آشنایی با رابرت سولو، اقتصاددان رشد

زمان مطالعه: 6 دقیقه

آشنایی با رابرت سولو، اقتصاددان رشد

پروفسور رابرت مرتون سولو، اقتصاددان مطرح آمریکایی، در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۲۳ فوت کرد. نظریات او در زمینه رشداقتصادی که به نام رشد برون‌زا معروف شد، برای او مدال نوبل اقتصاد را فراهم آورد. همچنین چهار تن از دانشجویان او یعنی جوزف استیگلیتز، پیتر دایموند، ویلیام نوردهاوس و جورج اکرلوف در سال‌های بعد توانستند جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کنند. همچنین یکی از دانشجویان کارشناسی وی به نام رابرت هارویتز در پزشکی برنده جایزه نوبل شد.

همچنین در سال ۱۹۹۹، بیل کلینتون مدال ملی علم را به سولو اعطا کرد. این مدال به خاطر تلاش‌های وی در زمینه پیشرفت علم خصوصاً در زمینه اقتصاد و ایجاد یک مدل جدید برای توضیح رشد اقتصادی به وی اعطا شد. همچنین در سال ۲۰۱۴، باراک اوباما مدال آزادی ریاست جمهوری را که بالاترین افتخار غیرنظامی ایالات متحده است، به او اعطا کرد.

آشنایی با رابرت سولو، اقتصاددان رشد

رابرت سولو در ۲۳ آگوست ۱۹۲۴ در بروکلین نیویورک در یک خانواده یهودی متولد شد. او بزرگترین فرزند از سه فرزند خانواده بود. سولو در سن ۱۶ سالگی با بورسیه تحصیلی به کالج هاروارد رفت. او در ابتدا می‌خواست در زمینه گیاه‌شناسی یا زیست‌شناسی تحصیل کرده و شغلی مطمئن در خدمات جنگلداری ایالات متحده پیدا کند اما در این زمینه احساس ضعف کرد. خودش می‌گوید که «می‌توانستم در میکروسکوپ نگاه کنم، اما نمی‌توانستم در ذهنم پردازش کنم که چه چیز دیدم تا بتوانم آن را نقاشی کند.» بنابراین به رشته آزاد در علوم اجتماعی روی آورد.

دو سال بعد در سال ۱۹۴۲ دانشگاه را ترک کرد و به ارتش ایالات متحده پیوست. سولو در سال اول دانشگاه با یک آلمانی هم اتاق بود و با کمک او توانسته بود به زبان آلمانی مسلط شود. ارتش او را در یک گروه ضربت قرار داد که هدف اصلی آن رهگیری، تفسیر و ارسال پیام‌های آلمانی به پایگاه بود. او مدت کوتاهی در شمال آفریقا و سیسیل و بعداً در ایتالیا خدمت کرد تا اینکه در اوت ۱۹۴۵ از خدمت مرخص شد.

پس از بازگشت از خدمت، به هاروارد بازگشت. در هاروارد به آمار و مدل‌های احتمال علاقه‌مند شد و سپس کمک هزینه‌ای برای تحصیل در دانشگاه کلمبیا کسب کرد تا آمار را با دقت بیشتری مطالعه کند. در آن سال سولو بر روی دکترای خود نیز کار کرد. در سال ۱۹۵۰ در حالی که تنها ۲۶ سال سن داشت توانست در مقطع دکتری قبول شود و سپس پیشنهاد استادیاری در گروه اقتصاد موسسه فناوری ماساچوست (MIT) دریافت کرد. در MIT دوره‌های آمار و اقتصادسنجی را تدریس کرد و به تدریج به اقتصاد کلان علاقه پیدا کرد.

تدریس در MIT برای سولو سمت‌های دولتی نیز به همراه داشت. او اقتصاددان ارشد شورای مشاوران اقتصادی (۱۹۶۱-۱۹۶۲) و عضو کمیسیون حفظ درآمد رئیس جمهور (۱۹۶۸-۱۹۷۰) شد. مطالعات او عمدتاً در زمینه سیاست‌های اشتغال و رشد و نظریه تمرکز سرمایه بود.

در سال ۱۹۶۱، برنده جایزه جان بیتس کلارک از انجمن اقتصادی آمریکا شد که به بهترین اقتصاددان زیر ۴۰ سال داده می‌شود. در سال ۱۹۷۹ نیز رئیس همین انجمن شد و در سال ۱۹۸۷ نیز جایزه نوبل اقتصاد برای تحلیل رشد اقتصادی را دریافت کرد.

مدل رشد اقتصادی

مدل رشد اقتصادی که اغلب به عنوان مدل رشد نئوکلاسیک سولو-سوان شناخته می‌شود، به این می‌پردازد که در اقتصاد چه مسائلی منجر به رشد خواهند شد.

سولو در مدل رشد خود، تمایزی مابین سرمایه جدید و سرمایه قدیم قائل می‌شود. سولو معتقد است که سرمایه جدید ارزشمندتر از سرمایه قدیمی است زیرا سرمایه جدید تولید را با استفاده از فناوری جدیدتر انجام می‌دهد. طبق مدل سولو، رشد اقتصادی نه به خاطر جمعیت و نه به خاطر منابع یا حتی سرمایه‌ است. بلکه طبق مدل سولو، رشد اقتصادی عمدتاً با کمک فناوری‌های جدید انجام می‌شود.

این یافته‌ها کمی غافلگیر کننده بود، چرا که برای دهه‌ها اکثر اقتصاددانان تصور می‌کردند که نهادهای سیاسی، انباشت سرمایه و کار تعیین کننده رشد اقتصادی است.

استراتژی پروفسور سولو در تحقیقاتش این بود که یک پارامتر خاص را در نظر گرفته و اثر سایر پارامترها را ساده کند. هدف او این بود که به تدریج قطعات کوچک پازل را درک کند. این استراتژی تحقیق اکنون به «مدل‌های اسباب بازی» معروف است.

او در تحلیل رشد اقتصادی، پیشرفت فناوری را مستقل از سایر متغیرهای کلیدی از جمله رشد جمعیت و بازده سرمایه در نظر گرفت. از نظر او پیشرفت تکنولوژی به معنای توانایی جامعه برای تبدیل ورودی‌های سرمایه به خروجی‌های بیشتر است.

او نموداری با دو منحنی ابداع کرد. یکی از آنها رشد جمعیت با سرعت ثابت را نشان می‌داد و دیگری رشد فناوری با سرعت ثابت را نشان می‌داد. در نتیجه مشخص شد تنها با افزایش سرمایه نمی‌توان به رشد اقتصادی پایدار رسید چرا که با افزودن سرمایه به یک اقتصاد، اگرچه کل تولید افزایش می‌یابد، اما هربار اضافه‌کردن سرمایه، تولید را کمتر از بار قبل افزایش می‌دهد.

هنگامی که دو منحنی را روی نمودار قرار داد نظریه قدرتمند سولو از رشد اقتصادی پدید آمد. سولو نشان داد که پس‌انداز و سرمایه‌گذاری افراد را به طور متوسط ثروتمندتر می‌کند، اما پس‌انداز و سرمایه‌گذاری هنگامی از نظر رشد اقتصادی بلندمدت سنجیده می‌شوند، تأثیری بر اقتصاد ندارند. تأثیر پس‌انداز‌های اضافی بر نرخ‌های رشد به تدریج کاهش پیدا می‌کند، در حالی که دانش فنی اینگونه نیست.

آشنایی با رابرت سولو، اقتصاددان رشد

سولو مدل رشد خود را در کتابی به نام «مشارکتی در نظریه رشد اقتصادی» در سال ۱۹۵۶ ارائه کرد و داده‌های تجربی مرتبط به آن را در سال ۱۹۵۷ با نام «تغییرات تکنولوژی و تابع تولید کل» منتشر کرد. این دو کتاب چنان شهرتی برای وی به همراه داشت که هم جایزه نوبل و هم مدال کلارک را دریافت کرد.

پروفسور سولو در مصاحبه سال ۲۰۰۹ که در بنیاد راسل سج در منهتن، جایی که پس از بازنشستگی از MIT در سال ۱۹۹۵ هر سال چند ماه را در آنجا سپری می‌کرد، انجام شد، گفت: «همچنان داستان اساسی در مورد رشد همان است. هر زمان می‌خواهند در مورد عوامل رشد صحبت کنند از آن استفاده می‌کنند.»

سولو همچنین ایده پایان‎‌نامه سه‌مقاله‌ای را در M.I.T مطرح کرد. او معتقد بود پایان‌نامه‌های دکترا که صدها صفحه متن در آنها است، کاربرد ندارند و دانشجویان باید تنها بر روی یک مشکل اقتصادی تمرکز کنند. او به دانشجویان و اقتصاددانان پیشنهاد کرد که به جای نوشتن طومار، تنها به نوشتن مقاله اکتفا کنند.

ویژگی‌های شخصیتی پروفسور سولو

سولو یک نویسنده با استعداد بود که ذوق و شوخ‌طبعی بالایی داشت. او در سال ۲۰۰۹، خاطره‌ای از مناظره با میلتون فریدمن، اقتصاددان مشهور و محافظه‌کار را اینگونه تعریف می‌کند‌:« میلتون هرجا می‌نشست در مورد عرضه پول صحبت می‌کرد، بنابراین هرچه که من می‌گفتم، باز او به سراغ ایده اصلی خود یعنی عرضه پول متمایل می‌شد. در نهایت به او گفتم، همه چیز میلتون را به یاد عرضه پول می‌اندازد، در مورد من هم اینگونه است که همه چیز مرا به یاد سکس می‌اندازد. اما باید سعی کنیم که این موضوع را از کارهای آکادمیک به دور نگه داریم.»

او انتقادهای بیهوده از اقتصاد دانشگاهی که توسط روشنفکران عمومی ایراد می‌شد، هدف لفاظی‌های خود قرار می‌داد. حتی زمانی که جان کنت گالبرایت، یکی از نزدیکان جان اف کندی، و نویسنده کتاب «دولت صنعتی جدید» به اقتصاددانان جریان اصلی حمله کرد (که حمله تأثیرگذاری هم بود). سولو در مورد او گفت که «گالبرایت با افراد زیبا در می‌آمیزد و کتاب او هم کتاب زیبایی است اما به درد صحبت سر میز شام می‌خورد نه میز دانشگاه.»

سولو حتی کتاب «بحران جهانی سرمایه‌داری» نوشته جورج سوروس، تاجر معروف را به طرز شرم‌آوری پیش پا افتاده خواند و افزود که «به اندازه تمام ادعاهایی که دارد، بند فرار قرار داده است». پروفسور سولو نوشت که مشکل سوروس این است که «می‌خواهد یک فیلسوف باشد اما مشغله‌های کاری اجازه نمی‌دهد مطالعه کند.»

سولو همواره خود را یک محقق آکادمیک می‌دانست و علاقه بسیار زیادی به دانشگاه خود یعنی MIT داشت. تمام تلاش خود را می‌کرد که از دانشگاه خود و تلاش محققان اقتصادی دفاع کند. او حتی برای معرفی خود تنها به نام استاد دانشگاه یا استاد بازنشسته اکتفا می‌کرد.

اکثر دانشجویان سولو، کلاس‌های او را سرشار از شور و نشاط عنوان کردند. او همیشه به دانشجویانش اجازه می‌داد که آزادانه بحث و اشتراک نظر داشته باشند و حتی او را به چالش بکشند. سولو به مدت ۷۴ سال استاد دانشگاه MIT بود و تنها زمانی که بیماری به وی اجازه تدریس نداد، خود را بازنشسته کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید