نظریه بازار کارا چیست؟

زمان مطالعه: 6 دقیقه

بازار کارا

نظریه بازار کارا بیانگر این است که قیمت‌های فعلی سهام دقیقاً انعکاس‌دهنده تمام اطلاعات موجود در بازار است و باعث می‌شود این قیمت‌ها به همان ارزش منصفانه‌ای که در حال حاضر هستند ارائه شوند. باتوجه‌به این مفروضات، بعید است که با انتخاب سهام یا زمان‌بندی بازار بتوانید عملکرد بهتری از بازار انتظار داشته باشد، مگر اینکه بسیار خوش‌شانس باشید.

درک بازار کارا (Efficient Market)

مهم‌ترین فرضی که در زمینه بازار کارا وجود دارد این است که تمام اطلاعات مربوط به قیمت سهام، آزادانه در دسترس است و با همه فعالان بازار به اشتراک گذاشته می‌شود. باتوجه‌به تعداد زیاد خریداران و فروشندگان در بازار، اطلاعات و داده‌ها به‌سرعت ثبت شده و تغییرات قیمت نیز منعکس‌کننده این موضوع است. در نتیجه سهام همیشه باارزش منصفانه بازار معامله می‌شود.

پیروان فرضیه بازار کارا بر این باورند که اگر سهام همیشه با ارزش بازار منصفانه معامله شود، هیچ سطحی از تحلیل یا استراتژی‌های بازار، فرصت‌هایی برای عملکرد بهتر را ایجاد نخواهد کرد. به عبارت دیگر، سرمایه‌گذاری که از فرضیه بازار کارآمد پیروی می‌کند، نباید انتظار داشته باشد سهام کم‌ارزش‌ را با قیمت‌ پایین بخرد و در آینده شاهد سودهای بزرگ باشد.

انواع بازار کارا

برخی سرمایه‌گذاران اعتقاد زیادی به بازار کارا دارند که در زیر به سه دسته اصلی و تفاوت‌های آنها اشاره شده است.

  • بازار کارای ضعیف

در حالت کلی، سرمایه‌گذارانی که از فرضیه بازار کارا پیروی می‌کنند معتقدند که قیمت‌های اوراق بهادار منعکس‌کننده تمام اطلاعات عمومی موجود در بازار هستند. بااین‌حال طرف‌داران بازار کارای ضعیف معتقدند که قیمت‌ها ممکن است منعکس‌کننده اطلاعات جدیدی که هنوز در دسترس عموم قرار نگرفته نباشند. همچنین بر این باورند که قیمت‌های گذشته تأثیری بر قیمت‌های آینده نمی‌گذارد که اگر این‌طور باشد تحلیل تکنیکال یک تلاش بیهوده و بی‌نتیجه خواهد بود.

فرم ضعیف فرضیه بازار کارا، فضایی ایجاد می‌کند که فردی که رویکرد تحلیل بنیادین (فاندامنتال) دارد، بتواند سهامی را انتخاب کند که در کوتاه‌مدت عملکرد بهتری دارند. زیرا این تحلیلگران می‌توانند پیش‌بینی کنند چه اطلاعات جدیدی ممکن است روی قیمت‌ها اثر بگذارد.

  • بازار کارای نیمه قوی

طرف‌داران این نوع از بازار کارا همان ادعاهای نوع ضعیف را دارند بعلاوه این که معتقد هستند تمام اطلاعات عمومی جدید فوراً در بازار قیمت وارد می‌شود. به‌این‌ترتیب نه از تحلیل تکنیکال نه فاندامنتال نمی‌توان برای کسب سود بهره برد.

  • بازار کارای قوی

پیروان فرضیه بازار کارای قوی معتقدند که تمام اطلاعات، اعم از عمومی و خصوصی در قیمت فعلی اوراق بهادار و سهام گنجانده می‌شود. به‌این‌ترتیب، حتی اطلاعات داخلی نیز نمی‌تواند فرصتی را برای کسب سود به سرمایه‌گذاران بدهد.

استدلالات در موافقت و مخالفت با فرضیه بازار کارا

سرمایه‌گذارانی که از فرضیه بازار کارا پیروی می‌کنند، به دلایل ذکر شده در بالا، تمایل دارند از گزینه‌های سرمایه‌گذاری غیرفعال، مانند صندوق‌های شاخص و صندوق‌های قابل‌معامله در بورس (ETF)، استفاده کنند.

باتوجه‌به انواع استراتژی‌های سرمایه‌گذاری، واضح است که همه معتقد نیستند که فرضیه بازار کارا طرحی مناسبی برای سرمایه‌گذاری هوشمند باشد. در واقع، بازار سرمایه‌گذاری پر است از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و غیره که با به‌کارگیری مدیریت فعال در تلاش‌اند که عملکرد بهتری از شاخص را به دست آورند.

سرمایه گذاری فعال، همان طور که از نام آن مشخص است به رویکردی عملی در سرمایه گذاری اشاره دارد. در این روش، شخص بایستی در مقام مدیر پرتفوی شخصی با دانش و تخصص کافی، زمان دقیق ورود به انواع بازارهای مالی یا خروج از آنها را شناسایی کند. مدیران پرتفوی فعال بر این باورند که می‌توانند با حداکثر استفاده از مهارت و تجربه فردی خود (که اغلب از وجود تیمی از تحلیلگران ماهر سهام بهره می‌برند)  از ناکارآمدی‌های بازار در جهت ایجاد بازدهی فراتر از بازده معیار سود ببرند.

شواهدی برای تأیید هر دو استدلال وجود دارد. بر اساس گزارش مورنینگ استار،تقریباً ۳۵۰۰ صندوق در تحلیل ۲۰۲۰ ارزیابی شدند که نشان داد تنها ۴۹ درصد از صندوق‌هایی که مدیریت فعال دارند نسبت به همتایان غیرفعال خود عملکرد بهتری داشتند.

از دیگر سو، نگاهی به عملکرد ۱۰ ساله منتهی به ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، تصویر متفاوتی را نشان می‌دهد. در این بررسی، شاهد کاهش ۲۳ درصدی مدیران فعال در مقایسه با استراتژی‌های غیرفعال هستیم.

آیا برخی از بازارها کارایی کمتری نسبت به سایرین دارند؟

نگاهی عمیق‌تر به گزارش مورنینگ استار نشان می‌دهد که موفقیت مدیریت فعال یا غیرفعال به‌طور قابل‌توجهی، بسته به نوع صندوق، متفاوت است.

به‌عنوان‌مثال، ۶۲.۵٪ مواقع مدیران فعال صندوق‌های املاک و مستغلات ایالات متحده عملکرد بهتری نسبت به مدیران غیرفعال صندوق های مربوط به وسایل نقلیه در بازه زمانی یکسان داشتند که با در نظر گرفتن کارمزدها، این رقم به ۲۵٪ کاهش یافت.

سایر حوزه‌هایی که مدیریت فعال، عملکرد بهتری نسبت به  مدیریت منفعلانه دارد شامل صندوق‌های اوراق‌قرضه با بازده بالا با ۵۹.۵ درصد و صندوق بازارهای نوظهور متنوع با ۵۸.۳ درصد است. اضافه‌شدن کارمزد برای پرتفولیوهایی که به طور فعال مدیریت می‌شوند در بیشتر موارد باعث کاهش عملکرد کلی آنها می‌شود.

در سایر دارایی‌ها، مدیران غیرفعال به طور قابل‌توجهی از مدیران فعال عملکرد بهتری داشتند. بررسی شرکت‌های بزرگ ایالات متحده نشان داد که مدیران فعال تنها ۱۷.۲ درصد از مواقع عملکرد بهتری داشتند و این درصد پس از پرداخت هزینه به ۴.۱ درصد کاهش یافت.

این نتایج نشان می‌دهد که برخی از بازارها کارایی کمتری نسبت به سایرین دارند. به‌عنوان‌مثال، عدم شفافیت. عدم اطمینان سیاسی و اقتصادی دلایلی است که نقدینگی در بازارهای نوظهور را محدود کرده است. همچنین پیچیدگی‌های قانونی و عدم حمایت از سرمایه‌گذار نیز می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند.

مجموعه همه این عوامل، ناکارآمدی‌های قابل‌توجهی را ایجاد می‌کنند که می‌تواند اسباب سوءاستفاده یک مدیر پورتفولیوی آگاه را فراهم کند.

از سوی دیگر، حجم معاملات در بازارهای سهام (با سرمایه کلان یا متوسط) ایالات متحده سنگین است و اطلاعات به‌سرعت تأثیر خود را روی قیمت سهام می‌گذارد. کارایی در این بازارها بسیار بالا است و طبق نتایج گزارش مورنینگ استار، مدیران فعال دارای مزیت بسیار کمتری هستند.

چگونه مدیران موفق پورتفولیوهای خود را مدیریت می‌کنند؟

وارن بافت یکی از نمونه‌های موفق سرمایه‌گذاری فعال است. بافت شاگرد بنجامین گراهام، پدر تحلیل بنیادی است و در طول زندگی حرفه‌ای خود سرمایه‌گذار ارزشی بوده است. سرمایه‌گذاری ارزشی (Value Investing) یکی از استراتژی‌های سرمایه‌گذاری است که بر اساس آن سهامی که قیمت کمتری نسبت به ارزش ذاتی یا دفتری آن دارد، خریداری می‌شود. سرمایه‌گذاران ارزشی معتقد هستند که بازار نسبت به اخبار یا رفتار توده‌ای سهامداران واکنش نشان می‌دهد به طوری که ممکن است قیمت سهام معادل ارزش بنیادی آن نباشد.

برکشایر هاتاوی، مجموعه‌ای که سرمایه‌گذاری‌های او را در اختیار دارد، طی ۵۲ سال گذشته سالانه ۲۰ درصد بازدهی کسب کرده است که اغلب عملکرد بهتری نسبت به S&P 500 داشته است.

یکی دیگر از سرمایه‌گذاران عمومی موفق، پیتر لینچ است که صندوق ماژلان فیدلیتی را از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰ مدیریت کرد. با سرمایه‌گذاری فعال او، صندوق به طور متوسط سالانه ۲۹ درصد بازدهی داشت و در طول دوره ۱۳ ساله، لینچ یازده برابر بهتر از S&P 500 عمل کرد. در مقابل، نام افسانه‌ای دیگری که در دنیای سرمایه‌گذاری برجسته است، جک بوگل ونگارد، پدر نمایه‌سازی است. او معتقد بود که در بلندمدت، مدیران سرمایه‌گذاری نمی‌توانند از میانگین کل بازار بهتر عمل کنند و کارمزدهای بالا دستیابی به چنین هدفی را دشوارتر می‌کند. این باور باعث شد که او در سال ۱۹۷۶ اولین صندوق شاخص مدیریت غیرفعال را برای ونگارد ایجاد کند.

 فرضیه بازار کارا و سایر استراتژی‌های سرمایه‌گذاری

 اعتقاد قوی به فرضیه بازار کارا، استراتژی‌های مورداستفاده سرمایه‌گذاران فعال را زیر سؤال می‌برد. اگر بازارها واقعاً کارآمد باشند، شرکت‌های سرمایه‌گذاری با پرداخت غرامت به مدیران ارشد صندوق‌ها متحمل زیان زیادی می‌شوند. رشد انفجاری دارایی‌های تحت مدیریت صندوق‌های شاخص و ETF نشان می‌دهد که سرمایه گذاران زیادی وجود دارند که به این نظریه اعتقاد دارند.

بااین‌حال، بسیاری از معامله‌گران به تحلیل تکنیکال وابسته هستند. مدیران ارزشی، از تحلیل بنیادی برای شناسایی اوراق بهادار کم ارزش استفاده می کنند و صدها صندوق از این دست تنها در ایالات متحده وجود دارد.

با وجود سرمایه‌گذاران حرفه‌ای زیاد (طرف‌دار و مخالف فرضیه بازار کارا)، به سرمایه‌گذاران فردی بستگی دارد که شواهد هر دو طرف را بسنجند و به نتیجه‌ای در مورد کارایی بازارهای مالی برسند که با اهداف سرمایه‌گذاری آنها مطابقت داشته باشد.

سخن پایانی

در نهایت، فرضیه بازار کارا یکی از مباحث جذاب و بحث‌برانگیز در عرصه مالی است. این نظریه که بر اساس آن قیمت‌ها همواره تمام اطلاعات موجود را منعکس می‌کنند، مبنایی برای استراتژی‌های سرمایه‌گذاری مختلف فراهم می‌آورد. از یک سو، مدافعان مدیریت فعال معتقدند که می‌توانند با استفاده از دانش و تجزیه‌وتحلیل دقیق، بازدهی بالاتری نسبت به بازار کسب کنند. از سوی دیگر، طرف‌داران مدیریت غیرفعال بر این باورند که در بلندمدت، سرمایه‌گذاری در صندوق‌های شاخص و ETF ‌ها، بازدهی مطمئن‌تر و پایدارتری را ارائه می‌دهد.

باتوجه‌به تنوع نظرات و رویکردها، هر سرمایه‌گذاری باید با درنظرگرفتن اهداف و تحمل ریسک خود، استراتژی مناسبی را انتخاب کند. درحالی‌که برخی از بازارها ممکن است کارایی کمتری داشته باشند و فرصت‌هایی برای مدیریت فعال فراهم کنند، در نهایت، تصمیم‌گیری آگاهانه و مبتنی بر اطلاعات، کلید موفقیت در سرمایه‌گذاری است.

به یاد داشته باشید که بازارهای مالی همواره در حال تغییروتحول هستند و استراتژی‌های سرمایه‌گذاری نیز باید به‌گونه‌ای انعطاف‌پذیر باشند تا بتوانند با شرایط متغیر بازار همگام شوند. در نهایت، دانش، بینش و انعطاف‌پذیری، سه عنصر کلیدی هستند که می‌توانند به سرمایه‌گذاران کمک کنند تا در مسیر دستیابی به اهداف مالی خود موفق شوند.

فرضیه بازار کارا چگونه بر سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد؟

فرضیه بازار کارا بیان می‌کند که قیمت‌های بازار همواره تمام اطلاعات موجود را منعکس می‌کنند و در نتیجه، سرمایه‌گذاری‌های فعال مانند انتخاب سهام یا زمان‌بندی بازار، مزیت قابل‌توجهی نخواهند داشت.

آیا مدیریت فعال همیشه ناکارآمد است؟

خیر، در برخی بازارها و دارایی‌ها، مدیریت فعال می‌تواند بازدهی بالاتری نسبت به مدیریت غیرفعال داشته باشد، به‌ویژه در بازارهایی که کمتر کارآمد هستند.

چرا برخی سرمایه‌گذاران به فرضیه بازار کارا اعتقاد ندارند؟

برخی سرمایه‌گذاران بر این باورند که بازارها همیشه کارآمد نیستند و از طریق تحلیل‌های بنیادی یا تکنیکال، می‌توانند سهامی را شناسایی کنند که ارزش بیشتری دارند یا از بازار عقب مانده‌اند.

صندوق‌های شاخص و ETF‌ها چه نقشی در استراتژی‌های مبتنی بر فرضیه بازار کارا دارند؟

صندوق‌های شاخص و ETF‌ها نقش مهمی در استراتژی‌های سرمایه‌گذاری غیرفعال دارند، زیرا این ابزارها به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهند تا با کمترین هزینه، بازدهی متناسب با بازار را دنبال کنند.

آیا می‌توان با استفاده از اطلاعات داخلی در بازار کارآمد سود کسب کرد؟

در یک بازار کارآمد قوی، حتی استفاده از اطلاعات داخلی نیز نمی‌تواند مزیتی را برای سرمایه‌گذاران فراهم کند، زیرا این اطلاعات نیز در قیمت‌های فعلی منعکس شده‌اند.

منبع: Forbes

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید