در دنیای معاملات و سرمایهگذاری، اشتباه کردن امری طبیعی و بخشی از فرآیند یادگیری است. سرمایهگذاران و معاملهگران هر دو با چالشها و خطاهایی مواجه میشوند که میتواند بر عملکرد مالی آنها تأثیر منفی بگذارد. سرمایهگذاران معمولاً با دیدگاه بلندمدت وارد بازار میشوند و به معامله سهام، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) و سایر اوراق بهادار میپردازند. در مقابل، معاملهگران با خرید و فروش قراردادهای فیوچرز و آپشن در پوزیشنهای کوتاهمدتتر فعالیت میکنند و تعداد بیشتری از معاملات را انجام میدهند.
با وجود تفاوت در روشها و ابزارهای مورد استفاده، اشتباهات رایجی وجود دارد که هر دو گروه ممکن است مرتکب شوند. این اشتباهات میتواند از عدم آگاهی از مفاهیم پایهای بازار تا مدیریت نادرست ریسک و تأثیر احساسات بر تصمیمگیری ناشی شود. آگاهی از این لغزشها میتواند به بهبود عملکرد و کاهش ریسکهای مالی کمک کند.
در این مقاله، به بررسی برخی از رایجترین اشتباهاتی میپردازیم که مبتدیان در دنیای مالی مرتکب میشوند. هدف ما این است که با ارائه هشدارها و نکات کاربردی، به شما کمک کنیم تا از این اشتباهات اجتناب کرده و مسیر موفقیت در سرمایهگذاری و معاملهگری را هموارتر سازید.
بدون برنامه، به سوی شکست: چرا هر معاملهگر به یک نقشه راه نیاز دارد؟
معاملهگران باتجربه با یک برنامه کاملاً تعریفشده وارد یک پوزیشن میشوند. آنها دقیقاً نقاط ورود و خروج خود، میزان سرمایهای که در معامله سرمایهگذاری میکنند و حداکثر زیانی که مایل به پذیرش آن هستند را میدانند.
معاملهگران مبتدی ممکن است قبل از شروع معامله، برنامه معاملاتی مشخصی نداشته باشند. حتی اگر برنامهای هم داشته باشند، بیشتر از معاملهگران باتجربه از برنامه خود منحرف میشوند. به عنوان مثال، تصور کنید یک معاملهگر تازهکار ابتدا سهامی را میخرد و پس از مشاهده کاهش قیمت، به جای حفظ استراتژی خود، بلافاصله تصمیم به فروش سهام میگیرد. این تغییر مسیر ممکن است او را به سمت فروش بیشتر سهام در حرکات رفتوبرگشتی بازار هدایت کند و در نهایت به دلیل نوسانات شدید، دچار ضرر شود. در واقع، نداشتن برنامه معاملاتی مشخص میتواند منجر به تصمیمگیریهای احساسی و زیانبار شود.
عملکرد درخشان دیروز، اشتباه امروز: چرا نباید فقط به گذشته نگاه کنیم؟
بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تمایل دارند به جای تحلیل دقیق، بر اساس عملکرد فعلی و کوتاهمدت، داراییها، استراتژیها و صندوقها را انتخاب کنند. این رویکرد احساسی ناشی از این فکر است که “نکند از سودهای بزرگ عقب بمانم!” که بیشتر از هر عامل دیگری به تصمیمات اشتباه در سرمایهگذاری منجر میشود. بهطور ساده، این افراد به جای تمرکز بر دیدگاه بلندمدت، درگیر سودهای سریع میشوند و بدون در نظر گرفتن خطرات واقعی، به سمت انتخابهای پرریسک میروند.
ترس از دست دادن فرصتهای سودآور (FOMO) ممکن است سرمایهگذاران را به سمت تصمیمگیریهای عجولانه بکشاند و بدون تحلیل دقیق، به سراغ داراییهایی بروند که اخیراً رشد کردهاند. این رویکرد خطرناک است، زیرا عملکرد گذشته هرگز تضمینی برای آینده نیست. اگر یک کلاس دارایی یا صندوقی در سه یا چهار سال گذشته عملکرد خوبی داشته، نکته مسلم این است که باید آن زمان روی آن سرمایهگذاری میکردیم، نه حالا!
✔️ بیشتر بخوانید: فومو FOMO یا ترس از دست دادن در معاملات چیست؟!
اما اکنون ممکن است چرخهای که این عملکرد فوقالعاده را ایجاد کرده، رو به پایان باشد. سرمایهگذاران حرفهای و آگاه، یا همان “پول هوشمند”، در حال خروج از این بازارها هستند و در مقابل، سرمایهگذاران احساسی و کمتجربه تازه وارد میشوند. افرادی که بدون تحلیل دقیق وارد این چرخه میشوند، به احتمال زیاد با کاهش قیمتها مواجه خواهند شد و به جای سود، ضرر خواهند کرد. بنابراین، دنبال کردن عملکرد گذشته بدون یک بررسی جامع، میتواند به شکستهای مالی منجر شود.
بازگرداندن تعادل به سبد سرمایهگذاری: چرا تجدید توازن ضروری است؟
تجدید توازن (Rebalancing)، به معنای بازگرداندن سبد سرمایهگذاری به ترکیب اولیهای است که بر اساس اهداف مالی و میزان ریسکپذیری خود تعیین کردهاید.
با گذشت زمان و تغییرات بازار، ممکن است وزن داراییهای مختلف در سبد شما به هم بخورد و از برنامه اولیه فاصله بگیرد. اینجاست که تجدید توازن به کمک شما میآید.
در ظاهر، تجدید توازن ممکن است دشوار و حتی نامعقول به نظر برسد؛ چرا که باید داراییهایی را که خوب عمل کردهاند بفروشید و به سراغ آنهایی بروید که چندان عملکرد درخشانی نداشتهاند. این کار برخلاف حس طبیعی ماست که همیشه به دنبال نگه داشتن برندهها و رها کردن بازندهها است. اما در واقع، این اقدام به شما کمک میکند تا ریسکهای خود را مدیریت کنید و همچنان به مسیر سرمایهگذاری اصلی خود پایبند بمانید.
اگر سبد خود را بدون تجدید توازن رها کنید، ممکن است در زمان اوج بازار، بخش زیادی از سرمایهتان را در داراییهای پرریسک بگذارید و هنگام افت بازار، بیشترین آسیب را ببینید. این وضعیت نه تنها بازدهی شما را کاهش میدهد، بلکه ریسکهای بیشتری را نیز به همراه دارد. به بیان ساده، عدم تجدید توازن میتواند شما را در معرض نوسانات شدید بازار قرار دهد و اهداف مالیتان را تهدید کند.
تجدید توازن بهصورت منظم، سبد سرمایهگذاری شما را در مسیر درست نگه میدارد. این ابزار قدرتمند به شما اجازه میدهد که از فرصتهای بازار بهره ببرید، ریسکها را کنترل کنید و به اهداف مالی خود نزدیکتر شوید. به جای واکنش به احساسات لحظهای بازار، با تجدید توازن، استراتژیهای هوشمندانهتری را دنبال خواهید کرد.
کنترل ریسک: کلید دستیابی به آرامش و موفقیت مالی
هرگز از سطح تحمل ریسک و ظرفیت خود برای پذیرش آن چشمپوشی نکنید. برخی از سرمایهگذاران نمیتوانند نوسانات و بالا و پایینهای مرتبط با بازار سهام یا معاملات پرریسک را تحمل کنند. برای این افراد، سرمایهگذاری در داراییهای پرنوسان میتواند منجر به استرس و تصمیمگیریهای احساسی شود که به زیان مالی میانجامد.
برخی دیگر ممکن است به درآمد ثابت و مطمئن نیاز داشته باشند. این سرمایهگذاران با تحمل ریسک پایین، بهتر است در سهام شرکتهای بزرگ و معتبر (بلوچیپ) یا اوراق با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنند و از سهام شرکتهای نوپا و در حال رشد که نوسان بیشتری دارند، دوری کنند. انتخاب داراییهایی که با سطح ریسکپذیری شما همخوانی دارند، برای حفظ آرامش ذهنی و دستیابی به اهداف مالی ضروری است.
به یاد داشته باشید که هر بازده سرمایهگذاری با ریسک همراه است. کمریسکترین سرمایهگذاریهای موجود، اوراق قرضه، اسناد و اوراق خزانهداری ایالات متحده هستند. از آنجا، انواع مختلف سرمایهگذاریها در نردبان ریسک بالا میروند و برای جبران ریسک بیشتر، بازده بالاتری ارائه میدهند. درک این سلسلهمراتب ریسک به شما کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرید.
اگر یک سرمایهگذاری بازدهی بسیار جذاب ارائه میدهد، به پروفایل ریسک آن نیز نگاه کنید و بررسی کنید در صورت وقوع مشکلات، چقدر ممکن است پول از دست بدهید. هرگز بیشتر از آنچه میتوانید از دست بدهید، سرمایهگذاری نکنید. با شناخت تحمل ریسک شخصی و پایبندی به آن، میتوانید از تصمیمات پرخطر و زیانآور اجتناب کرده و مسیر موفقیت مالی خود را هموار کنید.
چگونه با شناخت افق زمانی، سرمایهگذاریهای هوشمندانهتری انجام دهیم؟
هیچگاه بدون در نظر گرفتن افق زمانی خود اقدام به سرمایهگذاری نکنید. قبل از اینکه وارد یک پوزیشن شوید، از خود بپرسید که آیا در آینده نزدیک به پولی که در سرمایهگذاری قفل میکنید، نیاز خواهید داشت یا خیر. همچنین، مدت زمانی را که برای دستیابی به اهداف مالی خود در اختیار دارید، مشخص کنید؛ مانند پسانداز برای بازنشستگی، پرداخت پیشپرداخت خرید خانه، یا تحصیلات دانشگاهی فرزندتان.
برای مثال، اگر هدف شما جمعآوری پول برای خرید خانه است، این یک بازه زمانی میانمدت محسوب میشود. از سوی دیگر، اگر در حال سرمایهگذاری برای تحصیلات دانشگاهی فرزند خردسالتان هستید، این یک سرمایهگذاری بلندمدت به شمار میآید. شناخت دقیق افق زمانی به شما کمک میکند تا استراتژیهای سرمایهگذاری را انتخاب کنید که با اهداف مالیتان سازگار باشند.
بهعنوان مثالی دیگر، اگر هدف شما پسانداز برای بازنشستگی در ۳۰ سال آینده است، نباید نوسانات کوتاهمدت بازار سهام در سال جاری یا سال بعد، شما را نگران کند. در این شرایط، باید بر رشد بلندمدت سرمایه تمرکز کنید و نوسانات مقطعی را به چشم فرصتی برای بهرهمندی از سود مرکب و رشد تدریجی داراییها ببینید.
با درک صحیح از افق زمانی خود، میتوانید سرمایهگذاریهایی را انتخاب کنید که با نیازها و سطح ریسکپذیری شما همخوانی دارند. این انتخابها نه تنها شما را به اهداف مالیتان نزدیکتر میکنند، بلکه از تصمیمات عجولانه و احساسی جلوگیری میکنند. برنامهریزی بر اساس افق زمانی یک ابزار قدرتمند برای موفقیت در مدیریت مالی شخصی است که تضمینکننده موفقیت شما در مسیر سرمایهگذاری خواهد بود.
حدضرر بهترین استراتژی بقا در بازار
یکی از مهمترین نشانههای عدم داشتن برنامه معاملاتی مشخص، استفاده نکردن از ابزار حدضرر است. حدضرر یا استاپ لاس ابزاری است که به سرمایهگذار کمک میکند تا در صورت حرکت نامطلوب قیمت یک دارایی یا سقوط کلی بازار، زیانها را محدود کند. این ابزار بهطور خودکار زمانی فعال میشود که قیمت به سطحی که از پیش تعیین کردهاید برسد و با جلوگیری از افزایش زیان، از سرمایه شما محافظت میکند.
گرچه ممکن است استفاده از حد ضررهای تنگ و نزدیک، باعث شود در برخی موارد قبل از نوسانات واقعی از معامله خارج شوید، اما این ریسک قابل قبول است. در شرایطی که بازار بهطور ناگهانی افت شدیدی داشته باشد، حد ضرر میتواند در قیمتی کمتر از سطح تعیینشده فعال شود، همانطور که در بحرانهای مالی قبلی برای بسیاری از سرمایهگذاران اتفاق افتاد. با این وجود، مزایای استفاده از حد ضرر، مانند مدیریت ریسک و کنترل زیان، بسیار بیشتر از ریسکهای ناشی از تغییرات پیشبینینشده بازار است.
یکی از اشتباهات رایج معاملهگران این است که وقتی معامله وارد زیان میشود و حد ضرر نزدیک به فعال شدن است، آن را لغو میکنند به امید اینکه روند بازار معکوس شود. این تصمیمات احساسی معمولاً منجر به زیانهای بزرگتر میشوند و نشانهای از عدم داشتن انضباط در مدیریت سرمایه است.
استفاده از حد ضرر باید بخشی اساسی از هر برنامه معاملاتی باشد تا از زیانهای غیرقابل جبران جلوگیری شود.
چرا معاملهگران موفق سریع از زیانها عبور میکنند؟
یکی از ویژگیهای بارز سرمایهگذاران و معاملهگران موفق، توانایی آنها در پذیرش سریع زیانهای کوچک است. وقتی یک معامله برخلاف انتظار پیش میرود، آنها به سرعت زیان را محدود کرده و به سراغ فرصت معاملاتی بعدی میروند. در مقابل، معاملهگران ناموفق ممکن است در مواجهه با یک پوزیشن زیانده دچار تردید شوند. به جای اقدام سریع برای بستن معامله و کاهش زیان، آنها به امید بهبود وضعیت، پوزیشن زیانده را حفظ میکنند.
این رویکرد میتواند سرمایه معاملاتی را برای مدت طولانی قفل کند و در نهایت به افزایش زیانها و کاهش قابل توجه سرمایه منجر شود. نگه داشتن یک پوزیشن زیانده نه تنها مانع از ورود به فرصتهای جدید میشود، بلکه ممکن است اعتماد معاملهگر را نیز به شدت تحت تأثیر قرار دهد و باعث شود او تصمیمات احساسی بگیرد.
میانگینگیری در معاملات: اشتباهی پرخطر برای معاملهگران تازهکار
میانگینگیری رو به پایین در یک پوزیشن خرید (Long) بر روی سهام بلوچیپ ممکن است برای سرمایهگذارانی با افق زمانی بلندمدت منطقی به نظر برسد، اما برای معاملهگری که در حال معامله اوراق پرنوسان و پرریسک است، این اقدام میتواند به شدت خطرناک باشد. برخی از بزرگترین زیانهای تاریخ معاملات زمانی رخ داده که معاملهگران به طور مداوم به یک پوزیشن زیانده اضافه کردهاند و در نهایت مجبور شدهاند کل پوزیشن را با زیان سنگین ببندند، زیرا ادامه دادن آن غیرممکن شده است.
معاملهگران اغلب در پوزیشنهای فروش (Short) نیز فعالیت میکنند و به جای میانگینگیری رو به پایین، به میانگینگیری رو به بالا روی میآورند؛ زیرا قیمت دارایی در حال افزایش است. این نیز به همان اندازه پرخطر است و یکی از اشتباهات رایج میان معاملهگران تازهکار به شمار میرود. اضافه کردن به یک پوزیشن بدون تحلیل دقیق شرایط بازار، تنها به دلیل حرکت قیمت، میتواند منجر به زیانهای جبرانناپذیری شود. معاملهگران حرفهای به جای اینگونه تصمیمگیریهای احساسی، همواره به برنامه معاملاتی و تحلیلهای خود پایبند میمانند.
پذیرش زیانها: کلید موفقیت در سرمایهگذاری
بسیاری از سرمایهگذاران تمایلی ندارند بپذیرند که اشتباه کردن بخشی از فرآیند سرمایهگذاری است، حتی برای بزرگان بازار. ممکن است سهامی را با عجله خریده باشید یا یکی از داراییهایی که مدتها سودآور بوده، ناگهان دچار افت شود. در چنین مواقعی، بهترین تصمیم این است که واقعیت را بپذیرید. بدترین اقدام، تسلیم شدن در برابر غرور و اصرار به نگه داشتن یک سرمایهگذاری زیانده است. حتی خطرناکتر، اضافه کردن به آن پوزیشن فقط به این دلیل که قیمت آن پایینتر آمده و به نظر “جذابتر” میرسد.
این اشتباهی است که بسیاری از سرمایهگذاران مرتکب میشوند. آنها قیمت فعلی سهام را با بالاترین قیمت سال گذشته مقایسه میکنند و به اشتباه فکر میکنند که این کاهش، فرصتی طلایی برای خرید است. اما هر کاهش قیمتی دلیل خاص خود را دارد، و وظیفه شما این است که با دقت آن دلایل را تحلیل کنید. تنها پس از بررسی عمیق و شناخت کامل دلایل فاندامنتال پشت این کاهش، میتوانید تصمیم درستی بگیرید. پذیرش سریع زیانهای کوچک، شما را از زیانهای بزرگتر نجات میدهد و مسیر موفقیت در سرمایهگذاری را هموارتر میکند.
کاهش قیمت همیشه به معنای فرصت نیست!
ضعف در فاکتورهای فاندامنتال، استعفای مدیرعامل (CEO)، یا افزایش رقابت، همگی میتوانند دلایلی برای کاهش قیمت سهام باشند. این عوامل به شما سرنخهای ارزشمندی میدهند که نشان میدهند احتمال رشد سریع قیمت سهام بسیار کم است. ممکن است ارزش فعلی یک شرکت به دلیل مسائل فاندامنتال کاهش یافته باشد، و این کاهش ارزش نباید نادیده گرفته شود. همواره باید با دیدی نقادانه به موضوع نگاه کنید، چرا که قیمت پایین سهام میتواند سیگنال نادرستی برای خرید باشد.
از خرید سهام تنها به دلیل کاهش چشمگیر قیمت آن اجتناب کنید. در بسیاری از موارد، یک دلیل فاندامنتال قوی برای افت قیمت وجود دارد. تحلیل و بررسی دقیق انجام دهید و آینده سهام را پیش از سرمایهگذاری ارزیابی کنید.
شما باید به دنبال شرکتهایی باشید که در آینده پتانسیل رشد پایدار داشته باشند. به خاطر داشته باشید که عملکرد آتی یک شرکت ارتباطی با قیمتی که شما در آن سهام را خریداری کردهاید ندارد، بلکه به فاکتورهای فاندامنتال و چشمانداز بلندمدت آن شرکت بستگی دارد.
خطرات استفاده بیش از حد از مارجین در معاملات
مارجین به معنای استفاده از وجوه قرضگرفتهشده از بروکر برای خرید اوراق بهادار است که معمولاً شامل معاملات فیوچرز و آپشن میشود. در حالی که مارجین میتواند به افزایش سود شما کمک کند، به همان میزان نیز میتواند زیانهای شما را تشدید کند. ضروری است که درک کاملی از نحوه عملکرد مارجین داشته باشید و بدانید در چه شرایطی بروکر ممکن است از شما بخواهد پوزیشنهای خود را ببندید.
بدترین کاری که میتوانید به عنوان یک معاملهگر تازهکار انجام دهید این است که تحت تأثیر هیجان چیزی که به نظر “پول رایگان” میرسد، قرار بگیرید. اگر از مارجین استفاده کنید و سرمایهگذاری شما مطابق برنامه پیش نرود، در نهایت با بدهی سنگینی مواجه خواهید شد بدون اینکه هیچ سودی کسب کرده باشید. از خود بپرسید: آیا حاضر هستید با کارت اعتباری خود سهام بخرید؟ مسلماً خیر. استفاده بیش از حد از مارجین در اصل همان کار است، هرچند با نرخ بهره پایینتر.
علاوه بر این، استفاده از مارجین مستلزم نظارت بسیار دقیقتر بر پوزیشنهای شماست. نوسانات کوچک قیمت میتواند به سود و زیانهای بزرگ منجر شود که این امر میتواند فاجعهبار باشد. اگر زمان یا دانش کافی برای پایش مستمر پوزیشنهای خود و تصمیمگیری بهموقع ندارید، ممکن است با کتل مارجین مواجه شوید. در این حالت، اگر ارزش پوزیشنهای شما به اندازه کافی کاهش یابد، بروکر ممکن است به صورت خودکار سهام شما را برای جبران زیانها بفروشد.
✔️ بیشتر بخوانید: کال مارجین چیست؟ راههای جلوگیری از کال مارجین
به عنوان یک معاملهگر تازهکار، از مارجین با احتیاط و به صورت محدود استفاده کنید، و تنها در صورتی که تمامی جنبهها و خطرات آن را کاملاً درک کرده باشید. استفاده بیرویه از مارجین میتواند شما را مجبور کند پوزیشنهای خود را در پایینترین نقطه بازار بفروشید؛ یعنی زمانی که باید در بازار باقی بمانید تا از چرخش بزرگ قیمتها بهرهمند شوید.
لوریج: شمشیری دو لبه
طبق یک ضربالمثل معروف در سرمایهگذاری، لوریج همچون شمشیری دو لبه است؛ زیرا میتواند بازدهی معاملات سودآور را افزایش دهد و در عین حال زیانهای معاملات ناموفق را تشدید کند. همانطور که هر فردی به شما هشدار میدهد که با قیچی ندوید، باید به خود نیز هشدار دهید که بدون دقت و احتیاط از لوریج استفاده نکنید.
معاملهگران مبتدی ممکن است تحت تأثیر میزان لوریجی که در اختیار دارند قرار بگیرند—بهویژه در معاملات بازار فارکس—اما ممکن است بهزودی دریابند که استفاده بیش از حد از لوریج میتواند سرمایه معاملاتی را در یک لحظه نابود کند. اگر از نسبت لوریج ۵۰ به ۱ استفاده شود—که در معاملات خردهفروشی فارکس غیرمعمول نیست—تنها یک حرکت نامطلوب ۲ درصدی کافی است تا تمام سرمایه فرد از بین برود.
بروکرهای فارکس موظف هستند هر فصل درصد معاملهگرانی را که در حسابهای خردهفروشی فارکس زیان میکنند، افشا کنند. به عنوان مثال، در فصل منتهی به ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱، ۶۹ درصد از حسابهای معاملاتی در بروکر IG Group زیانده بودند.
هنر معاملهگری مستقل: چگونه از تله رفتار گلهای دوری کنیم؟
یکی از رایجترین اشتباهات میان معاملهگران مبتدی، رفتار گلهای است. این رویکرد ممکن است آنها را به خرید سهامهایی که بهتازگی محبوب شدهاند با قیمتهای بیش از حد بالا یا به فروش داراییهایی که در آستانه بازگشت به روند صعودی هستند، سوق دهد. معاملهگران باتجربه به اصل “روند دوست شماست” اعتقاد دارند، اما آنها زمانی که یک معامله بیش از حد شلوغ میشود، از آن خارج میشوند. در مقابل، معاملهگران تازهکار ممکن است حتی پس از خروج حرفهایها، در همان معامله باقی بمانند و دچار زیان شوند.
علاوه بر این، معاملهگران بیتجربه ممکن است اعتماد به نفس کافی برای اتخاذ رویکردهای مخالف با جریان عمومی (Contrarian) نداشته باشند. ناتوانی در حرکت برخلاف جریان گلهای میتواند به زیانهای قابل توجهی منجر شود، بهویژه در شرایطی که بازار با نوسانات ناگهانی روبرو است. برای دستیابی به موفقیت در معاملات، ضروری است که تحلیلهای مستقل انجام دهید و به جای پیروی کورکورانه از جمعیت، بر اساس استراتژیهای شخصی و دانش خود عمل کنید.
ضرورت تنوعبخشی: چرا نباید همه تخممرغهای سرمایهتان را در یک سبد بگذارید؟
سرمایهگذاری تمامی داراییها در یک سهم یا کلاس دارایی خاص میتواند ریسکهای جدی برای سبد سرمایهگذاری شما ایجاد کند. تنوعبخشی راهکاری است که به شما کمک میکند از تمرکز بیش از حد بر یک سرمایهگذاری خاص جلوگیری کنید. با داشتن سبدی متنوع، اگر یکی از داراییها زیانده شود، سایر سرمایهگذاریها میتوانند آن زیان را جبران کنند.
تنوعبخشی همچنین به کاهش نوسانات و حرکات شدید قیمتی در سبد شما کمک میکند. زمانی که یک کلاس دارایی عملکرد ضعیفی دارد، ممکن است کلاس دارایی دیگری عملکرد بهتری داشته باشد، که این امر به تعادل کلی سبد شما منجر میشود. به این ترتیب، ریسک کلی سرمایهگذاری کاهش یافته و احتمال دستیابی به بازدهی پایدار افزایش مییابد.
تحقیقات نشان داده است که اکثر مدیران و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، در مقایسه با شاخصهای بازار، عملکرد ضعیفتری دارند. در بلندمدت، صندوقهای سرمایهگذاری شاخصی با هزینههای کم معمولاً بهتر از ۶۵٪ تا ۷۵٪ از صندوقهای مدیریتشده فعال عمل میکنند. با وجود این شواهد، بسیاری از سرمایهگذاران همچنان تمایل دارند به جای سرمایهگذاری شاخصی، به مدیران فعال اعتماد کنند.
جان بوگل، بنیانگذار شرکت ونگارد، این پدیده را اینگونه توضیح میدهد: «امید همواره وجود دارد. سرمایهگذاری شاخصی کمی کسلکننده است و با روحیهای که میگوید “من میتوانم بهتر عمل کنم” در تضاد است.» بوگل معتقد است که بسیاری از سرمایهگذاران، علیرغم شواهدی که نشان میدهد سرمایهگذاری شاخصی میتواند نتایج بهتری ارائه دهد، همچنان باور دارند که میتوانند با انتخابهای خود عملکرد بهتری نسبت به بازار داشته باشند.
برای محافظت از سبد سرمایهگذاری خود، توصیه میشود تمام یا بخش بزرگی (حدود ۷۰٪ تا ۸۰٪) از داراییهای سنتی خود را به سرمایهگذاری شاخصی اختصاص دهید. سرمایهگذاری شاخصی به معنای سرمایهگذاری در صندوقهایی است که عملکرد آنها مستقیماً شاخصهای بازار را دنبال میکنند، مانند شاخص S&P 500. اگر نمیتوانید در برابر هیجان جستجوی بازدهی بالاتر مقاومت کنید، میتوانید حدود ۲۰٪ تا ۳۰٪ از هر کلاس دارایی را به مدیران فعال اختصاص دهید. این رویکرد به شما امکان میدهد تا بدون به خطر انداختن سبد سرمایهگذاریتان، تمایل خود برای دستیابی به بازدهی بالاتر را برآورده کنید.
از هیجان تا آگاهی: چرا تحقیق، پایه موفقیت در معاملات است؟
معاملهگران تازهکار اغلب مرتکب این اشتباه میشوند که تحقیقات لازم را انجام نمیدهند یا پیش از ورود به یک پوزیشن، بررسیها و دقت لازم را بهطور کامل به عمل نمیآورند. انجام تحقیقات جامع و اساسی بسیار حیاتی است، زیرا معاملهگران مبتدی فاقد دانش و تجربهای هستند که معاملهگران حرفهای در زمینههایی مانند روندهای فصلی، زمانبندی انتشار دادههای اقتصادی و الگوهای معاملاتی دارند. برای یک معاملهگر تازهکار، فوریت و هیجان انجام یک معامله جدید، اغلب نیاز به تحقیق و تحلیل را تحتالشعاع قرار میدهد، اما این رویکرد ممکن است در نهایت به یک درس پرهزینه تبدیل شود.
نادیده گرفتن تحقیق درباره یک سرمایهگذاری که به آن علاقهمند هستید، اشتباهی جدی است. تحقیقات دقیق به شما کمک میکند تا ابزار مالی مورد نظر را بهخوبی درک کرده و بدانید دقیقاً در چه چیزی سرمایهگذاری میکنید. اگر مثلاً قصد سرمایهگذاری در یک سهام را دارید، باید شرکت را بهطور کامل بررسی کنید: وضعیت مالی، رقبا، برنامههای کسبوکار و چشمانداز آینده آن. آگاهی از نقاط قوت و ضعف شرکت و فرصتها و تهدیدهای موجود در صنعت، به شما کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرید.
نباید بر این فرض که بازارها کاملاً کارا هستند و شما نمیتوانید با شناسایی سرمایهگذاریهای مناسب سود کسب کنید، عمل کنید. اگرچه این کار آسان نیست و تمامی سرمایهگذاران به همان اطلاعاتی دسترسی دارند که شما دارید، اما با انجام تحقیقات دقیق و تحلیلهای عمیق، میتوانید فرصتهای سرمایهگذاری ارزشمند را شناسایی کنید که ممکن است دیگران از آنها غافل باشند.
انجام تحقیقات و تحلیلهای لازم به شما این امکان را میدهد که ریسکهای مرتبط با یک سرمایهگذاری را درک کرده و استراتژیهای مناسبی برای مدیریت آنها تدوین کنید. این رویکرد نه تنها به بهبود عملکرد سرمایهگذاری شما کمک میکند، بلکه اعتمادبهنفس شما را در تصمیمگیریهای معاملاتی افزایش میدهد.
