یکی از ویژگی اساسی حبابهای مالی (Financial Bubbles) بروز نوعی وضعیت «تعلیق ناباوری» در میان اکثر فعالان بازار همزمان با تشدید موج سفتهبازی در قیمت است، به گونهای که تنها پس از ترکیدن حباب و با نگاه به گذشته، میتوان تشخیص داد که اساسا حبابی در بازار وجود داشته است؛ یعنی زمانی که کار از کار گذشته و موج یاس بسیاری از سرمایهگذاران را در نوردیده است. با این حال، برخی از اقتصاددانان پنج مرحله برای تشکیل حباب (از ظهور تا سقوط) را شناسایی کردهاند که میتواند راهنمایی برای پیشگیری از گرفتار شدن افراد بیاحتیاط در این پدیده باشد.
حباب مالی که به عنوان حباب اقتصادی یا حباب دارایی نیز شناخته میشود، با افزایش سریع و شدید قیمت بازار داراییهای مختلف شناخته میشود. با این حال، این رشد سریع نسبتاً کوتاه مدت است، مانند ترکیدن یک حباب و به طور ناگهانی مسیر خود را معکوس میکند و قیمت داراییها را به همراه خود پایین میآورد، حتی گاهی اوقات پایین تر از سطح اولیه. به طور معمول یک حباب از اصول بنیادی درست ایجاد میشود، اما در نهایت رفتار پرشور و غیرمنطقی بر بازار حاکم میشود و افزایش قیمتها ناشی از سفته بازی (خرید به امید ادامه بالا رفتن قیمتها) ادامه پیدا میکند.
تعریف حباب مالی
اصطلاح بابِل (Bubble) یا همان حباب در یک زمینه اقتصادی، به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که در آن قیمت سهام، دارایی مالی یا حتی یک بخش از بازار و طبقه دارایی، به مقدار قابلتوجهی بیشتر از ارزش بنیادی آن افزایش پیدا میکند. از آنجایی که تقاضای سفتهبازانه به جای ارزش ذاتی باعث افزایش قیمتها میشود، حباب در نهایت میترکد و فروش انبوه دلیل کاهش (غالبا چشمگیر) قیمتها میشود. در واقع در بیشتر موارد، حبابی که در پی سفتهبازی به وجودمیآید، سقوطی دیدنی در اوراق بهادار آن دارایی را در پی خواهد داشت.
آسیب ناشی از ترکیدن حباب، به بخشهای اقتصادی درگیر و همچنین اینکه آیا میزان آسیب گسترده یا محلی است، بستگی دارد. به عنوان مثال، ترکیدن حباب بازار سهام و املاک در ژاپن در سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ منجر به یک دوره طولانی رکود برای اقتصاد ژاپن شد. این رکود آنقدر طولانی شد که از دهه ۱۹۹۰ به عنوان دههٔ ازدست رفته یا دههٔ سوختهٔ ژاپن (Lost Decade) یاد میشود. در ایالاتمتحده، ترکیدن حباب داتکام (dotcom) در سال ۲۰۰۰ و حباب املاک و مستغلات در سال ۲۰۰۸ نیز منجر به رکود شدید شدند.
انواع حباب در بازارهای مالی
از نظر تئوری، تعداد نامحدودی حباب دارایی وجود دارد. هرچه باشد، جنون سفتهبازی میتواند در هر چیزی ایجاد شود. برای استناد به چند مورد واقعی میتوان به رمزارزها مثل بیتکوین و دوجکوین تا سهام میم (Meme Stock) مانند Gamestop و AMC، و همچنین قیمت مسکن و حباب جنون گل لاله اشاره کرد. اما به طور کلی، حبابهای دارایی را می توان به چهار دسته اصلی تقسیم کرد:
- حباب بازار سهام (Stock Market): شامل سهام شرکتها میشود. سهامی که قیمت آنها به سرعت افزایش مییابد که اغلب با ارزش بنیادی شرکتهایشان (درآمدها، داراییهای آنها و غیره) نامتناسب است. این حبابها میتوانند شامل کل بازار سهام، صندوقهای قابل معامله (ETFها) و یا سهام در بخش خاصی مانند کسب و کارهای مبتنی بر اینترنت که به حباب داتکام در اواخر دهه ۱۹۹۰ دامن زدند، باشند.
