مبانی مقدماتی آشنایی با معامله نفت برای معاملهگران
نفت خام یا «طلای سیاه» یکی از گرانبهاترین کالاها در جهان است. نوسانات سنگین قیمت در این دارایی، میتواند اکوسیستم اقتصادی را در هر کشوری تحت تاثیر قراردهد. در واقع، افت ناگهانی قیمت یا جهشهای غیرمنتظره میتواند بازارهای مالی جهانی را به آشوب بکشاند. نفت خام یک منبع عمده انرژی جهانی و یک کامودیتی (کالا) با معاملات گسترده به شمار میآید. در این مقاله، ما به تاریخچه نفت خام، عوامل موثر بر قیمت آن و دلایل اصلی معامله این دارایی نگاه میکنیم.
نفت خام چیست؟
نفت خام یک سوخت فسیلی طبیعی است که در حال حاضر به عنوان یکی از منابع اصلی انرژی در جهان، از آن استفاده میشود. نفت از مواد آلی قدیمی ساخته شده و میتواند در سوختهای ترکیبی مانند بنزین، گازوئیل و روانکنندهها تقطیر شود که هر کدام کاربردهای صنعتی زیادی دارند. این کامودیتی معمولاً از مخازن زیرزمینی و از طریق حفاری استخراج میشود.
نفت خام BRENT و WTI
زمانی که خبری درباره بازار نفت میخوانید و یا میشنوید، معمولا با دو کلمه مواجه می شوید: نفت برنت و نفت WTI که مخفف West Texas Intermediate است. علت شاخص بودن این دو نوع نفت به خاطر سبک و شیرین بودن آنها است. نفت برنت یکی از انواع نفت خام است که میتوان از آن برای تولید بنزین و نفت سفید استفاده کرد. اما نفت وست تگزاس اینترمدیت نوعی دیگر از نفت سبک میباشد که در غرب تگزاس استخراج می شود. مقدار گوگرد در نفت برنت بیشتر از نفت وست تگزاس اینترمدیت است. به صورت عمومی نفت WTI در رسانهها بیشتر به سر زبان میآید. نخست به خاطر این که این نفت با کیفیتترین نفت در جهان است و دلیل دوم به خاطر انتشار آمار شفاف توسط اداره اطلاعات انرژی آمریکا است که این سازمان به صورت مرتب، آماری در باب عرضه و تفاضا این کالا منتشر می کند. البته ذکر این نکته هم حائز اهمیت است که استخراج این نفت چون توسط آمریکا صورت میگیرد و در عین حال خود آمریکا نیز از بزرگترین مصرفکنندگان نفت خام در دنیا به شمار میآید، قیمت گذاری این نوع نفت، از اهمیت بالایی برخوردار است.
قدرتمندترین بازیگران در بازار نفت خام
سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در سال 1960 تأسیس شد. این نهاد با هدف کاهش رقابت در بین کشورهای تولیدکننده و حفظ قیمتها در سطوح سودآور، سهمیه تولید را برای اعضای خود تعیین میکند. اوپک تحت سلطه کویت، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی است. در حالی که اوپک به طور کلی درصد زیادی از عرضه نفت را در اختیار دارد، ایالات متحده از سال 2019، به عنوان بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان به شمار میآید. با افزایش تولید و صادرات نفت در دنیا و ظهور کشورهای جدید در این عرصه، به مرور زمان نقش اوپک در تعیین مسیر قیمت نفت کمرنگتر شد. در دسامبر 2016، اوپک به همراه ده کشور تولید کننده دیگر اعم از روسیه، مکزیک، آذربایجان، بحرین، سودان، سودان جنوبی، مالزی، قزاقزستان، برونئی و عمان قراردادی را برای کاهش تولید نفت امضا کردند و زمینهساز تشکیل سازمانی دیگر به نام اوپک پلاس (Opec Plus) شدند. اوپک پلاس نیز در درجه اول به دنبال اهداف اوپک قدم برمیدارد.
موسساتی که نفت را به بازار جهانی عرضه میکنند، از شرکتهای نفتی بین المللی یا IOC ها تشکیل شدهاند. مانند ،اکسون موبیل (ExxonMobil)، نفت انگلیس (BP) و رویال داچ شل (Royal Dutch Shell). مالکیت این کمپانیها متعلق به سرمایهگذاران بزرگ و سهامداران این شرکتها است و عموما تحت قوانین کشورها و به صورت خصوصی اداره میشوند. با این حال، شرکتهای ملی نفتی یا NOC ها، مانند آرامکو عربستان (Aramco) و گازپروم روسیه (Gazprom) نیز وجود داردند که سهام آنها به صورت کامل و یا با درصد بالایی، تحت مالکیت دولت ملی آن کشور قراردارد.
نوسانات قیمت در نفت خام
نفت خام از ابتدای قرن حاضر، از زمانی که عرضه جهانی نفت تحت سلطه اوپک بود و تقاضای آن، در دستان ایالات متحده آمریکا قرارداشت، نوسانات زیادی را به خود دیدهاست. برای درک این نوسانات بزرگ، شاید قیمت منفی نفت را در بوحبوهه کرونا به یاد داشتهباشید اما به مثالی از سالهای 2001 تا 2008 اکتفا میکنیم. در مارس 2001 و با توجه به اعتراض اوپک نسبت به قیمتهای نفت و همچنین افزایش سریع تقاضا در آسیا، قیمتها از بشکهای 25 دلار برای نفت برنت و 27 دلار برای نفت WTI به 140 دلار برای هر دو نوع آن در ژوئن 2008 رسید که نشاندهنده یک رشد 500 درصدی است.
با این حال، در دهه گذشته و با وجود پیشرفتهایی در زمینه تکنولوژی مهندسی نفت و نقض مقررات خرید و فروش توسط کشورهای مختلف، افزایش تولید نفت شیل آمریکا، این کشور را از کشوری مصرفکننده به تولیدکننده تغییر داده است و توازن قدرت را در بین بازیگران اصلی نفت به هم ریختهاست. قیمتها از 112 دلار نفت برنت و 105 دلار نفت وست تگزاس اینترمدیت در ژوئن 2014 کاهش یافت و تا ژانویه 2016 به 36 دلار برای هر دو نوع نفت رسید. اوپک به وسیله تبانی با چندین کشور از جمله روسیه، برای اعمال “سهمیه تولید” واکنش نشان داد. این حرکت، کشورهای مختلف را نسبت به حجم تولید نفت محدود کرد و باعث تثبیت قیمتها شد. این امر قیمت هر بشکه نفت را تا آوریل 2018 به بالای 70 دلار برای نفت برنت و 65 دلار برای WTI بازگرداند.
نمودار زیر، برخی از نقاط عطف کلیدی قیمت نفت خام آمریکا در این قرن و دلایل تغییرات آن را نشان میدهد.
دلار و قیمت نفت
دلار آمریکا و نفت در طول تاریخ معمولا رابطه معکوسی داشتهاند. هنگامی که دلار آمریکا ضعیف است، قیمت نفت به طور سنتی بر حسب دلار به سمت بالا حرکت کرده است. از آنجا که ایالات متحده برای مدتی طولانی واردکننده اصلی نفت به شمار میرفت، میزان کسری تراز تجاری ایالات متحده و روند فعالیتهای صنعتی در این کشور، تاثیر مستقیمی بر قیمت نفت داشتهاست. با این حال برخی معتقدند که این رابطه، جای خود را تا حدودی به میزان فعالیتهای تجاری در کشور چین دادهاست.
بین دلار کانادا و قیمت نفت همبستگی قابل پیشبینیتری وجود دارد. به عنوان مثال، از سال 2019، کانادا روزانه حدود سه میلیون بشکه نفت و فرآوردههای نفتی به ایالات متحده صادر میکند که این صادرات، تقاضای زیادی برای دلار کانادا ایجاد کردهاست. اگر تقاضای ایالات متحده افزایش یابد، نفت بیشتری برای تامین آن مورد نیاز است که اغلب به معنی افزایش قیمت نفت است. بر این اساس، این افزایش تقاضا میتواند به معنای افزایش قدرت دلار کانادا و کاهش جفت ارز USDCAD باشد. در مقابل، اگر تقاضای ایالات متحده کاهش یابد، قیمت نفت نیز ممکن است کاهش یابد، به این معنی که به نوبه خود تقاضا برای CAD نیز کاهش مییابد. این همبستگی در طول زمان همیشه به صورت یکسان نبودهاست و در زمانهای مختلف، حرکات متفاوتی را از نفت و دلار کانادا شاهد بودهایم.
بیشتر بخوانید: قیمت نفت چگونه بر دلار کانادا و USDCAD تاثیر می گذارد؟
عوامل موثر بر عرضه
تعمیر و نگهداری: خاموشی یا تعمیر و نگهداری در پالایشگاههای کلیدی و خطوط انتقال نفت آن در سراسر جهان، مانند فورتیز در دریای شمال یا پالایشگاه پورت آرتور در تگزاس، به دلیل تاثیری که میتواند بر عرضه نفت داشتهباشد، باید تحت نظر قرارگیرد. جنگ در خاورمیانه نیز باعث نگرانی در مورد عرضه نفت میشود. به عنوان مثال، هنگامی که جنگ داخلی لیبی در سال 2011 آغاز شد، قیمتها طی چند ماه بعد از آن 25 درصد افزایش یافته بود.
تصمیمات اوپک: تصمیم به کاهش یا تمدید افزایش تولید توسط اوپک یا هر کشور تولیدکننده مطرح، منجر به تغییر قیمت نفت میشود. به عنوان مثال، در سال 2016، هنگامی که اوپک تصمیم خود مبنی بر محدود کردن عرضه جهانی را تا ٪1.9 اعلام کرد (نمودار زیر را ببینید)، قیمت نفت از بشکهای 44 دلار به 80 دلار در هر بشکه افزایش یافت.
عوامل موثر بر تقاضای نفت:
فصلی بودن: تابستانهای گرم میتواند منجر به افزایش فعالیتهای تجاری و صنعتی و در نتیجه مصرف بیشتر نفت شود. زمستانهای سرد باعث میشود مردم برای گرم کردن خانههای خود از محصولات نفتی بیشتری استفاده کنند. اما گاهی اوقات این اختلاف دما در مناطق مختلف، باعث افزایش یا کاهش شدید در میزان مصرف نفت و قیمتهای آن میشود.
مصرفکنندگان نفت: بزرگترین مصرفکنندگان نفت معمولاً کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده و کشورهای اروپایی بودهاند. با این حال، در دوران اخیر مصرف نفت در کشورهای آسیایی، یعنی چین و ژاپن، افزایش قابل توجهی یافته است. به این ترتیب، توجه معاملهگران به سطح تقاضای این کشورها در کنار عملکرد اقتصادی آنها بسیار مهم است. هرگونه رکود یا رونق در اقتصاد میتواند بر قیمت نفت تأثیر بگذارد و باعث کاهش یا افزایش تقاضا شود.
همبستگی با رشد جهانی: نمودار زیر ارتباط مثبت بین قیمت نفت خام و رشد جهانی را نشان میدهد. اقتصاد چین و آمریکا که دو اقتصاد بزرگ در جهان به شمار میآیند، مقیاسی بسیار مفید برای اندازهگیری رشد جهانی اقتصاد درنظر گرفتهمیشوند. این نمودار شامل شاخصهای سهام اصلی مربوط به آنها است که مطابق با قیمت نفت خام حرکت میکند، هنگامی که شاخصهای سهام سقوط میکنند، قیمت نفت خام تمایل به کاهش دارد و برعکس.
در نمودار زیر همبستگی مثبت بین نفت WTI و نفت برنت با FTSE چین A50 و S&P 500 را مشاهده میکنید:
انرژیهای جایگزین: در حالی که سوختهای فسیلی مانند نفت و گاز همچنان بر دیگر منابع انرژی برتری دارند، در مقیاس جهانی فشار مستمری در جهت پایداری این منابع وجود دارد. این امر قطعاً بر قیمت نفت خام در آینده تأثیر میگذارد، که آن را به یک عامل کلیدی برای نظارت در استراتژی معاملات نفت خام تبدیل میکند.
مسائل ژئوپلیتیک: از آنجایی که میزان عرضه نفت توسط کشورهای بزرگ تولیدکننده تعیین میشود، تنش با یکی از این کشورها می تواند مشکلات بزرگی را ایجاد کند. هنگامی که جنگ یا درگیری در یک منطقه نفتخیز رخ دهد، ذخایر نفت خام ممکن است در معرض تهدید قرارگیرد و در نهایت باعث ایجاد نوسانات شدید قیمتی در نفت شود.
مسائل ژئوپلیتیک به صورت مستمر عاملی در جهت نوسانات قیمت نفت بوده است، به ویژه هنگامی که شرایط پرتنشی در خاورمیانه یا سایر مناطق نفت خیز جهان اتفاق میافتد. برای مثال به جنگ خلیج فارس در سال 1991 میتوان اشاره کرد که موجب کاهش تولیدات نفت و افزایش شدید قیمت این کامودیتی گردید. در سال 2003 نیز پس از حمله آمریکا به عراق، قیمت نفت افزایش چشمگیری یافت.
نکات و استراتژی های معامله نفت
- نفت خام در بین سایر کامودیتیها دارای بالاترین رتبه در میزان نقدشوندگی است و بیشترین حجم معاملات را به خود اختصاص دادهاست.
- معاملهگران نفت باید درک کنند که چگونه عرضه و تقاضا بر قیمت نفت تأثیر میگذارد.
- استفاده از تحلیل فاندامنتال و تکنیکال برای معاملات نفت بسیار مفید است و به معامله گران اجازه میدهد تا روند بازار را تشخیص دهند.
- واکنش خوب به روند تغییر شاخصهای اقتصادی، معامله نفت را برای سویینگ تریدرها و معامله گران روزانه محبوب میکند. در حالی که معامله نفت میتواند پرریسک باشد، برخی بازار نفت را به عنوان فرصتی در خالص ترین شکل خود میدانند.
- نفت خام دارای یک بازار روان است که با حجم زیادی معامله میشود. این بدان معناست که معاملات را میتوان در نقاط قیمتی مورد نظر خود و با هزینه کمتر، باز و بسته کرد.
- نفت را میتوان به عنوان بخشی از استراتژی پوشش ریسک در جهت کاهش اثرات ناپایداری سایر داراییها در پورتفو خود نگهداری کرد.
- معامله نفت میتواند به منظور متنوعسازی پورتفو در بین معامله کامودیتیها، سهام و اوراق قرضه استفاده شود.
- به جای معامله در بازارها به صورت شخصی، یک معاملهگر میتواند از طریق سهام شرکتهای نفتی یا از طریق صندوقهای قابل مبادله مبتنی بر انرژی (ETF) نفت را معامله کند. قیمت سهام شرکتهای نفتی و ETF ها به شدت تحت تاثیر قیمت نفت قرار دارد. ETF های اصلی نفت و انرژی:
- بخش انتخاب انرژی SPDR (XLE)
- Vanguard Energy ETF (VDE)
- صندوق انرژی ایالات متحده (USO)
تحلیل تکنیکال
یکی از انواع تحلیلهای مورد استفاده برای معامله نفت، استفاده از تحلیل تکنیکال است. انواع مختلفی از اندیکاتورهای تکنیکال و الگوهای قیمتی وجود داردند که یک معاملهگر میتواند برای جستجوی سیگنال جهت ورود به بازار از آنها استفاده کند. نیازی به استفاده زیاد از اندیکاتورهای تکنیکالی نیست، تنها یک اندیکاتور که به خوبی میشناسید کفایت میکند. یک روش معمول و در عین حال بسیار موثر برای شروع تحلیل هر نمودار، شناسایی روند کلی بازار است. در این مثال، از پرایس اکشن ساده برای شناسایی سقفها و کفها استفاده میشود که نشاندهنده یک روند صعودی است. این روند مطابق با انتظارات فاندامنتالی ما از ادامه حرکت صعودی قیمت است. (لازم به یادآوری است که استراتژی های مختلفی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد و پرایس اکشن در اینجا تنها نوعی از یک تحلیل تکنیکال می باشد)
هنگامی که روند صعودی تأیید شد، گام بعدی در استراتژی معاملاتی ما، شناسایی نقاط ورود احتمالی است. باز هم، ابزارها و تکنیکهای متعددی برای مکانیابی نقاط ورود وجود دارد، اما در این مثال از اندیکاتور شاخص کانال کامودیتی (CCI) استفاده میشود که طبق تصویر در ناحیه اشباع فروش است. سیگنال اشباع فروش CCI، افزایش بیشتر قیمت و امکان ورود بلندمدت (خرید) را تایید میکند.
مدیریت ریسک
آخرین مرحله در هر استراتژی معاملاتی استفاده از مدیریت ریسک مناسب برای ورود به معامله خواهدبود. ما در معاملات خود به طور معمول از نسبت ریسک به ریوارد 1: 2 استفاده میکنیم که اساساً بدان معنی است که حد سود باید تقریباً دو برابر بیشتر از حد ضرر پوزیشن باشد. برای مدیریت ریسک، معاملهگر میتواند حد سود خود را بالاتر از سقف اخیر تعیین کند و حد ضرر را در پایینتر از کف اخیر تعیین کند. در این مثال، پایینترین کف (49.30 دلار) به عنوان حد ضرر تعیین شده است که تقریباً 8 دلار با قیمت ورودی (57.20 دلار) فاصله دارد. در این مورد هیچ سقف جدیدی وجود ندارد که بتوان با استفاده از محاسبات اولیه یک محل مناسب را برای هدف (نقطه خروج با سود) مشخص کرد. با فاصله حد ضرر تقریباً 8 دلاری تا ورود، با یک ریسک به ریوارد 1:2 میتوان هدف اول را در سطح 73 دلار تعیین کرد.
این معامله نمونه نسبت ریسک به ریوارد معقولی را نشان میدهد. با به دست آوردن چندین سال تجربه در معاملات مختلف متوجه شدیم که نسبت ریسک به ریوارد، یک عنصر کلیدی برای موفقیت مستمر در بازارهای مالی است. علاوه بر این، توصیه میکنیم کمتر از 5 درصد سرمایه را در تمام معاملات باز ریسک کنید.
بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک چیست و چه نقشی در معاملات دارد؟
نکات تکمیلی برای معامله نفت
معاملهگران باتجربه تر میتوانند هنگام اجرای ستاپ معاملاتی، اطلاعات اضافی را ترکیب کنند تا باعث بهبود عملکرد خود در بازار شوند. معاملهگران گاهی اوقات برای پیشبینی تقاضای آینده به منحنی آتی نفت نگاه میکنند، پوزیشن سفتهبازی CFTC را برای درک پویایی فعلی بازار بررسی میکنند و میتوانند از گزینههایی برای استفاده از حرکتهای پیشبینی شده با نوسان بالا یا محافظت از پوزیشنهای فعلی استفاده کنند.
قیمتهای بازار آتی (ّFutures): قیمت آتی نفت برای پوشش ریسک این کامودیتی بسیار مهم است. به این ترتیب، وقتی سرمایهگذاران چارت بازار آتی نفت را تجزیه و تحلیل میکنند، به دنبال دو چیز میگردند، خواه بازار در حالت کانتانگو باشد یا عقب ماندگی:
- کانتانگو (Contango): وضعیتی است که در آن قیمت آتی یک کامودیتی بالاتر از قیمت نقدی مورد انتظار است، زیرا سرمایهگذاران حاضرند در آینده برای آن کامودیتی بیشتر از قیمت مورد انتظار واقعی پول بپردازند. این حالت به طور معمول نشاندهنده یک روند نزولی است.
- عقب ماندگی (Backwardation): به وضعیتی می گویند که قیمت نقدی بالاتر از قیمت بازار آتی یک کامودیتی است. این حالت به طور معمول نشاندهنده یک روند صعودی است.
گزارشات کلیدی
موسسه نفت آمریکا (API): API یک گزارش آماری هفتگی تهیه میکند، که مهمترین فرآوردههای نفتی را که بیش از 80 درصد از کل تولید پالایشگاهها را تشکیل میدهند، مشخص میکند در حالی که موجودی نفت خام را نیز شامل میشود. این دادهها به طور معمول در روز سه شنبه ساعت EET 16:30 /21: 30 به وقت لندن منتشر میشود.
وزارت نیرو آمریکا (DoE/EIA): مانند گزارش API، گزارش موسسه اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) اطلاعاتی در مورد عرضه نفت و میزان موجودی نفت خام و محصولات تصفیه شده ارائه میدهد. این گزارش روز چهارشنبه ساعت EET 10:30 /15: 30 به وقت لندن اعلام میشود.
بهروزرسانی هفتگی میزان موجودی نفت خام در ایالات متحده دادههای بسیار مهمی برای معاملهگران نفت است، که انتشار آنها اغلب منجر به نوسانات زیادی میشود. دادههای موجودی یک ابزار سنجش مهم برای تقاضای نفت است. به عنوان مثال، اگر موجودی هفتگی افزایش یابد، این نشان میدهد که تقاضا برای نفت کاهش یافتهاست، در حالی که کاهش موجودیها نشان میدهد که تقاضای نفت از عرضه پیشی گرفته است. البته از تاثیر افزایش یا کاهش تولیدات و میزان صادرات نفت نیز نمیتوان چشمپوشی کرد.
جمعبندی
نفت از دیرباز به عنوان سوخت موتور اقتصاد جهان بوده است. حتی امروزه با افزایش سرعت جستجو برای منابع انرژی جایگزین، تصور زندگی بدون نفت خام اندکی دشوار است. سوختهای مبتنی بر کربن در تولیدات سنگین و سبک (مواد شیمیایی، منسوجات، شویندهها و داروها) و در اکثر بخشهای صنایع حمل و نقل مورد استفاده قرارمیگیرند. شاید جهان در یک بلاتکلیفی عمیقی برای آینده انرژی خود فرورفتهاست و مدلهای مختلفی از انرژی را امتحان کرده است. مطمئنا میتوان گفت که (فعلا) نفت را باید به عنوان منبع اصلی انرژی جهان در نظر گرفت.
منبع: DailyFX
مقاله نفت خیلی خوب بود. سپاس از شما.
عالی و مفید
عالی و کاربردی