پس از بحران کرونا و باتوجهبه نحوه مدیریت این بیماری توسط دولت چین که باعث خروج دیرهنگام این کشور از بحران شده بود، کشورهای غربی به صورت فعالانه به دنبال جایگزینی برای چین به عنوان کارخانه جهان هستند. رشد اقتصادی چین در سالهای پس از کرونا افت چشمگیری داشته است همچنین اقدامات ضد غربی دولت چین خصوصاً در پاسخ به تحریمهای اقتصادی ترامپ افزایش داشته است. از سال ۲۰۱۳، چین از خرید اوراق قرضه ایالات متحده خودداری کرد و اعلام کرد تنها به مقداری که مورد نیاز این کشور هست، اوراق خزانهداری آمریکا خریداری خواهد کرد. بعلاوه تهدید این کشور برای حمله به تایوان نیز کشورهای غربی را به چین بدبین کرده است.
از آن زمان تا به امروز، هند به عنوان جانشین چین به عنوان کارخانه جهان مطرح شده است. امروز این مساله دیگر تنها مسالهای نیست که توسط ملیگرایان افراطی در ایالات متحده مطرح شود؛ بلکه یک موضوع بسیار جدی است که به صورت فعالانه توسط سیاستگذاران غربی دنبال میشود.
ایالات متحده به دنبال نزدیکی بیشتر به دولت غربگرای هند است. حتی در سال ۲۰۲۳، هنگامی که در پروندهای دولت هند به عنوان شریک جرم در قتل یک شهروند کانادایی در خاک کانادا و توطئه برای کشتن یک شهروند آمریکایی در خاک آمریکا مطرح شد، دولت ایالات متحده به آتش گمانهزنیها اضافه نکرد و پرونده را مسکوت گذاشت. این مساله را میتوان در یک بستر کلان یعنی بهبود و تعمیق روابط ایالات متحده و غرب نگاه کرد.
آیا هند در زمینه اقتصادی قابلیت تبدیل شدن به چین بعدی را دارد؟
کاری که چین در ۴۰ سال گذشته انجام داد یک معجزه اقتصادی بسیار خاص بود و بسیار بعید است که توسط هند یا هر کشور دیگری تکرارپذیر باشد. همچنین هند کشوری است که به واسطه بسیاری از سنتهای قدیمی محدود شده است. همچنان در این کشور بسیاری از افراد به خاطر ازدواج با افرادی از کاستهای بالاتر یا حتی ارتباط با این کاستها، کشته میشوند.
(کاستها طبقات فرهنگی در هند هستند که از مکاتب بودیسم این منطقه نشات میگیرند.)
با این حال هند در سالهای اخیر بسیاری از محدودیتهای قبلی را کنار گذاشته است. در ربع قرن گذشته، توسعه هند به دلیل کمبود زیرساختهای حقوقی و تکنولوژیک، نتوانست رشد اقتصادی مناسبی را تجربه کند. اما در طول دهه گذشته، زیرساختهای این کشور تغییر زیادی کرده است. نخست وزیر ناندرا مودی، جادهها، بنادر، فرودگاهها، راه آهنها، برق و مخابرات این کشور را به خوبی توسعه داده است به طوری که به سختی میتوان هند امروز را از هند ۱۰ سال پیش بازشناخت. برای مثال، مودی حدود ۳۴ هزار مایل بزرگراه ملی در طول ۱۰ سال گذشته احداث کرده است.
زیرساخت دیجیتال کشور نیز متحول شده است. هند اکنون از نظر تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است و هندیهای معمولی نیز از تلفنهای هوشمند برای پرداختهای خود و خرید استفاده میکنند. این شبکه دیجیتال به دولت اجازه میدهد تا برنامههای انتقال مستقیم پول به نیازمندان را طراحی و پیادهسازی کند. توزیع ثروت میتواند قدرت خرید یک میلیارد هندی را افزایش داده و تقاضای خوبی در کشور ایجاد کند.
دولت مودی، با برنامههای رفاهی خود کیفیت زندگی هندیها را افزایش داده است. سوخت پاک، سرویس بهداشتی، برق، مسکن، آب و… تقاضاهایی است که بخش خصوصی میتواند به آنها پاسخ داده و اقتصاد این کشور را به شدت رونق دهد. تمام این نکات نشان میدهد که دولت در هند امروزه یک دولت با ظرفیت بروکراتیک بالا است که توانایی پاسخدهی به نیازهای جامعه را دارد.
این دستاوردهای سیاسی اگرچه ثمره دههها تلاشهای دولتهای مرکزی و ایالتی قبلی است، اما دولت مودی به خاطر شتابی که به آن داده است، شایسته اعتبار زیادی است. اکنون نتیجه این تلاشها در اقتصاد نمایان شده است.
هند از گذشته یکی از بزرگترین صادرکنندگان خدمات بود. اگرچه پس از بحران ۲۰۰۸، این صادرات افت کرد؛ اما این کشور توانسته است یکبار دیگر به روند رشد قبلی بازگردد. در سال ۲۰۲۲، سهم هند از بازار جهانی ۴۰ میلیارد دلار افزایش یافت که نشان دهنده یک جهش مهم است.
خدماتی که هندیها به جهان ارائه میکنند، مراکز تماس و کدهای نرمافزاری ارزان قیمت است. در واقع بسیاری از شرکتهای چند ملیتی دفاتری در این کشور ایجاد میکنند تا نیازهای خدماتی خود را به آنها برونسپاری کنند. شرکت جی پی مورگان به تنهایی بیش از ۵۰ هزار کارگر در هند دارد. بزرگترین دفتر گلدمن ساکس خارج از ایالات متحده در هند قرار دارد و آمازون نیز بسیاری از خدمات خود را از جمله خدمات نرمافزاری به هند منتقل کرده است. در شهرهایی مانند احمد آباد، حیدر آباد، بنگلار، بمبئی، پونای و… آسمانخراشهایی مرتفع ایجاد شده است که دفاتر شرکتهای بزرگ نرمافزاری در آنها قرار دارد. همچنین این رشد باعث افزایش مراکز خرید لوکس، رستورانهای هایلوکس، افزایش فروش خودروهای SUV (شاسی بلند) و رونق تجارت در این شهرها شده است.
با این حال، همچنان بخشهایی از هند از توسعه پایین رنج میبرند. یکی از ایالتهای توسعه نایافته هند، ایالت اوتار پرادش است که پرجمعیتترین ایالت هند محسوب میشود. این ایالت با زیرساخت فرسوده آن و معابد زیادش شناخته میشود. فساد و خشونت زیر فرمان رهبر فرقهگرای آن که یک راهب هندو است باعث شده است که دولت نتواند در این ایالت زیرساختها را به خوبی توسعه دهد.
به طور کلی یکی از مشکلات دولتها در هند چنین مسائلی است. اگر دولت ملی نتواند به طور یکسان قوانین را در تمام کشور پیادهسازی کند، نشان از ضعف دولت ملی دارد و مودی نمیخواهد توانایی دولت در اعمال نظر زیر سوال برود. اخیرا دولت مودی تلاشهایی برای زیر فرمان بردن این ایالت کرده است و اگر در این مسیر موفق شود، با توجه به جمعیتی که این ایالت دارد میتواند مسیر کل کشور را تغییر دهد.
بسیاری تصور میکنند که هند و چین از آنجایی که جمعیت یکسانی دارند، به راحتی قابل جایگزین شدن با یکدیگر هستند. اما این افراد از ریزهکاریهای مهمی که در اقتصاد، جامعه و سیاست هند وجود دارد، بی اطلاع هستند.
شرایط پیچیده در چین میتواند برای هند بسیار مطلوب باشد. آمار رسمی چین نشان میدهد که فرار سرمایه در این کشور به سطوح نگران کنندهای رسیده است. طبق این آمار در سال ۲۰۲۳، حدود ۷۰ میلیارد دلار سرمایه از چین فرار کرده است. اگرچه آمار نشان میدهد که میزان کمی از این خروج سرمایه وارد هند شده است.
اپل یکی از شرکتهای آمریکایی است که کارخانههایی را در هند راهاندازی کرده است تا بتواند مراکز صنعتی خود را متنوع کند. برخی از تولید کنندگان لوازم الکترونیک به دنبال راهاندازی کارخانههایی در جنوب هند با بیش از ۲۰ هزار کارگر هستند. این پدیدهای شگفتانگیز برای هند است چرا که عمده صنایع در این کشور، ناکارآمد و خرد مقیاس هستند.
اگر این کارخانههای بزرگ مقیاس دوام داشته باشند، میتواند به منزله جرقهای در انبار باروت، کل اقتصاد هند را با انفجار مواجه کند. چرا که در کنار رونق تولید این کشور، کارگران کمتر ماهر هندی را به سمت توسعه مهارت سوق میدهد و میتواند این کشور را از کشوری فقیر به رده کشورهای متوسط برساند. با این حال، سطح پایین مهارت در هند احتمالا باعث خواهد شد که هرگز این کشور به رقابت با چین نرسد. چین در حال حاضر ۴۰ درصد از سهم بازار جهانی را در اختیار دارد که رقمی قابل توجه است.
اگرچه دلایل بسیار خوبی برای کشورهای غربی وجود دارد که پایگاههای صنعتی خود را متنوع کنند و برخی از صنایع خود را به هند منتقل کنند، اما این انتقال میتواند دههها به طول انجامد. طی دهه آینده هند میتواند سهم خود را از بازار جهانی از ۳ درصد به حوالی ۱۰ درصد افزایش دهد که نشان دهنده صدها میلیارد صادرات بیشتر است؛ اما رسیدن به سطحی که چین در آن قرار دارد تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
در حال حاضر نشانههای مساعدی برای جایگزینی چین توسط هند وجود دارد؛ اما هنوز زود است که بتوان ادعای جایگزینی چین توسط هند را مطرح کرد. همچنین اگرچه دولت هند با بروکراسی قدرتمندی که طی دهه اخیر ایجاد کرده است توانسته بسیاری از زیرساختها را توسعه دهد؛ اما مشخصا با دولت اقتدارگرای چین که تقریبا هرکاری را میتواند انجام دهد، فاصله معناداری دارد. اقتدار دولت چین طی دهههای گذشته بارها به اثبات رسیده است و کارآمدی آن آنقدر زیاد است که بسیاری از آن میترسند. نمونه واضح آن در جریان بحران کرونا دیده شد.
دلیل این نگاه ناامیدانه این است که هند تاکنون تنها بخش کوچکی از فرصتهای جدید ایجاد شده به خاطر افول نسبی اقتصاد چین را جذب کند. این کشور علیرغم کمپین قدرتمند دولت هند برای «ساخت هند» تاکنون موفق نشده است شرکتها را برای سرمایهگذاری در این کشور متقاعد کند. در واقع جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) نه تنها افزایش نیافته؛ بلکه کاهش هم پیدا کرده است. همچنین هند نسبت به بازارهای نوظهور (به استثنای چین) سهم کمتری از جریان سرمایهگذاری خارجی دارد.
این مساله تنها مرتبط به سرمایهگذاران خارجی نیست؛ بلکه حتی شرکتهای داخل هند با وجود زیرساختهای بهبودیافتهای که دولت ایجاد کرده است و یارانههایی که ارائه میکند، تمایلی به سرمایهگذاری ندارند. سرمایهگذاری خصوصی در کارخانه و ماشینآلات هنوز از سطوح رکود دهه گذشته بهبود نیافته است و هیچ نشانه قانعکنندهای وجود ندارد که این وضعیت در حال تغییر است. پروژههای جدید در سال ۲۰۲۳ در مقایسه با سطح سال قبل به طور اسمی کاهش یافته است.
در گزارش اخیر بانک مرکزی، این نهاد از بخش خصوصی خواسته شده است تا «دست به کار شوند» و «دولت را از زیر بار سرمایهگذاری» بردارند. اما چرا شرکتها تمایلی به استفاده از فرصتهای آشکار سرمایهگذاری ندارند؟ دلیل این امر در ریسکهای پنهان در اقتصاد هند است.
نگرانیهای شرکتها در سه حوزه مختلف قابل تقسیمبندی است. اولین نگرانی وجود شرکتهای «سوگلی» است. دولت هند علاقه زیادی به برخی شرکتهای بزرگ داخلی و خارجی دارد و این مساله باعث رقابت نابرابر شده است. شرکتهای خرد که ریسکهای آنها افزایش یافته، ممکن است قربانی اقدامات خودسرانه دولت شوند و این مساله علاقه آنها به توسعه را کاهش داده است.
دومین نگرانی این است که دولت به صورت قوی نیاز به صادرات احساس نمیکند. حمایتگرایی داخلی باعث شده است که برخی سیاستگذاران تصور کنند که بازار داخلی هند برای محصولات این کشور کافی است و نیازی به صادرات ندارند. همچنین حمایت گرایی اقتصادی اگرچه منجر به رشد اقتصادی این کشور شده است؛ اما بسیاری از فرصتهای سرمایهگذاری و صادراتی را نیز از بین برده است. همچنین ایده مرکزی هند این است که در نهایت شرکتهای خارجی را با شرکتهای داخلی جایگزین کنند؛ یعنی همان ایدهای که چین طی ۲۰ سال گذشته پیادهسازی کرد. این مساله برای شرکتهای غربی که امروزه شرکتهای چینی را رقیب سرسخت خود میبینند میتواند عامل تهدید باشد.
همچنین بازار داخلی هند، برای کالاهای طبقه متوسط چندان بزرگ نیست در حالی که اکثر شرکتهایی که قصد سرمایهگذاری در هند دارند، کالاهایی متناسب برای طبقه متوسط و بالا تولید میکنند. اقدامات حمایتی دولت نیز سرمایهگذاران را با ترس مواجه میکند. به عنوان مثال در آگوست سال ۲۰۲۳، اعلامیه دولت هند مبنی بر محدودیت واردات لپ تاپ باعث وحشت در میان شرکتهای بخش فناوری شد. اگرچه این محدودیتها کاهش پیدا کرد؛ اما نگرانیها از اقدامات دولت همچنان پابرجاست.
اما مهمترین مساله و نگرانی فاصله بین سیاست و اقتصاد است. سرمایهگذاری و رشد اقتصادی تا زمانی که رژیم سیاسی پایدار باقی بماند، میتواند ادامه پیدا کند و حتی افزایش یابد. محبوبیت مودی نیز نشان دهنده ثبات سیاسی در این کشور است. اما افزایش نارضایتی در میان جوامع اقلیت خصوصا در ایالتهای جنوبی، مخالفان سیاسی و کشاورزان شمال هند میتواند احتمال آشوب را در این کشور افزایش دهد. فروپاشی سیاسی اگرچه نزدیک به نظر نمیرسد، اما ممکن است در آینده رخ دهد. همانطور جان مینارد کینز گفته بود، امر اجتناب ناپذیر هرگز رخ نمیدهد اما امر غیرمنتظره تقریبا همیشه رخ خواهد داد.
در پایان اگرچه رشد اقتصادی چین با مشکل مواجه شده است و بسیاری از سرمایهگذاران و سیاستمداران به دنبال جایگزینی هند با آن کشور هستند، اما مشکلاتی در هند وجود دارد که آن را گزینه مطلوبی برای جایگزینی با چین نمیکند. اگرچه رشد اقتصادی هند در دهههای آینده بسیار پرشتاب باقی میماند اما در بهترین حالت میتوان هند را به عنوان عامل تنوع زنجیره تامین چین دانست نه جایگزین آن. مشکلات سیاسی، حمایتگرایی گسترده دولت در کنار شکاف فرهنگی بسیار بالا و بافت سنتی بخشهایی از هند، این کشور را جایگزین مناسبی برای چین نمیکند.