پیشنهاد ایران برای ایجاد «کریدور انرژی» از روسیه به خلیج فارس میتواند پیامدهای عمدهای برای جریان انرژی داشته باشد.
ایجاد دو کریدور احتمالی از ایران تا سواحل مدیترانه که یکی در جنوب شرقی ترکیه و دیگری در شمال غرب سوریه میتواند به تهران و روسیه در صادرات هیدروکربن کمک کند.
ایجاد این طرحها در صورت رسیدن به مرحله اجرا میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت خاورمیانه و غرب در سالهای آینده داشته باشد. یکی از آنها، پیشنهاد ایران در ۱۱ مه برای ایجاد یک کریدور انرژی از روسیه به خلیج فارس بود. مورد دیگر، از طرف ترکیه در ۱۲ مه مبنی بر علاقهمندی به خرید گاز و نفت بیشتر از ایران و امکان ترانزیت این منابع به اروپای شرقی از طریق این کشور بود.
به زبان ساده، این تحولات به معنای دو چیز است. اول، روسیه میتواند بسیاری از محدودیتهای بینالمللی کنونی را با استفاده از مکانیسمهای طولانی مدت ایران دور بزند تا از تحریمها بر جریان گاز و نفت جلوگیری کند و دوم اینکه از طریق ترکیه به جنوب و شرق اروپا و از طریق عراق به سایر نقاط جهان متصل شود. ایران نیز میتواند از طریق کریدور زمینی خود، از تهران به دریای مدیترانه راحتر دسترسی داشته باشد تا بتواند مقیاس و دامنه ارسال تسلیحات به جنوب لبنان و منطقه بلندیهای جولان سوریه را به طور تصاعدی افزایش دهد و علیه اسرائیل و ایالات متحده در درگیریهای خاورمیانه استفاده کند.
ایران با وجود تحریمهای گسترده بینالمللی که از سال ۱۹۷۹ اعمال شده است، از آن زمان تاکنون توانسته است به فروش نفت و گاز خود در اروپای جنوبی و شرقی و به بسیاری از نقاط جهان ادامه دهد. این روشها آنقدر توسعه یافته و مؤثر هستند که به یک غرور ملی بزرگ برای ایران تبدیل شدهاند، به طوری که وزیر امور خارجه وقت ایران، محمد جواد ظریف، در دسامبر ۲۰۱۸ در مجمع دوحه اظهار داشت: «اگر هنری باشد که ما در آن به کمال رسیده باشیم، این هنر دور زدن تحریمها است». نقطه شروع عمده این جریانهای غیرقانونی انرژی، میادین نفتی مشترک ایران و عراق است. با حفاری هر دو طرف از مخازن یکسان، نمیتوان گفت که نفت استخراج شده از طرف کدام کشور است. بنابراین، ایران، با توافق کامل عراق – که مدتهاست از طریق نیابتهای مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بر آن نفوذ زیادی داشته است – به سادگی نفت (تحریمیشده) طرف ایران را بهعنوان نفت (غیر تحریمشده) عراق تغییر میدهد و سپس آن را به فروش میرساند. یک عنصر دیگر مبهم بودن کشور مبدا در اسناد حمل و نقل است. همانطور که بیژن زنگنه وزیر سابق نفت ایران در سال ۲۰۲۰ تاکید کرد: «آنچه ما صادر میکنیم به نام ایران نیست. اسناد و همچنین [مشخصات] بارها و بارها تغییر میکنند.»
نفت ایران (که به نفت عراق تغییر نام میدهد) معمولاً به یکی از دو منطقه عمده صادراتی ایران میرود. اولین مورد آسیا است و خریدار اصلی در آنجا چین است. دومین مورد، جنوب و شرق اروپا است، و به ویژه بنادر آلبانی، مونته نگرو، بوسنی و هرزگوین، صربستان، مقدونیه و کرواسی و غیره که کمتر تحت نظارت پلیس قرار دارند. نفت همچنین میتواند به راحتی از طریق مرزها به مصرفکنندگان بزرگ نفت اروپا از طریق ترکیه منتقل شود. همچنین در این رابطه لازم به ذکر است که عراق در حال حاضر در حال بازسازی خط لوله مستقیم نفت خود به شهر بندری جیهان ترکیه است که این مسیر ایران-عراق-ترکیه را برای تهران قابل اعتمادتر خواهد کرد. تمامی مسیرهای ترانزیتی که در حال حاضر برای انتقال نفت ایران از طریق عراق و به اروپای جنوبی و شرقی استفاده میشود، در اختیار روسیه نیز قرار خواهد گرفت. اگرچه آسیا به طور کلی – و چین به طور خاص – کمتر از اروپا نگران پایبندی به تحریمهای تحت رهبری ایالات متحده است. مجتبی دمیرچیلو، دبیرکل اداره اوراسیا ایران در وزارت امور خارجه هفته گذشته تاکید کرد: استفاده از زیرساختهای موجود و ایجاد زیرساختهای جدید برای دستیابی به بازارهای منطقه باید مورد توجه قرار گیرد و در این راستا همکاریهای سازنده باید صورت گیرد.
شاید در قرارداد بین روسیه و ایران، این موضوع از طرف روسیه بیان شده است که زیرساختهای منطقهای در ایران و سپس عراق و به سمت ترکیه با کارهای مشابه در سوریه تقویت خواهد شد. این به معنای ایجاد دو کریدور احتمالی برای ایران از سرزمین اصلی تا سواحل مدیترانه است – یکی در جنوب شرقی ترکیه و دیگری در شمال غربی سوریه است. یک مکانیسم کلیدی برای دستیابی به این هدف، احیای برنامهریزی شده خط لوله نفت عراق-سوریه به طول ۸۲۵ کیلومتر است که منطقه کرکوک عراق را به بندر بانیاس سوریه در دریای مدیترانه وصل میکند. در اکتبر ۲۰۲۳، مقامات ارشد دولت، وزارت نفت و شرکتهای انرژی عراق با از سرگیری کار روی این خط لوله موافقت کردند و به دنبال آن بحثهای مفصلی درباره جدول زمانی کار و هزینه بازسازی انجام شد. یک منبع ارشد صنعت نفت آمریکا که از نزدیک با وزارت نفت عراق همکاری میکند، در آن زمان به طور انحصاری به سایت OilPrice تأیید کرد که فقط عراقیها نبودند که در این گفتگوها در مورد این ارتباط زیرساختی کلیدی بین عراق و سوریه حضور داشتند، بلکه ایرانیها و روسها نیز در این گفتگوها حضور داشتند. برنامههایی برای بازگرداندن این مسیر از ژوئن ۲۰۱۷ آغاز شده است، زمانی که آشکارا درباره آن به عنوان خط لوله ایران-عراق-سوریه صحبت میشد. این منبع آگاه گفت: «برنامهها این بود که خطوط لوله از کرکوک [عراق] به بانیاس [در سواحل دریای مدیترانه سوریه] از طریق حدیثه [در عراق] با ظرفیت اولیه ۳۰۰۰۰۰ بشکه در روز [بشکه در روز] کشیده شود و روسیه نیز در این امر مشارکت داشته باشد.
برای ایران، ایجاد یک کریدور به جنوب لبنان و منطقه بلندیهای جولان سوریه، تأثیری چندبرابری برای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در سوریه و برای نیروهای نیابتی آن حزبالله در لبنان و حماس در فلسطین خواهد داشت. ایران از سال ۱۹۷۹ همواره در جهت برانگیختن درگیری گستردهتر در خاورمیانه بوده است که ایالات متحده و متحدانش را به جنگی غیرقابل پیروزی شبیه آن چیزی که در عراق و افغانستان رخ داد، بکشاند. هدف ایران از این اقدام متحد کردن کشورهای اسلامی جهان در برابر آنچه که به عقیده آن نبردی وجودی علیه اتحاد گسترده یهودی-مسیحی دموکراتیک غرب است که ایالات متحده در مرکز آن قرار دارد. منافع روسیه در کنار ایران در چنین طرحی با هدف ایجاد هرج و مرج همسو است. سوریه چهار مزیت برای روسیه دارد که به طور خلاصه عبارتند از: یک، سوریه بزرگترین کشور در سمت غربی هلال قدرت شیعه است که روسیه سالهاست که آن را به عنوان نقطه مقابل حوزه نفوذ ایالات متحده در کشورهای عربستان سعودی (برای تامین هیدروکربن) و اسرائیل (برای داراییهای نظامی و اطلاعاتی) تحت کنترل خود دارد. دلیل دوم، خط ساحلی طولانی مدیترانهای سوریه به روسیه کمک میکند، محصولات نفت و گاز، به علاوه سلاح و سایر اقلام نظامی برای صادرات ارسال کند. دلیل سوم، یک مرکز نظامی حیاتی برای روسیه است که دارای یک بندر بزرگ دریایی (طرطوس)، یک پایگاه اصلی نیروی هوایی (لاذقیه) و یک ایستگاه مهم شنود (در خارج از لاذقیه) است. دلیل چهارم، به بقیه خاورمیانه نشان میدهد که روسیه میتواند در کنار سایر کشورهای مخالف غرب در منطقه حضور داشته باشد.
توضیح اضافه: