استاندارد طلا (Gold Standard) یک سیستم اندازهگیری ارز است که از طلا به عنوان راهی برای تعیین ارزش پول استفاده میکند. این امر تضمین میکند که یک ارز تحت سیستم استاندارد طلا، میتواند با طلا مبادله شود. استاندارد طلا به معنای توافقی است بین جامعه و موسسات پولی آن، مبنی بر اینکه پولی که خرج میکنند و به دست میآورند، بر پایه طلا باشد.
برای فهم کامل سیستم استاندارد طلا، درک اینکه چگونه از طلا طی قرنها برای تعیین استاندارد ارزش پول استفاده کردهاند، چرایی از بین رفتن این استاندارد و مزایا و معایب آن بسیار مهم است.
تاریخچه سیستم استاندارد طلا
وقتی ۲۰ دلار برای خرید ساندویچ میپردازید و یا پول خرد خود را برای پرداخت هزینه پارکومتر به کار میبرید، از ارزی استفاده میکنید که همه موافقیم ارزشمند است. زمانی که استاندارد طلا در حال اجرا است، دولت ایالات متحده این اجازه را به شما میدهد که با آن اسکناس ۲۰ دلاری به ازای هر اونس طلا، معامله کنید.
طلا به عنوان ارز انتخابی در طول تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است. اولین استفاده شناخته شده از طلا درسال ۶۰۰ قبل از میلاد در لیدیا بود که ترکیه کنونی محسوب میشود. ضمن اینکه برخی از جوامع، از سکههای طلا برای تجارت کالا و خدمات استفاده کردهاند. اغلب اوقات، ارزهای کاغذی و سکهای که به راحتی جابهجا میشوند، معادل طلا در سیستمهای پولی بودهاند که در آن از استاندارد طلا استفاده میشده است.
دوره مستر کلاس طلا
جامعترین دوره آموزشی طلا
این دوره در مجموعه یوتوفارکس تهیه شده و نتیجه سالها تجربه در حوزه معاملهگری طلا و فارکس است. این دوره توسط مجموعهای از معاملهگران حرفهای یوتوفارکس تهیه شده است. با خرید این دوره از تجربه چندین معاملهگر بهرهمند خواهید شد.
در سال ۱۸۶۱، اولین ارز کاغذی ایالات متحده چاپ شد و قانون استاندارد طلا در سال ۱۹۰۰، طلا را به عنوان تنها فلز برای بازخرید ارز کاغذی معرفی کرد. این امر تضمین میکرد که دولت، پول کاغذی را به ازای ارزش طلا بازخرید خواهد کرد و این یعنی که دیگر نیازی به انجام معاملات با شمشهای طلا یا سکههای سنگین نبود، زیرا ارز کاغذی دارای ارزش تضمین شدهای بود که به دارایی واقعی (طلا) متصل میشد.
اتفاقات قابل توجه
کنگره آمریکا در سال ۱۹۱۳، فدرال رزرو را با هدف تثبیت ارزش طلا و ارز در ایالات متحده ایجاد کرد. هنگامی که جنگ جهانی اول شروع شد، ایالات متحده و کشورهای اروپایی استاندارد طلا را به حالت تعلیق در آوردند تا بتوانند پول کافی را برای پرداخت هزینه مشارکت نظامی خود چاپ کنند. پس از جنگ، کشورها متوجه شدند که نیازی ندارند ارزش ارزهای خود را با طلا بسنجند و این امر ممکن است به اقتصاد جهانی آسیب برساند. در دهه ۱۹۳۰، کشورها به طور گستردهای استاندارد طلا را ترک کردند.
هنگامی که بازار سهام در سال ۱۹۲۹ سقوط کرد و رکود بزرگ رخ داد، سرمایهگذاران شروع به معامله در ارزها و کامودیتیها کردند. در نتیجه با افزایش قیمت طلا، مردم دلارهای خود را با طلا مبادله کردند. زمانی که بانکها ورشکسته شدند، اوضاع بدتر شد، زیرا افراد به دلیل عدم اعتماد به موسسات مالی، شروع به جمعآوری طلا کردند. در ۶ مارس ۱۹۳۳، رئیس جمهور فرانکلین دی روزولت (Franklin D. Roosevelt)، فعالیت بانکها را در واکنش به افزایش ذخایر طلا در فدرال رزرو متوقف کرد. چند روز بعد در زمان بازگشایی بانکها در ۱۳ مارس، آنها تمام طلای خود را به فدرال رزرو تحویل داده بودند و دیگر نمیتوانستند دلار را بهازای طلا بازخرید کنند، همچنین دیگر کسی اجازه نداشت طلا صادر کند.
در ۲۰ آوریل ۱۹۳۳، FDR به آمریکاییها دستور داد تا طلاهای خود را در ازای دلار تحویل دهند تا احتکار و بازخرید طلا توسط سایر کشورها ممنوع شود. این اقدام باعث ایجاد ذخایر طلا در فورت ناکس شد. ایالات متحده پس از مدتی، بزرگترین عرضه طلای جهان را در اختیار داشت.
(نکته: قانون ذخایر طلا که در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۴ به تصویب رسید، مالکیت خصوصی طلا را به جز با مجوز ممنوع میکرد. این قانون به دولت اجازه میداد تا بدهیهای خود را به دلار بپردازد، نه طلا.)
از آنجایی که ایالات متحده اکثریت طلای جهان را در اختیار داشت، بیشتر کشورها ارزش ارزهای خود را به جای طلا، به دلار میسنجیدند. در نتیجه، این کشورها دیگر نیازی به مبادله ارزهای خود با طلا نداشتند، زیرا دلار جایگزین آن شده بود.
✔️ بیشتر بخوانید: رکود بزرگ ۱۹۲۹؛ چگونه اشتباهات فدرال رزرو جهان را در عمیقترین بحران تاریخ فرو برد؟
جایگزین استاندارد طلا
در سال ۱۹۶۰، ایالات متحده ۱۹.۴ میلیارد دلار ذخایر طلا داشت که ۱.۶ میلیارد دلار آن، در صندوق بین المللی پول بود. با رونق اقتصاد ایالات متحده، آمریکاییها کالاهای وارداتی بیشتری خریدند و به دلار پرداخت کردند. این کسری بزرگ تراز پرداختها، دولتهای خارجی را نگران کرد که ایالات متحده دیگر از دلار در برابر طلا حمایت نکند.
در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی به یک تولیدکننده بزرگ نفت تبدیل شده بود. این کشور در حال انباشت دلار آمریکا در ذخایر خارجی خود بود، زیرا نفت به دلار قیمتگذاری شده بود. اتحاد جماهیر شوروی، ذخایر دلاری خود را در بانکهای اروپایی سپردهگذاری کرد که این ذخایر به “یورو دلار” معروف شدند.
تا دهه ۱۹۷۰، ذخایر طلای ایالات متحده کاهش یافته بودند. تورم دو رقمی ارزش یورو دلار را کمتر کرد و بانکهای بیشتری شروع به بازخرید داراییهای خود برای طلا کردند و در نتیجه ایالات متحده دیگر قادر نبود به این تعهد فزاینده عمل کند.
این شرایط ادامه داشت تا زمانی که قیمت دلار/طلا در زمان دولت نیکسون به ۳۸ دلار در هر اونس تغییر یافت. فدرال رزرو دیگر نمی توانست دلار را با طلا بازخرید کند و این یعنی استاندارد طلا دیگر کارایی نداشت. هنگامی که سیستم استاندارد طلا از بین رفت، کشورها شروع به چاپ بیشتر ارزهای خود کردند که این امر منجر به تورم و همچنین رشد اقتصادی بیشتر شد.
امروز اگرچه طرفدارانی برای بازگشت به استاندارد طلا وجود دارد، اما بعید به نظر میرسد که آن روزها بازگردند. اقتصاددانان، استاندارد طلا را در زمان خود ضروری میدانستند، اما این سیستم دیگر در اقتصاد مدرن جهانی قابل اجرا نیست.
مزایای سیستم مبتنی بر استاندارد طلا
- یک دارایی ثابت محسوب میشود: مزیت استاندارد طلا این است که این دارایی ثابت، پشتوانه ارزش پول به حساب میآید.
- اثر خودتنظیمی و تثبیتکننده در اقتصاد دارد: تحت استاندارد طلا، دولت فقط میتواند به اندازه ذخایر طلایش، در کشور پول چاپ کند.
- از تورم و بدهی جلوگیری میکند: تورم زمانی اتفاق میافتد که پول زیادی چاپ شده و تقاضا برای کالاهای کمیاب زیاد بشود؛ بنابراین پیروی از این سیستم، مانع از رشد بیرویه تورم خواهد شد. استاندارد طلا همچنین از کسری بودجه و بدهی دولت که نمیتوانند ازعرضه طلا فراتر بروند، جلوگیری میکند.
- به کشورهای مولد پاداش میدهد: اگر کشوری هنگام صادرات، طلا دریافت کند، طلای بیشتری در ذخایر خود خواهد داشت. این بدان معناست که میتواند پول بیشتری چاپ کند و به نوبه خود سرمایهگذاری در مشاغل صادراتی سودآور خود را افزایش دهد.
معایب سیستم مبتنی بر استاندارد طلا
- اقتصاد یک کشور به عرضه طلا وابسته میشود: کشورهایی که ذخایر طلای زیادی ندارند در شرایط رقابتی، ضعیف محسوب میشوند. ایالات متحده هرگز چنین مشکلی نداشت. این کشور پس از استرالیا بزرگترین تولیدکننده طلا بود.
- کشورها روی حفظ طلای خود متمرکز هستند: کشورهایی که نگران ذخایر طلای خود هستند، وظیفه مهمتر بهبود فضای کسبوکار در کشور را نادیده میگیرند. در دوران رکود بزرگ، فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش داد، زیرا آنها میخواستند ارزش دلار را افزایش دهند و مردم را از تقاضای طلا باز دارند، اما باید نرخهای بهره را کاهش میدادند تا اقتصاد توسعه یابد.
- اقدامات برای حفاظت از ذخایر طلا، باعث ایجاد نوسانات قابل توجهی در اقتصاد میشود: بین سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۵، اقتصاد ایالات متحده پنج رکود بزرگ را به همین دلیل متحمل شد.
سخن پایانی
ایالات متحده از سال ۱۹۰۰ به طور رسمی با استاندارد طلا کار کرد؛ یعنی زمانی که طلا طبق قانون به عنوان تنها فلز برای بازخرید ارز کاغذی شناخته شد. با این حال، استاندارد طلا از سال ۱۸۳۴ به طور غیررسمی در حال اجرا بود. پس ازسالها تورم، رکود تورمی و فرسایش ذخایر طلای ایالات متحده، ارزش دلار رسماً از طلا در سال ۱۹۷۶ جدا شد و استاندارد طلا به پایان رسید. با توجه به اینکه اقتصاد جهان از آن زمان تاکنون تغییر زیادی کرده است، بعید به نظر میرسد که ایالات متحده به استاندارد طلا بازگردد.