pcmfa-broker
آخرین مقالات
وینگومارکتس
اشتراک گذاری
برچسب‌ها

مقایسه جامع قدرت نظامی ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵

زمان مطالعه: 26 دقیقه

مقایسه توان نظامی ایران و اسرائیل

در سایه یک آتش‌بس شکننده پس از جنگ دوازده‌روزه میان ایران و اسرائیل، بحث پیرامون توان نظامی این دو قدرت کلیدی خاورمیانه، بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است. این رویارویی کوتاه اما پرهزینه، نشان داد که مقایسه دقیق و واقع‌بینانه از ظرفیت‌ها و ضعف‌های نظامی دو کشور تا چه اندازه برای فهم عمیق‌تر چشم‌انداز آینده منطقه اهمیت دارد. اکنون و در این لحظات آرام، نگاه‌ها به این مسئله است که هر طرف با چه توان و امکاناتی وارد میدان شده و چه دورنمایی برای توازن قوا در خاورمیانه قابل تصور است.

این مقاله تلاش دارد با اتکا به آمار دقیق و معتبرترین تحلیل‌های دفاعی، تصویری جامع و به‌دور از سوگیری درباره توان نظامی ایران و اسرائیل ارائه دهد. در این بررسی، افزون بر توان تسلیحاتی و نظامی، ساختارهای فرماندهی، قدرت سایبری، توان پشتیبانی لجستیکی و جنبه‌های راهبردی دو طرف نیز در نظر گرفته شده‌اند. هدف از ارائه چنین تحلیلی نه صرفاً اطلاع‌رسانی عمومی، بلکه کمک به مخاطبان برای درک عمیق‌تر از واقعیت‌های نظامی و ژئوپلیتیک خاورمیانه در شرایطی است که سایه‌ی جنگ هنوز از فراز این منطقه کنار نرفته است.

نگاهی تحلیلی به توازن قدرت نظامی ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵

مطالعه توان نظامی دو کشور ایران و اسرائیل، صرفاً مقایسه تعداد تجهیزات یا نیروهای نظامی نیست، بلکه نیازمند نگاهی چندلایه به ساختارهای عملیاتی، فناوری‌های دفاعی، منابع بودجه‌ای، و نیز راهبردهای کلان هر کشور است. در سال ۲۰۲۵ و به‌ویژه پس از درگیری‌های اخیر، ارزیابی میزان آمادگی و قدرت بازدارندگی این دو بازیگر منطقه‌ای، اهمیتی دوچندان یافته است.

بر اساس آخرین داده‌های مؤسسات معتبری مانند Global Firepower، IISS و SIPRI، ایران در رده چهاردهم و اسرائیل در رده هفدهم قدرت‌های نظامی جهان قرار دارند. این رتبه‌بندی‌ها عمدتاً بر پایه شاخص‌های کمی مانند تعداد پرسنل، تانک‌ها، جنگنده‌ها و ناوهای جنگی استوارند، اما آنچه در تحلیل راهبردی اهمیت بیشتری دارد، بررسی کیفیت تسلیحات، ساختار فرماندهی، توان عملیات در عمق، ظرفیت‌های جنگ سایبری و موشکی، و همچنین توان پدافندی و آفندی در سناریوهای واقعی جنگ است.

در ادامه مقاله، توان نظامی ایران و اسرائیل به‌تفکیک در حوزه‌های نیروی زمینی، هوایی، دریایی، موشکی، سایبری و جنگ الکترونیک، ساختار لجستیکی و فرماندهی، و بودجه و صنایع دفاعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. این ارزیابی نه تنها مبتنی بر ارقام و آمار، بلکه بر اساس تحلیل راهبردی از نحوه به‌کارگیری این ظرفیت‌ها در میدان‌های احتمالی نبرد تنظیم شده است.

نیروی زمینی و توان زرهی

نیروی زمینی همواره ستون فقرات هر ارتش در میدان‌های نبرد کلاسیک و نامتقارن بوده است. ترکیب توان انسانی، تجهیزات زرهی و تجربه عملیاتی در این حوزه، می‌تواند مسیر جنگ یا بازدارندگی را تعیین کند. در مقایسه ایران و اسرائیل، بررسی دقیق ساختار و ظرفیت زمینی این دو کشور، تصویری روشن‌تر از معادلات نظامی منطقه‌ای به‌دست می‌دهد.

1000 دلار بونوس قابل ضرر دریافت کنید

بونوس 70 درصد قابل ضرر و دراودان

این بونوس ویژه مخاطبین یوتوفارکس است و همچنین قابل ضرر و از دست دادن است. برای دریافت بونوس از طریق لینک زیر ثبت نام کنید. برای جزئیات بیشتر صفحه بونوس را مشاهده کنید.

نیروی انسانی

نیروی انسانی یکی از پایه‌های اصلی توان نظامی هر کشور محسوب می‌شود و نقش آن در جنگ‌های کلاسیک، عملیات‌های زمینی و حتی جنگ‌های ترکیبی، غیرقابل انکار است. بر اساس ارزیابی مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS)، ایران در سال ۲۰۲۵ با مجموع حدود ۵۸۷ هزار نیروی فعال در ارتش و سپاه و همچنین ۲۰۰ هزار نیروی ذخیره، از نظر تعداد نفرات یکی از بزرگ‌ترین ساختارهای نظامی منطقه را در اختیار دارد. در سوی دیگر، ارتش اسرائیل با حدود ۱۶۹٬۵۰۰ نیروی فعال و ۴۶۵ هزار نیروی ذخیره، ساختاری متفاوت اما متکی بر الگوی بسیج سریع و آموزش نظام‌مند عمومی دارد.

در ایران، ساختار نیروهای زمینی به‌صورت دوگانه و مجزا میان ارتش و سپاه پاسداران تعریف شده که هرکدام یگان‌های زرهی، مکانیزه و پیاده‌نظام مستقل خود را دارا هستند. در مقابل، نیروهای زمینی اسرائیل در قالب یک ساختار یکپارچه موسوم به نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) سازمان‌دهی شده‌اند و شامل مجموعه‌ای از یگان‌های تخصصی زرهی، پیاده‌نظام و مکانیزه هستند که تحت فرماندهی واحد فعالیت می‌کنند.

اگرچه ایران از نظر کمیت نیروی انسانی برتری عددی دارد و ظرفیت‌های بسیج گسترده‌تری در اختیار دارد، اما اسرائیل نیز با تکیه بر آموزش‌های نظامی فراگیر و الزامی برای بخش بزرگی از جمعیت، توانسته است ساختاری با تمرکز بر آمادگی رزمی و واکنش سریع ایجاد کند. این تفاوت در ساختار و فلسفه دفاعی، رویکردهای عملیاتی متفاوتی را برای دو کشور رقم زده است.

ادوات زرهی و توپخانه

تجهیزات زرهی و توپخانه‌ای یکی از ارکان کلیدی قدرت رزمی در نبردهای زمینی به شمار می‌روند. در این حوزه، ایران از نظر کمیت تجهیزات، برتری عددی قابل‌توجهی دارد. بر پایه آمار منتشرشده در وب‌سایت Global Firepower، ایران در سال ۲۰۲۵ دارای حدود ۱٬۹۹۶ دستگاه تانک و نزدیک به ۶۵٬۷۸۵ دستگاه خودروی زرهی شامل نفربرها و خودروهای رزمی است. در مقابل، اسرائیل با ناوگانی متشکل از حدود ۱٬۳۷۰ تانک و ۴۳٬۴۰۷ خودروی زرهی، ساختاری کوچک‌تر اما متمرکز بر فناوری پیشرفته دارد.

در حوزه توپخانه نیز، ایران با در اختیار داشتن حدود ۵۸۰ سامانه توپخانه خودکششی و ۷۵۵ راکت‌انداز سیار، از منظر کمیت، جایگاه بالاتری دارد. در حالی که اسرائیل حدود ۶۵۰ سامانه توپخانه خودکششی و ۱۵۰ واحد راکت‌انداز سیار در اختیار دارد. این برتری عددی برای ایران، در صورت وقوع جنگ کلاسیک زمینی، می‌تواند عاملی مؤثر تلقی شود؛ هرچند ارزیابی جامع باید کیفیت تجهیزات و قابلیت‌های عملیاتی را نیز در نظر بگیرد.

بخش عمده ناوگان زرهی ایران شامل تانک‌های قدیمی مانند T-72S، M60 و چیفتن‌های ارتقاءیافته است که برخی از آن‌ها با سامانه‌های بومی مانند تانک کرار بازطراحی و به‌روزرسانی شده‌اند. با این حال، تحریم‌های بین‌المللی، محدودیت‌هایی در مسیر نوسازی گسترده ناوگان ایجاد کرده است. در مقابل، اسرائیل با اتکا بر صنایع دفاعی داخلی، ناوگان زرهی خود را عمدتاً به تانک‌های پیشرفته مرکاوا (Mark III و IV) مجهز کرده است. این تانک‌ها دارای زره واکنشی، سامانه‌های کنترل آتش دیجیتال و قابلیت پرتاب موشک از درون لوله هستند و از نظر فناوری جزو پیشرفته‌ترین تانک‌های جهان محسوب می‌شوند.

ایران در سال‌های اخیر تولید نفربرها و خودروهای زرهی بومی مانند سری براق و طلائیه را گسترش داده تا بخشی از تجهیزات فرسوده را جایگزین کند. این خودروها به‌ویژه در عملیات‌های پدافندی و انتقال نیرو در مناطق وسیع جغرافیایی کاربرد دارند. از سوی دیگر، اسرائیل با تمرکز بر یگان‌های زرهی کوچک، چابک و به‌شدت آموزش‌دیده، تجارب رزمی گسترده‌ای در عملیات‌های شهری و نامتقارن (به‌ویژه در غزه و جنوب لبنان) کسب کرده است.

جدول مقایسه‌ای – نیروی زمینی (پرسنل و تجهیزات اصلی):

شاخص نیروی زمینیایراناسرائیل
نیروی انسانی فعال (تقریبی)۵۸۷٬۰۰۰ نفر۱۶۹٬۵۰۰ نفر
نیروی ذخیره (تقریبی)۲۰۰٬۰۰۰ نفر۴۶۵٬۰۰۰ نفر
تانک‌های اصلی جنگی۱٬۹۹۶ دستگاه۱٬۳۷۰ دستگاه
خودروهای زرهی (نفر بر، رزمی)۶۵٬۷۸۵ دستگاه۴۳٬۴۰۷ دستگاه
توپخانه خودکششی۵۸۰ عراده۶۵۰ عراده
راکت‌اندازهای چندگانه۷۷۵ واحد۱۵۰ واحد

(منابع: آمار Global Firepower و IISS)

در نهایت، مزیت عددی ایران در تجهیزات زرهی و توپخانه، در برابر مزیت کیفی و شبکه فرماندهی پیشرفته‌تر اسرائیل قرار می‌گیرد. هر دو رویکرد، متناسب با نیازهای دفاعی خاص خود توسعه یافته‌اند و در میدان نبرد، عوامل متعددی مانند آموزش، استراتژی و شرایط عملیاتی نیز تأثیرگذار خواهند بود.

توان پیاده‌نظام و موشک‌های ضدزره

هر دو کشور ایران و اسرائیل در ساختار نیروهای زمینی خود، از یگان‌های پیاده‌نظام مکانیزه و نیروهای ویژه برخوردارند. اسرائیل به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکی خاص خود، طی دهه‌های اخیر با طیفی از تهدیدات نامتقارن، از جمله درگیری با گروه‌های غیردولتی در مرزهای جنوبی و شمالی خود، مواجه بوده و همین مسئله منجر به کسب تجربیات میدانی گسترده در حوزه نبردهای شهری و عملیات‌های چریکی شده است. یگان‌هایی همچون تیپ گولانی و سایرت متکل، با تکیه بر تجهیزات پیشرفته شامل سامانه‌های دید در شب، ارتباطات رمزنگاری‌شده و سلاح‌های انفرادی مدرن، از جمله اجزای کلیدی نیروی زمینی اسرائیل محسوب می‌شوند.

با این حال، تحلیل‌گران نظامی بر این باورند که عملکرد نیروی زمینی اسرائیل، به‌ویژه پس از جنگ ۳۳روزه ۲۰۰۶ با حزب‌الله لبنان، همواره با چالش‌هایی چون ناهماهنگی‌های عملیاتی، ضعف لجستیک و آسیب‌پذیری در درگیری‌های فرسایشی همراه بوده است. این امر موجب شده برخی کارشناسان، نیروی زمینی اسرائیل را در قیاس با توانمندی نیروی هوایی و اطلاعاتی این کشور، حلقه‌ی ضعیف‌تر زنجیره نظامی آن ارزیابی کنند. ارتش اسرائیل پس از این تجربه، برنامه‌هایی برای بازسازی و تقویت این بخش تدوین کرد، اما برخی ارزیابی‌ها حاکی از تداوم شکاف عملکردی میان نیروی زمینی و سایر بخش‌های ارتش این کشور است.

در مقابل، ساختار پیاده‌نظام ایران متشکل از یگان‌های ارتش، بسیج و نیروهای زمینی سپاه پاسداران است که به‌لحاظ عددی دارای وسعت قابل توجهی‌اند. تجربه طولانی جنگ ایران و عراق در دهه ۱۳۶۰ (۱۹۸۰ میلادی) و همچنین حضور عملیاتی و مستشاری در برخی بحران‌های منطقه‌ای در سال‌های اخیر، باعث شده است نیروهای پیاده‌نظام ایران در عرصه نبردهای کلاسیک و غیریکپارچه تجربه‌های متنوعی کسب کنند. همچنین وجود شبکه گسترده نیروی داوطلب بسیج به‌عنوان یک ظرفیت بالقوه دفاع سرزمینی، در چارچوب دفاع مردمی قابل ارزیابی است.

از منظر تسلیحات ضدزره، هر دو کشور به طیف متنوعی از موشک‌های هدایت‌شونده ضدتانک (ATGM) مجهز هستند. اسرائیل از موشک‌های پیشرفته‌ای همچون اسپایک بهره می‌برد که علاوه بر استفاده داخلی، به کشورهای مختلف صادر شده و در عملیات‌های واقعی نیز کارآمدی خود را نشان داده است. در سوی دیگر، ایران ضمن واردات سامانه‌هایی چون کورنت از روسیه، موشک‌های مشابهی را با فناوری بومی توسعه داده است، مانند موشک ضدزره «دهلاویه» که به‌عنوان نمونه داخلی کورنت شناخته می‌شود. این تسلیحات، در صورت وقوع درگیری زرهی، می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در خنثی‌سازی تهدیدات دشمن ایفا کنند.

با این حال، باید توجه داشت که به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد میان دو کشور، احتمال وقوع یک جنگ زمینی کلاسیک مستقیم بسیار اندک است. در صورت بروز درگیری، بیشتر می‌توان انتظار سناریوهایی مبتنی بر نبرد نیابتی یا عملیات‌های محدود مرزی را داشت، که در آن‌ها نیروهای هم‌پیمان منطقه‌ای ممکن است نقش‌ کلیدی ایفا کنند. بنابراین، مزیت عددی ایران در زمینه پیاده‌نظام یا زرهی، لزوماً در تمامی سناریوهای تقابل نظامی کاربرد مستقیم نخواهد داشت، اما همچنان یکی از ابعاد مهم توان بازدارندگی محسوب می‌شود.

✔️  بیشتر بخوانید: فردو؛ معمایی در دل کوه که محاسبات جهانی را به چالش کشیده است

نیروی هوایی و پدافند هوایی

نیروی هوایی و سامانه‌های پدافند، نقشی تعیین‌کننده در قدرت تهاجمی و دفاعی کشورها ایفا می‌کنند. برتری در آسمان نه‌تنها امکان ضربات راهبردی به عمق خاک دشمن را فراهم می‌کند، بلکه ستون امنیتی برای حفاظت از زیرساخت‌ها، مراکز حیاتی و خطوط پشتیبانی زمینی محسوب می‌شود. لذا توازن در این حوزه می‌تواند مسیر درگیری یا بازدارندگی را شکل دهد.

هواپیماهای جنگی و برتری هوایی

جنگنده f35

قابلیت‌های نیروی هوایی همواره از عناصر تعیین‌کننده در برتری نظامی تلقی می‌شود و در محیطی مانند خاورمیانه، که تهدیدات فرامرزی و عملیات‌های دوربرد اهمیتی مضاعف دارند، این نقش پررنگ‌تر می‌شود. در این میان، نیروی هوایی اسرائیل یکی از مجهزترین و آماده‌ترین نیروهای هوایی در سطح منطقه به‌شمار می‌آید.

بر اساس داده‌های منابع بین‌المللی از جمله Global Firepower، نیروی هوایی اسرائیل (IAF) حدود ۶۱۲ فروند هواگرد نظامی در اختیار دارد که از این تعداد، بیش از ۲۴۰ فروند آن را جت‌های جنگنده و رهگیر تشکیل می‌دهند. بخش عمده توان تهاجمی این نیرو بر پایه جنگنده‌های ارتقاءیافته آمریکایی مانند F-16 و F-15 بنا شده که در کنار آن‌ها، جنگنده‌های نسل پنجمی F-35I نیز نقش‌آفرین هستند. اسرائیل از سال ۲۰۱۶ میلادی به بعد، نخستین محموله‌های F-35 را دریافت کرده و در حال حاضر تنها کشور منطقه با دسترسی عملیاتی به این جنگنده پیشرفته محسوب می‌شود. افزون بر این، دارا بودن هواپیماهای پشتیبانی مانند تانکرهای سوخت‌رسان و سامانه‌های هشدار زودهنگام (AWACS) و ناوگان پیشرفته پهپادهای اطلاعاتی و رزمی، توان عملیاتی و نظارتی این نیرو را تقویت کرده است. به‌علاوه، بهره‌مندی از خلبانان مجرب با ساعات پرواز بالا، قابلیت‌های فنی نیروی هوایی اسرائیل را در سطحی بالا نگه داشته است.

در سوی دیگر، نیروی هوایی ایران طی سال‌های گذشته با محدودیت‌هایی در نوسازی تجهیزات مواجه بوده است. آمارها از در اختیار داشتن حدود ۵۵۰ فروند هواگرد نظامی توسط ایران حکایت دارد که تنها بخشی از آن‌ها را جنگنده‌های رزمی تشکیل می‌دهند. بدنه اصلی این نیرو متکی بر هواپیماهایی است که عمدتاً پیش از سال ۱۳۵۷ وارد کشور شده‌اند؛ از جمله F-4، F-5 و تعداد محدودی از F-14 تام‌کت که با تلاش‌های بومی و قطعه‌سازی داخلی همچنان عملیاتی باقی مانده‌اند. افزوده بر آن، تعدادی میگ-۲۹، سوخو-۲۴ و میراژ F1 نیز در دهه‌های اخیر به ناوگان ایران پیوسته‌اند. پروژه‌های بومی مانند جنگنده کوثر و صاعقه نیز با هدف توسعه توان داخلی دنبال شده، اما به‌لحاظ فناوری هنوز با استانداردهای نسل چهارم و پنجم فاصله دارند. گزارش‌هایی درباره تلاش ایران برای خرید جنگنده‌های جدید روسی مانند سوخو-۳۵ پس از رفع محدودیت‌های تسلیحاتی نیز منتشر شده، اما تا سال ۲۰۲۵ نشانه‌ای از عملیاتی شدن گسترده چنین هواگردهایی مشاهده نشده است.

در نتیجه، از منظر توان رزمی هوایی، ایران با چالش‌هایی در زمینه به‌روزرسانی ناوگان و دسترسی به فناوری‌های نوین مواجه است و برای جبران این فاصله، بیشتر بر توسعه موشک‌های زمین‌به‌هوا، پهپادهای رزمی و افزایش برد سامانه‌های موشکی خود تمرکز دارد. به همین دلیل، در هرگونه سناریوی تقابل فرضی، برتری تکنولوژیک در نبرد هوایی تا حد زیادی به نفع اسرائیل ارزیابی می‌شود، هرچند عواملی مانند گستره جغرافیایی ایران، پراکندگی پایگاه‌های نظامی و استراتژی‌های پدافندی می‌تواند معادله را پیچیده‌تر کند.

هلیکوپترها و پشتیبانی هوایی نزدیک

بالگردهای نظامی نقش کلیدی در عملیات‌های زمینی، انتقال نیرو، امداد و پشتیبانی آتش نزدیک دارند و در بسیاری از درگیری‌ها، قدرت مانور و واکنش سریع نیروها را تعیین می‌کنند. هر دو کشور ایران و اسرائیل دارای ناوگانی از بالگردهای عملیاتی هستند که برای مأموریت‌های تهاجمی، ترابری و شناسایی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

بر اساس داده‌های Global Firepower، ایران در حدود ۱۲۹ فروند بالگرد نظامی در اختیار دارد که حدود ۱۳ فروند آن، دارای توان تهاجمی فعال ارزیابی می‌شوند. این بالگردها عمدتاً نسخه‌های ارتقاءیافته‌ای از AH-1J کبرا هستند که در دهه‌های گذشته در صنایع داخلی بازسازی و بهینه‌سازی شده‌اند. همچنین ایران ناوگانی از بالگردهای ترابری شامل شینوک‌های سنگین، بالگردهای میل-۱۷ ساخت روسیه و هواپیماهای سبک پشتیبانی نظیر نوربر را برای عملیات‌های پشتیبانی لجستیکی و امدادی به‌کار می‌گیرد.

در مقابل، اسرائیل حدود ۱۴۶ فروند بالگرد عملیاتی دارد که از این تعداد، نزدیک به ۵۰ فروند به بالگردهای تهاجمی AH-64 Apache اختصاص دارد. این بالگردها به سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته، دوربین‌های دید در شب و سامانه‌های هدایت آتش دقیق مجهز هستند و نقش مهمی در پشتیبانی نزدیک از نیروهای زمینی ارتش اسرائیل ایفا می‌کنند. ناوگان ترابری این کشور نیز متشکل از بالگردهایی چون بلک‌هاوک، CH-53 یسعور و گونه‌های مختلف UH-60 یانسوف است که در عملیات‌های تاکتیکی و جابجایی سریع نیروها کاربرد گسترده دارند.

در مجموع، اگرچه ایران توانایی‌هایی در حوزه بالگردی در اختیار دارد و به‌ویژه در شرایط میدانی دشوار مانند جنگ ایران و عراق از آن بهره برده است، اما در مقایسه با اسرائیل، هم از نظر تعداد بالگردهای تهاجمی و هم فناوری روز، فاصله محسوسی دیده می‌شود. اسرائیل با اتکا به بالگردهای مدرن، تجربه عملیاتی بالا و هماهنگی نزدیک میان یگان‌های زمینی و هوایی، در زمینه پشتیبانی نزدیک هوایی دارای مزیت تاکتیکی محسوسی است.

سامانه‌های پدافند هوایی

پدافند هوایی یکی از عناصر حیاتی در معادله بازدارندگی دو طرف محسوب می‌شود. در ساختار امنیتی اسرائیل، یک شبکه پدافند چندلایه و پیشرفته ایجاد شده که شامل سامانه‌های دفاعی کوتاه‌برد، میان‌برد و بلندبرد است. گنبد آهنین (Iron Dome) به‌عنوان خط مقدم دفاعی، با هدف مقابله با راکت‌ها و پهپادهای کوتاه‌برد توسعه یافته و در طول سال‌های اخیر بارها در عملیات‌های واقعی مورد آزمون قرار گرفته است. در کنار آن، سامانه‌های «فلاخن داوود» برای تهدیدات با برد متوسط و «پیکان-۲/۳» برای رهگیری موشک‌های بالستیک دوربرد نقش مکمل را ایفا می‌کنند. در جریان درگیری‌های اخیر، عملکرد این شبکه دفاعی مورد توجه رسانه‌ها و ناظران قرار گرفت. بر اساس برخی گزارش‌ها، میزان رهگیری موشک‌ها در نبردهای اخیر قابل قبول رسید. با این حال، حتی مقامات اسرائیلی نیز اذعان دارند که هیچ سیستم دفاعی، مصونیت کامل ندارد.

در مقابل، ساختار پدافندی ایران (تا پیش از جنگ ۱۲ روزه) بر پایه ترکیبی از سامانه‌های وارداتی و تولید داخل شکل گرفته است. ایران با در اختیار داشتن سامانه اس-۳۰۰ روسی و توسعه سامانه بومی «باور-۳۷۳» که قابلیت رهگیری اهداف تا برد تقریبی ۳۰۰ کیلومتر را دارد، توان خود در دفاع هوایی را ارتقا داده است. افزون بر آن، سامانه‌های میان‌برد و کوتاه‌برد نظیر «سوم خرداد»، «۱۵ خرداد»، «مجید» و «مرصاد» نیز بخشی از شبکه دفاع هوایی ایران را تشکیل می‌دهند. با وجود تلاش‌های گسترده برای بومی‌سازی و تقویت این شبکه، چالش‌هایی نظیر وسعت جغرافیایی کشور، پیچیدگی تهدیدات نوین (از جمله پهپادهای کوچک و موشک‌های کروز) و تفاوت فناوری با رقبای پیشرفته همچنان وجود دارد. برخی تحلیل‌گران معتقدند که ایران در حال حرکت به‌سوی پوشش راداری و دفاعی یکپارچه‌تر است، اما همچنان در مقابله با تهدیدات پیچیده مانند جنگنده‌های نسل پنجم یا حملات ترکیبی چندلایه با محدودیت‌هایی مواجه است. در مجموع، توان پدافندی ایران اگرچه در حال به‌روزرسانی است، اما برای مقابله با یک تهاجم گسترده نیاز به توسعه مستمر و ارتقاء سامانه‌های هشدار اولیه و رهگیری دارد.

پهپادها و جنگ‌افزارهای بدون سرنشین

مقایسه جامع قدرت نظامی ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵

پهپادها به یکی از عناصر کلیدی در معادلات نظامی قرن ۲۱ تبدیل شده‌اند و هر دو کشور ایران و اسرائیل سرمایه‌گذاری چشم‌گیری در این حوزه داشته‌اند. اسرائیل با سابقه‌ای طولانی در توسعه پهپادهای شناسایی و رزمی، از جمله کشورهای پیشرو در این صنعت به‌شمار می‌آید. پهپادهایی چون هرون و هرمس که در صنایع دفاعی این کشور طراحی شده‌اند، نه‌تنها در اختیار نیروهای مسلح اسرائیل هستند بلکه به ارتش‌های متحد نیز صادر شده‌اند. این کشور از توانمندی‌های خود در زمینه پروازهای شناسایی بلندمدت، هدف‌یابی دقیق و هدایت آتش پشتیبانی برخوردار است؛ هرچند جزئیات عملکرد عملیاتی پهپادهای رزمی آن کمتر به‌صورت رسمی منتشر شده‌اند.

