دیوید مایکل سالومون، یکی از چهرههای برجسته دنیای مالی، بهعنوان مدیرعامل گلدمن ساکس، یکی از معتبرترین بانکهای سرمایهگذاری جهان، شناخته میشود. او از سال ۲۰۱۸ هدایت این غول والاستریت را بر عهده دارد و با رویکردی نوآورانه، فرهنگ سازمانی و ساختار عملیاتی آن را متحول کرده است. اما آنچه سالومون را از بسیاری از مدیران همردهاش متمایز میکند، تنها سابقه درخشان او در بانکداری نیست؛ بلکه فعالیت حرفهای او در عرصه موسیقی الکترونیک نیز به شهرت وی افزوده است. ترکیب نبوغ مالی و علاقه به موسیقی، تصویری چندوجهی از او ساخته که کمتر در میان مدیران ارشد والاستریت دیده میشود.
مسیر حرفهای سالومون، روایتی از تلاش، شکست، فرصتهای از دست رفته و در نهایت، موفقیت است. او که روزی از ورود به گلدمن ساکس بازمانده بود، بعدها با عبور از چالشهای متعددی، به رأس این بانک رسید. شیوه مدیریتی او که بر شفافیت، کارایی و نوآوری تأکید دارد، تحولات مهمی را در این موسسه رقم زده است. در این مقاله، نگاهی جامع به زندگی، دوران کاری و سبک مدیریتی سالومون خواهیم داشت و بررسی خواهیم کرد که چگونه توانسته است در دو دنیای متفاوت—مالی و موسیقی—موفقیتهای چشمگیری کسب کند.
دوران کودکی و تحصیلات
دیوید مایکل سالومون در سال ۱۹۶۲ در هارتسدیل، نیویورک، در یک خانواده طبقه متوسط به دنیا آمد. پدر او بهعنوان معاون اجرایی یک شرکت انتشاراتی کوچک فعالیت میکرد و مادرش نیز شنواییشناس و ناظر در یک مؤسسه پزشکی بود. رشد در چنین خانوادهای، از همان ابتدا به او دیدگاهی متعادل نسبت به کار، تلاش و ارزشهای حرفهای بخشید. سالومون در شهر اسکارسدیل، نیویورک بزرگ شد، جایی که از یک سو با فرصتهای آموزشی مناسب روبهرو بود و از سوی دیگر، اهمیت سختکوشی را از نزدیک در زندگی والدینش مشاهده میکرد.
سالومون برای تحصیلات دانشگاهی، کالج همیلتون در کلینتون، نیویورک را انتخاب کرد—دانشگاهی کوچک با تمرکز بر هنرهای آزاد که به دانشجویان خود مهارتهای تحلیلی و تفکر انتقادی را آموزش میدهد. او در این کالج مدرک لیسانس هنر را دریافت کرد، مدرکی که شاید در نگاه اول ارتباط مستقیمی با دنیای پیچیده مالی نداشت، اما به او توانایی تحلیل، نگارش و تفکر استراتژیک را آموخت—مهارتهایی که بعدها در مسیر حرفهای او تأثیر قابلتوجهی گذاشتند.
دوره مستر کلاس طلا
جامعترین دوره آموزشی طلا
این دوره در مجموعه یوتوفارکس تهیه شده و نتیجه سالها تجربه در حوزه معاملهگری طلا و فارکس است. این دوره توسط مجموعهای از معاملهگران حرفهای یوتوفارکس تهیه شده است. با خرید این دوره از تجربه چندین معاملهگر بهرهمند خواهید شد.
در طول دوران تحصیل، سالومون در تیم راگبی کالج همیلتون نیز عضویت داشت. حضور در یک ورزش تیمی مانند راگبی، به او درک عمیقتری از روحیه رقابت، کار تیمی و مدیریت فشارهای محیطی بخشید—ویژگیهایی که بعدها در نقشهای مدیریتی خود در والاستریت از آن بهره برد. ترکیب تحصیلات هنری، فعالیتهای ورزشی و محیط رقابتی دانشگاه، شخصیت او را برای ورود به دنیای مالی و پذیرش چالشهای آن شکل داد.
ورود او به بازار کار اما برخلاف انتظارات چندان هموار نبود. پس از فارغالتحصیلی، علیرغم علاقهاش به صنعت بانکداری، درخواست اولیه او برای ورود به گلدمن ساکس رد شد—شکستی که بعدها مسیر او را برای کسب تجربه در سایر مؤسسات و بازگشت قدرتمندانهتر به این بانک هموار کرد.
آغاز مسیر حرفهای در صنعت مالی
پس از فارغالتحصیلی از کالج همیلتون، دیوید مایکل سالومون تصمیم گرفت وارد دنیای مالی شود، اما نخستین تجربه او با در بسته گلدمن ساکس همراه بود. درخواست او برای ورود به برنامه تحلیلگری این بانک سرمایهگذاری بزرگ رد شد—اتفاقی که میتوانست برای بسیاری از فارغالتحصیلان جوان، دلسردکننده باشد. اما سالومون، که به پشتکار و دیدگاه بلندمدت شهرت دارد، بهجای ناامیدی، مسیر دیگری را برای ورود به صنعت مالی برگزید.
ورود به اروینگ تراست؛ نخستین گام در بانکداری
پس از رد شدن از گلدمن ساکس، سالومون در بانک اروینگ تراست، یکی از مؤسسات مالی معتبر آن دوران، شغلی به دست آورد. او بعدها از این تجربه بهعنوان «مدرسه بانکداری» یاد کرد—دورهای که در آن مبانی بانکداری، مدیریت ریسک و تحلیل اعتباری را از نزدیک فراگرفت. اروینگ تراست به او فرصتی داد تا اصول اولیه صنعت مالی را در محیطی حرفهای بیاموزد و پایهای محکم برای پیشرفتهای آتی خود بنا کند.
ورود به درکسل برنهام؛ جایی برای یادگیری جسارت و ریسکپذیری
در سال ۱۹۸۶، سالومون به درکسل برنهام لمبرت پیوست—بانکی که در آن دوران به دلیل پیشگامی در بازار اوراق قرضه پربازده (اوراق قرضه بنجل) شهرت داشت. او ابتدا در بخش فروش اوراق تجاری مشغول شد، اما بهسرعت توانست خود را در حوزه اوراق بدهی با بازده بالا تثبیت کند.
درکسل برنهام محیطی پویا و پرریسک بود که در آن، ابتکار عمل، جسارت و سرعت در تصمیمگیری نقش مهمی در موفقیت داشت. حضور در این بانک، سالومون را با مفاهیمی همچون مدیریت ریسک، نوآوری در تأمین مالی و استراتژیهای بازار بدهی آشنا کرد. او توانست در مدت کوتاهی، دانش خود را در زمینه معاملات پیچیده اوراق بدهی گسترش دهد و با بزرگترین بازیگران بازارهای مالی همکاری کند.
✔️ بیشتر بخوانید: اوراق قرضه بنجل چیست؟ تفاوتها، ویژگیها و فرصتهای سرمایهگذاری
پیوستن به بیر استرنز؛ حرکت به سمت نقشهای مدیریتی
پس از کسب تجربه در درکسل برنهام، سالومون به بیر استرنز پیوست—بانکی که به دلیل استراتژیهای تهاجمی و تمرکز بر بازارهای سرمایهگذاری پرریسک شناخته میشد. در بیر استرنز، او در بخش اوراق بدهی پربازده و اوراق قرضه با ریسک بالا فعالیت کرد و توانست توانایی خود را در ساختاردهی معاملات مالی پیچیده به نمایش بگذارد.
یکی از معاملات مهمی که سالومون در آن نقش کلیدی داشت، کمک به تأمین مالی یک شرکت سینمایی در دالاس از طریق اوراق بدهی پربازده بود—معاملهای که نشاندهنده مهارت او در استفاده از ابزارهای مالی برای رشد کسبوکارها بود. تجربه در بیر استرنز، سالومون را بیش از پیش به دنیای بانکداری سرمایهگذاری علاقهمند کرد و زمینه را برای انتقال او به گلدمن ساکس در سالهای بعد فراهم ساخت.
در دهه ۱۹۹۰، سالومون با مدیرانی در گلدمن ساکس همکاری کرد که رویکرد کاری او را تحسین میکردند. این همکاریها، راه را برای پیوستن او به گلدمن ساکس در سال ۱۹۹۹ هموار کرد—جایی که او توانست بهتدریج مسیر صعودی خود را تا رسیدن به مقام مدیرعاملی این بانک طی کند.
ورود به گلدمن ساکس و مسیر صعود به مدیریت ارشد
پس از یک دهه تجربه در والاستریت و فعالیت در بیر استرنز و درکسل برنهام، دیوید سالومون به چهرهای شناختهشده در بازارهای مالی، بهویژه در حوزه اوراق بدهی پربازده، تبدیل شده بود. با اینکه گلدمن ساکس سالها پیش، درخواست اولیه او را رد کرده بود، اما در اواخر دهه ۱۹۹۰، عملکرد درخشان او در بانکداری سرمایهگذاری، نظر مدیران ارشد گلدمن را به خود جلب کرد. در سال ۱۹۹۹، او در سن ۳۷ سالگی به عنوان یکی از مدیران ارشد بخش بانکداری سرمایهگذاری به گلدمن ساکس پیوست—تصمیمی که بعدها مسیر او را به سمت رهبری این غول مالی هموار کرد.
انتقال سالومون از بیر استرنز به گلدمن ساکس، برای بسیاری از همکارانش غیرمنتظره بود. بیر استرنز در آن دوران بهعنوان یکی از رقبای جدی گلدمن شناخته میشد، و بسیاری انتظار داشتند که سالومون در آن بانک به سمتهای بالاتر دست یابد. اما او که همیشه به دنبال چالشهای جدید و فرصتهای رشد بود، پیشنهاد گلدمن را پذیرفت، چرا که این بانک را بهعنوان بستری مناسب برای پیشبرد ایدههای مدیریتی خود میدید.
نقشهای کلیدی در بانکداری سرمایهگذاری و مدیریت عملیاتی
سالومون خیلی زود خود را بهعنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار در گلدمن ساکس مطرح کرد. او در سالهای ابتدایی، مسئولیت رهبری بخش بانکداری سرمایهگذاری را بر عهده گرفت—بخشی که با شرکتهای بزرگ کار میکرد و به آنها در زمینه تأمین مالی، ادغام و تملیک و عرضه اولیه سهام مشاوره میداد.
در سال ۲۰۰۶، پس از یک دوره عملکرد موفق، سالومون به سمت رئیس بخش بانکداری سرمایهگذاری گلدمن ساکس منصوب شد. در این نقش، او تحولاتی اساسی در ساختار این بخش ایجاد کرد، از جمله:
- افزایش شفافیت در تصمیمگیریها
- ایجاد فرهنگ کاری مبتنی بر نوآوری و تحلیل دادهمحور
- افزایش تمرکز بر مشتریان شرکتی بزرگ و گسترش دامنه فعالیتهای بینالمللی
یکی از استراتژیهای کلیدی او، اصلاح نظام پاداشدهی به مدیران بود. او اعتقاد داشت که برای حفظ استعدادهای برتر در سازمان، باید سیستمی طراحی شود که عملکرد واقعی افراد را بهتر منعکس کند. از این رو، در پایان هر سال، میزگردهای جبران خسارت برگزار میکرد و از مدیران اجرایی درباره شیوههای تجاری و عملکرد تیمهایشان سؤال میپرسید. این رویکرد باعث شد که بسیاری از مدیران ضعیفتر شناسایی شوند و تغییرات ضروری در ساختار مدیریتی ایجاد شود.
تحولات و اصلاحات در ساختار اجرایی و فرهنگی بانک
در سال ۲۰۱۷، پس از کنارهگیری گری کوهن (که برای فعالیت در دولت ترامپ گلدمن را ترک کرد)، سالومون به همراه هاروی شوارتز به سمت رئیس و مدیر عملیاتی گلدمن ساکس ارتقا یافتند. این دوره، نقطه عطفی در مسیر مدیریتی سالومون بود، چرا که او فرصتی یافت تا دیدگاههای مدیریتی خود را در سطح کلان بانک اجرایی کند.
یکی از مهمترین تغییراتی که او در گلدمن ساکس اجرا کرد، تمرکز بر مدرنسازی زیرساختهای فناوری بانک بود. او اعتقاد داشت که گلدمن ساکس، برای حفظ جایگاه خود در دنیای مالی، باید رویکردی دیجیتالتر و کارآمدتر اتخاذ کند. به همین دلیل، تحت مدیریت او:
- دستمزد برنامهنویسان و متخصصان فناوری افزایش یافت تا جذب استعدادهای برتر در این حوزه تسهیل شود.
- سیستمهای کامپیوتری بانک ارتقا یافت و مصاحبههای استخدامی از روشهای سنتی به فرآیندهای ویدیویی و دیجیتال منتقل شد.
- یک سیستم بررسی عملکرد آنلاین برای کارمندان ایجاد شد تا بازخوردها شفافتر و روند ارزیابی کارآمدتر شود.
از سوی دیگر، سالومون همواره به مسئله فرهنگ سازمانی در گلدمن ساکس توجه ویژهای داشت. او معتقد بود که ساعات کاری بیشازحد طولانی میتواند بهرهوری و خلاقیت کارکنان را کاهش دهد. به همین دلیل، او شخصاً بر کاهش ساعات کاری از ۹۰ ساعت در هفته به ۷۰ تا ۷۵ ساعت نظارت کرد و حتی گاهی کارمندان را به خانه میفرستاد تا تعادل بهتری بین کار و زندگی شخصی ایجاد شود.
سالومون همچنین تلاش کرد تا ساختار سنتی و تا حدی محافظهکارانه گلدمن ساکس را اصلاح کند. او با ترویج فرهنگ باز و شفاف، کارمندان را تشویق کرد که ایدههای خود را آزادانه مطرح کنند و از فرصتهای جدید برای رشد حرفهای بهره ببرند.
این تغییرات، پایههای مدیریت سالومون را در گلدمن ساکس تثبیت کرد و باعث شد که در ۱ اکتبر ۲۰۱۸، پس از بازنشستگی لوید بلنکفین، بهعنوان مدیرعامل این بانک منصوب شود. او در این نقش، مسیر جدیدی را برای گلدمن ترسیم کرد که بر نوآوری، دیجیتالی شدن و بهبود فرهنگ سازمانی تأکید داشت.
با ورود سالومون به مقام مدیرعاملی، گلدمن ساکس وارد دورهای از تغییرات اساسی شد—دورهای که در بخش بعدی مقاله، به بررسی آن خواهیم پرداخت.
مدیرعاملی گلدمن ساکس و استراتژیهای مدیریتی
با انتصاب دیوید سالومون به عنوان مدیرعامل گلدمن ساکس در اول اکتبر ۲۰۱۸، این بانک سرمایهگذاری وارد دورهای جدید شد که بر نوآوری، تحول دیجیتال و اصلاح فرهنگ سازمانی متمرکز بود. برخلاف مدیران پیشین که عمدتاً رویکردی سنتی و محافظهکارانه داشتند، سالومون رویکردی پیشرو و جسورانه را اتخاذ کرد و بر تغییرات اساسی در بخشهای کلیدی بانک تمرکز نمود.
یکی از نخستین اقدامات او، تنوعبخشی به مدل درآمدی گلدمن ساکس بود. تا پیش از آن، بخش عمدهای از درآمد این بانک از معاملات و بانکداری سرمایهگذاری تأمین میشد، اما سالومون استراتژی جدیدی را پیش گرفت که شامل گسترش بانکداری خرد، توسعه زیرساختهای دیجیتال و تمرکز بر مدیریت داراییها بود. این تغییرات با هدف کاهش ریسکهای وابستگی به بازارهای مالی پرنوسان و ایجاد جریان درآمدی پایدارتر صورت گرفت.
علاوه بر این، او بر افزایش شفافیت در فرآیندهای تصمیمگیری و مدیریت منابع انسانی تأکید داشت. سالومون به کارمندان ارشد خود اعلام کرد که دوره مدیریت بسته و غیرشفاف در گلدمن ساکس به پایان رسیده است و بانک باید به سمت تعامل بیشتر با مشتریان، سرمایهگذاران و حتی جامعه عمومی حرکت کند.
اصلاح ساختار کارمندان و کاهش ساعات کاری
یکی از جنجالیترین و در عین حال تأثیرگذارترین تغییراتی که سالومون در گلدمن ساکس اجرا کرد، کاهش ساعات کاری کارکنان بانک بود. پیش از ورود او، کارمندان گلدمن ساکس، بهویژه تحلیلگران و معاملهگران، هفتهای ۹۰ ساعت یا بیشتر کار میکردند—فشاری طاقتفرسا که گاهی به فرسودگی شغلی و کاهش بهرهوری منجر میشد. سالومون با اعتقاد به اینکه ساعات کاری طولانی به معنای کارایی بیشتر نیست، یک برنامه اصلاحی را اجرا کرد که در آن:
- حداکثر ساعات کاری هفتگی از ۹۰ ساعت به ۷۰-۷۵ ساعت کاهش یافت
- بهبود تعادل بین کار و زندگی شخصی کارمندان در اولویت قرار گرفت
مدیران ارشد موظف شدند بر ساعات کاری زیردستان خود نظارت داشته باشند و در صورت نیاز، آنها را به استراحت تشویق کنند
این تغییرات، ابتدا با مقاومت از سوی مدیران سنتی بانک مواجه شد، اما سالومون توانست با ارائه دادهها و بررسی عملکرد کارکنان در طول زمان، مدیران را متقاعد کند که ساعات کاری کمتر، میتواند به بهرهوری بیشتر منجر شود.
علاوه بر این، او فرهنگ بازخورد مستمر را در گلدمن ساکس گسترش داد. سیستم جدیدی برای ارزیابی عملکرد کارکنان ایجاد شد که به آنها امکان میداد بازخوردهای مستقیم و بلادرنگ دریافت کنند، به جای آنکه تنها در پایان سال مورد ارزیابی قرار بگیرند. این تغییر باعث شد که کارکنان سریعتر نقاط ضعف خود را شناسایی و اصلاح کنند.
استراتژیهای بانک برای رشد و توسعه
در دوران مدیریت سالومون، گلدمن ساکس تلاش کرد تا محدوده فعالیتهای خود را فراتر از بانکداری سرمایهگذاری سنتی گسترش دهد. این استراتژی شامل چندین محور اصلی بود:
- گسترش بانکداری خرد:
سالومون اعتقاد داشت که برای کاهش ریسکهای بازار سرمایهگذاری، گلدمن ساکس باید به حوزه بانکداری خرد ورود کند. در همین راستا، این بانک سرمایهگذاری پلتفرم مارکوس (Marcus) را که یک سرویس بانکداری دیجیتال برای مشتریان عادی بود، توسعه داد. این پلتفرم خدماتی همچون وامهای شخصی، حسابهای پسانداز با نرخ سود بالا و ابزارهای مدیریت مالی را ارائه میداد. این حرکت، گلدمن ساکس را به بازاری کاملاً جدید و پرپتانسیل وارد کرد. - تمرکز بر فناوری و دیجیتالی شدن:
در دوره سالومون، گلدمن ساکس سرمایهگذاری عظیمی روی توسعه زیرساختهای دیجیتال و فناوری مالی (FinTech) انجام داد. یکی از مهمترین اقدامات او، استخدام گسترده متخصصان فناوری و افزایش بودجه برای بخش توسعه نرمافزارهای مالی بود. این بانک همچنین بهصورت فعال در حوزه هوش مصنوعی و تحلیل دادههای کلان (Big Data Analytics) سرمایهگذاری کرد تا فرآیندهای تصمیمگیری مالی را بهینهسازی کند. - گسترش مدیریت داراییها و سرمایهگذاریهای بلندمدت:
سالومون برنامهای را اجرا کرد که گلدمن ساکس را بیش از گذشته به مدیریت داراییهای سازمانها و سرمایهگذاریهای بلندمدت متمرکز کرد. او با جذب مشتریان بزرگ در حوزه صندوقهای بازنشستگی، سرمایهگذاریهای نهادی و تأمین مالی پروژههای زیرساختی، تلاش کرد جریان درآمدی بانک را متنوعتر کند. - تقویت جایگاه در بازارهای بینالمللی:
تحت مدیریت سالومون، گلدمن ساکس حضور خود را در بازارهای آسیایی و اروپایی افزایش داد. او بر این باور بود که برای حفظ جایگاه رقابتی جهانی، بانک باید همکاریهای استراتژیک بیشتری با مؤسسات مالی در چین، هند و اروپا برقرار کند. - مدیریت بحران و چالشهای سیاسی:
یکی از چالشهای مهم سالومون، مدیریت بحرانهای سیاسی و انتقادات بینالمللی بود. او در سال ۲۰۲۲ در اجلاس سرمایهگذاری رهبران مالی جهان در هنگ کنگ حضور یافت—اقدامی که مورد انتقاد برخی نمایندگان کنگره آمریکا قرار گرفت. بااینحال، سالومون تلاش کرد تا موضع بانک را در برابر مسائل بینالمللی متعادل نگاه دارد و از منافع تجاری گلدمن ساکس در بازارهای آسیایی دفاع کند.
در مجموع، سالومون در مدت زمان کوتاهی توانست تحولات چشمگیری در ساختار اجرایی گلدمن ساکس ایجاد کند. از اصلاح فرهنگ کاری و کاهش ساعات کاری کارکنان گرفته تا گسترش خدمات بانکداری دیجیتال و سرمایهگذاری در فناوریهای مالی، او تلاش کرد که گلدمن ساکس را به یک مؤسسه مدرنتر، شفافتر و متنوعتر تبدیل کند.
