مقدمه
در سالهای اخیر، تنشهای تجاری و سیاسی بین چین و گروهی از کشورها، به خصوص آمریکا و اروپا، به مرزهای بیشتری گسترش یافتهاند. این تنشها نه تنها به جوانب تجاری اقتصادی محدود نشده، بلکه تأثیراتی گستردهتر در دیگر ابعاد اقتصادی و سیاسی نیز داشتهاند. چین بهعنوان یکی از بزرگترین نیروهای اقتصادی جهان، در سالهای اخیر تحت تأثیر بوده و روابطش با غرب، به ویژه امریکا تحت فشار قرار گرفته است. به ویژه با تشدید تنشها میان چین و ایالات متحده ورودیهای مالی و تجاری چین تضعیف شده و تأثیرات گستردهای در اقتصاد چین در بازار مسکن و سایر صنایع کلیدی داشته است.
این تضادها و تنشها باعث شده تا نظامهای اقتصادی و مالی چین به معرض افت قرار گیرند و تدابیر بلندمدتی مورد نیاز جهت مدیریت این تغییرات و تنشها را مطرح نمایند. همچنین، تنشهای تجاری بین چین و اروپا نیز ابعاد وسیعی، از جمله تأثیرات مثبت و منفی بر بازارهای اقتصادی و تجاری هر دو طرف دارد. در نتیجه این تنشها، نقشه روابط تجاری بین چین و کشورهای اروپایی مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. همچنین، شرایط و روابط اقتصادی چین با کشورهایی همچون روسیه نیز موضوع توجهی بوده است. تنشهای چین و روسیه باعث تغییرات قابل توجهی در روابط اقتصادی این دو کشور شده و تأثیرات این تنشها بر بازارها و تجارت دوجانبه را با دقت بررسی میکنند.
بررسی روابط بینالمللی چین
چرا لحن شی با آمریکا دوستانهتر شده است؟
مقایسهای که توسط یک ناظر تیزبین در پکن انجام شد و وضعیت روابط چین با آمریکا را به نمایشنامه بدون خروج (به انگلیسی: No Exit)، یک نمایشنامه فرانسوی اگزیستانسیالیستی ساخته ژان پل سارتر که در سال ۱۹۴۴ منتشر شد، تشبیه کرد، تشبیهی شگفتانگیز و در عین حال به طرز عجیبی دلگرمکننده است. در این نمایشنامه، جهنم به عنوان اتاقی آراسته به تصویر کشیده شده است که در آن غریبههایی ساکن هستند که باید همراهی با یکدیگر و تحقیر متقابل را تا ابد تحمل کنند. اشاره به عذاب وجودی، جهنم است و افراد دیگر، با هدف تأکید بر ماهیت درهمتنیده و اجتنابناپذیر رابطه آنهاست.
علیرغم دو سال روابط متشنج میان چین و آمریکا که با بنبستها و اختلافات دیپلماتیک به یاد میآید، هر دو کشور اکنون مسئولیت مدیریت نابرابریهای خود به عنوان قدرتهای اقتصادی و نظامی پیشرو در جهان را میپذیرند. چین و آمریکا بههمپیوستگی خود را به عنوان انتشاردهندگان اصلی گازهای گلخانهای و شرکای تجاری وابسته به یکدیگر میشناسند. حتی اگر ارزشها و آرمانهای اصلی چین و آمریکا ناسازگار به نظر برسد، ضرورت همزیستی توسط سوابق تاریخی و انتظارات جهانی مورد تاکید قرار گرفته است.
این خوشبینیها از نشست اخیر سران رئیس جمهور چین، شی جین پینگ و رئیس جمهور آمریکا، جو بایدن که در یک عمارت تاریخی در نزدیکی سانفرانسیسکو برگزار شد، ناشی میشود. در این دیدار، شی به طور قابل توجهی لحن سخنان خود را نسبت به آمریکا ملایم کرد. وی پیش از این بر ظهور شرق و افول غرب تأکید میکرد، اما شاید برای اولین بار اذعان داشت که چین و ایالات متحده درگیر رقابتی چندوجهی هستند. همانطور که در بیانیه رسمی چین که بر همکاری در منافع مشترک و مدیریت مسئولانه جنبههای رقابتی تاکید شده، هر دو طرف تمایل خود را برای ایجاد قوانین و مرزها برای جلوگیری از تشدید این رقابت به فاجعه ابراز کردند.
پیش از این، مقامات چینی موضع آمریکا را به عنوان یک نبرد بیامان و تقریباً مرگبار به جای یک رقابت سنجیده به تصویر میکشیدند. با این حال، تحولات اخیر نشاندهنده دور شدن از این دیدگاه تیره و تار است. شی با کاهش رشد و جریانهای منفی سرمایهگذاری خارجی، انگیزههایی برای تثبیت روابط با کشورهای مرفه، به ویژه ایالات متحده دارد. این انگیزه منجر به اعتمادسازی در طول اجلاس کالیفرنیا، از جمله ازسرگیری همکاریهای نظامی و اجرای قانون، به ویژه برای مبارزه با صادرات موادی مانند فنتانیل، مسئول مرگ و میرهای آمریکاییهای متعدد، شد.
اگرچه با استناد به اقدامات مستمر ایالات متحده مانند محدودیت صادرات فناوری و مانورهای نظامی در نزدیکی سرزمینهای چین، برخی از محققان چینی نتیجه این اجلاس را یک ثبات متزلزل میدانند، اما تغییر موضع سیاست خارجی چین را که ناشی از منافع اقتصادی و دیپلماتیک است، تأیید میکنند. این رویکرد گرمتر نه تنها به نفع اقتصاد چین است، بلکه به کشورهای همسایه مانند ژاپن و استرالیا نیز اطمینان خاطر میدهد. با پذیرش تداوم دولت بایدن با سیاستهای سختگیرانه ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، کارشناسان به تحولی در چشمانداز چین اشاره دارند. اگرچه این موضوع به طور کامل با چارچوب رقابت راهبردی آمریکا همسو نیست، اما در مقایسه با دو سال پیش، نشاندهنده درک نزدیکتر بین دو کشور است.
با نگاهی به آینده، انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا میتواند این ثبات را آزمایش کند. برخی در چین پیروزی ترامپ را برای روابط سازنده دوجانبه فاجعهبار میدانند، اما برخی دیگر مزایای احتمالی را در هدایت هرج و مرج برای نظام سیاسی چین میبینند. با این وجود، هر دو کشور درک میکنند که آشفتگی در هر یک از کشورها مخل و در نهایت، نتیجه معکوس خواهد بود. به عبارتی سادهتر، هر دو طرف مجبورند واقعیت روابط رقابتی خود را بپذیرند. علیرغم تفاوتها و رقابتهای قابل توجه، آمریکا و چین برای یکدیگر ضروری هستند و روابط دوجانبه، آنها را به حیاتیترین روابط در جهان تبدیل میکند. در یک جمله، به نظر میرسد هیچ راهی برای جدایی از این سرنوشت درهمتنیده وجود ندارد.
آیا چین و اتحادیه اروپا در جنگ تجاری هستند؟
انتظارات پیرامون نشست چین و اتحادیه اروپا که در ۷ دسامبر در پکن برگزار شد، بسیار پایین بود. پیش از دیدار شی، چارلز میشل و اورسولا فون در لاین، مقامات اتحادیه اروپا انتظارات پیرامون این نشست را کماهمیت جلوه داده بودند که نشان میداد توافقات اساسی در مورد تجارت، تغییرات آب و هوایی یا اختلافات ژئوپلیتیکی بعید است محقق شود. شاید نشست چین و اتحادیه اروپا همانند دیدار اخیر شی و بایدن اثرات زیادی بر روابط بینالملل نداشته باشد، اما گفتگوهای جاری بین این دو همچنان ادامه دارد؛ البته بدون اینکه نتایج ملموسی به همراه داشته باشد. با این حال، علیرغم فقدان اثرات خاص، تنشهای قابل توجهی، به ویژه در مورد یک تقابل تجاری شدید وجود دارد.
از جمله نگرانیهایی که نمایندگان اتحادیه اروپا مطرح کردند، نزدیکی چین به روسیه و فروش اقلام با کاربرد دوگانه، مانند نیمههادیها و قطعات هواپیماهای بدون سرنشین، کمک به اقدامات این کشور در اوکراین بود. متأسفانه، موضع چین در قبال اوکراین در ماههای اخیر تثبیت شده است؛ به طوری که مقامات چینی از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه انتظار دارند که از شکست تحقیرآمیز اجتناب نموده و فروپاشی اتحاد غرب و درگیریها را به عنوان یک نتیجه محتمل تصور میکنند. این بیتفاوتی نسبت به فشار اخلاقی زمانی که شی میزبان الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس و متحد پوتین بود، پررنگ شد و نگرانیهای اتحادیه اروپا را تشدید کرد.
یکی از منابع اصلی اختلاف در عدم تعادل تجاری، جایی که برنامهریزان دولتی چین به مازاد ظرفیت در بخشهای مختلف یارانه پرداخت کردهاند و چشمانداز صنعتی اروپا را تغییر دادهاند، نهفته است. شاید تهدیدات قبلی حول محور کالاهای اساسی مانند فولاد میچرخید، اما چین اکنون به بخشهای پیشرفتهای مانند توربینهای بادی، انرژی خورشیدی و وسایل نقلیه الکتریکی (EVs) که زمانی توسط شرکتهای اروپایی رهبری میشد، تسلط پیدا کرده است. با توجه به اهمیت نمادین و اقتصادی آن، صنعت EV به میدان نبردی حیاتی برای چین و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. تمرکز چین بر خودروهای برقی باتریدار منجر به ظهور شرکتهای متعدد تولیدکننده این دسته از خودروها شده است و برخی از این تولیدکنندگان به شهرت جهانی دست یافتهاند. با این حال، به دلیل ترکیبی از یارانهها، انتقال اجباری فناوری، و تولید بیش از حد تقاضای داخلی چین، نگرانیهای زیادی به وجود میآید.
در پاسخ، چندین دولت اروپایی در حال بررسی اقدامات حمایتی هستند که نمونه آن تحقیقات کمیسیون اروپا در مورد یارانههای چینی به نفع سازندگان خودروهای الکتریکی است که میتواند منجر به تعرفههای تنبیهی شود. این اقدام قبلاً باعث ایجاد تنش با چین و ایجاد نگرانی در میان خودروسازان آلمانی شده و تولیدات آنها را در چین با سود کمتری همراه کرده است. چالشهای زیادی برای اروپا در مسیر اهدافش وجود دارد که به عنوان اضلاع یک مثلث نمایان است: پذیرش فناوری سبز، کاهش وابستگی به محصولات چینی، و حفظ مشاغل صنعتی. با این حال، دستیابی به هر سه هدف به طور همزمان یک چالش بزرگ باقی مانده است.
بدون توجه به نگرانیها در مورد کاهش مشاغل، اولویتبندی اهداف زیستمحیطی میتواند به معنای واردات خودروهای برقی چینی باشد. در مقابل، حفاظت از مشاغل اروپایی با مسدود کردن وسایل نقلیه چینی شاید مانع پیشرفت در اقدامات محیطزیستی شود و به مصرفکنندگان آسیب برساند. اتحادیه اروپا همچنین برای قطع وابستگی به زنجیره تامین چین با موانعی مواجه است. محدودیت صادرات چین بر روی مواد معدنی حیاتی ضروری برای فناوریهایی مانند باتریهای پیشرفته، چالشهایی را ایجاد میکند و احتمالا مانع از انقلاب کمکربن بدون دسترسی به مواد ضروری اروپا میشود.
به نظر میرسد سرمایهگذاری سنگین در تولید، همراه با تسلط آن بر بازار در فناوریهای پاک، این باور را تقویت میکند که اروپا تسلیم چین خواهد شد. با این حال، اگر اروپا تصمیم بگیرد با محدودیتهای چین بر صنایع و منابع کلیدی مقابله کند، این موضع تهاجمی ریسک یک جنگ تجاری را به همراه خواهد داشت. در اصل، اروپا در یک مخمصه پیچیده گرفتار شده و مجبور است که آرزوهای زیستمحیطی، استقلال اقتصادی و حفاظت از صنعت داخلی خود را در برابر واقعیتهای روابط خود با چین بسنجد. انتخابهای پیش رو چالشهای مهم و مبادلات احتمالی را ایجاد میکند که به طور قابل توجهی مسیر آینده اتحادیه اروپا را شکل خواهد داد.
آیا چین، دوست صمیمی روسیه، میتواند به بازسازی اوکراین کمک کند؟
ساکنان کیف تا حدودی نسبت به هشدارهای حمله هوایی روسیه نرم شدهاند و اغلب این هشدارها را به امید یا اعتقاد اینکه سیستمهای پدافند هوایی شهر به اندازه کافی و درستی کار میکنند یا اینکه هشدارها صرفاً اقدامات پیشگیرانه هستند، نادیده میگیرند. از سوی دیگر، برای ساکنانی که به دنبال پناهگاه هستند، تونلهای زیرزمینی شبکه مترو به عنوان یک گزینه به راحتی قابل دسترسی است. این تونلها که به فناوریهای چینی مجهز شدهاند، در طول هشدارهای طولانی و طاقتفرسا احساس آرامش زیادی را برای اوکراینیها به ارمغان میآورند.