در سوی دیگر، ایران در واکنش به محدودیت‌های ناشی از شکاف تکنولوژیک در حوزه جنگنده‌های پیشرفته، تمرکز خود را به‌طور گسترده بر توسعه و تولید انبوه پهپادهای تهاجمی، شناسایی و انتحاری معطوف کرده است. طی سال‌های اخیر، ایران با بهره‌گیری از ظرفیت‌های صنعتی داخلی، مجموعه‌ای متنوع از پهپادها را وارد خدمت کرده که از جمله آن‌ها می‌توان به شاهد-۱۳۶ (پهپاد انتحاری برد بلند)، مهاجر-۶، کرار و ابابیل-۳ اشاره کرد. همچنین راه‌اندازی نخستین ناو پهپادبر ایران با نام «شهید باقری» نیز به‌عنوان بخشی از راهبرد گسترش توان دریایی-هوایی بدون سرنشین قابل توجه است.

گزارش‌ها نشان می‌دهد ایران در سال ۲۰۲۵ نزدیک به ۱۰۰۰ فروند پهپاد جدید را تحویل یگان‌های نظامی داده که نشانگر سرعت بالای تولید و برنامه‌ریزی برای اشباع میدان نبرد با این ابزارهای کم‌هزینه اما مؤثر است. در سناریوهای احتمالی درگیری، یکی از گزینه‌های ایران استفاده گسترده و هم‌زمان از تعداد بالای پهپادهای انتحاری و کروز برای غلبه بر ظرفیت‌های دفاعی دشمن ارزیابی می‌شود. از سوی مقابل، اسرائیل نیز با برخورداری از سامانه‌های پدافند هوایی چندلایه، تجهیزات جنگ الکترونیک و پهپادهای رهگیر، برای مقابله با تهدیدات بدون سرنشین آمادگی دارد.

در مجموع، پهپادها به یکی از حوزه‌هایی بدل شده‌اند که در آن ایران موفق شده تا حدودی فاصله فناوری با رقیب را کاهش دهد و ظرفیت بازدارندگی خود را با استفاده از سلاح‌هایی ارزان‌قیمت و انعطاف‌پذیر ارتقاء بخشد. این تحول، توازن قدرت را در برخی صحنه‌های نبرد غیرمستقیم یا نامتقارن به‌گونه‌ای قابل‌توجه دستخوش تغییر کرده است.

جدول مقایسه‌ای – نیروی هوایی (تعداد کل هواگردهای منتخب):

شاخص نیروی هواییایراناسرائیل
تعداد کل هواپیماهای نظامی (شامل جنگنده، ترابری، آموزشی)۵۵۱ فروند۶۱۲ فروند
جنگنده‌های جت (رهگیر/مولتی‌رول)۱۸۶ فروند۲۴۱ فروند
بالگردها (مجموع)۱۲۹ فروند۱۴۶ فروند
بالگردهای تهاجمی۱۳ فروند۴۸ فروند
پهپادهای رزمی و شناساییصدها فروند (متعدد، در حال افزایش)صدها فروند (پیشرفته)

(منابع: آمار Global Firepower و گزارش‌های تحلیلی)

نیروی دریایی و جنگ‌افزارهای دریایی

مقایسه نیروی دریایی ایران و اسرائیل، نیازمند درک تفاوت در موقعیت جغرافیایی، اهداف عملیاتی و ساختار دکترینال هر یک است. ایران با سواحل گسترده در خلیج فارس، دریای عمان و دسترسی به آب‌های آزاد، ناگزیر از حضور در مناطق وسیع‌تری از آب‌های بین‌المللی است؛ در حالی‌که حوزه عملیات نیروی دریایی اسرائیل عمدتاً به دریای مدیترانه و بخشی از دریای سرخ محدود می‌شود. بر همین اساس، نوع مأموریت‌ها، تجهیزات و چیدمان نیروها نیز متفاوت است.

توان کلی و مأموریت‌ها

طبق برآورد گلوبال فایرپاور (GFP)، ایران حدود ۱۰۱ شناور نظامی در اختیار دارد که شامل ناوچه‌ها، ناوشکن‌ها، شناورهای تندرو، زیردریایی‌ها و کشتی‌های پشتیبانی می‌شود. در مقابل، نیروی دریایی اسرائیل با حدود ۶۷ شناور فعال، ناوگان کوچکتری دارد، اما تمرکز آن بیشتر بر دفاع ساحلی، مقابله با تهدیدات منطقه‌ای و حمایت از خطوط کشتیرانی در دریای مدیترانه است.

شناورهای سطحی

ناوهای سطحی ایران عمدتاً شامل ناوچه‌ها و ناوشکن‌های سبک است؛ مانند ناوهای کلاس موج (جماران) و کلاس الوند. بخشی از این ناوگان متعلق به دهه‌های گذشته است، اما ایران تلاش کرده با ارتقاء آنها و ساخت نمونه‌های بومی، توان عملیاتی خود را حفظ کند. همچنین ناوهای سبک موشک‌انداز، قایق‌های گشتی و کشتی‌های پشتیبانی در نیروی دریایی ارتش و سپاه ایفای نقش می‌کنند.

در سوی دیگر، نیروی دریایی اسرائیل فاقد ناوشکن‌های بزرگ است و تمرکز خود را بر کوروت‌های مدرن کلاس ساعر-۵ و ساعر-۶ و قایق‌های موشک‌انداز سبک (کلاس ساعر-۴ و ۴.۵) قرار داده است. اگرچه از نظر تناژ این شناورها کوچکترند، اما به سیستم‌های مدرنی نظیر رادارهای پیشرفته، سامانه‌های دفاع هوایی باراک، و موشک‌های هدایت‌شونده مجهز هستند.

زیردریایی‌ها

توان زیرسطحی ایران شامل سه زیردریایی دیزل-الکتریک کلاس کیلو ساخت روسیه، زیردریایی‌های نیمه‌سنگین بومی مانند فاتح و تعداد قابل توجهی زیردریایی‌های سبک کلاس غدیر و ناصر برای عملیات در آب‌های کم‌عمق است. مأموریت این ناوگان عمدتاً در چارچوب دفاع ساحلی، گشت‌زنی، شناسایی و جنگ نامتقارن تعریف شده است.

در مقابل، اسرائیل پنج فروند زیردریایی کلاس دلفین ساخت آلمان را در خدمت دارد که از پیشرفته‌ترین زیردریایی‌های دیزل-الکتریک جهان محسوب می‌شوند. گزارش‌ها حاکی از آن است که این زیردریایی‌ها ممکن است به سامانه‌های پرتاب موشک دوربرد نیز مجهز باشند. این ناوگان، بخشی کلیدی از توان بازدارندگی دریایی اسرائیل تلقی می‌شود.

دکترین قایق‌های تندرو

یکی از جنبه‌های شاخص نیروی دریایی ایران، اتکای سپاه پاسداران به ناوگان گسترده‌ای از قایق‌های تندروی مسلح است که برای مقابله با تهدیدات بزرگ‌تر از طریق تاکتیک‌های غافلگیرانه و نامتقارن طراحی شده‌اند. این قایق‌ها، گاهی تا سرعت‌های بسیار بالا (نظیر مدل جدید حیدر-۱۱۰) قابلیت حرکت دارند و به موشک‌های ضدکشتی کوتاه‌برد مجهز شده‌اند.

اسرائیل تمرکز کمتری بر قایق‌های تندرو دارد و بیشتر از شناورهای گشتی پیشرفته و سامانه‌های دفاع ساحلی بهره می‌گیرد. از آنجا که تجربه مستقیم در مقابله با ناوگان انبوه قایق‌های سبک در دکترین نیروی دریایی اسرائیل کمتر وجود داشته، تحلیل‌گران نظامی احتمال می‌دهند در صورت درگیری در مناطق محدود دریایی، تاکتیک‌های ناهم‌گون علیه آن‌ها ممکن است چالش‌هایی را ایجاد کند.

مین‌های دریایی و جنگ مین

ایران سابقه استفاده از مین‌های دریایی را دارد و در دهه‌های گذشته از این ابزار برای ایجاد بازدارندگی و تهدید مسیرهای کشتیرانی در تنگه هرمز استفاده کرده است. نیروی دریایی ارتش دارای شناورهای مین‌گذار و مین‌روب تخصصی است و ذخایر متعددی از مین‌های دریایی نیز در اختیار دارد.

در مقابل، نیروی دریایی اسرائیل با توجه به جغرافیای عملیاتی خاص خود کمتر با تهدید مین دریایی مواجه بوده، اما قابلیت مین‌روبی آن در چارچوب همکاری با ناتو و ایالات متحده قابل تقویت است.

توان موشکی دریایی

هر دو کشور مجموعه‌ای از موشک‌های ضدکشتی را در زرادخانه خود دارند. ایران موشک‌هایی مانند نور، قادر و قدیر را توسعه داده که برد آن‌ها از ۱۲۰ تا ۳۰۰ کیلومتر متغیر است و قابلیت شلیک از شناورها، سکوهای ساحلی و حتی بالگرد را دارند. اسرائیل نیز از موشک‌های هدایت‌شونده گابریل (ساخت داخل) و هارپون (ساخت آمریکا) در ناوگان خود استفاده می‌کند.

جدول مقایسه‌ای – نیروی دریایی (تجهیزات اصلی):اسرائیل

شاخص نیروی دریاییایران
تعداد کل شناورها (تقریبی)۱۰۱ فروند۶۷ فروند
زیردریایی‌ها (عملیاتی)۱۹ فروند۵ فروند
ناوچه‌ها/ناوشکن‌های سطحی~۷ فروند (قدیمی/جدید)۰ (کوروت‌های ساعر به‌جای ناوچه)
کوروت‌ها و ناوهای سبک۰ (ندارد)~۷ فروند (۳×ساعر-۵، ۴×ساعر-۶)
قایق‌های موشک‌انداز و گشتیده‌ها فروند (نداجا + سپاه)~۴۵ فروند گشتی/موشک‌انداز
قایق‌های تندرو هجومیصدها فروند (سپاه پاسداران)اندک (قابل چشم‌پوشی)

(منابع: آمار Global Firepower و ArmyRecognition)

در جمع‌بندی، نیروی دریایی ایران از نظر کمی و گستره جغرافیایی، ناوگانی وسیع‌تر دارد و از راهبردهای تلفیقی شامل جنگ کلاسیک و نامتقارن بهره می‌گیرد؛ در حالی‌که نیروی دریایی اسرائیل با تمرکز بر فناوری بالا، سرعت واکنش و دقت ضربات، رویکردی مبتنی بر کنترل ساحلی و بازدارندگی منطقه‌ای را دنبال می‌کند. این تفاوت‌ها، بیش از آنکه برتری مطلقی برای یک طرف ایجاد کند، بیانگر ماهیت متفاوت تهدیدات و پاسخ‌های دریایی در راهبردهای نظامی هر دو کشور است.

✔️  بیشتر بخوانید: سناریوهای پیش‌روی ایران در صورت خروج از پیمان NPT

توان موشکی بالستیک و کروز

زرادخانه موشکی ایران

جمهوری اسلامی ایران صاحب گسترده‌ترین و متنوع‌ترین زرادخانه موشک‌های بالستیک در خاورمیانه است. برآوردهای اطلاعاتی ایالات متحده نشان می‌دهد که ایران پیش از آغاز درگیری‌های مستقیم با اسرائیل، بالغ بر ۳۰۰۰ فروند موشک بالستیک در اختیار داشته است. این زرادخانه شامل مجموعه‌ای از موشک‌های کوتاه‌برد (با برد ۳۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر)، میان‌برد (با برد بیش از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر) و همچنین انواعی از موشک‌های کروز دوربرد است.

تمرکز راهبردی ایران بر توسعه این موشک‌ها، تا حدی ناشی از نبود ناوگان هوایی پیشرفته در سطح کشورهای غربی است؛ عاملی که سبب شده نیروی موشکی به ستون فقرات قدرت تهاجمی و بازدارنده کشور تبدیل شود. موشک‌های ایران در سال‌های اخیر از نظر دقت، برد و فناوری هدایت ارتقاء یافته‌اند. بسیاری از آن‌ها به سامانه‌های هدایت ماهواره‌ای و بالک‌های کنترلی در سرجنگی مجهز شده‌اند که امکان اصابت دقیق و مانورپذیری در فاز نهایی پرواز را فراهم می‌سازد.

برای تضمین بقای این توان تهاجمی در برابر حملات پیش‌دستانه، ایران سال‌هاست که اقدام به احداث پایگاه‌های زیرزمینی و سیلوهای پرتاب در مناطق استراتژیک کرده است. این پناهگاه‌های تقویت‌شده، با قابلیت خروجی‌های چندگانه و طراحی مخفی، امکان شلیک پیوسته و در امان ماندن از انهدام زودهنگام را فراهم می‌کنند. به‌طور خلاصه، قدرت موشکی ایران نه‌تنها از نظر تعداد، بلکه از نظر گستره جغرافیایی و فناوری بکاررفته، یکی از بازیگران اصلی بازدارندگی در سطح منطقه‌ای به‌شمار می‌آید.

ایران طیفی از موشک‌های سوخت جامد (مانند خانواده فاتح و ذوالفقار) و موشک‌های سوخت مایع (مانند شهاب و قدر) در کلاس‌های کوتاه‌برد و میان‌برد در اختیار دارد. برد موشک‌های کوتاه‌برد تا حدود ۷۰۰ کیلومتر و موشک‌های میان‌برد تا ۲۰۰۰ کیلومتر و بیشتر است. برخی از جدیدترین موشک‌های ایران مانند «حاج‌قاسم» (برد ~۱۴۰۰ کیلومتر) و «خیبر‌شکن-۲» (برد ~۱۸۰۰ کیلومتر) نیز بیانگر بهبود مداوم بُرد و فناوری موشکی هستند.

جدول: موشک‌های بالستیک ایران بر اساس نوع سوخت، برد و وزن کلاهک

نوع موشکنام موشکبرد (کیلومتر)وزن کلاهک (کیلوگرم)
سوخت جامد – کوتاه‌بردفاتح-۱۱۰۳۰۰۴۴۸
خلیج فارس۳۰۰۴۵۰
فاتح-۳۱۳۵۰۰۳۸۰
زُحیر / رعد-۵۰۰۵۰۰۳۲۰
ذوالفقار۷۰۰۵۷۹
سوخت مایع – کوتاه‌بردشهاب-۱۳۰۰۹۵۰
شهاب-۲۵۰۰۷۵۰
قیام-۱۷۰۰۶۵۰ یا ۷۵۰
سوخت مایع – میان‌بردشهاب-۳۱۱۵۰۶۷۰
رضوان۱۴۰۰نامشخص
قدر-H۱۷۵۰۶۵۰
قدر-F۱۹۵۰۶۵۰
عماد۱۷۰۰۷۵۰
خرمشهر۲۰۰۰۱۵۰۰
سوخت جامد – میان‌بردقاسم بصیر۱۲۰۰نامشخص
حاج قاسم۱۴۰۰۵۰۰
خیبرشکن۱۴۵۰۵۰۰
خیبرشکن-۲۱۸۰۰نامشخص
سجیل۲۰۰۰۶۵۰

منبع داده‌ها: رسانه‌های رسمی و منابع دفاعی ایران، با تجمیع و تحلیل توسط نویسنده.

موشک‌های جدید و قابلیت‌های پیشرفته

در سال‌های اخیر، ایران گام بلندی در توسعه نسل جدید موشک‌های بالستیک برداشته و توان تهاجمی خود را به‌ویژه در حوزه دقت، سرعت، قدرت نفوذ و فناوری هدایت به‌طور چشم‌گیری ارتقا داده است. یکی از شاخص‌ترین نمونه‌ها، موشک «خیبرشکن» است؛ موشکی بالستیک با سوخت جامد و برد عملیاتی حدود ۱۴۵۰ کیلومتر که از سامانه‌های هدایت ترکیبی و بالک‌های مانورپذیر در مرحله بازگشت به جو بهره می‌برد. این موشک توان عبور از سامانه‌های ضد موشکی و دقت هدف‌زنی بالایی دارد. نسخه ارتقاءیافته این موشک که در سال ۲۰۲۵ در موج بیستم حملات ایران به اسرائیل (عملیات وعده صادق ۳) رونمایی شد، به قابلیت حمل چند کلاهک (MIRV) مجهز شده است؛ تحولی که قدرت ضربه همزمان به چند هدف را برای ایران فراهم می‌سازد و سطح بازدارندگی را افزایش می‌دهد.

گام بعدی ایران در مسیر ارتقاء توان تهاجمی، توسعه موشک‌های هایپرسونیک بوده است. در سال ۲۰۲۳، جمهوری اسلامی ایران از نخستین موشک هایپرسونیک خود با نام «فاتح-۱» رونمایی کرد. این موشک می‌تواند با سرعتی فراتر از ۵ ماخ حرکت کرده و برخلاف موشک‌های بالستیک سنتی، مسیر خود را درون جو تغییر دهد؛ عاملی که رهگیری آن توسط سامانه‌های دفاع موشکی نظیر پیکان و تاد را با چالش جدی روبرو می‌سازد. برد تقریبی این موشک حدود ۱۴۰۰ کیلومتر اعلام شده و منابع متعددی از استفاده عملیاتی آن در عملیات وعده صادق ۳ علیه اهداف راهبردی در عمق خاک اسرائیل خبر داده‌اند.

در کنار خیبرشکن و فاتح-۱، موشک‌های پیشرفته دیگری نیز طی سال‌های اخیر وارد سازمان رزم ایران شده‌اند، از جمله:

  • خرمشهر-۴ (با نام عملیاتی «خیبر») با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و قابلیت حمل کلاهک‌هایی تا وزن ۱۵۰۰ کیلوگرم؛ یکی از قدرتمندترین موشک‌های سوخت مایع ایران.
  • سجیل، موشکی بالستیک با سوخت جامد و برد حدود ۲۰۰۰ کیلومتر که در پاسخ سریع و عملیات‌های تاکتیکی قابلیت بالایی دارد.
  • رضوان، موشکی میان‌برد با برد ۱۴۰۰ کیلومتر و دقت بالا، مناسب برای اهداف در شرق مدیترانه و فراتر.
موشک بالستیک هایپرسونیک «فاتح» ایران

تصویری از موشک بالستیک هایپرسونیک «فاتح» ایران که بر روی تریلر در رژه‌ای در تهران نمایش داده شده است (سپتامبر ۲۰۲۴). این موشک نسل جدید قادر است با سرعت بسیار بالا و مسیر غیرقابل پیش‌بینی حرکت کند و رهگیری آن را برای سامانه‌های دفاع موشکی دشمن بسیار سخت سازد. توسعه این موشک نشان‌دهنده پیشرفت چشمگیر ایران در فناوری موشک‌های بالستیک طی سال‌های اخیر است.

استفاده عملیاتی از این موشک‌ها در نبردهای واقعی نیز بر اهمیت آن‌ها افزوده است. به‌ویژه در عملیات وعده صادق ۱ و ۲ که در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ به‌عنوان پاسخ ایران به حملات اسرائیل انجام شد، و همچنین در جنگ ۱۲ روزه اخیر، برخی از این سامانه‌ها نقشی تعیین‌کننده در حملات موشکی دقیق و دوربرد ایفا کردند.

نمایش قدرت در عملیات‌های «وعده صادق»

سه رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که با عنوان عملیات‌های «وعده صادق» شناخته می‌شوند، به میدان آزمون واقعی برای ارزیابی توان تهاجمی موشکی ایران در برابر سامانه‌های پدافندی چندلایه اسرائیل تبدیل شدند. این سلسله عملیات، علاوه بر نمایش ظرفیت کمّی و کیفی زرادخانه موشکی ایران، به‌کارگیری تاکتیک‌های نوین مانند اشباع پدافند و استفاده ترکیبی از پهپاد، کروز و موشک‌های بالستیک را در ابعاد گسترده به نمایش گذاشت.

عملیات وعده صادق ۱ | فروردین ۱۴۰۳ (آوریل ۲۰۲۴)

در نخستین موج از این پاسخ‌های موشکی، ایران در واکنش به حمله اسرائیل به منافعش، حمله‌ای هماهنگ با مشارکت گروه‌های مقاومت منطقه ترتیب داد. در این عملیات، بنا بر گزارش منابع غربی و منطقه‌ای، حدود ۱۱۰ فروند موشک بالستیک همراه با ده‌ها پهپاد انتحاری شاهد-۱۳۶ و موشک کروز به سمت اهدافی در اسرائیل، ارتفاعات جولان و پایگاه‌های هوایی جنوب اسرائیل شلیک شد. علی‌رغم فعال شدن سامانه‌های پدافندی مانند پیکان-۳، فلاخن داوود و دخالت ناوهای آمریکایی مجهز به موشک‌های رهگیر، بخشی از این موشک‌ها به اهداف تعیین‌شده اصابت کرده و خساراتی را در مناطقی همچون پایگاه نواتیم، اطراف تل‌آویو و تأسیسات نظامی حساس برجای گذاشتند. این حمله نقطه عطفی در تاریخ منازعات موشکی منطقه بود، چرا که برای نخستین بار سطحی از هماهنگی بین‌سلاحی، حمله همزمان چندمنظوره و اشباع پدافند در سطح عملیاتی دیده شد.

عملیات وعده صادق ۲ | مهر ۱۴۰۳ (اکتبر ۲۰۲۴)

در پاسخ به ادامه حملات اسرائیل، ایران عملیات گسترده‌تری را طراحی و اجرا کرد که طی آن حدود ۱۵۰ موشک بالستیک طی چندین موج به سمت مواضع راهبردی اسرائیل پرتاب شد. این بار، حمله با سناریویی تاکتیکی‌تر همراه بود: در موج نخست، پهپادهای انتحاری و راکت‌ها با هدف خسته‌سازی سامانه‌های دفاعی شلیک شدند و در موج‌های بعدی، موشک‌های دقیق‌تر و سنگین‌تر به سمت اهداف اصلی روانه شدند. برخلاف تصور اولیه، برخی موشک‌ها توانستند از سد دفاعی عبور کنند و به پایگاه هوایی تل‌نوف، مقرهای فرماندهی و تأسیسات اطلاعاتی اصابت کنند. در کنار خسارات فیزیکی، این حملات پیام روشنی از سوی ایران در خصوص توان نفوذپذیری موشکی و عدم مصونیت زیرساخت‌های اسرائیل صادر کرد.

جنگ ۱۲ روزه و عملیات وعده صادق ۳ | بهار ۲۰۲۵

در سومین و گسترده‌ترین موج از درگیری مستقیم، ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش وارد فاز درگیری تمام‌عیار شدند. این جنگ که به «جنگ ۱۲ روزه» معروف شد، معادل نظامی «وعده صادق ۳» بود. ایران در این عملیات، طی بیش از بیست موج حمله، صدها فروند موشک بالستیک، کروز و پهپاد انتحاری را به سوی طیفی از اهداف حیاتی در سراسر اسرائیل شلیک کرد. برای نخستین‌بار در موج بیستم این عملیات، از موشک بالستیک چند‌کلاهکه خیبرشکن رونمایی عملیاتی شد. گزارش‌ها حاکی است که یکی از این موشک‌ها موفق شد به زیرساخت‌های حساس نظیر فرودگاه بن‌گوریون، مراکز فرماندهی جایگزین و برخی تأسیسات پدافندی آسیب وارد کند.

با وجود عملکرد قابل توجه سامانه‌های دفاعی اسرائیل و پشتیبانی فنی ایالات متحده، شکست نسبی پدافند در مقابله با موج‌های همزمان و پیچیده حملات، موجب بروز انفجارهایی در تل‌آویو، حیفا و مناطق مرکزی شد. منابع اسرائیلی اذعان کردند که شدت و پیچیدگی این حملات، سامانه‌های دفاعی را به‌طور بی‌سابقه‌ای تحت فشار قرار داده است.

در پایان این نبرد، مقام‌های ایرانی اعلام کردند که بخش عمده‌ای از ظرفیت موشکی کشور همچنان مورد استفاده قرار نگرفته و در صورت ادامه اقدامات خصمانه، پاسخ‌هایی به مراتب سنگین‌تر در راه خواهد بود.

توان موشکی و پدافندی اسرائیل

برخلاف ایران که بر یک زرادخانه متنوع و پرشمار از موشک‌های بالستیک و کروز متکی است، اسرائیل استراتژی متفاوتی را در پیش گرفته و بیشتر بر فناوری‌های پیشرفته، نیروی هوایی توانمند و دکترین بازدارندگی هسته‌ای تکیه دارد. این تفاوت راهبردی، به نوعی تقابل نامتقارن در حوزه قدرت موشکی میان دو کشور منجر شده است.

موشک‌های بالستیک و بازدارندگی هسته‌ای

توان موشکی اسرائیل عمدتاً به موشک‌های بالستیک برد بلند سری جریکو محدود می‌شود. موشک‌های جریکو-۲ با بردی میان‌برد (حدود ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ کیلومتر) می‌توانند اهداف منطقه‌ای را هدف قرار دهند. اما نسخه پیشرفته‌تر یعنی جریکو-۳ با بردی در حدود ۴۸۰۰ تا ۶۵۰۰ کیلومتر، قابلیت هدف‌گیری در عمق خاک ایران و حتی فراتر از آن را دارد.

گمان می‌رود این موشک‌ها قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای داشته باشند و اسرائیل بین ۹۰ تا ۱۴۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد. هرچند تل‌آویو به‌طور رسمی این موضوع را نه تأیید و نه تکذیب می‌کند، اما این تسلیحات نقش کلیدی در بازدارندگی نهایی اسرائیل دارند. برخلاف ایران، اسرائیل موشک‌های برد متوسط یا کوتاه غیرهسته‌ای در مقیاس بالا تولید نکرده و تمرکز خود را بر استفاده از جنگنده‌ها و تسلیحات هدایت‌شونده دقیق قرار داده است.

قدرت تهاجمی متعارف

در حوزه تهاجم متعارف، نیروی هوایی اسرائیل برگ برنده اصلی محسوب می‌شود. جنگنده‌های نسل پنجم F-35I آدیر، F-15I رعَم و F-16I سوفا به همراه انواع بمب‌های هوشمند و موشک‌های کروز، قابلیت انجام حملات دقیق، پیشگیرانه و دوربرد را فراهم کرده‌اند. در کنار آن، تسلیحاتی چون موشک‌های لارا (با برد تقریبی ۴۰۰ کیلومتر) نیز برای حملات نقطه‌ای در جبهه‌های نزدیک مورد استفاده قرار می‌گیرند.

با این حال، نبود زرادخانه موشکی متعارف گسترده، اسرائیل را تا حدی در مقابل حملات انبوه موشکی ایران در موقعیت تدافعی قرار می‌دهد.

سپر دفاع موشکی چندلایه

اسرائیل یکی از پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاعی جهان را توسعه داده و طی سال‌ها تهدیدات موشکی، آن را به شکل یک چتر چندلایه کامل کرده است:

  • گنبد آهنین (Iron Dome): برای رهگیری راکت‌ها و خمپاره‌های کوتاه‌برد؛ با نرخ موفقیت بالای ۹۰٪.
  • فلاخن داوود (David’s Sling): برای رهگیری موشک‌های میان‌برد و سنگین.
  • پیکان-۲ و پیکان-۳ (Arrow): برای مقابله با موشک‌های بالستیک دوربرد، حتی خارج از جو.
  • پاتریوت PAC-3 و THAAD: لایه‌های مکمل آمریکایی برای مقابله با تهدیدات بالستیک در بردهای بالا.

در جریان جنگ ۱۲ روزه در سال ۲۰۲۵، این سپر دفاعی در برابر ده‌ها موج از حملات موشکی و پهپادی ایران مورد آزمون قرار گرفت. با وجود ادعای رهگیری بیش از ۹۰ تا ۹۹ درصدی تهدیدات، حجم آتش انبوه موجب تحلیل رفتن ذخایر رهگیر، چالش در فرماندهی و نیاز فوری به پشتیبانی تسلیحاتی آمریکا شد. برخی موشک‌ها موفق شدند به اهدافی کلیدی مانند فرودگاه بن‌گوریون یا پایگاه‌های فرماندهی اصابت کنند که نشان‌دهنده شکنندگی نسبی این سامانه در برابر تاکتیک اشباع بود.

مقایسه نهایی: برتری در قدرت آتش یا در پدافند پیشرفته؟

تقابل موشکی ایران و اسرائیل نمونه‌ای کلاسیک از یک نبرد نامتقارن است. ایران با در اختیار داشتن زرادخانه‌ای بزرگ و متنوع از موشک‌های بالستیک، کروز، هایپرسونیک و پهپادهای تهاجمی، توانسته ظرفیت قابل توجهی برای حملات انبوه و غافلگیرانه ایجاد کند. زیرساخت‌هایی چون پایگاه‌های زیرزمینی موشکی، لانچرهای متحرک و موشک‌های چندکلاهکه‌ای نظیر خیبرشکن به تهران این امکان را می‌دهند که در شرایط اضطراری، موج‌های پیاپی از موشک‌ها را به سوی اهداف متخاصم شلیک کند.

در مقابل، اسرائیل با تکیه بر فناوری پیشرفته، پدافند چندلایه و نیروی هوایی مدرن، تمرکز خود را بر پیشگیری از اصابت قرار داده و تلاش دارد تهدیدات را قبل از رسیدن به خاک خود خنثی کند. همچنین، وجود موشک‌های جریکو با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای، به‌نوعی یک توازن استراتژیک را شکل داده که مانع از گسترش جنگ به سطحی ویرانگر می‌شود.

شاخصایراناسرائیل
نوع دکترین موشکیتهاجم انبوه، اشباع پدافنددقت بالا، بازدارندگی هسته‌ای
توان موشکی متعارفهزاران موشک متنوع و بومیمحدود و با برد کوتاه یا متوسط
پدافند موشکینسبی، در حال توسعهپیشرفته، چندلایه با پشتیبانی آمریکا
نیروی هواییمحدودتر، با پلتفرم‌های قدیمیبسیار پیشرفته و با قابلیت نفوذ
قابلیت بازدارندگی هسته‌ایفاقد سلاح هسته‌ای (رسمی)دارای کلاهک هسته‌ای بالقوه

توان موشکی ایران امروز به عاملی کلیدی در معادلات منطقه‌ای تبدیل شده و عملیات‌های اخیر نظیر وعده صادق ۱ تا ۳، ظرفیت واقعی آن را در آزمون‌های عملی نشان داده‌اند. این قدرت تهاجمی نه‌تنها برتری مطلق پدافندی اسرائیل را به چالش کشیده، بلکه توازن امنیتی جدیدی را در خاورمیانه رقم زده است. از سوی دیگر، اسرائیل با بهره‌مندی از فناوری پیشرفته، همچنان توانسته از موجودیت خود دفاع کند و مانع از دستیابی به اهداف راهبردی شود. در نهایت، این تقابل نه‌فقط درباره تعداد موشک‌ها یا سامانه‌های رهگیر، بلکه درباره راهبرد، انعطاف‌پذیری و آمادگی برای سناریوهای پیچیده‌تر آینده است.

توان سایبری و جنگ الکترونیک

در نبردهای مدرن، جبهه دیجیتال به اندازه میدان نبرد فیزیکی اهمیت یافته است. ایران و اسرائیل، هر دو از بازیگران قدرتمند در حوزه سایبری و جنگ الکترونیک به‌شمار می‌روند و طی سال‌های اخیر بارها درگیر نبردی پنهان و فرسایشی در این فضا شده‌اند؛ نبردی که هم جنبه بازدارندگی دارد و هم در صورت درگیری، می‌تواند زیرساخت‌های حیاتی را فلج کند.

جنگ سایبری: نبردی در سایه

اسرائیل دارای یکی از پیشرفته‌ترین ساختارهای سایبری جهان است. واحد نخبه ۸۲۰۰ در ساختار اطلاعاتی ارتش اسرائیل، مسئولیت اجرای عملیات‌های سایبری پیچیده را بر عهده دارد. این واحد در سال ۲۰۱۰ با طراحی و اجرای ویروس مخرب استاکس‌نت، موفق شد آسیب جدی به سانتریفیوژهای نطنز وارد کند؛ نخستین نمونه مستند از جنگ‌افزار سایبری در جهان که هنوز هم به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ جنگ دیجیتال شناخته می‌شود.

در سال‌های اخیر نیز گروه‌های منتسب به اسرائیل، نظیر Predatory Sparrow (گنجشک درنده)، با انجام حملات دقیق به زیرساخت‌های ایران خبرساز شدند. از حمله به بانک سپه و پاک‌سازی اطلاعات، تا نفوذ ادعایی به صرافی رمزارز نوبیتکس و سرقت چند ده میلیون دلار دارایی دیجیتال، این گروه‌ها نشان داده‌اند که تل‌آویو ابزارهای سایبری قدرتمندی برای تضعیف توان اقتصادی، روانی و فرماندهی دشمن در اختیار دارد. تحلیلگران بر این باورند که در صورت بروز جنگ تمام‌عیار، اسرائیل عملیات‌های سایبری گسترده‌ای برای اخلال در شبکه برق، بانکداری، سامانه‌های نظامی و ارتباطی ایران اجرا خواهد کرد.

در مقابل، ایران نیز در سال‌های اخیر سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در توسعه توان سایبری انجام داده و گروه‌هایی نظیر APT34 (OilRig) و APT35 (Charming Kitten) به‌عنوان بازوهای سایبری وابسته به ساختار دفاعی کشور، در حملات گوناگونی علیه اهداف غربی و اسرائیلی فعال بوده‌اند. حمله به سامانه توزیع آب اسرائیل در ۲۰۲۰، ارسال پیامک‌های هشدار جعلی به شهروندان اسرائیلی، اختلال در حمل‌ونقل شهری و حملات DDoS به وب‌سایت‌های دولتی، بخشی از عملیات منتسب به ایران است.

برخلاف مدل‌های تخریبی اسرائیل، ایران بیشتر از تاکتیک‌های فرسایشی، اخلال روانی، اطلاعات نادرست و حملات پراکنده بهره می‌برد. کارشناسان غربی معتقدند که هرچند پیچیدگی فنی عملیات ایران در سطح توانمندی اسرائیل نیست، اما در چارچوب جنگ نامتقارن، این حملات می‌توانند آسیب‌های مؤثری به‌ویژه در حوزه افکار عمومی و زیرساخت‌های نرم‌افزاری وارد کنند.

جنگ الکترونیک (EW): تقابل در بُرد رادارها

جنگ الکترونیک، بُعد مکمل نبرد سایبری محسوب می‌شود و نقش مهمی در پشتیبانی عملیات‌های هوایی و زمینی ایفا می‌کند. اسرائیل با تکیه بر فناوری‌های پیشرفته، سامانه‌های جنگ الکترونیک متعددی را توسعه داده که روی جنگنده‌ها، پهپادها و سامانه‌های زمینی نصب شده‌اند. هدف این سامانه‌ها، اخلال در رادارها، ارتباطات، سامانه‌های فرماندهی و حتی سیستم‌های GPS دشمن است.

در نقطه مقابل، ایران نیز یگان‌های جنگ الکترونیک را در ساختار ارتش و سپاه راه‌اندازی کرده و مدعی دستاوردهایی در زمینه اختلال در کنترل پهپادها و سامانه‌های ارتباطی دشمن است. شاخص‌ترین نمونه، ماجرای پهپاد RQ-170 Sentinel آمریکایی در سال ۲۰۱۱ است که ایران مدعی شد با فریب الکترونیکی موفق به فرود آوردن آن شده و بعدها مدل بومی‌شده‌ای به نام سیمرغ را تولید کرد.

با وجود پیشرفت‌های ایران در EW، کارشناسان معتقدند که اسرائیل در این حوزه از برتری فناوری، تجربه عملیاتی بیشتر و سامانه‌های به‌روزتر برخوردار است. در سناریوی یک جنگ گسترده، انتظار می‌رود که ایران با اختلال در سامانه‌های GPS و ارتباطی، برتری شبکه‌محور اسرائیل را تضعیف کند و اسرائیل نیز تلاش کند با حملات الکترونیکی نقطه‌زن، رادارها، شبکه‌های فرماندهی و پهپادهای ایران را از کار بیندازد.

بودجه نظامی، صنایع دفاعی و واردات تسلیحاتی

درک قدرت نظامی یک کشور تنها با شمارش موشک‌ها یا جنگنده‌ها ممکن نیست؛ بلکه عوامل پشت‌صحنه‌ای مانند بودجه دفاعی، ظرفیت صنعتی و روابط تسلیحاتی خارجی نقشی اساسی در شکل‌گیری قدرت واقعی بازی می‌کنند. در این بخش، به مقایسه دقیق این مؤلفه‌ها میان ایران و اسرائیل می‌پردازیم.

بودجه دفاعی: نابرابری منابع و اتکای خارجی

اسرائیل در سال‌های اخیر به‌طور میانگین سالانه بیش از ۲۳ میلیارد دلار را به امور نظامی اختصاص داده که شامل ۳.۱ میلیارد دلار کمک بلاعوض آمریکا نیز می‌شود. این رقم، معادل حدود ۵ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) اسرائیل است و بیانگر جایگاه محوری دفاع و امنیت در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور است.

در مقابل، بودجه دفاعی رسمی ایران حدود ۱۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود؛ معادل حدود ۲ تا ۳ درصد تولید ناخالص داخلی. با اینکه در ظاهر این رقم بسیار کمتر از بودجه اسرائیل است، اما به دلیل نرخ پایین دستمزدها، بومی‌سازی و قیمت ارزی متفاوت، قدرت واقعی خرید تجهیزات در داخل ایران بیشتر از رقم دلاری آن است. علاوه بر این، بخشی از بودجه نظامی ایران به‌صورت اعلام نمی‌شود که این موضوع شرایط ایران را در میدان رقابت ارتقا می‌بخشد.

در سوی دیگر، تحریم‌ها و محدودیت‌های ارزی در ایران باعث شده بسیاری از پروژه‌های پیشرفته تکنولوژیک (مانند توسعه موتور جت یا رادارهای فاز آرایه فعال) با تأخیر یا دشواری روبرو شوند؛ در حالی که اسرائیل با دسترسی به فناوری روز و کمک‌های بی‌وقفه آمریکا، در مسیر توسعه نظامی با موانع کمتری مواجه است.

صنایع دفاعی بومی: خودکفایی در برابر برتری تکنولوژیک

هر دو کشور دارای صنایع نظامی بومی قدرتمند هستند، اما مسیر و فلسفه توسعه آن‌ها تفاوت دارد.

اسرائیل با شرکت‌هایی مانند رافائل، البیت، IAI و IMI جزو بازیگران پیشرفته صنایع دفاعی جهان است. محصولاتی چون سامانه دفاع موشکی «آرو» و «گنبد آهنین»، تانک Merkava، پهپادهای تهاجمی هارون و هرمس، موشک‌های ضدزره اسپایک، و سامانه‌های EW از جمله دستاوردهای این صنایع است. اسرائیل همچنین رتبه هشتم صادرات جهانی تسلیحات را دارد.

ایران نیز پس از انقلاب ۱۳۵۷ و به‌ویژه در دوران تحریم‌های شدید تسلیحاتی، مسیر خوداتکایی و مهندسی معکوس را در پیش گرفت. صنایع وابسته به وزارت دفاع و سپاه، موشک‌های بالستیک مانند خرمشهر و دزفول، پهپادهای شاهد و مهاجر، ناوچه‌ها و زیردریایی‌های کوچک، و سامانه‌هایی چون باور-۳۷۳ را تولید کرده‌اند. اگرچه برخی پروژه‌ها مانند جنگنده کوثر هنوز فاصله زیادی با فناوری روز دارند، اما کارآمدی نامتقارن محصولات ایرانی در میدان عمل مورد توجه کارشناسان بین‌المللی قرار گرفته است.

واردات تسلیحاتی

اسرائیل یکی از بزرگ‌ترین دریافت‌کنندگان تسلیحات غربی است. در فاصله ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، این کشور پانزدهمین واردکننده بزرگ سلاح جهان بود و حدود ۲.۱٪ کل واردات تسلیحات جهانی را به خود اختصاص داد. تأمین‌کنندگان اصلی آن آمریکا (۶۹٪)، آلمان (۳۱٪) و در مقیاس محدود ایتالیا بوده‌اند. جنگنده‌های F-35I، سامانه‌های پاتریوت و زیردریایی‌های پیشرفته دلفین از جمله تسلیحات وارداتی این کشور هستند.

ایران در طرف مقابل، به‌دلیل تحریم‌های سازمان ملل و آمریکا، عملاً برای دهه‌ها از بازار جهانی تسلیحات محروم بود. هرچند پس از پایان محدودیت‌های تسلیحاتی شورای امنیت در اکتبر ۲۰۲۰، تهران تلاش کرده همکاری با روسیه و چین را گسترش دهد، اما تا سال ۲۰۲۵، واردات گسترده‌ای صورت نگرفته است. نمونه‌های معدودی مانند تحویل هواپیماهای آموزشی Yak-130 از روسیه ثبت شده‌اند. مذاکرات برای خرید جنگنده‌های سوخو-۳۵، بالگردهای تهاجمی و سامانه S-400 نیز در جریان است، ولی هنوز نهایی نشده‌اند.

صادرات تسلیحاتی: ابزار دیپلماسی و نفوذ

اسرائیل نه تنها واردکننده، بلکه صادرکننده بزرگی نیز هست. پهپادها، سامانه‌های دفاعی و تجهیزات سایبری اسرائیلی در بازارهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین خریدار دارند. شرکت‌های دفاعی اسرائیل میلیاردها دلار ارزآوری سالانه دارند و صادرات دفاعی بخش مهمی از اقتصاد فناوری‌محور این کشور را تشکیل می‌دهد.

ایران نیز در دهه اخیر به صادرکننده منطقه‌ای برخی تسلیحات خود تبدیل شده است. پهپادهای ایرانی در کشورهای چون روسیه، اتیوپی، ونزوئلا و گروه‌های نیابتی منطقه مورد استفاده قرار گرفته‌اند. ایران همچنین انتقال موشک به یمن، سوریه و لبنان را بخشی از راهبرد دفاع پیش‌دستانه خود می‌داند. هرچند این صادرات در مقایسه با اسرائیل محدودتر است، اما در حوزه‌هایی مانند پهپادهای انتحاری ارزان و مؤثر، ایران به رقابت‌گری جدی در بازار تسلیحات تبدیل شده است.

✔️  بیشتر بخوانید: بستن تنگه هرمز؛ تصمیمی هوشمدانه یا تاکتیکی پرهزینه

سخن پایانی
جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی در معادلات امنیتی منطقه بود؛ تقابلی که برخلاف دهه‌های گذشته، نه در سایه نیروهای نیابتی یا عرصه سایبری، بلکه به‌صورت مستقیم و آشکار رخ داد. این رویارویی، بسیاری از ارزیابی‌های پیشین را به چالش کشید و بار دیگر نشان داد که موازنه قدرت میان دو بازیگر اصلی منطقه، پیچیده‌تر و شکننده‌تر از آن است که به سادگی قابل پیش‌بینی باشد.

ایران در این نبرد توانست با اتکا به زرادخانه گسترده موشکی و پهپادی خود، ساختار دفاعی پیشرفته اسرائیل را با فشار مداوم و چندمحوری به چالش بکشد و نشان دهد که قدرت انباشته شده در سال‌های اخیر، قابلیت عملیاتی مؤثری دارد. در مقابل، اسرائیل با بهره‌مندی از فناوری پیشرفته، سامانه‌های دفاعی چندلایه و حمایت لجستیکی فوری متحدان خود – به‌ویژه ایالات متحده – موفق شد از زیر ضربات انبوه موشکی جان سالم به در ببرد و حملات متقابل مؤثری را نیز علیه زیرساخت‌های ایران ترتیب دهد.

اگرچه هیچ‌یک از دو طرف به پیروزی قاطع نظامی دست نیافتند، اما پیامدهای این جنگ فراتر از میدان نبرد بود؛ از تغییر در برداشت جهانی نسبت به موازنه نظامی منطقه گرفته تا بازتعریف بازدارندگی و حدود درگیری. اکنون بیش از گذشته مشخص شده است که نه‌تنها رویارویی مستقیم میان این دو قدرت محتمل است، بلکه در صورت عدم مدیریت تنش، ممکن است بار دیگر،با پیامدهایی به‌مراتب گسترده‌تر تکرار شود .

در این چارچوب، حفظ بازدارندگی، توسعه کانال‌های دیپلماتیک غیررسمی و درک واقع‌بینانه از توانایی‌ها و محدودیت‌های طرف مقابل، بیش از هر زمان دیگری ضروری است. در نهایت، توازن قوای امروز نه نتیجه محاسبه عددی تجهیزات، بلکه محصول درهم‌تنیدگی توان نظامی، اراده سیاسی، پشتیبانی بین‌المللی و ظرفیت جذب ضربه است؛ مفهومی که در جنگ اخیر، معنای عینی یافت.

لطفا نظر و سوالات خود را درباره این مقاله ارسال کنید تا کارشناسان ما به شما پاسخ دهند.

بروکر اوتت
دوره اوراق قرضه
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ایکس چیف
لایت فایننس
wingomarketsbroker
zforex
آمارکتس
آلپاری