تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی

زمان مطالعه: 20 دقیقه

تاریخچه گلدمن ساکس: از خلاقیت در بازارهای مالی تا تاثیرگذاری بر سیاست‌ های جهانی

تاریخچه گلدمن ساکس

در سال ۱۸۶۹، یک مهاجر آلمانی به نام مارکوس گلدمن (Marcus Goldman) با خانواده خود به شهر نیویورک نقل مکان کرد و یک دفتر زیرزمینی یک اتاقه در کنار یک چاه زغال سنگ در خیابان شماه ۳۰، واقع در منهتن پایین باز کرد. گلدمن در طول دوره‌ای که اعتبارات بانکی کم و گران بودند، به تجار محلی پیشنهادهای جایگزین می‌داد. او سفته‌های آنها را می‌خرید و سپس آنها را به بانک‌های تجاری نیویورک می‌فروخت و روشی را ایجاد کرد که امروز به آن معامله اوراق تجاری می‌گویند. پس از آن داماد خانواده گلدمن یعنی ساموئل ساکس (Samuel Sachs) نیز در سال ۱۸۸۲ به مارکوس پیوست. سه سال بعد هنری گلدمن نیز به آنها اضافه شد و شرکتی تاسیس شد به نام گلدمن ساکس (Goldman Sachs) و شرکا. این شرکت در سال ۱۸۹۶ به بورس اوراق بهادار نیویورک راه یافت و در بازار معامله اوراق تجاری پیشگام شد. با افزایش تعداد مشتریان، دفاتر جدیدی از این شرکت در بوستون، شیکاگو، سانفرانسیسکو، فیلادلفیا و سنت لوئیس افتتاح شد.

در سال ۱۸۹۷، بانک گلدمن ساکس با شرکت‌های مالی در پایتخت‌های بزرگ اروپا روابطی برقرار کرد و مجموعه‌ای از خدمات مالی را شامل معامله ارز، اعتبارات اسنادی، محموله‌های طلا و آربیتراژ ارائه کرد. در اوایل دهه ۱۹۰۰ و با نیاز روزافزون مشتریان به سرمایه بلندمدت، شرکت شروع به تاسیس بانک‌های سرمایه‌گذاری کرد. اولین معاملات عمومی این شرکت، عرضه اولیه سهام برای شرکت‌های جنرال سیگار (General Cigar) و سیرز روباک (Sears Roebuck) در سال ۱۹۰۶ بود. گلدمن ساکس در آن روشی جدید برای ایجاد جذابیت در سهام و اوراق بهادار بدهی ایجاد کرد. این شرکت با معرفی مفهوم ارزش‌گذاری بر اساس قدرت درآمدی و سرقفلی شرکت، به جای تمرکز بر روی دارایی‌های فیزیکی، رویکرد منحصر به فردی را در پیش گرفت. این رویکرد منبع گسترده‌تری از سرمایه‌ را برای شرکت‌های خرده‌فروشی و سایر شرکت‌ها با دارایی‌های سخت باز کرد. نسبت قیمت به درآمد (P/E) از آن زمان به یک استاندارد صنعتی تبدیل شد و گلدمن ساکس به عنوان یک مبتکر مالی معرفی گردید. فعالیت‌های پذیره‌نویسی شرکت پس از آن به سرعت افزایش یافت و عرضه اولیه‌های بعدی مانند: s F. W. Woolworth (1912) و Merck (1919) و General Foods (1922) توسط این شرکت انجام می‌شد. در سال ۱۹۳۰، سیدنی جی واینبرگ (Sidney James Weinberg) به عنوان شریک ارشد انتخاب شد. واینبرگ که پدر گلدمن ساکس امروزی به حساب می‌آید، نزدیک به ۴۰ سال به عنوان شریک ارشد فعالیت کرد. سال‌های اولیه او در راس این شرکت سال‌های سختی بود. او هدایت گلدمن ساکس را در میان تلاطم‌های مالی رکود بزرگ و پیامدهای فروپاشی شرکت معاملاتی گلدمن ساکس به دست گرفت، اما پس از جنگ جهانی دوم گلدمن ساکس و اقتصاد ایالات متحده احیا شدند.

تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی

طی ربع قرن بعد، گلدمن ساکس به یکی از بانک‌های سرمایه‌گذاری در تمام رده‌های مالی تبدیل شد. سیدنی واینبرگ معروف به آقای وال استریت تمرکز خود را بر روی بخش تامین مالی کسب‌وکار گذاشت. در همین حال گاس لوی که در سال ۱۹۳۳ به شرکت ملحق شد و در سال ۱۹۴۵ به عنوان شریک نامیده شد، با ایجاد معاملات بلوکی و فروش سهام، قابلیت معاملاتی را به طور سهمگینی افزایش داد. در دهه ۱۹۵۰، گلدمن ساکس دپارتمان کسب‌وکار جدید را برای بازاریابی خدمات متخصصان مالی خود و اطمینان از تداوم روابط با مشتری تشکیل داد. این شرکت نقاط قوت خود را در زمینه‌های پذیره‌نویسی و فروش و معاملات نشان داد و به عنوان بزرگ‌ترین مدیر پذیره‌نویسی اوراق سهام و اوراق قرضه صنعتی در آن دوران مطرح شد. عرضه اولیه سهام فورد موتور در سال ۱۹۵۶ حدود ۶۵۷ میلیون دلار بود که با نرخ برابری ارز در سال ۲۰۲۲، این رقم بالغ بر ۶.۶ میلیارد دلار می‌شود.

از اواخر دهه ۱۹۵۰ تا اوایل دهه ۱۹۶۰، گلدمن ساکس بیش از ۵۰۰ نفر را برای خدمات‌رسانی به مشتریان خود استخدام کرد. این شرکت که اکنون پیشرو در امور خدمات مالی است، با ایجاد یکی از اولین بخش‌های ادغام و اکتساب (mergers and acquisitions) در وال استریت، یک‌بار دیگر استانداردها را افزایش داد.

