مقدمه
روابط پیچیده قدرت، اقتصاد و دیپلماسی بین ایالات متحده و چین برای چندین دهه توجه جهانی را به خود جلب کرده است. تغییر سیاستهای اخیر و تنشهای ژئوپلیتیکی، بار دیگر کانون توجه را به رابطه مهم ایالات متحده و چین معطوف کرده است. با این حال، بررسی دقیقتر دادها نشان میدهد که روایتهای غالب درباره فروپاشی قریبالوقوع چین یا برتری جهانی، اغلب پیچیدگیهای موجود را بیش از حد ساده میکنند. در این مقاله، ماهیت چندوجهی روابط ایالات متحده و چین را بررسی نموده، تصورات غلط کلیدی را بررسی کرده و رویکردی دقیقتر برای شکلدهی به سیاستها ارائه میشود.
رمزگشایی چشمانداز اقتصادی چین
در میان شور سخنانی که سقوط فاجعهبار چین یا سلطه اجتنابناپذیر این کشور را پیشبینی میکنند، بررسی دقیق واقعیتهای وضعیت اقتصادی دومین اقتصاد بزرگ جهان بسیار مهم است. با اذعان به چالشهای موجود در بخش املاک و صنایع تولیدی، مهم است که بدانیم تولید ناخالص داخلی سرانه چین تنها کسری از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است. با ترسیم موازی با مسیر اقتصادی ژاپن، میتوان بینشی در مورد ظرفیت چین برای برنامهریزی راهبردی در ارتقای سطح درآمد آن به دست آورد. کارشناسان بلومبرگ اکونومیکس رشد ثابتی را برای چین پیشبینی و بیان میکنند که صعود این کشور به جایگاه بزرگترین اقتصاد جهان میتواند به وقوع بپیوندد، اما ممکن است منجر به برتری دائمی نشود. بهجای بهرهبرداری از آسیبپذیریهای چین برای دستاوردهای کوتاهمدت، یک راهبرد جامع و بلندمدت که با مسیر اقتصادی چین درگیر باشد، توصیه میشود.
حرکت فراتر از روایتهای ساده سرکوب
چشمانداز در حال تحول سرکوب در چین، به ویژه در هنگ کنگ و سین کیانگ، نیازمند تحلیلهای ظریف است. نگاه کردن به روابط ایالات متحده و چین صرفاً از دریچه دموکراسی در مقابل اقتدارگرایی، شبکه پیچیده تعاملات را بیش از حد ساده میکند. تاریخ نشان میدهد که کشورهای دموکراتیک برای حفظ منافع راهبردی یا اقتصادی خود، اقدامات استبدادی را نادیده گرفته، یا کماهمیت جلوه دادهاند. بنابراین، چالش اصلی، ایجاد یک سیاست است که هم ارزشهای ایالات متحده و هم اهداف راهبردی گستردهتر، مانند مبارزه با تغییرات آب و هوایی و حفظ ثبات جهانی را در نظر بگیرد. این امر مستلزم سازگاری و انضباط در تدوین سیاست و لفاظی، تقویت گفتگوها و سازندگی است.
بازگشایی روابط اقتصادی و رقابتپذیری
این تصور که صعود اقتصادی چین به ترفندهای ناعادلانه علیه ایالات متحده بستگی است، نیاز به بررسی دقیقتری دارد. در حالی که مواردی را که در آن مالکیت معنوی برای دسترسی به بازار تقاضا شده است، باید عواملی مانند جمعیت بسیار زیاد چین و صرفهجویی در مقیاس بزرگ را نیز تصدیق کرد. این عوامل نقش اساسی در پیشبرد رشد اقتصادی داشته است. بحث انتقال فناوری باید در چارچوب بزرگتر مشارکت داوطلبانه شرکتهای خارجی قرار گیرد. پرداختن به شیوههای اقتصادی چین حیاتی است، اما تمرکز باید به سمت تقویت رقابت داخلی ایالات متحده باشد. ابتکارات اخیر دوحزبی با هدف سرمایهگذاری زیرساختها، فناوری و علم، گامهای ستودنی هستند، اما باید با تلاشهایی برای همسویی مجدد انگیزههای شرکتی برای اولویتبندی منافع ملی، چشمانداز بلندمدت، و رفاه نیروی کار و سهامداران همراه شوند.
نتیجهگیری
روابط ایالات متحده و چین یک تعامل پیچیده از اقتصاد، ژئوپلیتیک و ارزشها است. تسلیم شدن در برابر سادهانگاریهایی که واقعیتهای ظریف را نادیده میگیرد، آسان است. با درک مسیر اقتصادی چین، چارچوببندی عملگرایانه روابط، و پرورش قدرت و رقابت داخلی، ایالات متحده میتواند این چشمانداز پیچیده را بهطور مؤثرتری طی کند. ایجاد توازن بین پرداختن به رفتارهای نادرست و افزایش توانمندیهای داخلی، در شکل دادن به آیندهای عادلانهتر و پایدار برای هر دو کشور بسیار مهم خواهد بود. همانطور که جهان نظارهگر است، یک رویکرد جامع و آگاهانه میتواند مسیری را به سمت تعامل و همکاری سازنده ترسیم کند و روابط ایالات متحده و چین را به سمت افقی امیدوارکنندهتر هدایت کند.
منبع: بلومبرگ
«برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.»
بیشتر بخوانید: