اگرچه بیشتر معاملهگران از تحلیل تکنیکال برای انجام معاملات خود استفاده میکنند، اما بعضی از معاملهگران با استفاده از تحلیل بنیادی (فاندامنتال) سعی میکنند درصد موفقیت خود را افزایش دهند. در این مقاله میتوانید اطلاعات بیشتری در مورد تحلیل فاندامنتال کسب کرده و یاد بگیرید چگونه میتوانید از این تحلیل برای معاملات سودآورتر استفاده کنید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
از نظر پیشبینی حرکات قیمت و شناسایی فرصتهای معاملات فارکس، دو رویکرد اصلی وجود دارد. اول تحلیل تکنیکال که تلاش میکند جهت قیمت را بر اساس دادهها و آمار تاریخی قیمت و با کمک نمودارهای قیمتی پیشبینی کند. رویکرد دیگر تحلیل فاندامنتال فارکس یا همان تحلیل بنیادی است. این روش همانطور که از نامش پیداست، مبتنی بر بنیادهای اقتصادی یک دارایی (سهام، ارز و …) است تا تعیین کند که آیا قیمت فعلی آن بالاتر یا پایینتر از ارزش ذاتی و واقعی معامله میشود (با این فرض که در نهایت، قیمت اطلاعات موجود را منعکس میکند).
به عبارت دیگر، هدف نهایی تحلیل بنیادی فهمیدن این نکته است که با توجه به اطلاعات موجود، قیمت واقعی و ذاتی یک دارایی پایینتر، بالاتر و یا برابر با قیمت فعلی آن دارایی در بازار است و یا خیر؟ بنابراین بر مبنای این تحلیل معاملهگر تصمیم میگیرد که آن دارایی را بفروشد و یا بخرد.
در روش دیگر این نوع تحلیل، معاملهگر به دنبال کشف نیروهای عرضه و تقاضا در بازار فارکس است و هدف از تحلیل بنیادی کسب سود با کمک درک عوامل مؤثر بر این عرضه و تقاضا است؛ یعنی تحلیلگر با استفاده از دادههای اقتصادی و بنیادهای بازار به تحلیل و پیشبینی عرضه و تقاضای آتی در بازار میپردازد.
معامله بر اساس تحلیل فاندامنتال یک روش بسیار محبوب است که اغلب به جای استفاده در معاملهگری کوتاهمدت با مفهوم استراتژی خرید و نگهداری (معاملات بلندمدت) در ارتباط است. بعضی از بزرگترین سرمایهگذاران، مانند وارن بافت و بنجامین گراهام، مبنای تصمیمات سرمایهگذاری خود را بر تحلیل فاندامنتال قرار میدهند. در حقیقت تحلیل فاندامنتال بیش از اینکه با استراتژیهای نوسانگیری و اسکلپ همخوانی داشته باشد، با استراتژیهای بلندمدت و میانمدت همخوانی دارد و سرمایهگذاران بیش از معاملهگران از این روش استفاده میکنند.
هرچند از آنجایی که به کمک تحلیل فاندامنتال قادر خواهیم بود روندهای اصلی و ترندهای بزرگ بازار را شناسایی کنیم، این روش تحلیل به کمک معاملهگران کوتاهمدت نیز خواهد آمد. به عنوان مثال با بررسی دقیق و کامل بازار از منظر بنیادی و پی بردن به روند اصلی و بلندمدت بازار، معاملهگر میتواند صرفا وارد معاملات کوتاهمدتی شود که در جهت روند اصلی بازار است تا ریسک معاملات خود را کاهش دهد.
معاملهگران سهام معمولا ارزیابیهای فاندامنتال خود را بر اساس صورتهای مالی شرکتها انجام میدهند. آنها با بررسی ترازنامه از میزان بدهی و دارایی و ترکیب سرمایه شرکت، با استفاده از صورت سود و زیان به وضعیت سودآوری شرکت و با استقاده از صورت جریان نقدی به کیفیت سودآوری شرکت و میزان دسترسی آن به منابع نقدی مطلع میشوند. همچنین در روش دیگری از تحلیل بنیادی با بررسی صنعت مورد نظر و بازارهای مرتبط با آن و تحلیل محصولات و مشتریان و مواد اولیه و همچنین تحلیل وضعیت کلان اقتصادی کشور و جهان به پیشبینی سودآوری آتی شرکت میپردازند. این کار به آنها اجازه میدهد تا تعیین کنند که آیا فروش سهام مناسب است و یا خرید آن.
اتخاذ این روش در مورد تحلیل بازار فارکس نیز ممکن است. همانطور که از صورتهای مالی یک شرکت میتوان برای تعیین ارزش ذاتی آن استفاده کرد، شاخصهای اقتصادی (که به ارزیابی عملکرد اقتصادی یک کشور کمک میکنند) نیز میتوانند در تعیین قیمت منصفانه یک ارز یاریدهنده باشند. این دادهها میتوانند جهت حرکت کوتاهمدت و بلندمدت ارزها را تعیین کنند.
برخی از عوامل وجود دارند که باید قبل از شروع تحلیل بنیادی مورد توجه قرار گیرند. اول اینکه برخی از شاخصهای اقتصادی بیشتر از سایرین در عملکرد یک ارز تاثیر دارند. این بدان معناست که انتشار برخی شاخصها یا ارقام خاص بیشتر از انتشار سایر اطلاعات یا رویدادهای مرتبط در بازار تاثیرگذار هستند. دوم اینکه بازارها اغلب بر اساس انتظارات از آینده حرکت میکنند. بنابراین معیارها و پیشبینیهای کارشناسان و تحلیلگران در مورد هر آمار یا رویداد اقتصادی میتوانند بر میزان حرکت بازار قبل و بعد از انتشار اطلاعات (یا وقوع آن رویداد) تاثیرگذار باشد.
