بازارها از نظر اقتصاد کلان
یکی از ویژگیهای بازارهای مالی که معاملهگران جدید را سردرگم میکند، مفهوم “خبر خوب/قیمتگذاری بد” است. خبر خوب/قیمتگذاری بد، به وضعیتی اشاره دارد که در آن اخبار مثبت درباره یک دارایی یا بازار منتشر میشود، اما برخلاف انتظار، قیمت آن کاهش مییابد. مثلاً در مارس ۲۰۰۰، زمانی که یاهو گزارش سود فوقالعادهای را منتشر کرد، بسیاری از افراد از کاهش قیمت سهام شگفتزده شدند و نمیفهمیدند چرا با وجود اخبار خوب، قیمت سهام پایین میآید.
در اوایل این ماه، پس از انتشار گزارش تورم آمریکا، شاهد نمونه کلاسیکی از ” خبر خوب/قیمتگذاری بد” بودیم.
تورم کمتر از حد انتظار بود، اما نزدک ۱۰% کاهش یافت. چرا؟ در واقع، ما عکس این موضوع را در پایینترین نقاط در اکتبر ۲۰۲۲ دیدیم. پس از گزارش تورم بالاتر از انتظار، سهام ابتدا کاهش یافت و سپس در طول یک سال و نیم بعد تقریباً ۱۰۰% افزایش یافت. چنین رفتاری باعث سردرگمی معاملهگران میشود، ولی باید با این مسئله کنار آمد؛ زیرا بازارها گاهی اوقات به این شکل عمل میکنند.
اتفاق مشابهی در سال ۲۰۱۱ هنگام کشته شدن بن لادن رخ داد.
دو دلیل اصلی برای این رفتار بازار وجود دارد:
- خبر به طور کامل در قیمتها لحاظ شده است. اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد که بگوییم چیزی که “بهتر از انتظار” یا “بدتر از انتظار” بوده، قبلاً در قیمتها لحاظ شده است، اما موضوع بیشتر به وضعیت قبلی بازار برمیگردد. برای مثال، در اکتبر ۲۰۲۲، بازار به مدت یک سال و نیم نگران وضعیت تورم بود و قیمت سهام به شدت کاهش یافته بود. به عبارت دیگر وحشت ناشی از تورم، پیش از این در بازار وجود داشت و سرمایهگذاران از قبل در پوزیشنهای فروش بودند.
در مقابل، این ماه وضعیت کاملاً برعکس بود. داستان “فرود نرم” و “کاهش بدون مشکل تورم” بیش از یک سال است که در بازار در جریان است. تورم کمتر از انتظار، در تئوری برای قیمت داراییها خوب است، اما همه از نظر روانی برای اخبار کاهش تورم آماده بودند و سرمایهگذاری در داراییها به حداکثر خود رسیده بود. - فروش بزرگ توسط بازیگران بلندمدت یا میانمدت. این همان چیزی است که برای S&P 500 پس از کشتهشدن بن لادن در سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاد. در آن زمان نگرانیهای مهمتری از جنگ ۱۰ ساله با تروریسم وجود داشت.
درحالیکه کشتهشدن بن لادن به طور نظری یک خبر خوب ژئوپلیتیکی بود، در واقعیت فروشندگان میانمدت تصمیم گرفتند که افزایش قیمت ناشی از این خبر چیزی است که باید فروخته شود، نه خریداری شود. در نمودار S&P آن روز میتوانید کندلهایی با سایه بلند ببینید که نشاندهنده تلاشهای قوی اما ناکام برای نفوذ به سطح قیمت است. این کندلها نشاندهنده سرکوب قیمت هستند.
بنابراین، به طور متناقضی، تورم بد در ۲۰۲۲ کف قیمت را ایجاد کرد و تورم خوب در ۲۰۲۴ (تا کنون) سقف قیمت را ایجاد کرده است.
در بازارها بیشتر از اینکه به دلیل وقوع اتفاقات توجه کنیم، باید به خود اتفاق توجه کنیم. دنبال شرایطی مانند “خبر خوب/قیمتگذاری بد” باشید، زیرا این شرایط میتوانند نشاندهنده پایان یک روند باشند.
بازار سهام
در اواخر ژوئن، زمانی که شرکت GS مقالهای در مورد هوش مصنوعی منتشر کرد، روند جدیدی در داستان هوش مصنوعی شروع شد و این هفته نیز با انتشار مطالبی که کاهش درآمد و چالشهای مالی آینده شرکت OpenAI را پیشبینی میکند، ادامه یافت.
در برخی موارد، ازدستدادن پول ممکن است بهعنوان نشانهای از رشد یا سرمایهگذاری بلندمدت تلقی شود. برای مثال، شرکتهایی مانند WeWork در سال ۲۰۱۷ و شرکتهای مرتبط با SPAC و دیگر شرکتهای زیانده در سال ۲۰۲۱، ممکن است در حال توسعه و گسترش فعالیتهای خود بوده و به همین دلیل در کوتاهمدت پول از دست دادهاند. این نوع از دست دادن پول میتواند به عنوان نشانهای از تعهد به رشد و توسعه دیده شود. اما به طور کلی، از دست دادن پول چیز خوبی نیست و باید به دقت بررسی شود. بیشتر افرادی که با آنها صحبت میکنم یا مطالبشان را میخوانم به این نتیجه رسیدهاند که:
- مدلهای زبانی بزرگ (LLM) منجر به هوش مصنوعی عمومی (AGI) یا حتی هوش مصنوعی هوشمند نمیشوند.
- مدلهای زبانی بزرگ نمیتوانند تا بینهایت بزرگتر شوند چون نمیشود همیشه پستهای جدید و مطالب دارای حق کپی به آنها اضافه کرد. تعداد مطالبی که میتوان پردازش کرد محدود است.
- مدلهای زبانی بزرگ حالا به یک چیز معمولی تبدیل شدهاند و هر شرکتی یکی از آنها را دارد و ادعا میکند که بهترین است. اما در نهایت، پول درآوردن از چیزی که تقریباً مشابه و رایگان است، خیلی سخت خواهد بود.
بازارهای سرگرم تجزیهوتحلیل چالشهای هوش مصنوعی بودند تا وقتی که بایدن از رقابتهای ریاستجمهوری کنار رفت و اوضاع به هم ریخت. اینکه بگوییم احتمال پیروزی ترامپ روی قیمت داراییها تأثیر دارد، بحثبرانگیز است، اما من اینطور فکر میکنم.
دو احتمال اصلی وجود دارد:
- افزایش قیمت داراییها با افزایش احتمال پیروزی ترامپ: مقالات و تحلیلهای زیادی مثل مقاله مجله Barron’s یا The Verge، بر این اعتقادند که دولت ترامپ برای فناوری مضر است.
- کاهش احتمال پیروزی ترامپ برای معاملات مبتنی بر کاهش ارزش دلار مناسب نیست: دولت بایدن بهخاطر تورم سالهای ۲۰۲۰/۲۰۲۱ مورد انتقاد قرار گرفته و احتمالاً دموکراتها در سال ۲۰۲۵ نمیخواهند سیاستهای مالی تورمزا را ادامه دهند. بسیاری از مقررات قانون کاهش مالیات و مشاغل (TCJA) تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۵ باید بازبینی شوند و بعید است دولت کامالا هریس بخواهد قوانین ترامپ را تجدید کند. در کمپین انتخاباتی ۲۰۲۰، هریس گفته بود که نرخ مالیات شرکتی TCJA را که از ۳۵% به ۲۱% کاهش یافته بود، لغو میکند و به ۳۵% بازمیگرداند. بایدن در مقایسه، پیشنهاد افزایش نرخ مالیات شرکتی به ۲۸% را در سال ۲۰۲۴ داده بود. (قانون کاهش مالیات و مشاغل (Tax Cuts and Jobs Act) قانونی است که در زمان ریاست جمهوری ترامپ تصویب شد و شامل کاهش قابل توجه مالیاتها برای شرکتها و افراد بود.)
من بیشتر با احتمال دوم موافقم و معتقدم احتمال پیروزی ترامپ برای اقتصاد کلان اهمیت دارد.
درحالیکه نظرات هریس مربوط به سال ۲۰۲۰ است و ممکن است قدیمی به نظر برسد، اما هنوز چندان دور از واقعیت نیست. رژیم MMT که توسط ترامپ در سال ۲۰۱۷ آغاز شد و به طور تهاجمی توسط بایدن در طول کرونا ادامه یافت، احتمالاً در صورت پیروزی ترامپ ادامه خواهد داشت. اما به احتمال زیاد، دولت هریس آن را کاهش میدهد. (نظریه پولی مدرن (MMT) یک رویکرد اقتصادی است که میگوید دولتها با ارزهای مستقل میتوانند بدون نگرانی از بدهیهای بزرگ هزینه کنند، زیرا همیشه میتوانند پول بیشتری چاپ کنند. این رویکرد بر سیاستهای مالی سخاوتمندانهتر و هزینههای دولتی بیشتر تمرکز دارد). به همین ترتیب، معاملات مبتنی بر کاهش ارزش دلار تحت دولت هریس چندان جذاب نخواهد بود. زیرا سیاستهای مالی احتمالاً کمتر سخاوتمندانه خواهند بود.
این از نقطهنظر تاریخی نیز همخوانی دارد: دولتهای جمهوریخواه کسری بودجه بیشتری نسبت به دموکراتها دارند که عمدتاً به این دلیل است که آنها کاهش مالیاتها خود را جبران نمیکنند.
برای من، این همچنین به معنای این است که افزایش احتمال پیروزی هریس باید برای اوراققرضه خوب باشد. بهعبارتدیگر اگر دولت هریس روی کار بیاید، به دلیل سیاستهای مالی محافظهکارانهتر، رشد اقتصادی کندتر و کسری بودجه کمتر میشود. این باعث میشود ریسک کلی در بازار کاهش یابد و سرمایهگذاران بازدهی کمتری از اوراققرضه درخواست کنند که منجر به کاهش بازدهی اوراق قرضه میشود.
اگر شانس ترامپ را بیشتر بدانیم فکر میکنم از نظر من این تئوری با تمام معاملات مبتنی بر کاهش ارزش دلار همبستگی دارد. ترامپ بر خلاف هریس طرفدار سیاستهای MMT است.
به چارت برگردیم. در شاخص نزدک بهخوبی مشاهده میکنید که میانگین ۱۰۰ روزه ساده و نمایی، از ابتدای شروع روند صعودی، بهخوبی از قیمت حمایت کرده است. اکنون نیز نزدک در محدوده حمایتی خوبی قرار دارد.
به طور خلاصه بازار سهام در هفته گذشته را میتوان اینگونه توصیف نمود: گفتمان حاکم، بازار را همانند کشتی به اینسو و آنسو هدایت میکند.
نرخ بهره
بررسی بازارهای اوراق قرضه، در حال حاضر به موضوع کسلکنندهای تبدیل شده است، زیرا کندی اقتصادی مورد انتظار بازار سریعاً اتفاق نمیافتد؛ اما همچنان در این مسیر قرار داریم. تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بهتر از حد انتظارات ظاهر شد و آمارهای GDPNow از فدرال رزرو آتلانتا دوباره درست از آب درآمد. در شرایط فعلی، اقتصاد ایالات متحده در وضعیت مطلوبی قرار دارد. فرود نرم در حال تحقق است و کاهش تورم با شتاب خوبی همچنان ادامه دارد. بدیهی است که در این شرایط، کاهش نرخ بهره در ماه سپتامبر قطعی به نظر میرسد. برای توجیه کاهش ۵۰ واحد پایه در سپتامبر، به یک رویداد ژئوپلیتیکی یا سقوط بازار نیاز خواهد بود و تقریباً هیچ دادهای از ایالات متحده نمیتواند اکنون مانع از این کاهش شود.
تنها چیزی که در بازارها در حال حاضر جالب است، تغییرات در منحنی بازده است. شیب منحنی بازده همچنان در حال افزایش است.
منحنی بازده نشاندهنده نرخ بهره اوراققرضه با سررسیدهای مختلف است. زمانی که نرخ بهره اوراق کوتاهمدت بیشتر از اوراق بلندمدت باشد، به آن “وارونگی منحنی بازده” میگویند. این وارونگی معمولاً نشانهای از رکود اقتصادی است.
منحنی بازده نشاندهنده نرخ بهره اوراققرضه با سررسیدهای مختلف است. زمانی که نرخ بهره اوراق کوتاهمدت بیشتر از اوراق بلندمدت باشد، به آن “وارونگی منحنی بازده” میگویند. این وارونگی معمولاً نشانهای از رکود اقتصادی است.
دو سال پیش این وارونگی اتفاق افتاد و باعث شد که افرادی که پیشبینی رکود میکردند هیجانزده شوند. حالا که منحنی بازده دوباره به حالت عادی (شیب مثبت) برمیگردد، این افراد دوباره هیجانزده میشوند. در نهایت، اگر کسی همیشه پیشبینی رکود کند، بالاخره در یک نقطه درست از آب درمیآید.
وضعیت فعلی بازار اوراققرضه برای من بسیار جالب است، زیرا تا سه ماه آینده تقریباً همه چیز واضح و روشن است؛ اما برای سه ماه بعد از آن، همه چیز در هالهای از ابهام است. وقتی سیاستهای مالی سال ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ واضح نیست، فدرال رزرو قادر به ارائه برنامههای خود در آینده نخواهد بود. بنابراین ناچارند که ماه به ماه تصمیم بگیرند و عمل کنند و ببینند چه کسی در انتخابات پیروز میشود و چقدر آن برنده متعهد به ادامه سیاستهای MMT است که توسط استفانی کللتون و دونالد ترامپ به جریان اصلی تبدیل شده و توسط بایدن ادامه یافته است.
✔️ بیشتر بخوانید: اوراق قرضه چیست؟ معرفی انواع اوراق قرضه
هفته آینده، تقویم اقتصادی بسیار شلوغ است. جلسات بانک مرکزی ژاپن و بانک انگلستان هم برگزار میشود و پیشبینی نتیجه این جلسات مثل پرتاب سکه نامشخص است. به همین دلیل، این جلسات احتمالاً تأثیر زیادی بر بازار خواهند داشت.
من بهخصوص به تصمیمهای بانک مرکزی ژاپن علاقهمندم، زیرا دلایل خوبی برای افزایش نرخ بهره وجود دارد و نگرانیها در مورد ضعف ین ژاپن فراتر از وزارت دارایی (MOF) رفته و توسط بیشتر مقامات دولتی مطرح میشود. بااینحال، این موضوع در سال ۲۰۲۲ هم وجود داشت و بانک مرکزی ژاپن برخلاف انتظارات عمل کرد و نرخ بهره را افزایش نداد. ببینیم آیا هفته آینده این کار را خواهند کرد یا نه.
جدول زیر تقویم هفته آینده را نشان میدهد:
ارز فیات
در بازار فارکس به دنبال نوسان هستید؟ این بار دستخالی برنمیگردید. جفتارز USDJPY بهشدت در حال نوسان است و نقدینگی آن تقریباً یکشبه از مقادیر بسیار بزرگ به مقادیر کوچک تغییر کرده است. این تغییرات در جفتارزهایی شبیه این، دقیقاً به همین شکل رخ میدهد. بهعبارتدیگر ابتدا بهراحتی میتوانستید حجم زیادی از این جفتارز را معامله کنید بدون اینکه قیمت آن تغییر زیادی کند. اما بهسرعت این وضعیت تغییر کرده و حالا معامله این ارزها خیلی سختتر شده است. یک روز میتوانستید ۳۰ میلیون دلار USDJPY را با اختلاف قیمت بسیار کم (فقط یک پیپ) معامله کنید و روز بعد وقتی میخواهید ۱۴ واحد USDJPY بفروشید، قیمت ۹ پیپ جابهجا میشود. نهتنها مقدار نقدینگی در بازار میتواند بهشدت تغییر کند، بلکه سرعت و شدت این تغییرات هم ممکن است بسیار زیاد باشد. اوضاع واقعاً دیوانهوار است.
این حرکت در ین ژاپن آخرین قطعه از سلسله معاملات حملی (Carry Trade) بود که مدتها قبل در بازار به شکل محبوبی طرفدار داشت. این نوع معاملات در جفتارزهای USDJPY، EURCHF، USDMXN، USDBRL، AUDJPY غیره انجام میشد. بهطورکلی هر چیزی به معاملات حملی ارتباط داشت، شدیداً آسیب دید. همچنین هر چیزی که به سیاستهای MMT (نظریه پولی مدرن) و محرکهای مالی آمریکا وابسته بود، نیز روزهای بدی را پشت سر گذاشت و نکته جالب اینجا است که USDJPY در هر دودسته قرار داشت.
✔️ بیشتر بخوانید: نحوه استفاده از معاملات حملی در استراتژیهای معاملاتی
درحالیکه این جفتارز شدیداً فروش رفت و به کاهش شدید خود که توسط دست مرئی وزارت دارایی (MOF) آغاز شده بود، ادامه داد، توانست سطح بحرانی ۱۵۲ را علیرغم فروشهای سنگین در آنجا، حفظ کند.
در تصویر زیر که نمودار ساعتی جفتارز USDJPY را نشان میدهد، میانگین متحرک ۱۰۰ ساعته اجازه رشد بیشتر را به این جفتارز نداده است. نمودار روزانه اهمیت سطح ۱۵۲ را به وضوح نشان میدهد.
اگر به گذشته بازار نگاهی بیندازیم. سطح ۱۵۲، ابتدا به عنوان یک مقاومت، بارها و بارها امتحان خود را پس داده است سپس یک تبدیل سطح انجام شده و ۱۵۲ به عنوان سطح حمایت عمل میکند. این حمایت کلیدی یک بار در ماه می مورد آزمون قرار میگیرد و بهخوبی از قیمت حمایت میکند این هفته نیز این سطح امتحان خود را با موفقیت پستسر میگذارد. من از این سطح در این هفته برای ورود به پوزیشن خرید کوتاه مدت استفاده کردم. فراموش نکنید که این سطح نقطه چرخش مهمی برای این جفت ارز بشمار میآید و سطوح حمایت و مقاومت تا همیشه دوام نمیآورند.
بازار رمزارز
ETFهای اتریوم (ETH) این هفته برای اولین بار وارد بازار شدند و باز هم شاهد نوعی معامله “شایعه بخر، واقعیت را بفروش” بودیم. این یعنی سرمایهگذاران وقتی شایعهای در مورد یک خبر خوب میشنوند، خرید میکنند و وقتی آن خبر به واقعیت میپیوندد، میفروشند. این نوع معاملات اکنون بیشتر شناخته شدهاند و دیگر به کاهشهای عمده منجر نمیشوند، اما همچنان جالب هستند.
افت قیمت اتریوم این هفته بیشتر به دلیل ضعف سهام تکنولوژی بود تا عدم تعادل در جریان معاملات پس از ETF اتریوم. اما همچنان جالب است که ببینیم چگونه راهاندازی ETF همیشه به فروش و کسب سود در کوین مرتبط منجر میشود.
به طور کلی، ارزهای دیجیتال در این اصلاح بازار تکنولوژی بسیار خوب معامله شدهاند. عدم فروش ارزهای دیجیتال در مواجهه با افت شدید QQQ (یک ETF مهم مرتبط با تکنولوژی) نشاندهنده قدرت این ارزهاست. همچنین، سهام MicroStrategy (MSTR) نیز وضعیت خوبی دارد و با نزدیک شدن به تقسیم سهام ۱۰ به ۱ در اول آگوست (هر سهام به ۱۰ سهام کوچکتر تقسیم میشود که این امر میتواند جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران کوچک ایجاد کند.)، نزدیک به بالاترین قیمت تاریخی خود معامله میشود. این شرکت یکی از بزرگترین دارندگان بیتکوین در جهان است و عملکرد خوب آن نیز نشاندهنده قدرت بازار ارزهای دیجیتال است. بد نیست بدانید که بالاترین قیمت تاریخی MSTR معادل ۱۹۹۹.۹۹ دلار است که نشاندهنده تمایل روانی افراد به استفاده از اعداد رند است.
کامودیتیها
طلا و نقره بهعنوان داراییهای ضد تورمی شناخته میشوند و این هفته با کاهش اقبال سرمایهگذاران و کاهش احتمال تورم در سالهای ۲۰۲۵/۲۰۲۶ پس از کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخاباتی، عملکرد خوبی نداشتند. البته، طلا تا حد زیادی اصلاح نمود اما نقره نتوانست به همان اندازه بازگردد. سرمایهگذاری در نقره همیشه سخت است!
باتوجهبه اینکه چین فعلاً خرید طلا را متوقف کرده و دادههای CFTC نشاندهنده افزایش سریع پوزیشنهای خرید است و تعداد قراردادهای باز و فعال در بازار آتی طلا نیز افزایش یافته است است و ترامپ نیز همچنان با وجود شانس بالا، به طور قطعی رئیسجمهور آینده نیست، من اکنون علاقهای به فلزات گرانبها ندارم. این نظر در بیشتر محافل مالی خلاف عرف است، اما به نظرم چیزهای بهتری برای سرمایهگذاری وجود دارد.
محصولات کشاورزی، مس، سنگآهن و هر چیزی که به رشد چین وابسته است، همچنان وضعیت بدی در بازار دارند. سومین جلسه مهم اقتصادی چین (Third Plenum) نیز بدون دستاوردی خاص به پایان رسید و تنها چند کاهش نرخ بهره نصیبمان شد. موفق باشید!
منبع: Friday Speedrun نویسنده: Brent Donnelly
عالی هرچند با دیدگاهش در مورد ریزش شاخص ها موافق نبودم، ریزش شاخص ها بعد از انتشار اون گزارش تورم مخصوصا برای نزدک کاملا منطقی بود. فقط با منبع و نویسنده ی درج شده نتونستم اصل مقاله رو پیدا کنم!؟