جنگ جهانی دوم ویرانی بسیار بزرگی بر جا گذاشت. میلیونها کشته و آواره، میلیاردها دلار زیاد و نابود زیرساختهایی که دههها برای ساختن آن تلاش شده بود. اما پس از جنگ تقریبا کسی نبود نداند جنگ به چه علت رخ داده بود. فقر. غرامت سنگینی که از بازندگان جنگ جهانی اول دریافت شده بود، این کشورها را به فقر مفرط کشاند. همچنین کشورهای پیشرفته صنعتی توانستند با بهرهوری بالایی که کسب کرده بودند، صادرات را گسترش دهند و منابع را به سمت کشور خود هدایت کنند.
بیکاری در کشورهای اروپایی مرکزی اوج گرفت. مردم چارهای نداشتند جز اینکه به اولین منجی تسلیم شوند. در ایتالیا این منجی موسیلینی بود و در آلمان هیتلر. دولتهای جمهوری در این کشورها سقوط کرد و دولتهای ناسیونالیست بر سر کار آمدند.
اما بعد از جنگ، دیگر کسی نمیخواست یکبار دیگر شاهد چنین جنگ خانمان سوزی باشد. بنابراین تمام کشورهای جهان در هتل مونت واشنگتن در برتون وودز نیوهمپشایر آمریکا گرد هم آمدند تا در مورد مقررات پولی و مالی پس از جنگ با یکدیگر صحبت کنند.
این کنفرانس از ۱ تا ۲۲ ژوئیه ۱۹۹۴ برگزار شد و در آن توافقنامههایی امضا شد که آینده اقتصاد جهان پس از جنگ را مشخص کرد. مهمترین مصوبهای که در این کنفرانس به امضا رسید، نرخ تبدیل ارز خارجی بود. طبق معاهده برتون وودز، تمام کشورها باید نرخ ارز خود را به دلار آمریکا متصل میکردند و این نرخ با ثابت نگه میداشتند. همچنین دلار آمریکا با نرخ ۳۵ دلار به ازای هر اونس به طلا متصل شد.
همچنین صندوق بین المللی پول ایجاد و موظف شد که اتصال ارز کشورها به دلار را نظارت کند. دلیل اهمیت این موضوع آن بود که در دوران بین دو جنگ، بسیاری از کشورها با بیارزش کردن عمدی ارز خود، علیه کشورهای دیگر مزیت نسبی به دست میآوردند و بدین ترتیب جریان منابع به داخل کشور خود را تسریع میکردند. بنابراین در برتون وودز مقررات سفت و سختی علیه کشورهایی که قصد داشتند ارزش ارز خود را کاهش دهند وضع شد.
با این حال، وضعیت برتون وودز نیز پایدار نبود. وضعیتی که ایالات متحده قصد برقراری آن را داشت، پیشتر توسط بریتانیا در مستعمرات این کشور آزمایش شده بود. جان مینارد کینز متوجه مشکل ارز ذخیره شده بود. پیشتر پوند استرلینگ به عنوان ارز رایج در مستعمرات بریتانیا معامله میشد و بحرانی ایجاد کرده بود که به آن «ایست- برو» (stop-go) میگفتند. در واقع بریتانیا مجبور بود به طور متناوب بین سیاست پولی و مالی انبساطی و سپس در مواجهه با بحران ارزی به ریاضت اقتصادی سیاسی منتقل شود.
جان مینارد کینز هشدار داد که اگر ایالات متحده بخواهد این سیستم را پیادهسازی کند، مجبور خواهد بود به طور متناوب کسری پرداخت ایجاد کرده و دلار را از اقتصاد خود خارج کند. به همین خاطر کینز پیشنهاد داد که به جای دلار آمریکا، یک ارز خنثی به عنوان وسیله تسویه بین المللی قرار بگیرد. کینز اسم این ارز جدید را «بانکور» گذاشت. اما هری دکستر وایت معتقد بود که قدرت اقتصاد ایالات متحده بسیار بالا است و میتواند جایگاه ارز ذخیره را حفظ کند.
در آن زمان محصولات آمریکایی به عنوان محصولاتی باکیفیت شناخته میشد و این کشور بزرگترین تراز تجاری مثبت را در جهان داشت. همچنین ایالات متحده با فاصله بزرگترین بدهکار جهان بود.
شروع نگرانیها در مورد برتون وودز
تنها چند سال پس از شروع برتون وودز، نگرانی در مورد پایداری این سیستم شروع شد. ایالات متحده که در زمان جنگ بزرگترین تراز تجاری مثبت را داشت به سرعت تراز پرداخت منفی پیدا کرد. دلیل این امر آن بود که کشورهای دیگر برای حمایت از ارز خود و جلوگیری از نوسانات شدید آن نیاز به دلار آمریکا داشتند. بنابراین هرکشوری که تراز تجاری مثبت پیدا میکرد، فورا آن را به دلار آمریکا تبدیل میکرد. به یک معنی تمام صادرات کشورها به دلار آمریکا انجام میشد.
همچنین طرح مارشال که کمکهای مالی به کشورهای متفق ارائه میکرد تا آنها را از ویرانیهای حاصل از جنگ رها کند، دلار بیشتر و بیشتری را از اقتصاد ایالات متحده خارج میکرد. در نهایت با شروع دهه ۱۹۶۰، کشورهای اروپایی نگرانیهایی در مورد چگونگی تامین مالی دلارهای خارج از ایالات متحده پیدا کردند.
در همان زمان اقتصاددان بلژیکی به نام رابرت تریفین در مقاله خود به معضل تراز پرداخت ایالات متحده پرداخت . تریفین نوشت که ایالات متحده باید همواره تراز پرداخت منفی داشته باشد چرا که در غیر این صورت اقتصاد جهانی با کمبود نقدینگی مواجه خواهد شد. دلار مانند روغن برای چرخدندههای در حال چرخش اقتصاد جهانی لازم است و هر زمان که این جریان کند شود یا کاهش یابد، چرخدندههای اقتصاد جهانی نیز از چرخش میایستند.
به گفته تریفین، اگر مقامات پولی ایالات متحده بخواهند سیاستهای پولی را انقباضی کنند، دلار از اقتصاد جهانی خارج خواهد شد و رکود در اقتصاد جهان رخ خواهد داد. همچنین کشورهایی که دچار فرار سرمایه میشوند با تورم بسیار شدید مواجه خواهند شد. این وضعیت در بلند مدت منجر به بی اعتمادی به دلار آمریکا خواهد شد.
تریفین برای حل این معضل پیشنهاد داد که یک ارزجهانی مانند بانکور که کینز پیشنهاد داده بود، جایگزین دلار آمریکا شود.
تقویت سیستم برتون وودز
در ادامه دهه شصت و با مشخص شدن این نکته که سیستم برتون وودز نمیتواند ادامه پیدا کند، صندوق بین المللی پول به همراه وزرای گروه ۱۰ به علاوه سوئیس و مقامات پولی ایالات متحده به دنبال راهحلهای جایگزین گشتند اما این راهحلها عموما راهحلهای کوتاهمدت بود.
در اکتبر ۱۹۶۰، قیمت طلا که قرار بود ۳۵ دلار ثابت باقی بماند، در لندن افزایش یافت و به بالای ۴۰ دلار رسید. دلیل این امر آن بود که مردم میترسیدند با انتخاب جان اف کندی به ریاست جمهوری ایالات متحده، شاهد سیاستهای تورمی او باشیم. آمریکاییها به سرعت دست به کار شدند و اقداماتی برای جلوگیری از خروج طلا انجام دادند.
در ابتدا آلمان غربی را تهدید کردند که اگر به جایگزین کردن دلاربا طلا ادامه دهد، نیروهای آمریکایی از این کشور خارج خواهند شد. آلمان غربی در آن زمان تهدید شوروی و آلمان شرقی را کنار گوش خود حس میکرد و طبق توافقی که صورت پذیرفته بود امنیت این کشور توسط آمریکا و سایر کشورهای متفق تامین میشد.
همچنین در سال ۱۹۶۱، استخر طلا توسط هشت بانک مرکزی که ذخایر خود را با هم ترکیب کرده بودند، ایجاد شد و قیمت طلا در لندن یکبار دیگر به ۳۵ دلار بازگشت. همچنین دولت ایالات متحده اوراق ارزی منتشر کرد و متعهد شد که بدهیهای بلندمدت خود را با نرخ فعلی طلا بازپرداخت کند.
در سال ۱۹۶۲، خزانهداری ایالات متحده اقدام به خریداری بدهیهای بلندمدت کرد و به طور همزمان فدرال رزرو اوراق کوتاه مدت را فروخت بدین ترتیب نرخهای کوتاه مدت افزایش و نرخ بهره بلندمدت کاهش یافت و جریان سرمایه به سمت ایالات متحده حرکت کرد.
در سال ۱۹۶۳ مالیاتی برای خروج سرمایه وضع شد تا با آربیتراژ ایجاد شده در نتیجه سرکوب ارزی مقابله شود. خزانهداری ایالات متحده با کمک فدرال رزرو نیز با تمام قدرت در بازار مبادلات مداخله کردند تا از فروپاشی سیستم جلوگیری کنند. ابزار اصلی مورد استفاده توسط فدرال رزرو برای محافظ از اتصال دلار به طلا، شبکه سوآپ بود. در معاملات سوآپ، فدرال رزرو و یک بانک مرکزی خارجی معاملات نقدی و آتی را به طور همزمان انجام میدادند. بدین ترتیب همواره نقدینگی در شبکه موجود بود. خط سوآپ فدرال رزرو از ۹۰۰ میلیون دلار در مارس ۱۹۶۲ به ۱۱.۲ میلیارد دلاردر اوت ۱۹۷۱ در زمان بسته شدن پنجره طلا افزایش یافت.
شکست برتون وودز
همانطور که گفته شد، برتون وودز یک سیستم ناپایدار بود. اما مهمترین دلیل که چرخه فروپاشی آن را زد، تورم در ایالات متحده بود که از سال ۱۹۶۵ آغاز شد. تا آن سال، ویلیام مک چسنی مارتین، رئیس فدرال رزرو توانشته بود تورم پایین را حفظ کند. اما از سال ۱۹۶۵ دیگر فدرال رزرو توانایی کنترل تورم را نداشت و سیاستهای تورمی معکوس شد. دلیل این تغییر در سیاست، تطبیق سیاستهای پولی با سیاستهای مالی بود که به خاطر جنگ ویتنام و هزینههای بزرگ لیندون جانسون رئیس جمهور وقت ایالات متحده به شدت انبساطی شده بود.
در آن زمان کندی و لیندون جانسون، برای افزایش اشتغال و البته پیروزی در جنگ ویتنام هزینههای بسیار زیادی میکردند. به نظر میرسد که دولت تصور میکرد ابزارهای فدرال رزرو برای کنترل تورم بینهایت است و هرگز به پایان نمیرسد.
در همین زمان در سال ۱۹۶۷ بحران استرلینگ پیش آمد. مستعمرات بریتانیا یکی پس از دیگری مستقل شده و داراییهای پوند خود را خارج میکردند. این مساله منجر به کاهش ارزش پوند استرلینگ در نوامبر ۱۹۶۷ شد. انگلستان برای حمایت از ارز خود اقدام به خرید طلا کرد که این مساله منجر به آن شد که دلار آمریکا در سال ۱۹۶۸ یکبار دیگر ارتباط خود را با طلا از دست بدهد. در ۱۷ مارس ۱۹۶۸ استخر طلا به طور کامل منحل شد و یک سیستم دولایه جایگزین آن شد.
ایالات متحده از کشورها خواست که تبدیل دلارهای خود با طلا را متوقف کنند اما تورم جهان، نگرانیهای ژئوپلیتیک، رکود اقتصادی و نابسامانی اقتصادی وسیاسی داخل خود ایالات متحده منجر به آن شد که جریان خروج طلا همچنان ادامه پیدا کند.
در ۱۵ اوت ۱۹۷۱، رئیس جمهور ریچارد نیکسون دستوری صادر کرد مبنی بر اینکه دلار آمریکا دیگر قابل تبدیل به طلا نیست و کشورها دیگر نمیتوانند با پرداخت دلار آمریکا تقاضای طلا کنند. با این حال اتصال اسمی دلار آمریکا به طلا تا سال ۱۹۷۳ باقی ماند اما باقی مانده برتون وودز نیز از هم پاشید.
سخن پایانی
فروپاشی سیستم برتون وودز منجر به ایجاد سیستم نرخ ارز شناور شد که هنوز هم وجود دارد. مهمترین مشکلی که سیستم ارز فیات ایجاد میکند آن است که تورمهای بسیار بالایی به همراه دارد. از سال ۱۹۷۱ تا به امروز تقریبا تمام ارزهای دنیا بیش از ۹۰ درصد از ارزش خود را از دست دادهاند و تقریبا تمام آنها حداقل یکبار تورم بالا را تجربه کردهاند.
معضل تریفین همچنان گریبانگیر ایالات متحده است و ترازپرداختهای منفی این کشور همچنان منجر به تزلزل و نگرانی کشورهای دنیا از جایگاه دلار ایالات متحده است. با این حال جایگاهی که دلار آمریکا پس از برتون وودز به دست آورده است، به این کشور هژمونی بیمانندی اعطا کرده که در تاریخ تمدن بیسابقه است.
اینکه آمریکا با این سیستم تا به حال جهان را مصرف نگهدارد اشاره نکردید با تشکر