بنابراین، یک معاملهگر که علاقهمند به تحلیل به روش بنیادی است، نه تنها باید به ارقام و رویدادها توجه کند، بلکه باید پیگیر پیشبینیهای تحلیلگران و انتظارات بازار نیز باشد، چرا که انتظارات میتوانند به طرز قابل توجهی واکنش بازار را تحت تاثیر قرار دهند. (منظور از انتظارات، پیشبینیها درباره نرخ سود آتی، تورم، رشد اقتصادی، نرخ بیکاری و دیگر شاخصهای اقتصادی آینده است.)
تحلیل فاندامنتال فارکس
تحلیل فاندامنتال فارکس نیز مانند روش های تحلیلی دیگر ابزارهای مخصوص به خود را دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
مفیدترین ابزارهای تحلیل بنیادی شامل تقویم و شاخصهای اقتصادی است، تقویم اقتصادی، لحظه دقیق انتشار اخبار مهم و کماهمیت را که میتواند بروی جفت ارزها تأثیر بگذارد، به معاملهگر نشان میدهد.
اخبار اقتصادی منتشر شده از رسانههای اقتصادی بازار، معاملهگران را از هرگونه خبر مهم اقتصادی و سیاسی که میتواند مستقیم یا غیرمستقیم روی بازار اثر بگذارد، مطلع میکند.
دادههای بنیادی تاریخی میتواند برای تعیین روند شاخصهای بنیادی مفید باشد، همچنین میتوان برای تشخیص واکنش احتمالی یک ارز نسبت به یک داده مشخص منتشر شده، از دادههای تاریخی استفاده کرد.
تقویم اقتصادی فارکس
با توجه به اینکه معمولا در هنگام خرید و فروش ارز، پیگیری کلیه اطلاعات مربوط به هر ارز خاص بسیار دشوار است، نیاز به روشی کارآمد برای انجام این کار هست. اگرچه استفاده از رسانههای خبری میتواند مفید باشد، اما معمولا بروکرها و سایتهای خبری فارکس امکان دسترسی به سرویسهای بروزرسانی خودکار را ارائه میکنند.
یک تقویم اقتصادی معمولا نه تنها اطلاعات کلیدی مربوط به محبوبترین ارزها را به صورت لحظهای فراهم میکند؛ بلکه اطلاعات مربوط به هر رویداد بعدی را که ممکن است بر بازار تاثیر بگذارد، انتظارات تحلیلگران، ارقام قبلی و حتی میزان احتمال تاثیرگذاری آن را در اختیار معاملهگر قرار میدهد.
بیشتر تقویمهای اقتصادی را میتوان سفارشیسازی کرد تا فقط اطلاعات مورد نیاز معاملهگر به وی ارائه شود. به عنوان مثال، اگر یک معاملهگر به معامله جفت ارز EUR/JPY علاقهمند باشد، میتواند تقویم را فیلتر کند تا فقط اطلاعات مربوط به این جفت ارز برای وی نمایش داده شود. در این مثال معاملهگر میتواند با قرار دادن فیلتر منطقه جغرافیایی فقط اخبار و دادههای مرتبط با اتحادیه اروپا و ژاپن را مشاهده کند.
مشهورترین تقویم اقتصادی فارکس، سایت فارکس فکتوری است. در سایت UtoFX نیز میتوانید با مراجعه به صفحه تقویم اقتصادی، دادهها و تحلیل آنها را دنبال کنید. همچنین با عضویت در کانال تلگرام UtoFX میتوانید اخبار اقتصادی و شاخصهای اقتصادی منتشر شده مربوط به بازار فارکس و تحلیلهای جامع و تاثیرات آنها بر بازار را در سریعترین زمان ممکن دریافت کنید.
با استفاده از دادههای ارائه شده توسط تقویم اقتصادی، یک سرمایهگذار میتواند تعیین کند که آیا یک ارز خاص دارای اصول بنیادی قوی یا ضعیف است. این امر به وی کمک میکند تا تصمیم بگیرد که آیا باید آن ارز را بخرد و یا اینکه بفروشد.
یک روش جایگزین یا موازی برای استفاده از تقویم اقتصادی یا تکیه بر ارزیابیهای بنیادی شخصی، این است که تحلیل خود را بر مبنای تحلیلهای یک شخص ثالث قرار دهید. برخی از سایتهای خبری، پلتفرمهای تجاری و بروکرها، ارزیابیهای بنیادی خود را به مشتریان ارائه میدهند، بنابراین یادگیری نحوه خواندن تحلیل بنیادی در فارکس و تکیه بر بینش آنها میتواند یک گزینه مناسب باشد. همچنین مجموعه UtoFX تحلیلهای بنیادی روزانه، هفتگی و ماهانه فارکس و سایر بازارهای مالی جهانی را بطور مرتب در اختیار مخاطبین قرار میدهد که میتواند مبنای تصمیمگیری معاملهگران باشد.
مفاهیم و شاخصهای تحلیل فاندامنتال فارکس
بعضی از مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی که توسط معاملهگران ارز برای تشخیص قدرت اقتصاد یک کشور و پتانسیل پیشبینی نرخ ارز استفاده میشود، تولید ناخالص داخلی یا GDP، دادههای مربوط به اشتغال و تراز تجاری، آمار خردهفروشی، ارقام مربوط به تورم مانند شاخص قیمت مصرفکننده CPI و دادههای مرتبط با نرخ بهره کشورها هستند که میتواند به معاملهگر یک دید کلی برای پیشبینی شاخصهای آتی بدهد.
همچنین بعضی از شاخصهای اقتصادی اغلب پیشرو هستند و با بررسی آنها میتوان انتظارات دقیقتری نسبت به شاخصهای دیگر داشت. برخی شاخصهای بنیادی اقتصادی پیشرو شامل شاخص مدیران خرید PMI و شاخص قیمت تولیدکننده PPI و سفارشات کالاهای بادوام هستند. برای مثال روند صعودی معنادار و مداوم در شاخص PMI یا سفارشات کالاهای بادوام میتواند نشانی از رشد و بهبود اوضاع اقتصادی باشد و انتظار داشت که تولید ناخالص ملی (GDP) در دورههای آتی اعداد بهتری باشد و یا اینکه با صعودی بودن مداوم روند شاخص PPI میتوان انتظار رشد شاخص تورمی (CPI) را داشت.
بیایید نگاهی به تعدادی از شاخصهای اقتصادی کلیدی بنیادی که توسط معاملهگران مورد استفاده قرار میگیرد، بیاندازیم:
- نرخ بهره (Interest Rate): نرخی که از طریق بانکهای مرکزی هر کشور تعیین میشود و بانکها موظف هستند خدمات بانکی اعم از تسهیلات و سپردهپذیری را با آن نرخها انجام دهند.
- گزارشات اشتغال (Employment Reports): که شامل نرخ بیکاری و آمار متقاضیان کار یا بیکارانی که برای بیمه بیکاری درخواست دادهاند و سطح حقوق و دستمزد و سایر دادههای مربوط به اشتغال است.
- تراز تجاری (Trade Balance): به معنی تفاوت بین واردات یک کشور با صادرات آن است که اثر مستقیمی بر روی سطح تقاضا برای پول آن کشور دارد. یک کسری (تراز منفی) بدان معنی است که واردات یک کشور بیشتر از صادرات آن شده، در حالیکه یک مازاد تجاری (تراز مثبت) نشان میدهد، صادرات بیشتر از واردات است.
- حساب جاری (Current Account): یکی از دو مؤلفه تراز پرداختهای کشور است. حساب جاری، تراز مجموع “تجارت” و “خالص ورود و خروج نقدینگی” از یک کشور است. مازاد حساب جاری، نشاندهنده این است که طی دوره معین، ارزش داراییهای خارجی کشور بیشتر از بدهی آن کشور بوده است، در حالیکه کسری حساب جاری برعکس این مطلب را میرساند.
- تولید ناخالص داخلی (GPD): هر تغییری در تولید ناخالص داخلی میتواند اثر بزرگی روی ارز آن کشور داشته باشد. یک افزایش تند در GDP نشاندهنده قویتر شدن اقتصاد آن کشور است که در نتیجه ارز کشور را هم قویتر میکند، به خصوص اگر بازار افزایش نرخ بهره را هم پیشبینی کند.
- شاخص قیمت مصرفکننده (CPI): سطح قیمت کالاها برای مصرفکننده را نشان میدهد و نماد کلیدی تورم است. کنترل تورم یکی از وظایف مهم هر بانک مرکزی است، برای همین تغییران CPI به صورت مستقیم بر روی سیاستهای پولی تأثیرگذار است. یک افزایش در تورم میتواند نشانه افزایش نرخ بهره باشد، در حالیکه کمتر شدن شاخص قیمت مصرفکننده میتواند نشانه کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی در آینده باشد.
- شاخص قیمت تولیدکننده (PPI): این شاخص قیمتی را که تولیدکنندهها برای مواد اولیه میپردازند (که منجر به تولید کالای نهایی میشود)، اندازهگیری میکند. بالاتر بودن این شاخص نشاندهنده تورم در قیمت مصرفکننده در آینده است، در حالیه کمتر شدن آن برعکس این مطلب را میرساند.
- شاخص مدیران خرید (PMI): نشاندهنده فعالیت مدیران خرید است و از اندیکاتورهای پیشرو محسوب میشود. عموماً اولین شاخصی است که یک افزایش یا کاهش در تولید آینده را نشان میدهد که میتواند نشانه قدرت یا ضعف در بخش تولیدی باشد.
- قیمت کالاها (Commodity Prices): قیمت کالاها یا کامودیتیها اثر بزرگی هم روی تولیدکننده و هم مصرفکنندگان آن دارد و مستقیماً با سیکلهای تورمی رابطه دارد. کمتر شدن قیمت کامودیتیها مانند نفت اثر مستقیم روی بر بخش حملونقل دارد، در نتیجه قیمت محصولات کاهش یافته و درنهایت ارقام تورمی کمتر شده، در حالیکه قیمت بالاتر نفت عموماً منجر به افزایش قیمت حملونقل و تورم بالاتر میشود.
- رتبه اعتباری ملی (National Credit Quality):دلیل دیگری که برای ارزیابی مجدد پول یک کشور میتوانیم داشته باشیم این است که آیا رتبه اعتباری ملی با توجه به گزارش آژانسهای رتبهبندی معتبر (مثل مودیز) بهتر شده است و یا بدتر. همچنین اعلام قصد یک کشور برای بازپرداخت یا نکول بدهیهایش، بر روی کیفیت رتبه اعتباری آن تاثیر دارد.
سیاست پولی بانک مرکزی
هر اقتصاد بزرگی یک بانک مرکزی دارد که عرضه و تقاضا برای پول آن کشور را مدیریت میکند و نرخ بهره را تثبیت میکند. فعالیتهای بانک مرکزی و سخنرانیهایی که توسط مسئولان آن صورت میگیرد، خیلی دقیق توسط معاملهگران بنیادی رصد میشود تا آنها بتوانند نشانههای تغییرات آتی سیاست پولی را بدست آورند.
- تصمیمات مربوطه به نرخ بهره (Interest Rate Decisions): تغییرات نرخ بهره توسط بانک مرکزی به شدت برای ارزشگذاری پول یک کشور مهم است. اگر بانک مرکزی یک کشور نرخ بهره خود را افزایش دهد، سرمایهگذاران خارجی را از کشورهایی که نرخ بهره پایینتر دارند جذب میکند، البته اگر سایر فاکتورها مانند بیثباتی سیاسی بیاثر فرض شود.
- بیانیههای نرخ بهره بانک مرکزی (Central Bank Rate Statements): اکثر بانکهای مرکزی یک بیانیه بعد از انتشار نرخ بهره صادر میکنند که سیاستها پولی آنها و چرایی تغییر یا عدم تغییر نرخ بهره را توضیح میدهد. اگر رأی سیاستگذاران در این بیانیه غیرمنتظره باشد و یا بانک مرکزی یک تصمیم هاوکیش یا داویش گرفته باشد، میتواند تاثیر زیادی در بازار ایجاد کند.
- سخنرانیهای سیاستگذاران و مسئولان بانک مرکزی (Policymaker and Central Bank Official’s Speeches): محتوای سخنرانی هر یک از مسئولان اصلی بانک مرکزی، گاهی میتواند یک نشانه برای سیاستهای پولی آتی بانک مرکزی باشد که اغلب روی ارزش پول کشور تأثیر میگذارد. موضوع کلیدی دیگر، سخنرانی سیاستگذارانی است که از اعضای رأیدهنده کمیته سیاستگذاری بانک مرکزی هستند. با اینکه سخنرانی آنها به اندازه رئیس بانک مرکزی مهم نیست، بسته به محتوای سخنرانیهایشان امکان دارد ارزش ارز را تحت تاثیر قرار دهد.
- خرید دارایی و سیاست تسهیل کمی (Asset Purchases and Quantitative Easing): افزایش یا کاهش در اندازه مقدار پولی که بانک مرکزی برای خرید اوراق قرضه و سایر داراییها برای حمایت از یک اقتصاد ضعیف هزینه میکند، اثر مهمی روی پول کشور دارد، چراکه تغییر در خرید داراییها نشانهای برای تغییر نرخ بهره و تقاضای پول در آینده است.
رویدادهای جغرافیای سیاسی یا ژئوپلیتیک (Geopolitical Events)
- جنگها: شروع یا آتشبس یک جنگ، بسته به اینکه چه کشورهایی در جنگ درگیر شدهاند، در حالت کلی به شدت روی ارزش پول ملتهای در حال جنگ اثرگذار است. جنگها غالباً روی قیمت کالاها و سایر داراییهای تولید شده در کشورهای دیگر هم اثر میگذارند.
- انتخابات: تغییر احزاب اصلی و دولتها هم میتواند بر روی ارزش پول یک ملت اثر داشته باشد. اگر دولت جدید انگیزه سرمایهگذاری را بیشتر کند و نرخ بهره را کاهش دهد، بر روی ارزش پول تاثیر منفی خواهد گذاشت. سایر اشکال رأیگیریهای عمومی هم میتواند اثرگذار باشند. برای مثال رفراندوم در کشوری که خواهان خروج از اتحادیه اروپا است، اثر بزرگی بر روی ارزش یورو میگذارد.
- تغییرات قدرت: کشوری که دچار یک تغییر قدرت از قبیل کودتا یا تغییر اجباری رژیم شود، میتواند شاهد افزایش یا کاهش شدید ارزش ارز خود شود.
- بلایای طبیعی: زمانی که یک کشور با یک بلای طبیعی بزرگ مواجه میشود، ممکن است در کوتاهمدت قیمت ارز آن کشور افزایش یابد، زیرا برای جبران خسارت پول زیادی وارد کشور میشود. با اینهمه در بلندمدت اگر آن بلای طبیعی اثر منفی قابلتوجهی بر اقتصاد کشور بگذارد، پول آن کشور تأثیری معکوس را تجربه خواهد کرد.
سنتیمنت بازار (Market Sentiment)
- ریسکپذیری/ریسکگریزی: ریسکپذیری و ریسکگریزی جدیدترین اصطلاحات پرکاربرد بازار هستند که سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در ارزهای پربازده و پرریسک در مقابل ارزهای امن، به آن رجوع میکنند. برای مثال در فضای یک بازار ریسکگریز، ثبات اقتصادی و سیاسی بسیار مهم است، از این رو ین ژاپن و دلار امریکا مورد اقبال سرمایهگذاران قرار میگیرند و در مقابل ارزهای اصلی اروپا و ارزهای کامودیتیمحور مانند دلار استرالیا و نیوزلند و دلار کانادا فروخته میشوند. اگر میزان ریسکپذیری بالاتر برود، آنگاه ارزهای متکی بر کالا (کامودیتی) و سایر ارزهای ریسکی فرعی معمولاً تقویت میشوند.
- نظرسنجیهای مالی و اقتصادی (Financial surveys): علاوه بر سنتیمنت ریسکپذیری و ریسکگریزی که بر کل بازار تأثیر میگذارد، هر اقتصاد بزرگ تعدادی نشانگر سنتیمنت بازار در قالب نظرسنجی و شاخص نیز منتشر میکنند که عموما در بازه زمانی ماهانه هستند. شاخص اطمینان مصرفکننده (CCI) و شاخص نظرسنجی از مدیران خرید (PMI) از جمله این موارد هستند.
- اندیکاتورهای سنتیمنت (Sentiment Indicators) : یک نمونه پرکاربرد از شاخصهای سنتیمنت، گزارش تعهد معاملهگران (COT) است که تغییرات موقعیتهای معاملاتی بازار آتی (futures)، انواع حاضرین و مشارکتکنندگان در بازار را نمایش میدهد. شاخص پویایی CBOE یا شاخص VIX که سطح ترس سرمایهگذاران را نشان میدهد؛ همچنین شاخص نسبت خرید (call) به فروش (put) در معاملات آپشن CBOE که گویای این مطلب است که آیا معاملهگران آپشن (OPTION) ترجیح میدهند در بازار خریدار باشند یا فروشنده را بیان میکند، از نمونههای شاخصهای تشخیص سنتیمنت هستند.
تفاوت تحلیل فاندامنتال فارکس و تحلیل تکنیکال
وقتی صحبت از تحلیل بازار میشود، با دو مکتب فکری اصلی یعنی تحلیل تکنیکال (Technical) و فاندامنتال (Fundamental) مواجه میشویم. اگرچه این دو مکتب لزوما ناسازگار نیستند، اما بسیاری از معاملهگران یکی از این دو را برای تحلیل بازارها انتخاب میکنند.
از دیدگاه تحلیلی، هر دو تحلیل فاندامنتال فارکس و تکنیکال مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارند که در ادامه، به بررسی این موارد در هر کدام از روشهای تحلیلی میپردازیم.
اولین سوالی که ممکن است برای همه پیش بیاید این است که تحلیل تکنیکال چیست؟ به طور کلی تحلیل تکنیکال یک روش تحلیلی است که با مطالعه حرکت قیمت در گذشته، تلاش بر پیشبینی قیمت دارد. ابزار اصلی تحلیل تکنیکال دادههای قیمتی است. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، دادههای قیمت از بالاترین اهمیت برخوردار هستند. اساسا تحلیل تکنیکال چهارچوبی را ارائه میدهد که یک تحلیلگر در آن میتواند با مطالعه حرکت کنونی قیمت و مقایسه آن با رویدادهای تاریخی گذشته در بازار، به تصمیمگیری بپردازد.
تحلیل تکنیکال میتواند در بازارهای مختلفی از جمله شاخصهای سهام، ارزها، کامودیتیها، سهام و بازار آتی (Futures) به کار گرفته شود. تا زمانی که بازار مقدار نقدینگی مناسبی دارد و تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نگرفته، میتوان از تحلیل تکنیکال به شکل مؤثری بهره برد.
سه اصل اولیه تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
- قیمت منعکسکننده تمام اطلاعات موجود در بازار است.
- قیمت در روندهای قابل مشاهده حرکت میکند.
- تاریخ تمایل دارد که خود را تکرار کند.
در نقطه مقابل، تحلیلگران بنیادی تلاش میکنند که شرایط کلی بازار را با استفاده از گزارشات اقتصادی مختلف مورد ارزیابی قرار دهند. آنها پیوسته در جستجوی قیمتگذاریهای نادرست هستند، چرا که این موقعیتها فرصتهای معاملاتی مناسبی را ایجاد میکنند. هدف این دسته از تریدرها این است که حرکت قیمت را در دورههای بالقوه پرتلاطم مانند گزارش اشتغال بخش غیرکشاورزی (NFP)، شکار کنند. همچنین این دسته از معاملهگران بنیادی میتوانند پوزیشن تریدر (Position Trader) بلندمدت باشند که بیشتر به روندهای هفتگی، ماهانه و سالانه علاقهمند هستند.
برخلاف تحلیلگران تکنیکال، تحلیلگران فاندامنتال بیشتر دغدغه چرایی قیمت را دارند تا اینکه توجه به چیستی آن داشته باشند. معاملهگران بنیادی به دنبال پاسخ برای این سوال هستند که چرا شرایط اقتصادی اینگونه است و یا سعی میکنند پیشبینیهای خود را بر اساس عامل چرایی توجیه کنند. از سوی دیگر، معاملهگر تکنیکال بسیار کمتر به چرایی اهمیت میدهد و بیشتر بر روی حرکات قیمت تمرکز میکند.
مزایای تحلیل تکنیکال
بیایید به بررسی برخی از مزیتهای تحلیل تکنیکال بپردازیم:
- قابل استفاده در تمامی تایم فریمها: صرفنظر از اینکه شما یک معاملهگر کوتاهمدت، میانمدت و یا بلندمدت هستید، میتوانید ابزارهای تحلیل تکنیکال را در فرآیند تصمیمگیری خود به کار ببرید.
- امکان تحلیل روندها: روشهای زیادی وجود دارد که یک معاملهگر تکنیکال میتواند از آن استفاده کند تا روند حال بازار را تحلیل کند. این روشها شامل میانگینهای متحرک (Moving Averages)، خطوط روند (Trendlines)، کانالها، درهها و قلههای قیمتی (Swing Lows and Highs) و غیره میشوند.
- کمک به زمانبندی بازار: وظیفه اصلی یک معاملهگر یافتن بهترین فرصتهای معاملاتی موجود در بازار و سپس اجرای آن در بهترین زمان ممکن است. ابزارهای تحلیل تکنیکال به معاملهگران کمک میکند تا معاملات خود را با نظم و دقت مناسبی باز، بسته و مدیریت کنند.
- استفاده از کدنویسی و الگوریتم: بسیاری از مفاهیم تحلیل تکنیکال میتوانند تبدیل به کد شوند و به سیستمهای معاملاتی الگوریتمی ارتقا یابند. این نوع سیستمهای خودکار به کاهش احساسات منفی مرتبط با معاملات کمک میکنند، بهگونهای که اگر سیستم معاملاتی شما برنامهنویسی شود، شما میتوانید کنار بایستید و به الگوریتم اجازه دهید تا سیستم مبتنی بر قانون شما را در بازار اجرا کند.
- آشکار کردن سنتیمنت بازار: با مطالعه حرکت قیمت و تحلیل چارتها، معاملهگر میتواند درک بهتری از محدودههایی که سنتیمنت به حالت اشباع در بازار رسیده، داشته باشد. تحلیل تکنیکال به شما قابلیت شناسایی اشباع در سنتیمنت سرمایهگذاری هم در مواقع رشد (اشباع خرید) و هم در مواقع سقوط بازار (اشباع فروش) را میدهد. علاوه بر این، بینش خوبی در مورد محدودههایی که تقاضا (Demand) و عرضه (Supply) در آینده وجود خواهد داشت به دست میآورید که با کمک آن قبل از اینکه انبوه سرمایهگذاران این محدودهها را شناسایی کنند، میتوانید خود را در سمت درست بازار قرار دهید.
- ساده است و زمان کمی صرف آن میشود: تحلیل فاندامنتال فارکس به طور معمول متغیرها و مولفههای زیادی از جمله نرخ بهره، تورم، احساسات مصرفکننده، عرضه پول و بسیار از عوامل دیگر را در بر میگیرد. این مسئله میتواند منجر به مدلهای تحلیلی بسیار پیچیدهای شود که تنها برای افراد متخصص قابل درک هستند. در مقابل، مدلهای تحلیل تکنیکال بسیار سادهتر هستند و به دلیل اینکه متغیر اصلی آنها حرکات قیمت است، طراحی و اجرای آنها نیز آسانتر است.
معایب تحلیل تکنیکال
از معایب تحلیل تکنیکال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- سیگنالهای مختلط (Mixed Signals): زمانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنیم مواردی بوجود میآید که ابزارهای تحلیلی، سیگنالهای متفاوت و حتی متضادی را ارائه میدهند. برای مثال، ممکن است بر اساس تحلیل حمایت و مقاومت به یک سیگنال خرید برسیم، درحالی که ابزار مکمل MACD یک سیگنال فروش را پیشنهاد کند. این نوع سناریو گهگاه اتفاق میافتد که میتواند فرایند تصمیمگیری را دشوار کند. در این مواقع، یک معاملهگر باید تصمیم بگیرد که یک معامله را بر اساس تحلیلهای متناقض انجام دهد و یا اینکه از آن صرفنظر کند.
- فلج تحلیلی (Analysis Paralysis): همچنین شرایطی وجود دارد که معاملهگر آنقدر بیش از حد تحلیل میکند که او را در اقدام کردن فلج میکند. این شرایط معمولا زمانی رخ میدهد که معاملهگر در تلاش است تا تمامی شرایط را مهیا ببیند که البته همچنین موردی در شرایط واقعی معامله کردن بسیار کم بوجود میآید. در معاملهگری ما با احتمالات سروکار داریم و نه قطعیات؛ بطوریکه در اکثر مواقع مجبور هستیم که بر اساس اطلاعات ناقص اقدام کنیم. با وجود ابزارهای تکنیکال بسیار، برخی از معاملهگرها در تله بیش از حد تحلیل کردن گرفتار میشوند تا جایی که دیگر قادر به تصمیمگیری برای معامله نیستند. (توضیح: فلج تحلیلی به تحلیل بیش از حد شرایط یا فکر کردن بیش از اندازه به آن گفته میشود که در نهایت به گرفته نشدن هیچ تصمیمی ختم میشود.)
- میتواند تحت تأثیر سوگیری معاملهگر قرار گیرد: اگر چه تحلیلگران تکنیکال بر قیمت به عنوان ابزار اصلی تحلیل خود تکیه میکنند، اما برخی سوگیریها میتوانند بر نحوه درک آنها از اطلاعات جمعآوری شده از نمودارها تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، اگر در جفت ارز EURUSD یک سوگیری صعودی داشته باشید، ناخودآگاه به دنبال فرصتهای خرید میگردید و به آنها اعتبار میدهید، در حالی که سیگنالهایی را که به ضعیف شدن EURUSD اشاره میکنند را نادیده میگیرید. بسیاری از اوقات، ما حتی ممکن است آگاه نباشیم که چنین مسئلهای در حال رخ دادن است، بنابراین ضروری است که سعی کنیم در هنگام تجزیه و تحلیل نمودارها ذهنی باز داشته باشیم.
- تفسیرها میتوانند متفاوت باشند: دو تحلیلگر تکنیکال میتوانند به نمودار قیمت یکسان نگاه کنند و گاهی اوقات دو تفسیر متضاد را ارائه دهند. این مسئله بسیار رایج است و یکی از مقصران این موضوع سوگیری معاملهگر است که قبلاً به آن اشاره کردیم. علاوه بر این الگوهای نموداری که در بکتست واضح به نظر میرسند، میتوانند در زمان واقعی (در زمان تشکیل الگو) کاملاً وابسته به طرز تفکر شخص باشند. بنابراین، تفسیرها میتوانند در دو تحلیلگر تکنیکال متفاوت باشند، چرا که الگوها در حال تشکیل هستند.
مزایای تحلیل بنیادی
حال اجازه دهید به برخی از مزایای استفاده از نظریه تحلیل بنیادی (Fundamental) نگاهی بیاندازیم:
- میتواند به توضیح حرکت قیمت کمک کند: اخبار و گزارشهای مهم اقتصادی میتوانند به سرعت قیمتهای بازار را به یک جهت یا جهت دیگر سوق دهند. این امر به ویژه زمانی صادق است که ارقام مربوط به اخبار اقتصادی غیرمنتظره باشد و یا اینکه به طور قابل توجهی از اعداد پیشبینی شده، تفاوت داشته باشند.
- ارائه بینش در مورد بازارهای جهانی: اتخاذ یک رویکرد بنیادی برای تجزیه و تحلیل به تحلیلگر کمک میکند تا بهتر درک کند که در اقتصاد یک کشور خاص و در سایر اقتصادها در سراسر جهان چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این تحلیل بینش گستردهای از شرایط بازار جهانی ارائه میدهد.
- ارزش گذاری: هر دارایی یا ابزار مالی، دارای ارزش مشخصی است. یافتن داراییهایی که ممکن است بین ارزش واقعی و قیمت فعلی بازار آنها اختلاف وجود داشته باشد، وظیفه معاملهگر است. تحلیل فاندامنتال فارکس میتواند با مطالعه نرخ بهره، تورم، احساسات مصرف کننده، تولیدات صنعتی و سایر عوامل مرتبط، به تحلیلگر ارز در این زمینه کمک کند.
- تحلیل روند بلندمدت: قدرت واقعی تحلیل فاندامنتال فارکس در کمک به معاملهگر برای ایجاد دیدگاه بلندمدت از یک جفت ارز یا دارایی خاص است. اغلب دادهها در گزارشهای اقتصادی معمولاً به صورت نسبی مقایسه و تجزیه و تحلیل میشوند. به عنوان مثال طرح این سوال که آمار بیکاری امروز نسبت به ماه گذشته، سه ماهه گذشته و سال گذشته چقدر خواهد بود؟ این مسئله به دانستن روند فعلی در ارتباط با بیکاری کمک میکند و سپس میتوانیم از این اطلاعات به همراه سایر دادههای اقتصادی برای پیشبینی تأثیر بالقوه بر قیمت یک جفت ارز در بلندمدت استفاده کنیم.
- باعث كاهش تاثير منفي تعصبات بر روند تصميمگيری ميشود: اغلب تصمیمات سرمایهگذاری در نتیجه سوگیریهای شناختی دچار اشتباه ميشوند. با این حال اعداد دروغ نمیگویند و فضا را برای تعصبات شخصی محدود میکنند که باید توجه داشت این موضوع برای خلق ثروت در درازمدت حیاتی است. به جای ایجاد نقاط ورود و خروج، تحلیل بنیادی به سرمایهگذار کمک می کند تا نگاهی بلندمدت به بازارهای سهام داشته باشد.
- کمک به شناسایی کلاهبرداریها و تقلبها: با کمک تحلیل بنیادی فارکس، تشخیص تقلب دربازارهای مالی آسانتر است. این مشکلات به عنوان یک سیگنال هشدار دهنده در مورد مشکلات احتمالی عمل میکنند. شناسایی زودهنگام این موارد از نابودی ثروت سرمایهگذار جلوگیری میکند.
- به توسعه هوش تجاری سرمایهگذاران کمک میکند: با انجام تحلیلهای جامع بنیادی، درک کاملی از نحوه کار کسبوکارها، بخشهای مختلف صنعت و آنچه باعث حرکت اقتصادها میشود به دست خواهید آورد. این میتواند به شما کمک کند تشخیص دهید که از سرمایهگذاری در کدام بخشهای اقتصاد اجتناب کنید و زمان مناسب برای ورود یا خروج از یک موقعیت را شناسایی کنید. در حقیقت با به کارگیری این تحلیل، ریسکها و فرصتهای سرمایهگذاری بالقوه در اقتصادها را خواهید شناخت.
معایب تحلیل بنیادی
برخی از اشکالات تحلیل بنیادی عبارتند از:
- سرریز اطلاعات: تحلیل بنیادی موضوعی بسیار گسترده و عمیق است. اطلاعات زیادی در دسترس معاملهگران و سرمایهگذاران وجود دارد که هضم همه آنها میتواند دشوار باشد. این امر گاهی اوقات میتواند منجر به سردرگمی معاملهگر شود.
- مناسب روند کوتاهمدت نیست: اگرچه دادهها و گزارشهای اقتصادی به طور منظم در طول ماه منتشر میشوند، معامله اخبار به صورت کوتاهمدت با چالشهای زیادی از جمله افزایش اسپرد (اختلاف قیمت خرید و فروش) در حین رویدادهای خبری و نوسانات غیرقابل پیشبینی مواجه است. به این ترتیب، بسیاری از معاملهگران فاندامنتال تمایل دارند عمدتاً بر روی حرکات بلندمدت تمرکز کنند.
- ناتوان در زمانبندی دقیق بازار: تجزیه و تحلیل بنیادی میتواند بینشهایی را در مورد تصویر کلی اقتصاد به ما ارائه دهد، اما معمولاً نمیتواند زمانبندی ورود و خروج را مشخص کند. شما ممکن است مسیر قیمت را درست پیشبینی کرده باشید، اما اگر در مورد زمانبندی اشتباه کنید، معامله شما به احتمال زیاد منجر به ضرر خواهد شد. به این ترتیب، تحلیلگران بنیادی معمولاً برای ورود و خروج از معاملات باید از تحلیل تکنیکال یا تکنیکهای دیگر استفاده کنند.
- بسیار وابسته به طرز تفکر شخص: اگرچه دادههای بنیادی نسبتاً واضح هستند، اما مفروضاتی که میتوان از چنین دادههایی استخراج کرد، ممکن است در بین اقتصاددانان و تحلیلگران بسیار متفاوت باشد. به عنوان مثال، یک تحلیلگر میتواند دلایل مختلفی را ذکر کند که چرا معتقد است افزایش نرخ بهره برای اقتصاد مطلوب خواهد بود، در حالی که تحلیلگر دیگری میتواند به همان اندازه دلایلی را ذکر کند که چرا افزایش نرخ بهره تأثیر نامطلوبی بر اقتصاد خواهد داشت.
نقدهای وارده به تحلیل فاندامنتال فارکس
در این بخش به نقدهای وارده به تحلیل فاندامنتال فارکس از دیدگاه نایل فولر که از بزرگان تحلیل تکنیکال فارکس به شمار میرود، اشاره میکنیم.
نایل فولر (Nial Fuller)، به عنوان معاملهگری که تماما بر اساس پرایس اکشن کار میکند، معتقد است که تمامی دادههای فاندامنتال در قیمت منعکس شدهاند. دلیل اصلی او این است که قیمت برآیند نهایی همه متغیرهایی است که موجب حرکت بازار میشوند و از آنجاییکه پرایس اکشن شامل تجزیهوتحلیل کندلهای قیمتی است، واکنش قیمت به خبر اهمیت بالاتری از خود خبر دارد.
از دیدگاه فولر، بسیاری از معاملهگران فاندامنتال بیش از حد اخبار و دادهها را تجزیهوتحلیل میکنند و این موضوع در روند تصمیمگیری آنها تاثیری منفی میگذارد. اخبار و دادههای بسیار زیادی وجود دارد که معاملهگر برای استفاده موثر از آنها شاید هیچگاه وقت کافی نداشته باشد. اگر بخواهید تمام اخبار و دادههای بازار فارکس را بهصورت روزانه پیگیری کنید، امکان دارد چشمان خود را در این راه از دست دهید، اما با تحلیل قیمت میتوانید بهسادگی این راه دشوار را دور بزنید.
لزومی ندارد تمام جزئیات فاندامنتالی را که موجب نوسان قیمتها میشوند بدانید، اما شناختن مهمترین دادههای اقتصادی و زمان انتشار آنها میتواند کمک شایانی به معاملهگر بکند. بازار اغلب موارد در زمان انتشار دادههای اقتصادی مهم دچار نوسانات شدیدی میشود و این امر باعث میشود شما سود خود را از دست ندهید و یا وارد ضرری هنگفت نشوید. شخصی که بر اساس تحلیل تکنیکال کار میکند، فقط باید بداند که نوسانات شدیدی در راه است و هرگز نباید جهت قیمت را بر اساس این دادههای اقتصادی حدس بزند.
در خاتمه
با تمام سختی و پیچیدگیهایی که تحلیل بنیادی دارد، به نظر میرسد هیچ ابزاری وجود ندارد که بتواند روند کلی و اصلی یک بازار را بهتر از تحلیل فاندامنتال به یک معاملهگر یا سرمایهگذار نشان دهد. با استفاده از تحلیل فاندامنتال میتوان به چرایی و جهت حرکات آتی بازار پی برد و فرصتهای مناسب و ناب سرمایهگذاری را پیدا کرد. عموما تحلیلگران فاندامنتال بسیار زودتر از دیگر فعالان بازار پتانسیلهای سرمایهگذاری را تشخیص میدهند و با آرامش بیشتری به انجام معامله اقدام میکنند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، معمولا دید آنها بلندمدتتر است، هرچند که تحلیل فاندامنتال فارکس برای معاملهگران کوتاهمدت نیز ضروری به نظر میرسد. معاملهگران میتواند با استفاده از تحلیل فاندامنتال جهت کلی بازار را تشخیص داده و با کمک تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب و بهینه را پیدا کنند.
در کنار اینها باید به این نکته توجه داشت که تحلیل فاندامنتال فارکس صرفا در اعداد خلاصه نمیشود و باید به مجموعه و توالی اعداد و شاخصهای اقتصادی در کنار هم نگاه کرد و تاثیر آن اعداد و شاخصها را بر همدیگر و بر کل اقتصاد بررسی کرد.
بنابراین به یاد داشته باشید با هر سبک معاملاتی و افق زمانی که در بازارهای مالی فعالیت میکنید و فارغ از علاقه به مباحث بنیادی اقتصاد، باید سطحی از دانش فاندامنتال را برای ماندگاری در بازارهای مالی یاد بگیرید. هر چه قدر سرمایه بیشتری برای معامله و سرمایهگذاری در اختیار داشته باشید، افق زمانی بلندمدتتری برای خود متصور باشید، علاقه بیشتری به مباحث اقتصادی نشان دهید و یا قصد حضور طولانی مدت در بازارهای مالی را داشته باشید، نیاز شما به یادگیری تحلیل فاندامنتال فارکس بیشتر خواهد بود.
البته این بدان معنا نیست که اگر سرمایه اندکی دارید و یا افق زمانی شما کوتاهمدت است، به تحلیل فاندامنتال فارکس نیاز ندارید. تجربه نشان داده است همانطور که همه معاملهگران و تحلیلگران فاندامنتال در نهایت باید به یادگیری اصول و مبانی تحلیل تکنیکال بپردازند؛ تحلیلگران و معاملهگران تکنیکال نیز پس از مدتی فعالیت در بازارهای مالی به این نکته پی خواهند برد که به مبانی اقتصاد و تحلیل بنیادی نیاز دارند و باید آن را فرا بگیرند.
منابع : : utofx.com