اما در کنار این موفقیتها، چالشهای جدیدی نیز در انتظار او بود. کاهش درآمدهای معاملاتی، فشارهای رقابتی از سوی بانکهای فناوریمحور و نوسانات اقتصاد جهانی، موانعی بودند که او باید برای ادامه این مسیر بر آنها غلبه میکرد. در بخش بعدی، نگاهی خواهیم داشت به چالشها و تصمیمات کلیدی که سالومون در دوران مدیریتی خود با آنها مواجه شد.
چالشها و تصمیمات مهم در دوران مدیریت
دوران مدیریت دیوید سالومون در گلدمن ساکس، علیرغم اصلاحات و نوآوریهای گسترده، با چالشهای جدی و بحرانهای داخلی و بینالمللی همراه بود. برخی از این چالشها، ناشی از ماهیت رقابتی بازارهای مالی و تحولات اقتصادی جهانی بود، درحالیکه برخی دیگر به سیاستهای مدیریتی خود او و تصمیمات بحثبرانگیزش مربوط میشد.
یکی از مهمترین بحرانهایی که سالومون با آن مواجه شد، کاهش درآمد بخش معاملات گلدمن ساکس بود. در سالهای اخیر، بسیاری از بانکهای سرمایهگذاری بزرگ، به دلیل تغییرات ساختاری در بازارهای مالی و رقابت شدیدتر از سوی مؤسسات فناوریمحور، با افت درآمد مواجه شدند. تحت مدیریت سالومون، گلدمن ساکس استراتژیهایی برای متنوعسازی درآمدهای خود از طریق بانکداری خرد و سرمایهگذاریهای بلندمدت اجرا کرد، اما کاهش سود در بخش معاملاتی همچنان یک چالش مهم باقی ماند.
از سوی دیگر، برخی از کارکنان و مدیران باسابقه مقاومت در برابر تغییرات فرهنگی و ساختاری ایجاد شده توسط سالومون نشان دادند. کاهش ساعات کاری و تغییر در ساختار پاداشدهی، اگرچه از نظر بهرهوری مثبت ارزیابی شد، اما با انتقادهایی از سوی بخشهای سنتیتر بانک روبهرو شد. برخی از مدیران معتقد بودند که کاهش ساعات کاری میتواند بر توان رقابتی بانک در برابر رقبای سنتی مانند مورگان استنلی و جیپی مورگان تأثیر منفی بگذارد.
همچنین، تصمیمات استراتژیک او در گسترش بانکداری دیجیتال از طریق پلتفرم “مارکوس”، چالشهای عملیاتی و فنی به همراه داشت. برخی تحلیلگران بازار، ورود گلدمن ساکس به حوزه بانکداری خرد را ریسکی غیرضروری میدانستند و استدلال میکردند که این حرکت میتواند توجه بانک را از هسته اصلی کسبوکار آن یعنی بانکداری سرمایهگذاری و معاملات اوراق بهادار منحرف کند.
حضور در اجلاسهای مالی جهانی و بازخوردهای سیاسی
به عنوان مدیرعامل یکی از بزرگترین بانکهای سرمایهگذاری جهان، سالومون نقش فعالی در رویدادهای بینالمللی اقتصادی و اجلاسهای مالی جهانی داشت. او نهتنها در گردهماییهای سالانه مانند نشست داووس و اجلاس اقتصادی نیویورک شرکت میکرد، بلکه در مذاکرات اقتصادی در آسیا، اروپا و خاورمیانه نیز حضور داشت.
یکی از جنجالیترین تصمیمات او در این حوزه، حضور در اجلاس سرمایهگذاری رهبران مالی جهان در هنگکنگ در نوامبر ۲۰۲۲ بود. این اجلاس در شرایطی برگزار شد که تنشهای ژئوپلیتیکی بین ایالات متحده و چین بر سر هنگکنگ افزایش یافته بود. شورای دموکراسی هنگکنگ و برخی سیاستمداران آمریکایی، حضور مدیران مالی برجسته، ازجمله سالومون، در این اجلاس را “مشروعیتبخشی به سرکوب آزادیهای مدنی در هنگکنگ” توصیف کردند.
منتقدان معتقد بودند که مشارکت مدیران والاستریت در این رویداد، میتواند به تقویت روابط اقتصادی با دولت چین و نادیده گرفتن مسائل حقوق بشری منجر شود. در مقابل، سالومون و سایر مدیران حاضر در این اجلاس استدلال کردند که حفظ روابط اقتصادی و مالی بینالمللی، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای ثبات بازارهای جهانی است.
این رویداد، نام سالومون را به تیتر اول رسانههای مالی و سیاسی جهان کشاند و واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشت. برخی او را به اولویت دادن به منافع اقتصادی بر مسائل اخلاقی متهم کردند، درحالیکه برخی دیگر از رویکرد عملگرایانه و استراتژیک او در مدیریت روابط بینالمللی دفاع کردند.
در نهایت، سالومون توانست این بحرانها را با ایجاد توازن بین منافع اقتصادی و مدیریت ریسکهای سیاسی کنترل کند، اما این تجربه نشان داد که در دنیای مالی مدرن، مدیران بانکی بیش از هر زمان دیگری درگیر چالشهای ژئوپلیتیکی و مسائل فراتر از مرزهای اقتصادی هستند.
بطورکلی، دوره مدیریت سالومون در گلدمن ساکس، ترکیبی از اصلاحات ساختاری، تغییرات استراتژیک و چالشهای پیچیده بود. اگرچه او توانست چهرهای مدرنتر از گلدمن ساکس ارائه دهد و مدل کسبوکار بانک را متنوعتر کند، اما همچنان با انتقادات و بحرانهایی روبهرو بود که مدیریت آنها، آزمونی برای مهارتهای رهبری او محسوب میشد.