توصیههای داغ یا تلههای سرمایهگذاری؟
تقریباً تمامی سرمایهگذاران در طول فعالیت خود ممکن است با اشتباهاتی از این دست روبهرو شوند. شاید از اقوام یا دوستان شنیده باشید که سهامی قرار است توسط یک شرکت دیگر خریداری شود، سودآوری خارقالعادهای خواهد داشت یا به زودی محصولی انقلابی عرضه میکند. حتی اگر این اطلاعات درست باشد، به هیچ وجه به این معنا نیست که آن سهام “فرصت طلایی بعدی” است و شما باید بیدرنگ وارد حساب معاملاتی خود شده و اقدام به خرید کنید.
بسیاری از توصیههای بیاساس نیز ممکن است از سوی کارشناسان سرمایهگذاری در تلویزیون یا شبکههای اجتماعی ارائه شوند که یک سهام خاص را به شکلی تبلیغ میکنند که گویی فرصتی استثنایی است، در حالی که در واقع تنها یک مد زودگذر است. این توصیهها معمولاً به نتایج مورد انتظار نمیانجامند و پس از خرید، ارزش سهام ممکن است به سرعت کاهش یابد. به خاطر داشته باشید که خرید بر اساس توصیههای رسانهای اغلب چیزی جز یک قمار سفتهبازانه نیست.
این به این معنا نیست که باید همه توصیههای سهام را نادیده بگیرید. اگر توصیهای واقعاً توجه شما را جلب کرد، اولین قدم ارزیابی دقیق منبع آن است. سپس باید تحقیقات جامع خود را انجام دهید تا کاملاً بدانید چه چیزی میخرید و دلیل سرمایهگذاریتان چیست. برای مثال، اگر قصد خرید سهام یک شرکت فناوری با فناوری اختصاصی را دارید، باید این تصمیم بر اساس ارزیابی دقیق از مناسب بودن آن برای سبد سرمایهگذاری شما باشد، نه بر مبنای اظهارات یک مدیر صندوق در مصاحبهای رسانهای.
اگر بار دیگر وسوسه شدید که بر اساس یک توصیه داغ اقدام به خرید کنید، تا زمانی که تحقیقات کافی انجام ندادهاید و به اطلاعات کاملی در مورد شرکت دست نیافتهاید، از این اقدام پرهیز کنید. بهترین رویکرد این است که علاوه بر تحقیقات خود، نظر مشاوران مالی مستقل یا سایر سرمایهگذاران را نیز جویا شوید تا از تصمیمگیری درست اطمینان حاصل کنید.
از تلههای رسانهای دوری کنید: چرا نباید بر برنامههای مالی تلویزیون تکیه کنید؟
در برنامههای خبری تلویزیون که پیرامون بازارهای مالی پخش میشود، بهندرت میتوان مطالبی یافت که به شما در دستیابی به اهداف سرمایهگذاریتان کمک کنند. تعداد اندکی خبرنامه نیز وجود دارند که ارزش واقعی برای شما ایجاد نمایند. حتی اگر چنین منابعی وجود داشته باشند، چگونه میتوانید آنها را از پیش شناسایی کنید؟
اگر فردی واقعاً توصیههای سودآوری در مورد سهام، مشاورههای معاملاتی یا فرمولی مخفی برای کسب ثروت داشت، آیا آن را در تلویزیون فاش میکرد یا با قیمت ۴۹ دلار در ماه به شما میفروخت؟ قطعاً خیر. آنها سکوت میکردند، میلیونها دلار به دست میآوردند و نیازی به فروش خبرنامه برای تأمین معاش نداشتند.
راهحل؟ زمان کمتری را صرف تماشای برنامههای مالی تلویزیون و خواندن خبرنامهها کنید. در عوض، زمان بیشتری را به ایجاد و پایبندی به برنامه سرمایهگذاری شخصی خود اختصاص دهید.
چشمانداز کلان: راز موفقیت سرمایهگذاران بلندمدت
برای یک سرمایهگذار بلندمدت، یکی از مهمترین اقداماتی که باید انجام شود، اما اغلب نادیده گرفته میشود، تحلیل کیفی یا نگاه به تصویر کلان است. پیتر لینچ، سرمایهگذار افسانهای و نویسنده مشهور، بیان کرده است که بهترین سرمایهگذاریهای خود را از طریق مشاهده اسباببازیهای فرزندانش و روندهایی که آنها دنبال میکردند، پیدا کرده است. برند نیز ارزش بسیار بالایی دارد؛ به عنوان مثال، تقریباً همه در جهان کوکاکولا را میشناسند؛ بنابراین، ارزش مالی نام آن به تنهایی به میلیاردها دلار میرسد. چه صحبت از آیفون باشد یا بیگ مک، هیچکس نمیتواند در برابر واقعیتهای ملموس زندگی استدلال کند.
بنابراین، غرق شدن در صورتهای مالی یا تلاش برای شناسایی فرصتهای خرید و فروش با استفاده از تحلیل تکنیکال پیچیده، ممکن است در بسیاری از مواقع مؤثر باشد، اما اگر جهان در حال تغییر بر علیه شرکت شما باشد، دیر یا زود متحمل زیان خواهید شد. به عنوان مثال، یک شرکت تولید ماشینتحریر در اواخر دهه ۱۹۸۰ ممکن بود عملکرد بهتری نسبت به سایر شرکتهای صنعت خود داشته باشد، اما زمانی که رایانههای شخصی به تدریج رایج شدند، سرمایهگذاری در صنعت ماشینتحریر دیگر منطقی نبود و سرمایهگذار باید با در نظر گرفتن تصویر کلان، مسیر خود را تغییر میداد.
ارزیابی یک شرکت از منظر کیفی به همان اندازه بررسی فروش و درآمدهای آن اهمیت دارد. تحلیل کیفی یکی از سادهترین و مؤثرترین استراتژیها برای ارزیابی یک سرمایهگذاری بالقوه است و میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات آگاهانهتری در مورد سرمایهگذاریهای خود بگیرید.
یک بازار، یک هدف: چرا تمرکز کلید پیشرفت در معاملات است؟
معاملهگران تازهکار اغلب تمایل دارند از یک بازار به بازار دیگر حرکت کنند؛از سهام به آپشنها، فارکس، قراردادهای فیوچرز کامودیتی و غیره. معامله در بازارهای متعدد میتواند منجر به از دست دادن تمرکز شود و مانع از آن گردد که معاملهگر مبتدی تجربه و دانش لازم برای تسلط در یک بازار خاص را کسب کند.
تنوع بیش از حد در ابتدای مسیر معاملاتی، میتواند یادگیری عمیق در یک بازار مشخص را به تأخیر بیندازد. هر بازار دارای ویژگیها، قوانین و دینامیکهای خاص خود است. با پراکنده کردن انرژی و منابع در بازارهای مختلف، ممکن است نتوانید مهارتها و استراتژیهای مؤثری را در یک حوزه توسعه دهید. تمرکز بر یک بازار به شما امکان میدهد تا با پیچیدگیهای آن آشنا شده و به سطحی از تخصص برسید که برای موفقیت بلندمدت ضروری است.
چگونه با کاهش هزینهها، بازده سرمایهگذاری خود را افزایش دهید؟
پیش از انجام هرگونه سرمایهگذاری، توجه به هزینههای مالیاتی و کارمزدها امری ضروری است. برخی سرمایهگذاریها، مانند اوراق قرضه شهرداری، ممکن است دارای مزایای مالیاتی باشند. به همین دلیل، باید بازده سرمایهگذاری خود را پس از تعدیل برای مالیات بررسی کنید و عواملی نظیر نرخ مالیات، افق زمانی و نوع سرمایهگذاری را مدنظر قرار دهید.
از سوی دیگر، کارمزدهای معاملاتی نباید بیشتر از حد لازم باشد. با کاهش تعداد معاملات و نگهداشتن بلندمدت سرمایهگذاریهای خود، میتوانید هزینههای کارمزد را به حداقل برسانید. همچنین، انتخاب یک بروکر مناسب که کارمزدهای منصفانهای ارائه میدهد، میتواند به حفظ بخش بیشتری از بازده شما کمک کند. برای کمک به انتخاب بهتر، وبسایت یوتوفارکس لیستی از بهترین بروکرها را تهیه کرده است تا روند انتخاب برای شما آسانتر شود.
✔️ بیشتر بخوانید: بهترین بروکرهای فارکس برای ایرانیان | معرفی ۵ بروکر برتر
خطرات اعتمادبهنفس کاذب در معاملات
معاملهگری در سطح حرفهای چالشهای فراوانی به همراه دارد، اما آنچه بسیاری از معاملهگران تازهکار را به اشتباه میاندازد، “شانس مبتدی” است. این موفقیتهای اولیه میتواند اعتمادبهنفس کاذبی در آنها ایجاد کند و این باور نادرست را تقویت کند که معاملهگری راهی سریع برای رسیدن به ثروت است. چنین اعتمادبهنفس خطرناکی معمولاً منجر به رضایت خاطر غیرواقعی و در نهایت تشویق به ریسکپذیری بیشازحد میشود، که میتواند به فاجعهای مالی ختم شود.
مطالعات بسیاری، از جمله پژوهش معروف برتون مالکیل در سال ۱۹۹۵ تحت عنوان «بازدهی از سرمایهگذاری در صندوقهای مشترک سهام»، نشان دادهاند که اکثر مدیران سرمایهگذاری عملکردی ضعیفتر از شاخصهای معیار خود دارند. همچنین هیچ راه قابلاطمینانی برای پیشبینی مدیرانی که عملکرد بهتری خواهند داشت وجود ندارد.
علاوه بر این، تنها تعداد انگشتشماری از افراد قادرند در بلندمدت از طریق زمانبندی بازار به سود مستمر دست یابند. اما با وجود این واقعیتها، چرا بسیاری از سرمایهگذاران همچنان به توانایی خود در زمانبندی بازار و انتخاب مدیران برتر اعتماد دارند؟ پیتر لینچ، سرمایهگذار برجسته در فیدلیتی، بهدرستی اظهار داشته است: «هیچ سرمایهگذاری که صرفاً از طریق پیشبینی زمانهای دقیق ورود و خروج از بازار ثروتمند شده باشد، در فهرست ۴۰۰ ثروتمند فوربز وجود ندارد.»
این واقعیتها نشان میدهند که اعتمادبهنفس بیشازحد، میتواند سرمایهگذاران را به تصمیمات نادرست و مخاطرهآمیز سوق دهد.
معاملهگران تازهکار باید به جای تکیه بر شانس یا اعتماد به تواناییهای ناپخته خود، روی یادگیری مستمر، تحلیل دقیق و مدیریت ریسک متمرکز شوند.
درک این نکته که موفقیت در معاملات نیازمند زمان، تجربه و استراتژیهای منسجم است، میتواند از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کند و مسیر موفقیت بلندمدت در سرمایهگذاری را هموار سازد.
چرا معاملات روزانه ممکن است برای شما مناسب نباشد؟
اگر تصمیم گرفتهاید که بهطور جدی وارد دنیای معاملات شوید، پیش از ورود به معاملات روزانه (Day Trading) در تصمیم خود تجدید نظر کنید. معاملات روزانه میتواند بسیار خطرناک باشد و تنها باید توسط سرمایهگذاران بسیار با تجربه انجام شود. علاوه بر دانش سرمایهگذاری، یک معاملهگر روزانه موفق، معمولاً به پلتفرمهای معاملاتی حرفهای و تجهیزات ویژهای دسترسی دارد که برای معاملهگران عادی بهراحتی در دسترس نیستند. آیا میدانستید که هزینه یک پلتفرم معاملاتی حرفهای (همراه با نرمافزارهای تخصصی) میتواند به دهها هزار دلار برسد؟ همچنین، برای اجرای یک استراتژی معاملات روزانه کارآمد، به مقدار قابل توجهی سرمایه معاملاتی نیاز دارید.
یکی از اصلیترین دلایلی که نمیتوانید با ۵۰۰۰ دلار اضافی در حساب بانکی خود بهطور مؤثر معاملات روزانه را آغاز کنید، نیاز به سرعت بالا در اجرای معاملات است. در معاملات روزانه، سرعت در ورود و خروج از پوزیشنها بسیار حیاتی است؛ زیرا حتی چند ثانیه تأخیر یا چند سنت تفاوت در قیمت میتواند تعیینکننده سود یا زیان شما باشد. سیستمهای بروکرهای آنلاین معمولی به اندازه کافی سریع نیستند تا نیازهای یک معاملهگر روزانه حرفهای را برآورده کنند. به همین دلیل، اکثر بروکرها توصیه میکنند که سرمایهگذاران قبل از شروع، دورههای آموزشی معاملات روزانه را بگذرانند و با ابزارها و پلتفرمهای حرفهای آشنا شوند.
بنابراین، مگر اینکه تخصص لازم، پلتفرمهای حرفهای و دسترسی به اجرای سریع دستورات معاملاتی را داشته باشید، در تصمیم خود برای ورود به معاملات روزانه تجدید نظر کنید. اگر در مواجهه با ریسک و استرس مهارت کافی ندارید، گزینههای بسیار بهتری برای سرمایهگذاری وجود دارد که میتواند به شما در ایجاد ثروت پایدار کمک کند. سرمایهگذاریهای بلندمدت و متنوعسازی سبد داراییها میتواند راهکاری مؤثرتر و کمریسکتر برای دستیابی به اهداف مالی شما باشد.
✔️ بیشتر بخوانید: معامله گری روزانه چیست؟ تمام آنچه که باید بدانید
موفقیت در سرمایهگذاری فقط برای حرفهایها نیست: به خودتان اعتماد کنید
برخی از سرمایهگذاران بر این باورند که هرگز نمیتوانند در سرمایهگذاری به موفقیت دست یابند، زیرا فکر میکنند موفقیت در بازار سهام تنها برای سرمایهگذاران حرفهای و خبره ممکن است. این تصور کاملاً نادرست است.
اگرچه فروشندگان برخی از صندوقهای سرمایهگذاری که بر اساس دریافت کارمزد فعالیت میکنند ممکن است به شما خلاف این را بگویند، اما واقعیت این است که بیشتر مدیران حرفهای سرمایهگذاری هم نتوانستهاند عملکردی بهتر از شاخصهای بازار داشته باشند و بسیاری از آنها از بازار کلی عقب ماندهاند.
با صرف کمی زمان برای یادگیری و تحقیق، سرمایهگذاران میتوانند مهارتهای لازم را برای مدیریت پرتفوی و تصمیمات سرمایهگذاری خود کسب کنند و در عین حال سودآور باشند. به خاطر داشته باشید که بخش زیادی از سرمایهگذاری، پایبندی به عقل سلیم و منطق است.
علاوه بر این، سرمایهگذاران فردی با مشکلاتی مانند چالشهای نقدینگی و هزینههای بالای عملیاتی که سرمایهگذاران نهادی بزرگ با آنها مواجه هستند، روبهرو نیستند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران بزرگ به دلیل حجم بالای معاملاتشان ممکن است نتوانند به سرعت داراییهای خود را خرید و فروش کنند و این امر میتواند بر بازدهی آنها تأثیر منفی بگذارد. همچنین، هزینههای سربار مانند حقوق کارکنان، زیرساختها و مدیریت سرمایههای عظیم، میتواند بازدهی آنها را کاهش دهد.
در مقابل، سرمایهگذاران فردی میتوانند با سرمایههای کوچکتر و انعطافپذیری بیشتر، به سرعت در بازار عمل کنند و هزینههای کمتری پرداخت نمایند. هر سرمایهگذار فردی که یک استراتژی سرمایهگذاری منطقی داشته باشد، شانس خوبی برای عملکرد بهتر از بازار دارد—اگر نگوییم شانس بیشتری نسبت به بهاصطلاح اساتید سرمایهگذاری.
بنابراین، تصور نکنید که صرفاً به دلیل داشتن یک شغل روزانه، نمیتوانید بهطور موفقیتآمیز در بازارهای مالی فعالیت کنید. با دانش، تحقیق و استراتژی مناسب، میتوانید در سرمایهگذاری موفق شوید و به اهداف مالی خود دست یابید.
سخن پایانی
سرمایهگذاری موفق نیازمند دانش، صبر و پایبندی به اصول منطقی است. با اجتناب از اشتباهات رایجی که سرمایهگذاران مبتدی مرتکب میشوند، میتوانید سرمایهگذاریهای خود را به ثمر برسانید و یک گام به اهداف مالیتان نزدیکتر شوید. به جای دنبال کردن توصیههای بیاساس یا تصمیمگیریهای احساسی، با تدوین یک استراتژی سرمایهگذاری منسجم و پایبندی به آن، مسیر موفقیت را برای خود هموار کنید.
بازارهای مالی همواره با نوسانات و چالشها همراه هستند، اما با تکیه بر تحلیلهای دقیق و عقل سلیم، میتوانید از این نوسانات به نفع خود استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که ثروت واقعی از طریق سرمایهگذاریهای آگاهانه و بلندمدت به دست میآید، نه از طریق تلاش برای کسب سودهای سریع و ریسکهای بیملاحظه. اگر به دنبال هیجان و شرطبندی هستید، کازینو جای مناسبتری است.
با افتخار به تصمیمات سرمایهگذاری خود نگاه کنید و بدانید که سبد سرمایهگذاری شما در بلندمدت، بازتابی از خرد و انضباط شما خواهد بود. با تمرکز بر یادگیری مستمر و بهبود مهارتهای خود، میتوانید به اهداف مالیتان دست یابید و آیندهای مطمئن برای خود بسازید.