سیاست، بزرگترین تهدید برای رشد اقتصادی چین

زمان مطالعه: 6 دقیقه

سیاست، بزرگترین تهدید برای رشد اقتصادی چین

در بحث‌های اخیر کارشناسان، گمانه‌زنی‌های قابل توجهی در مورد اینکه آیا صعود چشم‌گیر چین از نظر تولید ناخالص داخلی نسبی و سرانه به نقطه عطفی نزدیک می‌شود یا خیر، وجود داشته است. به دلیل این که چین دارای جمعیت قابل توجه بوده که نسبتاً فقیر باقی مانده‌اند، اولین استدلال ارائه‌شده حول این مفهوم می‌چرخد که چین هنوز دارای توان رشد سریع اقتصادی است. به گفته صندوق بین‌المللی پول تولید ناخالص داخلی سرانه چین تا سال ۲۰۲۲ در رتبه ۷۶ جهان قرار داشت. دیدگاه دوم، مهم‌ترین چالش اقتصادی داخلی چین را بررسی می‌کند؛ یعنی مازاد پس‌انداز که به رونق ناپایدار املاک و مستغلات ناشی از بدهی هدایت شده اشاره دارد و این رونق به نظر به پایان خود نزدیک شده است. سومین جنبه مورد بررسی مربوط به چالش‌هایی است که محدودیت‌های کاهش جمعیت به دنبال دارد. به طور خلاصه، این چالش‌ها در واقع چالش‌های اساسی بوده، اما قابل مهار هستند.

با این حال، محدودیت اصلی در مواجهه با رشد و توسعه مداوم چین، ریشه در سیاست دارد. در صحنه بین‌المللی، چین مجبور است تنش‌های فزاینده و خصومت ناشی از ایالات متحده و متحدانش را کنار بگذارد. در داخل کشور، باید تغییر جهت به سمت یک اقتصاد متعادل‌تر را مدیریت کند و رابطه بین دولت کمونیستی و اقتصاد سرمایه‌داری را حفظ کند. این چالش‌های سیاسی، نمایانگر بزرگ‌ترین موانعی است که این قدرت جهانی در حال ظهور باید با آن مقابله کند. ناکامی در مدیریت مؤثر این چالش‌ها می‌تواند به درگیری با دموکراسی‌های پردرآمد منجر گردد، یا حداقل چین خود را در دام آنچه اغلب به عنوان تله درآمد متوسط (middle-income trap) نامیده می‌شود، بیابد.

سیاست، بزرگترین تهدید برای رشد اقتصادی چین

تراز تجاری چین بسیار قوی باقی مانده است

دوره مستر کلاس طلا

مشاهده رایگان دوره آموزشی طلا

قسمت 1 تا 3 دوره مستر کلاس طلا، جامع‌ترین و کامل‌ترین دوره آموزشی طلا را از طریق لینک زیر مشاهده کنید

ارزیابی میزان وخامتی که محیط خارجی مانع رشد چین خواهد شد، چالش بزرگی است. عوامل متعددی در ایجاد این عدم اطمینان نقش دارند. اولاً، شدت ناپایداری وضعیت نامشخص است؛ زیرا نمی‌توان به‌طور دقیق پیش‌بینی کرد که چقدر ممکن است شرایط بدتر شود. ثانیاً، این موضوع به دلیل این واقعیت پیچیده است که برخی از چالش‌های ناشی از یک نگرانی عمومی در کسب‌وکارهای خارجی در مورد ریسک‌های مختلف مرتبط با تعامل با چین وجود دارد؛ نه تصمیم‌های سیاستی خاص اتخاذ‌شده توسط ایالات متحده یا سایر دولت‌ها.

جالب اینجاست که سیاست‌های تجاری اجراشده در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و ادامه آن در دولت جو بایدن، تأثیر قابل توجهی بر پویایی کلی تجارت چین نداشته است. در سال ۲۰۲۲، چین به حفظ مازاد تجاری قابل توجهی با مناطق اقتصادی عمده از جمله آمریکای شمالی ادامه داد. اگرچه نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی آن کاهش یافته است، اما برای اقتصادی به اندازه خود نسبتاً بالا باقی ماند. سهم چین از صادرات جهانی کاهش یافته است، اما همچنان از سهم اتحادیه اروپا (به استثنای تجارت داخلی) یا ایالات متحده پیشی می‌گیرد. ذکر این نکته ضروری است که بعید به نظر می‌رسد کمبود درآمد صادراتی مانع از تامین منابع و کالاهای مورد نیاز چین برای ادامه توسعه خود شود.

سیاست، بزرگترین تهدید برای رشد اقتصادی چین

به نظر می رسد افزایش سهم چین از صادرات جهانی کند شده است

دریافت رایگان سیگنال فارکس

با عضویت در آکادمی ماکروترید، شما سیگنال، آموزش و گفتگو با تحلیلگران و اعضای آکادمی دریافت خواهید کرد.

به طور کلی، اکثر تامین‌کنندگان مایل به تعامل با چین به عنوان یک بازار هستند. با این حال، به دلیل اعمال محدودیت‌های ایالات متحده بر صادرات نیمه‌هادی‌ها و ظرفیت تولید تراشه‌های پیشرفته، یک استثنا قابل توجه وجود دارد. به گفته تیلی ژانگ از گاوکال، صنعت نیمه‌هادی چین با این واقعیت تلخ دست و پنجه نرم می‌کند که تحریم‌های هماهنگ‌شده توسط ایالات متحده و متحدانش، عملاً مانع از پیشرفت آن در تولید تراشه‌های پیشرفته شده است. توماس گاتلی، همچنین از گاوکال، معتقد است تأثیر گسترده‌تری از تضاد تجاری و فناوری و همچنین تعرفه‌ها و محدودیت‌های مرتبط به وجود خواهد آمد. به جای کاهش اتکای ایالات متحده به محصولات چینی، این اقدامات زنجیره تامین جهانی را پیچیده و مبهم کرده است.

سوال مهمی که مطرح می‌شود، این است که آیا محدودیت‌های تکنولوژی واقعاً به عنوان یک عامل محدود‌کننده بر عملکرد اقتصاد چین عمل می‌کند؟ پاسخ نامشخص است، اما در این مورد تردید وجود دارد. جامعه چین با روحیه قوی نوآوری و کارآفرینی شناخته می‌شود، و نگرانی اصلی این است که آیا این ویژگی‌ها اجازه رشد پیدا می‌کنند یا خیر. مسئله اصلی این است که آیا مفهوم کمونیسم سرمایه‌داری می‌تواند از نظر سیاسی دوام بیاورد و از نظر اقتصادی رونق یابد، یا این که آنچه نظریه مارکسیستی ممکن است به عنوان تضادهای آن توصیف شود، در نهایت آن را تضعیف خواهد کرد. قابل تامل است که آیا در حال حاضر، این تناقضات احتمالی به ویژه تحت رهبری شی جین پینگ، فرایندها را فرسایش می‌دهند یا خیر.

سیاست، بزرگترین تهدید برای رشد اقتصادی چین

آزادی تجاری چین از اوج خود به شدت کاهش یافته است

دنگ شیائوپینگ که اغلب به عنوان شخصیتی عمل‌گرا و قاطع توصیف می‌شود، نقشی اساسی در شکل دادن به تاریخ مدرن چین ایفا کرده است. رویکرد او با اجازه دادن به اقتصاد چین برای پذیرش باز بودن، پویایی و درجه قابل توجهی از آزادی شناخته شد. از آن‌جا که او راضی بود که قدرت را به افراد توانا بسپارد، سبک رهبری دنگ با فقدان مدیریت خرد درهم‌تنیده بود. با این حال، با توجه به عدم وجود محدودیت در اختیارات حزب-دولت، دستیابی به اهداف اغلب به ترتیبات و معاملات بین مقامات دولتی و بخش تجاری بستگی دارد. متأسفانه این امر باعث افزایش سطح قابل توجهی از فساد شد؛ نگرانی‌ای که شی جین پینگ نیز به آن اذعان داشت. شاخص‌های حکمرانی بانک جهانی تأیید می‌کند که چین در مقایسه با دموکراسی‌های پردرآمد، واقعاً با فساد دست و پنجه نرم می‌کند.

برخلاف رویکرد دنگ، شی جین پینگ به تحکیم قدرت در حزب و افزایش نفوذ در سراسر کشور تمایل دارد. اما همزمان، اهداف و محدودیت‌های حکمرانی پیچیده‌تر شده‌اند. در حال حاضر، دستور کار سیاست چین نه تنها رشد اقتصادی، بلکه امنیت ملی، نگرانی‌های زیست محیطی و مسائل مربوط به نابرابری را شامل می‌شود. این پیچیدگی‌ها، چالش‌های قابل توجهی را به فرآیند سیاست‌گذاری در چین اضافه می‌کند. علاوه بر این، رویدادهای پیش‌بینی‌نشده مانند سرکوب طولانی‌مدت تقاضا ناشی از همه‌گیری ویروس کرونا، اختلالات غیرمنتظره‌ای را وارد معادله کرده است.

سیاست، بزرگترین تهدید برای رشد اقتصادی چین

اگر چین بخواهد کشوری با درآمد بالا باشد، باید کیفیت حکمرانی خود را بهبود دهد

به گفته آدام پوسن از موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون، تحولات اخیر در چین، پایان ترتیب قبلی را تصدیق می‌کند که در آن، سیاست جدا از اقتصاد باقی می‌ماند که اغلب به عنوان بدون سیاست، بدون مشکل (no politics, no problem) شناخته می‌شود. امروزه سیاست‌های دولت کمتر درگیر پیش‌بینی، و بیشتر درگیر امور اقتصادی شده است. با این حال، بسیار مهم است که بدانیم این تغییر صرفاً نتیجه ترجیحات فردی شی جین پینگ نیست؛ بلکه دلایل اساسی عمیق‌تری دارد. در نهایت، اتحاد حزب کمونیست با اقتصاد مبتنی بر بازار، هم مشروعیت و هم برای مهار آن ریسک‌هایی به همراه دارد. هدف شی برای بازگرداندن هر دوی این جنبه‌ها، ناگزیر دستاورد عظیم دنگ شیائوپینگ در تقویت پویایی اقتصادی در چین را به چالش می‌کشد. این پیچیدگی‌ها با محیط چالش‌برانگیز خارجی و نیاز مبرم به تعادل مجدد اقتصادی و اصلاحات بیشتر می‌شوند.

با توجه به این تحولات، مهم‌ترین سؤالات در مورد آینده اقتصادی چین حول محور سیاست می‌چرخد. روابط چین با ایالات متحده چگونه تکامل خواهد یافت، و چه تغییراتی در ساختار حکومتی آن رخ خواهد داد؟ در جبهه داخلی، یک مسئله اساسی این است که آیا هم عزم و هم توانایی برای دور کردن اقتصاد از اتکا به سرمایه‌گذاری بی‌رویه و بیهوده و به سمت مصرف بیشتر و سرمایه‌گذاری مولدتر وجود دارد؟ حتی اساساً این سؤال مطرح می‌شود که آیا چین به نقطه‌ای رسیده که همزیستی حزب کمونیست و سرمایه‌داری دیگر قابل دوام نیست؟ اگر نه، کدام یک از این دو در نهایت پیروز خواهد شد؟ همانطور که به نظر می‌رسد، اگر حزب متمرکز تحت هدایت یک رهبر اولویت داشته باشد، آیا اقتصاد می‌تواند به شکوفایی خود ادامه دهد؟

منبع: Financial Times

برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید