ضعیف هستند و قیمتهای پایینی دارند و گویی عملاً بیارزش شدهاند.
منبع: Spectramarkets.com نویسنده: Brent Donnelly