راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

زمان مطالعه: 23 دقیقه

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

تحلیل بین بازاری (Intermarket Analysis)، روشی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی از طریق بررسی همبستگی‌ بین طبقات مختلف دارایی است. به عبارت دیگر، آنچه در یک بازار اتفاق می‌افتد، می‌تواند و ممکن است بر بازارهای دیگر تأثیر بگذارد. بنابراین مطالعه روابط آن‌ها می‌تواند برای معامله‌گران سودمند باشد.

این نوع از تحلیل توسط تحلیل‌گر تکنیکال معروف بازارهای مالی جان مورفی (John J. Murphy)، در سال ۲۰۰۴ و در کتاب وی با عنوان “تحلیل بین بازاری: سودآوری از روابط کلی بازار” معرفی شد. پیشرفت‌های بعدی در تکنولوژی شبکه‌های عصبی که در سیستم‌های معاملاتی اعمال شد، این موضوع را برای معامله‌گران فارکس بسیار برجسته‌تر کرد.

تحلیل بین بازاری را می‌توان هم‌زمان در بازارهای موازی و در میان ۴ بازار اصلی مالی که شامل: بازار فارکس، بازار کالاها، بازار اوراق قرضه و بازار سهام است، در نظر گرفت. به طور کلی از این تحلیل برای تشخیص پیشرفت چرخه تجاری و اینکه چگونه این موضوع می‌تواند بر روی سایر بخش‌های بازار تأثیر بگذارد، استفاده می‌شود. از این ‌رو تکنیک‌های تحلیل بین بازاری امکان انجام یک پیش‌بینی بلندمدت را برای تحلیل‌گران سرمایه‌گذاری در بازار و مدیران کسب‌وکار مهیا کند.

نکات مهم
  • تحلیل بین بازاری، روشی برای تجزیه و تحلیل بازارها از طریق بررسی همبستگی‌ها بین طبقات مختلف دارایی است.
  • بررسی همبستگی، ساده‌ترین نوع تحلیل بین بازاری است، که در آن نتایج از ۱- (همبستگی کاملا منفی) تا ۱+ (همبستگی کاملا مثبت) متغیر است.
  • همبستگی معکوس بین بازار سهام و نرخ بهره، پذیرفته‌ شده‌ترین نوع همبستگی است که در آن فرض بر این است با افزایش نرخ بهره، قیمت سهام کاهش می‌یابد و بر عکس با کاهش نرخ بهره، بازار سهام رشد می‌کند.

بخش‌هایی که در ادامه این مقاله خواهد آمد، قوانین اولیه و اصولی تحلیل بین بازاری و روش‌های آن و اینکه چگونه معامله‌گران فارکس می‌توانند از تحلیل بین بازاری برای تصمیم‌گیری بهتر در معاملاتشان استفاده کنند، توضیح می‌دهد.

درک تحلیل بین بازاری

“تحلیل بین بازاری بیش از یک طبقه دارایی یا بازار مالی مربوطه را بررسی می‌کند تا قدرت یا ضعف آن بازار مالی یا طبقه دارایی را تعیین کند.”

تحلیل بین بازاری به جای این که بازارهای مالی یا طبقه دارایی را به صورت جداگانه بررسی کند، چندین بازار یا طبقه دارایی را که همبستگی قوی با یکدیگر دارند مانند بازار سهام، اوراق قرضه، ارزها و کامودیتی‌ها، در نظر می‌گیرد. این نوع تحلیل صرفا یک بازار خاص یا دارایی را بررسی نمی‌کند، بلکه با بررسی بازارها یا دارایی‌هایی که رابطه قوی با بازار یا دارایی مورد نظر دارند، به بررسی آن دارایی می‌پردازد.

به عنوان مثال، در هنگام بررسی بازار ایالات متحده بهتر است که بازار اوراق قرضه ایالات متحده، قیمت کامودیتی‌ها و دلار آمریکا را نیز بررسی کنیم. تغییرات در بازارهای مرتبط مانند قیمت کامودیتی‌ها، می‌تواند بر بازار سهام ایالات متحده تأثیر بگذارد، بنابراین برای درک بهتر از جهت آینده بازار سهام ایالات متحده، بهتر است بازار کامودیتی نیز بررسی شود.

تجزیه و تحلیل بازارهای بین‌المللی باید به عنوان تحلیل بنیادی در نظر گرفته شود، چراکه بیشتر بر روابط متکی است و یک حس کلی از جهت بازار را ارائه می‌دهد، اما اغلب این تحلیل را به عنوان شاخه‌ای از تحلیل تکنیکال طبقه‌بندی می‌کنند. رویکردهای متفاوتی از جمله مکانیکی و مبتنی بر قانون (Rule-Based) برای تحلیل بین بازاری وجود دارد.

چرا باید از تکنیک‌های پیش‌بینی تحلیل بین بازاری استفاده کنیم؟

قیمت بازار و نوسانات نرخ مبادله ممکن است بسیار آشفته، نامنظم‌ و تصادفی به نظر آیند، اما زمانی که معامله‌گران با داده‌های جدید روبرو می‌شوند، نظرات متفاوتی کسب کرده و آن‌ها را با شرایط جدید بازار تعدیل می‌کنند. با این‌ همه علی‌رغم ظاهر تصادفی قیمت‌ها در بازار، تحلیل‌گران مشاهده کرده‌اند که رفتارهای بازار در قالب الگوهای خاصی تکرار می‌شوند. به‌علاوه آنها متوجه شده‌اند که الگوهای مشابه تمایل به تکرار خود دارند، در نتیجه این داده‌ها می‌توانند برای یک ناظر تیزبین در پیش‌بینی روند قیمتی بازار مفید واقع شوند.

این الگوهای قیمتی می‌توانند عملاً در همه بازارها و همه تایم فریم‌ها و به طور ویژه‌ای برای بحث تحلیل بین بازاری مورد استفاده قرار گیرند. با توجه‌ به ذات طبیعی بازارهای مالی بین‌المللی و توانایی معامله‌گران در جذب و واکنش سریع به داده‌ها، ازآنجا که شرکت‌کنندگان در این بازارها به مسائل سیاسی و اقتصادی یکسان و در آن‌ واحد دسترسی دارند، بازارهای مرتبط همزمان با هم به این رویدادها واکنش نشان می‌دهند.

روابط متقابل بازار جهانی بدان معنی است که معامله‌گران فارکس نیاز دارند تا به‌ جای اینکه فقط بر روی تحلیل تکنیکال یک جفت ارز تمرکز کنند، از آنچه که در بازارهای مرتبط می‌گذرد نیز آگاه باشند. مطلب گفته شده می‌توانست در گذشته‌های دور کافی باشد، اما امروزه عصر ارتباطات است و تکنولوژی داده‌های اقتصادی را به‌ سرعت در دسترس عموم قرار می‌دهد، بنابراین معامله‌گران باید خود را با این شرایط وفق دهند.

استفاده از تحلیل بین بازاری به معامله‌گران ارز کمک می‌کند تا حاشیه سود بهتری را در بازارهای جهانی و بازارهای مالی مرتبط که فارکس در آن نقش کلیدی و محوری ایفا می‌کند، به دست آوردند. همچنین معامله‌گران بازار اوراق قرضه، بازار کامودیتی و بازار سهام نیز به همان صورت و به همان نسبت از این مزیت بهره‌مند خواهند شد.

برخی معامله‌گران فارکس از روابط متقابل بین بازاری به‌ خاطر سادگی آن چشم‌پوشی می‌کنند، اما باید توجه داشت که نادیده گرفتن این موضوع در نهایت به ضرر آنها تمام خواهد شد. یاد گرفتن اینکه چگونه از تحلیل بین بازاری در تصمیم‌گیری‌های معاملاتی‌ خود استفاده کنید، می‌تواند تفاوت بزرگی در سودآوری و ضرردهی شما ایجاد کند، به‌خصوص در دوره کنونی که وابستگی بازارها به یکدیگر در سطح جهانی هر روز بیشتر می‌شود.

همبستگی‌های تحلیل بین بازاری

تحلیل بین بازاری نسبتا کار ساده‌ای است، چرا که افراد در کنار یک صفحه گسترده (Spreadsheet) و یا یک برنامه طراحی نمودار، به اطلاعاتی نیاز دارند که به طور گسترده رایگان هستند و در دسترس عموم قرار دارند. بررسی همسبتگی (correlation)، ساده‌ترین نوع تحلیل بین بازاری است که در آن یک متغیر با متغیر دوم، در یک مجموعه داده مقایسه می‌شوند.

بالاترین سطح همبستگی مثبت، عدد ۱+ است که نشان دهنده همبستگی کامل بین دو مجموعه داده است. همسبتگی کامل منفی نیز با عدد ۱- نمایش داده می‌شود. همبستگی نزدیک به صفر نیز بیان می‌کند که هیچ ارتباط قابل تشخیصی بین دو نمونه وجود ندارد.

وجود همبستگی کامل بین دو بازار برای یک دوره زمانی نسبتا طولانی به ندرت رخ می‌دهد، اما اکثر تحلیل‌گران احتمالا موافق هستند که اگر همبستگی بیش از ۰.۷+ یا زیر سطح ۰.۷- حفظ شود (که تقریبا معادل ۷۰% همبستگی است)، از نظر آماری قابل توجه است. همچنین اگر یک همبستگی از سمت مثبت به منفی حرکت کند، به احتمال زیاد پایدار نخواهد بود و احتمالا برای معامله‌گری غیرقابل استفاده است.

همبستگی معکوس بین بازار سهام و نرخ بهره، پذیرفته‌ شده‌ترین نوع همبستگی است که در آن فرض بر این است با افزایش نرخ بهره، قیمت سهام کاهش می‌یابد و بر عکس با کاهش نرخ بهره، بازار سهام رشد می‌کند.

✔️  بیشتر بخوانید: راهنمای همبستگی جفت ارزها در بازار فارکس

ابزارهای تحلیل بین بازاری

یکی از محبوب‌ترین روش‌ها برای انجام تحلیل بین بازاری شامل مشاهده حرکات قیمت و نوسانات نرخ مبادله در هریک از ۴ بازار مالی مرتبط است. همانند بسیاری از بخش‌های تحلیل بازار یکی از ابزارهای اصلی برای تحلیل بین بازاری، نمودار قیمت و نرخ مبادله است که در طول زمان تغییر می‌کند.

برای مثال تحلیل‌گر بین بازاری اغلب نمودار عملکرد هر یک از ۴ بازار را بر روی همدیگر قرار می‌دهد تا با تحلیل روند و ارتباط آنها با یکدیگر، فرصت‌های معاملاتی احتمالی را بررسی کند. از آنجا که بازارها در طول بازه‌های زمانی مشخص متفاوت عمل می‌کنند، نمودار عملکرد به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد تا عملکرد بازار‌های مختلف را مقایسه کند . این نوع از تحلیل تکنیکال بین بازاری به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد تا عملکرد یک دارایی را با توجه ‌به درصد تغییر قیمت بسته شدن (close) در طول زمان ارزیابی کند.

همان طور که در تصویر پایین مشاهده می‌کنید، هر یک از خط‌های رنگی در نمودار نشان‌دهنده درصد تغییر مشاهده شده برای یک دارایی مشخص از نقطه شروع در سمت چپ نمودار است. تحلیل‌گران می‌توانند از این مدل نمودار برای مقایسه چندین دارایی به کمک روی ‌هم قراردادن گراف خطوط عملکرد مختلف در یک نمودار استفاده کنند.

شکل زیر یک مثال از چگونگی نمودار عملکرد برای تحلیل بین بازاری را نمایش می‌دهد. نمودار “مقایسه‌ای عملکرد بین بازاری” نشان‌ داده‌ شده در این شکل بیان کننده عملکرد شاخص سهام S&P500، شاخص CRB (کامودیتی)، شاخص دلار امریکا و شاخص اوراق خزانه ده‌ساله امریکا است که بر روی همدیگر و با رنگ‌های مختلف کشیده شده است.

تحلیل بین بازاری، تحلیل نموداری بین بازاری

تحلیل نموداری بین بازاری

این شکل از “تحلیل نموداری بین بازاری” به تحلیل‌گر یا معامله‌گر اجازه می‌دهد تا ببیند چگونه روابط بین بازاری در طول زمان شکل می‌گیرد و اینکه آیا هیچ رفتار عملکردی می‌تواند نشانه‌ای بر وجود پتانسیل معامله سودآور در حال حاضر باشد یا خیر.

معامله در بازار فارکس و تحلیل بین بازاری

بسیاری از معامله‌گران فارکس اولین باری که با مفهوم تحلیل بین بازاری برخورد می‌کنند، زمانی است که همبستگی بین ارزش ارزهایی را که معامله می‌کنند و کالاهای کلیدی استراتژیک مانند طلا و نفت را مشاهده می‌کنند. برای مثال دلار استرالیا، دلار نیوزلند و دلار کانادا به‌ دلیل همبستگی با کالاهایی چون طلا و نفت، به‌عنوان ” ارز کالامحور” محسوب می‌شوند. در این بخش به بررسی روابط بین بازاری و همبستگی‌ها می‌پردازیم.

✔️  بیشتر بخوانید: چرا دلار استرالیا و دلار نیوزلند وابسته به رشد اقتصادی چین هستند؟

روابط بین اوراق‌قرضه و سایر بازارها

در بازارهای مالی، اوراق‌قرضه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای مالی شناخته می‌شوند. این ابزارها به دولت‌ها، شرکت‌ها و نهادهای دیگر اجازه می‌دهند تا با انتشار اوراق‌قرضه، سرمایه موردنیاز خود را تأمین کنند. از طرفی، سرمایه‌گذاران با خرید اوراق‌قرضه، سود ثابت و معینی دریافت می‌کنند. اما اوراق‌قرضه به‌تنهایی در یک بازار ایزوله عمل نمی‌کنند، بلکه تعاملات پیچیده‌ای با سایر بازارهای مالی دارند. این تعاملات می‌توانند بر اساس شرایط اقتصادی، سیاست‌های پولی و مالی و رویدادهای جهانی تغییر کنند. در این بخش، به بررسی روابط بین اوراق‌قرضه و سایر بازارها خواهیم پرداخت و نقش این روابط در تحلیل و پیش‌بینی بازارهای مالی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

رابطه بین اوراق‌قرضه و سهام

اوراق‌قرضه و سهام دو نوع اصلی از دارایی‌ها در بازارهای مالی هستند که سرمایه‌گذاران به‌منظور توزیع ریسک و افزایش بازده از آن‌ها استفاده می‌کنند. رابطه بین اوراق‌قرضه و سهام می‌تواند به صورت‌های مختلفی ظاهر شود:

  1. بازده و ریسک: اوراق‌قرضه به‌طورکلی دارای بازده کمتر اما ریسک پایین‌تری نسبت به سهام هستند. در دوران نااطمینانی اقتصادی، سرمایه‌گذاران ممکن است به سمت اوراق‌قرضه به‌عنوان یک دارایی امن‌تر متمایل شوند که این موضوع می‌تواند منجر به افزایش قیمت اوراق‌قرضه و کاهش بازده آن‌ها شود. برعکس، در دوره‌های رشد اقتصادی قوی، سرمایه‌گذاران ممکن است به سمت سهام که پتانسیل بازده بالاتری دارند، روی بیاورند.
  2. مکانیزم جایگزینی: افزایش نرخ بهره باعث می‌شود که اوراق‌قرضه جذاب‌تر شوند، زیرا بازده آنها افزایش می‌یابد. این موضوع می‌تواند منجر به خروج سرمایه از بازار سهام و ورود به بازار اوراق‌قرضه شود که به نوبه خود می‌تواند موجب کاهش قیمت سهام شود. این فرایند به‌عنوان مکانیزم جایگزینی شناخته می‌شود.
  3. تحلیل کلان اقتصادی: سیاست‌های پولی و مالی که توسط بانک‌های مرکزی اعمال می‌شوند، تأثیر مستقیمی بر نرخ بهره و به‌تبع آن بر بازار اوراق‌قرضه و سهام دارند. به‌عنوان‌مثال، کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی می‌تواند منجر به افزایش قیمت سهام و اوراق‌قرضه شود، زیرا هزینه‌های تأمین مالی کاهش می‌یابد و جذابیت سرمایه‌گذاری در اوراق‌قرضه با بازده بالاتر افزایش می‌یابد.

رابطه بین اوراق‌قرضه و ارزها

رابطه بین اوراق‌قرضه و ارزها نیز بسیار مهم است و به چندین فاکتور وابسته است:

  1. نرخ بهره و بازده اوراق‌قرضه: تفاوت در نرخ بهره بین دو کشور می‌تواند تأثیر مستقیمی بر نرخ ارز داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، اگر نرخ بهره در ایالات متحده افزایش یابد، بازده اوراق‌قرضه آمریکا نیز افزایش می‌یابد که می‌تواند منجر به افزایش تقاضا برای دلار آمریکا شود و ارزش آن را بالا ببرد.
  2. ریسک سیاسی و اقتصادی: نااطمینانی‌های سیاسی و اقتصادی می‌تواند سرمایه‌گذاران را به سمت اوراق‌قرضه امن‌تر (مانند اوراق خزانه‌داری ایالات متحده) سوق دهد. این تقاضا می‌تواند باعث افزایش ارزش ارز کشور مربوطه شود.
  3. سیاست‌های پولی: اقدامات بانک‌های مرکزی، مانند خرید یا فروش اوراق‌قرضه، می‌تواند تأثیر مستقیمی بر نرخ ارز داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، اگر بانک مرکزی یک کشور اقدام به خرید گسترده اوراق‌قرضه کند، ممکن است ارزش ارز آن کشور کاهش یابد.

رابطه بین اوراق‌قرضه و کالاها (طلا، نفت، و غیره)

رابطه بین اوراق‌قرضه و کالاها نیز دارای پیچیدگی‌های خاص خود است و می‌تواند به صورت‌های مختلفی نمایان شود:

  1. طلا: طلا به‌عنوان یک دارایی امن شناخته می‌شود و در دوره‌های نااطمینانی اقتصادی و مالی، تقاضا برای طلا افزایش می‌یابد. این افزایش تقاضا معمولاً با افزایش قیمت طلا همراه است. در چنین شرایطی، ممکن است شاهد کاهش تقاضا برای اوراق‌قرضه با بازده پایین‌تر باشیم. همچنین، سیاست‌های پولی تسهیلی که منجر به کاهش نرخ بهره می‌شوند، می‌توانند باعث افزایش قیمت طلا شوند، زیرا هزینه فرصت نگهداری طلا کاهش می‌یابد.
  2. نفت: قیمت نفت می‌تواند تأثیر مستقیمی بر بازار اوراق‌قرضه داشته باشد. افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش تورم می‌شود که این موضوع می‌تواند منجر به افزایش نرخ بهره و کاهش قیمت اوراق‌قرضه شود. برعکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند فشارهای تورمی را کاهش داده و منجر به کاهش نرخ بهره و افزایش قیمت اوراق‌قرضه شود.
  3. سایر کالاها: قیمت سایر کالاها مانند گاز طبیعی، مس، و محصولات کشاورزی نیز می‌تواند تأثیرات مشابهی بر بازار اوراق‌قرضه داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، افزایش قیمت کالاهای اساسی می‌تواند منجر به افزایش تورم و در نتیجه افزایش نرخ بهره شود.

رابطه بین اوراق‌قرضه و سایر بازارها پیچیده و چندبعدی است. درک این روابط برای سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران مالی بسیار حیاتی است، زیرا تغییرات در یک بازار می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر سایر بازارها داشته باشد. با مطالعه و تحلیل دقیق این روابط، می‌توان استراتژی‌های بهتری برای مدیریت ریسک و افزایش بازده سرمایه‌گذاری تدوین کرد.

✔️  بیشتر بخوانید: اوراق قرضه چیست؟ معرفی انواع اوراق قرضه

روابط بین بازار سهام و سایر بازارها

سهام به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی، نقش اساسی در پرتفوی سرمایه‌گذاران ایفا می‌کند. ارزش سهام شرکت‌ها می‌تواند تحت‌تأثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، سیاست‌های پولی و مالی، و تغییرات در بازارهای دیگر قرار گیرد. در این بخش، به بررسی روابط بین سهام و سایر بازارها خواهیم پرداخت و تأثیرات متقابل این بازارها را بر ارزش سهام تحلیل خواهیم کرد.

رابطه بین بازار سهام و ارزها

رابطه بین بازار سهام و ارزها به دلایل متعددی پیچیده و چندبعدی است. این رابطه می‌تواند به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش سهام تأثیر بگذارد:

  1. نرخ تبدیل ارز و عملکرد شرکت‌ها: شرکت‌های چندملیتی که در بازارهای جهانی فعالیت می‌کنند، به‌شدت تحت‌تأثیر تغییرات نرخ تبدیل ارز قرار می‌گیرند. اگر ارزش پول ملی یک کشور افزایش یابد، کالاها و خدمات صادراتی آن کشور گران‌تر می‌شوند و این می‌تواند به کاهش درآمد شرکت‌های صادراتی و در نتیجه کاهش ارزش سهام آنها منجر شود. به‌عکس، کاهش ارزش پول ملی می‌تواند درآمد صادراتی را افزایش دهد و به‌تبع آن ارزش سهام شرکت‌های صادراتی را بالا ببرد.
  2. جریان سرمایه‌گذاری بین‌المللی: تغییرات در نرخ ارز می‌تواند جریان سرمایه‌گذاری بین‌المللی را تحت‌تأثیر قرار دهد. افزایش نرخ بهره و بازده در یک کشور می‌تواند سرمایه‌گذاران خارجی را جذب کند و تقاضا برای ارز و بازار سهام آن کشور را افزایش دهد. برعکس، کاهش نرخ بهره می‌تواند موجب خروج سرمایه از بازار سهام شود.
  3. سیاست‌های پولی و مالی: سیاست‌های پولی و مالی می‌توانند تأثیر مستقیمی بر نرخ ارز و بازار سهام داشته باشند. به‌عنوان‌مثال، سیاست‌های انبساطی پولی که توسط بانک مرکزی اجرا می‌شوند، می‌توانند باعث کاهش نرخ بهره و ارزش پول ملی شوند که این موضوع ممکن است منجر به افزایش قیمت سهام شود. به‌عکس، سیاست‌های انقباضی پولی می‌توانند تأثیرات معکوسی داشته باشند.

رابطه بین بازار سهام و طلا

رابطه بین بازار سهام و طلا به‌عنوان دو نوع مختلف از دارایی‌ها، غالباً به‌عنوان یک رابطه معکوس در نظر گرفته می‌شود. این رابطه به عوامل متعددی بستگی دارد:

  1. پناهگاه امن در دوران نااطمینانی: طلا به‌عنوان یک پناهگاه امن در دوره‌های نااطمینانی اقتصادی و مالی شناخته می‌شود. زمانی که بازار سهام دچار نوسانات شدید می‌شود یا نگرانی‌های اقتصادی و سیاسی افزایش می‌یابد، سرمایه‌گذاران به سمت طلا روی می‌آورند که این می‌تواند منجر به افزایش قیمت طلا و کاهش تقاضا برای سهام شود.
  2. تورم و نرخ بهره: نرخ بهره و تورم می‌توانند تأثیرات مهمی بر رابطه بین سهام و طلا داشته باشند. افزایش نرخ بهره معمولاً به کاهش قیمت سهام و طلا منجر می‌شود، زیرا هزینه فرصت نگهداری این دارایی‌ها افزایش می‌یابد. به‌عکس، در دوره‌های تورمی، قیمت طلا ممکن است افزایش یابد، درحالی‌که بازار سهام ممکن است تحت‌فشار قرار گیرد.
  3. سیاست‌های پولی و مالی: سیاست‌های پولی تسهیلی که توسط بانک‌های مرکزی اجرا می‌شوند، می‌توانند باعث کاهش نرخ بهره و افزایش نقدینگی شوند. این موضوع معمولاً به نفع بازار سهام است، اما هم‌زمان می‌تواند قیمت طلا را نیز افزایش دهد، زیرا سرمایه‌گذاران به دنبال حفظ ارزش دارایی‌های خود در برابر کاهش ارزش پول هستند.

رابطه بین بازار سهام و نفت

رابطه بین بازار سهام و نفت به دلیل اهمیت نفت در اقتصاد جهانی و تأثیر آن بر هزینه‌ها و درآمدهای شرکت‌ها، بسیار مهم است. این رابطه می‌تواند به شکل‌های مختلفی ظاهر شود:

  1. هزینه تولید و سودآوری شرکت‌ها: قیمت نفت به طور مستقیم بر هزینه‌های تولید بسیاری از شرکت‌ها تأثیر می‌گذارد. افزایش قیمت نفت می‌تواند هزینه‌های حمل‌ونقل و تولید را افزایش دهد و به کاهش سودآوری شرکت‌ها منجر شود. این موضوع به نوبه خود می‌تواند باعث کاهش ارزش سهام شرکت‌های مرتبط شود. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند هزینه‌ها را کاهش داده و سودآوری را افزایش دهد که این می‌تواند به افزایش قیمت سهام منجر شود.
  2. تقاضای مصرف‌کنندگان و رشد اقتصادی: قیمت نفت می‌تواند تأثیر مستقیمی بر قدرت خرید مصرف‌کنندگان و رشد اقتصادی داشته باشد. افزایش قیمت نفت می‌تواند باعث کاهش قدرت خرید مصرف‌کنندگان و کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات شود که این موضوع به نوبه خود می‌تواند رشد اقتصادی را کند کرده و بازار سهام را تحت‌فشار قرار دهد. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند موجب افزایش قدرت خرید و تحریک تقاضا شود که این می‌تواند به رشد اقتصادی و افزایش قیمت سهام کمک کند.
  3. بخش‌های مختلف اقتصادی: تأثیر قیمت نفت بر بخش‌های مختلف اقتصادی نیز متفاوت است. به‌عنوان‌مثال، شرکت‌های نفتی و انرژی معمولاً با افزایش قیمت نفت، افزایش سودآوری را تجربه می‌کنند که این می‌تواند به افزایش قیمت سهام آنها منجر شود. در مقابل، شرکت‌های حمل‌ونقل و تولید که به نفت وابسته هستند، ممکن است با افزایش قیمت نفت تحت‌فشار قرار گیرند.

رابطه بین سهام و سایر بازارها پیچیده و چندبعدی است. درک این روابط برای سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران مالی بسیار حیاتی است، زیرا تغییرات در یک بازار می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر سایر بازارها داشته باشد. با مطالعه و تحلیل دقیق این روابط، می‌توان استراتژی‌های بهتری برای مدیریت ریسک و افزایش بازده سرمایه‌گذاری تدوین کرد.

روابط بین ارزها و سایر بازارها

ارزها به‌عنوان واحدهای پولی که در مبادلات بین‌المللی و داخلی استفاده می‌شوند، تأثیر زیادی بر سایر بازارهای مالی دارند. تغییرات در نرخ ارز می‌تواند بر قیمت کالاها، طلا، نفت و سایر دارایی‌ها تأثیرگذار باشد. در این بخش، به بررسی روابط بین ارزها و سایر بازارها پرداخته و تأثیرات متقابل این بازارها را بر ارزها تحلیل خواهیم کرد.

رابطه بین ارزها و طلا

رابطه بین ارزها و طلا به دلایل متعددی پیچیده و چندبعدی است. این رابطه می‌تواند به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش طلا و ارزها تأثیر بگذارد:

  1. پناهگاه امن در دوران نااطمینانی: طلا به‌عنوان یک پناهگاه امن در دوره‌های نااطمینانی اقتصادی و مالی شناخته می‌شود. زمانی که ارزش ارزها به دلیل نااطمینانی‌های اقتصادی یا سیاسی کاهش می‌یابد، تقاضا برای طلا افزایش می‌یابد که این می‌تواند منجر به افزایش قیمت طلا شود.
  2. نرخ بهره و سیاست‌های پولی: تغییرات در نرخ بهره می‌تواند بر ارزش ارزها و طلا تأثیر بگذارد. کاهش نرخ بهره معمولاً باعث کاهش ارزش ارز و افزایش تقاضا برای طلا می‌شود، زیرا سرمایه‌گذاران به دنبال حفظ ارزش دارایی‌های خود در برابر کاهش ارزش پول هستند. به‌عکس، افزایش نرخ بهره می‌تواند باعث افزایش ارزش ارز و کاهش قیمت طلا شود.
  3. تورم: تورم نیز یکی از عوامل مهمی است که بر رابطه بین ارزها و طلا تأثیر می‌گذارد. در دوره‌های تورمی، ارزش پول کاهش می‌یابد و تقاضا برای طلا به‌عنوان یک ذخیره ارزش افزایش می‌یابد. این موضوع می‌تواند باعث افزایش قیمت طلا شود.

رابطه بین ارزها و نفت

رابطه بین ارزها و نفت به دلیل اهمیت نفت در اقتصاد جهانی و تأثیر آن بر هزینه‌ها و درآمدهای کشورها، بسیار مهم است. این رابطه می‌تواند به شکل‌های مختلفی ظاهر شود:

  1. قیمت نفت و ارزش ارز: افزایش قیمت نفت می‌تواند بر ارز کشورهایی که به واردات نفت وابسته هستند، تأثیر منفی بگذارد، زیرا هزینه‌های واردات افزایش می‌یابد و ممکن است منجر به کاهش ارزش ارز آنها شود. به‌عکس، کشورهایی که صادرکننده نفت هستند، با افزایش قیمت نفت ممکن است افزایش درآمدهای صادراتی و در نتیجه افزایش ارزش ارز خود را تجربه کنند.
  2. تورم و سیاست‌های پولی: تغییرات در قیمت نفت می‌تواند بر نرخ تورم و سیاست‌های پولی تأثیرگذار باشد. افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش تورم می‌شود که این می‌تواند بانک‌های مرکزی را وادار به افزایش نرخ بهره کند. این افزایش نرخ بهره می‌تواند منجر به افزایش ارزش ارز شود.
  3. جریان سرمایه‌گذاری بین‌المللی: قیمت نفت می‌تواند جریان سرمایه‌گذاری بین‌المللی را تحت‌تأثیر قرار دهد. افزایش قیمت نفت می‌تواند منجر به افزایش سرمایه‌گذاری در کشورهای تولیدکننده نفت شود و این موضوع می‌تواند به افزایش ارزش ارز این کشورها منجر شود.

رابطه بین ارزها و سایر کالاها

رابطه بین ارزها و سایر کالاها نیز دارای پیچیدگی‌های خاص خود است و می‌تواند به صورت‌های مختلفی نمایان شود:

  1. گاز طبیعی: مشابه نفت، قیمت گاز طبیعی نیز می‌تواند تأثیر مستقیمی بر ارزش ارزهای کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده داشته باشد. افزایش قیمت گاز طبیعی می‌تواند منجر به افزایش درآمدهای صادراتی و در نتیجه افزایش ارزش ارز کشورهای تولیدکننده شود. برعکس، کاهش قیمت گاز طبیعی می‌تواند تأثیرات معکوسی داشته باشد.
  2. مس و فلزات اساسی: قیمت فلزات اساسی مانند مس می‌تواند بر ارزش ارز کشورهای تولیدکننده این فلزات تأثیر بگذارد. افزایش قیمت مس می‌تواند منجر به افزایش درآمدهای صادراتی و در نتیجه افزایش ارزش ارز این کشورها شود. کاهش قیمت مس می‌تواند تأثیرات معکوسی داشته باشد.
  3. محصولات کشاورزی: قیمت محصولات کشاورزی نیز می‌تواند بر ارزش ارز کشورهای تولیدکننده تأثیر بگذارد. افزایش قیمت محصولات کشاورزی می‌تواند منجر به افزایش درآمدهای صادراتی و در نتیجه افزایش ارزش ارز این کشورها شود. کاهش قیمت محصولات کشاورزی می‌تواند تأثیرات معکوسی داشته باشد.

رابطه بین ارز دلار کانادا و نفت

رابطه بین دلار کانادا و نفت به دلیل اینکه کانادا یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت در جهان است، بسیار قوی و مهم است. این رابطه می‌تواند به صورت‌های مختلفی ظاهر شود:

  1. قیمت نفت و ارزش دلار کانادا: افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش ارزش دلار کانادا می‌شود، زیرا درآمدهای صادراتی کانادا افزایش می‌یابد و تقاضا برای دلار کانادا نیز افزایش می‌یابد. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند منجر به کاهش ارزش دلار کانادا شود، زیرا درآمدهای صادراتی کاهش می‌یابد و تقاضا برای دلار کانادا نیز کاهش می‌یابد.
  2. تراز تجاری: قیمت نفت می‌تواند بر تراز تجاری کانادا تأثیر بگذارد. افزایش قیمت نفت می‌تواند منجر به بهبود تراز تجاری و در نتیجه افزایش ارزش دلار کانادا شود. کاهش قیمت نفت می‌تواند تأثیرات معکوسی داشته باشد.
  3. سیاست‌های پولی و نرخ بهره: بانک مرکزی کانادا ممکن است در واکنش به تغییرات قیمت نفت، سیاست‌های پولی خود را تنظیم کند. افزایش قیمت نفت می‌تواند منجر به افزایش نرخ بهره و در نتیجه افزایش ارزش دلار کانادا شود. به‌عکس، کاهش قیمت نفت ممکن است بانک مرکزی را وادار به کاهش نرخ بهره کند که این موضوع می‌تواند منجر به کاهش ارزش دلار کانادا شود.

✔️  بیشتر بخوانید: همه چیز درباره جفت ارز USDCAD

رابطه بین ارزها و بازار سهام

علاوه بر همبستگی قیمت کالاهای ذکر شده، برخی جفت‌ارزها به تغییرات در بازار سرمایه هم واکنش نشان می‌دهند. برای مثال زمانی که شاخص بورس ژاپن (NIKKEI) افت می‌کند، USDJPY  هم مستعد نزول است، چراکه سرمایه‌گذاران ین ژاپن را مکان امنی برای گذاشتن سرمایه‌شان می‌یابند و ارزش ین تقویت می‌شود.

یکی دیگر از روابط پیچیده بازار ارز با بازار سرمایه مربوط به احساس ریسک و میزان نسبی ریسک‌گریزی در بین سرمایه‌گذاران بازار است. زمانی که سرمایه‌گذاران کمتر ریسک‌گریز هستند، در نتیجه بیشتر خطر می‌کنند و بازار سرمایه شروع به رشد می‌کند. به همین شکل جفت‌ارزهایی مانند AUDUSD ,NZDUSD ,ERUJPY تمایل به رشد در این شرایط دارند و ارزهایی مانند USDCAD ,EURAUD ,GBPAUD تمایل به کاهش.

از سوی دیگر زمانی که سرمایه‌گذاران بیشتر ریسک‌گریز شده‌اند و به دنبال محلی امن هستند، بازار سهام دچار افت خواهد شد. در این موقعیت جفت‌ارزهایی مانند AUDUSD ,NZDUSD ,EURJPY کاهش پیدا می‌کنند و جفت‌هایی مانند USDCAD ,EURAUD ,GBPAUD رشد می‌کنند.

رابطه بین ارزها و سایر بازارها پیچیده و چندبعدی است. درک این روابط برای سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران مالی بسیار حیاتی است، زیرا تغییرات در یک بازار می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر سایر بازارها داشته باشد. با مطالعه و تحلیل دقیق این روابط، می‌توان استراتژی‌های بهتری برای مدیریت ریسک و افزایش بازده سرمایه‌گذاری تدوین کرد.

روابط بین کالاها و سایر بازارها

کالاها، شامل فلزات گران‌بها، انرژی، و محصولات کشاورزی، نقش بسیار مهمی در بازارهای مالی دارند. تغییرات در قیمت کالاها می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر سایر بازارها، از جمله بازار ارز، سهام، و اوراق‌قرضه داشته باشد. در این بخش، به بررسی روابط بین کالاها و سایر بازارها پرداخته و نقش کلیدی کالاها در تحلیل اقتصادی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

رابطه بین طلا و نفت

رابطه بین طلا و نفت، دو کالای مهم در بازارهای جهانی، پیچیده و چندبعدی است. این رابطه می‌تواند به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش هر دو کالا تأثیر بگذارد:

  1. تورم و نرخ بهره: تغییرات در قیمت نفت می‌تواند بر نرخ تورم و سیاست‌های پولی تأثیرگذار باشد. افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش تورم می‌شود که این موضوع می‌تواند بانک‌های مرکزی را وادار به افزایش نرخ بهره کند. افزایش نرخ بهره می‌تواند باعث کاهش تقاضا برای طلا شود، زیرا هزینه فرصت نگهداری طلا افزایش می‌یابد. به عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند فشارهای تورمی را کاهش داده و منجر به کاهش نرخ بهره شود که این موضوع می‌تواند باعث افزایش تقاضا برای طلا شود.
  2. نوسانات اقتصادی و نااطمینانی‌ها: در دوره‌های نااطمینانی اقتصادی، هر دو طلا و نفت می‌توانند به‌عنوان پناهگاه‌های امن برای سرمایه‌گذاران عمل کنند. افزایش تقاضا برای این کالاها می‌تواند منجر به افزایش قیمت آنها شود. به‌عنوان‌مثال، در دوران بحران‌های مالی، تقاضا برای طلا و نفت معمولاً افزایش می‌یابد.
  3. روابط معکوس و هم‌زمان: رابطه بین طلا و نفت می‌تواند به‌صورت معکوس یا هم‌زمان عمل کند. در برخی دوره‌ها، افزایش قیمت نفت ممکن است منجر به کاهش قیمت طلا شود، زیرا سرمایه‌گذاران به دنبال سرمایه‌گذاری در کالاهایی هستند که بازده بالاتری دارند. به‌عکس، در دوره‌های دیگر، قیمت طلا و نفت ممکن است به طور هم‌زمان افزایش یا کاهش یابند.

رابطه بین طلا و سایر فلزات گران‌بها (نقره، پلاتین، و غیره)

رابطه بین طلا و سایر فلزات گران‌بها مانند نقره و پلاتین به دلیل شباهت‌های زیادی که در ویژگی‌های اقتصادی و کاربردهای صنعتی دارند، بسیار نزدیک است:

  1. همبستگی قیمتی: قیمت طلا و نقره معمولاً همبستگی بالایی با یکدیگر دارند. افزایش قیمت طلا معمولاً منجر به افزایش قیمت نقره می‌شود و بالعکس. این همبستگی به دلیل تقاضای مشابه برای هر دو فلز به‌عنوان دارایی‌های امن در دوره‌های نااطمینانی اقتصادی و نیز کاربردهای صنعتی مشترک است.
  2. کاربردهای صنعتی: پلاتین و نقره علاوه بر ارزش سرمایه‌گذاری، دارای کاربردهای صنعتی متعددی هستند. به‌عنوان‌مثال، پلاتین در صنایع خودروسازی برای تولید کاتالیزورهای خودرو و نقره در صنایع الکترونیک و عکاسی کاربرد دارد. تغییرات در تقاضای صنعتی می‌تواند بر قیمت این فلزات تأثیرگذار باشد.
  3. تورم و سیاست‌های پولی: مشابه طلا، تغییرات در نرخ تورم و سیاست‌های پولی می‌تواند بر قیمت نقره و پلاتین نیز تأثیرگذار باشد. در دوره‌های تورمی، تقاضا برای این فلزات به‌عنوان ذخیره ارزش افزایش می‌یابد که این می‌تواند منجر به افزایش قیمت آنها شود.
  4. تأثیر طلا بر ارزهای کشورهای تولیدکننده: کشورهایی که تولیدکننده عمده طلا هستند؛ مانند استرالیا، کانادا، و آفریقای جنوبی، از تغییرات قیمت طلا تأثیر می‌پذیرند. افزایش قیمت طلا می‌تواند منجر به بهبود تراز تجاری این کشورها و افزایش ارزش ارزهای آنها شود. به‌عنوان‌مثال، افزایش قیمت طلا معمولاً منجر به افزایش ارزش دلار استرالیا می‌شود. سوئیس نیز به‌عنوان یکی از کشورهای تولیدکننده طلا و دارنده ذخایر طلا، از این قاعده مستثنی نیست.

رابطه بین نفت و کالاهای دیگر (گاز طبیعی، ذرت، و غیره)

رابطه بین نفت و سایر کالاها مانند گاز طبیعی و محصولات کشاورزی نیز بسیار مهم است و می‌تواند به صورت‌های مختلفی ظاهر شود:

  1. گاز طبیعی: قیمت نفت و گاز طبیعی به دلیل کاربردهای مشابه در صنایع انرژی و حمل‌ونقل، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش قیمت گاز طبیعی می‌شود، زیرا تقاضا برای منابع انرژی جایگزین افزایش می‌یابد. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند منجر به کاهش قیمت گاز طبیعی شود.
  2. محصولات کشاورزی: قیمت نفت می‌تواند بر هزینه‌های تولید محصولات کشاورزی تأثیرگذار باشد. افزایش قیمت نفت می‌تواند هزینه‌های حمل‌ونقل و تولید محصولات کشاورزی را افزایش دهد که این موضوع ممکن است منجر به افزایش قیمت محصولات کشاورزی مانند ذرت، سویا و گندم شود. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند به کاهش هزینه‌های تولید و حمل‌ونقل و در نتیجه کاهش قیمت محصولات کشاورزی منجر شود.
  3. رکود و رونق اقتصادی: مس به‌عنوان یک شاخص پیشرو در رکود و رونق اقتصادی شناخته می‌شود و به همین دلیل به آن “دکتر مس” می‌گویند. تغییرات در قیمت مس می‌تواند نشانه‌ای از تغییرات در فعالیت‌های اقتصادی باشد. افزایش قیمت مس معمولاً نشان‌دهنده رونق اقتصادی و افزایش تقاضا برای مواد اولیه صنعتی است. به‌عکس، کاهش قیمت مس ممکن است نشانه‌ای از رکود اقتصادی و کاهش فعالیت‌های صنعتی باشد.
  4. تأثیر نفت بر کراس‌های ین ژاپن: ژاپن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت در جهان، به‌شدت تحت‌تأثیر تغییرات قیمت نفت قرار می‌گیرد. افزایش قیمت نفت می‌تواند منجر به کاهش ارزش ین ژاپن در برابر سایر ارزها شود، زیرا هزینه‌های واردات افزایش‌یافته و تراز تجاری تحت‌فشار قرار می‌گیرد. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند منجر به بهبود تراز تجاری و افزایش ارزش ین شود.

رابطه بین ارز دلار کانادا و نفت

رابطه بین دلار کانادا و نفت به دلیل اینکه کانادا یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت در جهان است، بسیار قوی و مهم است. این رابطه می‌تواند به صورت‌های مختلفی ظاهر شود:

  1. قیمت نفت و ارزش دلار کانادا: افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش ارزش دلار کانادا می‌شود، زیرا درآمدهای صادراتی کانادا افزایش می‌یابد و تقاضا برای دلار کانادا نیز افزایش می‌یابد. به‌عکس، کاهش قیمت نفت می‌تواند منجر به کاهش ارزش دلار کانادا شود، زیرا درآمدهای صادراتی کاهش می‌یابد و تقاضا برای دلار کانادا نیز کاهش می‌یابد.
  2. تراز تجاری: قیمت نفت می‌تواند بر تراز تجاری کانادا تأثیر بگذارد. افزایش قیمت نفت می‌تواند منجر به بهبود تراز تجاری و در نتیجه افزایش ارزش دلار کانادا شود. کاهش قیمت نفت می‌تواند تأثیرات معکوسی داشته باشد.
  3. سیاست‌های پولی و نرخ بهره: بانک مرکزی کانادا ممکن است در واکنش به تغییرات قیمت نفت، سیاست‌های پولی خود را تنظیم کند. افزایش قیمت نفت می‌تواند منجر به افزایش نرخ بهره و در نتیجه افزایش ارزش دلار کانادا شود. به‌عکس، کاهش قیمت نفت ممکن است بانک مرکزی را وادار به کاهش نرخ بهره کند که این موضوع می‌تواند منجر به کاهش ارزش دلار کانادا شود.