- حباب بازار دارایی (Asset Market): صنایع یا بخشهای دیگری از اقتصاد و خارج از بازار سهام را شامل میشود. املاک و مستغلات یک نمونه کلاسیک است. افزایش نرخ ارزها، اعم از ارزهای سنتی مانند دلار آمریکا یا یورو و رمزارزها مانند بیت کوین یا لایت کوین، نیز میتوانند در این دسته حباب قرار گیرند.
- حبابهای اعتباری (Credit): شامل افزایش ناگهانی وامهای مصرفی یا کسبوکار، ابزارهای بدهی و سایر اشکال اعتبار هستند. نمونههای خاص از این داراییها شامل اوراق قرضه شرکتی یا اوراق قرضه دولتی (مانند خزانه داری ایالاتمتحده)، وامهای دانشجویی و وام مسکن میشوند.
- حباب کالا (Commodity): شامل افزایش قیمت کمودیتیهای سخت (Hard) یا قابل لمس مانند طلا، نفت، فلزات صنعتی یا محصولات کشاورزی میشود.
حبابهای بازار سهام میتوانند منجر به حباب اقتصادی کلیتری شوند که در آن یک اقتصاد منطقهای یا ملی به طور کلی با سرعت خطرناکی متورم میشود. بسیاری از مورخان بر این عقیدهاند که اقتصاد ایالاتمتحده در دهه ۱۹۲۰ بیش از حد در حال داغ شدن بود. این دوره منجر به سقوط والاستریت در سال ۱۹۲۹ و پس از آن رکود بزرگ (Great Depression) شد.
✔️ بیشتر بخوانید: رکود بزرگ ۱۹۲۹؛ چگونه اشتباهات فدرال رزرو جهان را در عمیقترین بحران تاریخ فرو برد؟
حباب در بازار بورس چگونه ایجاد میشود؟
«شعف غیر عقلانی» عبارتی است که توسط آلن گرینسپن، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا رایج شد.وی از این عبارت برای توصیف شور و شوق جمعی در میان معاملهگران و سرمایهگذاران که منجر به افزایش سریع قیمتها شده و از اصول بنیادی پیشی میگیرد، استفاده کرد. فرقی نمیکند آن را نگرش جمعی، سوگیری گلهای، اثر ارابه موسیقی (Bandwagon Effect) یا FOMO بنامید، به هر حال چرخهای وجود دارد که مردم میخواهند یک دارایی را بخرند چرا که قیمت آن در حال افزایش است. در نتیجه قیمت حتی بالاتر میرود و افراد بیشتری را به خرید وادار میکند.
توجه به این نکته مهم است که همه دورههای افزایش سریع قیمت، حباب نیستند. به دنبال یک رکود یا بازار نزولی، طبیعی است که قیمت داراییها به شدت بهبود یابد. با این حال امید و سفتهبازیها ممکن است این بازگشت را تقویت کند و برای مثال نشان دهد که بدترین افت بازار یا رکود اقتصادی تمام شده است. تفاوت اصلی این است که این افزایش قیمتها در نهایت میتواند توسط عوامل بنیادی توجیه شود.
۵ مرحله تشکیل حباب
هایمن فیلیپ مینسکی (Hyman Minsky)، اقتصاددان مشهور، یکی از اولین کسانی بود که توسعه بیثباتی مالی و رابطه آن را با اقتصاد توضیح داد. او در کتاب خود به نام «تثبیت یک اقتصاد ناپایدار»، پنج مرحله را در یک چرخه اعتباری معمولی، که یکی از چندین چرخه تکراری اقتصادی است را معرفی کرد.
این مراحل همچنین الگوی اصلی یک حباب را مشخص میکنند.
۱. جابجایی (Displacement)
جابجایی زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذاران شیفته یک الگوی تازه میشوند، مانند یک فناوری جدید نوآورانه یا نرخهای بهره که از لحاظ تاریخی پایین هستند. یک مثال کلاسیک از جابجایی، کاهش نرخ بهره بانک مرکزی آمریکا از ۶.۵٪ در ژوئیه سال ۲۰۰۰، به ۱.۲٪ در ژوئن سال ۲۰۰۳ است. در این دوره زمانی سه ساله، نرخ بهره وامهای مسکن ۳۰ ساله با نرخ ثابت، به میزان ۲.۵ درصد کاهش یافت و به پایینترین حد تاریخی آن زمان یعنی ۵.۲۳ درصد رسید و بذر حباب مسکن بعدی را کاشت.
۲. رونق (Boom)
قیمتها در ابتدا به آرامی و به دنبال جابجایی افزایش مییابند، اما با ورود بیشتر و بیشتر شرکتکنندگان به بازار، شتاب بالاتری گرفته و زمینه را برای مرحله رونق فراهم میکنند. در طول این مرحله، دارایی مورد بحث پوشش رسانهای گستردهای را به خود جلب میکند. ترس از دست دادن فرصتی که میتواند یک بار در زندگی رخ دهد، سفتهبازیهای بیشتری را دامن میزند و تعداد فزایندهای از سرمایهگذاران و معاملهگران را به سمت خود جذب میکند.
۳. سرخوشی (Euphoria)
در طول این مرحله، با افزایش سرسام آور قیمت داراییها، احتیاط به باد داده میشود و از بین میرود. ارزشگذاریها در این مرحله به سطوح شدید و افراطی میرسند، چرا که معیارهای ارزشگذاری جدید برای توجیه این افزایش بیوقفه و نظریه احمق بزرگتر تبلیغ میشوند. طبق این نظریه مهم نیست قیمتها چگونه پیش میروند، همیشه خریدارانی وجود خواهد داشت که مایل به پرداخت بیشتر خواهند بود.
به عنوان مثال، در اوج حباب املاک و مستغلات ژاپن در سال ۱۹۸۹، بهترین فضای اداری در توکیو تا ۱۳۹هزار دلار در هر فوت مربع فروخته میشد. به طور مشابه، در اوج حباب اینترنت در مارس ۲۰۰۰، ارزش ترکیبی همه سهام حوزه تکنولوژی در شاخص نزدک بالاتر از تولید ناخالص داخلی (GDP) بیشتر کشورها بود.
۴. سیو سود (Profit Taking)
در این مرحله، پول هوشمند (Smart Money)، با توجه به علائم هشدار دهنده مبنی بر اینکه حباب در حال ترکیدن است، شروع به معاملات فروش و سیو سود میکند. اما تخمین زمان دقیقی که یک حباب در حال ترکیدن است میتواند کار دشواری باشد. چرا که همانطور که جان مینارد کینز، اقتصاددان مشهور عقیده دارد: «بازارها میتوانند بیش از آنکه شما قادر به پرداخت بدهیها باشید، غیر منطقی بمانند».
به عنوان مثال در آگوست ۲۰۰۷، بانک فرانسوی BNP Paribas برداشت از سه صندوق سرمایهگذاری را که در معرض وامهای رهنی درجه دو ایالاتمتحده بودند، متوقف کرد چرا که نمیتوانستند ارزش داراییهای خود را بسنجد. در حالی که این تحولات در ابتدا بازارهای مالی را تحت تأثیر قرار داد، اما چند ماه بعد درحالی که بازارهای جهانی سهام به بالاترین حد خود رسیدند، کنار گذاشته شدند. با نگاهی به گذشته، میتوان فهمید که این بانک فرانسوی ایده درستی داشت و این رویداد نسبتاً جزئی در واقع هشداری برای زمان آشفته آینده بود.
۵. وحشت (Panic)
ترکیدن حباب فقط به یک رویداد نسبتاً جزئی نیاز دارد، اما وقتی حباب سوراخ شود دیگر نمیتواند دوباره آن را باد کرد. در مرحله وحشت، قیمت داراییها به همان سرعتی که صعود کرده بودند، مسیر خود را معکوس میکنند و سقوط میکنند. سرمایهگذاران و سفتهبازان که با مارجین کال (Margin Call) و سقوط ارزش داراییهای خود مواجه شدهاند، اکنون میخواهند به هر قیمتی دارایی خود را نقد کنند. از آنجایی که عرضه بر تقاضا غلبه میکند، قیمت داراییها به شدت کاهش می یابد.
یکی از واضحترین نمونههای وحشت جهانی در بازارهای مالی در اکتبر ۲۰۰۸ اتفاق افتاد، چند هفته پس از اعلام ورشکستگی Lehman Brothers و تقریباً سقوط Fannie Mae، Freddie Mac و AIG رخ داد. در آن ماه شاخص S&P 500، تقریباً ۱۷ درصد سقوط کرد که رتبه نهم در میان بدترین عملکردهای ماهانه خود را ثبت کرد.
چه چیزی باعث ایجاد حباب در داراییها میشود؟
مراحل اولیه تشکیل حباب ممکن است بیخطر و خوش خیم باشد. به عنوان مثال، یک تحلیلگر والاستریت ممکن است پیشنهاد خود را برای یک سهم ارتقا دهد و این امر توجه سرمایهگذاران را جلب میکند و رویکرد صعودیتری نسبت به آن سهام اتخاذ میکنند. به طور مشابه شایعات، اظهارات یک سرمایهگذار برجسته، گزارشهای خبری و اطلاعاتی که به صورت آنلاین یا در رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند نیز میتوانند شور و شوق سفتهبازیها را برانگیزاند.
حباب داراییها میتوانند به روشهای مختلف و اغلب به دلایل منطقی شروع شوند. منبع اصلی شروع حبابها که عموما در تعامل با یکدیگر یا پشت سر هم رخ میدهند، عبارتند از:
- نرخ بهره ممکن است پایین باشد که این امر تمایل به استقراض برای هزینه، توسعه و سرمایهگذاری را تشویق میکند.
- نرخهای بهره پایین و سایر شرایط مساعد در یک کشور، هجوم سرمایهگذاری و خرید خارجی را باعث میشود.
- محصولات یا فناوریهای جدید تقاضا را تحریک میکنند و هر زمان که چیزی مورد تقاضا باشد، قیمت آن به طور طبیعی افزایش مییابد . این پدیده را اقتصاددانان تورم ناشی از فشار تقاضا (Demand-pull inflation) مینامند.
- یک دارایی با کمبود مواجه میشود که باعث افزایش قیمت آن میشود و مجددا همان موضوع عرضه و تقاضا مطرح میشود.
اینها همه عوامل محکمی برای رشد قیمت هستند. با این حال، مشکل زمانی ایجاد میشود که حباب دارایی در ابتدا مانند یک گلوله برفی کوچک شروع شده و خارج از تناسب با اصول بنیادی یا ارزش ذاتی داراییهای مربوطه متورم میشود. سرمایهگذاران فرصتطلب و سفتهبازان باعث بزرگتر شدن این گلوله برفی میشوند و قیمتها بیش از پیش افزایش مییابند.
چرا این اتفاق رخ میدهد؟ این موضوع نه به اصول بنیادی، بلکه به ناتوانیهای روانی انسان، تفکرات و اقدامات اغلب غیرمنطقی در مورد پول که به عنوان سوگیریهای مالی رفتاری شناخته میشوند، مرتبط است. این رفتارها شامل موارد زیر هستند:
- ذهنیت و رفتار گلهای (Herd Mentality): انجام دادن کاری به این دلیل که دیگران نیز چنین کاری انجام میدهند.
- تفکر کوتاه مدت (Short-term thinking): فقط به بازدههای فوری نگاه کردن، یا این تفکر که میتوان بازار را شکست داد و سریع از آن خارج شد.
- ناهماهنگی شناختی (Cognitive dissonance): فقط اطلاعاتی که باورهای قبلی را تأیید میکند، بپذیرید و هر چیزی که این باورها را رد میکند، نادیده بگیرید.
وقتی حباب دارایی میترکد چه اتفاقی رخ میدهد؟
در نهایت هنگامی که حباب دارایی میترکد، طیفی از حوادث ممکن است اتفاق بیفتد. گاهی اوقات این اثر میتواند اندک و کوتاهمدت باشد و فقط به تعداد معدودی خسارات وارد کند. در مواقع دیگر، میتواند باعث سقوط بازار سهام و رکود اقتصادی (Recession) و یا حتی رکودی عمیق (Depression) شود.
این پیامدهای ناگوار به بزرگی حباب بستگی دارد. به این معنی که حباب میتواند شامل یک طبقه دارایی نسبتاً کوچک یا تخصصی بشود و یا بخش مهمی مانند سهام فناوری یا املاک و مستغلات مسکونی را در برگیرد. البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که چه میزان پول و سرمایه در آن بخش وجود دارد.
عامل مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که بدهی تا چه حد در افزایش حباب نقش دارد. یک مطالعه تحقیقاتی بزرگ در سال ۲۰۱۵ با عنوان حبابهای اهرمی (Leveraged Bubbles)، حبابهای دارایی را در ۱۷ کشور بررسی کرد که قدمت این تحقیق به دهه ۱۸۷۰ باز میگشت. این مطالعه حبابها را به چهار نوع طبقهبندی میکرد، اما بر اساس اعتبار. یعنی اینکه سرمایهگذاریها چگونه انجام میشدند، از طریق تامین مالی و یا استقراض؟
این مطالعه نشان داد که هرچه اعتباردهی بیشتر باشد، حباب آسیب بیشتری میزند. حبابهای بازار سهام ناشی از بدهی منجر به رکودهای طولانیمدت شدند. حتی بدتر از آن، حبابهای اهرمی مسکن، مانند آنچه در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ پدیدار شد، منجر به بحران وامهای درجه دو (subprime) شد که رکود بزرگ را آغاز کردند.
حباب اقتصادی نشانگر چیست؟
یکی از مسائل دشوار در مورد حبابها این است که وقتی در شرایط حباب اقتصادی هستیم به سختی میتوانیم آن را تشخیص دهیم. فقط با نگاه به گذشته و پس از ترکیدن، حبابها را میتوان تشخیص داد.
یکی از این حبابها، حباب دات کام بود که در اواخر قرن بیست و یکم رخ داد. افزایش سریع سهام بخش فناوری ایالاتمتحده، به ویژه آنهایی که در آن زمان شرکتهای جدید مبتنی بر اینترنت بودند، به رشد کلی بازارهای سهام کمک کرد. شاخص نزدک (Nasdaq) که مرتبط با بخش فناوری است از نظر ارزش، پنج برابر شد و از عدد کمتر از ۱۰۰۰ به بیش از ۵۰۰۰ بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ رسید.
متأسفانه، زمانی که بسیاری از شرکتهای فناوری نتوانستند به میزان مناسب سود کسب کرده و مطابق انتظارات عمل کنند، سرمایهگذاران از آنها ناامید شدند. در حدود سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ این حباب ترکید. متعاقبا شاخص نزدک بیش از ۷۵% سقوط کرد و روند کلی بازارسهام نزولی شد.
نمونههایی از حبابهای اقتصادی
مردم اغلب از هر گونه افزایش سریع قیمتها به عنوان حباب احتمالی یاد میکنند، اما این رویدادها در واقع غیر معمولتر از آن چیزی هستند که ممکن است تصور کنید. حبابهای معروف عبارتند از:
- جنون گل لاله (Tulipmania): حبابی که همه حبابهای دیگر با آن مقایسه میشوند، جنون گل لاله است که در دهه ۱۶۳۰ در هلند رخ داد. در این دوره قیمت گلهای لاله هلندی به سرعت افزایش یافت و بسیار فراتر از ارزش ذاتی آن رسید. قیمت گل لاله تنها چند ماه بعد سقوط کرد و گلها در نهایت به میزان بسیار کمتری از اوج قیمتهای خود فروخته میشدند.
- شرکت دریای جنوب (south sea company): در میان سفتهبازیها درباره سودهای بالقوه ناشی از انحصار تجاری در دهه ۱۷۲۰، قیمت سهام شرکت South Sea در عرض چند ماه افزایش یافت، اما در نهایت سقوط کرد و منجر به رکود اقتصادی شد.
- حباب داتکام (Dot-Com): در اواخر دهه ۱۹۹۰ بسیاری از شرکتهای متمرکز بر اینترنت برای عرضه اولیه عمومی (IPO) اقدام کردند. صنعت اینترنت که در آن زمان جدید و به سرعت در حال گسترش بود، یک تغییر پارادایم محسوب میشد و بسیاری از سرمایهگذاران مشتاق سرمایهگذاری در آن بودند. سرمایهگذاران حتی در سهام شرکتهایی که نشان دادند مدلهای کسبوکار پایداری ندارند مانند Pets.com، که کمتر از یک سال بعد از عرضه منحل شد، سرمایهگذاری میکردند. برخی از افراد حتی معاملهگری روزانه را به عنوان شغل اصلی انتخاب کردند. ارزش شاخص S&P 500 در عرض چند سال بیش از دو برابر شد. اما با سقوط برخی از شرکتها، شاهد سقوط گستردهتری در بازار سهام بودیم.
- حباب مسکن آمریکا: در اواسط دهه ۲۰۰۰، در بحبوحه شتاب بسیار سریع قیمت مسکن، حباب در بازار مسکن ایالاتمتحده شکل گرفت. سفتهبازان به امید کسب سود شروع به خرید و فروش خانهها کردند. میانگین قیمت خانه در ایالاتمتحده بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ تقریبا ۸۰ درصد افزایش یافت. حتی افرادی که توانایی خرید خانه را نداشتند در حال خرید بودند و حباب در نهایت ترکید. حدود ۱۰ سال طول کشید تا قیمت مسکن به طور کامل بهبود یابد.
چه چیزی موجب ترکیدن حباب یک دارایی میشود؟
حباب دارایی زمانی میترکد که تغییر شدیدی در انتظارات ایجاد شود. به عنوان مثال، یک فعال برجسته در بازار میتواند باعث تشدید هیجانات شود. یا حباب میتواند در نتیجه افزایش فعالیتهای فروش که سرمایهگذاران را عصبی میکند، ترکیده و باعث وحشتی شود که منجر به فروش داراییها در سریعترین زمان ممکن و کاهش بیشتر قیمت شود.
در حالی که فعالان بازار ممکن است تلاش کنند هم از افزایش ناگهانی و هم کاهش قیمتها در حین ایجاد حباب جلوگیری کنند، نمیتوانند کاری جز احتیاط انجام دهند. در طول افتهای بزرگ یا دورههای نوسان شدید قیمتی، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالاتمتحده (SEC) مکانیزمی برای ممنوعیت فعالیتهای معاملهگری در داراییها را در اختیار دارد تا به بازار فرصتی برای خنک شدن بدهد.
چگونه یک حباب اقتصادی را تشخیص دهیم؟
وقتی قیمت سر به فلک میکشد، طبقهبندی چیزی بهعنوان حباب وسوسهانگیز میشود، اما در واقع تا زمانی که حباب نترکیده است، کار سختی است که چیزی را بهعنوان حباب در نظر بگیریم. همه فعالیتهای سفتهبازی که در وهله اول باعث افزایش قیمتها میشوند ممکن است منجر به تغییر در انتظارات نشوند و کاهش شدید قیمت را در پی نداشته باشند.
با این حال، زمانی که قیمت دارایی بالاتر و فراتر از ارزش بنیادی آن افزایش مییابد، میتوان نشانههایی از حباب را مشاهده کرد. با شناسایی رفتاری که با مراحل اولیه ایجاد حباب همسو است، ممکن است بتوان یک حباب اقتصادی را در حین وقوع آن تشخیص داد، اگرچه نمیتوان فهمید که قیمتها در نهایت کاهش مییابند یا نه.
چگونه در زمان تشکیل حباب در بورس سرمایه گذاری کنیم؟
از آنجایی که حبابها ذاتاً توسط رفتار سفتهبازانه هدایت میشوند، فعالیت مرتبط اغلب در حوزه معاملات روزانه قرار میگیرد تا سرمایه گذاریهای بلندمدت. در این حالت معاملهگر ممکن است بدون اینکه قصد انجام این کار را داشته باشد، درگیر یک حباب قیمتی شود. به عنوان مثال حباب مسکن در اواسط دهه ۲۰۰۰، مالکان خانهها را از همه نوع، چه افرادی که در هنگام افزایش قیمتها خرید و فروش میکردند و همچنین افرادی که با ادامه روند حباب خانههای خود را حفظ کردند، تحت تاثیر قرار داد.
برای جلوگیری از ریسک ذاتی مشارکت در حبابی که در نهایت خواهد ترکید، مهم است که دلایل خود را برای سرمایهگذاری قبل از انجام این کار به دقت بررسی کنید. اگر به دنبال سود ناشی از احساس FOMO هستید یا نمیخواهید از قافله عقب بمانید، انتظارات شما برای بازده بیشتر احتمالاً ناشی از سفتهبازی است تا ارزش بنیادی یک دارایی، و همین مسئله میتواند در صورت ترکیدن حباب، به شما ضربه بزند.
به همین دلیل است که کارشناسان به اکثر سرمایهگذاران توصیه میکنند که ترکیب متنوعی از صندوقهای کمهزینه سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص (Index Fund) را خریداری کنند تا در حالی که خود را برای رشد بلندمدت آماده میکنند، ریسک تزلزل هر یک از سرمایهگذاریها را به حداقل برسانند. این صندوقها ممکن است اوج حباب داراییها را نداشته باشند، اما معمولاً افت شدیدی نیز ندارند.
سخن پایانی
تیموتی آر. برچ (Timothy R. Burch) دانشیار امور مالی در مدرسه بازرگانی میامی هربرت، میگوید: «افزایش سریع قیمت، حجم معاملات بالا و تبلیغ دهانبهدهان از ویژگیهای حبابهای رایج هستند. اگر از یک فرصت سرمایهگذاری با سودهای رویایی بالا، توسط رسانههای اجتماعی یا دوستان مطلع شدید، محتاط باشید چرا که در بیشتر موارد، برای دست پر خارج شدن از آن سرمایهگذاری به زمانبندی عجیبی نیاز دارید.
همانطور که مینسکی و تعدادی دیگر از کارشناسان معتقدند، حبابهای ناشی از سفتهبازی در برخی از داراییها در اقتصاد بازار آزاد اجتناب ناپذیر هستند. با این حال، آشنایی با مراحل مربوط به تشکیل حباب ممکن است به شما کمک کند تا مرحله بعدی را تشخیص دهید و از حضور ناخواسته در آن اجتناب کنید.
واقعا لذت بردم..ممنونم
مطلب از این ناناز تر؟ عالی بود