فدرال رزرو از زمان تاسیس تاکنون همیشه بر بازارها تاثیر بسزایی داشته است. فدرال رزرو را میتوان یکی از عوامل مهم بحرانمالی مسکن در سال ۲۰۰۸ و همچنین بحران حباب داتکام دانست. در ادامه درباره این موضوع بیشتر صحبت خواهیم کرد.
حباب دات کام چیست؟
حباب دات کام یک حباب در بازار سهام بود که بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ ایجاد شد و در ۱۰ مارس ۲۰۰۰ به اوج خود رسید. علت این رشد زیاد، گسترش اینترنت و ورود خدمات اینترنتی به کسب و کارها بود.
از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ شاخص نزدک ۸۰۰ درصد افزایش یافت و بعد از اینکه حباب قیمتی به اوج خودش رسید ریزش حدود ۷۸ درصدی را تجربه کرد و تمام بازدهیای را که به سرمایهگذاران داده بود، پس گرفت.
ویژگی تاریخی دوران داتکام
اتفاقی که در دوران داتکام افتاد مشابه پیشرفتهای تاریخیای بود که در جهان اتفاق افتاده بود. بعد از اختراع خودرو، رادیو و تلویزیون مردم به علت ورود عضو جدیدی به زندگی خود احساساتی شده بودند و دست به اقداماتی غیر منطقی برای به دست آوردن زندگی بهتر حتی با هزینهای گزاف میزدند. در گذشته این اشتیاق برای خرید کالاهای نوین بود اما در دوران دات کام این هیجان برای خرید سهام شرکتهایی که اینترنت را به فعالیتهای تجاری خود اضافه کرده بودند، وجود داشت.
دلایل ایجاد حباب داتکام
۱-بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ سرمایهگذاران به جای استفاده از تحلیل صورتهای مالی شرکتها، پتانسیل تولید شرکت، تحلیل روند بازار و همچنین نسبت p/e و سایر معیارهای فاندامنتال، معیارهای اشتباهی مانند رشد ترافیک وبسایت شرکتها را دلیلی برای خرید سهام یک شرکت میدانستند.
۲-استارتاپهایی که به وجود آمده بودند، به جای استفاده از مدلهای تجاری شاخص و مطمئن مانند ایجاد جریانات نقدی، از روشهای دیگر استفاده کردند. از همین رو ارزش آنها بر اساس دادههای اقتصادی محاسبه نمیشد و اغلب، ارزشگذاری آنها بر اساس حدس و گمان پیشبینی میشد. این حدس و گمان که اکثر آن بر اساس خوشبینی بود باعث بزرگتر شدن حباب قیمتی بازار سهام شد.
۳-با کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، هزینه وامستانی کاهش یافته بود. از طرف دیگر سرمایهگذاران ریسکپذیر افزایش یافته بودند. این سرمایه گذاران با سرمایهگذاری بر روی شرکتهای نوپا و تازهوارد ارزش این شرکتها را افزایش دادند. این افزایش ارزش و قیمت سهام بر اساس افزایش سود عملیاتی شرکتها نبود بلکه بر اساس ورود پول و هیجان سرمایهگذاران بود.
۴-همراهی رسانه با موج احساسی مردم تاثیر بسزایی در ایجاد حباب داشت. با ایجاد شعارهای “به دست آوردن سریع” که در تلویزیون و رادیو گفته میشد مردم بیش از پیش خوشبینانه و غیرمنطقی دست به خرید سهام میزدند.
در ادامه خط زمانی اقتصاد جهانی را در دو دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ با هم بررسی میکنیم:
سیاستهای پولی ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰
پس از رکود اقتصادی در ابتدای دهه ۱۹۹۰ به نظر میرسید اقتصاد ایالات متحده در حال بهبود است. بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ فدرال رزرو با افزایش نرخ بهره سعی بر کنترل نقدینگی داشت و سیاستهای انقباضی را در پیش گرفته بود. از طرف دیگر ژاپن در رکود اقتصادی گرفتار شده بود، این رکود آنقدر بزرگ بود که در نهایت منجر به از دستدادن ۱ تریلیون دلار در تولید ناخالص داخلی ژاپن شد.
با توجه به بزرگی اقتصاد ژاپن، مشکلات به کشورهای دیگر هم سرایت کرد. دولتهای آلمان و ایالات متحده که نمیخواستند کمکهای مالی در طول بحران مکزیک را تکرار کنند، به دنبال ایجاد سوبسید برای خرید کالاهای ژاپنی بودند. این اقدام نیاز به افزایش نقدینگی داشت و این نقدینگی در نهایت باید وارد یک بازار میشد. نقدینگی ایجاد شده به سوی بازار سهام رفت و باعث رشد این بازار شد.
در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ با کاهش نرخ سود سپردهها که توسط فدرال رزرو انجام شد، شاخص نزدک به رشد خود ادامه داد و پیشتاز این رشد شرکتهایی بودند که تکنولوژی و اینترنت را وارد عملیات خود کرده بودند. به دنبال علاقه مردم به اینترنت و کارکردهای آن، شرکتهای فناوری قدرتمند به دنبال IPO (عرضه اولیه) بودند تا از استقبال مردم استفاده کرده و تامین مالی کنند. بازدهی این عرضه اولیهها در روز اول به بیش از ۱۰۰ درصد میرسید و در برخی موارد بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ درصد بازدهی ایجاد شده بود.
هزینههای گزاف شرکتهای داتکام
شرکتهای داتکام با استقبال مردم در حال رشد (هرچند غیرواقعی) بودند، اما شرکتها برای اینکه سهم بیشتری از بازار را برای خود کنند، تبلیغات زیادی را انجام میدادند. این تبلیغات هزینههای سنگینی را بر دوش شرکتها میگذاشت. هزینههایی که بیشتر از ظرفیت سرمایه و درآمد شرکت بود و تنها به دلیل هیجان بیشاز حد مردم بود. این تبلیغات با شعارهای «سریع رشد کن» و «یا رشد کن یا گمشو» در سطح کشور انجام میشد که هیزمی بر آتش ایجاد شده بود، و از طرف دیگر باعث ایجاد زیان در صورتهای مالی شرکتها میشد.
فروپاشی نزدیک است…
بسیاری از اقتصاددانان در آن دوره درباره وضعیت خطرناک بازار سهام و شرکتهای داتکام هشدار داده بودند اما عده کمی از افراد این هشدارها را جدی گرفته و سرمایه خود را از بازار سهام خارج کردند. در واقع طمع آنچنان چشم مردم را بسته بود که این هشدارها شنیده نمیشد. اعتقاد بسیاری از افراد این بود که زمانی که تابلو معاملات صعود را نشان میدهد دلیلی برای نگرانی نیست!
ورود به دهه ۲۰۰۰
با نزدیک شدن به دهه ۲۰۰۰ زمانی که شرکتها برای مشکلات سال ۲۰۰۰ آماده میشدند، هزینههای مربوط به فناوری پایدار نبود. یکی از نگرانیهایی که بابت ورود به قرن ۲۱ وجود داشت، به مشکل خوردن سیستمهای کامپیوتری بود که پیشبینی میشد برای تبدیل سال در تقویم کامپیوتری از ۱۹۹۹ به ۲۰۰۰ مشکلات اجتماعی بزرگی به وجود بیاید، که در نهایت مشخص شد این موضوع تنها یک نگرانی بیدلیل بود.
ترکیدن حباب، مرحله اول
فدرال رزرو در اوایل دهه ۲۰۰۰ با افزایش مکرر نرخ بهره سیاست انقباضی را در پیش گرفته بود. با افزایش هزینه وامستانی و انگیزه سرمایهگذاران برای گرفتن بهره بدون ریسک افزایش یافت. از طرف دیگر رشد بیش از حد شرکتهای کوچکی که شاید به اندازهی یک سوله بودند اما چندین میلیارد دلار ارزش داشتند باعث آغاز ترکیدن حباب بازار سهام در مارس ۲۰۰۰ شد. در اولین روز این ریزش، شاخص نزدک حدود ۳ درصد افت کرد.
ترکیدن حباب، مرحله دوم
در ۲۰ مارس ۲۰۰۰ مقالهای با عنوان «هشدار! شرکتهای اینترنتی به سرعت پولشان تمام خواهد شد» توسط مجله بارونز منتشر شد. در این مقاله ورشکستگی قریب الوقوع بسیاری از شرکتهای اینترنتی پیشبینی شده بود. این مقاله باعث شد برخی از سرمایهگذاران در سرمایهگذاری خود تجدید نظر کنند. پس از آن شرکت Micro Strategy که در عرض یک سال از ۷ دلار تا ۳۳۳ دلار رسیده بود، با کاهش ۱۴۶ دلاری یا ۶۲ درصدی مواجه شد که ریزش بسیار بزرگی بود. در روز جمعه ۱۴ آوریل شاخص نزدک ۹ درصد افت کرد و هفتهای که در آن ۲۵ درصد ریزش کرده بود را تکمیل کرد.
ترکیدن حباب، مرحله سوم
توماس جکسون قاضی پرونده شکایت ایالات متحده علیه شرکت مایکروسافت با تمام گمانهزنیهایی که در رابطه با این پرونده بهوجود آمده بود، رأی را صادر کرد. رأی به نفع دولت ایالات متحده بود و شرکت مایکروسافت به دلیل نقض قوانین مجرم شناخته شد. این رأی باعث ریزش ۱۵ درصدی سهام این شرکت شد و شاخص نزدک ۸ درصد دیگر ریزش کرد. در همان روز بلومبرگ مقالهای که بسیار هم دیده شد را منتشر کرد. عنوان این مقاله چنین بود: «سرانجام زمان توجه به اعداد فرا رسیده است»
سرانجام شرکتهای داتکام
پس از اینکه سرمایهگذاری ریسکپذیر فروکش کرد، ذهنیت عملیاتی مدیران و سرمایهگذاران به کلی تغییر یافت.
بسیاری از شرکتهای داتکام با کمبود سرمایه مواجه شدند و مراحل انحلال را طی کردند. با این حال بسیاری از شرکتها توانستند این سقوط را تحمل کنند. ۴۸ درصد از شرکتهای داتکام تا سال ۲۰۰۴ زنده ماندند؛ البته با ارزش های بسیار پایینتر.
چندین شرکت و مدیرانها از جمله برنارد ابرز و جفری اسکیلینگ (بزرگترین مدیران کلاهبردار) به دلیل سوء استفاده از پول سهامداران مجرم شناخته شده و مشمول جریمههای سنگینی شدند که عمده این جریمهها به دلیل گمراه کردن سرمایهگذاران بود.
تصمیمات فدرال رزرو پس از بحران داتکام
در اوایل دهه ۲۰۰۰ گرنسپن، رئیس وقت بانک مرکزی ایالات متحده ، مردم را تشویق کرد که به جای استفاده از وامهای مسکن با بهره ثابت از وامهای رهنی با بهره متغیر استفاده کنند. فدرال رزرو در همان روزها گزارشی را تهیه کرد مبنی بر اینکه در صورت انتخاب وامهای رهنی با بهره متغیر مردم میتوانند چندین هزار دلار پول پس انداز کنند. در سال ۲۰۰۴ گزارشی نشانداد که اقبال مردم نسبت به وامهایی با بهره متغیر از ۵ درصد به ۴۰ درصد افزایش یافته که عدد قابل توجهی به حساب میآید. این سیاستها در نهایت منجر به بحران مسکن ۲۰۰۸ شد. پیشنهاد میکنیم مقاله “بحران مالی ۲۰۰۸” را مطالعه فرمایید.
سخن پایانی
بحران داتکام نتیجه رشد بیرویه و غیرمنطقی بازار سهام به خصوص در شرکتهای داتکام بود (شرکتهایی که خدمات اینترنتی ارائه میدادند یا به خدمات خود اضافه کرده بودند). بازدهی بسیار بالایی که برای سرمایهگذاران اتفاق افتاد باعث شد چشم به روی تحلیل بنیادی و صورتهای مالی شرکتها ببندند و نسبتهای مالی را فراموش کنند. همین عامل باعث ورود افراد جدیدی بود که تخصص خرید سهام را نداشتند و هیجانی به خرید سهام میپرداختند. البته بسیاری از اقتصاددانان مقصر اصلی بحران داتکام را فدرال رزرو میدانند؛ به این دلیل که با پایین آوردن نرخ بهره اخذ وام را آسانتر از قبل و اشتهای ریسکپذیری افراد را افزایش دادند.
حباب داتکام چه بود؟
توضیحات متداول