روابط بین کالاها و سایر بازارها پیچیده و چندبعدی است. درک این روابط برای سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران مالی بسیار حیاتی است، زیرا تغییرات در یک بازار می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر سایر بازارها داشته باشد. با مطالعه و تحلیل دقیق این روابط، می‌توان استراتژی‌های بهتری برای مدیریت ریسک و افزایش بازده سرمایه‌گذاری تدوین کرد.

تحلیل‌های ترکیبی و پیشرفته

در این بخش، به بررسی تحلیل‌های ترکیبی و پیشرفته در بازارهای مالی می‌پردازیم که شامل تحلیل همبستگی بین بازارهای مختلف، تحلیل تأثیر رویدادهای اقتصادی و سیاسی بر روابط بین بازاری، و استفاده از ابزارهای مالی مشتقه برای مدیریت ریسک در این روابط می‌شود. این تحلیل‌ها به سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران کمک می‌کند تا تصمیم‌گیری‌های آگاهانه‌تری داشته باشند و استراتژی‌های بهینه‌تری برای مدیریت سرمایه و ریسک اتخاذ کنند.

تحلیل همبستگی بین بازارهای مختلف

همبستگی بین بازارهای مختلف، معیاری از نحوه حرکت قیمتی دو بازار به طور هم‌زمان است. همبستگی می‌تواند مثبت، منفی، یا صفر باشد. درک همبستگی‌ها بین بازارها به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا پورتفوی‌های خود را بهینه‌تر مدیریت کنند.

  1. همبستگی مثبت: زمانی که دو بازار با هم حرکت می‌کنند، یعنی افزایش یا کاهش قیمت در یکی از بازارها معمولاً با افزایش یا کاهش قیمت در بازار دیگر همراه است. به‌عنوان‌مثال، طلا و نقره معمولاً همبستگی مثبت بالایی دارند، به این معنی که افزایش قیمت طلا به طور معمول با افزایش قیمت نقره همراه است.
  2. همبستگی منفی: زمانی که دو بازار به‌صورت معکوس حرکت می‌کنند، یعنی افزایش قیمت در یک بازار معمولاً با کاهش قیمت در بازار دیگر همراه است. به‌عنوان‌مثال، قیمت طلا و ارزش دلار آمریکا معمولاً همبستگی منفی دارند؛ زمانی که ارزش دلار کاهش می‌یابد، قیمت طلا افزایش می‌یابد و بالعکس.
  3. همبستگی صفر: زمانی که حرکت قیمتی دو بازار هیچ رابطه مشخصی با هم ندارند، یعنی تغییرات قیمتی در یکی از بازارها تأثیری بر بازار دیگر ندارد. این نوع همبستگی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا دارایی‌های خود را به‌گونه‌ای تنوع بخشند که ریسک کلی کاهش یابد.

تحلیل تأثیر رویدادهای اقتصادی و سیاسی بر روابط بین بازاری

رویدادهای اقتصادی و سیاسی می‌توانند تأثیرات عمیقی بر بازارهای مالی داشته باشند. این رویدادها می‌توانند شامل تغییرات سیاست‌های پولی، تحولات ژئوپلیتیک، و بحران‌های مالی باشند.

  1. تغییرات سیاست‌های پولی: تصمیمات بانک‌های مرکزی در مورد نرخ بهره و سیاست‌های پولی می‌تواند تأثیرات بزرگی بر بازارهای مالی داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو آمریکا می‌تواند منجر به تقویت دلار و کاهش قیمت طلا شود.
  2. تحولات ژئوپلیتیک: رویدادهای ژئوپلیتیک مانند جنگ‌ها، تحریم‌ها، و ناآرامی‌های سیاسی می‌تواند باعث نوسانات شدید در بازارهای مالی شود. به‌عنوان‌مثال، تنش‌های ژئوپلیتیک در خاورمیانه می‌تواند منجر به افزایش قیمت نفت شود. همچنین، ناآرامی‌های سیاسی در کشورهایی که تولیدکننده عمده طلا هستند می‌تواند باعث افزایش قیمت طلا شود.
  3. بحران‌های مالی: بحران‌های مالی؛ مانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر بازارهای مالی داشته باشد. این بحران‌ها می‌توانند باعث کاهش شدید ارزش سهام و افزایش تقاضا برای دارایی‌های امن مانند طلا شوند.

استفاده از ابزارهای مالی مشتقه برای مدیریت ریسک در روابط بین بازاری

ابزارهای مالی مشتقه، شامل قراردادهای آتی، اختیار معامله، و قراردادهای معاوضه، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا ریسک‌های خود را مدیریت و پوشش دهند.

  1. قراردادهای آتی: قراردادهای آتی به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهند که قیمت یک دارایی را برای تحویل در آینده تعیین کنند. این ابزار برای پوشش ریسک نوسانات قیمتی در بازارهایی مانند نفت و طلا بسیار مفید است. به‌عنوان‌مثال، یک تولیدکننده نفت می‌تواند از قراردادهای آتی برای تثبیت قیمت فروش آینده خود استفاده کند.
  2. اختیار معامله: اختیار معامله به سرمایه‌گذاران حق (و نه الزام) خرید یا فروش یک دارایی را در آینده با قیمت معین می‌دهد. این ابزار به سرمایه‌گذاران امکان می‌دهد تا در مقابل نوسانات قیمتی دارایی‌ها محافظت کنند. به‌عنوان‌مثال، یک سرمایه‌گذار می‌تواند از اختیار خرید طلا استفاده کند تا در صورت افزایش قیمت طلا از این افزایش بهره‌مند شود.
  3. قراردادهای معاوضه: قراردادهای معاوضه به دو طرف اجازه می‌دهد که جریان‌های نقدی خود را مبادله کنند. این ابزار برای مدیریت ریسک نرخ بهره و ریسک نرخ ارز بسیار مفید است. به‌عنوان‌مثال، یک شرکت بین‌المللی می‌تواند از قرارداد معاوضه نرخ بهره استفاده کند تا ریسک ناشی از تغییرات نرخ بهره را کاهش دهد.

تحلیل‌های ترکیبی و پیشرفته در بازارهای مالی به سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران کمک می‌کند تا دیدگاه‌های جامع‌تری از روابط پیچیده بین بازارها داشته باشند. با استفاده از تحلیل همبستگی، تأثیر رویدادهای اقتصادی و سیاسی، و ابزارهای مالی مشتقه، می‌توان استراتژی‌های بهتری برای مدیریت ریسک و افزایش بازده سرمایه‌گذاری تدوین کرد. درک این تحلیل‌ها به‌ویژه در دوره‌های نوسانی و پر ریسک بازار اهمیت بیشتری پیدا می‌کند، زیرا سرمایه‌گذاران می‌توانند با اطمینان بیشتری تصمیم‌گیری کنند و سرمایه‌های خود را محافظت کنند.

مثال‌هایی از همبستگی
اگرپسدلیل
طلا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

دلار آمریکا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

در زمان آشفتگی‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاران تمایل دارند دلار را بفروشند و طلا بخرند. برخلاف سایر دارایی‌ها، طلا ارزش ذاتی خود را حفظ می‌کند.
طلا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

AUDUSD

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

استرالیا سومین تولیدکننده بزرگ طلا در جهان است که صادرات آن سالانه حدود ۵ میلیارد دلار ارزش دارد.
طلا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

NZDUSD

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

نیوزلند نیز یکی از تولید کننده‌های بزرگ طلا است و در رتبه ۲۵ این لیست قرار دارد.
طلا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

USDCHF

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

بیش از ۲۵% از ذخایر سوئیس توسط طلا پشتیبانی می‌شود. با افزایش قیمت طلا، ارزش این جفت ارز کاهش می‌یابد. (فرانک سوئیس قوی می‌شود)
طلا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

USDCAD

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

کانادا پنجمین تولیدکننده بزرگ طلا در جهان است. بنابراین با افزایش قیمت طلا، این جفت ارز کاهش می‌یابد. (دلار کانادا خریداری می‌شود و رشد می‌کند)
نفت

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

USDCAD

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

کانادا یکی از ۵ تولیدکننده برتر نفت در جهان است. این کشور روزانه حدود ۵.۵ میلیون بشکه نفت به ایالات متحده صادر می‌کند، بنابراین با افزایش قیمت نفت، این جفت ارز کاهش می‌یابد.
طلا

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

EURUSD

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

از آنجایی که هم طلا و هم یورو “ضد دلار” در نظر گرفته می‌شوند، اگر قیمت طلا افزایش یابد، این جفت ارز نیز رشد می‌کند
بازده اوراق

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

ارز محلی

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

اقتصادی که بازده اوراق آن بالاتر باشد، سرمایه‌گذاران بیشتری را به سمت خود جذب می‌کند. این مسئله منجر می‌شود ارز محلی آن اقتصاد جذاب‌تر از اقتصاد دیگری باشد که بازده اوراق آن پایین‌تر است.
شاخص داو جونز

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

شاخص نیکی

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

عملکرد اقتصاد ایالات متحده ارتباط نزدیکی با ژاپن دارد.
شاخص نیکی

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

USDJPY

راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند

سرمایه‌گذاران ین را به عنوان یک دارایی امن در نظر می‌گیرند و در بحران‌های اقتصادی آن را خریداری می‌کنند.

ساخت یک سیستم معاملاتی بین بازاری

زمانی که معامله‌گران متوجه تحلیل بین بازاری می‌شوند، اکثر آنها می‌خواهند بدانند چگونه با این روش کارشان را شروع کنند. همچنین آنها تمایل دارند تا بدانند که  چگونه این روش را در فارکس بکار بگیرند و یک سیستم معاملاتی را بر اساس داده‌های باارزش توسعه دهند.

جزئیات بسیاری در توسعه و آزمایش یک سیستم معامله بین بازاری نهفته است که خارج از حوزه این مقاله است. با این‌ همه به‌ عنوان یک نقطه شروع، معامله‌گری که مشتاق یادگیری است می‌تواند بیاموزد که چگونه از نمودارهای عملکردی مانند گراف نشان داده شده در چارت موجود در این مقاله، به‌عنوان یک ابزار کلیدی در تحلیل بین بازاری استفاده کند. این امر به آنها کمک می‌کند تا درباره همبستگی بین بازارها بیشتر بدانند و مطمئن شوند روابط قبلی هنوز پابرجاست.

معامله‌گران فارکس باید درباره روابط نسبی بین ارزها و کالاها و حرکات بازار سهام که به‌ صورت تفصیلی در بالا اشاره شد، آگاه باشند. از این رو زمانی که به‌ دلیل انتشار اخبار غیرمنتظره، یک حرکت تندوتیز در یک طرف بازار ارز می‌بینند، می‌توانند بسته به اینکه همبستگی مثبت یا منفی وجود دارد، منتظر یک واکنش در جهت بالارفتن یا کاهش جفت ارز دیگر باشند.

سخن پایانی

تحلیل بین بازاری به ما کمک می‌کند تا ارتباطات پیچیده و همبستگی‌های موجود بین بازارهای مختلف را درک کنیم و بر این اساس تصمیمات بهتری در بازار فارکس بگیریم. با توجه به اهمیت تغییرات در بازارهای جهانی و تاثیرات متقابل آن‌ها، تحلیل بین بازاری ابزاری قدرتمند برای پیش‌بینی روندهای آتی و مدیریت ریسک است. این تحلیل به معامله‌گران کمک می‌کند تا با نگاهی جامع‌تر به بازارها، فرصت‌ها و تهدیدها را بهتر شناسایی کنند و استراتژی‌های موفق‌تری را تدوین کنند.

تحلیل بین بازاری چیست؟

تحلیل بین بازاری به بررسی روابط و همبستگی‌های بین بازارهای مختلف مانند ارز، کالاها، سهام و اوراق قرضه می‌پردازد تا به درک بهتر روندهای بازار و پیش‌بینی تغییرات کمک کند.

چگونه تحلیل بین بازاری می‌تواند به معاملات فارکس کمک کند؟

با شناخت روابط بین بازارها، معامله‌گران می‌توانند تاثیرات تغییرات در یک بازار بر بازارهای دیگر را پیش‌بینی کرده و استراتژی‌های معاملاتی خود را بر اساس این اطلاعات تنظیم کنند.

چه عواملی بر روابط بین بازاری تاثیر می‌گذارند؟

عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره، سیاست‌های پولی، قیمت کالاها، تحولات ژئوپلیتیکی و تغییرات اقتصادی جهانی می‌توانند تاثیرات قابل توجهی بر روابط بین بازارها داشته باشند.

تأثیر قیمت نفت بر ارزهای بازار فارکس چیست؟

قیمت نفت تأثیر زیادی بر ارزهای کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت دارد. برای مثال، افزایش قیمت نفت معمولاً به تقویت ارز کشورهای صادرکننده نفت مانند کانادا و روسیه منجر می‌شود، در حالی که ارز کشورهای واردکننده نفت مانند ژاپن و هند ممکن است تضعیف شود. بنابراین، معامله‌گران فارکس باید تغییرات قیمت نفت را به دقت دنبال کنند تا بتوانند تصمیمات معاملاتی مناسبی بگیرند.

رابطه بین ارز و بازار سرمایه چگونه است؟

نرخ ارز و بازار سرمایه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. تقویت یک ارز می‌تواند هزینه‌های صادرات را افزایش داده و درآمد شرکت‌های صادرکننده را کاهش دهد، که ممکن است به کاهش ارزش سهام آن‌ها منجر شود. برعکس، تضعیف ارز می‌تواند صادرات را ارزان‌تر کرده و درآمد شرکت‌ها را افزایش دهد، که ممکن است به رشد بازار سرمایه کمک کند. معامله‌گران باید تغییرات نرخ ارز را به دقت دنبال کنند تا بتوانند تصمیمات بهتری در بازار سرمایه بگیرند.

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری تحلیل بین بازاری به شما پیشنهاد می‌کند:
2 دیدگاه در “راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری به‌ عنوان ابزاری برای پیش بینی روند
  1. آواتار re re گفت:

    از کجا میشه این تصویر بالا ( گراف ) دید ؟

    1. از خیلی جاها میشه. برای مثال از تریدینگ ویو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید