چین یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان است که ساختار سیاسی منحصر به فردی دارد. این ساختار که به عنوان “سوسیالیسم با ویژگیهای چینی” شناخته میشود، ترکیبی از اصول کمونیستی و اقتصاد بازار آزاد را به نمایش میگذارد. چین تحت رهبری حزب کمونیست چین (CCP) با بیش از ۹۰ میلیون عضو، به گونهای اداره میشود که درک عمیقتر آن برای فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران ضروری است.
با توجه به اهمیت چین در صحنه جهانی و تاثیرگذاری آن بر بازارهای مالی، در این مقاله قصد داریم به بررسی ساختار سیاسی این کشور بپردازیم. اما، همانطور که مشخص است، بحث پیرامون سیاست چین معمولاً با سوگیریهای ایدئولوژیک همراه است. برخی چین را به عنوان رقیب هژمونیک آمریکا میبینند و برخی دیگر آن را نماد استبداد میدانند. در این مقاله، تلاش خواهیم کرد تا بدون این سوگیریها، نگاهی بیطرفانه به ساختار سیاسی چین داشته باشیم و تأثیرات آن را بر اقتصاد جهانی بررسی کنیم.
ساختار سیاسی چین چگونه است؟
جمهوری خلق چین که در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد، تحت حاکمیت حزب کمونیست چین (CCP) اداره میشود. این نظام که به عنوان سوسیالیسم با ویژگیهای چینی شناخته میشود، ترکیبی از ایدئولوژی کمونیستی، تمرکز قدرت در حزب و اقتصاد بازار آزاد است.
حزب کمونیست چین (CCP) ستون فقرات نظام سیاسی این کشور است. با بیش از ۹۰ میلیون عضو، CCP بر تمامی ارکان قدرت از جمله دولت، ارتش و رسانهها نظارت مستقیم دارد. قدرت نهایی در دستان کمیته دائمی پولیتبورو متمرکز است که شامل ۷ عضو ارشد حزب است. در رأس این ساختار، دبیر کل قرار دارد که به عنوان رهبر عالی چین شناخته میشود.
کنگره ملی خلق (NPC) که وظایف قانونگذاری را بر عهده دارد، نقش پارلمان چین را ایفا میکند. با این حال، این نهاد تحت کنترل کامل CCP است و عملاً استقلالی در تصمیمگیری ندارد. انتخابات در سطوح محلی برگزار میشود، اما نامزدها باید پیش از هر چیز توسط حزب تأیید شوند.
یکی از چالشهای عمده چین، حفظ ثبات در کشوری با جمعیتی بالغ بر ۱.۴ میلیارد نفر و تنوع گسترده قومی است. CCP تلاش میکند از طریق تمرکز قدرت و ترویج «وحدت ملی»، این چالشها را مدیریت کند.
مسئله تایوان نیز یکی از موارد کلیدی در سیاست خارجی چین به شمار میرود. CCP تایوان را به عنوان یک استان جدا شده میبیند و خواهان الحاق صلحآمیز آن به سرزمین اصلی است. با این حال، تایوان خود را به عنوان یک کشور مستقل میداند که این موضوع باعث تنشهای قابلتوجهی در منطقه شده است.
در چهار دهه گذشته، اقتصاد چین با رشد چشمگیری همراه بوده و به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است. این پیشرفت به طور قابل توجهی سطح زندگی مردم را ارتقا داده است. با این حال، چین همچنان با چالشهایی نظیر فقر، نابرابری و آلودگی محیط زیست دست و پنجه نرم میکند.
آینده نظام سیاسی چین به میزان قابل توجهی به توانایی CCP در انطباق با چالشهای داخلی و خارجی بستگی دارد. حزب کمونیست باید راهی برای حفظ ثبات و مشروعیت خود بیابد، در حالی که به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ادامه میدهد و همزمان تنشها با تایوان را مدیریت میکند.
دولت چین خود را به عنوان یک دولت دموکراتیک معرفی میکند و «دموکراسی به سبک چینی» را ترویج میکند. این دولت بر این باور است که دموکراسی فرآیندی است که از خواست، اراده، تاریخ و فرهنگ مردم یک کشور برمیخیزد، نه مفهومی ثابت که بتوان از خارج به کشوری دیگر تحمیل کرد.
در این مقاله، هدف ما بررسی ساختار سیاسی چین بدون تکیه بر سوگیریهای سیاسی رایج است. این کار به دلیل وجود نظرات دو قطبی درباره سیاست چین بسیار دشوار است. برخی چین را نماد شر مطلق و برخی دیگر آن را تنها راه نجات از هژمونی آمریکا میدانند. بدیهی است که چنین سوگیریهای سیاسی و ایدئولوژیکی هنگام تحلیل سرمایهگذاری و معاملهگری کارایی ندارند. بنابراین، تلاش ما در این مقاله بر این است که با حفظ بیطرفی، به بررسی و تحلیل ساختار سیاسی چین بپردازیم.
ارکان اصلی قدرت در چین:
- پولیتبورو یا Politburo: هسته اصلی کمیته مرکزی حزب است که بر کل حزب کمونیست چین نظارت دارد.
- کمیته دائمی پولیتبورو: قدرت واقعی در این کمیته متمرکز است.
- شیجینپینگ (Xi Jinping): دبیر کل حزب، رئیسجمهور چین و رئیس کمیسیون مرکزی نظامی (ارتش) است. او در رأس قدرت قرار دارد.
- شورای دولتی: به ریاست نخست وزیر، تقریبا معادل کابینه در کشورهای غربی است.
- کمیتههای حزب: نهادهای قدرتمندی که زیر نظر شی جین پینگ فعالیت می کنند و تصمیمگیریهای مهم را بر عهده دارند.
- ارتش آزادیبخش خلق (PLA): نیروهای نظامی چین تحت کنترل حزب کمونیست.
- کمیسیون مرکزی بازرسی انضباطی (CCDI): مسئول مبارزه با فساد در حزب است.
- دولتهای استانی و محلی: نقش مهمی در اجرای سیاستها در سطح کشور دارند.
تحلیل ساختار قدرت سیاسی در چین
علیرغم اینکه تصور میشود قدرت سیاسی در چین متمرکز و اقتدارگرا است—و این تصور بهطور کامل بیاساس نیست—اما در برخی مواقع شاهد رقابتهای شدید بر سر قدرت هستیم. حزب کمونیست و رهبران ارشد آن بالاترین قدرت را در اختیار دارند، با این حال، اعضای آن همیشه نمیتوانند نظرات خود را به کرسی بنشانند.
یکی از بازیگران مهم دیگر در این صحنه، بوروکراسی پرقدرت دولتی چین است. این بوروکراسی، با وجود ارتباط نزدیک با رهبران حزب کمونیست، به شیوهای کاملاً مستقل مسئولیتهای خود را اجرا میکند. چین دارای یک بوروکراسی بسیار پیچیده و قدرتمند است که توسط دولت اداره میشود. پس از آن، کنگره ملی خلق قرار دارد که علیرغم گستردگی اعضا، در عمل بهعنوان ضعیفترین نهاد در سیاست چین محسوب میشود.
در انتها، بازیگران سیاسی خرد شامل مقامات استانی و محلی هستند. علاوه بر این، گروههای رو به رشد اندیشکدهها، نهادهای تحقیقات رسمی، و سایر ابزارهای دموکراتیک فشار نیز در صحنه حضور دارند که به دنبال کسب نفوذ و کنترل سیاسی هستند. در ادامه، به بررسی هر یک از این گروهها میپردازیم.
حزب کمونیسم چین
حزب کمونیست چین (CCP) یک حزب سیاسی است که هرگز از ریشههای انقلابی خود جدا نشده است. این حزب در سال ۱۹۲۱ در شانگهای تأسیس شد و در ابتدا بهعنوان یک حزب زیرزمینی فعالیت میکرد. ایده اصلی حزب کمونیست چین از همان ابتدا مبتنی بر مرکزگرایی دموکراتیک بوده است. این ایده به این صورت اجرا میشود که در ابتدا اعضا بدون هیچگونه محدودیتی به بحث و تبادل نظر میپردازند، اما پس از اتخاذ تصمیم، تمامی اعضا موظف به پیروی از آن هستند.
در عمل، مرکزگرایی دموکراتیک باعث ایجاد یک بوروکراسی پویا شده است که به افراد اجازه میدهد نظرات خود را درباره سیاستها مطرح کنند؛ اما پس از اتخاذ تصمیم، هیچکس حق مخالفت با آن را ندارد. حتی اگر این سیاستها به نتایج فاجعهباری منجر شود، تمام اعضا بهطور جمعی مسئولیت آن را بر عهده دارند، نه یک فرد خاص.
قدرتمندترین نهاد سیاستگذاری و تصمیمگیری در حزب، پولیتبورو است که از اعضای برجسته و با نفوذ حزب تشکیل شده است. مهمترین نهاد حزب نیز کنگره ملی حزب است که هر پنج سال یکبار تشکیل جلسه میدهد تا جهتگیری کلی سیاستهای کشور را تعیین کند و اعضای دفتر سیاسی حزب یا پولیتبورو را انتخاب کند. در این ساختار، اگرچه اعضای رده پایین حزب تابع اعضای ارشد هستند، اما اعضای ارشد نیز توسط این اعضای پایینرده انتخاب میشوند. این موضوع یک رابطه تعاملی میان اعضای ارشد و پایینرده حزب ایجاد میکند.
کنگره حزب کمونیست چین
کنگره ملی حزب کمونیست چین (NCCCP)، که به طور خلاصه کنگره حزب نامیده میشود، از نظر تئوری بالاترین نهاد حزب است. با این حال، در عمل، قدرت اصلی در دست کمیته مرکزی حزب است.
کنگره حزب هر پنج سال یکبار، به مدت یک هفته، با حضور بیش از دو هزار نماینده از اعضای حزب که توسط کنگرههای حزب استانی انتخاب شدهاند، تشکیل جلسه میدهد.
وظایف اصلی کنگره حزب:
- تأیید رسمی عضویت کمیته مرکزی برای پنج سال آینده
- تعیین رهبری ارشد حزب کمونیست در اولین جلسه علنی کمیته مرکزی پس از پایان کنگره حزب
انتخاب رهبران حزب در کنگره حزب تا حد زیادی تشریفاتی است. در واقع، انتخابها از قبل توسط نخبگان حزب در پشت پرده انجام میشود.
با وجود تشریفاتی بودن، کنگره حزب همچنان رویدادی مهم در سیاست چین به شمار میرود. در ماهها و سالهای قبل از کنگره، رقابتهای شدید داخلی، چانهزنیهای جناحی و رقابتهای فردی برای کسب قدرت و نفوذ در حزب کمونیست رخ میدهد.
در کنگره حزب:
- گزارشهای سیاسی توسط رهبران ارشد حزب ارائه میشود.
- اهداف و سیاستهای آینده حزب مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
- تغییرات در اساسنامه حزب تصویب میشود.
کنگره حزب میتواند منجر به تغییرات سیاسی چشمگیری در چین شود. به عنوان مثال، صعود شیجینپینگ به عنوان رهبر حزب کمونیست در کنگره حزب سال ۲۰۱۲ به عنوان یک اتفاق غیرمنتظره تلقی میشد.
پولیتبورو یا دفتر سیاسی
در صدر ساختار حزب کمونیست چین، دفتر سیاسی آن قرار دارد که به عنوان مهمترین نهاد رسمی سیاسی در چین در نظر گرفته میشود. رئیس رسمی پولیتبورو دبیرکل حزب است. اعضای حزب توسط انتخابات از اعضای کنگره حزب تعیین میشود. این کنگره هر پنج سال یکبار تشکیل جلسه میدهد و میتواند اعضا و اندازه پولیتبورو را مشخص کند به عنوان مثال در کنگره سال ۲۰۰۷، کنگره حزب نه عضو به اعضای پولیتبورو اضافه کرد.
اگرچه به طور رسمی، پولیتبورو مسئول سیاستگذاری است، اما اندازه نسبتاً بزرگ آن و عدم وجود برنامههای منظم برای تشکیل جلسه و تعیین خط مشی حزب، تصمیمگیری توسط آن را با مشکل مواجه کرده است. در واقع پولیتبورو تنها زمانی وارد عمل میشود که مسالهای خاص که سطح بالایی از مشروعیت را لازم دارد، به بحث گذاشته شود. از زمان اصلاحات دنگ شیائوپنگ، افراد با سن بالاتر از ۶۸ سال نمیتوانند در پولیتبورو عضو شوند. این مساله به حزب کمک کرده است که نظم و انضباط داخلی خود را حفظ کرده، از ایدههای نوآورانه حمایت کند و مسائل جانشینی و مبارزات قدرت را که بهطور بالقوه احتمال بروز آن وجود دارد، حذف کند.
کمیته دائمی
کمیته دائمی گروه کوچکتری از نخبگان هستند که نسبت به پولیتبورو اهمیت بیشتری دارند. این کمیته از کنگره هفدهم پدید آمد و در آن زمان نه عضو داشت. از جمله پنج عضو از کمیتههای قبلی و چهار عضو جدید. شی جینپینگ و لی کیکیانگ به عنوان جانشینان هو جین تائو، دبیر کل پیشین حزب انتخاب شدند. این دو عضو تنها اعضایی بودند که پس از دهه ۱۹۵۰ متولد شدند.
این دو فرد، کمیته دائمی را به دو بخش تقسیم کردهاند. شی جینپینگ معتقد به نوعی حکومت نخبهگرا است که تمرکز آن بر روی توسعه اقتصادی سریع، رشد سرمایهداری و رشد طبقه متوسط چین است. در حالی که لی کیکیانگ، بر روی توسعه حمایتهای اقتصادی، کاهش فقر و تعادل در توسعه تاکید میکند. در حال حاضر کمیته دائمی هفت عضو دارد که اعضای فعلی این کمیته عبارتاند از:
- شی جینپینگ (دبیر کل حزب کمونیست چین، رئیس جمهور چین)
- لی کیکیانگ (رئیس کمیته دائمی کنگره ملی خلق)
- ژائو لجی (رئیس کمیسیون نظارت ملی)
- وانگ هونینگ (عضو دبیرخانه حزب، رئیس دفتر سیاسی مرکزی)
- لی ژانشو (عضو دبیرخانه حزب، رئیس کمیسیون امور دولتی)
- کای کی (عضو دبیرخانه حزب، معاون دبیر اول کمیته حزب پکن)
- دینگ ژوژیانگ (عضو دبیرخانه حزب، مدیر دفتر عمومی کمیته مرکزی حزب)
دبیرخانه حزب:
یکی دیگر از نهادهای مهم در ساختار حزب کمونیست چین، دبیرخانه آن است. وظیفه اصلی دبیرخانه، نظارت بر نظم و انضباط در حزب است. حزب کمونیست چین در حال حاضر نزدیک به ۱۰۰ میلیون عضو دارد که در بیش از ۳.۵ میلیون سازمان مشغول به فعالیت هستند. دبیرخانه نظارت بر این سازمانها و اعضای حزب را بر عهده دارد.
عضویت در حزب کمونیست چین برای هر شهروند چینی که بالای ۱۸ سال دارد، آزاد است. متقاضیان عضویت باید از قانون اساسی و سیاستهای حزب پیروی کنند. برای عضویت، افراد باید فرم درخواست عضویت را تکمیل کرده و توسط دو عضو دیگر حزب معرفی شوند. هر یک از اعضای حزب، صرف نظر از جایگاه و موقعیت خود، باید در یک شاخه خاص فعالیت منظم حزبی داشته باشند. با این حال، در حالی که عضویت در حزب در دهههای گذشته بیشتر به دلایل ایدئولوژیک انجام میشد، امروزه بسیاری از جوانان چینی برای پیشرفت شغلی و ایجاد ارتباطات شخصی به عضویت حزب درمیآیند.
دبیرخانه حزب و اعضای رده بالای حزب کمونیست تلاش میکنند تا شایستهسالاری در چین به گونهای باشد که افراد بر اساس وفاداری به حزب ارتقاء پیدا کنند. یکی از نمونههای موفق شایستهسالاری که حزب کمونیست آن را ترویج میکند، داستان ژائو زییانگ است.
زییانگ یکی از رزمندگان در جریان انقلاب چین بود و بعدها به عضویت حزب در استان گوانگدونگ درآمد. او پس از مدتی به سمت دبیر حزب در این استان رسید. در جریان پاکسازی طرفداران راستگرای لیو شائوچی، زییانگ برای کار اجباری به یک کارخانه فرستاده شد. با این حال، او دوباره به سلسلهمراتب حزب بازگشت و به دلیل اصلاحات موفق خود در استان سیچوان، توانست به جمع مقامات ارشد حزب وارد شود و در نهایت در سال ۱۹۷۹ به عضویت کامل پولیتبورو درآمد. زییانگ به تدریج در حزب ترقی کرد و در سال ۱۹۸۷ بهعنوان دبیرکل حزب، جانشین هو یائو بانگ شد. اما پس از ناتوانی در کنترل تظاهرات میدان تیانآنمن، از این سمت برکنار شد.
حزب کمونیست چین ادعا میکند که داستانهایی مانند زییانگ و بسیاری از نمونههای دیگر که افراد از خانوادههای فقیر به ردههای بالای حزب ارتقاء پیدا کردهاند، نشاندهنده پویایی سیستم سیاسی در چین است که قادر به تصحیح اشتباهات خود و ارتقاء افراد شایسته به مراتب بالاتر است. با این وجود، شایستهسالاری همچنان یکی از دغدغههای مهم اعضای حزب است. مقامات ارشد بهراحتی میتوانند بستگان خود را به ردههای بالای سیاسی وارد کنند. اگرچه این مسئله در دموکراسیهای غربی نیز وجود دارد، اما در این کشورها افراد به رأی مردم گذاشته میشوند.
دولت چین
دومین رکن از ساختار سیاسی چین، دستگاه دولتی چین است. دولت چین به دو بخش تقسیم میشود. سیستم سازمانهای دولتی و سیستم سازمانهای جغرافیایی. سیستم وزیران به طور کلی عملکرد اجرایی دولت را بر عهده دارد و شامل وزارتخانههایی مانند وزارت اطلاعات، وزارت بازرگانی، وزارت امور خارجه و… است. در لایه زیرین سازمان وزیران، ادارهها، سازمانها و کمیسیونهای ویژهای ماند دفتر امور هنگکنگ و ماکائو، صندوق رفاه چین، اداره ملی گردشگری و بسیاری سازمانها و ادارات دیگر وجود دارد. در طرف دیگر، سیستم سازمانهای جغرافیایی شامل لایههایی از دولتهای استانی، شهرداریها، دهداریها و… وجود دارد.
کنترل دولتی
برای اعضای دولت چین، عضویت در حزب کمونیست الزامی نیست، هرچند این عضویت میتواند بهطور قابل توجهی در ارتقاء و پیشرفت آنها تأثیرگذار باشد. در چین، ترقی در مسئولیتهای مدنی عمدتاً بر اساس عملکرد فرد ارزیابی میشود. با این حال، در سلسله مراتب حزب کمونیست، وفاداری همچنان مهمترین عامل در ارتقاء جایگاه است.
ارزیابی کارمندان دولت چین فرآیندی پیچیده و در حال تغییر است، زیرا معیارهای اصلی برای سنجش عملکرد کارکنان همیشه مشخص یا کارآمد نیستند. بنابراین، فرآیندهای ارزیابی بهطور مرتب تغییر میکنند. این موضوع برای بوروکراسی قدرتمند دولت چین اهمیت زیادی دارد.
کنگره ملی خلق
کنگره ملی خلق (NPC) نهاد قانونگذاری چین است. چین یک کشور با نظام تک مجلسی است و فرآیند قانونگذاری آن بر اساس قانون اساسی انجام میشود. کنگره ملی خلق چین حدود ۳۰۰۰ نماینده دارد که سالانه به مدت ۱۵ روز تشکیل جلسه میدهند تا خطمشیهای دولت را تعیین کنند.
با توجه به تعداد زیاد اعضای NPC و مدت زمان کوتاه جلسات آن، تأثیرگذاری این نهاد بر سیاستهای دولت چین بسیار محدود است. لازم به ذکر است که NPC تنها نهاد قانونگذاری در چین نیست؛ کنگرههای مردمی نیز توانایی محدودی در قانونگذاری دارند.
سیستم کنگرهای در چین بهصورت “پایین به بالا” طراحی شده است، به این معنا که نمایندگان در پایینترین سطح کنگرههای مردمی بهطور مستقیم توسط مردم انتخاب میشوند. اعضای این کنگرهها میتوانند نمایندگان NPC را انتخاب کنند، بنابراین اعضای NPC بهطور غیرمستقیم توسط مردم انتخاب میشوند.
NPC بهطور رسمی وظیفه انتخاب رئیسجمهور، نخستوزیر، و مقامات کابینه دولت جمهوری خلق چین را بر عهده دارد. گفته میشود که NPC از زمان تأسیس خود عمدتاً نقش اجرای تصمیمات رهبر حزب را داشته است. با این حال، در دهههای اخیر استقلال NPC افزایش یافته و این نهاد توانسته است تصمیمات قاطعتری بگیرد، بهویژه در مواقعی که برخی از نمایندگان آن در انتخابات محلی بهطور مستقیم توسط مردم انتخاب نشدهاند.
نقش کلیدی در این ساختار را کمیته دائمی NPC (NPCSC) ایفا میکند. این کمیته بهعنوان ارگان دائمی مجلس، در غیاب جلسات NPC بهطور منظم تشکیل جلسه میدهد و در واقع بسیاری از قوانین ملی را بهطور مستقل تصویب میکند.
ابتکارات قانونی پس از تأیید اولیه توسط کمیته دائمی سیاسی حزب کمونیست، توسط شورای دولتی برای بررسی به NPCSC ارائه میشود. شورای دولتی که تحت رهبری نخستوزیر فعالیت میکند، مسئول اجرای قوانین مصوب مجلس است. اعضای دیگر این شورا شامل معاونین نخستوزیر، مشاوران، و وزرا هستند.
ارتش آزادیبخش خلق
ارتش آزادیبخش خلق چین یک رکن حیاتی در سیاست چین است. این سازمان مسئول تمام نیروهای هوایی، زمینی و دریایی چین است. در حال حاضر ۳ میلیون نفر در ارتش چین خدمت میکنند. کمیسیون نظامی مرکزی دولت خلق چین بر روی این ارتش نظارت میکند. این کمیسیون از اعضای حزب و دولت تشکیل شده است و به طور مرتب برای تدوین خط مشیهای نظامی تشکیل جلسه میدهد.
روابط بین رهبران در چین چگونه است.
همانطور که بیان شد، سه نظام اصلی در چین وجود دارد: حزب، دولت و ارتش. برخی بر این باورند که رهبر حزب بالاترین قدرت را در اختیار دارد، اما واقعیت این است که پویایی سیاسی در چین پیچیدهتر از این تصور است. برخی از اعضای قدرتمند حزب بهطور همزمان در هر سه نظام پستهای کلیدی دارند، که این موضوع نشاندهنده قدرت و نفوذ آنها است.
در بسیاری از موارد، میزان اقتدار و نفوذ برخی سیاستمداران از طریق پستهای رسمی آنها قابل تشخیص نیست. این افراد ممکن است نفوذ معنوی و غیرمستقیمی بر روی اعضای قدرتمند دیگر در سیاست چین داشته باشند. بنابراین، تشخیص دقیق اینکه سیاستها و تصمیمات کلان حزب و دولت دقیقاً از کجا و توسط چه کسانی صادر میشود، کار سادهای نیست.
تصمیم گیری سیاسی در چین
تصمیمات کلان سیاسی در چین توسط کمیته دائمی پولیتبورو اتخاذ میشود. پس از اتخاذ این تصمیمات، کمیتههای حزب، دبیرخانه حزب، و شورای دولتی مسئولیت اجرای آنها را بر عهده میگیرند. در سطوح پایینتر، ادارات کل این نهادها نقش اصلی را در پیادهسازی و مدیریت این تصمیمات دارند.
دولتهای استانی و محلی نیز نقش حیاتی در اجرای سیاستها ایفا میکنند. این دولتها در برخی موارد برای تطبیق سیاستها با شرایط محلی از انعطافپذیری برخوردار هستند، که به آنها اجازه میدهد تا به نیازهای خاص منطقهای پاسخ دهند و سیاستها را بهطور مؤثرتری اجرا کنند.
ملیت و قومیت در چین
کسب تابعیت چینی برای اتباع خارجی بسیار دشوار است. با این حال، به طور کلی، فرزندان افرادی که تابعیت چینی دارند (با برخی استثنائات) بهطور خودکار تابعیت چین را دریافت میکنند.
مسائل قومی نیز در چین از پیچیدگی خاصی برخوردار است. این کشور متشکل از ۵۶ گروه قومی است که بزرگترین آنها هان است و بیش از ۹۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهد. گروههای قومی اقلیت مانند اویغورها و تبتیها با محدودیتهایی در زمینههای فرهنگی، مذهبی و سیاسی روبرو هستند. این وضعیت انتقادات گستردهای از سوی جامعه بینالمللی را به دنبال داشته است.
قوانین و ایدئولوژی در چین
نظام سیاسی چین در نگاه اول ممکن است پیچیده و حتی متناقض به نظر برسد. از یک سو، این کشور تحت حاکمیت حزب کمونیست قرار دارد که بر تمام ارکان قدرت، از جمله دولت، ارتش و رسانهها، نظارت کامل دارد. از سوی دیگر، چین دارای مجموعهای از قوانین مدون و عرفهای عمیقاً ریشهدار است که بهطور مستقیم بر نحوه عملکرد سیستم سیاسی این کشور تأثیر میگذارند.
قانون اساسی چین برای اکثر مقامات دولتی محدودیت زمانی تعیین کرده است. با این حال، این محدودیتها برای مقامات حزب کمونیست که قدرت واقعی در دستان آنهاست، اعمال نمیشود.
در مقابل، برخی عرفهای نانوشته مانند بازنشستگی اجباری در سن ۶۸ سالگی برای اعضای پولیتبورو (کمیته دائمی حزب کمونیست) از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این مسئله نشان میدهد که سنت و عرف در سیاست چین نقشی حیاتی ایفا میکنند، حتی زمانی که ممکن است با قوانین مدون در تضاد باشند.
حزب کمونیست چین از طریق سیستم آموزشی، رسانهها و سایر ابزارها، ایدئولوژی خود را ترویج میکند. این ایدئولوژی بر اهمیت بازار آزاد، رقابت و کارآفرینی تأکید میکند و در عین حال، نقش هدایتکننده دولت در اقتصاد را نیز برجسته میسازد.
تمام مقامات و اعضای حزب، و به طور ایدهآل، تمامی شهروندان چینی موظف به پایبندی به این ایدئولوژی هستند. با این حال، در عمل، تنوع فکری در جامعه چین وجود دارد و بسیاری از مردم دیدگاههای متفاوتی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی دارند.
علاوه بر این، جامعه چین نیز در حال تغییر است. خانوادههای سنتی کوچکتر شدهاند و زنان نقش بیشتری در جامعه ایفا میکنند. شهرنشینی به سرعت در حال گسترش است و میلیونها نفر از روستاها به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند.
با وجود این تغییرات، حزب کمونیست چین با چالشهای زیادی روبرو است، از جمله فساد اداری، نابرابری اقتصادی و نارضایتی اجتماعی. برای حفظ ثبات و مشروعیت خود، حزب باید به این چالشها رسیدگی کند و در عین حال به مدرنیزاسیون و اصلاحات اقتصادی ادامه دهد.
آینده نظام سیاسی چین به توانایی حزب کمونیست در تطبیق با این چالشهای در حال تغییر بستگی دارد. حزب باید راههایی برای حفظ ثبات و مشروعیت خود پیدا کند، در حالی که به اصلاحات سیاسی و اقتصادی ادامه میدهد و تنوع فکری در جامعه را به رسمیت میشناسد.
سخن پایانی
حزب کمونیست چین (CCP) از سال ۱۹۴۹ بر این کشور پهناور حکومت میکند. این حزب قدرتمند نه تنها نظام سیاسی را اداره میکند، بلکه فرماندهی ارتش آزادیبخش خلق را نیز بر عهده دارد.
قدرت مطلق در دستان حزب کمونیست متمرکز است. این حزب، قوانین را از طریق کنگره ملی خلق (NPC)، که بالاترین نهاد قانونگذاری در چین است، به تصویب میرساند.
قوه مجریه توسط شورای دولتی به رهبری نخست وزیر اداره میشود. نخست وزیر، که توسط NPC انتخاب میشود، وظیفه اجرای سیاستهای مصوب حزب و مجلس را بر عهده دارد.
قوه قضائیه در چین استقلال محدودی دارد و تحت نظارت حزب کمونیست فعالیت میکند. دادگاههای این کشور تحت نظر دیوان عالی خلق هستند که توسط NPC منصوب میشود.
نفوذ حزب کمونیست در تمام ارکان دولت و اقتصاد چین آشکار است. تمامی نهادهای دولتی و شرکتهای دولتی دارای کمیتههای حزب کمونیست هستند که بر تصمیمگیریها نظارت دارند.