*مقالهای که در پیشرو داریم، توسط نایل فولر (Nial Fuller)، یکی از تحلیلگران و معاملهگران مطرح بازارهای مالی به رشته تحریر درآمده است.
من نزدیک به دو دهه است که در مورد بازارهای مالی در حال آموزش دیدن هستم و در آن معامله میکنم. باور کنید که وقتی این جمله را نوشتم، به دو چیز پی بردم:
- دیگه دارم پیر میشم.
- در این ۱۸ سال چیزهای زیادی یاد گرفتم.
در واقع، من آنقدر چیزهای زیادی یاد گرفتهام که حتی نمیتوانم تصمیم بگیرم برای کمک به معاملهگران مبتدی از کجا شروع کنم. از زمانی که من برای اولین بار معاملهگری را شروع کردم، این صنعت به شدت تغییر کرده است. یادم میآید که برای ثبت سفارشهای خرید و فروش با بروکر تماس تلفنی میگرفتم، اما الان دیگر کسی چنین کاری را انجام نمیدهد.
هر چه به جلوتر میروم، عمیقا تمایل بیشتری پیدا میکنم که به معاملهگران جوان و کسانی که تازه وارد این بازار شدهاند، کمک کنم. معاملهگری میتواند به مانند یک حرفه بسیار فریبنده تلقی شود و اگر از کسانی که در این زمینه تجربه دارند کمک نگیرید، زمان و پول زیادی را هدر خواهید داد.
در حین نوشتن این مطلب در یک کافی شاپ نشستم و در مورد درسهایی که طی ۱۸ سال معاملهگری در بازارها آموختهام، بسیار فکر کردم. مواردی که در این مقاله مطرح شدهاند ترتیب خاصی ندارند و همگی به یک اندازه مهم هستند؛ اینها ۱۰ درس مهمی هستند که در دوران معاملهگری خود یاد گرفتهام.
۱- یک معاملهگر با تفکر تدافعی باشید
نقل قول معروفی از وارن بافت در مورد از دست دادن پول وجود دارد که چیزی شبیه به این جمله است:
«قانون شماره ۱، هرگز پول از دست ندهید. قانون شماره ۲، هرگز قانون شماره یک را فراموش نکنید.»
معاملهگران مبتدی اغلب با طرز فکری کاملا اشتباه وارد این بازار میشوند. آنها فقط در تلاش هستند تا هر چه سریعتر پول در بیاورند، در حالی که در واقعیت، آنها باید سعی کنند تا حد امکان از پول خود محافظت کنند. یک معاملهگر واقعا نمیتواند در هر دو حالت متفاوت روانی، به طور همزمان عمل کند. شما باید بین این دو، یکی را انتخاب کنید و اگر تصمیم نگیرید که تا حد ممکن از پول خود محافظت کنید، احتمالاً آن را از دست خواهید داد.
بهترین حمله؟ یک دفاع خوب
این جمله را در دنیای ورزش زیاد میشنوید، اما در دنیای معاملهگری نیز صدق میکند: بهترین حمله، یک دفاع خوب است. چرا؟ به این دلیل:
روشی که میتوانید از طریق آن به موفقیت طولانی مدت در معاملهگری برسید، دفاعی بودن در رویکردتان است. این بدان معناست که شما فقط زمانی معامله میکنید که شرایط بازار مناسب باشد؛ یعنی زمانی که تمام معیارهای استراتژی معاملاتی شما برآورده شده باشند. هدف از معاملهگری فقط “پول درآوردن” نیست، بلکه این است که پولی را که به دست آوردهاید، از دست ندهید! این دو موضوع کاملا با هم متفاوت هستند که درک آنها نیازمند ثبات ذهنی بالایی است.
برای یک معاملهگر مبتدی تعجب آور نیست که خوش شانس باشد و چند معامله سودده انجام دهد یا حتی با پیروی از استراتژی خود برای مدتی به خوبی معامله کند. با این حال پس از مدتی کسب نتایج خوب، بسیاری از معاملهگران دچار اشتباه میشوند. معاملهگران اعتماد به نفس کاذب پیدا میکنند، جسور و متکبر میشوند. نکته این است که برنده شدن حس خوبی دارد و اغلب معاملهگران به سرعت مغرور میشوند. بدین معنی که تمام آن کارهای خوب، تدافعی، آهسته و روشمندی که انجام میدهید تا معاملات موفقی داشته باشید، زمانی که حس برنده شدن مغز شما را با تراوش مواد شیمیایی شادی بخش پر کرد، از سرتان به بیرون پرت میشوند.
حفظ سرمایه، کلید موفقیت است
تلاش برای حفظ سرمایه در معاملهگری، اساساً یک رفتار تدافعی در بازار است.
برای درک بهتر این مطلب تصور کنید که به شکار رفتهاید. وقتی یک طعمه آسان از راه میرسد، حتما میخواهید تا جایی که ممکن است گلوله (پول) در اسلحه (حساب تجاری) خود داشته باشید. شلیک کردن به سمت طعمههای سخت که به احتمال زیاد تیرتان خطا میرود، فایدهای ندارد زیرا اگر این کار را انجام دهید، زمانی که طعمه آسانی پیش روی شما میآید، احتمالا فقط یک گلوله برای شما باقی مانده است. در این شرایط بدون شک خشابی پر از گلوله نیازتان میشود تا بتوانید آن طعمه را شکار کنید.
در معاملهگری، شما باید سرمایه خود را برای موقعیتهای معاملاتی آسان حفظ کنید. سیگنالهای پرایس اکشن با احتمال موفقیت بالا آنقدر واضح هستند که انگار با شما صحبت میکنند! حتما نمیخواهید پول خود را برای آن سیگنالهای سختی که برای تاییدیه آنها باید ساعتها در اینترنت جستجو کنید، هدر دهید. بهترین سیگنالها در بیشتر مواقع بسیار واضح هستند و این چیزی است که من قطعاً در طول سالها معاملهگری یاد گرفتهام.
شما هرگز از خودتان به خاطر گرفتن یک سیگنال معاملاتی قوی و با تایدییه که شکست خورده است، ناراحت نخواهید شد (حداقل نباید بشوید)، البته تا زمانی که ریسک خود را به درستی مدیریت کرده باشید. اما اگر معاملهای را بر اساس سیگنالی که نسبت به آن اطمینان ندارید، انجام دهید و آن معامله بر خلاف پیشبینی شما منجر به ضرر شود، خود را ملامت خواهید کرد.
هدف ما به عنوان یک معاملهگر باید به این صورت باشد که بعد از یک معامله که میتواند منجر به سود یا ضرر بشود، هرگز خود را سرزنش نکنیم.
۲- تماشای مداوم نمودارها و نظارت بر معاملات، به نتایج معاملات آسیب میرساند
اغلب در زندگی، هر چه بیشتر درگیر مسئلهای بشویم، نتیجه بدتر میشود. اگر با شریک زندگی خود در حال مشاجره هستید و مدام به مطرح کردن آن بحث و تکرار آن ادامه میدهید، آیا بهتر نیست که آن بحث را کنار گذاشته و به زندگی خود ادامه دهید؟ بیشتر اوقات، درگیر شدن بیش از حد در یک مورد، فقط تاثیر منفی بر شرایط میگذارد. در مورد معاملهگری هم باید گفت که بیش از حد درگیر معاملات بودن، منجر به نتایج نامطلوب میگردد.
چند بار اتفاق افتاده است در یک معامله که به طور مستمر در حال بررسی آن بودهاید، کارهای اضافهای انجام داده باشید؟ حتی ممکن است به حجم آن معامله اضافه کرده باشید و یا اینکه آن را خیلی زود بستهاید، اما در نهایت نتیجه معکوس گرفتهاید؟ چنین رفتار رایجی، یکی از بزرگترین اشتباهات در معاملهگری است که باعث ضرر معاملهگران میشود.
معاملات خود را باز کنید و آنها را فراموش کنید
آیا میدانید سادهترین راه برای اینکه در دام خیره شدن به نمودار نیفتیم و وسواس فکری پیدا نکنیم، چیست؟ معامله را طبق استراتژی خود باز و سپس آن را فراموش کنید. میدانم که این نکته را زیاد شنیدهاید، اما باز هم آن را تکرار میکنم، چرا که شاید این نکته مهمترین درسی است که تا به حال آموختهام: هر چه کمتر درگیر معاملات خود باشید، بهتر عمل خواهید کرد. دقت کنید، تنها زمانی که به سادگی اجازه دهید استراتژی معاملاتی شما بدون وقفه و دخالت اضافی کار خود را انجام دهد، نشان دهنده مهارت، نظم و انضباط واقعی شما است. آن دسته از معاملهگرانی که به جای اینکه مثل یک تک تیرانداز معامله کنند، فقط در حال دویدن و تیراندازی هستند، با مهارت و انضباط معامله نمیکنند، بلکه در حال قمار کردن هستند. آنها نمیتوانند دست از معامله کردن بکشند چرا که نمیتوانند یک لحظه در فکر بازار نباشند.
زمانی که یک معامله باز دارید باید مدتی بازار را به معنای واقعی کلمه، فراموش کنید. موثرترین راه برای انجام این کار این است که بیش از آنچه تحملش را ندارید، ریسک نکنید. اولین دلیلی که معاملهگران شروع به خیره شدن به نمودار میکنند و بسیار زیاد درگیر معاملات میشوند، این است که پول زیادی را در آن معامله در معرض ریسک قرار دادهاند.
۳- نتیجه آخرین معامله نباید روی معامله بعدی تأثیر بگذارد
درس بسیار مهم دیگری که معاملهگران اغلب تا سالها در دوران معاملهگری خود آن را یاد نمیگیرند یا درک نمیکنند این است که نتیجه آخرین معامله شما تأثیری بر معامله بعدی شما ندارد و نباید هم داشته باشد. به عبارت دیگر، هرگز نباید اجازه دهید آخرین معامله شما بر معامله بعدی شما تأثیر بگذارد.
هر معاملهای که انجام میدهید متفاوت و منحصر به فرد نسبت به معاملات قبلی است. به معنای واقعی کلمه هیچ دو سیگنال معاملاتی وجود ندارد که دقیقاً یکسان باشند. حتی اگر آنها یکسان به نظر برسند، جو بازار متفاوت خواهد بود، بنابراین یکسان نیستند. خیلی مهم است که این موضوع را درک کنید، زیرا معامله گران اغلب در مورد معامله بعدی خود بر اساس آخرین معامله یا معاملات گذشته خود فرضیاتی را در نظر میگیرند.
معاملات برنده و بازنده تصادفی هستند
نتایج استراتژیهای معاملاتی به طور تصادفی توزیع میشوند. این موضوع به این معنی است که اگر در یک سال ۱۰۰ معامله انجام دهید و مثلاً ۵۰ معامله سودده و ۵۰ معامله زیانده داشته باشید، الگوی آن سود و زیان کاملاً تصادفی است. شما میتوانید ۱۰ معامله زیانده پشت سر هم داشته باشید و پس از آن ۲ معامله سودده و بعد ۱۰ معامله زیانده دیگر و سپس ۲۰ معامله سودده داشته باشید. سوال این است که چگونه میخواهید چنین توزیع تصادفی سود و زیان را مدیریت کنید؟ اگر شما شبیه به اکثر معاملهگران هستید، اجازه خواهید داد که تاثیر بسیار منفی روی شما بگذارد. آیا می توانید ۲ زیان پشتسرهم را تحمل کنید؟ ۵ یا ۱۰ مورد متوالی را چطور؟ بیشتر مردم نمیتوانند و به همین دلیل است که اکثر آنها شکست میخورند. به طور کلی در نظر گرفتن نتایج مجموع معاملات برای یک معاملهگر میتواند بسیار سخت باشد، اما اگر میخواهید در بلندمدت موفق شوید، باید این کار را انجام دهید.
منظور از در نظر گرفتن مجموع معاملات به طور کلی این است که اجازه ندهید نتیجه یک معامله به تنهایی شما را منحرف کند. اگر اجازه دهید که تکتک معاملات روی شما تأثیر بگذارند، تمرکز بر نتیجه نهایی و آنچه برای موفقیت در بلندمدت را نیاز دارید، از دست خواهید داد.
بعد از یک سود بزرگ، بیشتر مراقب باشید
معاملهگران اغلب پس از یک معامله زیانده ، بیش از حد ترسیده و پس از یک معامله سودده ، بیش از حد اعتماد به نفس پیدا میکنند. در حالی که هیچکدام خوب نیستند، اما اعتماد به نفس کاذب بسیار خطرناکتر خواهد بود. وقتی بیش از حد اعتماد به نفس پیدا میکنید، در نهایت ریسکهای بزرگتری را در بازار متحمل میشوید و این بدیهی است که میتواند منجر به زیانهای بزرگتر شود، زیرا باعث میشود که مجموعهای از احساسات و اشتباهات معاملاتی آغاز شوند که میتواند به معنای واقعی کلمه حساب شما را در یک روز از بین ببرد. مهم است که پس از پایان معامله مدتی استراحت کنید، آرام شوید، فکر کنید و نفس بکشید. بازار فردا هم سر جای خودش خواهد بود، پس همیشه این را به خاطر داشته باشید. هرگز نباید احساس کنید که حتما باید یک معامله باز داشته باشید.
۴- با تلاش کمتر در واقع سود بیشتری میکنید
اکثر معاملهگران فقط به این دلیل که زیاد تلاش میکنند، شکست میخورند. آنها بیش از حد تحقیق و مطالعه میکنند، خیلی زیاد در مورد معاملات فکر کرده و یا نمودارها را رصد میکنند و به طور کلی بیش از حد درگیر معاملهگری میشوند.
درک قدرت دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن به عنوان یک معاملهگر، بسیار مهم است. بسیاری از اوقات، معامله نکردن سودآورترین کاری است که میتوانید انجام دهید! دلایل آن در زیر آورده شده است:
معاملهگری با فرکانس پایین
بدون شک این چیزی نیست که شما میخواهید بشنوید، اما گفتن آن کاملا ضروری است. هر ماه سیگنالهای معاملاتی خوبی در بازارها وجود ندارد. منظور این است که تعداد مشخصی سیگنال ورودی با احتمال موفقیت بالا، در هر هفته یا ماه وجود ندارد. این امر به این دلیل است که بیشتر حرکات قیمت در بازار فقط پارازیتهای بیمعنی و تصادفی هستند.
ماموریت شما به عنوان یک معاملهگر پرایس اکشن، این است که با یادگیری نحوه خواندن ردپای بازار یعنی حرکات قیمت، سیگنالهای معاملاتی خوب را از بد متمایز کنید. هنگامی که بر این امر مسلط شدید، به سرعت متوجه خواهید شد که معاملات مناسبی که ارزش ریسک کردن پول را دارند، نسبتاً نادر هستند. اما خبر خوب این است که برای کسب درآمد زیاد در بازارها، نیازی به زیاد معامله کردن ندارید.
طرز فکری شبیه به معاملهگران صندوقهای پوشش ریسک داشته باشید
معاملهگران صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) که میلیونها یا میلیاردها دلار سرمایه افراد را در اختیار دارند، دائماً به فکر معامله کردن نیستند. در عوض، آنها به دقت در حال بررسی دادههای قیمتی بازارهایی هستند که در آنها معامله میکنند تا بتواند الماس نتراشیده را پیدا کنند. آنها به دنبال معاملاتی با احتمال موفقیت بالا هستند که ارزش ریسک کردن سرمایه گرانبهای مشتریان خود را داشته باشند.
شما هم به عنوان یک معاملهگر، باید چنین طرز فکری داشته باشید. پولی که برای آن سخت کار کردهاید را در معرض ریسک بیمورد قرار ندهید. بنابراین، آن را با یک ستآپ معاملاتی که فکر میکنید «بد» نیست یا «گمان کنم خوب باشد»، هدر ندهید. منتظر ستآپهای معاملاتی باشید که در تایم فریمهای بالاتر مثل ۴ ساعته یا روزانه آنقدر واضح هستند که اگر از آنها استفاده نکنید، بعدا افسوس آنها را خواهید خورد.
همچنین، در مورد ستآپ معاملاتی خیلی زیاد فکر نکنید. اغلب، معاملهگران بر این باورند که ستآپ معاملاتی مناسب برای انجام معاملات را پیدا نمیکنند. ما تمایل داریم که شروع به فکر کردن کنیم و به خودمان بگوییم “این معامله بهتر از آنی به نظر میرسد که واقعیت داشته باشد” و بنابراین به معاملات با احتمال موفقیت کمتر بسنده میکنیم که فقط احساس خوبی نسبت به آنها داریم، چرا که ساعتها وقت صرف جستجو در اینترنت کردهایم تا اخباری را پیدا کنیم که با نظر ما همسو باشد.
بعد از ۱۸ سال تجربه معاملهگری به این نتیجه رسیدهام که بهترین معاملات تقریباً همیشه واضحترین آنها هستند!
۵- قبل از اینکه وارد معامله شوید، بدانید کجا باید از آن خارج شوید!
هنگام معامله در بازارها، هیچ رئیس یا شخصیتی وجود ندارد که به شما بگوید چه کاری انجام دهید. از این رو، شما باید قوانینی را برای خودتان تعیین کنید. شما باید منضبط باشید و خود را مسئول بدانید. اینها دلایل شکست اکثر معاملهگران است. اکثر مردم که به حال خود رها شدهاند، برای انجام این کارها به اندازه کافی منضبط یا خویشتندار نیستند.
یکی از مولفههای حیاتی فرآیند معاملهگری، تعیین محل خروج از معامله قبل از کلیک کردن روی دکمه خرید یا فروش است. این درسی بزرگ است که چندین سال طول کشید تا آن را آموختم. اما شما اجازه ندهید که چند سال طول بکشد تا این درس را یاد بگیرید!
خروج از معامله بسیار سختتر از ورود به آن است!
تنها راهی که خواهید توانست بهعنوان یک معاملهگر کسب درآمد کنید این است که تا حد امکان خود را از روند خروج از معامله حذف کنید. خروج از معامله مرحلهای است که اکثر معاملهگران همه چیز را خراب میکنند. اما یکی از مواردی که در مورد خروج از معامله باید حتما رعایت کنید این است که استراتژی خروج از معامله تا جای ممکن ساده باشد. در ادامه متوجه میشوید که چرا یک استراتژی ساده بهتر از هر استراتژی دیگری است.
اکثر معاملهگران بنا به دلایل احساسی از معاملات خود خارج میشوند. انجام این کار، معمولاً منجر به یک سود بسیار کوچک یا یک زیان بزرگ میشود. به ندرت بسیاری از معاملهگران زمانی که معامله به نفع آنها باشد، از آن خارج میشوند. اما چرا؟ به دلیل پیروی از احساسات. وقتی در سود بالایی هستید، تنها چیزی که میتوانید به آن فکر کنید، «دلایلی» هستند برای اینکه به خود ثابت کنید معامله سودده شما جای رشد بیشتری دارد. در این حالت به ذهنتان خطور نمیکند که طمع کردهاید یا اینکه بهترین زمان برای خروج زمانی است که در سود زیادی هستید و این دقیقاً طرز فکر یک قمارباز است.
به عنوان یک معاملهگر باید راهی پیدا کنید تا زمانی که معاملهای به نفع شما است، از آن خارج شوید، نه زمانی که در حال ضرر هستید و یا قیمت در شرف حرکت در خلاف معامله شما است. تنها راه ممکن برای خروج مناسب از معامله، داشتن یک استراتژی سختگیرانه است که همانند دین و مذهب، کاملا از آن پیروی میکنید. اگر بخواهید در لحظه تصمیم بگیرید که از معامله خارج بشوید، آنوقت بستن معامله بر اساس نظر شما در آن لحظه است که معمولاً به کسب سود مناسب ختم نمیشود.
۶- هر چه کمتر در بازار حضور داشته باشید، بهتر است
یکی از مهمترین درسهایی که در طول ۱۸ سال معاملهگری در بازارها آموختهام این است که معامله بیش از حد راهی سریع برای از دست دادن کل پولتان است. اکثر معاملهگران وارد بازار میشوند و به محض اینکه در اولین حساب تجاری خود پول واریز میکنند، انگار که وارد «مسابقه» شدهاند، بیش از حد معامله میکنند و فکر نمیکنند که بعداً با عواقب آن باید روبرو شوند. یادگیری این موضوع بسیار دشوار است و اکثر معاملهگران در واقع آن را تنها زمانی یاد میگیرند که مقدار زیادی از حساب سرمایه خود را از دست میدهند. واقعیت این است که اگر یاد نگیرید کم معامله کنید، با سرعت زیادی پول خود را از دست خواهید داد.
از تایم فریم روزانه زیاد استفاده کنید
یکی از دلایل تاکید بر تایم فریمهای بالاتر این است که آنها مانند یک “فیلتر” در مقابل پارازیتهای بازار عمل میکنند و اگر استراتژی معاملاتی خود را به طور کامل و دقیق دنبال میکنید، طبیعتاً فقط با تمرکز بر روی تایم فریمهای بزرگتر، کمتر معامله خواهید کرد.
به نظر من، نمودار روزانه واقعاً کلید موفقیت در تحلیل تکنیکال است. قبل از هر چیز یاد بگیرید که در نمودار روزانه معامله کنید و کل استراتژی معاملاتی خود را حول آن متمرکز کنید، بدین صورت از همان ابتدا متوجه خواهید شد که سالها جلوتر از انبوه معاملهگرانی خواهید بود که کل پول خود را تنها با معامله کردن در تایم فریمهای کوچکتر دور میریزند.
۷- آیا میتوانید شبها آسوده بخوابید؟
میتوانید میلیونها استراتژی مختلف برای مدیریت ریسک در اینترنت پیدا کنید؛ اما اکثر آنها یا کار نمیکنند، یا غیرمنطقی بوده و یا بیش از حد پیچیده هستند. در تمام سالهای معاملهگریام، راهی بهتر از «تست خواب» برای ارزیابی مدیریت ریسک پیدا نکردم.
مهمترین معیار ریسک برای یک معاملهگر، مقدار ریسک دلار در هر معامله (یا هر ارزی که حساب شما در آن باشد) است. به این معنی که شما چند دلار در هر معامله در معرض ریسک قرار میدهید؟ اگر مقدار آن را نمیدانید، پس از همین الان شکست خوردهاید.
مدیریت پول با تست خواب
بهترین راه برای آزمایش اینکه آیا در هر معامله پول زیادی را در معرض ریسک قرار دادهاید یا نه، این است که بفهمید چقدر درگیر آن معامله هستید. به عبارت دیگر آیا حتی زمانی که از نمودار دور هستید، به آن معامله فکر میکنید؟ آیا در رختخواب دراز کشیدهاید و به میزان پولی که ریسک کردهاید، فکر میکنید؟ آیا شبها از خواب بیدار میشوید و به سراغ لپ تاپ خود میروید تا نمودار قیمت را بررسی کنید؟ یا بدتر از آن، در رختخواب دراز کشیدهاید و نمودار را از طریق موبایل خود چک میکنید؟
اگر هر یک یا همه موارد بالا را انجام میدهید، مشکل شما جدی است و باید در اسرع وقت آن را برطرف کنید.
تنها راه شما برای ماندن در بازار به اندازهای که از حرکات بزرگ در بازار کسب درآمد کنید، این است که مطمئن شوید پول زیادی را در هر معامله در معرض ریسک قرار نمیدهید.
اگر متوجه شدید که بیش از حد نگران معاملات هستید و به همین دلیل است که نمیتوانید بخوابید، بنابراین باید ریسک آنها را کم کنید. حجم معاملات خود را کاهش داده و این کار را تا جایی ادامه دهید که بتوانید با اطمینان نمودار قیمت را ببندید و دیگر نگران آن نباشید. در این مورد به من اعتماد کنید، این کار جواب میدهد و به شما کمک میکند از بسیاری از اشتباهات معاملهگری دیگر که در نتیجه ریسک بیش از حد ممکن است مرتکب شوید، جلوگیری کنید.
۸- قبل از شروع معاملهگری با پول واقعی، بدانید که چه کار دارید میکنید!
این مورد ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما بسیاری از معاملهگران بدون اینکه حتی بدانند چگونه باید از پلتفرم معاملاتی استفاده کنند و یا استراتژی معاملاتی داشته باشند، شروع به معاملهگری با پول واقعی میکنند. آنها عملا در حال قمار کردن هستند. مانند آنها رفتار نکنید.
بر استراتژی معاملاتی خود مسلط شوید
من احساس میکنم این نکته بسیار روشن است، اما بسیاری از معاملهگران از چنین چیزی غافل میشوند. شما نمیتوانید بدون تسلط بر استراتژی معاملاتی خود، معامله با پول واقعی را شروع کنید. انجام این کار مانند تلاش برای پرواز با یک هواپیمای تجاری بدون داشتن هیچگونه آموزش است، با این امید که سقوط نکنید. چنین چیزی محال ممکن است.
شخصا توصیه میکنم که استراتژیهای پرایس اکشن را بیاموزید و از آنها برای معامله کردن استفاده کنید، اما مهمتر از آن برای شما این است که مطمئن شوید از هر استراتژی که استفاده میکنید، هم به آن متعهد هستید و هم قبل از شروع به کار بر آن تسلط دارید. گیج و سرگردان نباشید. سعی نکنید دستهای از روشهای معاملاتی مختلف را ترکیب کنید، زیرا این روش بیهوده است.
بر مدیریت پول خود تسلط پیدا کنید
همانطور که قبلا به آن اشاره شد، برای ایجاد شانس موفقیت بلندمدت در معاملهگری، باید بتوانید که مدیریت ریسک مناسبی داشته باشید. بنابراین، ابتدا باید مشخص کنید که قصد ریسک چه مقدار از حساب سرمایه خود را دارید و از آن مقدار بیشتر خطر نکنید تا زمانی که به طور مستمر شاهد موفقیت خود باشید.
ابتدا با حساب دمو معامله کنید
هر دو مورد مطرح شده در بالا؛ یعنی تسلط بر استراتژی معاملاتی و مدیریت پول مهارتهایی هستند که برای ۲ تا ۴ ماه قبل از شروع معامله با پول واقعی، ابتدا باید در حساب دمو مورد آزمون قرار بگیرند. قبل از اینکه شروع به ریسک کردن پول واقعی بر روی پلتفرم معاملاتی بکنید، باید مکانیزم کار با آن را به طور کامل یاد بگیرید، در غیر این صورت فقط به خاطر انجام اشتباهات پیشپا افتاده مانند وارد کردن حجم معامله اشتباه، ممکن است پول خود را از دست بدهید.
۹- آیا بر احساسات خود کنترل دارید؟
در صورتی که مجبور بودم فقط یک توصیه معاملاتی داشته باشم، به مهمترین درسی که در این ۱۸ سال معاملهگری آموختهام، اشاره میکردم. اگر میخواهید بر بازارها تسلط داشته باشید، باید اول به خودتان مسلط شوید.
تا زمانی که بر ضعفهای ذهنی و عاطفی که دارید غلبه نکنید (همه ما برخی از آنها را داریم)، هرگز به عنوان یک معاملهگر، سود مستمر به دست نخواهید آورد. موفقیت در معاملهگری بیشتر نتیجه رفتن به یک سفر شخصی و پیروزی بر دامها و دشمنان ذهنی شما است تا روش معاملاتی که استفاده میکنید. اکثر معاملهگران زمانی این واقعیت را درک میکنند که خیلی دیر شده است.
ابتدا نفس خود را کنار بگذارید
نفس خود را کنار بگذارید، در غیر این صورت هربار که وارد بازار میشوید، شما را نابود خواهد کرد. اعتماد به نفس یک خصوصیت عالی در زندگی و در معاملهگری به شمار میرود، اما مرز بسیار باریکی بین «اعتماد به نفس» و «اعتماد به نفس بیش از حد» وجود دارد و این مرزی است که به معنای واقعی کلمه عبور از آن برای شما گران تمام خواهد شد. اعتماد به نفس بیش از حد، حتی بزرگترین معاملهگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را به سمت معاملاتی سوق میدهد که احتمالاً نباید انجام بدهند. یک معاملهگر معمولا پس از انجام چند معامله سودده، بیش از حد اعتماد به نفس پیدا کرده و مغرور میشود، زیرا احساس میکند که یک قدرت معاملاتی مخفی دارد. چنین شرایطی در امر معاملهگری، بسیار خطرناک است.
یک فرد منضبط، یک معاملهگر خوب است
انضباط شخصی در رابطه با معاملهگری به چه معنایی است؟ ما در مورد “انضباط” زیاد صحبت کردهایم، اما یک معاملهگر منضبط، چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ فرض کنید که از یک معامله بسیار سودآور خارج شدهاید، احساس خوبی دارید، احساس فوق العادهای دارید. کاری که بعداً از این انجام میدهید، نشان دهنده آن است که آیا به اندازه کافی نظم و انضباط دارید که به کسب درآمد ادامه دهید یا خیر.
یک معاملهگر منضبط در این مرحله هیچ کار غیرعادی انجام نخواهد داد. او طبق استراتژی معاملاتی خود معامله خواهد کرد. در واقع به احتمال زیاد کامپیوتر خود را خاموش میکند و فردا که احساس سرخوشی از برنده شدن فروکش کرد، به بازار برمی گردد. شما باید مواردی از این دست را در برنامه معاملاتی خود قرار دهید. به عنوان مثال، شما باید یک بخش به نام «بعد از یک معامله برنده چه باید کرد؟» در برنامه معاملاتی خود داشته باشید که در آن نحوه دور ماندن از بازار به مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت پس از یک معامله سودده را توضیح داده باشید.
یک معاملهگر بیانضباط، پس از بستن یک معامله سودده، بلافاصله به بازار بازگشته و در همان روز دوباره وارد یک معامله دیگر میشود. این کار تقریبا همیشه یک اشتباه است. به ندرت پیش میآید که بلافاصله پس از خروج از یک معامله سودده بزرگ، یک سیگنال معاملاتی با احتمال موفقیت بالا در انتظار شما باشد.
۱۰- همپوشانی و اهمیت آن
مهمترین درسی که در طول ۱۸ سال حضورم در بازارهای مالی آموختهام این است که هر چه نقطه ورود به یک معامله همپوشانی (Confluence) بیشتری داشته باشد، احتمال موفقیت آن بیشتر است. همپوشانی در معاملات یعنی در هنگام ورود به یک معامله در نقطه ورود، چندین فاکتور با یکدیگر تلاقی دارند و یکدیگر را حمایت میکنند.
به طور معمول در نمودار، همپوشانی به شکل سیگنالی واضح همراه با یک سطح کلیدی و در جهت روند اصلی بازار به نظر میرسد. من به این می گویم T.L.S؛ روند (Trend)، سطح (Level) و سیگنال (Signal). در حالت ایدهآل، باید هر ۳ را در یک زمان داشته باشید، اما میتوانید تنها با داشتن ۲ مورد نیز وارد معامله بشوید.
یک «سیستم» برای ورود به معامله
بسیاری از معاملهگران میخواهند سیستمهای معاملاتی مکانیکی با قوانین سختگیرانه را دنبال کنند تا احتمال خطای انسانی را از بین ببرند. من به طور کلی طرفدار سیستمهای تجاری مکانیکی و سفت و سخت مانند ربات معاملهگر نیستم، اما روش T.L.S. میتواند شکلی از مکانیکی معامله کردن برای معاملهگران سبک پرایس اکشن باشد.
شما کافی است در برنامه معاملاتی خود بنویسید که هر معاملهای که انجام میدهید باید ابتدا دارای روند، سطح و سیگنال موافق باشد، در غیر این صورت وارد آن معامله نمیشوید. این قبیل از مقررات برای ایجاد اعتماد به نفس و نظم و انضباط در معاملهگران مبتدی، بسیار مفید هستند. توصیه میکنم اگر تازهکار هستید یا هنوز در معاملات خود مشکل دارید، این روش را امتحان کنید.
در خاتمه
همانطور که میبینید، من میتوانم به اندازه گنجایش یک کتابخانه کامل در مورد همه چیزهایی که از ۱۸ سال معاملهگری در بازارها آموختهام، بنویسم. با این حال هر شروعی، پایانی دارد و به همین دلیل میخواهم درس امروز را با بینش زیر که از دوران حضورم در میدان نبرد بازارهای مالی آموختهام، به پایان برسانم:
بهترین معاملهگران، متواضع و روشن فکر هستند. آنها میدانند که در هر معامله ممکن است ضرر کنند و بر این اساس معامله میکنند. معاملهگران زمانی شروع به ضرر کردن میکنند که به این باور میرسند که چیزی را «قطعاً» در بازار میدانند و یا رفتهرفته بیدقت و بیانضباط میشوند.
معاملهگری در حین اینکه میتواند بهترین راه برای کسب درآمد باشد، اما مثل یک شمشیر دولبه عمل میکند. یک لبه شمشیر به این صورت است که شما به عنوان یک معاملهگر میتوانید در خانه معامله کنید، رئیس خودتان هستید، پتانسیل کسب سود نامحدود را دارید، مانع خاصی برای ورود به معاملهگری جلوی راحتان قرار ندارد و نیازی نیست هزینه زیادی بکنید. اما لبه دیگر شمشیر این است که اگر آن را به حال خود رها کنید، میتواند سریعترین راه برای از دست دادن کل پولتان باشد. همیشه به یاد داشته باشید که کنترل احساسات شما در دست خودتان است و این قدرت واقعی شما در بازار و تنها شانسی است که در این بازی برای شکست دادن حریفان خود دارید. تسلط بر نفس چیزی است که یا از مربیان میآموزید یا خودتان به شکلی سخت و پرهزینه یاد خواهید گرفت. در نهایت با گذر زمان، بازار هر درسی را که باید بدانید به شما میآموزد، اما ابتدا از خود این سوال را بپرسید: «آیا من پول و قدرت ذهنی کافی دارم که آنقدر ادامه بدهم تا معاملهگری را از راه سخت یاد بگیرم؟»
بسیارعالی
واقعا عالی بود و حقایق گفته شد
سلام ، سه ساله فقط تو حساب دمو آموزش دیدم شاید کم تر کسی باشه بتونه تحمل کنه سه سال توی دمو معامله کنه ،تمام گفته های نایل فولر رو تجربه کردم،خدا روشکر الان تونستتم راهم رو تو بازر پیدا کنم و برآیند مثبتی داشته باشم.،توصیه به دوستان تازه وارد بدون امورش و کار تو حساب دمو وارد بازار اصلی نشید چون هزینه سنگینی براتون داره
عالی بود عالی
بسیار عالی
سلام وقت بخیر ممنون از شما بابت مطالب آموزنده ای که خیلی مفید هستند برای ما از تجربیات خودتان نقل قول میکنید سپاسگزارم
متن بسیار عالی بود
بی نظیر بود مطالب
من بعداز مدت ها ب سود پایدار رسیدم و دونه ب دونه مطالب بهشون پی بردم
بسیار عالی
بسیار اموزنده بود و بیشتر مشکلاتی که من دچارش هستم بیان شده وسعی میکنم که اشتباه ها رو تکرار نکنم.
درود و سلام ، اولا متشکرم از مطالب و نکات آموزنده و ارزشمند شما که اراه کردین و استفاده نمودم ، دوما سوال بنده در مورد شرایط فعلی که در فضای نیت آمده ، باخرید و نصب vpn و vps مشکل پیدا کردم مدت زیاد است وارد بازار نشدم و نمیدنم چه بر سر سرمایه بنده آمده؟
سلام از کجا باید شروع کنم
حتما قبل از دیپوزیت تو اکانت بروکرت آموزش ببین. آموزش از همه چیز مهم تره. حتی از سرمایه هم مهم تره.