در عصر جهانیسازی، تبادل آزاد اطلاعات و رونق اقتصادی، تنهایی در جوامع بهعنوان معضلی جدی ظاهر شده است. گسترش شهرنشینی، پیشرفت فناوری و دگرگونی الگوهای کاری، همگی محیطی را پدید آوردهاند که در آن احساس انزوا و قطع ارتباط با دیگران رنگ و بویی تازه یافته است. اما پرسشی که اندیشمندان و صاحبنظران را به خود مشغول کرده، این است: آیا نظام سرمایهداری، با تأکید بر رقابت، انباشت سرمایه و آزادی اقتصادی، سهمی در گسترش حس تنهایی دارد؟
از دیدگاه فیلسوفان رادیکال و منتقدان سنتی، سرمایهداری مفاهیمی چون همبستگی و کار جمعی را در جامعه تضعیف میکند. کارل مارکس در نظریه «ازخودبیگانگی» انسان، بر این باور است که نظام سرمایهداری، افراد را از یکدیگر و از جوهر انسانی خود دور میسازد. در مقابل، مدافعان سرمایهداری بر نوآوری، رفاه مادی و افزایش فرصتهای شغلی تأکید دارند و معتقدند که این نظام میتواند روابط اجتماعی را از طریق ایجاد رفاه بیشتر بهبود بخشد.
از این رو، برای پاسخ به این پرسش کلیدی که آیا سرمایهداری مسبب گسترش تنهایی است یا خیر، نمیتوان تنها به استدلالهای فلسفی استناد کرد. باید شواهد عینی، دادههای آماری و بررسیهای تطبیقی میان کشورها را مورد توجه قرار داد. در ادامه، تحلیلی بر پایه دادههای شاخص آزادی اقتصادی و سنجش تنهایی در جوامع مختلف ارائه شده و با بررسی روندها در گذر زمان و مقایسه میان کشورها، چهره واقعی ارتباط میان سرمایهداری و تنهایی را روشنتر خواهیم ساخت.
آیا سرمایهداری باعث افزایش تنهایی میشود؟
در دنیای امروز، تنهایی چنان گسترش یافته که برخی آن را «اپیدمی نوین» مینامند. اما پرسش بنیادینی که باید مطرح شود این است: آیا نظام سرمایهداری خود محرک و تشدیدکننده این وضعیت است؟ اندیشمندان بسیاری، بهویژه نظریهپردازان کلاسیک، بر این باورند که پاسخ مثبت است. کارل مارکس، در نظریه مشهور «ازخودبیگانگی»، مدعی است سرمایهداری انسانها را از یکدیگر جدا میکند. او در این زمینه مینویسد:
«پیامد بلاواسطه اینکه انسان از محصول کار خویش، از فعالیت حیاتی خود و از ذات انسانیاش بیگانه میشود، بیگانگی انسان از انسان است. هنگامی که انسان با خویشتن مواجه میشود، در حقیقت با انسانی دیگر رودررو میشود. همانگونه که بیگانگی فرد از کار خود، محصول آن و از خویشتن او را متاثر میسازد، بر روابط او با دیگر انسانها و کار و اهداف آنان نیز تأثیر میگذارد.»
دوره مستر کلاس طلا
جامعترین دوره آموزشی طلا
این دوره در مجموعه یوتوفارکس تهیه شده و نتیجه سالها تجربه در حوزه معاملهگری طلا و فارکس است. این دوره توسط مجموعهای از معاملهگران حرفهای یوتوفارکس تهیه شده است. با خرید این دوره از تجربه چندین معاملهگر بهرهمند خواهید شد.
گرچه عدهای، این دیدگاه را منسوخ یا مربوط به دوران گذشته میدانند و بخشی از انتقادشان قابل درک است، اما همچنان میتوان ادله منطقی ارائه کرد که سرمایهداری ممکن است تنهایی را افزایش دهد. برای مثال:
- فشار رقابتی و الگوی کار پرحجم سرمایهداری، ممکن است ساعات طولانی کار را به دنبال داشته باشد و از زمان تعاملات خانوادگی و دوستانه بکاهد.
- تأکید بر رقابت و فردگرایی میتواند هنجارهای جمعی را تضعیف و روحیه همبستگی را کمرنگ کند.
- نظامهای مبتنی بر سود و تولید انبوه، بیش از ایجاد و گسترش ارتباطات اجتماعی، گرایش به گسترش مصرفگرایی و خرید کالا را تقویت میکنند.
در مقابل، مخالفان این دیدگاهها نیز استدلالهای خود را طرح میکنند:
- تمرکز سرمایهداری بر نوآوری و بهبود بهرهوری، پتانسیل کاهش ساعات کاری را دارد.
- سرمایهداری با ایجاد فرصتهای شغلی و ارائه خدمات مورد نیاز، میتواند زمینههای اجتماعی پویاتری بیافریند.
- در چهارچوب اقتصاد آزاد، کالاها و خدماتی که مردم واقعاً به آنها نیاز دارند، تولید و عرضه میشود.
تمام این ادعاها، چه در دفاع و چه در نقد سرمایهداری، قابل طرحاند. اما برای پاسخ به این پرسش کلیدی، صرف تکیه بر نظریههای مارکس یا حتی استدلالهای کلاسیک آدام اسمیت کافی نیست. برای یافتن پاسخی معتبر و قابل اتکا، باید به سراغ شواهد عینی و دادههای تجربی رفت.
✔️ بیشتر بخوانید: معرفی فلسفه کاپیتالیسم: برای رفاه و توسعه
در این پژوهش، از دو مجموعه داده کلیدی بهره میبریم:
- شاخص آزادی اقتصادی بنیاد هریتیج، که به طور گسترده برای سنجش میزان گرایش یک جامعه به سمت سرمایهداری استفاده میشود.
- مطالعه وضعیت ارتباطات اجتماعی سال ۲۰۲۲ توسط گالوپ و متا، که میزان تنهایی را از طریق پرسش مستقیم از پاسخدهندگان میسنجد: «به طور کلی تا چه حد احساس تنهایی میکنید؟» و بر اساس پاسخ “خیلی” یا “نسبتاً تنها”، درصدی از جمعیت را به عنوان افراد تنها شناسایی میکند.
پوشش دادههای بهدستآمده، ۱۳۳ کشور مختلف را شامل میشود (تصویر شماره ۱).
پیش از آنکه وارد تحلیل دادهها شویم، لحظهای تأمل کنید و دیدگاه خود را ارزیابی کنید:
آیا تصور میکنید میان تنهایی و شاخص آزادی اقتصادی که معیار سرمایهداری است، رابطهای وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، این رابطه را چگونه ارزیابی میکنید: مثبت، منفی یا خنثی؟ و در نهایت، به نظر شما این همبستگی چقدر میتواند قوی یا ضعیف باشد؟
حالا که فرصتی برای تأمل داشتهاید، زمان آن رسیده که به دادهها رجوع کنیم و تصویری شفافتر از واقعیت ارائه دهیم. در تصویر شماره ۲، رابطه میان میزان آزادی اقتصادی و درصد افرادی که احساس تنهایی زیادی را گزارش کردهاند، نشان داده شده است. این نمودار دادههای خام را بدون اضافه کردن خط رگرسیون یا تحلیلهای آماری پیشرفته به تصویر میکشد، تا شما بتوانید مستقیماً و بدون واسطه با دادهها مواجه شوید.
در ادامه، با استفاده از ابزارهای آماری، به تحلیل این دادهها خواهیم پرداخت و نتیجهگیریهای مبتنی بر شواهد را ارائه خواهیم کرد.
در اینجا آگاهانه خط رگرسیون را ترسیم نکردیم تا دادههای خام را مشاهده کنید. با این حال، به نظر میرسد که رابطه به طور کلی منفی باشد. در تصویر شماره ۳ برازش حداقل مربعات را اضافه کردیم تا سطح همبستگی را مشاهده کنیم:
همانطور که در تصویر شماره ۳ مشاهده میکنید، رابطه میان آزادی اقتصادی و احساس تنهایی بهطور کلی منفی است و این همبستگی در سطح متوسط قرار دارد. آیا شما نیز چنین پیشبینیای داشتید؟
باید اذعان کرد که این نتیجه برای بسیاری از ما، حتی نگارنده، غافلگیرکننده است. پیش از مشاهده این دادهها، احتمالاً بسیاری از ما بر این باور بودیم که عوامل اجتماعی و روانی، بیشترین تأثیر را بر تنهایی دارند و انتظار نمیرفت که شاخصهای اقتصادی چنین ارتباط مستقیمی با این موضوع داشته باشند. بااینحال، رابطه منفی میان آزادی اقتصادی و تنهایی، ما را به تأمل درباره جزئیات و ابعاد کمتر دیدهشده این پدیده وامیدارد.
بر اساس تحلیلها، مشخص شد که افزایش ده امتیازی در شاخص آزادی اقتصادی، به کاهش حدود ۶.۵ درصدی احساس تنهایی در جامعه منجر میشود. اما آیا این نتیجه بهاندازه کافی معتبر است و میتوان آن را بهعنوان یک اصل کلی پذیرفت؟
برای آزمودن دقت این نتیجهگیری، تصمیم گرفتیم تحلیل را با یک معیار متفاوت از تنهایی تکرار کنیم. در این مرحله، از شاخص «ارتباط اجتماعی» استفاده کردیم که میتواند بهعنوان معکوس تنهایی در نظر گرفته شود. همانگونه که انتظار میرود، در این تحلیل، آزادی اقتصادی باید با افزایش ارتباطات اجتماعی همبستگی مثبت داشته باشد.
در تصویر شماره ۴، این رابطه مثبت با همبستگی ۳۶ بهوضوح مشاهده میشود. این یافته، نهتنها نتیجه پیشین را تأیید میکند، بلکه شواهدی قویتر از تأثیر آزادی اقتصادی بر کاهش تنهایی و افزایش تعاملات اجتماعی ارائه میدهد. این روند، ابعاد جدیدی از تأثیر سرمایهداری بر روابط انسانی را روشن میکند که در ادامه به بررسی جزئیات بیشتر آن خواهیم پرداخت.
در این مرحله، ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا نتایج ما تحت تأثیر سوگیری متغیر حذفشده قرار دارند؟ بهعبارتدیگر، آیا عواملی که در تحلیل لحاظ نشدهاند، میتوانند بر رابطه میان آزادی اقتصادی و تنهایی تأثیر بگذارند؟ یکی از این عوامل بالقوه، تفاوتهای سنی در تجربه تنهایی است.
تحقیقات نشان دادهاند که احساس تنهایی در طول چرخه زندگی از یک الگوی U شکل پیروی میکند؛ بهطوریکه افراد جوانتر و سالخوردهتر، نسبت به افراد میانسال، احساس تنهایی بیشتری دارند. اگر این توزیع سنی در دادههای ما لحاظ نشده باشد، ممکن است بر نتایج تأثیر بگذارد.
برای بررسی این امکان، تحلیل را محدود به جمعیت افراد ۲۵ تا ۶۴ سال انجام دادیم. این گروه سنی معمولاً در نقطه تعادل منحنی U قرار دارند و در نتیجه، اثرات ناشی از تفاوتهای سنی به حداقل میرسد.
این روش به ما کمک میکند تا رابطه میان آزادی اقتصادی و تنهایی را بدون دخالت متغیرهای مرتبط با سن، دقیقتر بسنجیم. در ادامه، نتایج این تحلیل را بررسی خواهیم کرد تا ببینیم آیا همبستگی منفی همچنان برقرار است یا خیر.
در تصویر شماره ۵، مشاهده میکنید که با محدود کردن دادهها به گروه سنی ۲۵ تا ۶۴ سال، همبستگی میان آزادی اقتصادی و تنهایی کاهش یافته، اما همچنان منفی و از نظر آماری معنادار باقی مانده است. این تحلیل نشان میدهد که حتی با در نظر گرفتن متغیرهای دموگرافیک، مانند سن، همچنان میتوان به رابطه منفی میان این دو متغیر استناد کرد. بر اساس این دادهها، افزایش ۱۰ درصدی در آزادی اقتصادی با کاهش ۳.۷ درصدی در تنهایی مطابقت دارد.
البته باید به محدودیتهای ذاتی این شواهد اذعان کرد. دادههای ارائهشده مقطعی هستند و هرچند اطلاعات ارزشمندی در اختیار ما قرار میدهند، اما نمیتوانند همه ابعاد مسئله را پوشش دهند. بهطور مثال، عوامل دیگری همچون جغرافیا، فرهنگ یا متغیرهایی که بهطور همزمان بر تنهایی و سرمایهداری اثرگذارند، ممکن است در این تحلیل نادیده گرفته شده باشند. همانطور که در مورد اثر ساختار سنی مشاهده کردیم، بررسی تمامی متغیرهای دخیل عملاً غیرممکن است.
برای رفع بخشی از این ابهامات، میتوان از رویکردی متفاوت استفاده کرد: تحلیل تغییرات در طول زمان. بهجای مقایسه بین کشورها، این روش امکان بررسی این سؤال را فراهم میکند که آیا کشورهایی که در طی زمان کاپیتالیستتر شدهاند، تنهاتر نیز شدهاند یا خیر.
در این راستا، از دادههای OECD برای اندازهگیری حمایت اجتماعی در سال ۲۰۱۶ استفاده کردیم. همانطور که تصویر شماره ۶ نشان میدهد، حتی در آن زمان نیز رابطهای مثبت میان آزادی اقتصادی و حمایت اجتماعی وجود داشت. این یافته، نشاندهنده یک الگوی پایدار و قابلاعتماد در ارتباط میان سرمایهداری و کاهش احساس تنهایی است. در ادامه، این تحلیل زمانی را بررسی خواهیم کرد تا شواهد بیشتری برای تأیید نتایج خود ارائه دهیم.
اکنون به بررسی تأثیر گذر زمان بر رابطه میان آزادی اقتصادی و احساس تنهایی میپردازیم. این رویکرد به ما امکان میدهد تا از مقایسهای صرفاً مقطعی فراتر رفته و رابطه میان این دو متغیر را در طول زمان تحلیل کنیم.
برای این منظور، از دو مجموعه داده استفاده میکنیم:
- دادههای OECD در سال ۲۰۱۶ برای سنجش حمایت اجتماعی بهعنوان شاخصی برای تنهایی.
- دادههای گالوپ از سال ۲۰۲۲ برای بهروزرسانی رتبه تنهایی کشورها.
همچنین، رتبه آزادی اقتصادی کشورها در فاصله زمانی ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲ را بررسی میکنیم تا تغییرات در میزان سرمایهداری کشورها طی این بازه زمانی مورد ارزیابی قرار گیرد. این تحلیل به ما کمک میکند تا بفهمیم آیا افزایش یا کاهش آزادی اقتصادی در یک کشور با تغییر در رتبه تنهایی آن کشور مرتبط است یا خیر.
در تصویر شماره ۷، تغییرات رتبه تنهایی کشورها در مقایسه با تغییرات رتبه آزادی اقتصادی آنها در طی این شش سال نمایش داده شده است. با بررسی این تصویر، میتوانیم پاسخ دقیقتری به این پرسش بدهیم: آیا کشورهایی که کاپیتالیستتر شدهاند، در طی زمان تنهاتر یا کمتر تنها شدهاند؟ این رویکرد زمانی، ضمن خنثی کردن اثر متغیرهای ثابت جغرافیایی و فرهنگی، تصویری شفافتر و معتبرتر از این رابطه ارائه میدهد.
همانطور که در تصویر شماره ۷ مشاهده میکنید، حتی در بررسی تغییرات زمانی نیز رابطه منفی میان آزادی اقتصادی و تنهایی تأیید میشود. با افزایش آزادی اقتصادی، احساس تنهایی در جوامع کاهش مییابد. این تحلیل، که بر تغییرات رتبه کشورها در بازه زمانی ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲ تمرکز دارد، نشان میدهد که مشخصههای ثابت فرهنگی یا جغرافیایی کشورها تأثیری بر این همبستگی ندارند. از این رو، میتوان گفت شواهد بهدستآمده اعتبار بیشتری دارند.
بر اساس این همبستگی، افزایش یک رتبه در شاخص آزادی اقتصادی، به کاهش ۰.۶۰ رتبه در میزان تنهایی منجر میشود. شاید این سؤال مطرح شود که آیا تحلیل بر اساس «تغییر رتبه» به اندازه کافی معتبر است؟ این نگرانی قابل درک است، اما وقتی دادههای ۴۱ کشور مورد بررسی قرار میگیرند و نتایج واضح و سازگاری حاصل میشوند، میتوان به اعتمادپذیری این تحلیل امیدوار بود. افزون بر این، همخوانی این نتایج با دادههای مقطعی پیشین، شواهد محکمی فراهم میکند که حداقل این ادعا را رد کنیم که سرمایهداری عامل گسترش تنهایی است.
نتایج این مطالعه با تحقیقات مشابه نیز همسو هستند. برای مثال، یوهان نوربرگ در مقالهای در مجله Reason به پژوهشی از Caspian Rehbinder اشاره میکند که نشان داده است: به ازای هر امتیازی که یک کشور در مقیاس ۱۰ امتیازی مؤسسات Cato و Fraser برای آزادی شخصی و اقتصادی کسب میکند، تنهایی در آن کشور بهطور میانگین ۶ درصد کاهش مییابد.
علاوه بر این، مطالعه اخیر بوریس نیکولایف و دانیل بنت نیز نشان میدهد که آزادی اقتصادی با کاهش تنهایی همراه است. این محققان از دادههای مستقل خود استفاده کردهاند و به نتایج مشابهی دست یافتهاند. این همافزایی میان تحقیقات مختلف، نشاندهنده یک الگوی پایدار است که نقش مثبت سرمایهداری را در کاهش تنهایی برجسته میکند. در ادامه، بررسی جزئیات بیشتری از این پژوهشها به تقویت این نتایج کمک خواهد کرد.
متغیرها | هیجانزدگی | موفقیت | حس افتخار | احساس برتری | بیقراری | خستگی | ناراحتی | تنهایی |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
شاخص آزادی اقتصادی | ۰٫۲۳۵*** (۰٫۰۲۰) | ۰٫۱۰۶*** (۰٫۰۲۲) | ۰٫۱۵۹-*** (۰٫۰۱۹) | ۰٫۳۸۷*** (۰٫۰۲۸) | ۰٫۲۹۸-*** (۰٫۰۲۲) | ۰٫۵۹۹-*** (۰٫۰۱۷) | ۰٫۳۲۸-*** (۰٫۰۱۴) | ۰٫۲۴۵-*** (۰٫۰۱۷) |
لگاریتم تولید ناخالص داخلی | ۰٫۰۰۶ (۰٫۰۷۴) | ۰٫۱۲۸- (۰٫۰۹۱) | ۰٫۰۷۴ (۰٫۰۸۶) | ۰٫۱۲۵ (۰٫۱۰۳) | ۰٫۵۷۹-*** (۰٫۰۶۹) | ۱٫۰۴۱-*** (۰٫۰۴۳) | ۰٫۸۹۴-*** (۰٫۰۴۰) | ۰٫۵۵۳-*** (۰٫۰۵۵) |
متغیرهای کنترلی | بله | بله | بله | بله | بله | بله | بله | بله |
تأثیرات منطقهای | بله | بله | بله | بله | بله | بله | بله | بله |
تأثیرات کشوری | بله | بله | بله | بله | بله | بله | بله | بله |
تعداد نمونهها | ۱۵٬۰۵۶ | ۱۵٬۰۵۶ | ۱۵٬۰۵۶ | ۱۵٬۰۵۶ | ۱۵٬۰۱۳ | ۱۵٬۰۰۷ | ۱۵٬۰۲۰ | ۱۵٬۰۲۶ |
ضریب تعیین (R-squared) | ۰٫۰۹۸ | ۰٫۰۹۱ | ۰٫۱۲۲ | ۰٫۰۹۹ | ۰٫۰۲۷ | ۰٫۰۴۲ | ۰٫۰۲۶ | ۰٫۰۵۴ |
- شاخص آزادی اقتصادی (EFW): میزان آزادی اقتصادی کشورها.
- لگاریتم تولید ناخالص داخلی (Log GDP): سطح درآمد سرانه کشورها بر اساس لگاریتم.
- ***: سطح معناداری ۱ درصد، ** سطح معناداری ۵ درصد، و * سطح معناداری ۱۰ درصد.
- متغیرهای کنترلی، اثرات منطقهای و کشوری برای بهبود دقت مدل لحاظ شدهاند.
اکنون زمان آن رسیده است که به پرسش اصلی بازگردیم: آیا سرمایهداری باعث افزایش تنهایی میشود؟ شواهد ارائهشده در این تحلیل، بهوضوح این ادعا را رد میکنند. برعکس، دادهها نشان میدهند که سرمایهداری با کاهش تنهایی ارتباط دارد. بااینحال، این تحلیل مستقیماً توضیح نمیدهد که سرمایهداری چگونه به این کاهش کمک میکند. شاید بتوان یکی از دلایل اصلی را در رابطه نزدیک میان رفاه مادی و کاهش تنهایی جستجو کرد.
آزادی اقتصادی، که هسته اصلی سرمایهداری است، با افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه ارتباط تنگاتنگی دارد. در جوامع ثروتمندتر، افراد اغلب آزادی بیشتری برای مدیریت زمان خود دارند. آنها میتوانند با انتخاب شغلهای پارهوقت یا کاهش ساعات کاری، وقت بیشتری را به خانواده، دوستان و فعالیتهای اجتماعی اختصاص دهند. در مقابل، در جوامع فقیرتر، اولویت اصلی اغلب تأمین نیازهای اولیه است و زمان اندکی برای برقراری روابط اجتماعی باقی میماند.
بااینحال، یکی از چالشهای اصلی این است که اهمیت رفاه مادی گاهی اوقات دست کم گرفته میشود. مسائلی مانند نابرابری، سلامتی یا ساعات کاری طولانی را نمیتوان بهسادگی اندازهگیری یا بهبود بخشید، اما زمانی که تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد، آثار مثبت آن بر رفاه اجتماعی و فردی بهوضوح دیده میشود.
از طرفی، ایجاد ارتباطات اجتماعی موضوعی نیست که بتوان آن را بهراحتی مدیریت یا تضمین کرد. دولت نمیتواند افراد را وادار به ایجاد دوستی یا برقراری روابط انسانی کند. اما با سیاستهایی نظیر کاهش ساعات کاری، ایجاد فضای کسبوکار مناسب و ارائه حقوق منصفانه، میتواند شرایطی فراهم کند که افراد زمان بیشتری برای تعاملات اجتماعی و بهبود روابط انسانی داشته باشند.
استدلالهای مارکس درباره افزایش تنهایی در سرمایهداری، در نگاه اول منطقی به نظر میرسند. اما دادهها این ادعا را تأیید نمیکنند. در عین حال، اگر از دیدگاه دیگری به نظریههای مارکس بنگریم، میتوان دریافت که او خود به قدرت سرمایهداری اذعان داشت. مارکس نظام سرمایهداری را بهعنوان مرحلهای ضروری در مسیر تحول تاریخی بشر میدید، نه جایگاهی نهایی برای سعادت. او معتقد بود که سرمایهداری با وجود ایجاد ثروت و کاهش برخی معضلات اجتماعی، نمیتواند نهایت خوشبختی بشر را تضمین کند و بشر باید برای دستیابی به سعادت واقعی از این مرحله عبور کند.
بهطور خلاصه، سرمایهداری نهتنها از تنهایی نمیکاهد، بلکه با تولید ثروت مادی، ممکن است در کاهش آن نیز نقش داشته باشد. بااینحال، این پایان راه نیست. بشر همچنان مسیر طولانیای برای رسیدن به سعادت و خوشبختی واقعی پیش رو دارد، مسیری که فراتر از سرمایهداری، به تحقق کامل ارزشهای انسانی و اجتماعی نیازمند است.
✔️ بیشتر بخوانید: معرفی فلسفه کمونیسم: هدف تغییر جهان است
سخن پایانی
سرمایهداری بهعنوان یکی از نظامهای اقتصادی برجسته در دنیای امروز، همواره موضوع بحث و جدل میان موافقان و منتقدان خود بوده است. در این مقاله، تلاش کردیم تا با استناد به دادهها و تحلیلهای آماری، پاسخی به این پرسش بیابیم که آیا سرمایهداری عامل گسترش تنهایی در جوامع است یا خیر. شواهد بهدستآمده نشان دادند که آزادی اقتصادی نهتنها تأثیر منفی بر روابط اجتماعی ندارد، بلکه میتواند با بهبود شرایط مادی و افزایش فرصتهای فردی، به کاهش تنهایی کمک کند.
بااینحال، نباید فراموش کرد که سرمایهداری تنها یک ابزار است و نمیتواند بهتنهایی تمامی مشکلات اجتماعی و روانی بشر را حل کند. رفاه مادی و آزادی اقتصادی، اگرچه ضروریاند، اما کافی نیستند. ساختن جوامعی که در آنها افراد احساس ارتباط، تعلق و خوشبختی بیشتری کنند، نیازمند رویکردهایی جامعتر است که به ارزشهای انسانی، فرهنگی و اجتماعی توجه بیشتری داشته باشند.
در نهایت، همانطور که مارکس نیز اشاره میکند، سرمایهداری مرحلهای ضروری در مسیر تکامل جوامع انسانی است، اما پایان این مسیر نیست. مسئولیت ما این است که از ظرفیتهای آن به بهترین شکل استفاده کنیم، درعینحال به دنبال راههایی برای ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی و انسانی باشیم. زیرا سعادت حقیقی، در کنار رفاه مادی، در گرو پیوندهای انسانی قویتر و جامعهای است که افراد آن، نهتنها به لحاظ اقتصادی، بلکه به لحاظ احساسی و اجتماعی نیز غنیتر باشند.