اروپاییها در ۲۷ کشور در ماه ژوئن به پای صندوقهای رای میروند تا یکی از تاثیرگذارترین انتخاباتها طی سالهای اخیر را برگزار کنند. حدود ۳۷۳ میلیون رایدهنده از فنلاند در شمالیترین نقطه اروپا تا قبرس در جنوبیترین نقطه، از ایرلند در غرب و بلغارستان در شرق واجد شرایط رای دادن هستند. اما چرا این انتخابات تا این حد اهمیت دارد؟
نحوه چینش نمایندگان اتحادیه اروپا در این مجلس مسیر اتحادیه اروپا را برای پنج سال آینده در مورد تغییرات اقلیمی، مهاجرت، ادغام بیشتر یا ملیگرایی، مواجهه با اوکراین و سایر موضوعات ژئوپلیتیک اروپا مشخص میکند.
پارلمان اروپا طی این پنج سال قوانینی را تصویب میکند که بر زندگی شهروندان اتحادیه اروپا و جهان تاثیر میگذارد و وظیفه تایید بودجه سالانه نزدیک به ۲۰۰ میلیارد یورویی را دارد. در این مقاله قصد داریم به سیستم انتخاباتی اتحادیه اروپا بپردازیم و ببینیم که این سیستم چگونه کار میکند. همچنین پس از آن به تحلیل و بررسی نتایج احتمالی موفقیت هریک از احزاب و گروهها در انتخابات پیش رو بپردازیم و تاثیر آن را بر روی ارز یورو و اقتصاد اتحادیه اروپا بررسی کنیم.
پارلمان اروپا چگونه کار میکند؟
پارلمان اروپا یا EP یکی از نهادهای قانونگذاری اتحادیه اروپا و یکی از هفت نهاد تاثیرگذار آن است. این پارلمان از ۷۰۵ نماینده تشکیل شده است که در انتخابات سال ۲۰۲۴ به ۷۲۰ نماینده افزایش مییابد. از این منظر، پارلمان اروپا پس از هند بزرگترین نهاد دموکراتیک جهان محسوب میشود.
این پارلمان از سال ۱۹۷۹ هر پنج سال یکبار توسط شهروندان اتحادیه اروپا و از طریق رایگیری عمومی اعضای خود را مشخص میکند. مشارکت در این انتخابات به خاطر گسترده بودن آن نسبتا پایین است. از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۱۹، مشارکت در این انتخابات همواره زیر ۵۰ درصد بوده است. سن رای دادن در همه کشورهای اتحادیه اروپا ۱۸ سال است، تنها استثنائات کشورهای مالت، بلژیک، اتریش و آلمان است که در آن سن رای دادن ۱۶ سال است و در یونان نیز سن رایدهی ۱۷ سال تعیین شده است.
دوره مستر کلاس طلا
جامعترین دوره آموزشی طلا
این دوره در مجموعه یوتوفارکس تهیه شده و نتیجه سالها تجربه در حوزه معاملهگری طلا و فارکس است. این دوره توسط مجموعهای از معاملهگران حرفهای یوتوفارکس تهیه شده است. با خرید این دوره از تجربه چندین معاملهگر بهرهمند خواهید شد.
تمام قوانینی که در اتحادیه اروپا تصویب میشود، باید به تایید پارلمان اروپا برسد. اما پارلمان اروپا حق شروع رسمی رویه قانونگذاری را ندارد. این کار توسط کمیسیون اروپا انجام میشود و پارلمان اروپا (در کنار شورای اتحادیه اروپا) حق تایید یا عدم تایید قوانین را دارند. البته پارلمان و شورا میتوانند پیشنهاد قوانین خاصی را به کمیسیون ارائه کنند.
کمیسیون اروپا، بازوی اجرایی پارلمان است و مستقیما به پارلمان پاسخگو است. همچنین میتواند پیشنهاد شورا برای نامزدهای کمیسیون را تایید یا رد کند. در کنار آن قدرت انتصاب کمیسیون را نیز در اختیار دارد و اگر تشخیص دهد که کمیسیون فعلی توانایی اجرای ماموریتهای محوله را ندارد، میتواند کمیسیون را مجبور به استعفا کند و شورا باید افراد جدیدی را برای عضویت در کمیسیون معرفی کند.
اتحادیه اروپا، یک نهاد چند حزبی است که هفت حزب بزرگ آن عبارتاند از: حزب مردم اروپا یا EPP که در حال حاضر ۱۷۶ کرسی را در اختیار دارند. پس از آن حزب اتحاد مترقی سوسیالیستها و دموکراتها یا S&D است که ۱۳۹ کرسی را در اختیار دارند. سپس حزب تجدید اروپا یا RENEW است که در حال حاضر ۱۰۲ کرسی را در اختیار دارند. پس از آن ائتلاف سبزها/اتحاد آزاد اروپا است که در حال حاضر ۷۲ کرسی را نمایندگی میکنند. سپس حزب محافظهکاران و اصلاحطلبان اروپا است که ۶۹ کرسی را اشغال کردهاند. حزب هویت و دموکراسی ۴۹ و حزب چپها نیز ۳۷ کرسی را از آن خود کردهاند. ۶۱ نماینده نیز یا در احزاب غیررسمی یا به صورت مستقل در پارلمان حضور دارند.
همانطور که گفته شد، پارلمان اروپا حق ابتکار ندارد و تنها میتواند از کمیسیون بخواهد تا پیشنویس قانون را آماده کرده و برای رایگیری به پارلمان ارائه دهد. همچنین پارلمان میتواند به صورت غیرمستقیم بر سیاست خارجی تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال پارلمان باید تمام کمکهای مالی توسعهای به کشورهای خارجی را تصویب کند. یکی از این کمکها، کمک به عراق برای بازسازی پس از جنگ بود و دیگری مشوق برای توقف برنامه هستهای ایران. با این حال پارلمان حق وتوی معاهدات خارجی کشورهای عضو را ندارد اگرچه توانایی رای غیرالزامآور دارد.
رویه قانونگذاری که به آن «روال قانونگذاری معمولی» گفته میشود به این صورت است که ابتدا کمیسیون پیشنهادی را به صورت پیشنویس قانون به پارلمان و شورا ارائه میکند. این پیشنویس تنها در صورتی میتواند به قانون تبدیل شود که هر دو نهاد بر روی آن توافق کنند. این کار از طریق قرائتهای متوالی (حداکثر تا سه بار) انجام میشود. در اولین قرائت، پارلمان اصلاحاتی را به شورا میفرستد و از شورا میپرسد که آیا میتواند متن را با این اصلاحات تصویب کند یا خیر؟ در صورتی که شورا با اصلاحات موافقت نکند، «مواضع مشترک» در پیشنویس را به پارلمان باز میگرداند. در اینجا پارلمان مواضع مشترک را به رای میگذارد. اگر این مواضع با اکثریت مطلق پارلمان پذیرفته شود، قانون تصویب میشود. همچنین اگر اکثریت مطلق پارلمان با آن مخالف باشند، طرح شکست میخورد. در صورتی که رد یا قبول پیشنویس به صورت مطلق نباشد، ممکن است اصلاحات بعدی دوباره به شورا بازگردد. اگر شورا این اصلاحات را تایید نکند «کمیته مصالحه» تشکیل میشود که در آن به تعداد مساوی اعضای شورا و پارلمان حضور دارند. هنگامی که موضوع در کمیته مصالحه مطرح و طرح به تایید رسید، پارلمان با اکثریت ساده نیز میتواند قانون را تصویب کند.
در عمل، اکثر قوانین در مرحله اول قرائت پس از اعلام موضع اولیه پارلمان و شورا به تصویب میرسد. در کنار رویههای قانونی معمولی، رویههای قانونی ویژهای نیز وجود دارد که شامل موضوعاتی مانند عدالت و امور داخلی، بودجه و مالیه و جنبههای خاصی از حوزههای سیاست مانند سیاستهای زیست محیطی است. در این زمینهها شورا یا پارلمان پس از مشورت با طرف مقابل (یا با موافقت آن) به تنهایی تصمیم میگیرند و نیازی به قرائتهای متوالی نیست.
قوانین در اتحادیه اروپا نیز انواع مختلفی دارد. قویترین قانون، مقررات یا regulation است. این قوانین مستقیما و در تمامیت آن قابل اجرا است و تمام کشورهای عضو باید آن را بی کم و کاست اجرا کنند. سپس دستورالعملها یا directives هستند که کشورهای عضو را ملزم به رسیدن به اهداف خاصی میکنند. به عنوان مثال ممکن است اتحادیه اروپا برخی کشورها را ملزم به رسیدن به هدف خاصی در تولید کربن کنند. کشورها با استفاده از قوانین خود باید این دستورالعملها را پیادهسازی کنند. پس از آن تصمیمات یا decision هستند که در آن برای افراد یا گروههایی خاصی قوانینی اعمال میشود و در نهایت توصیهها هستند که صرفا اعلامیه است و الزامآور نیستند.
در مورد تصویب بودجه، پارلمان و شورا به طور همزمان و طبق رویه قانونگذاری عادی بودجه را تصویب میکنند. اگر اختلافی بین شورا و پارلمان وجود داشته باشد، متن بودجه به کمیته مصالحه برده میشود و در نهایت اگر باز هم طرفین نتوانند سازش کنند، پارلمان میتواند با اکثریت سه پنجم به طور قطعی بودجه را تصویب کند.
کمیسیون اروپا بازوی اجرایی پارلمان است. رئیس کمیسیون توسط شورای اروپا انتخاب و توسط پارلمان اروپا به رای گذاشته میشود. سپس رئیس کمیسیون اعضای آن را پیشنهاد میدهد. هر یک از کمیسیونرها در جلسه استماع کمیته پارلمانی شرکت کرده و پیشنهادات و نظرات خود را ارائه میکنند. در نهایت پارلمان باید به کلیت کمیسیون رای موافق یا مخالف بدهد. پارلمان قدرت این را دارد که کمیسیون را با دو سوم آرا خلع کند اما در عمل هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است. اگرچه هنگامی که در سال ۱۹۹۹ ژاک سانتر، رئیس کمیسیون اروپا تهدید به خلع توسط پارلمان شد، به میل خود استعفا کرد و کمیسیون تعلیق شد.
همچنین علیرغم فشارهای دولتهای ملی بر نمایندگان خود در پارلمان اروپا برای رای دهی بر اساس خطوط ملی، عموما اعضای پارلمان بر اساس خطوط حزبی رای میدهند. این مساله انسجام پارلمان و قدرت آن را افزایش داده است.
همانطور که گفته شد، پارلمان اروپا در حال حاضر از ۷۰۵ عضو تشکیل شده است که چینش ملی آنها به این صورت است. ۹۶ نفر آلمانی، ۷۹ نفر فرانسوی، ۷۶ نفر ایتالیایی، ۵۹ نفر اسپانیایی، ۵۲ نفر لهستانی، ۳۳ نفر رومانیایی، ۲۹ نفر هلندی، ۲۱ نفر بلژیکی، ۲۱ نفر چکیایی، یونانی، مجارستانی، پرتغالی، سوئدی، ۱۹ نفر اتریشی، ۱۷ نفر بلغار، ۱۴ نفر دانمارکی و اسلوکیایی، ۱۳ نفر ایرلندی، ۱۲ نفر کروات، ۱۱ نفر لیتوانیایی، ۸ نفر لتونیایی و اسلوونیایی، ۷ نفر استونیایی، ۶ نفر قبرسی، لوکزامبورگی و مالتی.
از بین این اعضا حدود ۴۰ درصد زن هستند. انتخابات اتحادیه اروپا هر پنج سال یکبار انجام میشود. بر اساس معاهده لیسبون، کرسیها به صورت جمعیتی اختصاص داده میشود و حداکثر اعضایی که پارلمان اروپا میتواند در بر بگیرد، ۷۵۱ عضو تعیین شده است. تا سال ۲۰۱۴، آلمان با نزدیک به ۸۱ میلیون نفر جمعیت ۹۶ کرسی در اختیار داشت که به معنای یک کرسی به ازای هر ۸۴۳ هزار نفر است در حالی که مالت با ۰.۴ میلیون نفر جمعیت ۶ کرسی در اختیار دارد که به معنای یک کرسی برای هر ۷۰ هزار نفر است. در نتیجه تاثیرگذاری شهروندان مالت ۱۰ برابر شهروندان آلمانی است.
چهار کشور بلژیک، ایرلند، ایتالیا و لهستان به حوزههای انتخابیه خاص تقسیم شدهاند و از هر حوزه تعداد مشخصی نماینده به پارلمان میروند دلیل این امر، تفاوت بسیار زیاد رای دهندگان در حوزههای انتخابیه مختلف است.
احزاب و گروهها در پارلمان اروپا
به طور کلی، در پارلمان اروپا، اعضا بر اساس ایدئولوژیهای حزبی دسته بندی میشوند نه بر اساس ملیت آنها. اگرچه انتخابات عموما به صورت ملی انجام میشود. برای آنکه یک گروه یا حزب در پارلمان اروپا به رسمیت شناخته شود، باید تعداد اعضای آن حداقل ۲۳ نفر باشد و حداقل از یک چهارم کشورهای عضو (در حال حاضر هفت کشور) نماینده داشته باشد. در ادامه به بررسی احزاب اتحادیه اروپا میپردازیم.
حزب مردم اروپا (EPP)
حزب راست میانه، بزرگترین گروه در پارلمان اروپا است که تحت سلطه دموکرات های مسیحی آلمان است و لهستانیها و رومانیاییها نیز در آن حضور فعال دارند. این گروه در پنج سال گذشته با ائتلافی که با سوسیالیستها و لیبرالهای تجدید اروپا ایجاد کردند، توانستند سیاستهای زیستمحیطی را در اروپا پیش ببرند اما در حال حاضر به خاطر بدبینی مردم اروپا نسبت به سیاستهای سبز، تحت فشار هستند.
اتحاد مترقی سوسیالیست ها و دموکرات ها (S&D)
این گروه که چپ میانه است، دومین حزب بزرگ در پارلمان است و بزرگترین بلوک آن را نمایندگان سوسیالیست کارگری پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا تشکیل میدهند. این حزب در اواخر سال ۲۰۲۲ و پس از دستگیری برخی از اعضای پارلمان اروپا، کانون رسوایی لابیهای قطری قرار گرفت. در آن زمان برخی از اعضای پارلمان اروپا متهم شدند که با دریافت رشوه از قطریها، زمینه ساز میزبانی این کشور برای جام جهانی شدند. در مانیفست حزب اعلام شده است که اولویت آن مبارزه با بیکاری و عادلانهتر کردن جوامع اروپایی است.
تجدید اروپا (Renew)
حزب تجدید اروپا که در ائتلاف حکومتی تحت سلطه حزب رنسانس امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه است، سومین حزب بزرگ در اروپا است. انتظار میرود در صورت شکست حزب مکرون از مارین لوپن، افراطی راست گرای فرانسوی، حزب تجدید اروپا نیز با مشکلاتی در اتحادیه مواجه شود. حزب تجدید اروپا یک حزب با ارزشهای دموکراتیک اروپایی است که طرفدار سرسخت ادامه حیات پارلمان اروپا به عنوان بزرگترین منبع دموکراسی در این منطقه است.
حزب سبز اروپا/ اتحاد آزاد اروپا (Greens–EFA)
این ائتلاف به طور عمده تحت سلطه حزب سبز آلمان است. با این حال، بسیار بعید است که بتواند در انتخابات پیش رو موفقیتی کسب کند. در حال حاضر پیشبینی میشود این ائتلاف کرسیهای زیادی را در انتخابات ۲۰۲۴ از دست بدهد چرا که رای دهندگان به وضوح هزینههای گذار سبز را میبینند. با این همه این حزب معتقد است که پنج سال آینده برای تحول سبز اقتصاد اروپا بسیار مهم است.
حزب محافظهکاران و اصلاحطلبان اروپا (ECR)
یکی از بزرگترین جناحهای راست تندرو که در میان احزاب اتحادیه اروپا به چشم میخورد این حزب است. این حزب زمانی محل اصلی محافظهکاران در بریتانیا بود و اکنون تحت سلطه حزب عدالت و قانون لهستان قرار گرفته است. همچنین حزب برادران ایتالیا به رهبری جورجیا ملونی نیز احتمالا پس از انتخابات پیش رو به یکی از بازیگران اصلی این حزب تبدیل میشود. ملونی دیدگاهی بسیار افراطی در مورد مهاجران دارد و معتقد است که اتحادیه اروپا بیش از حد در مورد مهاجران خاورمیانهای مماشات به خرج داده است. احتمالا در پنج سال آینده این حزب نقش بزرگی در پارلمان ایفا خواهد کرد.
حزب هویت و دموکراسی (ID Party)
این حزب نیز یک حزب راست تندرو است که پیشبینی میشود یکی از بزرگترین برندگان این انتخابات باشد. این حزب عمدتا تحت کنترل حزب RN فرانسه به رهبری مارین لوپن است. دلیل موفقیت احتمالی این حزب افزایش هزینههای زندگی و بحران انرژی است که رای دهندگان را از احزاب میانهرو ناامید کرده است.
با این حال این حزب اخیرا از ائتلاف با حزب آلترناتیو برای آلمان خارج شده است چرا که نامزد اصلی حزب آلمانی که دستیارش به جاسوسی برای چین متهم شده است گفت که «همه افسران اس اس نازی جنایتکار نبودند». اما این تنها موضعگیری افراطی این حزب نبوده است. این حزب معتقد است که غرب باید از تسلیح اوکراین دست بکشد تا جنگ به کل اروپا کشیده نشود.
چپ در پارلمان اروپا – (GUE-NGL)
این حزب از سه حزب چپ کشورهای آلمان، اسپانیا و فرانسه تشکیل شده است و هدف آن افزایش حقوق کارگران، عدالت اقتصادی، برابر زنان و اقلیتها و کمک به کشورهای فقیر است. جدایی چپ آلمان توسط ساهرا واگنگشت، منجر به عدم اطمینان به چشمانداز موفقیت این حزب شده است.
انتخابات سال ۲۰۲۴ پارلمان اروپا: در محاصره افراطیها
انتخابات اتحادیه اروپا در روز پنجشنبه ۶ ژوئن در هلند آغاز خواهد شد. پس از آن ایرلند و مالت در روز جمعه ۷ ژوئن به پای صندوقهای رای خواهند رفت. لتونی و اسلواکی در روز شنبه هشت ژوئن رای خود را به صندوق میاندازند و سایر کشورها نیز در روز یکشنبه برای انتخاب نمایندگان خود اقدام خواهند کرد. اکثر کشورها در یک روز رای میدهند بجز چکیاییها که جمعه و شنبه و ایتالیاییها که شنبه و یکشنبه فرصت رای دهی دارند همچنین در لهستان علاوه بر انتخابات اروپایی، انتخابات ملی و منطقهای نیز برگزار میشود. در نهایت تا پایان روز ۹ ژوئن تکلیف ۷۲۰ کرسی اتحادیه اروپا مشخص خواهد شد. این افراد تا سال ۲۰۲۹ سیاستهای این بلوک سیاسی بزرگ را تنظیم میکنند.
اما مشکلاتی که این ۷۲۰ نماینده باید با آن دست به گریبان شوند، بسیار بزرگ است. اولین و بزرگترین مشکل ملیگراهای افراطی در اروپا هستند که پس از پیروزی شگفتانگیز راستگراها در هلند به یک خطر جدی تبدیل شده است و دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت. حمله روسیه به اوکراین و چگونگی برخورد با آن مشکل دیگری است که اروپا باید آن را حل کند. گذار سبز، مشکلات اقتصادی، تورم، جنگ اسرائیل در غزه، مساله هستهای ایران، مساله چین، مساله مهاجران، مشکلات بدهی در اتحادیه اروپا و بسیاری مشکلات کوچک و بزرگ دیگرچشمانداز اتحادیه را با مشکل مواجه کرده است.
جدال سه زن
نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به انتخابات اتحادیه اروپا پرداخته و عنوان کرده است که آینده اروپا را سه زن مشخص خواهند کرد. جورجیا ملونی، نخست وزیر ایتالیا، مارین لوپن، پوپولیست برجسته فرانسوی و اورسولا فون در لین، رهبر فعلی کمیسیون اروپا که برای دور دوم کاندیدا شده است.
انتخابات اروپا در سال ۲۰۲۴ در حالی برگزار میشود که تهدیدهای سیاسی و نظامی در اروپا منجر به رشد شدید پوپولیسم و ملیگرایی در اروپا شده است. فون در لاین در دور اول ریاست خود بر کمیسیون اروپا توانسته به خوبی یکپارچگی ارپا در برابر پوتین را حفظ کند. اما برای پیروزی در دور دوم نیاز به حمایت ۲۷ رهبر ملی اتحادیه اروپا دارد. سپس باید اکثریت پارلمان اروپا را با خود همراه کند.
اگر آرای سنتی را در نظر بگیریم، فون در لین از حمایت گروههای محافظهکار، لیبرال و سوسیالیست بهرهمند خواهد بود اما انتظار میرود تعداد کرسیهایی که این سه گروه کسب میکنند در این انتخابات به طرز معناداری کاهش یابد. همچنین انتظار میرود راستگراهای افراطی بتوانند تعداد آرای قابل توجهی در این انتخابات کسب کنند خصوصا با موفقیت اخیر راستگراها در انتخابات ملی کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، هلند و اسپانیا که کار را برای میانهروها و اتحادگراها سخت کرده است.
جورجیا ملونی زن دومی است که توانسته حزب برادران ایتالیا را از یک حزب شورشی و در حاشیه به نیرویی برای اداره ایتالیا تبدیل کند. انتظار میرود که حزب او در انتخابات اتحادیه اروپا عملکرد خوبی داشته باشد. همچنین ممکن است فون در لین با حمایت او بار دیگر ریاست کمیسیون اروپا را به دست آورد.
با این حال، ایده همپیمانی حزب راستگرای برادران ایتالیا با لیبرالها چندان ایده موفقی به نظر نمیرسد. خصوصا اینکه حزب سوسیال دموکرات در آلمان و حزب امانوئل مکرون در فرانسه چندان دل خوشی از او ندارند. خانم ملونی روابط نزدیکی با ویکتور اوربان، دیکتاتور مجارستان برقرار کرده که مورد غضب لیبرالها در غرب اروپا است. همچنین او تئوریهای نژادپرستانهای مانند «جایگزینی بزرگ» را مطرح کرده و اتحادیه اروپا را به اتحاد جماهیر شوروی تشبیه کرده است.
اما اگرچه ملونی سیاستها و ویژگیهای خاصی دارد اما نادیدهگرفتن او به نفع لیبرالها نیست. همچنین ملونی برخلاف برخی از راستگراهای افراطی مانند لوپن، درباره مهاجران غیرقانونی با اتحادیه اروپا همکاری کرده و از حامیان اوکراین نیز هست. حزب ملونی اگرچه مانند یک ناسیونالیست برای فرهنگ ایتالیایی تلاش میکند اما هنگامی که پای اقتصاد و امنیت به میان بیاید کاملا لیبرال است.
همچنین ملونی یک مزیت دیگر نیز دارد. او میتواند باعث تقسیم جبهه راستگراها در پارلمان شود و راستگراهای افراطی را که دور مارین لوپن جمع شدهاند کمی به سمت میانه منحرف کند. انتظار میرود حزب لوپن در انتخابات اروپا عملکرد خوبی داشته باشد. لوپن سابقهای طولانی در مهاجرهراسی، طرفداری از روسیه، دوری از جنگ با روسیه و ایجاد اتحاد ملی در فرانسه دارد. در صورت موفقیت لوپن در انتخابات اخیر، احتمالا به سمت تشکیل یک جناح راستگرای قدرتمند حرکت خواهد کرد و برای این کار به اتحاد با خانم ملونی نیاز خواهد شد.
در این میان تصمیم خانم ملونی و قدرت چانهزنی فون در لاین و لوپن بسیار مهم است. باید دید کدام یک از آنها میتوانند ملونی را متقاعد کنند که با آنها همراه شود. اکنون دیگر سوال این نیست که چگونه میتوان پوپولیستها را مهار کرد بلکه سوال این است که چگونه میتوان به ظهور آنها پاسخ داد.
سه مسیر پیش روی اروپا
اکنون سه حالت پس از انتخابات اتحادیه اروپا پیش روی این اتحادیه قرار دارد. مسیر اول عدم کسب اکثریت در پارلمان است. در این صورت هیچ نامزدی نمیتواند اکثریت کافی برای تشکیل کمیسیون اروپا را کسب کند و یک بحران قانونگذاری برای اتحادیه اروپا آن هم در بدترین زمان ممکن رخ خواهد داد.
اما سناریوی بدتری نیز وجود خواهد داشت. اگر راستگراها بتوانند در یک اتحاد استراتژیک با یکدیگر همکاری کرده و کمیسیون اروپا را تحت کنترل خود بگیرند، احتمالا سیاستهای اتحادیه اروپا را به سمتی میبرند که به جای رقابت استراتژیک با چین، به نوعی همکاری با این کشور دست پیدا کنند. این مساله میتواند شکاف با ایالات متحده را فارغ از اینکه در انتخابات سال جاری چه کسی برنده شود، افزایش خواهد داد چرا که در ایالات متحده برای رقابت با چین هیچ تردیدی بین دو جناح وجود ندارد.
شکاف بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده میتواند تا آنجا عمیق شود که پیمان ناتو به عنوان بزرگترین پیمان نظامی جهان دچار فروپاشی شود و این مساله میتواند آتش جنگهای منطقهای را شعلهورتر کند حتی در شرق اروپا که آتش زیر خاکستری از نفرت نژادی و تاریخی وجود دارد و ادعاهای مرزی هرگز به طور کامل حل نشده است احتمال درگیری بالا است.
مساله روسیه و اوکراین موضوع بعدی است که احتمالا با پیروزی راستگراها از اولویتهای اتحادیه اروپا خارج خواهد شد. بدین ترتیب نه تنها کمکهای نظامی و مالی به اوکراین قطع یا کم خواهد شد بلکه پیشنهاد عضویت نهایی اوکراین در اتحادیه اروپا نیز ممکن است به فراموشی سپرده شود.
تلاشهای برای ادغام بیشتر کشورها در قالب اتحادیه اروپا نیز متوقف میشود. این برای کشورهای حوزه بالکان میتواند مشکلساز باشد چرا که این کشورها به کمکهای مالی کشورهای ثروتمند اتحادیه اروپا امیدوار بودند.
در طرف دیگر اگر شکاکان به اتحادیه اروپا نتوانند اتحادی تشکیل دهند و لیبرالها در اروپا همچنان قدرت را در دست بگیرند، مسیر اتحادیه اروپا همچنان ادامه پیدا خواهد کرد اگرچه تعدیلات گسترده ناگزیر خواهد بود.
مسیر سیاستهای سبز و دیجیتال اروپا همچنان ادامه پیدا خواهد کرد اگرچه با سرمایهگذاری به مراتب کمتر. کمکها به اوکراین همچنان وجود خواهد داشت اما احتمالا کمتر خواهد شد. همچنین درگیریها بر سر تخصیص بودجه اتحادیه نیز افزایش خواهد یافت.
رقابت استراتژیک با چین قدرت بیشتری پیدا میکند چرا که لیبرالهای اتحادیه اروپا چارهای جز نزدیکی بیشتر به ایالات متحده ندارند. در عین حال تلاشها برای ابتکارات دفاعی و سرمایهگذاری بر روی کاهش وابستگی به تامینکنندگان خارجی از جمله در زمینه تامین امنیت افزایش خواهد یافت. همچنین احتمالا اوکراین و مولداوی برای عضویت در اتحادیه اروپا به این انتخابات امید زیادی بستهاند.