نرخ بیکاری چیست؟ و نقش آن در اقتصاد

زمان مطالعه: 11 دقیقه

نرخ بیکاری

با توسعه تکنولوژی و ادامه روند جهانی شدن، مفهوم اشتغال و بیکاری نیز در حال تغییر است. مردم در سراسر جهان بدون توجه به موقعیت مکانی به دنبال کسب بهترین رده شغلی در بهترین شرکت‌ها هستند. این مساله باعث ایجاد یک رقابت نفس‌گیر در سطح بازارهای کار جهانی شده است. علاوه بر همه اینها، تغییرات سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی، شرایط اقتصاد را به طور مرتب تغییر می‌دهد. در این شرایط، سیاست‌گذاران برای بهبود وضع سیاست‌گذاری نیاز به آمارهای مناسب دارند. یکی از آمارهایی که می‌تواند شرایط اقتصاد را به خوبی نشان دهد، آمار نرخ بیکاری است.

نرخ بیکاری چیست؟

نرخ بیکاری (unemployment rate)، به درصدی از کل افراد در سن اشتغال گفته می‌شود که فعالانه به دنبال یافتن شغل هستند، اما هنوز شغلی پیدا نکرده‌اند. در واقع این آمار افرادی که در جستجوی کار نیستند و همچنین افراد ناتوان و سالمند یا کودکان را لحاظ نمی‌کند.

 

نرخ بیکاری چیست؟

روش‌های مختلفی برای محاسبه بیکاری وجود دارد که در ادامه به تفصیل آنها را بررسی خواهیم کرد.

در ایالات متحده آمار نرخ بیکاری معمولاً در اولین جمعه هر ماه منتشر می‌شود. نسخه‌های فعلی و قبلی این آمار در وب‌سایت اداره آمار کار موجود است. هرکس می‌تواند به راحتی این آمار را دانلود و مطالعه کند.

دوره مستر کلاس طلا

مشاهده رایگان دوره آموزشی طلا

قسمت 1 تا 3 دوره مستر کلاس طلا، جامع‌ترین و کامل‌ترین دوره آموزشی طلا را از طریق لینک زیر مشاهده کنید

در ایالات متحده رایج‌ترین نرخ بیکاری، نرخ U-3 است که اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) آن را به صورت ماهانه منتشر می‌کند. این آمار شامل افراد بیکاری هستند که در چهار هفته گذشته به صورت فعالانه به دنبال کار بوده‌اند.

طبق قانون BLS افرادی که مشاغل پاره وقت، موقت یا تمام وقت دارند، شاغل در نظر گرفته می‌شوند. همچنین کسانی که حداقل ۱۵ ساعت کار بدون مزد برای یک کسب و کار خانوادگی یا زراعی انجام می‌دهند، شاغل در نظر گرفته می‌شوند. این نرخ به صورت فصلی تنظیم می‌شود تا تغییرات قابل پیش‌بینی مانند استخدام‌ اضافی افراد در طول تعطیلات، در نظر گرفته شوند. همچنین، اداره آمار کار نرخ تعدیل نشده را نیز ارائه می‌دهد.

با این حال، U-3 تنها معیار بیکاری موجود نیست. یک معیار مهم دیگر وجود دارد به نام U-6 که به آن نرخ بیکاری واقعی نیز گفته می‌شود. این معیار شامل افرادی که از جستجوی شغل دلسرد شده‌اند و دیگر به صورت فعالانه به دنبال شغل نیستند و همچنین افرادی را که به علت ناتوانی در پیدا کردن کار تمام وقت مجبور به کار پاره‌وقت شده‌اند، شامل می‌شود. برای توجه به تفاوت معیار U-3 و U-6 بهتر است بدانید که در ماه ژانویه سال ۲۰۲۲، نرخ بیکاری U-3 در ایالات متحده ۴ درصد و نرخ بیکاری U-6  در همان زمان ۷.۱ درصد بود.

نرخ بیکاری

تفاوت نرخ بیکاری u3 و u6

معیارهای دیگری از بیکاری نیز وجود دارد که به ترتیب به آنها می‌پردازیم:

معیار U-1: این معیار درصد افرادی که برای ۱۵ هفته متوالی یا بیشتر به دنبال کار بوده‌اند، نسبت به کل نیروی کار را در نظر می‌گیرد.

دریافت رایگان سیگنال فارکس

با عضویت در آکادمی ماکروترید، شما سیگنال، آموزش و گفتگو با تحلیلگران و اعضای آکادمی دریافت خواهید کرد.

معیار U-2: این معیار درصد افرادی را که شغل خود را از دست داده‌اند یا یک کار موقتی را به پایان رساندند، نسبت به کل نیروی کار را در نظر می‌گیرد.

معیار U-3: همانطور که گفته شد، این معیار درصد افرادی بدون شغلی که در چهار هفته گذشته به صورت فعالانه به دنبال کار بوده‌اند نسبت به کل نیروی کار را در نظر می‌گیرد.

معیار U-4: این معیار افراد U-3 بعلاوه کارگرانی که به دلیل شرایط اقتصادی کنونی از یافتن شغل دلسرد شده‌اند و تصور می‌کنند هیچ کاری برایشان نیست، نسبت به کل نیروی کار را در نظر می‌گیرد.

معیار U-5: این معیار افراد U-4 بعلاوه کارگرانی که در حاشیه هستند یا ممکن است هر زمان اخراج شوند همچنین کسانی که «می‌خواهند و قادر به کار هستند» اما اخیراً به دنبال کار نبوده‌اند، نسبت به کل نیروی کار را در نظر می‌گیرد.

معیار U-6: این معیار نیز همانطور که گفته شد افراد حاضر در U-5 بعلاوه کارگران پاره‌وقتی که می‌خواهند به صورت تمام وقت کار کنند اما به دلایل اقتصادی توانایی چنین کاری را ندارند، در نظر می‌گیرد.

جمع‌آوری داده‌های بیکاری

آمار رسمی اشتغال در ایالات متحده توسط اداره آمار کار که آژانسی در وزارت کار ایالات متحده است، تولید می‌شود. هر ماه اداره سرشماری، که بخشی از وزارت بازرگانی است با استفاده از نمونه‌ای از حدود ۶۰ هزار خانوار یا حدود ۱۱۰ هزار نفر، بررسی جمعیتی را انجام می‌دهد.

این نظرسنجی داده‌هایی را در مورد افراد این خانواده‌ها بر اساس نژاد، قومیت، سن، وضعیت سلامتی و جنسیت جمع‌آوری می‌کند. این نمونه مدام در حال تغییر است به طوری که ۷۵ درصد به صورت ماه به ماه و ۵۰ درصد به صورت سال به سال ثابت باقی می‌مانند. مصاحبه نیز به صورت حضوری یا تلفنی انجام می‌شود.

این نظرسنجی افراد زیر ۱۶ سال و افرادی که در نیروهای مسلح مشغول به کار هستند، مستثنی می‌کند. افرادی که در مراکز اصلاح و تربیت، مراکز بهداشت روان و مؤسسات مشابه قرار دارند نیز مستثنی هستند. مصاحبه کنندگان یک سری سؤالات در مورد وضعیت اشتغال افراد از آنها می‌پرسند اما هرگز به صورت مستقیم در مورد اینکه آیا شاغل هستند یا خیر، از آنها سؤالی پرسیده نمی‌شود. بنابراین خود مصاحبه کنندگان وضعیت استخدامی خود را تعیین نمی‌کنند.

نرخ بیکاری به عنوان یک شاخص اقتصادی

از آنجایی که عملکرد بازار کار مبتنی بر تعامل اعتماد کسب و کارها و شرایط اقتصادی است، نرخ بیکاری از طرف دولت و بانک مرکزی به دقت پیگیری می‌شود. این شاخص کمک می‌کند تا درک کنیم شرایط اقتصادی بر کسب و کارها چگونه تأثیر می‌گذارد.

نرخ بالای بیکاری به این معنی است که بخش قابل توجهی از مردم درآمد پایداری برای زندگی ندارند. در نتیجه تمایلات مصرفی بیکاران به طور طبیعی محدود به ارضای نیازهای اساسی و اولیه است. در اقتصادهای بزرگ که با مازاد عرضه مواجه هستند، در صورت عدم مصرف توسط مصرف کنندگان، شاهد کاهش قیمت محصولات خواهیم بود که این مساله به خودی خود منجر به تعطیلی برخی از کسب و کارها و در نتیجه باز هم افزایش بیکاری می‌شود. بیکاری بالا مانند یک سونامی سریعاً رشد اقتصادی را کُند، قدرت خرید مردم را تضعیف، کسب و کارها را کوچک و هزینه‌های دولت را افزایش می‌دهد.

در طرف دیگر نرخ بیکاری پایین به این معنا است که بسیاری از شهروندان درآمد خوب و مطمئنی دارند. آنها می‌توانند فراتر از نیازهای اولیه خود را برآورده کنند و به صورت فعالانه در اقتصاد مشارکت داشته و تقاضا ایجاد کنند. در نتیجه تقاضا افزایش یافته و رشد اقتصادی شتاب می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود قیمت محصولات افزایش پیدا کنند. با افزایش قیمت‌ها، کارمندان و کارگران خواستار حقوق بالاتر خواهند بود. این موضوع باعث می‌شود که حاشیه سود کسب و کارها کاهش پیدا کند. کاهش حاشیه سود کسب و کارها در نهایت اقتصاد را وارد رکود می‌کند.

بنابراین نه نرخ بیکاری پایین و نه نرخ بیکاری بالا مطلوب است و کشورها باید یک نرخ بیکاری بهینه در نظر داشته باشند. توجه داشته باشید که همواره بخشی از جامعه بیکار خواهند بود. میلتون فریدمن به این نرخ، نرخ بیکاری طبیعی می‌گوید چرا که معتقد است همواره بخشی از جامعه به دلایلی بیکار هستند. این دلایل می‌تواند تغییر شغل، افزایش مهارت، انتقال به شغلی با درآمد بالاتر و… باشد. بنابراین سیاست‌گذاران نباید تلاش کنند تا نرخ بیکاری را به صفر برسانند.

نرخ بیکاری طبیعی

روند نرخ بیکاری طبیعی، خط های خاکستری در نمودار نشان دهنده رکودهای اقتصادی است

در اقتصادهای توسعه یافته معمولا بین ۳.۵ تا ۴.۵ درصد را نرخ بیکاری بهینه در نظر می‌گیرند

در اقتصادهای توسعه یافته معمولا بین ۳.۵ تا ۴.۵ درصد را نرخ بیکاری بهینه در نظر می‌گیرند. هنگامی که نرخ بیکاری بالاتر از این سطوح باشد، بانک مرکزی برای تحریک اقتصاد نرخ بهره را کاهش می‌دهد تا وام‌های بانکی برای کسب و کارها ارزان‌تر شود. این کار کسب و کارها را تشویق می‌کند تا وام‌های بانکی دریافت کرده و کسب و کار خود را توسعه دهند. همچنین هنگامی که نرخ بیکاری از این سطوح پایین‌تر برود، بانک‌های مرکزی نرخ‌های بهره را افزایش می‌دهند تا تورم را مهار کنند.

نرخ بیکاری طبیعی چیست؟

نرخ بیکاری طبیعی سطحی است که یک اقتصاد سالم می‌تواند بدون ایجاد تورم آن را حفظ کند. بیکاری طبیعی شامل سه جزء است:‌بیکاری ساختاری، بیکاری مازاد و بیکاری اصطکاکی.

همانطور که گفته شد نرخ بیکاری صفر دست یافتنی نیست. با این حال، با پیر شدن جمعیت، نرخ بیکاری کاهش قابل توجهی پیدا می‌کند که در نتیجه آن تورم نیز کاهش می‌یابد. در ایالات متحده از دهه ۱۹۸۰ تا به امروز شاهد کاهش مداوم نرخ بیکاری بوده‌ایم که یکی از مهم‌ترین دلایل آن پیر شدن جمعیت ایالات متحده است. تعداد کارگران مسن (بالای ۵۵ سال) از ۱۲.۱ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۲۳.۶ درصد در سال ۲۰۲۰ رسیده است. با این حال، حتی در زمان کاهش نرخ بیکاری نیز شاهد رسیدن نرخ بیکاری به صفر نخواهیم بود. نرخ طبیعی بیکاری سه جزء عمده دارد که در ادامه به آنها می‌پردازیم:

بیکاری اصطکاکی: همیشه تعدادی از کارگران هستند که در حال تغییر شغل خود هستند. به عنوان مثال، فارغ التحصیلانی که به دنبال یافتن شغل هستند، یا کارگرانی که از شهری به شهر دیگر نقل مکان کرده‌اند. برخی از افراد ممکن است به طور ناگهانی کار خود را ترک کنند چرا که به دنبال شغل بهتری هستند. برخی دیگر ممکن است به دلایل شخصی مانند بازنشستگی، بارداری یا بیماری تصمیم به ترک شغل بگیرند و وقتی دوباره به نیروی کار بر می‌گردند به عنوان بیکار شناخته می‌شوند.

بیکاری ساختاری: با تکامل اقتصاد، برخی از مهارت‌های شغلی بلااستفاده می‌شوند. اتوماسیون بسیاری از شغل‌ها را از بین می‌برد و البته بسیاری شغل‌های جدید ایجاد می‌کند. همچنین ممکن است یک کارخانه به شهرها و حتی کشورهای ارزان‌تر نقل مکان کنند. به عنوان مثال صنعت خودروسازی ایالات متحده پس از امضای توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی یا اختصاراً نفتا بیش از ۳۵۰ هزار شغل را از دست داد.

بیکاری مازاد: هنگامی که دولت‌ها قوانین حداقل دستمزد را افزایش می‌دهند یا اتحادیه‌های کارگری برای افزایش حقوق و مزایا اقدام می‌کنند، شاهد رخ دادن چنین اتفاقی هستیم. برخی از شرکت‌ها که توانایی پرداخت دستمزدهای مورد انتظار را ندارند، دست به تعدیل نیرو می‌زنند.

تنها روشی که می‌توان نرخ بیکاری را به صفر رساند این است که تورم بی‌نهایت را به اقتصاد تحمیل کنیم. چرا که در زمان کاهش بیکاری، کسب و کارها ترجیح می‌دهند به جای استخدام، حقوق کارکنان خود را افزایش دهند. پایین‌ترین سطحی که در تاریخ ایالات متحده ثبت شده است ۲.۵ درصد بوده است که در ماه مه و ژوئن ۱۹۵۳ رخ داد. در آن زمان اقتصاد ایالات متحده به خاطر جنگ کره درگیر تورم بالایی شده بود.

بیکاری ادواری

اقتصاد دارای چرخه‌های رونق و رکود است و بیکاری نیز با این چرخه‌ها در حال تغییر است. هنگامی که اقتصاد وارد رکود می‌شود، سرمایه‌گذاری‌ها بر روی پروژه‌های جدید متوقف می‌شود. همچنین ممکن است کسب و کارها کارمندان خود را اخراج کنند. در نتیجه بیکاری افزایش پیدا می‌کند. در دوره‌های رکود، عدم اطمینان اقتصادی بالا است. هیچ کس از آینده شغلی خود مطمئن نیست. بنابراین خانوارها در هزینه‌کرد محتاط‌تر می‌شوند و ترجیح می‌دهند کالاهای بادوام که عمدتاً هزینه سنگینی دارد، خریداری نکنند.

این مساله باعث ریشه‌دارتر شدن رکود می‌شود. چرا که کاهش تقاضای مصرف کنندگان باز هم سود شرکت‌ها را کاهش می‌دهد و آنها را مجبور به کاهش بیشتر هزینه‌ها می‌کند. این مساله می‌تواند به معنای افزایش بیشتر بیکاری شود.

در طرف دیگر، در دوره‌های رونق اقتصادی، شاهد کاهش بیکاری هستیم، در این دوران تقاضای مصرف کننده بالا و سرمایه‌گذاری‌ها نیز در حال افزایش است. بنابراین نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده و شرکت‌ها برای جذب کارمندان با یکدیگر رقابت می‌کنند. این رقابت منجر به افزایش سطح دستمزدها می‌شود. افزایش دستمزدها دوباره منجر به افزایش تقاضا در جامعه شده و این مساله تا جایی پیش می‌رود که بانک مرکزی مجبور به افزایش نرخ بهره شود.

چرخه‌های بیکاری

چرخه‌های بیکاری

بنابراین نرخ بیکاری را نمی‌توان به صورت مطلق در نظر گرفت و باید آن را داخل روند جاری فهمید. برای درک بهتر روندهای بیکاری بهتر است آن را در روندهای ماهانه، فصلی و سالانه مشاهده کنید. در غیر این صورت نمی‌توانید درک درستی از روند توسعه اقتصاد به دست آورید.

روندهای بیکاری به شما اجازه می‌دهد تا تاثیر بیکاری بر رشد اقتصادی و تورم کشورها را متوجه شده و به صورت بهینه‌تری در مورد شرایط کلی اقتصاد در آن کشور تصمیم‌گیری کنید. به عنوان مثال ممکن است برای یک کشور نرخ بیکاری ۴ درصد نسبتاً بالا باشد اما برای کشور دیگر این نرخ بیکاری ۴ درصد بسیار پایین باشد. بنابراین برای دقت بیشتر و در نظر گرفتن شرایط بیکاری ادواری بهتر است روندهای کلی‌تر بیکاری را مد نظر قرار دهید.

✔️  بیشتر بخوانید: آشنایی با چرخه های بازار و چگونگی استفاده از آن‌ها برای معامله‌گران

انواع دیگر بیکاری کدامند؟

همانطور که گفته شد، نرخ بیکاری یکی از مهم‌ترین آمار اقتصادی است که باید سیاست‌گذاران در مورد آن تحقیق کنند. با این حال، گاهی آمار بیکاران آنگونه که باید و شاید در محاسبات لحاظ نمی‌شود. خصوصاً برخی از گونه‌های بیکاری هست که یا در آمار رسمی لحاظ نمی‌شوند یا اگر لحاظ می‌شوند با سایر انواع بیکاری اشتباه گرفته می‌شوند.

کم کاری: گاهی افراد شاغل هستند اما مایلند زمان بیشتری کار کنند یا می‌خواهند از توانمندی‌های خود بهتر استفاده کنند. به عنوان مثال کارگران پاره وقتی که می‌خواهند ساعات بیشتری کار کنند، یا افرادی که به صورت تمام وقت کار می‌کنند اما در حال حاضر باید به صورت نیمه وقت کار کنند و یا افرادی که تحصیلات آکادمیک دارند اما در حال حاضر کارهای ساده‌ای انجام می‌دهند اما می‌خواهند وارد تخصص خاص خود شوند. کارگران جوان، زنان، کارگران مسن، مهاجران غیرقانونی یا حتی قانونی از جمله مهم‌ترین اقشاری هستند که در معرض کم‌کاری قرار دارند.

بیکاری پنهان: گاهی افرادی به دنبال کار نیستند بنابراین در آمار بیکاری نیز لحاظ نمی‌شوند، اما اگر شرایط و فرصت مناسب داشتند، به احتمال زیاد وارد بازار کار می‌شدند. به عنوان مثال، ممکن است افرادی ماه‌ها و حتی سال‌ها به دنبال کار باشند اما به علت عدم وجود فرصت مناسب نتوانسته باشند مهارت لازم را برای حضور در شغلی پیدا کنند.

بیکاری فصلی: برخی مشاغل ماهیت فصلی دارند، مانند مربیان اسکی، کارگران میوه چین، مشاغل مربوط به تعطیلات مانند کارگران هتل. معمولاً مشاغل فصلی از آمار بیکاری حذف یا تعدیل می‌شوند. بنابراین ممکن است این افراد جزو بیکاران محاسبه نشوند. اگرچه اداره‌های آمار معمولاً این آمار الگوهای فصلی را منتشر می‌کنند، اما ممکن است چندان مورد توجه سیاست‌گذاران قرار نگیرد.

نرخ بیکاری چگونه بر بازار فارکس تاثیر می‌گذارد؟

همانطور که گفته شد، نرخ بیکاری برای سیاست‌گذاران بسیار مهم است. کاهش شدید نرخ بیکاری منجر به آن می‌شود که بانک‌های مرکزی به سمت سیاست‌های انقباضی حرکت کنند و افزایش آن بانک‌های مرکزی را مجبور می‌کند تا سیاست‌های انبساطی را پیاده کنند. همانطور که می‌دانید سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی نیز به صورت مستقیم بر ارزها در بازار فارکس تاثیر می‌گذارد.

نرخ بیکاری یکی از داده‌های مهم تقویم اقتصادی فارکس است.

بیکاری

داده‌های نرخ بیکاری به سه شکل بر نرخ ارز تاثیر می‌گذارند:

۱- وقتی نرخ بیکاری بالاتر از حد انتظار است، نرخ ارز کاهش می‌یابد. هنگامی که نرخ بیکاری افزایش می‌یابد، فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش می‌دهد که این مساله منجر به کاهش ارزش ارز می‌شود. در مرحله بعدی اگر فدرال رزرو شکست بخورد، دولت با استخدام دولتی یا ارائه مزایای بیکاری سعی در بهبود تقاضا در کشور می‌کند. بنابراین نرخ بیکاری بدتر از حد انتظار بر روی ارز تأثیر منفی می‌گذارد.

۲- وقتی نرخ بیکاری پایین‌تر از حد انتظار است، یعنی اقتصاد در حال بهبود است و تقاضا افزایش می‌یابد. بنابراین بانک مرکزی برای کاهش تقاضا مجبور خواهد بود نرخ بهره را افزایش دهد. در این زمان نرخ ارز افزایش می‌یابد.

۳- وقتی نرخ بیکاری کمتر از نرخ طبیعی باشد، یعنی فدرال رزرو مجبور به اتخاذ فوری سیاست‌های انقباضی است. در غیر این صورت تورم شدیداً افزایش می‌یابد. با این حال، سطح نرخ طبیعی بیکاری موضوعی است که نمی‌توان در مورد آن با قطعیت صحبت کرد. عده‌ای آن را ۵.۵ درصد و عده‌ای دیگر ۴.۵ درصد تخمین می‌زنند. همچنین این نرخ وابستگی شدیدی به متغیرهای کلان اقتصاد نظیر جمعیت شناسی دارد. به هرحال هنگامی که نرخ بیکاری شدیداً کاهش یابد و به زیر نرخ طبیعی بیکاری برسد، انتظار افزایش قدرت ارز را داریم.

سخن پایانی

نرخ بیکاری یکی از معیارهای کلیدی و شاخص‌های مهم اقتصادی برای سنجش قدرت و ضعف اقتصادها است. بانک‌های مرکزی، دولت‌ها، کسب و کارها، فعالین اقتصادی، معامله‌گران بازار سهام، سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی همه و همه این آمار را دنبال می‌کنند. با این حال بدون فهم دقیق این آمار نمی‌توان تصمیم صحیحی در مورد آنچه واقعا در اقتصاد رخ می‌دهد اتخاذ کرد.

معامله بر اساس این آمار در وهله اول ساده به نظر می‌رسد، اگر آمار بدتر از پیش‌بینی‌ها بود، ارز را فروخته و اگر بهتر از پیش‌بینی‌ها بود، ارز آن کشور را خریداری کنید. اما این ظاهر ماجرا است. تفسیر داده‌های بیکاری به مهارت و دانش کامل از اقتصاد و جریان‌های اقتصادی کشور مورد نظر و دنبال کردن روندهای موجود در آن کشور نیاز دارد. بدون این درک نمی‌توانید به خوبی در مورد قدرت و ضعف آن اقتصاد اطلاعات کسب کنید.

سؤالات متداول

نرخ بیکاری چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

نرخ بیکاری درصدی از نیروی کار است که فعالانه به دنبال شغل می‌گردد اما قادر به یافتن آن نیست. این نرخ از تقسیم تعداد بیکاران بر مجموع نیروی کار (شاغلان + بیکاران) و سپس ضرب در ۱۰۰ به دست می‌آید.

تفاوت بین بیکاری اصطکاکی و بیکاری ساختاری چیست؟

بیکاری اصطکاکی نتیجه‌ی جابجایی طبیعی کارگران بین مشاغل یا ورود تازه‌واردان به بازار کار است. بیکاری ساختاری ناشی از تغییرات اقتصادی است که باعث عدم تطابق بین مهارت‌های کارگران و نیازهای بازار کار می‌شود.

چه عواملی می‌توانند بر نرخ بیکاری تاثیر بگذارند؟

عوامل موثر شامل شرایط اقتصادی، سیاست‌های دولتی، تغییرات تکنولوژیکی، آموزش و مهارت‌های نیروی کار، و حتی عوامل جغرافیایی می‌شوند

چرا نرخ بیکاری مهم است و چه تاثیری بر اقتصاد دارد؟

نرخ بیکاری شاخصی کلیدی برای سلامت اقتصادی است. نرخ بیکاری بالا می‌تواند نشان‌دهنده رکود اقتصادی باشد و تاثیرات منفی بر درآمدها، مصرف خانوارها، و رشد اقتصادی داشته باشد. همچنین می‌تواند به افزایش نابرابری و مشکلات اجتماعی منجر شود.

1 دیدگاه در “نرخ بیکاری چیست؟ و نقش آن در اقتصاد
  1. آواتار سجاد سجاد گفت:

    عالی و مفید
    دمتون گرم😊

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید