
فهرست مطالب
نمایش
قیمت یک کالا همیشه فقط تابع عرضه و تقاضا نیست. گاهی اوقات، آنچه بین تولیدکننده خارجی و سبد خرید شما قرار میگیرد، تصمیمی است که در پشت درهای بسته دولتها گرفته میشود. تصمیماتی که نامشان در گزارشهای اقتصادی «تعرفه» و «موانع تجاری» است، اما تأثیرشان تا قفسه فروشگاه و حتی شغل و درآمد افراد نیز امتداد دارد. این تصمیمها میتوانند مسیر تجارت را تغییر دهند، واردات را محدود کنند و قیمتها را بهصورت مصنوعی دستکاری کنند.
در نگاه اول، این ابزارها شاید فنی یا حتی تخصصی بهنظر برسند، اما در عمل، بخش جداییناپذیر از سیاستگذاری اقتصادی هر کشوری هستند. گاهی با هدف حمایت از صنایع نوپا، گاهی برای حفظ امنیت ملی، و گاهی صرفاً برای مقابله بهمثل در دعوای تجاری. در این مقاله تلاش میکنیم نهتنها انواع تعرفهها و موانع تجاری را بشناسیم، بلکه بفهمیم این موانع چگونه عمل میکنند، چه اثری بر قیمتها و رقابت دارند و در نهایت، چرا شناخت آنها برای هر فعال اقتصادی یا حتی هر مصرفکنندهای اهمیت دارد.
تعرفه چیست؟ یادآوری کوتاه و کاربردی
تعرفه، در سادهترین تعریف، مالیاتی است که دولتها بر کالاهای وارداتی (و گاه صادراتی) وضع میکنند. این مالیات هنگام عبور کالا از مرز و توسط گمرک کشور مقصد دریافت میشود.
در واقع، هر کالایی که وارد کشور شود، پیش از ورود به بازار داخلی، مشمول یک هزینه اضافی بهنام تعرفه میگردد که مستقیماً توسط واردکننده پرداخت میشود، اما در نهایت بار آن معمولاً به دوش مصرفکننده میافتد.
1000 دلار بونوس قابل ضرر دریافت کنید
بونوس 70 درصد قابل ضرر و دراودان
این بونوس ویژه مخاطبین یوتوفارکس است و همچنین قابل ضرر و از دست دادن است. برای دریافت بونوس از طریق لینک زیر ثبت نام کنید. برای جزئیات بیشتر صفحه بونوس را مشاهده کنید.
نقش اصلی تعرفهها، ایجاد مزیت نسبی قیمتی برای کالاهای داخلی از طریق افزایش قیمت کالاهای خارجی است. این ابزار میتواند با اهداف مختلفی مورد استفاده قرار گیرد: حمایت از تولید ملی، ایجاد درآمد برای دولت، مقابله با رقابت غیرمنصفانه یا حتی اعمال فشار سیاسی بر یک کشور خارجی. در هر حال، آنچه اهمیت دارد این است که تعرفه صرفاً یک ابزار مالی نیست، بلکه ابزاری چندوجهی در سیاستگذاری اقتصادی و تجاری است که میتواند دروازههای بازار را باز یا بسته کند و جریان تجارت را تغییر دهد.
چه کسی تعرفه را پرداخت میکند و چگونه جمعآوری میشود؟
برخلاف تصور عمومی، تعرفهها مستقیماً از کشور صادرکننده دریافت نمیشوند. پرداختکننده واقعی تعرفه، واردکننده داخلی است که کالا را از کشور مبدأ به خاک کشور خود وارد میکند. به بیان دقیقتر، هنگامی که یک محموله وارد بندر یا مرز گمرکی کشور مقصد میشود، مأموران گمرک موظفاند بر اساس کد تعرفه کالا (HS Code) و نرخ مصوب، میزان تعرفه را محاسبه و از واردکننده مطالبه کنند.
برای نمونه، در ایالات متحده این فرآیند توسط اداره گمرک و حفاظت مرزی (CBP) انجام میشود و وجوه دریافتی به خزانه وزارت بازرگانی واریز میگردد. در بریتانیا، سازمان HM Revenue & Customs (HMRC) وظیفه جمعآوری تعرفه را بر عهده دارد. در اغلب کشورها، تعرفهها بخشی از قوانین ملی تعرفهای یا پیماننامههای تجاری چندجانبه تنظیم میشوند و بهصورت عمومی منتشر میگردند تا واردکنندگان پیش از ترخیص کالا از هزینههای احتمالی آگاه باشند.
هرچند ظاهراً این مالیات از طرف واردکننده پرداخت میشود، اما هزینه نهایی معمولاً به قیمت مصرفکننده منتقل میشود. واردکننده برای جبران هزینه تعرفه، قیمت کالا را بالاتر تعیین میکند و مصرفکننده در نهایت بهای افزایشیافته را پرداخت میکند.
این نکته مهمی است که در مباحث سیاسی یا رسانهای گاهی نادیده گرفته میشود و به اشتباه تصور میشود که «کشور صادرکننده» جریمه شده است، در حالیکه بار مالی اصلی را بازار و مصرفکننده داخلی به دوش میکشند.
مروری کوتاه بر انواع و اهداف تعرفهها
تعرفهها اگرچه در ظاهر تنها یک ابزار مالیاتی بهنظر میرسند، اما در واقع کارکردی چندوجهی در سیاستگذاری تجاری دارند. دولتها بسته به اولویتهای اقتصادی، اجتماعی یا حتی امنیتی، ممکن است از تعرفه برای محافظت از صنایع داخلی، حمایت از مشاغل، محدودسازی واردات کالاهای حساس، یا اعمال فشار سیاسی بر کشورهای دیگر استفاده کنند. گاهی نیز هدف از تعرفه، صرفاً ایجاد درآمد برای دولت یا هدایت جریان مصرف بهسمت تولیدات داخلی است. این کارکردها، بهویژه در کشورهایی با صنایع نوپا یا در حال توسعه، پررنگتر میشوند.
از منظر ساختاری، تعرفهها معمولاً به دو شکل اصلی اعمال میشوند: تعرفه خاص (Specific Tariff) که بهصورت مبلغی ثابت برای هر واحد کالا تعیین میشود، و تعرفه ارزشافزودهای یا اد والورم (Ad Valorem Tariff) که بهصورت درصدی از ارزش کالا محاسبه میگردد. برخی کشورها نیز از تعرفه ترکیبی (Compound Tariff) استفاده میکنند که ترکیبی از هر دو نوع فوق است. اگرچه این دستهبندیها پیشتر بهطور کامل شرح داده شدهاند، اما یادآوری آنها در اینجا از آن جهت اهمیت دارد که زمینهساز درک بهتر موانع تجاری است که در ادامه بررسی خواهیم کرد.
موانع غیرتعرفهای تجارت
در کنار تعرفهها که مستقیماً با افزایش قیمت واردات عمل میکنند، کشورها از مجموعهای از ابزارهای دیگر برای کنترل جریان تجارت استفاده میکنند که به آنها موانع غیرتعرفهای گفته میشود. این موانع گاهی پنهان، اما در عمل اثرگذارتر از تعرفهها هستند، زیرا میتوانند واردات را محدود، فرآیند آن را دشوار، یا هزینههای غیرمستقیم بر آن تحمیل کنند، بدون آنکه مستقیماً به شکل مالیات بر کالا دیده شوند.
یکی از رایجترین این ابزارها، مجوز واردات است. در این روش، دولت تنها به برخی شرکتها یا در حجم مشخصی اجازه واردات کالاهای خاص را میدهد. این رویه میتواند رقابت را محدود، قیمتها را افزایش و قدرت انحصاری برای برخی واردکنندگان ایجاد کند. در کنار آن، سهمیه وارداتی نیز رایج است که بهصورت عددی یا حجمی، سقفی برای واردات یک کالا تعیین میکند. برای مثال، ممکن است تنها تا سقف ۵۰ هزار تن گندم در سال مجاز به واردات باشید، صرفنظر از تقاضای بازار یا قیمت جهانی.
نوع دیگری از مانع، محدودیت صادرات داوطلبانه است. این مورد خاص است چرا که از سوی کشور صادرکننده وضع میشود، اما در واقع به درخواست کشور واردکننده. این توافقهای ظاهراً داوطلبانه، اغلب با تهدید به تعرفه یا تحریم همراهاند و در عمل همان اثرات محدودسازی را دارند. برای نمونه، ممکن است یک کشور بهمنظور حفظ روابط تجاری با شریک بزرگتر، خودخواسته صادرات کالایی خاص را محدود کند.
الزام به استفاده از تولیدات داخلی نیز از جمله ابزارهایی است که بیشتر در صنایع تولیدی بهکار میرود. در این سیاست، واردات کالا تنها در صورتی مجاز است که بخشی از آن؛ از نظر تعداد قطعات یا ارزش افزوده، در داخل کشور تولید شده باشد. برای مثال، واردات خودرو تنها در صورتی مجاز است که ۳۰ درصد قطعات آن از تولیدکنندگان داخلی تهیه شده باشد.
هرچند هدف رسمی این موانع اغلب حمایت از صنایع داخلی یا تنظیم استانداردهای فنی و بهداشتی اعلام میشود، اما در عمل، بسیاری از این ابزارها بهعنوان ابزارهای غیرشفاف حمایتگرایانه بهکار میروند و میتوانند رقابت را مختل، قیمتها را افزایش و حتی موجب واکنشهای تلافیجویانه در سطح بینالمللی شوند.
تأثیر تعرفهها بر قیمت کالا و رفتار مصرفکننده
تعرفهها اگرچه بهظاهر تنها یک ابزار مالیاتی بر واردات هستند، اما در عمل سازوکار بازار را بهگونهای ساختاری تغییر میدهند. برای درک بهتر این تأثیر، بررسی تعادل عرضه و تقاضا در بازار داخلی با حضور واردات، و سپس اثرگذاری تعرفه بر آن، میتواند شفافیت بیشتری به همراه داشته باشد. نمودارهای زیر این فرایند را بهخوبی نشان میدهند.
بازار بدون تعرفه
در نمودار نخست، بازار داخلی در حالت آزاد و بدون تعرفه به تصویر کشیده شده است. منحنی قرمز (DD) بیانگر تقاضای داخلی و منحنی آبی (DS) نشاندهنده عرضه داخلی است. خط WS سطح قیمت جهانی کالا را نشان میدهد، که در اینجا برابر با *P است.
در این شرایط، مصرفکنندگان داخلی مقدار Qw کالا را تقاضا میکنند. از این مقدار، تنها Qd توسط تولیدکنندگان داخلی عرضه میشود. تفاوت بین تقاضای کل و عرضه داخلی، یعنی فاصله بین Qd و Qw، از طریق واردات تأمین میشود. این سناریو از نظر اقتصادی حالتی رقابتیتر برای مصرفکننده ایجاد میکند، زیرا کالا با قیمت پایینتری عرضه میشود و سطح رفاه مصرفکننده بیشتر خواهد بود.
بازار با اعمال تعرفه
در نمودار دوم، فرض بر آن است که دولت یک تعرفه وارداتی وضع کرده که موجب افزایش قیمت کالای وارداتی از سطح *P به سطح بالاتری یعنی P1 شده است (خط جدید WS + Tariff). این تغییر قیمتی موجب بروز چند تحول در بازار میشود:
- افزایش تولید داخلی:
با افزایش قیمت بازار، تولیدکنندگان داخلی انگیزه بیشتری برای افزایش تولید پیدا میکنند و مقدار عرضه داخلی از Qd به سمت راست نمودار (مقداری بیشتر) تغییر میکند. - کاهش مصرف:
در سوی تقاضا، افزایش قیمت موجب میشود برخی مصرفکنندگان از خرید صرفنظر کرده یا میزان خرید خود را کاهش دهند. بنابراین، تقاضا از Qw به مقدار پایینتری میرسد. - کاهش واردات:
تفاوت بین تقاضای جدید و عرضه داخلی جدید، نشاندهنده کاهش قابل توجه واردات است. به عبارت دیگر، حجم واردات کاهش مییابد و بخشی از بازار وارداتی، به تولید داخلی واگذار میشود.
در نتیجه، اعمال تعرفه منجر به تغییر در نقطه تعادل بازار میشود: قیمتها افزایش مییابند، واردات کاهش مییابد، و تولید داخلی تا حدی جایگزین واردات میشود. این فرآیند، از منظر سیاستگذار میتواند سودمند باشد؛ بهویژه در حمایت از صنایع داخلی و کاهش وابستگی به کالاهای خارجی. اما این مداخله هزینههایی نیز به همراه دارد:
- بار مالی بر مصرفکننده: قیمت بالاتر، منجر به کاهش رفاه مصرفکننده میشود. او یا باید هزینه بیشتری پرداخت کند یا به کالاهای پایینکیفیتتر یا کمتر موردنیاز روی آورد.
- اتلاف رفاه اقتصادی: بخشی از کاهش مصرف و افزایش قیمت، به شکل «زیان رفاه خالص» (Deadweight Loss) ظاهر میشود؛ یعنی مقداری از منفعتی که هیچکس از آن بهرهمند نمیشود و در اثر انحراف از تعادل طبیعی بازار از بین میرود.
- اختلال در رقابت آزاد: شرکتهایی که صرفاً در سایه تعرفهها زنده میمانند، ممکن است انگیزهای برای نوآوری یا بهینهسازی نداشته باشند.
در مجموع، تحلیل نموداری نشان میدهد که تعرفهها سازوکار بازار را از تعادل رقابتی دور میکنند. اگرچه این ابزار در برخی شرایط قابل دفاع است، اما تصمیم به استفاده از آن باید با ارزیابی دقیق پیامدهای اقتصادی، توزیعی و بلندمدت همراه باشد.
چه کسانی از تعرفهها سود میبرند و چه کسانی متضرر میشوند؟
تعرفهها ابزارهایی هستند که دولتها برای تنظیم تجارت خارجی، حمایت از تولید داخلی یا اعمال فشار دیپلماتیک بهکار میگیرند. با این حال، پیامدهای آنها بهطور یکسان میان اقشار مختلف جامعه توزیع نمیشود. برخی گروهها بهطور مستقیم منتفع میشوند، در حالیکه برخی دیگر با افزایش هزینهها یا محدودیتهای تجاری مواجه میگردند. در این بخش بهصورت تفکیکشده به برندگان و بازندگان اصلی تعرفهها پرداخته میشود.
- تولیدکنندگان داخلی: بزرگترین برندگان
تولیدکنندگان داخلی در صنایعی که رقیب واردات هستند، بیشترین بهره را از وضع تعرفه میبرند. تعرفه باعث افزایش قیمت کالاهای وارداتی میشود، و این افزایش، مزیت قیمتی را به سود کالاهای تولید داخل تغییر میدهد. این وضعیت، میتواند به افزایش فروش، سودآوری بیشتر و حتی گسترش تولید در این صنایع منجر شود. بهویژه در صنایعی که در آستانه ورشکستگی یا افت رقابتپذیری هستند، تعرفه نقش نوعی سپر حمایتی ایفا میکند. - دولت: درآمدزایی مستقیم
درآمد حاصل از تعرفهها مستقیماً به خزانه دولت واریز میشود. این درآمد میتواند بخشی از بودجه عمومی را تأمین کند یا صرف حمایت از بخشهای خاص اقتصادی شود. هرچند سهم تعرفه در کل درآمدهای دولت در اقتصادهای توسعهیافته معمولاً محدود است، اما در برخی کشورها، بهویژه در حال توسعه، این درآمد منبع قابلتوجهی محسوب میشود. - مصرفکنندگان: بازندگان خاموش
مصرفکنندگان داخلی از جمله اصلیترین بازندگان تعرفهها هستند. افزایش قیمت کالاهای وارداتی مستقیماً به کاهش قدرت خرید، محدود شدن گزینههای انتخاب و کاهش رفاه مصرفکننده منجر میشود. این فشار، برای اقشار کمدرآمد که سهم بیشتری از درآمد خود را صرف کالاهای مصرفی میکنند، سنگینتر است. در حقیقت، تعرفهها همانند مالیات غیرمستقیمی عمل میکنند که بدون توجه به سطح درآمد، بر همه تحمیل میشود. - بنگاههای واردکننده و صنایع وابسته به واردات
کسبوکارهایی که به واردات کالاهای واسطهای، قطعات یا مواد اولیه متکی هستند، با افزایش هزینههای تولید مواجه میشوند. این افزایش میتواند حاشیه سود آنها را کاهش داده یا ناچار به افزایش قیمت نهایی محصولات خود شوند. در نهایت، ممکن است این وضعیت منجر به کاهش تقاضا برای محصولات آنها یا حتی از دست رفتن سهم بازار شود. - صادرکنندگان در معرض اقدامات تلافیجویانه
در مواردی که وضع تعرفه منجر به واکنش تلافیجویانه کشور هدف شود، صادرکنندگان داخلی با خطر از دست دادن بازارهای خارجی مواجه میشوند. این وضعیت، بهویژه در جنگهای تجاری، رایج است و میتواند به کاهش صادرات، افت درآمد ارزی و محدود شدن رشد صنایع صادراتمحور منجر شود.
در مجموع، اگرچه تعرفهها ممکن است در کوتاهمدت به نفع تولیدکنندگان خاص یا سیاستهای صنعتی داخلی عمل کنند، اما تأثیر نهایی آنها بر توازن اقتصادی، رفاه عمومی و رقابتپذیری، وابسته به ساختار اقتصادی کشور و نحوه اعمال این ابزار خواهد بود. تراز بین سود و زیان حاصل از تعرفه، همانجاست که هنر سیاستگذاری اقتصادی معنا پیدا میکند.
آیا تعرفهها میتوانند باعث تورم شوند؟ بررسی رابطه تعرفه و افزایش قیمتها
تعرفه بهعنوان مالیات بر واردات، ذاتاً موجب افزایش قیمت کالاهای مشمول میشود. اما پرسش کلیدی آن است که آیا این افزایش قیمت محدود به یک گروه خاص از کالاهاست یا آنکه در نهایت به تورم عمومی دامن میزند؟ بررسی تجربه ایالات متحده در فاصله سالهای ۲۰۱۸ تا اوایل ۲۰۲۵؛ریعنی پیش از اجرای تعرفههای گستردهتر در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ نشان میدهد که اثر تعرفهها بر تورم کل، محدود و در بیشتر موارد، کوتاهمدت بوده است. این بخش، به بررسی ابعاد مختلف این مسئله بر پایه دادههای معتبر اقتصادی میپردازد.
- افزایش سطح قیمتها، نه لزوماً تورم پایدار
تعرفهها منجر به افزایش سطح قیمت برخی کالاهای وارداتی میشوند، اما این افزایش، لزوماً به معنای ایجاد تورم مداوم نیست. اغلب اقتصاددانان توافق دارند که تأثیر تعرفهها از نوع «یکباره» و در قالب شوک تورمی است: یعنی قیمتها در اثر تعرفه به سطح جدیدی میرسند و سپس تثبیت میشوند، بدون آنکه روند افزایشی تورم ادامه یابد. در واقع، تعرفهها بیشتر نقش یک شوک قیمتی در نقطهای خاص از زمان دارند تا عامل تداوم فشار تورمی در طول سالهای بعد. - اثر محدود بر شاخصهای تورم کل
تحقیقات نشان دادهاند که سهم تعرفهها در افزایش شاخص کل تورم مانند CPI یا PCE بسیار اندک بوده است؛ در حدود چند دهم درصد. این اثر محدود به دلیل آن است که کالاهای مشمول تعرفه تنها بخش کوچکی از سبد مصرف خانوار را تشکیل میدهند. حتی در سناریوی حذف کامل تعرفههای باقیمانده، کاهش حاصل در نرخ تورم بهطور میانگین کمتر از ۰.۳ درصد برآورد شده است. - اثر محسوس در برخی گروههای کالایی
در برخی صنایع خاص مانند لوازم خانگی، پوشاک، مبلمان و قطعات خودرو، تأثیر تعرفهها بهوضوح در قیمت مصرفکننده دیده شد. برای نمونه، تعرفههای اعمالشده بر ماشین لباسشویی وارداتی منجر به افزایش قیمت بیش از ۱۰ درصدی شدند. در این موارد، حتی تولیدکنندگان داخلی نیز در سایه کاهش رقابت خارجی، قیمت کالاهای خود را افزایش دادند. با این حال، چنین افزایشهایی محدود به حوزههایی بود که وابستگی بالا به واردات و کمبود جایگزین داخلی داشتند. - رفتار بازار: انتقال هزینه به مصرفکننده
شواهد نشان میدهد که واردکنندگان آمریکایی تقریباً کل هزینه تعرفهها را به قیمت مصرفکننده منتقل کردهاند. این انتقال هزینه باعث شد فشار اصلی تعرفهها بر دوش خانوارهای مصرفکننده قرار گیرد، بدون آنکه صادرکنندگان خارجی لزوماً دچار کاهش درآمد مستقیم شوند. در برخی موارد، حتی شاهد عبور بیش از ۱۰۰ درصدی هزینه تعرفه به قیمت نهایی بودیم، بهگونهای که فروشندگان داخلی نیز از فضای حاصل برای افزایش قیمت استفاده کردند. - اقتصاددانان: اثر تورمی محدود اما واقعی
دیدگاه غالب میان اقتصاددانان این است که تعرفهها بهویژه در دوره ۲۰۱۸–۲۰۲۵ تأثیری واقعی اما محدود بر تورم داشتهاند. آنها نقش تعرفه را در افزایش هزینه زندگی و کاهش رفاه مصرفکننده تأیید میکنند، اما آن را در مقایسه با سایر عوامل مانند سیاستهای پولی، شوکهای انرژی یا اختلالات زنجیره تأمین، در رتبههای بعدی تأثیرگذاری بر تورم قرار میدهند.
بنابراین، تعرفهها میتوانند باعث افزایش قیمت برخی کالاها شوند و در کوتاهمدت بر نرخ تورم اثر بگذارند، اما این اثر معمولاً مقطعی، محدود و قابل جذب در سایر دینامیکهای بازار است. باید توجه داشت که تحلیلهای فوق بر پایه تجربه گذشته صورت گرفتهاند؛ یعنی پیش از دور دوم ریاستجمهوری ترامپ، که در آن تعرفهها گستردهتر، هدفمندتر و در برخی موارد با نرخهای بالاتر در حال تدوین هستند. با توجه به آنکه مذاکرات تجاری و تعرفهای هنوز در جریان است، تأثیر نهایی سیاستهای جدید بر تورم ممکن است در آینده متفاوت باشد و نیازمند ارزیابی مجدد خواهد بود. سیاستگذاران باید میان اهداف صنعتی، رفاه مصرفکننده و ثبات قیمتی توازن هوشمندانهای برقرار کنند.
✔️ بیشتر بخوانید: آیا در مورد اثر تورمی تعرفهها بزرگنمایی شده است؟ نگاهی تحلیلی به تنشهای تجاری دوره اول ترامپ
سخن پایانی
تعرفهها و موانع تجاری، اگرچه در نگاه اول صرفاً ابزارهایی اقتصادی برای تنظیم واردات به نظر میرسند، اما در عمل به بخشی از سیاستگذاری کلان کشورها در زمینه اشتغال، رشد صنعتی، امنیت ملی و حتی سیاست خارجی تبدیل شدهاند. آنچه این ابزارها را پیچیده میکند، نه فقط تأثیر مستقیمشان بر قیمت و تجارت، بلکه بازتاب آنها در زنجیره تولید، رفتار مصرفکنندگان و رقابتپذیری اقتصاد است. آمریکا طی سالهای اخیر، بار دیگر نشان داد که حتی در اقتصادهایی با گرایش بازار آزاد، تعرفهها همچنان نقش کلیدی در تعیین مسیر تجارت بینالملل ایفا میکنند.
با این حال، تجربه سالهای اخیر نیز نشان داد که استفاده نادرست یا افراطی از این ابزار میتواند آثار جانبی ناخواستهای در پی داشته باشد؛ از کاهش رفاه مصرفکننده گرفته تا کاهش بهرهوری تولیدکنندگان داخلی. در سیاستگذاری تجاری، یافتن تعادلی هوشمندانه میان حمایت هدفمند از صنایع داخلی و حفظ فضای رقابتی و کارآمد، از اهمیت بالایی برخوردار است. شناخت علمی و دقیق از سازوکارهای تعرفهای، میتواند به تصمیمگیران کمک کند تا در جهانی پیچیدهتر از همیشه، با نگاهی واقعبینانه و بلندمدت به ابزارهای سیاست تجاری بنگرند.
لطفا نظر و سوالات خود را درباره این مقاله ارسال کنید تا کارشناسان ما به شما پاسخ دهند.
چرا کشورها از تعرفه استفاده میکنند؟
تعرفهها معمولاً با اهدافی مانند حمایت از تولید داخلی، ایجاد اشتغال، حفاظت از امنیت ملی، یا اعمال فشار سیاسی بر کشورهای دیگر وضع میشوند. در برخی موارد نیز دولتها از تعرفه برای جبران نابرابریهای تجاری یا تنظیم کسری حساب تجاری استفاده میکنند.
آیا تعرفه باعث افزایش قیمت کالاها در داخل کشور میشود؟
بله. تعرفه با افزایش هزینه واردات، موجب گرانتر شدن کالاهای وارداتی میشود. واردکنندگان معمولاً این هزینه را به مصرفکننده نهایی منتقل میکنند، که به معنای افزایش قیمتها در بازار داخلی است.
چه کسانی بیشتر از تعرفهها سود میبرند؟
تولیدکنندگان داخلی در صنایعی که با واردات رقابت دارند، از تعرفهها سود میبرند چون کالای خارجی گرانتر شده و فضای رقابت کاهش مییابد. همچنین دولت از محل دریافت تعرفه درآمد کسب میکند.
تعرفهها چگونه میتوانند بر تورم تأثیر بگذارند؟
تعرفهها ممکن است موجب افزایش سطح قیمت برخی کالاها شوند، اما تأثیر آنها بر نرخ تورم کل معمولاً محدود و موقتی است. بیشتر اقتصاددانان معتقدند تعرفهها شوک یکباره قیمتی ایجاد میکنند، نه تورم پایدار.
آیا تعرفهها همیشه به نفع اقتصاد ملی هستند؟
نه لزوماً. گرچه تعرفهها میتوانند از صنایع خاص محافظت کنند، اما ممکن است به کاهش رقابتپذیری، افزایش قیمت مصرفکننده، کاهش رفاه عمومی، و حتی اقدامات تلافیجویانه توسط سایر کشورها منجر شوند.
آیا حذف تعرفهها موجب کاهش تورم خواهد شد؟
در برخی موارد، حذف تعرفهها میتواند منجر به کاهش جزئی قیمت کالاهای وارداتی شود و بهطور بالقوه فشار محدودی بر تورم وارد کند. با این حال، اغلب تحلیلها نشان میدهند که تأثیر این کاهش قیمت بر نرخ تورم کل معمولاً اندک است. باید توجه داشت که در شرایط جدید و در صورت اعمال تعرفههای گستردهتر در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، ارزیابی دقیقتری از آثار تورمی حذف یا استمرار تعرفهها تنها پس از تثبیت سیاستهای تجاری امکانپذیر خواهد بود.