کمتر از یک سال قبل از تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ و با استفاده از سختافزارهای هوآوی، یک شرکت مخابراتی چینی که کشورهای غربی با سوءظن به آن نگاه میکنند، شبکه مترو در کیف به شبکه تلفن همراه پرسرعت 4G مجهز شد. درست است که به دلیل نگرانیها در مورد جمعآوری دادههای احتمالی، کشورهای غربی فناوری 5G حتی سریعتر هوآوی را ممنوع کردهاند، اما افرادی که در هنگام هشدار حمله هوایی به دنبال سرپناه هستند، میتوانند ناآگاهانه از سیستم 4G در گوشیهای هوشمند چینی، به ویژه برندهای محبوبی مانند شیائومی استفاده کنند.
علیرغم بیطرفی چین، این کشور از روسیه حمایت نموده و به دور زدن تحریمهای غرب کمک کرده، اما با این حال، روابط تجاری و سیاسی چین با اوکراین به طور کامل قطع نشده است. بر اساس توافقنامهای با میانجیگری سازمان ملل متحد که امکان عبور ایمن کشتیهای حامل غلات اوکراینی را از طریق دریای سیاه فراهم کرد، چین به عنوان بزرگترین دریافتکننده این محموله ظاهر شد. حتی پس از خروج روسیه از این پیمان در ماه ژوئیه، چین همچنان خریدار قابل توجه غلات اوکراین است. با توقف نهایی درگیریها، بسیاری تعجب میکنند که آیا شرکتهای چینی فرصتهای سودآوری را که در طول تلاشها برای بازسازی اوکراین به وجود خواهد آمد، شناسایی میکنند یا خیر.
فراتر از علاقه چین به تضعیف اتحادهای غربی و حفظ وضعیت موجود روسیه، تعامل این کشور با اوکراین عمیقتر شده است. قبل از تهاجم، چین و اوکراین هر دو به دنبال مزایای اقتصادی از اتحاد خود بودند. با قراردادهای مستمر شامل توسعه زیرساختها و تامین مالی، از جمله پروژههایی مانند گسترش شبکه مترو، چین از روسیه به عنوان بزرگترین شریک تجاری فردی اوکراین پیشی گرفت. علیرغم همسویی شی با پوتین، پیشنهاد رئیس جمهور اوکراین، زلنسکی به رئیس جمهور چین مبنی بر اینکه این کشور میتواند به عنوان پل شرق به اروپا عمل کند، طنین مثبتی داشت.
اتحادیه اروپا به تعاملات تجاری احتمالی پس از جنگ برای چین در اوکراین به عنوان راهبردی برای سوق دادن بیشتر به نفع اوکراین اشاره میکند. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، از چین خواست با افزایش کمکهای بشردوستانه و پیشنهاد اقداماتی برای حفاظت از میراث فرهنگی اوکراین در برابر تخریب روسیه، از اوکراین حمایت کند. او معتقد است که این اقدامات میتواند به طور قابل توجهی تصویر چین را در اوکراین بهبود بخشد و برای کمک به بازسازی، موقعیت این کشور را در جای خوبی قرار دهد.
چین در تلاش است تا چهره بینالملل این کشور را با معرفی خود به عنوان یک صلحجو بازسازی کند. با این حال، پیشنهاد ۱۲ مادهای که در آن چین خواستار خروج روسیه از خاک اوکراین نبود، برای حل مناقشه در ماه فوریه با شور و شوق کمی، به ویژه از سوی اوکراین و متحدان غربی آن مواجه شد. اوکراین به چین پیشنهاد کرد به عنوان ضامن توافق صلح عمل کند، اما چین احتمالاً به دلیل نگرانی در مورد زیر پا گذاشتن شروط توسط روسیه، متعهد به این امر نبوده است. میزان دخالت چین در جنون احتمالی بازسازی اوکریان پس از جنگ به نتیجه درگیری بستگی دارد. اگر اوکراین تحت اختیار کیف باقی بماند و نسبت به کمک چین روشنفکر باشد، بزرگترین کشور شرق دنیا باید سهم خود را در برابر ریسک نارضایتی روسیه که برای امنیت خود ضروری است، بسنجد.
تعامل گذشته چین با اوکراین بینشی از طرز فکر این کشور ارائه میدهد. علیرغم موقعیت راهبردی اوکراین به عنوان مجرای کالاهای چینی به بازارهای اروپایی و منابع غنی آن که مورد علاقه چین بوده، سرمایهگذاری در اوکراین محدود است. این موضوع میتواند ناشی از ترس از ناراحت کردن روسیه از طریق ایجاد روابط نزدیک با دولتی باشد که مسکو در کشوری که زمانی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود، از آن متنفر است.
کسبوکارهای چینی در اوکراین نیز با موانعی مواجه شدهاند. به عنوان مثال، زمانی که یک شرکت هوافضای چینی تلاش کرد یک سازنده موتور هواپیمای اوکراینی را خریداری کند، ایالات متحده مخالفتهایی را مطرح کرد که باعث شد اوکراین از فروش این شرکت جلوگیری کند. متعاقباً، اوکراین شرکت سازنده موتور هواپیما را ملی کرد که منجر به اختلاف حقوقی با سرمایهگذاران چینی شد. این حوادث میتوانند از دخالت بیشتر چین در اوکراین جلوگیری کند.
پس از تهاجم سال ۲۰۲۲، احساسات عمومی در اوکراین نسبت به چین به منفی تغییر کرده و تعداد قابل توجهی از اوکراینیها اقدامات چین را خصمانه میدانند. ممکن است دلایل اقتصادی زیادی برای درخواست کمک چین در بازسازی اوکراین وجود داشته باشد، اما مقامات اوکراینی نسبت به نادیده گرفتن پیامدهای سیاسی و اخلاقی پذیرش کمک از چین هشدار میدهند. اوکراین و متحدانش برنامهریزی برای بازسازی کشور را آغاز کردهاند و گردهماییهایی را برای بحث در مورد بهبود پس از جنگ برگزار میکنند. غیبت چین در این گردهماییها سوالاتی را در مورد مشارکت این کشور در تلاشهای بینالمللی برای بازسازی اوکراین ایجاد میکند. اگرچه اوکراین به مشارکت چین امیدوار شده، اما به نظر میرسد به جای کمک به کشوری که توسط رسانههای دولتی چین به عنوان یک دستنشانده غربی معرفی میشود، اولویت پکن حمایت از روسیه است.
شرایط اقتصادی چین
آیا چین مشکلات اقتصادی خود را در سال ۲۰۲۴ پشت سر خواهد گذاشت؟
پس از بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸، اقتصاددانان به سرعت دریافتند که اقتصاد جهان دستخوش دگرگونی قابل توجهی خواهد شد. اگرچه اقتصاد جهان در نهایت از این فاجعه نجات مییافت، اما به جای بازگشت به وضعیت قبل از بحران، وارد یک هنجار جدید (New Normal) شد. رهبران چین نیز این موضع را اتخاذ نموده و از آن برای نشان دادن خروج کشور از رشد سریع، نیروی کار ارزان و مازاد تجاری عظیم استفاده کردند. آنها مدعی شدند که این تغییرات تحولی ضروری در اقتصاد چین، تحولی که باید به جای مقاومت شدید، مورد استقبال قرار گیرد، پدیدار کرده است.
اکنون، پس از نبرد طولانی چین علیه همهگیری کووید و بازگشایی مجدد اقتصادی در سال جاری، مفهوم هنجار جدید دوباره ظاهر میشود. به نظر میرسد چشمانداز رشد چین از نظر ساختاری، عاملی که باعث شد مودیز به کاهش رتبه اعتباری این کشور در میانمدت فکر کند، ضعیفتر شده است. ناظران شروع به شناسایی تعادل جدیدی در بازار املاک چین کردهاند، اما برخی پیشبینی میکنند که پس از نشست اخیر رهبران، تعادل جدیدی در روابط چین با ایالات متحده برقرار شود. کای فانگ از آکادمی علوم اجتماعی چین یک هنجار جدیدتر را معرفی کرد که توسط ترکیبی از عوامل، از جمله کاهش جمعیت چین، مصرفکنندگان پیر و کارفرمایان انتخابی ایجاد شده است.
تعریف این هنجار جدیدتر یک موضوع مبرم است. رهبران چین قرار است برای گردهمایی مرکزی کار اقتصادی حزب کمونیست در پکن، گردهمایی که هدف رشد سال ۲۰۲۴ را که در ماه مارس اعلام خواهد شد، شکل خواهد داد، با یکدیگر دیدار کنند. پیشبینیها حاکی از آن بوده که اقتصاد چین احتمالا کمتر از ۵ درصد رشد کند و جالب است که مودیز این نرخ را حدود ۴ درصد پیشبینی کرد. در نتیجه، مسئولان وظیفه دارند تصمیم بگیرند که آیا در برابر این کاهش سرعت رشد اقتصادی مقاومت کنند یا خیر.
اگر سیاستگذاران چینی به این موضوع به عنوان یک هنجار جدیدتر نگاه کنند، ممکن است هدف رشد را بر این اساس تصدیق و تنظیم کنند. از طرف دیگر، اگر آنها معتقد باشند چین میتواند به رشد سریعتری دست یابد، احتمالا هدف ۵ درصدی تعیینشده برای سال ۲۰۲۳ را نیز برای سال بعد حفظ کنند. بدون افزایش بازگشاییهای اقتصادی دیگر، دستیابی به این هدف در سال ۲۰۲۴ چالشبرانگیز خواهد بود. با این وجود، تعیین یک هدف بلندپروازانه میتواند بر تعهد دولت چین به رشد تأکید کند و به سرمایهگذاران اطمینان دهد که در صورت نیاز، حمایت مالی بیشتر در دسترس است.
کشف رکود املاک چین در پیشبینی چگونگی پیشرفت اقتصاد بسیار مهم است. همانطور که لیو یوانچون از دانشگاه مالی و اقتصاد شانگهای اشاره کرد، اقتصاددانان موافق هستند که بازار املاک چین نمیتواند به شکوه سابق خود بازگردد. با این حال، نظرات در مورد اینکه آینده بازار املاک چین چقدر تحت فشار خواهد ماند، متفاوت است. بازار املاک چین قبلاً بر اساس تقاضای سفتهبازانه رونق داشت، اما اکنون باید رهبران چین در درجه اول به تقاضای زمینهای خریدارانی که به دنبال مسکن جدید یا بهبودیافته هستند، پاسخ دهد.
حال سوالی که باقی میماند: چقدر تقاضای زمینهای وجود دارد؟ طبق سرشماری سال ۲۰۲۰، چین دارای مساحت ۴۲ متر مربعی برای هر نفر بوده که با بسیاری از کشورهای اروپایی قابل مقایسه است. بد نیست بدانید برخلاف چین که مواردی از جمله مناطق مشترک چندخانوار را به محاسبات میافزاید، این نرخ در اروپا به طور کلی فقط برای مساحت قابل استفاده یک ملک به حساب میآید. برخی برآوردها حاکی از آن است که در هنگام در نظر گرفتن مناطق مشترک، چین در نهایت به فضای زندگی برای هر نفر حدود ۴۵ تا ۵۰ متر مربع برسد. در نتیجه، علیرغم اینکه میزان فروش در سال ۲۰۲۳ در سطوح پایینی قرار داشته و اگرچه بعید است که به اوج قبلی بازگردد، شاید فضایی برای رشد بیشتر بازار املاک چین وجود داشته باشد.
علاوه بر این، تلاشهای دولت برای نوسازی روستاشهرها میتواند به سود توسعهدهندگان املاک باشد. حاشیهشهرنشینی بخش قابل توجهی از ساکنان روستایی را تشکیل میدهد که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ به زندگی شهری روی آوردهاند. طرح دولت با تمرکز بر روستاشهرها میتواند حدود ۴۰ میلیون نفر را در ۳۵ شهر در چند سال آینده پوشش دهد. رکود املاک چین بر ضرورت یک هنجار جدید در چارچوب مالی این کشور تاکید کرده است. این رکود فروش زمین را با مشکل مواجه نموده و منبع درآمد قابل توجه را برای دولتهای محلی قطع کرده است. در نتیجه، آنها برای حفظ بدهیهای شرکتهای خود و تامین مالی مبارزه میکنند؛ وضعیتی که مودیز آن را به عنوان بدهیهای احتمالی درحالتبلور توصیف میکند.
هدف دولت مرکزی چین جلوگیری از نکول کامل اوراق قرضه منتشرشده دولتهای محلی توسط ابزارهای تامین مالی است. با این حال، هدف آن نیز اجتناب از کمکهای مالی گسترده است که میتواند وامدهی بیپروا را در آینده تشویق کند. ارائه هرگونه کمکی به مالیه عمومی آسیب میرساند، اما در صورتی که نکولها اعتماد به بستر مالی دولتی را تضعیف کند، امتناع از حمایت میتواند از نظر مالی پرهزینه باشد. به این ترتیب، رابطه بین دولت مرکزی چین، دولتهای محلی و ابزارهای تامین مالی همچنان در صدر بحثهاست. به نظر میرسد که نقش بازار املاک چین در میانمدت کاهش یابد، اما چه چیزی جای آن را خواهد گرفت؟
مقامات به ظهور سه بازار جدید چشم دوختهاند: خودروهای الکتریکی، باتریهای لیتیوم یونی، و انرژیهای تجدیدپذیر، به ویژه نیروی بادی و خورشیدی. با این حال، این صنایع تنها ۳.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی چین را تشکیل میدهند، که تنها کسری از تقریباً ۲۳ درصدی است که بازار املاک را شامل میشود. حتی اگر سه بازار جدید سالانه ۲۰ درصد افزایش یابند، نمیتوانند تاثیر رشد ازدسترفته ناشی از رکود بازار املاک چین را متعادل کنند.
علاوه بر این، نسبت به بخش املاک، این صنایع نیروی کار کمتری دارند. انتقال بین صنایع میتواند منجر به عدم اطمینان شغلی شود که سیاستمداران را نگران میکند. همچنین عدم اطمینان در بازار کار، به خصوص با افزایش سن نیروی کار، میتواند مخارج مصرفکننده را متوقف کند. در طول قرنطینههای نامنظم همهگیری کووید، اعتماد مصرفکننده به شدت کاهش یافت و منجر به افزایش پسانداز خانوار شد. اگرچه نظرسنجیها هنوز نشاندهنده نگرانی زیاد مصرفکننده است، اما روندهای اخیر هزینهکرد حاکی از افزایش مخارج در مقایسه با درآمد است.
برخی از اقتصاددانان نگران هستند که شاید با افت میزان ثروت مردم، سقوط قیمت مسکن مصرف را کاهش دهد. با این حال، اگر مصرفکنندگان احساس کنند مجبور به پسانداز برای مسکن گرانتر نیستند، احتمالا این پساندازها را به سمت کالاهای مصرفی هدایت نمایند. برخی دیگر معتقدند که با ارزانتر شدن خانهها، خردهفروشی به استثنای خودروها، کمی سریعتر رشد میکند و پیشبینی میکنند که نرخ پسانداز به تدریج کاهش یابد. این تغییرات برای کل اقتصاد چین چه معنایی دارد؟ پیشبینی اجماع برای رشد چین در سال آینده حدود ۴.۵ درصد است و سیاستگذاران چینی شاید این موضوع را یک هنجار جدید برای اقتصاد، شبیه به کندی که پس از سال ۲۰۱۲ مشاهده شد، در نظر بگیرند.
در این میان، چین با کاهش قیمتهای مصرفکننده و کاهش پیشبینیشده در قیمت تولید ناخالص داخلی در سال جاری همراه است که در عوض نگرانیها را در مورد یک محیط تورمزدا افزایش میدهد. علاوه بر این، وامدهی بیش از حد اغلب نشاندهنده گرمای بیش از حد اقتصاد بوده، اما شکاف اعتباری چین ناپدید شده، که نشاندهنده تقاضای ضعیف برای وام به جای عرضه بیش از حد است. از این رو، نه تورم و نه وامدهی بیش از حد نمیتوانند به ما بگویند که اقتصاد چین بسیار سریع رشد میکند. برعکس، رشد بسیار آهسته میتواند سود شرکتها را از بین ببرد، فشار بدهی را افزایش دهد و نگرانی مصرفکننده را تداوم بخشد.
پس از بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸، علیرغم پذیرش اولیه یک هنجار جدید، بسیاری از اقتصادها خود را در دام رشد متوسط جدید گرفتار کردند. ممکن است چین با دام مشابهی روبرو شود؛ مگر اینکه سیاستگذاران برای تحریک تقاضا و جلوگیری از کاهش تورم تلاش کنند و ریسکهای نزولی اقتصادی را از بین ببرند.
منبع: اکونومیست
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.