با رسیدن تورم به سطح ۸.۵ درصد در مقیاس سالانه صحبتهای زیادی در مورد تورم و تأثیرش بر وضعیت مالی افراد میشنوید. اما بد نیست بدانید که یکی از رایجترین استدلالهایی که در مورد تورم و درآمد مطرح است، در واقع صحت ندارد! این استدلال میگوید:
«اگر تورم ۸.۵ درصد و افزایش حقوق افراد کمتر از ۸.۵ درصد باشد، قدرت خرید آنها نسبت به سال گذشته کمتر خواهد شد.»
این استدلال در ظاهر منطقی است، اگر قیمتها ۸.۵ درصد افزایش یابند، دستمزد شما هم باید همین میزان بالا رود تا قدرت خریدتان حفظ شود. درست است؟ خب باید بگوییم که این تفکری اشتباه در مورد تورم است. این استدلال ۲ مشکل اساسی دارد.
نخست، در این استدلال نرخ تورم برای شخص شما و نرخ تورم محاسبه شده در شاخص CPI یکسان در نظر گرفته شده است. اما میدانیم که این کار احتمالاً درست نیست. ازآنجاییکه الگوی مصرف هر فرد با دیگری تفاوت دارد پس هر شخص نرخ تورم مختص خود را دارد. برای مثال مسلما تاثیر قیمت بالای بنزین برای شخصی که با ماشین خودش هرروز به سرکار میرود نسبت به شخصی که ماشین ندارد، یکسان نیست. اما بیایید این مسئله را کنار گذاشته و فرض کنیم نرخ تورم شخصی شما با نرخ داده CPI یکسان است.
دوم، استدلال فوق دستمزد و هزینههایتان را یکی میداند. هنگامی که دستمزد شما بیشتر از هزینههایتان است (یعنی پسانداز میکنید)، اگر دستمزد شما کمتر از تورم باشد، باز هم قدرت خریدتان حفظ خواهد شد. بگذارید با ذکر مثالی این موضوع را روشنتر کنیم.
فرض کنید پس از کسر مالیات سالی ۱۰۰ هزار دلار دریافتی دارید و ۵۰ هزار دلار آن را باید خرج کنید. اگر تا سال آینده تورم ۱۰ درصد باشد سبد کالای شما به ۵۵ هزار دلار خواهد رسید (یعنی ۵ هزار دلار افزایش هزینه). حقوق شما برای جبران تورم باید چند درصد افزایش یابد ؟ ۱۰ درصد؟ مسلماً خیر. افزایش ۵ درصدی دستمزد شما قدرت خریدتان را حفظ خواهد کرد. این افزایش دستمزد نصف تورم موجود است.
این مثال ساده نشان داد که اگر دستمزد شما بیشتر از هزینههایتان باشد تورم x درصدی لزوماً نباید منجر به افزایش x درصدی دستمزدتان شود تا قدرت خرید شما حفظ شود. در مثال بالا، اگر افزایش دستمزد شما تنها بیشتر از ۵ درصد باشد، قدرت خرید شما در اقتصادی با تورم ۱۰ درصد افزایش خواهد یافت. چرا؟ چون ۵ درصد اول برای حفظ قدرت خریدتان است (همان ۵ هزار دلار) و بقیه پول برای شما میماند.
نکته مهم در رابطه تورم و افزایش دستمزد، نسبت هزینه به دستمزد شما است، یا همان میزانی که برای پساندازتان باقی میماند. اگر دستمزد شما پس از کسر مالیات دقیقاً صرف هزینههایتان میشود در این صورت بله، باید افزایش دستمزدتان بهاندازه تورم باشد تا سربهسر شوید. اما اگر دستمزدتان بیشتر از هزینهها باشد، افزایش دستمزد شما میتواند کمتر از تورم باشد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان مقدار دقیق افزایش دستمزدی که با تورم سربهسر میشود را به دست آورد:
[نرخ تورم(%) * نرخ پسانداز(%)] – تورم(%) = مقدار افزایش حقوق(%)
در مثال فوق، نرخ تورم ۱۰ درصد فرض شد و نرخ پسانداز هم ۵۰ درصد (۱۰۰.۰۰۰/۵۰.۰۰۰) است، بنابراین:
(۱۰%*۵۰%) – ۱۰% = مقدار افزایش حقوق (%)
۵% – ۱۰% = مقدار افزایش حقوق (%)
۵% = مقدار افزایش حقوق (%)
فرمول فوق نتیجهای ناخوشایند هم دارد، اینکه اگر پس از کسر هزینهها از دستمزدتان پسانداز کمتری برایتان بماند آنگاه تورم تاثیر بیشتری روی شما دارد. ازآنجاییکه پسانداز کم و دستمزد پایین رابطه مستقیمی دارند پس توزیع تورم به ضرر قشر ضعیف جامعه است.
چیزی که نتیجه را برای قشر ضعیف بدتر میکند این است که آنها تمایلی به نگهداری داراییهای مولد هم ندارند. داراییهای مولد (مانند سهام و املاک) در دورههای تورمی قیمتشان بالا میرود، که قشر فقیر با توجه به تمکن مالی پایینش از این مزیت بیبهره است. بنابراین علاوه بر پایین بودن دستمزد، نداشتن تمکن مالی کافی باعث میشود تا در دورههای تورمی فشار مضاعفی به قشر ضعیف وارد شود. کسانی که درآمد بالاتری دارند معمولاً متوجه این فشار مضاعف نمیشوند.
خب تا اینجای کار چه چیزی دستگیرتان شد؟ اگر میخواهید از منابع مالی خود در برابر تورم محافظت کنید باید:
- نرخ پسانداز بالایی داشته باشید.
- داراییهای مولدی داشته باشید که در تورمها ارزششان افزایش یابد.
با داشتن نرخ پسانداز بالاتر، نیاز کمتری به افزایش دستمزد برای حفظ قدرت خرید خود در دورههای با تورم بالا خواهید داشت. (یعنی در برابر تورم ضربهگیر بهتری دارید)، و با داشتن داراییهای مولد مانند سهام، زمین، املاک و مستغلات، دارایی شما در بلندمدت (تا حدودی) با تورم رشدی برابر خواهد داشت.
با توجه به این نتایج، کمترین تاثیر تورم روی افراد صرفهجو و سرمایهگذار است. درحالیکه شاید افراد صرفهجو در جامعه چتدان موردقبول واقع نشوند، اما وقتی صحبت از تورم باشد این افراد بینظیرند. چرا؟ چون بهصورت مطلق و نسبی پول کمتری خرج میکنند. به همین دلیل نسبت به افرادی که خرج بیشتری دارند کمتر نگران تورم هستند.
البته نمیگوییم به حدی صرفهجویی کنید که نخ دندان را مثلاً دو بار استفاده کنید یا مایع ظرفشویی را در خانه بسازید، اما اگر تورم شما را نگران میکند، هزینه کمتر، بخصوص در کوتاهمدت بهترین راهحل است. در درازمدت اما باید درآمد خود را بالاتر برده و به سمت داراییهای مولد بروید که درگذر زمان ارزششان بیشتر میشود.
در این مقاله بنظر کمی اشتباه در محسابه قدرت خرید پس از تورم داشت ، فرقی نداره سبد کالا چقدر ههزینه اش باشه و پس انداز ما چقدر باشه چون به هر حال از قدرت خرید ما کم میشه اینم اثباتش :
سال اول ==> حقوق = 100 هزار دلار ؛ مخارج = 50 هزار دلار (یعنی ۵۰ درصد درآمد) و پس انداز هم ۵۰ درصد
سال دوم==> حقوق = 105 هزار دلار ؛ مخارج = 55 هزار دلار (یعنی ۵۵ درصد درآمد) و پس انداز میشه ۴۵ درصد
همونطور که واضحه در سال دوم قدرت پس انداز و اگر روند ادامه داشته باشه پس انداز شخص همینطور کاهش پیدا میکنه و در نتیجه حاشیه ایمنی که برای سرمایه گذاری داشته از بین میره
با اینحال بسیار مقاله مفید و جالبی بود و متشکرم از تمام مطالب آموزنده و سایت حرفه ای شما
ببخشید، اشتباه محاسباتی پیش اومد ؛ در سال دوم پس انداز میشه ۴۸ درصد و هزینه میشه ۵۲ درصد که البته در اصل مطلب فرقی نداره
مرسی از سایت بی نظیرتون..