 سیدنی واینبرگ در سال ۱۹۶۹ و مصادف با صدمین سالگرد افتتاح گلدمن ساکس درگذشت و گاس لوی به عنوان شریک ارشد جانشین وی شد. در همان سال بخش املاک و مستغلات نیز ایجاد شد که به دنبال تامین مالی املاک تجاری بزرگ بود. با رشد و یکپارچه شدن بازارهای سرمایه جهانی، کسب‌وکار و نیازهای مالی مشتریان گلدمن ساکس نیز بین‌المللی شد. این شرکت با گسترش عملیات خود در مقیاسی بی‌سابقه با این چالش روبرو شد. اولین دفتر خارج از کشور گلدمن ساکس در لندن و در سال ۱۹۷۰ افتتاح شد. به دنبال آن دفاتر دیگری در توکیو و زوریخ در سال ۱۹۷۴ افتتاح شدند. در سال ۱۹۷۲، با تشکیل دپارتمان درآمد ثابت، گلدمن ساکس به سرعت در زمینه پذیره‌نویسی و معامله اوراق بدهی دولتی و شرکتی شهرت یافت.

پس از مرگ گاس لوی در سال ۱۹۷۶، جان ال واینبرگ، پسر سیدنی واینبرگ و جان سی وایتهد، شریک ارشد و رئیس مشترک کمیته مدیریت شدند. رهبری مشترک آنها، روح پایدار کار گروهی را به این شرکت بخشید. دوران تصدی این دو فرد، منجر به بهبود مدیریت ریسک مالی شد و این شرکت را در فضایی که به صورت فزاینده‌ای در حال پیچیده شدن بود، موفق کرد. در آن زمان گلدمن ساکس با توسعه استراتژی‌های موفقی که محصولات نوآورانه‌ای از جمله معاملات آتی، آپشن‌ها و معاملات سلف را ارائه می‌کرد، به رهبری خود در بازارهای مالی ادامه داد. در سال ۱۹۷۹، جان وایتهد مجموعه‌ای از ۱۴ اصل کسب‌وکار را تهیه کرد که گلدمن ساکس به وسیله آن تعریف می‌شد و این اصول سنگ محک فرهنگی برای کارکنان این شرکت محسوب شد. خرید شرکت J. Aron & Company که یک شرکت معاملات کامودیتی بود، برتری این شرکت را در زمینه کامودیتی تقویت کرد. جی آرون، بعدها به یک رهبر جهانی در معاملات و پوشش ریسک ارزهای خارجی، نفت خام، فرآورده‌های نفتی و فلزات گرانبها تبدیل شد. در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰، شرکت تعهد خود را به کسب‌وکارهای مکمل افزایش داد، به طوری که شرکت مدیریت دارایی گلدمن ساکس را در سال ۱۹۸۸ ایجاد کرد و در سال ۱۹۹۰ نیز بخش سهام خود را سازماندهی مجدد کرد تا خدمات معامله سهام جهانی را تقویت کند.

همانطور که گلدمن ساکس دامنه فعالیت‌های خود را گسترش می‌داد، معاملات سهام جهانی نیز گسترده‌تر می‌شد. معاملات سهام توکیو در سال ۱۹۸۴ آغاز شد و به گلدمن ساکس این اجازه را داد تا به صورت ۲۴ ساعته به پوشش بازارهای اصلی سرمایه بپردازد. بلافاصله پس از آن، در سال ۱۹۸۵، این شرکت به عنوان یکی از شش شرکت اول غیرژاپنی برای پیوستن به بورس اوراق بهادار توکیو انتخاب شد. در سال ۱۹۹۱، گلدمن ساکس اولین شرکت بین‌المللی اوراق بهادار بود که اجازه افتتاح یک شعبه بانکی در ژاپن را گرفت. همزمان با حرکت کشورهای اروپای غربی به سمت ایجاد یک بازار واحد، گلدمن ساکس به گسترش فعالیت‌های خود در اروپا ادامه داد. دفتر لندن پرسنل خود را به بیش از ۱۰۰۰ نفر افزایش داد و به بزرگترین دفتر شرکت پس از دفتر نیویورک و بازیگر اصلی این شرکت در زمینه ادغام بین‌المللی و مسائل سهام تبدیل شد.

دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، دوران چالش و رشد برای شرکت بود، زیرا موقعیت برجسته این شرکت را در زمینه خدمات مالی تثبیت کرد. این سال‌ها مصادف با دوره تغییر رهبری نیز بود. در پایان سال ۱۹۸۴، جان وایتهد به عنوان شریک ارشد بازنشسته شد و بعدا به عنوان معاون وزیر امور خارجه رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا منصوب شد. جان واینبرگ نیز به طور همزمان شریک ارشد و رئیس کمیته مدیریت شد و شش سال بعد از سمت خود کناره‌گیری کرد تا رئیس ارشد شرکت شود. با خروج واینبرگ، رابرت روبین و استفان فریدمن که قبلا افسران عملیاتی شرکت بودند، شرکای ارشد و روسای کمیته مشترک مدیریت شدند. استفان فریدمن در اواخر سال ۱۹۹۲، زمانی که رابرت روبین، وال استریت را ترک کرد تا به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور ایالات متحده، بیل کلینتون در امور اقتصادی و مدیر شورای اقتصادی ملی (که تازه تاسیس شده بود) منصوب شود، به تنهایی شریک ارشد شرکت شد. وی در پایان سال ۱۹۹۴، به عنوان شریک ارشد بازنشسته شد و به شریک محدود و رئیس ارشد گلدمن ساکس تبدیل شد.

پس از بازنشستگی فریدمن، جان کورزین شریک ارشد و رئیس هیئت مدیره شد و هنری (هنک) پالسون جونیور، نایب رئیس و مدیر عملیاتی شد. در سال ۱۹۹۷، تغییر شرکت به ساختار با مسئولیت محدود، منجر به آن شد که عناوین کورزین به رئیس هیئت مدیره و مدیر اجرایی و پالسون به مدیر عملیاتی تغییر کنند. در سال ۱۹۹۸، پالسون و کورزین به عنوان روسای مشترک و مدیران اجرایی مشترک انتخاب شدند.

در سال ۱۹۹۸، در یک رای‌گیری تاریخی، شرکا تصمیم گرفتند گلدمن ساکس را عمومی کنند. این تصمیم که بحث‌های گسترده‌ای را در داخل شرکت به راه‌ انداخت، منجر به افزایش سرمایه و انعطاف‌پذیری سازمانی در گلدمن ساکس شد. اتفاقی که به گفته مدیران وقت، نیاز شرکت در قرن جدید بود. هنک پالسون در ژانویه سال ۱۹۹۹، به عنوان تنها رئیس هیئت مدیره و مدیر اجرایی منصوب شد. در می همان سال، سهام این شرکت در بورس نیویورک با نماد GS، معاملات خود را شروع کرد.

در سال‌های بعد، موقعیت رهبری گلدمن ساکس در ایالات متحده، اروپا و آسیا به این شرکت اجازه داد تا در مرکز اقتصاد جهانی فعالیت کند و در رشد بازارهای کلیدی در حال توسعه در سراسر جهان مشارکت داشته باشد. در سال ۲۰۰۴، لوید بلنکفین، نقش رئیس و مدیر عملیاتی را بر عهده گرفت. در سال ۲۰۰۶، هنک پالسون شرکت را ترک کرد تا وزیر خزانه‌داری در زمان جرج بوش پسر شود و بلنکفین رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شد.

دهه اول قرن بیست و یکم، دهه پرتلاطمی بود، چراکه بازارهای مالی با فروپاشی حباب بخش فناوری، از دست دادن اعتماد سرمایه‌گذاران به خاطر رسوایی بسیاری از شرکت‌ها، بحران مالی سال ۲۰۰۸، تعطیلی کسب‌وکارها و بیکاری میلیون‌ها نفر در سراسر جهان مواجه شد. در طول این مدت، صنعت خدمات مالی به ویژه گلدمن ساکس تحت نظارت قابل توجهی قرار گرفتند. در مقابل، شرکت مجددا خود را به ارزش‌های مندرج در اصول ۱۴ گانه وایتهد متعهد کرد. در سال ۲۰۱۰، کمیته استانداردهای کسب‌وکار توسط این شرکت ایجاد شد. این کمیته وظیفه دارد یک بررسی جامع از فعالیت تجاری شرکت در برابر استانداردهای موجود در صنعت انجام دهد. این اقدام منجر به آن شد که گلدمن ساکس در میان تغییرات گسترده ناشی از جهانی شدن، ادغام، دگرگونی فناوری و افزایش نظارت‌ها بر صنعت مالی، یک‌بار دیگر خود را به عنوان پیشرو در این صنعت متمایز کند.

این دوره همچنین دوره‌ای از رشد استراتژیک و افزایش اقدامات اجتماعی برای شرکت بود. در پی تغییرات سریع بازارهای مالی در سال ۲۰۰۸، گلدمن ساکس به یک شرکت هلدینگ بانکی تبدیل شد که زمینه را برای ایجاد تنوع بیشتر و رشد آن فراهم کرد. بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲، این شرکت با دفاتر جدیدی که در بمبئی، سائوپائولو، دبی، دوحه، تل آویو، ریاض، ورشو و آمستردام افتتاح کرد، دامنه فعالیت‌های بین‌المللی خود را باز هم گسترش داد. در سال ۲۰۰۹، گلدمن ساکس تعهد صد ساله خود را به منهتن پایین تکرار کرد و دفتر خود را به مقر جدید واقع در خیابان ۲۰۰ غربی (۲۰۰ West Street) منتقل کرد. در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، این شرکت دو طرح بشردوستانه مهم را راه‌اندازی کرد. این طرح که به نام «۱۰ هزار زن، ۱۰ هزار کسب‌وکار کوچک» نامیده می‌شود، با هدف افزایش فرصت‌های اقتصادی از طریق دسترسی زنان و صاحبان مشاغل کوچک به آموزش کسب‌وکار و سرمایه مالی اجرا شد.

در سال ۲۰۱۴، گلدمن ساکس تمرکز و سرمایه‌گذاری خود را در بخش فناوری افزایش داد و پلتفرم‌های پیشرفته‌ای ماند مارکی (Marquee) را برای پیشبرد معاملات، امنیت داده‌ها، مدیریت کلان‌داده‌ها و توانایی ارزیابی طیف وسیعی از ریسک‌ها راه‌اندازی کرد. همچنین این شرکت در سال ۲۰۱۶، پلتفرم مارکوس (Marcus) را ایجاد کرد، پلتفرمی که برای کمک به مردم برای مدیریت بهتر بدهی‌ها با ارائه وام‌های شخصی با نرخ ثابت و بدون کارمزد طراحی شده بود. در سال ۲۰۱۷، این شرکت یک پلتفرم سپرده آنلاین را در مارکوس ادغام کرد. مارکوس اولین حرکت مهم شرکت برای رسیدن به بازار واقعی بود. این تمرکز استراتژیک جدید بر بازار مصرف‌کننده واقعی، با ابتکار دیگری که در سال ۲۰۱۹ اعلام شد، ادامه یافت. مشارکت با اپل برای راه‌اندازی اپل کارت به گلدمن ساکس اجازه داد تا با محور قرار دادن مشتری و ایجاد سادگی، شفافیت و حفظ حریم خصوصی، به طور مستقیم به ارائه اعتبار به مصرف‌کنندگان اصلی بپردازد.

در سال ۲۰۱۸، لوید بلنکفین قصد خود را برای بازنشستگی اعلام و در سپتامبر همان سال از سمت مدیرعاملی کنار گرفت. دیوید سولومون (David Solomon) که قبلا به عنوان مدیر عملیاتی خدمت کرده بود، جانشین بلنکفین شد.

سولومون رهبری خود را با تمرکز بر بهبود تنوع و کارایی محصولات شرکت شروع کرد. در اولین سال فعالیت سولومون، این شرکت طی برنامه‌ای ۵۰۰ میلیون دلار به کسب‌وکارهایی که توسط زنان، سیاه پوستان، لاتین تبارها و دیگر کارآفرینانی که از نظر تاریخی از رشد تحت حمایت اکوسیستم سرمایه‌گذاری جا مانده بودند، ارائه کرد. در سال ۲۰۱۹، این شرکت گروه مالی پایدار را برای هدایت نوآوری و اخذ فرصت‌های جدید با توجه به پایداری در زمینه تامین مالی، مشاوره، مدیریت ریسک و مدیریت مالی تشکیل داد. ابتکارات این گروه شامل هدف‌گذاری درآمد ۷۵۰ میلیارد دلاری با سرمایه‌گذاری در ۹ حوزه پایدار، اعم از موضوعات مربوط به تغییرات اقلیمی و رشد پایدار تا سال ۲۰۳۰ بود.

مسائل جنجالی

اگرچه گلدمن ساکس یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های سرمایه‌گذاری جهان است، اما این بزرگی بدون دردسر نبوده است. مسائل حقوقی و جنجال‌های زیادی طی سال‌های اخیر پیرامون این شرکت ایجاد شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

نقش گلدمن ساکس در بحران مالی سال ۲۰۰۸

گلدمن ساکس پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، یکی از مقصران این بحران شناخته شد. برخی ادعا می‌کنند که این بانک با گمراه‌ کردن سرمایه‌گذاران خود در پی کسب سود پس از بحران وام مسکن بوده است. به همین خاطر تحقیقاتی توسط کنگره، وزارت دادگستری ایالات متحده و کمیسیون بورس و اوراق بهادار انجام گرفت که در نهایت منجر به غرامت ۵۵۰ میلیون دلاری علیه گلدمن ساکس شد.

در ژوئن سال ۲۰۰۹، شرکت ۱۰ میلیارد دلار از دولت بابت برنامه TARP دریافت کرد و در همان سال بزرگترین پرداخت پاداش به مدیران خود را به دلیل عملکرد قوی مالی انجام داد. اندرو کومو، دادستان وقت نیویورک، تصمیم این شرکت را برای پرداخت حداقل یک میلیون دلار پاداش به ۹۵۳ کارمند خود پس از دریافت کمک‌های دولتی در سال ۲۰۰۸، زیر سوال برد.

همچنین گمانه‌زنی‌هایی در مورد دستکاری گلدمن ساکس در جلسات تصمیم‌گیری فدرال رزرو نیویورک وجود دارد. این گمانه‌زنی‌ها بیشتر معطوف به حمایت دولت آمریکا از شرکت بیمه AIG است که یکی از مهم‌ترین بیمه‌گذاران گلدمن ساکس محسوب می‌شود. تردید‌ها زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم وزیر وقت خزانه‌داری آمریکا هنری پالسون، مدیرعامل سابق گلدمن ساکس بوده است. اگرچه دیوید وینیار، مدیر مالی وقت گلدمن ساکس در آن زمان اطمینان داد که بلنکفین مدیر اجرایی وقت این شرکت هرگز با هنری پالسون برای گفتگو در مورد AIG‌ دیدار نکرده است با این حال در سایر زمینه‌ها تماس‌های تلفنی مکرری وجود داشته است. با تمام این تفاسیر، فدرال رزرو نیویورک پالسون را از حضور در جلسه تصمیم‌گیری ماه سپتامبر خود منع کرد و برای جلوگیری از تضاد منافع، از متخصصین مورگان استنلی (Morgan Stanley) برای تصمیم در مورد کمک مالی به AIG استفاده کرد.

فروش شرکت دراگون سیستمز به لرنوت اند هاسپی

در سال ۲۰۰۰، گلدمن ساکس به شرکت دراگون سیستم در رابطه با شرکت بلژیکی به نام L&H در ازای مبلغ ۵۸۰ میلیون دلار مشاوره داد. لرنوت اند هاسپی بعدا به دلیل تقلب حسابداری سقوط کرد و قیمت سهام آن به میزان قابل توجهی کاهش یافت. جیم و جانت بیکر، بنیان‌گذاران و مالک ۵۰ درصد شرکت دارگون سیستمز شکایتی علیه گلدمن ساکس تنظیم کردند و این شرکت را به سهل‌انگاری و ارائه عمدی اطلاعات غلط  متهم کردند. در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۳، دادگاه فدرال ادعای بیکرها را رد کرد و گلدمن ساکس تبرئه شد.

دستکاری قیمت سهام

گلدمن ساکس طی سال‌های مختلف متهم به ارائه گزارش‌های تحقیقاتی و متورم نشان دادن پیش‌بینی مالی شرکت‌هایی از قبیل Exodus Communications و RSL Communications شده است. همچنین این شرکت متهم شده است که عرضه اولیه‌ها را پایین‌تر از ارزش واقعی آنها ارزش‌گذاری می‌کند و مشتریان عرضه اولیه نیز به خاطر اینکه تصور می‌کردند برای عرضه اولیه سهام باید پایین‌تر از ارزش خود ارزش‌گذاری شوند، مخالفتی نشان ندادند.

تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی

فرار مالیاتی

گزارشی در سال ۲۰۱۶ توسط موسسه Citizens for Tax Justice منتشر شد که نشان می‌داد گلدمن ساکس ۹۸۷ شرکت در بهشت‌های مالیاتی دارد که تنها ۵۳۷ مورد آن در جزایر کیمن هستند. این در حالی است که طبق ادعای خود گلدمن ساکس، این شرکت حتی یک دفتر فعال در جزایر کیمن ندارد. بدین ترتیب گلدمن ساکس ۲۸.۶ میلیارد دلار از پول خود را بدون پرداخت مالیات جابجا می‌کند.

در سال ۲۰۰۸، گلدمن ساکس نرخ موثر مالیاتی تنها یک درصدی داشت. این درحالی است که این نرخ مالیات در سال پیش از آن ۳۴ درصد بود. بدهی مالیاتی این شرکت نیز در سال ۲۰۰۸ تنها ۱۴ میلیون دلار بود در حالی که در سال پیش از آن بدهی مالیاتی شرکت ۶ میلیارد دلار بود.

دخالت در بحران بدهی اروپا

گلدمن به دلیل دخالت در بحران بدهی دولتی در سال ۲۰۱۰ نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. گزارش شده است که این شرکت به طور سیستماتیک به دولت یونان کمک کرده است تا حقایق واقعی مربوط به بدهی ملی خود را از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۹ مخفی کند. در سپتامبر ۲۰۰۹، گلدمن ساکس اقدام به ایجاد یک سواپ نکول اعتباری برای پوشش ریسک بدهی ملی یونان کرد تا در صورت سقوط اوراق بدهی یونان از آن کسب سود کند. پس از آن نرخ بهره اوراق قرضه ملی یونان افزایش یافت و اقتصاد این کشور به لبه پرتگاه ورشکستگی نزدیک شد.

روابط بین گلدمن ساکس و رهبران اروپا نیز یکی از جنجال‌های دیگر علیه گلدمن ساکس است. پتروس کریستودولوو، مدیر کل آژانس مدیریت بدهی عمومی یونان، کارمند سابق گلدمن ساکس است. ماریو مونتی، نخست وزیر سابق و وزیر دارایی ایتالیا که ریاست دولت ایتالیا را پس از استعفای برلوسکونی به دست گرفت، مشاور بین‌المللی گلدمن ساکس بوده است. اوتمار ایسینگ، عضو سابق هیئت مدیره بوندس بانک یکی از مشاوران گلدمن ساکس بوده است. ماریو دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا که در سال ۲۰۲۱ نخست وزیر ایتالیا شد، سابقا مدیرعامل بخش بین‌المللی گلدمن ساکس بوده است. آنتونیو بورخس، رئیس بخش اروپایی صندوق بین‌المللی پول در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ و مسئول بیشتر خصوصی‌سازی‌ها در پرتغال از سال ۲۰۱۱، نایب رئیس سابق بخش بین‌الملل گلدمن ساکس بوده است. کارلوس مودیاس، مشاور نخست وزیر پرتغال و مدیر ESAME (یک آژانس نظارت و کنترل بر اجرای اصلاحات ساختاری مورد توافق دولت پرتغال، کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین‌المللی پول)، کارمند سابق گلدمن ساکس بوده است. پیتر ساترلند، دادستان سابق ایرلند، مدیر غیراجرایی گلدمن ساکس بین‌المللی بوده است. تمام این روابط پیدا و پنهان میان گلدمن ساکس و مقامات اروپایی این شرکت را مظنون به دستکاری در بحران بدهی اروپا کرده است.

رابطه با دولت ایالات متحده

چند نفر از کارمندان سابق گلدمن ساکس بعدا در مناصب مهم دولتی مشغول به کار شده‌اند. از جمله نمونه‌های قابل توجه آن می‌تواند به نخست وزیر بریتانیا، ریشی سوناک، وزرای سابق خزانه‌داری آمریکا، استیو منوچین، رابرت روبین و هنری پالسون، رئیس کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، گری جنسلر، معاون وزیر خارجه، جان سی وایتهد، مشاور ارشد اقتصادی فرماندار نیوجرسی، گری کوهن، فیل مورفی و جان کورزین، ماریو منی و ماریو دراگی نخست وزیران ایتالیا، مارک کارنی رئیس سابق بانک مرکزی کانادا و انگلستان و مالکوم ترنبول، نخست وزیر سابق استرالیا اشاره کرد. همچنین برخی از کارمندان سابق گلدمن ساکس در بورس نیویورک، بورس لندن، بانک جهانی و حتی بانک‌های رقیب مانند سیتی گروپ و مریل لینچ فعالیت داشته‌اند.

در طول سال ۲۰۰۸، گلدمن ساکس به دلیل رابطه ظاهری با دولت آمریکا و استخدام کارمندان این شرکت به عنوان مشاوران دولت ایالات متحده مورد انتقاد قرار گرفت به طوری که لقب دولت ساکس «Government Sachs» برای این شرکت ایجاد شد. در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۹، باراک اوباما قول داد تا از نفوذ لابی‌گران در دولتش بکاهد، اما واشنگتن اگزمینر در فوریه سال ۲۰۱۱ گزارش داد که گلدمن ساکس در این مبارزات بیشترین کمک را به کمپین انتخاباتی اوباما انجام داده است و لوید بلنکفین، مدیر اجرایی وقت گلدمن ساکس ۱۰ بار از کاخ سفید دیدن کرده است.

افزایش قیمت آلومینیوم

در ژوئیه سال ۲۰۱۳، دیوید کوسینیفسکی، روزنامه‌نگار نیویورک تایمز، گلدمن ساکس و چند شرکت فعال در وال استریت را متهم به دستکاری در قیمت‌های بازار فلزات کرد. در این گزارش آمده بود که پس از خرید شرکت مترو اینترنشنال که یک شرکت انبار کننده آلومینیوم در دیترویت میشیگان است، مدت زمان انتظار برای تحویل آلومینیوم به کارخانه‌ها از ۶ هفته به ۱۶ ماه رسیده است. تاخیرهای طولانی توسط مترو اینترنشنال منجر به این شد که بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳، هزینه مصرف‌کنندگان آمریکایی ۵ میلیارد دلار افزایش یابد. دلیل این امر تسلط گلدمن ساکس بر یک چهارم عرضه ملی آلومینیوم عنوان شد. بورس اوراق بهادار لندن برای جلوگیری از احتکار، مترو اینترنشنال را مجبور به خروج روزانه ۳ هزار تن آلومینیوم کرد، با این حال گلدمن به جای انتقال آلومینیوم از انبار به کارخانه، آنها را از انباری به انبار دیگر منتقل می‌کرد.

در آگوست سال ۲۰۱۳، مدیران گلدمن توسط کمیسیون معاملات آتی کالای فدرال احضار شدند و پرونده این شرکت به جرم نقض قوانین ضد تراست به دادگاه منطقه‌ای واگذار شد. در نهایت در دسامبر سال ۲۰۱۴، گلدمن ساکس کسب‌وکار انبارداری آلومینیوم خود را به شرکت روبن برادرز فروخت. با این حال، پرونده دستکاری گلدمن ساکس در زمینه سایر کامودیتی‌ها خصوصا نفت و سایر فلزات همچنان باز است.

خرید شرکت انرژی در دانمارک

در سال ۲۰۱۴، گلدمن ساکس ۱۸ درصد سهام شرکت دولتی DONG Energy (که اکنون به نام Ørsted شناخته می‌شود) را خریداری کرد. این شرکت بزرگ‌ترین شرکت برق دانمارک است و فروش آن به گلدمن ساکس منجر به یک بحران سیاسی شد. اعتراضاتی در دانمارک شکل گرفت که در نهات منجر به استعفای شش وزیر کابینه و خروج یک حزب از ائتلاف حکومتی چپ‌گرای دانمارک شد. معترضان ابراز نگرانی کردند که فروش این شرکت به گلدمن ساکس منجر به دخالت این شرکت در امور سیاسی و اجتماعی دانمارک شود. در نهایت در سال ۲۰۱۷، گلدمن ساکس کمی بیش از ۶ درصد سهام خود را در سال ۲۰۱۷ به قیمت ۶.۵ میلیارد کرون فروخت.

با این حال، این تنها مشکل گلدمن ساکس با دولت‌های خارجی نبود. این شرکت به خاطر سرمایه‌گذاری خارج از عرف در کشورهایی مانند لیبی، ونزوئلا، اندونزی و… نیز مورد انتقاد بوده است.

چگونه شرکتی که همه‌جا هست از بازار عقب مانده است؟

گسترش عجیب و سریع گلدمن ساکس در تمام زمینه‌های مالی منجر به آن شده است که بسیاری از منتقدان این شرکت را به طمع زیاد، تقلب، نابودی کشورها و… متهم کنند. سال ۲۰۱۰، مجله عامه پسند رولینگ استون (Rolling Stone)، گلدمن ساکس را به یک ماهی مرکب خون‌آشام تشبیه کرد. خون‌آشامی که به هرکجا که می‌تواند چنگ می‌زند و به جای خون پول می‌مکد. این تشبیه تا حدودی درست است. گلدمن ساکس در هرکجا که پول وجود داشته باشد، حاضر است. از معاملات آتی گندم و سویا تا بازار فارکس و معاملات اوراق قرضه آفریقا. بدین ترتیب بود که در سال ۲۰۰۹، زمانی که بسیاری از شرکت‌های مالی جهان در حال بازپرداخت وثیقه خود بودند، گلدمن ساکس ۱۳.۴ میلیارد دلار سود کسب کرد.

مفسران بازارهای مالی و رقبای گلدمن ساکس از این که این شرکت چطور می‌تواند در روزهای خوب و بد سودآوری داشته باشد، تعجب می‌کنند. اما وقتی بدانیم خروجی‌های گلدمن ساکس در دولت‌ها و بانک‌های مرکزی جهان منصوب می‌شوند، این تعجب تبدیل به ترس می‌شود.

با این حال، بهتر است بدانیم علیرغم تمام قدرتی که گلدمن ساکس دارد، مورگان استنلی طی یک دهه گذشته از این شرکت عملکرد بهتری داشته است. مورگان استنلی به سرعت متوجه شد که به دلیل رژیم نظارتی جدید پس از بحران مالی، باید از سمت معاملات سوداگرانه و نوسانی به سمت معاملات ایمن‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر حرکت کنند. چنین تغییری در گلدمن ساکس با چند سال تاخیر انجام گرفت. با این حال، حتی پس از تغییرات انجام شده تحت رهبری دیوید سولومون، گلدمن ساکس چیز زیادی برای نشان دادن در بازارهای جدید ندارد.

در هفدهم ژانویه سال جاری، گلدمن ساکس درآمد ناامید کننده سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۲ را منتشر کرد. این شرکت تنها ۱.۳ میلیارد دلار سودآوری را گزارش کرد و دیوید سولومون نیز آن را مایوس کننده نامید. البته سال گذشته به طور کلی برای شرکت‌های مالی سال سختی بود. افزایش نرخ بهره و افت بازارهای سهام، منجر به زیان اکثر شرکت‌های وال استریت شد. اکثر شرکت‌های حاضر در بازارهای مالی در حال اخراج کارکنان و کاهش هزینه‌ها هستند، اما گام‌های اشتباه گلدمن ساکس این شرکت را مجبور به کاهش عمیق‌تر هزینه‌ها کرده است. بر اساس گزارش‌ها پاداش کارکنان ارشد این شرکت به نصف کاهش یافته است، چیزی که بانک‌داران نخبه این موسسه به ندرت از آن استقبال خواهند کرد. همچنین در روز یازدهم ماه ژانویه، این شرکت ۶ درصد از نیروی کار خود را اخراج کرد.

مشکل کسب‌وکار اصلی گلدمن ساکس نیست. در بخش معاملات سهام، عرضه‌های اولیه و معامله اوراق قرضه، این بانک طی سال‌های پس از همه‌گیری بسیار خوب عمل کرده است. این بانک پس از افزایش نرخ بهره از محل خرید اوراق قرضه سود بسیار خوبی کسب کرد، همچنین سهم این شرکت از درآمد معاملات اوراق قرضه از ۱۵ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۲۲ درصد در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است.

تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی

همچنین بازده این شرکت از سهام که عمدتا معطوف به بخش‌های سرمایه‌گذاری بانک‌داری بود، از ۹.۲ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۱۶.۴ درصد در سال ۲۰۲۲ رسیده است. در واقع از زمانی که آقای سولومون در سال ۲۰۱۸ مسئولیت گلدمن ساکس را بر عهده گرفته است، میانگین بازده سالانه ۱۳.۲ درصد را به سهامداران پرداخت کرده که عمده این سود به لطف همین واحدها بوده است.

با این حال، نتایج سه ماهه گذشته نشان می‌دهد که بانک‌داری سرمایه‌گذاری این شرکت بی‌ثبات است. سرمایه‌گذاران امروز تمایل دارند بازدهی ثابت‌تر و قابل‌ پیش‌بینی‌تر داشته باشند و این همان چیزی است که سولومون پس از مدیرعامل شدن قول آن را داده است. تنظیم‌کنندگان قانون پس از سال ۲۰۰۸ گلدمن ساکس را مجبور کردند که خود را به یک بانک با تمام بروکراسی‌های مختص آن تبدیل کند. قوانین جدید همچنین گلدمن ساکس را مجبور کرده است که سرمایه‌ بیشتری در برابر فعالیت‌ در زمینه‌های ریسک‌پذیر در اختیار داشته باشد. این در حالی است که سرمایه‌گذاری‌های ریسک‌پذیر یکی از بزرگترین منابع سودآوری گلدمن ساکس بود. همه اینها به طور قابل ملاحظه‌ای بازده این بانک را کاهش داده است. سرمایه‌گذاری که در ۳۱ دسامبر سال ۲۰۰۹ سهام گلدمن ساکس را خریداری می‌کرد، تا زمان مسئولیت آقای سولومون به طور متوسط سالانه ۴.۵ درصد از جمله سود سهام به دست می‌آورد.

آقای سولومون قول داده بود که همه اینها را تغییر دهد. او تاکید کرد که نه تنها بازده واحدهای اصلی گلدمن ساکس را بهبود می‌بخشد، بلکه به سمت کسب‌وکارهای پایدارتر و قابل‌ پیش‌بینی‌تر مانند وام‌دهی به مصرف‌کننده و مدیریت ثروت حرکت می‌کند. ایده این بود که درآمدهای مکرر زیادی ایجاد شود و در نتیجه بازدهی بسیار پایدارتری ارائه شود. این استراتژی‌ای بود که  جیمز گورمن در سال ۲۰۱۰ و با شروع ریاستش در مورگان استنلی در پیش گرفت. وی زود متوجه شد که تنظیم‌کنندگان در حال پایان دادن به دوران سنتی بانک‌داری سرمایه‌گذاری هستند. او اسمیت بارنی (Smith Barney) که یک کسب‌وکار در زمینه مدیریت ثروت است را خریداری کرد. جذابیت این شرکت، درآمد ثابت و قابل پیش‌بینی آن از کارمزدهایی بود که مشتریان هر ساله برای مراقبت از پول خود می‌پردازند. در سال ۲۰۲۰، آقای گورمن این استراتژی را قوت بخشید. او شرکت‌هایی با مدل درآمدزایی ثابت و قابل اتکا و همچنین شرکت‌های فعال در زمینه تجارت الکترونیک را با ارزش کل ۲۰ میلیارد دلار خریداری کرد.

بدین ترتیب از زمان تصدی‌گری آقای گورمن در اول ژانویه سال ۲۰۱۰، سهامداران به طور میانگین سالانه ۱۱.۴ درصد سود کسب کردند که ۵۰ درصد بیشتر از سود گلدمن ساکس در دوره مشابه است. چندماه قبل از اینکه آقای سولومون مسئولیت گلدمن ساکس را بر عهده بگیرد، ارزش بازار مورگان استنلی برای اولین بار از زمان بحران مالی بیشتر از ارزش گلدمن ساکس شد و امروز ارزش مورگان استنلی حتی بیشتر از گلدمن است.

تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی

البته گلدمن ساکس از تحولات بازارهای جهانی بی اطلاع نبود. همانطور که گفته شد، در سال ۲۰۱۶ لوید بلنکفین پلتفرم آنلاین مارکوس را (به احترام مارکوس گلدمن) برای وام‌دهی به مصرف کنندگان خرد راه‌اندازی کرد. بلنکفین ادعا کرد که این برنامه با ارائه امتیازات اعتباری و بر پایه الگوریتم‌ها و مدیریت ریسک می‌تواند به مصرف‌کنندگان شخصی تا سقف ۳۰ هزار دلار وام بدهد.

پس از آن مشارکت با کارت اعتباری اپل (Apple) به وجود آمد که در ادامه توسط آقای سولومون دنبال شد. همچنین در سال ۲۰۲۱، سولومون با خرید شرکت گرین اسکای که یک پلتفرم آنلاین برای ارائه وام مسکن است، مسیر را دنبال کرد. با این حال، اکثر این سرمایه‌گذاری‌ها زیان‌ده بوده‌اند.

دنیس کلمن، مدیر ارشد مالی گلدمن استدلال می‌کند که این سرمایه‌گذاری‌ها آنقدرها که به نظر می‌رسد، بد عمل نمی‌کنند. وی استدلال می‌کند که قوانین حسابداری که از سال ۲۰۲۰ اجرا شده‌اند، هزینه‌های وام دهی را افزایش داده‌اند. با این وجود، آمار نشان می‌دهد که ارزش‌گذاری گلدمن ساکس بر روی اعتبار وام‌گیرندگان نسبت به سایر بانک‌های رقیب، بدتر عمل کرده است. در سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۲، گلدمن ساکس مجبور شده است که ۱۳.۵ درصد از وام‌های خود را کنار بگذارد، در حالی که شرکت Capital One که به وام‌گیرندگان با درجه اعتباری ضعیف و با بهره بالا وام می‌دهد، تنها ۷ درصد از وام‌های خود را کنار گذاشته است.