✔️ بیشتر بخوانید: زندگینامه لری فینک: معمار بلک راک و پیشگام تحول در مدیریت سرمایه جهانی
علاقه به موسیقی و شهرت در عرصه دیجی
یکی از جنبههای منحصربهفرد شخصیت دیوید سالومون که او را از بسیاری از مدیران مالی همردهاش متمایز میکند، علاقه جدی او به موسیقی الکترونیک و فعالیت حرفهایاش به عنوان یک دیجی (DJ) است. برخلاف انتظارات از یک مدیرعامل بانکی در والاستریت، سالومون نهتنها به موسیقی علاقهمند است، بلکه این علاقه را به سطح اجراهای حرفهای و تولید موسیقی الکترونیک ارتقا داده است.
او با نام هنری DJ D-Sol فعالیت میکند و بهطور منظم در کلوپهای شبانه، جشنوارههای موسیقی و رویدادهای بزرگ در نیویورک، میامی، باهاما و لاسوگاس اجرا داشته است. سبک موسیقی او ترکیبی از هوس (House) و دیپ هوس (Deep House) است و آثارش در پلتفرمهای معتبری همچون اسپاتیفای، ساندکلاود و بیلبورد منتشر شدهاند.
یکی از شناختهشدهترین آهنگهای او «Someone Like You» است که در نوامبر ۲۰۲۰ در چارت موسیقیهای رقص کلاب بیلبورد (Billboard Dance Club Songs) رتبه چهارم را به دست آورد. علاوه بر این، او چندین ریمیکس از آهنگهای مشهور جهانی منتشر کرده و برخی از قطعاتش در فهرست پخش دیجیهای مطرح بینالمللی قرار گرفتهاند.
سالومون معمولاً درآمد حاصل از اجراهای موسیقی خود را به امور خیریه اختصاص میدهد، که این اقدام باعث شده جنبهای بشردوستانه نیز به فعالیتهای او در عرصه موسیقی افزوده شود. او همچنین در مراسمهای خصوصی و خیریههای مرتبط با مؤسسات مالی، اجراهایی داشته است که محبوبیت او را در بین همکارانش در والاستریت افزایش داده است.
تأثیر این فعالیت بر وجهه حرفهای او در والاستریت
فعالیت سالومون در حوزه موسیقی، همواره بازخوردهای متفاوتی را در جامعه مالی و رسانههای اقتصادی به همراه داشته است. برخی او را به دلیل داشتن سبک زندگی متفاوت و پذیرش ریسک در دنیای موسیقی تحسین کردهاند و آن را نشانهای از نوآوری و جسارت او در مدیریت و زندگی شخصی میدانند. اما از سوی دیگر، برخی منتقدان این فعالیتها را غیرحرفهای و ناسازگار با جایگاه یک مدیرعامل در والاستریت توصیف کردهاند.
زمانی که او به عنوان مدیرعامل گلدمن ساکس منصوب شد، برخی از تحلیلگران و سرمایهگذاران نگران بودند که حضور پررنگ او در دنیای موسیقی، تمرکز او بر امور بانکی را کاهش دهد. حتی برخی از رسانههای مالی مطرح، مانند بلومبرگ و فایننشال تایمز، به کنایه اشاره کردند که یک دیجی اکنون هدایت یکی از بزرگترین بانکهای سرمایهگذاری جهان را برعهده دارد.
بااینحال، سالومون در مصاحبههای مختلف تأکید کرده است که موسیقی تنها یک علاقه شخصی است و تأثیری بر مسئولیتهای مدیریتی او ندارد. او همچنین اظهار داشته که پرداختن به موسیقی، راهی برای کاهش استرس و ایجاد تعادل در زندگی حرفهای اوست.
در نهایت، فعالیت موسیقایی سالومون، تصویری متفاوت، غیرسنتی و مدرن از او در دنیای مالی به نمایش گذاشته است. درحالیکه مدیران بانکی اغلب با تصویری محافظهکار و رسمی شناخته میشوند، سالومون نشان داده است که میتوان در کنار رهبری یک مؤسسه مالی بزرگ، به علایق شخصی نیز پرداخت—رویکردی که با تغییرات فرهنگی جدید در والاستریت نیز همسو است.
سالومون، چه در مقام مدیرعامل گلدمن ساکس و چه به عنوان دیجی دیسول (DJ D-Sol)، بهخوبی توانسته مرزهای سنتی دنیای مالی و سرگرمی را جابهجا کند. او به سرمایهگذاران و فعالان والاستریت نشان داده که یک مدیر ارشد بانکی الزاماً نباید در قالبهای کلیشهای و محافظهکارانه باقی بماند. این تلفیق دو دنیای متفاوت، اگرچه نقدهای متفاوتی به همراه داشته، اما بدون شک نام سالومون را در تاریخ والاستریت به عنوان مدیری نوآور و غیرمتعارف ثبت کرده است.
زندگی شخصی و فعالیتهای بشردوستانه
دیوید سالومون همواره زندگی شخصی خود را نسبتاً خصوصی نگه داشته، اما برخی از جنبههای آن به دلیل جایگاهش در دنیای مالی و رسانهای مورد توجه قرار گرفته است. او در سال ۱۹۸۹ ازدواج کرد و این زندگی مشترک تا سال ۲۰۱۸ ادامه داشت. طلاق او پس از نزدیک به سه دهه زندگی مشترک، در زمانی رخ داد که او در حال پیشروی به سوی مقام مدیرعاملی گلدمن ساکس بود.
سالومون پس از طلاق، بیشتر تمرکز خود را بر حرفه، موسیقی و فعالیتهای بشردوستانه معطوف کرد. او از سال ۲۰۰۲ در ساختمان مسکونی سن رمو در منطقه Upper West Side منهتن، نیویورک سکونت دارد—محلهای که بسیاری از چهرههای شناختهشده والاستریت و دنیای هنر نیز در آن زندگی میکنند.
سرقت مجموعه شراب و پیامدهای آن
یکی از اتفاقات عجیب و بحثبرانگیزی که در زندگی شخصی سالومون رخ داد، سرقت مجموعهای از شرابهای نادر و بسیار گرانبهای او بود. در ژانویه ۲۰۱۸، مشخص شد که یکی از دستیاران شخصی او، بیش از ۵۰۰ بطری شراب کمیاب از مجموعه خصوصیاش را سرقت کرده است. ارزش این مجموعه حدود ۱.۲ میلیون دلار برآورد شد و شامل چندین بطری از شرابهای نادر رومانی کانتی (Romanée-Conti)، یکی از گرانترین برندهای شراب در جهان، بود.
تحقیقات پلیس نشان داد که این دستیار سالها به تدریج اقدام به سرقت شرابها کرده و آنها را به دلالان خصوصی فروخته است. این فرد پس از کشف جرم، توسط پلیس بازداشت شد اما چند روز پیش از جلسه دادگاه، در یک حادثه تراژیک در هتل کارلایل نیویورک، از طبقه ۳۳ به پایین پرید و جان خود را از دست داد.
اگرچه این حادثه مستقیماً بر جایگاه حرفهای سالومون تأثیری نداشت، اما برای مدتی در رسانههای مالی و عمومی، تیتر اخبار شد و توجهها را به سبک زندگی او جلب کرد.
نقش او در خیریهها و مؤسسات غیرانتفاعی
در کنار حرفه موفق خود در دنیای مالی، سالومون در فعالیتهای بشردوستانه و خیریه نیز نقش فعالی داشته است. او از سال ۲۰۰۵ در هیئت امنای کالج همیلتون، دانشگاه محل تحصیلش، فعالیت دارد و در ژوئیه ۲۰۲۱ به عنوان رئیس هیئت مدیره این کالج منصوب شد. در این نقش، او بر روی پروژههای توسعه آموزشی، کمکهای مالی به دانشجویان و افزایش فرصتهای تحصیلی برای دانشجویان کمبرخوردار تمرکز کرده است.
او همچنین عضو هیئت مدیره بنیاد رابین هود (Robin Hood Foundation) است—یک سازمان خیریه معتبر در نیویورک که بر کاهش فقر و حمایت از افراد نیازمند تمرکز دارد. تحت هدایت و حمایت افرادی مانند سالومون، این بنیاد میلیونها دلار برای کمک به خانوادههای کمدرآمد، تأمین مسکن و ارائه برنامههای آموزشی و بهداشتی جمعآوری کرده است.
یکی دیگر از جنبههای فعالیتهای بشردوستانه سالومون، کمکهای مالی حاصل از درآمد موسیقی او است. او اعلام کرده که تمامی درآمدهای حاصل از اجراهایش به عنوان DJ D-Sol را به مؤسسات خیریه اختصاص میدهد. بخشی از این کمکها به سازمانهایی اختصاص یافته که در زمینه آموزش و پرورش، بهداشت عمومی و حمایت از آسیبدیدگان اقتصادی فعالیت میکنند.
بطورکلی، زندگی شخصی سالومون، مانند مسیر حرفهای او، سرشار از اتفاقات متنوع و تجربیات منحصربهفرد بوده است. از ازدواج و طلاق، سرقت جنجالی شرابهای نادر، تا فعالیتهای گسترده در امور خیریه، تمامی این اتفاقات بخشی از چهره چندوجهی او را شکل دادهاند. درحالیکه برخی از جنبههای زندگی او باعث حاشیهسازی در رسانهها شدهاند، اما تعهد او به فعالیتهای بشردوستانه و حمایت از مؤسسات خیریه، نشاندهنده مسئولیتپذیری اجتماعی و تلاش او برای تأثیرگذاری مثبت در جامعه است.
جمعبندی و میراث حرفهای
دیوید مایکل سالومون در دوران مدیریت خود در گلدمن ساکس، مسیر این بانک سرمایهگذاری بزرگ را متفاوتتر از همیشه کرد. او نهتنها به عنوان یک مدیرعملیاتی و استراتژیست درخشان شناخته شد، بلکه با اصلاح فرهنگ سازمانی، مدرنسازی زیرساختهای بانک و تنوعبخشی به مدل درآمدی گلدمن، تحولی اساسی در این مؤسسه ایجاد کرد.
مدیریت سالومون، بیش از آنکه بر روشهای سنتی بانکداری سرمایهگذاری متکی باشد، بر نوآوری، فناوری و توسعه بانکداری خرد استوار بود. راهاندازی پلتفرم دیجیتال مارکوس و سرمایهگذاری در فناوریهای مالی (FinTech)، نشان از چشمانداز بلندمدت او برای ایجاد یک بانکداری هوشمند و آیندهمحور داشت. این استراتژیها، اگرچه در کوتاهمدت با برخی چالشها روبهرو شدند، اما مسیر گلدمن ساکس را برای حفظ جایگاه خود در دوران دیجیتالی شدن صنعت مالی هموار ساخت.
تحت مدیریت سالومون، گلدمن ساکس همچنین توانست حضور خود را در بازارهای بینالمللی تقویت کند و در زمینه مدیریت دارایی و سرمایهگذاریهای بلندمدت، جایگاه خود را مستحکمتر سازد. اما این تغییرات، بدون مقاومت و انتقاد از سوی مدیران سنتی والاستریت نبود. برخی از تصمیمات او، از جمله کاهش ساعات کاری کارکنان و تلاش برای متعادلسازی فرهنگ کاری بانک، با واکنشهای متناقضی همراه شد. بااینحال، او نشان داد که برای موفقیت یک سازمان، تغییرات تدریجی اما مؤثر در فرهنگ سازمانی، اجتنابناپذیر است.
در سطح کلان، میراث سالومون در صنعت مالی فراتر از گلدمن ساکس است. او با نشان دادن اینکه یک مدیر مالی میتواند در عین موفقیت در دنیای والاستریت، در حوزههای دیگر نیز فعال باشد، تصویری متفاوت از یک رهبر بانکی ارائه داد. فعالیتهای او در حوزه موسیقی و کارهای خیریه، موجب شد که بسیاری از افراد، او را به عنوان نماد یک مدیر نوآور و چندبعدی بشناسند—چیزی که در میان مدیران مالی سنتی کمتر دیده میشود.
دیدگاه او درباره موفقیت و توصیه به نسلهای آینده
سالومون در مصاحبههای مختلف خود، دیدگاه خاصی درباره موفقیت و مسیر حرفهای دارد. او معتقد است که موفقیت تنها در مهارتهای فنی و تخصصی خلاصه نمیشود، بلکه نیازمند پشتکار، انعطافپذیری و پذیرش تغییرات است. او بارها به این نکته اشاره کرده که توانایی برقراری ارتباط، درک نیازهای بازار و سازگاری با تغییرات اقتصادی و فناوری، از جمله مهارتهایی هستند که یک فرد برای پیشرفت در صنعت مالی به آنها نیاز دارد.
در یکی از سخنرانیهای خود، او توصیهای ساده اما مهم به دانشجویان و کارمندان جوان داشت:
“یاد بگیرید که چگونه بهدرستی بنویسید و صحبت کنید. این مهارتها بیش از آنچه فکر میکنید اهمیت دارند. همچنین، اصول حسابداری را خوب درک کنید و مهمتر از همه، هرگز از دنبال کردن علایق خود غافل نشوید.”
او معتقد است که تعادل بین کار، زندگی شخصی و علایق فردی، برای موفقیت در دنیای رقابتی امروز ضروری است. فعالیتهای او در حوزه موسیقی و خیریه، اثباتی بر این دیدگاه است—اینکه میتوان در بالاترین سطوح مدیریتی والاستریت فعالیت کرد و در عین حال، زمانی برای علاقهمندیهای شخصی و کمک به دیگران کنار گذاشت.
بنابراین، دیوید سالومون، ترکیبی از یک استراتژیست مالی، یک مدیر مدرن و یک هنرمند است—ویژگیهایی که او را از بسیاری از مدیران والاستریت متمایز کرده است. مسیر حرفهای او، از رد شدن در گلدمن ساکس به عنوان یک فارغالتحصیل جوان تا رسیدن به مدیرعاملی این بانک، نشاندهنده اهمیت پشتکار، انعطافپذیری و استفاده از فرصتها در مسیر موفقیت است.
درحالیکه برخی از سیاستهای او، همچنان محل بحث و تحلیل است، اما بدون شک، میراث او در گلدمن ساکس و صنعت مالی ماندگار خواهد بود. او نهتنها بهعنوان یک مدیرعامل بانکی، بلکه به عنوان یک چهره نوآور که مرزهای سنتی مدیریت مالی را جابهجا کرد، در تاریخ والاستریت باقی خواهد ماند.
✔️ بیشتر بخوانید: وارن بافت کیست و چگونه ثروتمند شد؟
سخن پایانی
دیوید مایکل سالومون نمونهای از مدیری است که نشان داد موفقیت در دنیای مالی، تنها به مهارتهای عددی و تحلیلهای پیچیده خلاصه نمیشود. او با ترکیب دیدگاه استراتژیک، نوآوری در ساختار سازمانی و بهرهگیری از فناوریهای جدید، مسیر تازهای برای گلدمن ساکس ترسیم کرد. اصلاحات او در زمینه مدیریت منابع انسانی، دیجیتالی شدن خدمات بانکی و گسترش فعالیتهای بینالمللی، اگرچه با چالشها و انتقاداتی همراه بود، اما در نهایت توانست این بانک را با تحولات صنعت مالی همگام سازد. مهمتر از همه، سالومون با ورود به عرصه موسیقی و فعالیتهای خیریه، نشان داد که یک رهبر میتواند فراتر از کلیشههای رایج عمل کند و در کنار مسئولیتهای حرفهای، به علایق شخصی و مسئولیتهای اجتماعی نیز توجه داشته باشد.
میراث او در والاستریت نهتنها به عنوان یک مدیرعامل تحولآفرین در گلدمن ساکس بلکه به عنوان نماد یک مدیر چندبعدی و منعطف باقی خواهد ماند. او ثابت کرد که پشتکار، سازگاری با تغییرات و جرأت شکستن مرزهای سنتی، از مهمترین عوامل موفقیت در دنیای پیچیده امروز هستند. چه در بازارهای مالی و چه در زندگی شخصی، سالومون نشان داده که پذیرش چالشها و ریسکهای حسابشده، کلید حرکت به سوی آیندهای روشنتر است—درسی ارزشمند برای نسلهای آینده رهبران و مدیران صنعت مالی.
لطفا نظر و سوالات خود را درباره این مقاله ارسال کنید تا کارشناسان ما به شما پاسخ دهند.