اگر کسی فروردین ماه ۱۳۹۹ را به یاد داشته باشد، در بحبوبحه کرونا صفهایی را به یاد میآورد که جلوی کارگزاریها و خدمات الکترونیکی دولت در گوشه کنار شهر برای احراز هویت و ورود به بورس به چشم میآمد. در آن زمان اگر از مردم سوال میکردید که آیا با مکانیزم سرمایهگذاری در بورس آشنا هستند؟ پاسخ همیشه ساده بود. ساده، خطی و پر از اطمینان: “دولت بیان کرده بورس حتماً رشد میکند و از آن حمایت خواهد کرد.”
این جمله در بطن خود ناگفتههای بسیاری در باب کشوری دارد که در آن مردم از روی اضطرار و حفظ قدرت خرید به هر دری میزنند. از آن روز تا کنون واژههایی نظیر سرمایهگذاری و معاملهگری در فضاهای مختلف بیشتر به چشم میخورند؛ اما تفاوت اینجاست که افراد هنوز هم در راه ورود به سرمایهگذاری و معاملهگری دچار خطاهای بسیاری میشوند که ناشی از صغر دانش در زمینههای آکادمیک است.
گویا ما یاد گرفتهایم که جمله فرانسوا ولتر (Francois Voltaire)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی را زندگی کنیم:
“خطاهای بشری ابتدا رهگذر، سپس میهمان و چندی نمیگذرد که صاحبخانه میشوند.“
از خواننده محترم انتظار میرود پس از اتمام این درس بتواند:
- تعاریف سرمایهگذاری و معاملهگری را شرح دهد.
- تفاوتهای سرمایهگذاری و معاملهگری را بشناسد.
- سبکهای مختلف سرمایهگذاری و معاملهگری را شناسایی کند.
- تفاوت میان نرخ سود واقعی و نرخ سود اسمی را توضیح دهد.
- با مفهوم ریسک در هرکدام حالات سرمایهگذاری و معاملهگری آشنا شود.
- انتخاب کند که کدام یک از این دو برای شخصیت وی مناسبتر است.
معاملهگری و سرمایهگذاری
معامله گری یا سرمایه گذاری؟ این سوالی است که اکثر فعالین بازارهای مالی دارند. در این مقاله این دو رو تعریف خواهیم کرد و توضیح خواهیم داد که این دو چه فرقی با هم دارند.
معمولا دو واژهی معاملهگری و سرمایهگذاری (Trading and Investing)، به اشتباه جای یکدیگر به کار میروند. معاملهگران و سرمایهگذاران حرفهای بهدرستی فرق این دو را میدانند؛ این دو مفهوم کاملا از یکدیگر مجزا هستند. شاید یکی از دلایل اشتباه در تشخیص این دو مفهوم آن است که هر دوی آنها از یک هدف مشترک برخوردار هستند؛ یعنی کسب درآمد از بازار سهام.
اما وجه تمایز این دو قشر در آن است که رویکردهای آنها در راستای دستیابی به این هدف مشترک متضاد است. به سادهترین بیان میتوان گفت که معاملهگران بورس، سهام خرید و فروش میکنند و سرمایهگذاران، در شرکتها سرمایهگذاری میکنند. در ادامه این مقاله به نوشته مجموعه یوتوفارکس، تفاوتها و شباهتهای این دو روش فعالیت در بازار سهام، بررسی شده است.
سرمایهگذاری چیست؟
سرمایهگذاری یک استراتژی بلندمدت «خرید و نگهداری» یک دارایی است، مانند سهام یک شرکت، صندوق سرمایهگذاری مشترک و یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF)، تا در طول زمان از رشد قیمت دارایی بتوان کسب سود کرد. از آنجایی که اکثر مردم برای اهداف بلندمدت مانند خرید خانه، پرداخت هزینه برای دانشگاه یا پسانداز برای دوران بازنشستگی سرمایهگذاری میکنند، تمایل دارند این داراییها را برای مدت طولانی نگهداری کنند. سرمایهگذاران، اغلب با هدف ایجاد سودهای کلان از افزایش قیمت داراییها و هرگونه درآمد حاصل از داراییها، آنها را برای سالها یا حتی دههها نگهداری میکنند.
چارلز پی جونز (Charles Parker Jones) که نویسنده کتابهای زیادی در خصوص سرمایهگذاری است. درکتاب مدیریت سرمایهگذاری خود، اصطلاح سرمایهگذاری را به صورت عمومی اینگونه شرح میدهد:
“سرمایهگذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند نوع دارایی که برای مدتی در زمان آتی نگهداری خواهد شد. سرمایهگذاری مستلزم مدیریت ثروت سرمایهگذاران است؛ این ثروت شامل مجموع درآمد فعلی و ارزش فعلی درآمدهای آتی است.”
افق زمانی دقیق یک سرمایهگذار (مدت زمان مورد انتظار برای سرمایهگذاری)، به اهداف مالی آنها بستگی دارد. به عنوان مثال شخصی که با هدف بازنشستگی سرمایهگذاری میکند، ممکن است افق زمانی ۲۰ ساله یا بیشتر را مد نظر داشته باشد. از سوی دیگر، شخصی که برای سپرده تسهیلات مسکن سرمایهگذاری میکند، ممکن است افق زمانی پنج ساله داشته باشد.
یکی از اصول بنیادی سرمایهگذاری این است که هر چه بازده بالقوه یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن نیز بیشتر است. این اصل به عنوان توازن بین ریسک و بازده (risk-return tradeoff) شناخته میشود. ریسک، به این احتمال اشاره دارد که ممکن است بازده واقعی سرمایهگذاری با بازده مورد انتظار آن متفاوت باشد.
هر چه افق زمانی یک سرمایهگذار (time horizon) طولانیتر باشد، بیشتر میتواند روی سرمایهگذاریهایی با رشد و ریسک بالاتر تمرکز کند؛ زیرا آنها زمان بیشتری برای کنترل نوسانات بازار دارند. سرمایهگذار با افق زمانی کوتاهتر باید در انتخابهای سرمایهگذاری محافظهکارانهتر عمل کند؛ در غیر این صورت ممکن است به اهداف مالی خود دست نیابد.
اکثر سرمایهگذاران از این واقعیت مطمئن هستند که بازارهای مالی در کوتاه مدت، تمایل به رشد و نزول دارند. در نتیجه، آنها اغلب دورههایی با عملکرد ضعیف را تحمل میکنند و انتظار دارند که قیمت داراییها در نهایت بعد از نزول، مجددا رشد کند و هرگونه زیان کوتاهمدت جبران شود.
سبکهای سرمایهگذاری
بطورکلی دو نوع سبک در سرمایه گذاری وجود دارد: سرمایه گذاری فعال و منفعل؛ قبل از آشنایی با این دو نیاز است نکته مهمی را در ارتباط با شاخص S&P 500 بدانید
شاخص Standard & Poor’s 500 یا به طور مختصر S&P 500، یک شاخص سهام است که عملکرد حدود ۵۰۰ شرکت از بزرگترین شرکتهای سهامی عام ایالت متحده را بر اساس ارزش بازار اندازهگیری میکند. به دلیل تنوع گسترده سهام، این شاخص یک معیار عملکرد استاندارد برای سرمایهگذاران نهادی و خرد است.
برای مثال، از سال ۱۹۲۶، شاخص S&P 500، به طور متوسط حدود ۱۰ درصد در سال افزایش یافته است که این بازدهی بسیار بالاتر از بازدهی سایر داراییهایی از قبیل اوراق قرضه و پس انداز نقدی است. به همین جهت یکی از معیارهای سرمایهگذاران موفق این است که عملکرد خود را نسبت به این شاخص اندازهگیری کنند.
+ لیست ۵۰۰ شرکت موجود در شاخص S&P 500 از سایت SlickCharts
سرمایهگذاری فعال (active trading)
در این رویکرد، سرمایهگذاران به طور فعال اوراق بهادار را برای پرتفوی خود خرید و فروش میکنند تا در طول زمان از عملکرد شاخص معیار سرمایهگذاری پیشی بگیرند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار فعال در بازار سهام، ممکن است ۳۰ سهم جداگانه را با هدف کسب عملکرد بهتر از شاخص S&P 500 (شاخص بازار سهام که از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی تشکیل شده است)، خریداری کند.
سرمایهگذاری غیرفعال (passive trading)
هدف سرمایهگذاری غیرفعال، عملا مطابقت با عملکرد یک بازار یا یک شاخص معیار در طول زمان است. در این رویکرد، سرمایهگذاران سهام مشخصی را برای پرتفوی خود انتخاب نمیکنند، در عوض آنها در صندوقهای سرمایهگذاری مانند صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) و صندوقهای شاخص، سرمایهگذاری میکنند که هدفشان ردیابی عملکرد یک بازار است.
سرمایهگذاران در درجهی اول از دیدگاه فاندامنتال به بازار سهام نگاه میکنند. هنگام انتخاب یک سهم، آنها کاملاً روی آنچه شرکت انجام میدهد و قرار است در آینده نیز انجام بدهد، سرمایهگذاری میکنند. آنها بیشتر به نتیجه نهایی اهمیت میدهند و گزارشهای مالی شرکت را بررسی میکنند که شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و سایر اسنادی میشود که شرکت موظف است برای سهامداران خود افشا کند.
این گزارشها، میزان بدهی شرکت نسبت به جریان نقدی کل، سهم شرکت از بازار نسبت به رقبا، میزان رشد و پیشبینیها و از همه مهمتر میزان سودآوری آنها را به سهامداران نشان میدهند. سرمایهگذران کنفرانسهای عمومی شرکت را در طول فصل انتشار گزارشات درآمد، دنبال میکنند. از دیگر اطلاعات مورد توجه سرمایهگذاران میزان سود تقسیمی و هرگونه اطلاعات مفید دیگری است که برای تصمیمگیری درمورد خرید سهام شرکت میتواند مؤثر واقع شود.
ده اصل اولیه سرمایهگذاری
- سرمایهگذاری رفتاری اقتصادی صرفا جهت کسب سود است و تقاضای آن تقاضای سرمایهگذاری است
- سرمایهگذاری شما آینه تمام نمایی از شخصیت شماست؛ برای سرمایهگذاری موفق به خودشناسی و توسعه فردی مستمر نیاز است.
- سرمایهگذاری با معاملهگری متفاوت است و میتواند صرفاً با هدف کسب سود در جهت حفظ ارزش دارایی باشد.
- سرمایهگذاری امری کاملا شخصی است و برای هر فرد بسته به ویژگیهای وی متفاوت است؛ در سرمایهگذاری از روی دست هم کپی نکنید.
- در سرمایهگذاری هیچگاه همه پول خود را تنها در یک بازار سرمایهگذاری نکنید.
- سود سرمایهگذاری تابعی از ریسک پذیرفته شده توسط سرمایهگذار است با ریسک پایین به دنبال سودهای بالا نباشید.
- داشتن یک سیستم یا استراتژی سرمایهگذاری حتی از پیش بینی بازارها هم مهمتر است.
- تنها بر روی چیزی که درک میکنید سرمایهگذاری کنید.
- در سرمایهگذاری ما با واقعیت ها سر و کار داریم نه پیشبینیها؛ پس تا زمانی که سود میکنید ادامه دهید.
- سرمایهگذاری را از تمایلات یا گرایشهای سیاسی و اجتماعی خود مجزا کنید.
برخی از اصطلاحات مربوط به سرمایهگذاری
اصطلاح | توضیح | |
امنیت سرمایهگذاری (Safety) | ضمانت بازگشت اصل پول | |
ریسک (Risk) | عدم قطعیت حصول نتیجه موردنظر | |
قابلیت نقدشوندگی (Liquidity) | امکان فروش سریع دارایی بدون آنکه از ارزش آن کاسته شود. | |
بازده (Reward) | نسبت پول بدست آمده در سرمایهگذاری به مقدار سرمایه اولیه است. این مفهوم رابطهای تنگاتنگ با ریسک دارد. | |
بهره مرکب (Compound Interest) | اگر سود حاصل از سرمایهگذاری به اصل سرمایه اضافه گردد به طوری که در دوره بعدی سرمایهگذاری بخشی از اصل سرمایه محسوب شود، سود حاصله، سود مرکب است. | |
نرخ بهره (Interest Rate) | میزان سود که در هر دوره زمانی به پول تعلق میگیرد. | |
پورتفولیو / پورتفو / سبد (Portfolio) | به معنی ترکیبی از داراییهایی در بازارهای مختلف سرمایهگذاری است. پورتفولیو تنها راه مدیریت و بهینه کردن ریسک و بازده در سرمایهگذاریها است. | |
معاملهگری چیست؟
واژه معامله (Trade) در دیکشنری تخصصی (بخش مالی) بدین ترتیب شرح داده میشود: “به عمل خرید، فروش و یا مبادله داراییهایی مانند سهام، ارز، اوراق قرضه، کالا و کریپتوکارنسی معامله گفته میشود.”
در مقایسه با سرمایهگذاری، معاملهگری یک استراتژی فعالتر و کوتاه مدتتر محسوب میشود و به معنای خرید و فروش کوتاهمدت داراییهای مالی مانند سهام شرکتها، صندوقهای سرمایهگذاری، اوراق قرضه، کالاها و موارد دیگر است. معاملهگران میتوانند چندین بار در روز، هفته یا ماه داراییهای مختلفی را معامله کنند.
معاملهگران، اغلب سهام را با هدف کسب سود از تغییرات کوتاهمدت قیمت طی هفتهها، روزها یا حتی ساعتها، خرید و فروش میکنند. در حالی که سرمایهگذاران عمدتاً به دنبال کسب سود از افزایش قیمت داراییها هستند، معاملهگران به دنبال سود هم از افزایش و هم از کاهش قیمت داراییها هستند. معاملهگران بهجای تمرکز بر چشمانداز رشد بلندمدت دارایی، روی این موضوع تمرکز میکنند که جهت احتمالی قیمت دارایی به کدام سمت است و سعی میکنند از آن حرکت قیمت نهایت استفاده را ببرند.
سرمایهگذاران اغلب دورههای عملکرد ضعیف دارایی را تحمل میکنند، اما معاملهگران از سفارشات «حد ضرر»، برای بستن خودکار معاملات ضررده در سطح قیمتی از پیش تعیینشده استفاده میکنند. این کار به محافظت از سرمایه معاملاتی آنها کمک میکند.
در مقایسه با سرمایهگذاری، معاملهگر معمولا برای فعالیت به زمان بیشتری نیاز دارد. یک سرمایهگذار میتواند یک سهام یا صندوق را خریداری کرده و برای مدتی نسبت به نوسانات آن بیاعتنا باشد؛ ولی یک معاملهگر باید دائماً تحولات بازار را تحت نظر داشته باشد.
سبکهای معاملاتی
اسکالپ (scalp)
این روش یک استراتژی معاملاتی است که هدف آن کسب سودهای کوچک در بازار به صورت مکرر است. این کار شامل نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی برای مدت زمان بسیار کوتاه است؛ شاید برای تنها چند دقیقه یا حتی کمتر.
معاملهگری روزانه (day trading)
این رویکرد معاملاتی به معنای ورود و خروج از موقعیتهای معاملاتی در یک روز کاری است. خروج از معامله قبل از بسته شدن بازار، ریسک متضرر شدن به دلیل اخبار نامطلوب طی نیمه شب را کاهش میدهد.
پوزیشن تریدینگ (position trading)
هدف از پوزیشن تریدینگ، کسب سود از روندهای غالب در قیمت دارایی است. یک روند زمانی شکل میگیرد که قیمت دارایی برای مدت زمانی طولانی در یک جهت حرکت کند.
معاملهگری سویینگ (swing trading)
هدف از معاملات سویینگی، به جای شناسایی شروع و پایان روند، تمرکز بر حرکات بزرگتر قیمت است. در این استراتژی، موقعیتهای معاملاتی ممکن است برای روزها تا هفتهها نگهداری شوند.
معاملهگران در درجهی اول از دید تکنیکال، بازارهای مالی را تحلیل و از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند که سرمایهگذاران کمتر از آنها بهره میگیرند. یکی از این ابزارها، اسکنر (دیدهبان دارای فیلتر) سهام میباشد؛ ابزاری حیاتی که به معاملهگران کمک میکند تا در هر لحظه با فیلتر کردن دیدهبان با تنظیمات خاص و دلخواه، سهم مورد نظر خود را پیدا کنند. با اسکنر سهام معاملهگران میتوانند هر سهمی را، خواه رو به بالا و خواه رو به پایین باشد، چه ارزش بازار آن کوچک و چه بزرگ باشد و چه دارای حجم زیاد یا کم و شناوری بالا یا پایین باشد، انتخاب کنند.
اینها اصطلاحات تکنیکال هستند که احتمالاً سرمایهگذاران به دنبال آنها نیستند. نکته مهم این است که معاملهگران به دنبال شکار این حرکات بزرگ در نوسانات قیمت با هدف کسب سودهای احتمالی هستند و فیلترهای درون اسکنر سهام میتواند کمک کند تا به این مقصود برسند. (سایت finviz یک نمونه برای پیگیری دیدهبان بازار سهام آمریکا است)
در حالی که سرمایهگذاران گزارشهای مالی یک شرکت را رصد میکنند، معاملهگران با دقت نمودار سهام شرکت را مورد بررسی قرار میدهند. در این نمودارها، معاملهگران بسیاری از اندیکاتورهای مورد مطالعه در برنامه معاملاتی خود را اعمال میکنند تا نقاط ورود و خروج مناسب را کشف کنند. آنها شاخصهایی مانند میانگینهای متحرک (ابزاری برای ارزیابی صعودی یا نزولی بودن روند سهام) و یا اندیکاتور شاخص مقاومت نسبی RSI (ابزاری برای تعیین اشباع فروش یا خرید سهام) را مورد استفاده قرار میدهند.
اما قبل از اینکه معاملهگران شروع به معامله یک سهام کنند، درصدد تشخیص الگوهای خاصی در آن نمودار برمیآیند. هر معاملهگر یک استراتژی مخصوص به خود را دارد و از این رو، به دنبال الگویی است که در حوزه استراتژی او جای بگیرد. پس از آن، معاملهگران سطح حمایت یا مقاومت شکستهشده را پیدا میکنند.
✔️ بیشتر بخوانید: بهترین مسیر یادگیری تحلیل تکنیکال
آنها تعداد بیشماری از فاکتورها مانند فاصله قیمت خرید و فروش، نوع معاملات انجام شده در حال حاضر و نوع کندل ایجاد شده در زمان ورود به معامله خرید را بررسی میکنند. هر یک از این ابزارها به طور ویژهای برای معاملهگران روزانه با اهمیت به شمار میروند.
سوشال تریدینگ (معاملهگری اجتماعی) چیست؟
سوشال تریدینگ (social trading)، شکل مبتکرانهای از معاملهگری است که افراد را قادر میسازد تا استراتژیهای معاملاتی همتایان خود یا معاملهگران با تجربهتر را مشاهده و به طور بالقوه این استراتژیها را در حساب معاملاتی خود تکثیر کنند.
سوشال تریدینگ، یکی از برجستهترین پیشرفتهای صنعت مالی در سالهای اخیر است که معاملهگران با پیشینههای مختلف را گرد هم میآورد و به آنها اجازه میدهد تا با یکدیگر همکاری کنند و از معاملات یکدیگر کپی کنند.
مزایای سوشال تریدینگ
- این روش به افرادی که دانش مالی محدودی دارند، اجازه میدهد تا از تخصص معاملهگران با تجربهتر استفاده کنند. مبتدیان میتوانند با معاملهگران با استعداد یا با تجربه تعامل داشته باشند و یاد بگیرند که چگونه بازارها را تجزیه و تحلیل کرده و برای خود استراتژیهای سودآور ایجاد کنند.
- معاملهگران را قادر میسازد تا به طور بالقوه عملکرد خود را با همکاری با یکدیگر و به اشتراکگذاری ایدهها بهبود بخشند.
- این کار میتواند از اتلاف زمان زیاد برای تحلیل جلوگیری کند؛ زیرا همه معاملهگران اطلاعات تحلیلی خود را به اشتراک میگذارند.
- میتوان از این روش در طیف گستردهای از کلاسهای دارایی مختلف از جمله سهام، صندوقها، ارزها، کالاها و کریپتوکارنسی استفاده کرد.
شباهتهای سرمایهگذاری و معاملهگری
در نگاه اول، معاملهگری و سرمایهگذاری بسیار مشابه یکدیگر هستند. هر دو شامل افتتاح یک حساب برای خرید و فروش داراییهای مختلف هستند و هر کدام از این روشها، این فرصت را به شما میدهد که طیف وسیعی از انواع سرمایهگذاری را برای دستیابی به اهداف شخصی خود انتخاب کنید. در ادامه شباهتهای دیگر بین سرمایهگذاری و معاملهگری مطرح شده است:
فرصتی برای کسب سود مرکب
سود مرکب (Compounding) زمانی است که شما از سرمایهگذاری خود کسب سود میکنید، سپس آن سود را با سرمایهگذاری مجدد رشد میدهید. وقتی پولی را در بازار سهام سرمایهگذاری میکنید، در واقع پتانسیل دریافت سود مرکب از ارزش یک سرمایهگذاری را ایجاد کردهاید و با گذشت زمان، قدرت سود مرکب افزایش مییابد.
اما سود مرکب همیشه به نفع شما عمل نمیکند، به ویژه در بازههای زمانی کوتاهتر. وقتی قیمت سهام نزول میکند، ضرر شما در حال افزایش است. برای جبران سرمایه از دست رفته، باید نسبت به پولی که از دست دادهاید، درصد سود بیشتری کسب کنید. به عنوان مثال، اگر یک سرمایهگذاری ۱۰۰ دلاری با ۱۰٪ ضرر به ۹۰ دلار کاهش یابد، بیشتر از ۱۰٪ سود لازم است تا سرمایه خود را به ۱۰۰ دلار اصلی بازگردانید.
در حالی که مزایا و معایب سود مرکب هم بر سرمایهگذاران و هم بر معاملهگران تأثیر میگذارد، سود مرکب ممکن است برای معاملهگران، ریسک بیشتری به همراه داشته باشد؛ زیرا در این روش زمان کوتاهتری برای جبران زیانها در دسترس است. سرمایهگذاری بلندمدت به دارایی شما این فرصت را میدهد که پس از یک دوره زیان، دوباره بهبود یافته و رشد کند.
پتانسیل کسب درآمد حاصل از سود سهام
برخی از سرمایهگذاریها مانند برخی از سهام و صندوقها، پرداختهای دورهای به نام سود سهام (dividends) را ارائه میکنند. (همه شرکتها یا صندوقها این کار را انجام نمیدهند؛ برخی ترجیح میدهند سود حاصل را برای رشد و توسعه خود شرکت یا صندوق، سرمایهگذاری کنند.) پرداخت سود سهام معمولاً به صورت سه ماهه انجام میشود و این سود در طول سال میتواند بین ۰.۵ تا ۳ درصد از ارزش سهام باشد.
نکته: سود سهام در کشور آمریکا به صورت سه ماهه پرداخت میشود؛ اما در ایران به صورت سالانه و بعد از مجمع عمومی سالیانه، به سهامداران پرداخت میشود.
برای برخی از سرمایهگذاریها، سود سهام میتواند بخش قابل توجهی از بازده کل سرمایهگذاری باشد. از سال ۱۹۳۰ تا ۲۰۲۱، درآمد حاصل از سود سهام، ۴۰ درصد از بازده کل شاخص S&P 500 را تشکیل داده است.
نکته: اگر سود سهام خود را مجدداً سرمایهگذاری کنید؛ یعنی به طور خودکار از سود سهام خود برای خرید تعداد بیشتری از همان سهام استفاده کنید، میتوانید بازدهی بالاتری کسب کنید. از سال ۱۹۶۰، حدود ۸۴ درصد از بازده S&P 500 از سود سهام (و بازده مرکب آنها) بوده است. سرمایهگذاری مجدد سود سهام، میتواند به سرمایهگذاران بلندمدت کمک کند تا بازدهی بالاتری کسب کنند، اما باید درنظر داشته باشید عملکرد گذشته تضمینی برای نتایج آینده نیست.
آیا واقعاً شما سود میکنید؟
فرض کنید شما در یک سال ۲۰ درصد سود کسب کردهاید. فارغ از اینکه در چه بازاری این سود را بدست آوردهاید و یا حتی این سود را از طریق سرمایهگذاری یا معاملهگری بدست آوردهاید. آیا شما واقعاً سود کردید؟
در یک نگاه ساده بله! شما ۲۰ درصد سود در یک سال کسب کردهاید که اسم آن سود اسمی (Nominal Interest Rate) است؛ اما مفهوم سود و زیان نرخ سود اسمی نیست، نرخ سود واقعی (Real Interest Rate) میباشد.
نکاتی درباره نرخ سود اسمی و نرخ سود واقعی
تعریف نرخ سود اسمی (Nominal Interest Rate): نرخ سود اسمی در واقع میزان سودی است که شما فارغ از اضافه شدن هر پارامتر دیگری کسب کردهاید؛ یعنی اگر ۱۰۰ میلیون پول در ابتدای سال داشته باشید و ۲۰ درصد سود کنید. در انتهای سال شما ۲۰ میلیون (یا ۲۰ درصد) سود اسمی کردهاید.
در برخی از کتابهای مالی به جای نرخ سود اسمی (Nominal Interest Rate) از اصطلاح نرخ درصد سالانه (Annualised Percentage Rate) یا APR استفاده میکنند.
درک مفهوم نرخ سود اسمی و نرخ سود واقعی در اقتصادی با نرخهای تورم بالا بسیار واجب است.
معیار سودآوری، نرخ سود واقعی و سنجنش موفقیت سرمایهگذاری در بازارهای مختلف، در اقتصادی با تورمهای بالا هرگز مثبت بودن ریاضی نرخ سود اسمی نیست؛ یعنی اهمیتی ندارد شما عددی بین ۱ تا ۱۰۰ درصد سود را با مبلغی بین ۱۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد کسب کرده باشید. این سود فقط سود اسمی است و تا زمانی که پارامترهایی مانند تورم به آن اضافه نشود، هیچ اهمیتی ندارد.
یکی از معروفترین روشهای محاسبه نرخ سود واقعی استفاده از اصل فیشر است:
نرخ تورم (Inflation) – نرخ سود اسمی (Nominal interest Rate) = نرخ سود واقعی (Real Interest Rate)
تعریف نرخ سود واقعی با توجه به اصل فیشر: مطابق اصل فیشر جهت محاسبه نرخ سود واقعی در هر سرمایهگذاری، میبایست اثر تورم از نرخ سود واقعی استخراج شود. نرخ سود واقعی معیار اصلی بازده سرمایهگذاری است.
مثال۱: نرخ سود سرمایهگذاری در بازار A، سالانه ۲۵% میباشد. نرخ تورم سالیانه ۱۰% گزارش شده است. سود واقعی حاصل از این سرمایهگذاری ۱۵% درصد خواهد بود.
مثال۲: نرخ سود سرمایهگذاری در بازار B، سالانه ۲۰% میباشد و نرخ تورم سالیانه ۴۰% گزارش شده است. سود (زیان خالص) حاصل از این سرمایهگذاری منفی ۲۰ درصد خواهد بود.
هدف غلبه بر تورم
تورم (Inflation) مانند یک مالیات پنهان بر پول نقد عمل میکند و با ایجاد تورم، قیمتها رشد میکنند و قدرت خرید مصرف کننده کاهش مییابد. در زمانهای «عادی» در آمریکا، تورم هر سال حدود ۲.۳ درصد افزایش مییابد، اما از تاریخ ژوئن ۲۰۲۱ تا ژوئن ۲۰۲۲، این تورم به ۱۰ درصد (دقیقاً ۹.۱ درصد) افزایش یافته است و این امر، قدرت خرید دلار را به شدت کاهش داده است. باید به این نکته توجه داشت که هنگام معامله و سرمایهگذاری، هدف کسب یک بازده مثبت است. اگر این بازده به اندازه کافی بالا باشد، میتواند تورم را خنثی کرده و به معاملهگر یا سرمایهگذار در ایجاد ثروت کمک کند.
از آنجایی که معاملهگری طیف گسترده ای از تکنیکها و گزینههای سرمایهگذاری را در بر میگیرد، نتیجهگیری جامع در مورد بازده و توانایی آن برای حفظ قدرت خرید شما میتواند دشوار باشد. اما این نکته حائز اهمیت است که اکثر معاملهگران کوتاهمدت، پول خود را از دست میدهند و این امر، غلبه بر تورم را حتی سختتر میکند.
محاسبه اینکه سرمایهگذاران بلندمدت با سرمایهگذاری در صندوقهای متنوع و گسترده بازار، نسبت به افزایش قیمتها چه عملکردی دارند، آسانتر است. در نظر بگیرید که در ۱۰۰ سال گذشته، شاخص S&P 500 متوسط بازدهی سالانه نزدیک ۱۰ درصد را در هر سال داشته است (با احتساب سرمایهگذاری مجدد سود سهام). این بازده برای غلبه بر تورم و ایجاد ثروت در یک سال «عادی» با تورم در حدود ۲%، کافی است. حتی در زمان تورم بالا، این میانگین بازده سالانه به شما کمک میکند قدرت خرید خود را حفظ کنید.
به یاد داشته باشید که اینها نتایج بلندمدت هستند و شما نباید پولی را که برای پوشش هزینههای فوری به آن نیاز دارید، برای مقابله با تورم سرمایهگذاری کنید. بازار سهام طی ماهها و سالها، صعود و نزولهای زیادی را تجربه میکند. اگر برای پوشش هزینههای کوتاهمدت مجبور به فروش سرمایهگذاری خود شوید، ممکن است حتی ضرری بیشتر از هزینه تورم را متحمل شوید.
در حقیقت هدف غایی سرمایهگذاری و معاملهگری برای بسیاری از افراد کسب سود نیست، بلکه زیان نکردن است. به همین دلیل سرمایهگذاران و معاملهگران حرفهای زمانی که در انتهای سال ۲۰ درصد سود کسب کردهاند، میدانند که در صورت وجود یک تورم ۳۰ درصدی آنها سود نکردهاند، بلکه زیان کردهاند.
درست است که حجم پول شما به میزان ۲۰ درصد رشد داشته، اما ارزش واقعی پول این افراد ۳۰ درصد کاهش یافته که منجر به زیان ۱۰ درصدی خواهد شد. از منظر اقتصادی نرخ سود اصولاً متغیر مستقل نیست، بلکه یک متغیر وابسته بوده و به یک شاخص اقتصادی وابسته است. این وابستگی میتواند نسبت به تورم، نرخ سود بانکی یا نرخ رشد تغییرات ارز باشد.
نتیجه کلی این است که اگر نتوانید از طریق سرمایهگذاری یا معاملهگری، با پذیرش یک میزان از ریسک حساب شده بر تورم یا نرخ سود بانکی غلبه کنید، بهتر است پول خود را در بانک بگذارید؛ چرا که حداقل در مقایسه با کاری که انجام میدهید ریسک بسیار پایینتری دارد.
تفاوتهای اساسی معاملهگری و سرمایهگذاری
به طور کلی سرمایهگذاری و معاملهگری تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند؛ در جدول زیر میتوانید خلاصهای از مهمترین تفاوتهای این دو استراتژی را مشاهده کنید.
سرمایهگذاری | معاملهگری | |
مدت زمان نگهداری دارایی | بلندمدت | کوتاه مدت |
تعداد خرید و فروش داراییهای مختلف در یک دوره | کم | زیاد |
اهمیت داشتن و تنوع پورتفولیو | بسیار زیاد | بیاهمیت یا کم |
زمان مورد نیاز برای مدیریت معاملات | بسیار کم | بسیار زیاد |
اهمیت تحلیل فاندامنتال | بسیار زیاد | کم |
اهمیت تحلیل تکنیکال | کم | بسیار زیاد |
استفاده از اهرم | خیر | بله |
فروش استقراضی | خیر | بله |
استفاده از CFD | خیر | بله |
خرید و نگهداری | بله | خیر |
سرمایهگذاری یا معاملهگری؛ کدام یک بهتر است؟
سرمایهگذاری و معاملهگری هرد دو مزایا و معایب خود را دارند. هیچکدام از این دو بر دیگری ارجح نیست؛ بلکه به عوامل مختلفی (علی الخصوص شخصیت شما) وابسته است.
سرمایهگذاری | معاملهگری | |
تایم معاملاتی | هفتگی، ماهیانه، سالیانه | روزانه |
سود | افزایش قیمت دارایی و سود تقسمی سهام | از افزایش و کاهش قیمتها |
دسته اصلی دارایی | سهام | تمامی داراییهای مالی |
ابزارهای مالی | سهام، ETF | عموماً CFDs |
نوع تحلیل | بنیادی | تکنیکال |
ریسک | ریسک کلی مارکت | ریسک نوسانات شدید و ریسک اهرم |
سرمایه مورد نیاز | حداقل ۱۰,۰۰۰ دلار در بازارهای خارجی | حداقل ۱۰۰ دلار (به دلیل وجود اهرم) |
تایم معاملاتی
به دلیل حجم بالای تحلیل و تراکنشهایی که انجام میشود، معاملهگری موفق میتواند یک شغل تمام وقت به شمار آید. در همین حال، در سرمایهگذاری بلندمدت اغلب ذهنیتی غالب است که توصیه میکند: «سرمایهگذاری کنید و آن را فراموش کنید». با خرید یک صندوق سرمایهگذاری متنوع یا ترکیبی از سرمایهگذاریها، میتوانید با اندکی تلاش، از بازده بلندمدت بازار سهام بهرهمند شوید.
این امر بدین معناست که احتمالاً تمام فراز و نشیبهای کل بازار را تجربه خواهید کرد؛ برخلاف معاملهگران که در لحظه به رویدادهای بازار واکنش نشان میدهند تا از حرکات کوتاهمدت، بازدهی کسب کنند.
سرمایهگذاران برخلاف معاملهگران تمایلی ندارند تا به حرکات روزانه و یا حتی حرکات هفتگی قیمتها توجه کنند و آنها را مورد بررسی قرار بدهند. آنها به اندازهی یک معاملهگر به نوسانات بازار توجه ندارند. سرمایهگذاران اساساً چشمانداز بلندمدتتری نسبت به معاملهگران دارند؛ این چشمانداز مطمئناً بیشتر از یک سال بوده و میتواند حداقل ۵ سال باشد. از دیدگاه این گروه، زمانبندی کردن بازار کاری اشتباه است.
با این حال، از دیدگاه یک معاملهگر، زمانبندی بازار همهچیز است. معاملهگران سوئینگ در تایمفریمهای متفاوت با بهرهگیری از نوسانات قیمت به دنبال خرید در قیمت کم و فروش در قیمت بالا (و یا خرید در قیمت بالا و فروش در قیمت کم) هستند؛ نکتهای که یک سرمایهگذار معمولاً اهمیتی به آن نمیدهد و فقط آرام نظارهگر بازار است. یک معاملهگر روند، سعی دارد در قیمت بالا خرید کند و در قیمت بالاتر بفروشد (و یا در قیمت پایین بفروشد و در قیمت پایینتر معامله را با سود ببندد). به عبارت دیگر یک معاملهگر، سهام را با دید کوتاهمدت یا میانمدت و یک سرمایهگذار، همان سهام را با دید طولانیمدت خریداری خواهد کرد.
تشخیص نوع معاملهگری فرد نیز مهم است. یک معاملهگر روزانه، سهام را در همان روز ظرف چند ساعت، چند دقیقه یا حتی چند ثانیه خریداری میکند و میفروشد؛ در حالی که یک معاملهگر سوئینگ، سهام را حداقل برای یک روز نگه میدارد. (برای آگاهی از انواع استراتژیهای معاملاتی در بازار این مقاله را بخوانید)
مثالی از تایم معاملاتی در سرمایهگذاری: سرمایهگذاران عموماً معاملات خود را برای ماهها و یا حتی سالها باز میگذراند. برای مثال اگر مبلغ ۱۰,۰۰۰ دلار در سال ۱۹۹۷ (سالی که سهم آمازون عرضه عمومی شد) در سهام آمازون (Amazon) سرمایهگذاری میکردید، ارزش خالص امروز (سال ۲۰۲۳ پس از ۲۶ سال) سرمایهگذاری شما ۲.۲ میلیون دلار میشد.
مثالی از تایم معاملاتی در معاملهگری: عموماً معاملهگران بسته به نوع استراتژی معاملاتی خود، معاملاتشان را در بازههای کوتاهمدتتری نسبت به سرمایهگذاران خواهند بست. هدف اصلی آنها این است که از یک رشد ۱۰ درصدی در یک سال ۱۰۰ درصد سود بگیرند؛ اما چگونه؟
این ۱۰ درصد آغاز و پایان کار یک دارایی مالی (مانند شاخص S&P 500) است که نوسانات زیادی را شامل میشود. معاملهگران حرفهای برروی تمامی این نوسانات (چه صعودی چه نزولی) معاملهکنند و به همین جهت ممکن است از لحاظ درصدی بسیار بیشتر از ۱۰ درصد را بدست بیاورند. (البته این کار بسیار دشواری است و به همین جهت است که به صورت میانگین ۷۰ تا ۹۵ درصد معاملهگران زیان میکنند.)
سود
سرمایهگذاری: سود سرمایهگذاران برروی سهام فقط از بالارفتن قیمت آن اتفاق میافتد و در صورت کاهش قیمت یا زیان میکنند یا از سود آنها کاسته خواهد شد. همچنین چون شما سهامدار و مالک بخشی از سهام شرکت هستید (بسته به میزان سرمایهگذاریتان) به شما سود تقسیمی سهام تعلق خواهد گرفت.
معاملهگری: برای معاملهگران هیچ اهمیتی ندارد که بازار بالا میرود یا پایین، آنها در هر دو جهت معامله میکنند و میتوانند سود یا زیان کنند.
دسته اصلی دارایی و ابزارهای مالی
سرمایهگذاری: سرمایهگذارن کلاسیک مهمترین دارایی سرمایهگذاری را سهام میدانند. هرچند آنها میدانند که وضعیت سهام همیشه خوب نیست، به همین جهت است که آنها اهمیت پوتفولیو را میدانند. یعنی در چند بازار سرمایهگذاری میکنند و با ورود یک بازار به رکود تمام یا بخشی از سرمایه درگیر خود در آن بازار را خارج کرده و به سایر بازارهای موازی تزریق میکنند.
برخی از بازارهای سرمایهگذاری کلاسیک در ایران
- سپردهگذاری بانکی
- صندوقهای درآمد ثابت
- خرید اوراق بدهی دولت
- بازار زمین
- بازار مسکن
- بازار طلا
- بازار سهام
برای درک بهتر موضوع به نمونه پورتفولیو زیر توجه کنید:
آقای x یک سرمایهگذار است و ۱ میلیارد تومن وجه نقد برای سرمایهگذاری در اختیار دارد. با توجه به وضعیت مساعدتر بازار سهام نسبت به سایر بازارها در این بازه زمانی، تصمیم میگیرد که بخش بیشتری از سرمایه خود را در سهام سرمایهگذاری کند.
آقای x، ۶۲ درصد معادل ۶۲۰ میلیون تومان از سرمایه خود را وارد بازار سهام کرده و مابقی سرمایه خود را در بازارهای دیگر برای پوشش ریسک ناشی از احتمال ریزش سهام در نظر میگیرد که هم یک سود ثابتی داشته باشد و هم در صورت نا مساعد شدن بازار سهام، بقیه بازارهایی که وی در آن سرمایهگذاری کرده زیان احتمالی را جبران کنند.
پس از گذشت چند ماه بازار سهام نامساعد میشود و آقای x توازن پورتفوی خود را تغییر میدهد و در بازارهای موازی سرمایهگذاری میکند. یعنی چه؟
مثالی از بازار سرمایه ایران:
بازار سهام از ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ در ۳۶۵ روز منتهی به ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ معادل ۶۵۷% بازده داد. بعد از سقوط بورس، تنها پس از ۱.۵ ماه بازده بازارهای موازی طلا، دلار و مسکن به بیش از ۵۵۰% رسید. یعنی آقای x میتوانست با خروج از بازار سهام و کاهش درصد سرمایهگذاری در آن، پولی که در بازار سهام داشت را در بازارهای موازی تزریق کند و پورتفوی خود را تغییر دهد.
این خلاصه کاری است که سرمایهگذاران در شرایط مختلف اقتصادی برای کسب سود انجام میدهند.
معاملهگری: اکثر معاملهگران برروی CFDs معاملهکنند و برای آنها تفاوتی ندارد که آن دارایی چیست. تنها چیزی که آنها بر روی آن تمرکز میکنند میزان نوسانات آن دارایی برای کسب هرچه بیشتر سود است.
نوع تحلیل
تفاوت دیگر سرمایهگذاران و معاملهگران، روشی است که آنها در مورد بازارهای خود تحقیق میکنند و به دنبال فرصت هستند. به طور معمول، سرمایهگذاران بر تحلیل بنیادی تمرکز میکنند.
این نوع تحلیل شامل بررسی تمام اطلاعات موجود در رابطه با یک دارایی به منظور تصمیمگیری در مورد خرید یا فروش آن دارایی است. به عنوان مثال، در مورد یک سهام، سرمایهگذار ممکن است میزان رشد درآمد و سود اخیر شرکت، ترازنامه، تهدید رقبا و شرایط اقتصادی را بررسی کند تا تشخیص دهد آیا سهام ارزش خرید دارد یا خیر.
از سوی دیگر معاملهگران تمایل دارند بیشتر بر تحلیل تکنیکال تمرکز کنند. در این نوع تحلیل، معاملهگران نمودارهای قیمت را بررسی میکنند و روندها، الگوها و شاخصها را در تلاش برای پیشبینی حرکات قیمت آتی دارایی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند. ایده پشت تحلیل تکنیکال این است که از حرکات تاریخی قیمت میتوان برای پیش بینی حرکات آینده قیمت استفاده کرد.
انواع ریسک و روشهای مدیریت آن
سرمایهگذاری و معاملهگری، هرکدام ریسکهای منحصر به فرد خود را دارند. این بدان معنی است که سرمایهگذاران و معاملهگران باید ریسک را به روشهای مختلف مدیریت کنند.
ریسکهای موجود در سرمایهگذاری:
ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) : ریسکی است که مربوط به کل بازار بوده و سرمایهگذار نقشی در کنترل آن ندارد و غیر قابل حذف است.
به عنوان مثال در بازار بورس این ریسک تنها به یک شرکت یا صنعت خاص محدود نیست و کل یک بازار سرمایهگذاری را تحتالشعاع قرار میدهد. این نوع ریسک معمولاً غیرقابل پیشبینی و اجتنابناپذیر است. مواردی نظیرتغییر قوانین و سیاستهای اقتصادی در این دستهبندی قرار میگیرد مانند:
- نرخ سود بانکی
- نرخ تورم
- تنش نظامی و سیاسی
- افزایش یا کاهش نرخ ارز
ریسک غیرسیستماتک (Unsystematic Risk): به این نوع ریسک، ریسک مشخص نیز میگویند و به تغییرات اثرگذار به بخشی از یک بازار گفته میشود.
در بازار سهام، ریسک غیرسیستماتیک مربوط به تحولات یا اخبار مربوط به یک شرکت یا صنعت خاص است و نه کل بازار مانند تغییر نرخ خوراک پتروشیمیها، سیاستهای اعمال پروانه ساختمانی و مواردی از این قبیل.
منابع ریسک
بحث مهم دیگری که در این موضوع وجود دارد، منابع ریسک است. یعنی جایی که ریسک از آن قسمت نشات میگیرد.
منبع ریسک | دستهبندی | توضیح |
ریسک تورمی | سیستماتیک | ریسک از دست دادن قدرت خرید به دلیل آنکه ارزش سرمایهگذاریها به اندازه تورم افزایش نیابد. (یعنی نرخ سود واقعی منفی) |
ریسک نرخ ارز | سیستماتیک | کاهش ارزش پول رایج یک کشور منجر به کاهش ارزش سود سرمایهگذاری میگردد؛ همچنین همه سرمایهگذاریهای بینالمللی در تبدیل سود به پول رایج کشور خود با ریسک نرخ ارز مواجه هستند. |
ریسک اعتباری یا نکول | سیستماتیک یا غیرسیستماتیک | ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. اوراق قرضه دولتی یا سپردههای بانکی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. |
ریسک کشوری | سیستماتیک | مربوط به تغییر سیاستگذاریهای یک کشور میشود. این نوع ریسک در کشورهایی که از ثبات سیاسی و اقتصادی بالایی برخودار هستند، پایین است. |
ریسک نقدشوندگی | سیستماتیک یا غیر سیستماتیک | مربوط به احتمال عدم توانایی در فروش یا خرید یک دارایی است. هرچه عدم اطمنیان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالاتر باشد، میزان ریسک نقدشوندگی افزایش مییابد. |
ریسک تجاری | غیرسیستماتیک | این ریسک ناشی از انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت است. برای مثال شرکت تحت تاثیر نوسانات قیمت نفت میباشد. |
ریسکهای موجود در معاملهگری:
ریسک اهرم: معاملهگران به دلیل استفاده از اهرم میتوانند متحمل زیانهای سنگینی شوند. اهرم با چند برابر کردن سرمایه معاملهگران، این امکان را به افراد میدهد که چند برابر سرمایه خود سود یا زیان کنند. برای مثال ممکن است یک معاملهگر از یک حرکت ۱ درصدی، ۱۰۰ درصد سود کرده یا تمام سرمایه خود را از دست بدهد.
ریسک بروکر: کارگزار یا بروکر یکی از مهمترین مولفههایی است که افراد باید به آن توجه کنند. در صورت انتخاب نادرست بروکر، معاملهگران ممکن است تمام سرمایه خود را از دست بدهند.
ریسک نوسانات شدید: در بازارهای مالی خصوصاً فارکس، حین انتشار اخبار اقتصادی نوسانات شدیدی در بازار ایجاد میشود که در صورت رعایت نکردن قوانین مدیریت سرمایه ممکن است منجر به از بین رفتن تمام یا بخشی از سرمایه معاملهگران شود.
استراتژیهای مدیریت ریسک برای معاملهگران عبارتند از:
- تعیین بهینه حجم معاملاتی
- استفاده از حد ضرر برای به حداقل رساندن ضرر ناشی از موقعیتهای اشتباه
- اجتناب در استفاده از اهرم بیش از حد
سرمایه مورد نیاز
سرمایهگذاری: قیمت هر سهم مایکروسافت (Microsoft Corp) حدود ۳۳۵ دلار به ازای هر سهم میباشد. طبیعی است که شما در بازاری که ارزش سهام اینقدر بالاست نیاز به سرمایه بیشتری دارید تا برای سرمایهگذاری بتوانید تصمیم بهتری اتخاذ کنید.
معاملهگری: به دلیل وجود اهرم در معاملات CFDs (ابزار رایج معاملهگران برای معامله)، شما با داشتن موجودی صد دلاری میتوانید بین ۱۰ تا ۱۰۰۰ برابر سرمایه خود معامله کرده و سود یا زیان کنید.
خطر از دست دادن سرمایه
هر نوع سرمایهگذاری، ریسک از دست دادن پول را به همراه دارد. دو چالشی که معاملهگران اغلب با آن مواجه هستند بدین صورت است: هنگام خرید و فروش دارایی هر چه زمان سرمایهگذاری کوتاهتر باشد و هر چه قسمت اعظم سرمایه خود را در تعداد معدودی از داراییها متمرکز کنید، ریسک معاملات بیشتر میشود. بازار سهام از لحاظ تاریخی پس از هر رکودی که تجربه کرده، بهبود یافته است؛ اما همیشه به این سرعت یا قابل پیشبینی نبوده است. این بهبود ممکن است سالها طول بکشد؛ یعنی معاملهگرانی که سهامی را خریداری کردهاند که ارزش آنها کاهش یافته، ممکن است زمان انتظار کافی برای بازگشت سهام را نداشته باشند.
هنگامی که به طور کلی بازار سهام بهبود مییابد، این امر ممکن است شامل سهام همه شرکتها نشود. خرید یک سهام منحصربه فرد، مانند معاملات بسیاری از معاملهگران، ریسک از دست دادن پول سرمایهگذاری را افزایش میدهد. در همین حین سرمایهگذاری متنوع، میتواند پول شما را بین صدها شرکت تقسیم کند. این کار کمک میکند تا هر گونه افتی که ممکن است بعضی شرکتها تجربه کنند، با بازده قویتر سایر شرکتها جبران شود.
علاوه بر این، معاملهگران برای کسب سود سریعتر، ممکن است انواع داراییهای پیچیدهتری مانند قراردادهای فیوچرز، آپشن و سوآپ خریداری کنند و همچنین از مارجین بیشتری استفاده کنند (نوعی وام که بروکرها به معاملهگران ارائه میکنند). اگرچه این تکنیکها به طور فرضی ممکن است سود بالقوه بیشتری را برای معاملهگران به ارمغان بیاورند، اما ریسک بالاتری را نیز به همراه دارند که ممکن است منجر به زیان بیشتر شود.
پیامدهای مالیاتی
تقریباً هر زمان که سودی به دست میآورید، مشمول پرداخت مالیات خواهید شد. همین امر در مورد سرمایهگذاری و معاملهگری نیز صادق است؛ اگرچه سرمایهگذاری ممکن است به شما کمک کند مالیات کمتری بپردازید. زیرا هر سودی که از سهام و یا صندوقهای سرمایهگذاری دریافت میکنید بر اساس مدت زمانی که آنها را نگه میدارید، مشمول مالیات میشوند. برای سرمایهگذاریهایی که کمتر از یک سال مالک آن هستید، مانند بسیاری از معاملات کوتاه مدت، احتمالاً درصدی برابر با مالیات بر درآمد، پرداخت خواهید کرد. برای داراییهایی که حداقل یک سال و یک روز مالک آن هستید، مانند سایر سرمایهگذاریهای بلندمدت، واجد شرایط پرداخت نرخ مالیاتی کمتری به نام «نرخ سود سرمایه بلندمدت» میشوید.
در خاتمه
سرمایهگذاری و معاملهگری هر دو مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارند. هیچکدام نسبت به دیگری برتری ندارد و هر دو ثابت کردهاند که راهی موفق برای کسب سود در بازارهای مالی جهان محسوب میشوند.
صرف نظر از رویکرد شما نسبت به بازار سهام، بدون شک برای انجام هر کار تحقیقات گستردهای لازم است. یک معاملهگر باید بسیاری از شرایط تکنیکال را بررسی کند تا سهامی را که ارزش معامله دارد، پیدا کند و یک سرمایهگذار باید ریز و درشت شرکت را مطالعه کرده تا متوجه پایداری یا عدم پایداری فلسفهی مالی، محصول نهایی و یا خدمات شرکت در بلندمدت شود. در نهایت اینکه کدام استراتژی برای شما مناسب است به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله:
- اهداف مالی شما
- میزان تحمل ریسک شما
- شناخت شما از یک بازار یا کلاس دارایی
- مقدار زمانی که قادر هستید برای تحلیل و نظارت بر داراییهای خود اختصاص دهید
- مقدار سرمایهای که برای شروع در دسترس دارید
سؤالات متداول
تفاوت اصلی میان معاملهگری و سرمایهگذاری چیست؟
توضیحات متداول
بسیار ممنون از زحمات تون
سپاس از توجه شما دوست عزیز…