معامله گر شکست ناپذیر
“جنگجویان پیروز ابتدا به پیروزی میرسند و سپس به جنگ میروند، در حالی که جنگجویان شکست خورده اول به جنگ میروند و سپس به دنبال پیروزی هستند”. – سون تزو
معامله گران جدید تمایل دارند بر ستاپ (Set-up) معاملاتی و نقطه ورود تمرکز کنند. آنها به دنبال سوددهترین سهام هستند و تمایل دارند در قیمت درست وارد معامله شوند که البته به نظر منطقی است. نقطه ورود نقطه واضحی برای شروع معامله باشد.
اما آیا واقعا این طور است؟
حقیقت تلخ این است که سیگنال نقطه ورود شامل چندین مرحله در پروسه معامله گری میشود و اولین مرحله نیست. معاملهگران تمایل دارند مجذوب این مرحله شوند چرا که مفیدترین مرحله در چرخه معامله گری است.
مایکل کاول (Michael Covel) در کتاب The Complete Turtle Trader شرح میدهد ریچارد دنیس، معامله گر مشهور، چطور توانست این موضوع را به شاگردان خود بفهماند:
“تحقیقات ما نشان دادند که تعیین شرایط دقیق تسویه و خروج از معامله، بسیار مهمتر از شروع معامله است. با یک استراتژی خروج خوب، حتی اگر بطور تصادفی وارد معامله شده باشید نتیجه شگفتانگیزی میگیرید.”
دنیس در واقع لاک پشتها (شاگردان دنیس) را به چالش میکشید تا به صورت تصادفی وارد بازار شوند و پس از ورود، معامله آنها را مدیریت میکرد. زمانی که آنها وارد معامله میشدند در صورتی که مدیریت سرمایه را رعایت کرده بودند، میتوانستند بدترین اتفاق ممکن را مدیریت کنند.
نقطه ورود تعیین کننده سود یا ضرر شما نیست، بلکه نقطه خروج این مسئله را مشخص میکند. بسیاری از معامله گران بر پیدا کردن “ستاپ عالی” متمرکز هستند به جای آن که به بر تمام مراحل قبل از این که وارد معامله شوند، تمرکز داشته باشند.
انرژی و زمان یک معامله گر باید کجا متمرکز شود؟
عملکرد یک معامله گر بیشتر تحت تاثیر استراتژی نقطه خروج و فرایند مدیریت ریسک قرار دارد.
تدوین استراتژی نقطه خروج و فرایند مدیریت ریسک به نسبت انتخاب کردن نقطه ورود عالی، تاثیر بیشتری بر عملکرد یک معامله گر دارد. درست است که نقطه ورود خوب لبه (Edge) اضافهای به معامله شما اضافه میکند اما نقطه ورود تنها یک لبه محسوب میشود. اگر معامله گری قبل از ورود به معامله تمام عناصر برنامه معاملاتی را رعایت کند، میتوان گفت قبل از شروع جنگ، پیروز جنگ شده است. معامله گری که برنامه معاملاتی، صبر و انضباط دارد، شکست ناپذیر است.
منبع: newtraderu
خلاصه و مفید