در طول دو دهه گذشته، ایالات متحده عرضه دلار را با کاهش نرخ بهره و کمک مالی به شرکتها از طریق سیاست تسهیل کمی افزایش داد که همه اینها باید باعث ایجاد تورم در قیمت شده است. با این حال، تورم در ایالات متحده همچنان پایین است در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر در سراسر جهان با اقتصادهای نزدیک و مرتبط به دلار از تورم بالا یا تورم حاد در قیمتهای خود رنج میبرند. ایالات متحده تمام شرکای تجاری خود را با صادرات تورم به آنها جریمه میکند. اما این صادرات تورم چگونه رخ میدهد؟
وقتی عرضه دلار آمریکا افزایش مییابد، واردات به آمریکا گرانتر میشود. بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه نیاز به فروش به بازار بزرگ مصرف ایالات متحده را دارند، بنابراین این کشورها باید ارزش پول خود را کاهش دهند تا در رقابت باقی بمانند. این امر باعث تورم در اقتصادهای در حال توسعه میشود.
دولت ایالات متحده دلایل زیادی برای افزایش عرضه دلار دارد، از جمله کاهش بار بدهی آنها و تامین مالی کسری فزاینده دولت فدرال. با این حال، وابستگی بسیاری از کشورهای در حال توسعه به بازار مصرف ایالات متحده و تولید مواد غذایی به این معنی است که عرضه دلار در جهان میتواند پیامدهای اقتصادی و بشردوستانه بزرگی داشته باشد.
آیا تورم بزرگترین صادرات ایالات متحده است؟
ایالات متحده با توجه به اینکه ابزارهای لازم برای کنترل عرضه دلار در جهان را در اختیار دارد، از جایگاه ممتازی برخوردار است. این کشور همچنین بزرگترین بازار مصرف در جهان است، به این معنی که اکثر اقتصادهای در حال توسعه برای پیشبرد رشد اقتصادی خود به خریداران آمریکایی متکی هستند. این دو مورد ذکر شده ترکیب خطرناکی را ایجاد میکند، به این صورت که آمریکابا تولید و عرضه دلار و فرستادن آن به کشورهای دیگر به منظور خرید کالا و خدمات، باعث ایجاد تورم در آن کشورها میشود.
در اینجا نحوهکار، به مراحل ساده تقسیم شده است:
1. فدرال رزرو ایالات متحده نرخ بهره را کاهش میدهد یا از طریق سیاست تسهیل کمی شروع به خلق دلار میکند، که هدف هر دو افزایش عرضه کل دلار در جهان است.
2. اقدامات فدرال رزرو اجازه میدهد تا دولت فدرال ایالات متحده، شرکتهای آمریکایی و آنهایی که با بانکهای آمریکایی در ارتباط هستند، به اعتبار دلاری ارزانتر دسترسی پیدا کنند. وقتی از این اعتبار برای گرفتن وام استفاده شود، دلارهای جدید ایجاد میشوند.
3. کسانی که دلارهای جدید دریافت می کنند آنها را خرج می کنند (اغلب برای واردات به ایالات متحده)، و دلارهای اضافی در کشورهای خارجی در گردش هستند.
4. اکنون، کشورهای خارجی مملو از دلارهای جدید هستند و دولتهای آنها با یک انتخاب روبرو هستند:
. اجازه دهند ارزش پول خود در برابر دلار افزایش یابد که باعث کاهش رقابتپذیری کشور در بازار جهانی و کاهش صادرات آنها می شود.
. برای تثبیت ارزش پول کشور در برابر دلار و حفظ رقابت در بازار جهانی، ارز بیشتری ایجاد کنند. اما این امر باعث تورم قیمتی برای شهروندان و گرانی واردات میشود.
بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای حفظ رشد اقتصادی به صادرات ارزان وابسته هستند، بنابراین نمیتوانند اجازه دهند ارزش پول خود افزایش یابد. با این حال، اگر آنها مقدار زیادی از ارز خود را ایجاد کنند، در معرض خطر تورم افسارگسیخته و افزایش قیمت واردات هستند. افرادی که در مواقع بحران، دلار آمریکا را به جای پول ملی نگه میدارند، ارزش پول ملی را پایین میآورند و باعث تورم قیمت میشوند.
ایالات متحده از افزایش عرضه دلار سود میبرد زیرا آنها میتوانند کالاهای بیشتری را با پول تازه چاپشده از خارج خریداری کنند. آمریکاییها کالاهای با ارزش دریافت میکنند در حالی که کشورهای خارجی ارزی دریافت میکنند که میتواند توسط دولت و بانکهای ایالات متحده به ارزانی چاپ و توزیع شود.
با گذشت زمان، این رویه افزایش مداوم عرضه دلار برای پرداخت کالاها و خدمات در بین مردم و دولت آمریکا عادی شده است، که منجر به کاهش نرخ بهره (معروف به هزینه اعتبار، یا وام) و کسری بودجه بیشتر توسط دولت فدرال شده است.
صادرات تورم به مصر پس از بحران مالی سال 2008
مصر نمونه کشوری است که به دنبال عرضه بیسابقه دلار جدید و سیاست نرخ بهره صفر فدرال رزرو ایالات متحده پس از بحران مالی سال 2008 شاهد افزایش تورم بود. بر اساس گزارش بانکجهانی، نرخ تورم سالانه مصر از اواسط دهه 1980 کاهش یافت تا اینکه در اواخر دهه 2000 شروع به افزایش شدید کرد، به طوری که در سال 2008 تورم نسبت به سال قبل دو برابر شد.
کاهش ارزش در پوند مصر، به صادرات این کشور کمک کرد تا در بازار جهانی رقابتی بماند اما واردات را گرانتر کرد. این مشکل بزرگی برای مصر و همچنین بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه بود، زیرا در نیم قرن گذشته آنها به طور فزایندهای به واردات برای تامین مواد غذایی متکی شده بودند. قیمتهای بالای مواد غذایی اساسی مانند غلات منجر به ناآرامیهای اجتماعی در سالهای 2010 و 2011 در بسیاری از کشورهای خاورمیانه شد که بسیاری آن را بهار عربی نامیدند.
چگونه واردات و صادرات تحت تاثیر ارزش ارز قرار می گیرند؟
ارزش ارز و نسبت واردات به صادرات در یک حلقه بازخورد دایمی قرار دارند. وقتی که یک کشور واردات بیشتری نسبت به صادرات دارد، معمولاً بر ارزش پول آن کشور فشار نزولی وارد میشود به این دلیل که واردکنندگان عملاً ارز خود را در ازای کالاهای خارجی میفروشند.
صادرکنندگان کالای خود را در ازای دریافت پول ملی به خارجیها میفروشند که این عمل باعث ارزش گرفتن پول کشور میشود. اما زمانی که واردات از صادرات بیشتر میشود، واردکنندگان مجبور هستند برای خرید کالاها پول بیشتری بپردازند و فروش بیشتر پول ملی به معنای کاهش ارزش آن است.
ارز با ارزش کمتر، کالاهای این کشور را برای خریداران خارجی ارزانتر میکند و همین امر باعث افزایش صادرات و کاهش واردات میشود. بنابراین، تراز تجاری در یک چرخه جریان دارد. زمانی که واردات بیش از صادرات باشد (تراز تجاری کشور منفی میشود)، کاهش ارزش پول کشور آنها را به عقب میراند، اما هنگامی که یک کشور بیشتر از واردات خود صادرات داشته باشد، همان ساز و کار برعکس عمل مینماید.
وقتی یک کشور بیشتر از واردات، کالا صادر کند این شرایط معمولا باعث تقویت ارز میشود. ارز قویتر ،صادرات را برای خریداران خارجی گرانتر میکند و در نتیجه صادرات را کاهش میدهد و واردات را افزایش میدهد. با این حال، اگر بانک مرکزی آن کشور عرضه ارز خود را افزایش دهد، ممکن است بتواند آنقدر آن را تضعیف کند تا صادرات خود را برای خریداران خارجی ارزان نگه دارد که اقتصاددانان به این حالت “قابلیت رقابت در بازار خارجی” میگویند.
به خاطر همین جایگاه دلار در تجارت بین الملل، ایالات متحده به طور موثر دلارهای خود را به خارج از کشور صادر میکند که این امر منجر به تورم در کشورهای خارجی و ورودی خالص کالا به آمریکا میگردد. به دلیل هزینهها و مخارج بلندمدت کشورهایی که به ایالات متحده صادرات دارند، این شرایط به نفع مصرفکننده امریکایی تمام میشود.
چرا دلار آمریکا در تجارت بینالملل اینقدر مهم شد؟
چندین عامل کلیدی در قرن گذشته به دلار کمک کرد تا بر تجارت بینالمللی تسلط پیدا کند. این عوامل با پایان جنگ جهانی دوم و سیستم پولی جدید برتون وودز آغاز شد. ایالات متحده به عنوان یک پیروز در جنگ جهانی دوم و یکی از بزرگترین و رو به رشدترین اقتصادهای جهان، توانست بسیاری از کشورها را متقاعد کند که نرخ تبادل را بین ارز رایج خود و دلار ثابت نگه دارند و به نوبه خود، دلار با نرخ 35 دلار به ازای هر اونس به طلا گره زده شد. تا پیش از جنگ جهانی دوم، بیشتر ارزهای جهان صرفاً نمادی از طلا بودند، کالایی کمیاب که هزاران سال در تمدنهای بشری به عنوان پول عمل میکرد.
این سیستم پولی کل اقتصاد جهان را به سرنوشت دلار گره زد. با این حال، دولت آمریکا به وعده خود مبنی بر ثابت نگه داشتن قیمت یک اونس طلا به 35 دلار عمل نکرد و در عوض، بیش از آنچه طلا بعنوان پشتوانه داشت، دلار چاپ کرد. آنها از این دلارها برای تأمین مالی برنامههای اجتماعی و هزینههای جنگ در دهههای 1950 و 1960 استفاده کردند. در سال 1971، دلار با نرخ نزدیک به 200 دلار به ازای یک اونس توسط طلا حمایت میشد و نیکسون با حذف دلار آمریکا از «استاندارد طلا» جهان را شوکه کرد.
از آن زمان به بعد، ایالات متحده از روشهای مختلف مانند قدرت نرم دیپلماسی خود، معاملات، کودتا، و جنگ استفاده کرده است تا اطمینان حاصل کند که دلار به طور پیوسته در سطح بین المللی مورد تقاضا قرار میگیرد، این یعنی کشورهایی که تلاش میکنند سلطه دلار در تجارت جهانی را از بین ببرند مشمول وضع تحریمها و تعرفهها میشوند.
منبع: whatismoney
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
بیشتر بخوانید:
. تورم بر فراز ابرها؛ داستان اشتباهات بانکهای مرکزی در برآورد یک ابعاد یک بحران
. چگونه در دوران رکود تورمی سرمایهگذاری کنیم؟
. اصلاح یک تفکر اشتباه؛ چگونه از خود در برابر تورم محافظت کنیم؟
شاهکار بود این مقاله
کامل دلیل بی ارزش شدن پول خودمون رو فهمیدم و مطعمن شدم حالا حالا ها همین منوال هست .
دوم اینکه امریکا سر کل دنیا کلاه گذاشت
خودتون واسه خودتون پیام میگذارید؟ جالبه