آقای کلمن، داده‌های ضعیف برای بررسی اعتبارات را مقصر قلمداد می‌کند. او استدلال می‌کند از آنجایی که دفتر وام گلدمن ساکس بسیار جدید است، هنوز توانایی حذف وام‌گیرندگان با اعتبار ضعیف را ندارد. با این حال، گلدمن ساکس حتی از استارتاپ‌های جدید مانند Affirm نیز ضعیف‌تر عمل کرده است. این شرکت در سال ۲۰۱۲ راه‌اندازی شد، اما چند سال بعد به طور جدی شروع به وام‌دادن کرد. با این حال، همچنان از منظر اعتبارسنجی مشتریان بهتر از گلدمن ساکس عمل می‌کند.

تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی

دفاع دیگر گلدمن این است که وام دادن به مصرف‌کنندگان، بخش کوچکی از تجارت آن است. تنها سه درصد از درآمدها و تنها ۴ درصد از سهام این شرکت به بخش وام‌دهی به مصرف‌‌کنندگان اختصاص پیدا کرده است. با این حال، وام‌های مصرفی قرار بود بخشی از پایداری بیشتر شرکت شود نه باعث ناپایداری آن. قرار بود با افزایش وام‌های مصرفی، این شرکت تاثیر کمتری از نوسانات بازار سرمایه بپذیرد، با این حال می‌بینیم که این مساله منجر به کاهش درآمد شرکت شده است. از طرفی آسیبی که وام‌دهی به مصرف‌کننده به درآمد گلدمن وارد کرده است، شدیدتر از ادعاها است. از مجموع ۳۳.۷ میلیارد دلار هزینه‌ها و تدارکات شرکت در سال ۲۰۲۲، پلتفرم‌های مالی ۳.۵ میلیارد را از آن خود کرده‌اند که بیش از ۱۰ درصد از کل هزینه‌ها است.

گلدمن ساکس با توقف وام‌دهی از طریق مارکوس به اشتباه خود اعتراف کرده است. سولومون نیز در صحبت‌های اخیر خود گفته است که شاید گلدمن «بیش از حد سریع» به بازارهایی که «استعدادی» در آن نداشته وارد شده است.

جای دیگری که گلدمن برای تنوع بخشیدن به درآمدهای خود وارد آن شده است، مدیریت ثروت برای مشتریان «کمتر ثروتمند» است. در سال ۲۰۱۹، این شرکت یونایتد کپیتال را به قیمت ۷۵۰ میلیون دلار خریداری کرد تا به این هدف برسد.

در سال ۲۰۲۰، گلدمن هدفی را برای کسب درآمد ۱۰ میلیارد دلاری از طریق کارمزد محصولات مدیریتی خود تا سال ۲۰۲۴ تعیین کرد. هدفی که احتمالا به آن می‌رسد. در حال حاضر کارمزدها از ۶.۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ به ۸.۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. با این حال حتی ۱۰ میلیارد دلار نیز رقم قابل‌توجهی برای شرکتی در اندازه گلدمن ساکس نیست. جان والدرون، مدیر عملیات گلدمن اذعان کرده است که گسترش بخش‌های مربوط به معاملات مدیریت ثروت «کمی کندتر از انتظارات» پیش می‌رود.

باید به این نکته نیز توجه داشت که مدیریت ثروت در گلدمن ساکس با مدیریت دارایی که نوسان بیشتری دارد، همراه شده است. در واقع گلدمن ساکس نه تنها پول مشتریان خود، بلکه پول خود را نیز سرمایه‌گذاری می‌کند. بدین ترتیب بازده بالاتر و البته ریسک بالاتری نیز پذیرا می‌شود. گلدمن قول داده است که این شکل از سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد، اما حذف نمی‌کند، چرا که می‌خواهد مدیران سرمایه‌گذاری پوست در بازی داشته باشند.

یکی دیگر از مواردی که قرار بود در دوران آقای سولومون تغییر کند، فرهنگ شرکتی در گلدمن بود. برای این هدف وی در جلسه‌ای که با مدیران لولولمون (یک شرکت پوشاک یوگا) داشت، شلوار ورزشی پوشید و پیشنهاد کرد کارمندانی که معامله‌ای قریب الوقوع ندارند، لازم نیست در تعطیلات آخر هفته کار کنند.

با این حال، پس از گذشت مدتی، رویکرد ملایم آقای سولومون از بین رفت. سال گذشته وی از همه کارکنان خواست به طور تمام وقت در دفتر کار حاضر شوند و به کار خانگی ناشی از همه‌گیری پایان داد. به نظر می‌رسد رویکرد ملایم وی باعث یک سری جدایی‌های برجسته شده است. از جمله خروج مدیران ارشدی مانند گرک لمکائو، رئیس بانک سرمایه‌گذاری، عمر اسمائیل، رئیس بانک مصرف‌کننده، اریک لین، رئیس مدیریت دارایی و چند فرد برجسته دیگر.

آقای سولومون در پاسخ به انتقادات گفته است که گروه کوچک‌تر و نخبه‌تری می‌خواهد. وی در سال ۲۰۲۰ تنها ۶۰ نفر را ارتقا داد و در سال ۲۰۲۲ نیز تنها ۸۰ نفر را ارتقا داد. در سال ۲۰۱۶، در حدود ۷۵ درصد از افراد تازه وارد به عنوان شریک در شرکت ارتقا پیدا می‌کردند. این رقم تا سال ۲۰۲۲ تنها ۴۳ درصد بود. در روزگاران قدیم گلدمن بلیطی یک طرفه برای رسیدن به ثروت و قدرت بود و جوانان جاه‌طلب از همه جای دنیا برای رسیدن به قدرت به گلدمن می‌رفتند، اما این فرهنگ در حال کمرنگ شدن است. وضعیتی که می‌تواند در آینده‌ای نه چندان دور، منجر به کاهش رغبت جوانان نخبه برای حضور در این شرکت شود.

1 دیدگاه در “تاریخچه گلدمن ساکس: خلاقیت در بازارهای مالی
  1. آواتار امیرمحمد جمالی امیرمحمد جمالی گفت:

    عالی بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید