در ابتدا ممکن است کمی غیرمنطقی به نظر برسد اما برای اینکه کنترل معاملات و طرز فکر معاملاتی خود را واقعا در دست بگیرید باید دست از کنترل کردن بازار بردارید. اغلب معاملهگران سعی در کنترل بازار دارند؛ در حالیکه خود به این امر حتی آگاه نیز نیستند! اگر تا امروز این را نمیدانستید، باید بگوییم که بازار را نمیتوان کنترل کرد. اگر قصد کنترل بازار را دارید علاوه بر اینکه احتمالا ضرر زیادی متحمل خواهید شد، شاید در روند معاملهگری خود نیز بسیار ناامید و درمانده بشوید. برای کنترل نکردن بازار و مقابله با آن در وهله اول باید بپذیرید که در حال کنترل بازار هستید.
هرگاه در زندگی و بازار یاد گرفتید که برخی موارد قابلکنترل نبوده و برای همیشه نیز اینگونه باقی میمانند، آنگاه خواهید توانست انرژی خود به چیزهای قابل کنترل اختصاص دهید. درست همانند یادگیری هنرهای رزمی، شما میتوانید مشت زدن، حمله و دفاع را یاد بگیرید اما کنترلی روی حرکات حریف خود نخواهید داشت. بهعنوان معاملهگر، شما در بازارهای مالی با رقبای بسیاری مواجه هستید و بهترین شانسی که برای موفقیت دارید آمادهسازی طرح هجومی و دفاعی خوب و در نظر گرفتن موارد احتمالی است. ما تمام تلاش خود را برای آمادهسازی و حرکت در بازارهای مالی انجام میدهیم اما نمیتوانیم همهچیز را کنترل کنیم، تنها موارد قابل کنترل ازسوی ما، کارهایی است که انجام میدهیم و نیز نحوه واکنشی که در برابر موقعیتها و شرایط مختلف از خود نشان میدهیم.
کنترل داشتن روی خود (خودکنترلی) در معاملهگری، روابط عاطفی و به طور کلی زندگی عامل تعیینکنندهای است. هر کتاب خوبی در مورد روابط به شما میگوید که تنها چیزی که میتوانید کنترل کنید خودتان هستید. کاری که دیگران انجام میدهند، نحوه رفتار یا تفکرشان در کنترل شما نیست، پس اهمیتی هم ندارند. با کار روی خودتان میتوانید در هر نوع رابطهای یاد گرفته، تطبیق یافته و درنهایت موفق شوید. اما قبل از هر چیزی باید خود را رها کرده و قبول کنید روی همهچیز نمیتوان کنترل داشت. این مسئله در معاملهگری هم دقیقا به همین نحو صدق میکند.
رسیدن به این واقعیت که «ما فقط روی خودمان کنترل داریم نه بازار»، برای بسیاری از معاملهگران سالها یا حتی دههها طول میکشد. این اشتباه برای معاملهگر هزاران دلار هزینه دارد، در کنار شببیداریهای بیشمار و خستهکننده.
شما در کجای تصویر کلی بازار قرار دارید؟
در هر لحظه هزاران یا حتی میلیونها متغیر بر بازار تاثیر میگذارند، از انتشار اخبار اقتصادی گرفته تا نظرات و انتظارات معاملهگران مختلف. هیچ انسانی توانایی کنترل و درک این حجم از اطلاعات را ندارد.
شما فقط یکی از شرکتکنندگان در خیل عظیم رقبا و دشمنان این میدان نبرد هستید، که همگی در تلاش هستند تا جایزه (یعنی پول) را از آن خود کنند. بازار هم درست مانند سایر رقبای موجود در آن قابلکنترل نیست، شما را نمیشناسد و اهمیتی هم به شما نمیدهد، پس تلاش برای کنترل آن / آنها کاملا بیهوده است.
تنها هدف و مأموریت شما اجرای موفقیتآمیز و منظم برنامه معاملاتی و محافظت از سرمایه در این فرآیند با مدیریت سرمایه است. به یاد داشته باشید که شما در بازار فقط مسئول کنترل خودتان هستید و وقت خود را برای مسائل غیرقابلکنترل تلف نکنید.
نیاز ذاتی ما کنترل مسائل و آسیبی که در انتظار ماست
معاملهگران در بازار سعی دارند همهچیز را کنترل کنند، بهجز تنها چیزی که قابلکنترل است یعنی خودشان. بهطورکلی انسانها در نظم و انضباط و خودکنترلی افتضاح هستند. آنها بجای کنترل خودشان سعی در کنترل دیگران دارند تا احساس بهتری داشته باشند (چراکه خودکنترلی برایشان سخت و دردناک است). در معاملهگری هم اینگونه است، با این تفاوت که فرد سعی در کنترل بازار دارد، بازاری که کنترل آن نسبت به افراد سختتر است و عواقب تلاش برای کنترل آن نیز فاجعهبار است.
کنترلگری همردیف با ترس است. وقتی روی مسئلهای کنترل نداریم، احساس ترس میکنیم. به همین دلیل است که برخی از پرواز میترسند، چراکه کنترلی روی آن ندارند، حتی اگر امنترین راه سفر هم باشد. در معاملهگری هم به همین نحو افراد به دلیل ترس از ضرر با معاملات بیش از حد، جابجایی حد ضرر یا حد سود، ریسک بالا و غیره سعی در کنترل بازار دارند. انجام این کارها به فرد احساس کنترل موقتی میدهد اما به محض حرکت بازار برخلاف انتظارشان این حس به سرعت تبدیل به خشم یا حتی وحشت میشود.
تنها با بینیازی از کنترل بازار است که میتوانید آن را کنترل کنید. این جمله را دوباره بخوانید. شما باید با آنچه قابل کنترل نیست کنار آمده و از نیاز و وسوسه ذاتی خود دست بکشید تا طوری رفتار کنید که گویی بر غیرقابل کنترلها کنترل دارید.
شکست در برنامهریزی یا برنامهریزی برای شکست؟
اگر میخواهید از افتادن در دام چرخه کنترل بازار فرار کنید، باید یک معاملهگر با برنامه باشید نه فقط یک معاملهگر ساده. بگذارید بیشتر توضیح دهیم:
تنها راه جلوگیری از کنترل بازار این است که ابتدا بدانید آیا این کار را انجام میدهید یا خیر (احتمالا آن را انجام میدهید)، نکات ذکرشده تا بدین جا در تشخیص این امر به شما کمک میکنند. به یاد داشته باشید اگر درمجموع ضررده هستید احتمالا به دلیل سعی شما در کنترل بازار است. معاملهگران سودده قطعا فقط روی خودشان کنترل دارند و مدتهاست که دست از کنترل بازار کشیدهاند.
در مرحله بعد بدون داشتن معامله باز یا نگاه کردن به نمودار (به دلیل درگیر نشدن ذهن و تمرکز روی هدف) باید نوعی برنامه برای خود تهیه کنید. این برنامه روند کاری شما است و نظم و تسلط بر خویش را به شما یادآوری میکند. هر معاملهگری در ابتدای کار یا هنگامیکه ضرر بالایی متحمل میشود، باید این کار را انجام دهد؛ چراکه بازار همانند یک بانوی زیبارو مملو از وسوسه دائمی است و شما را شیفته خود میکند و تا به خودتان بیایید تمام سرمایه شما را میبلعد. موفقیت درجایی اتفاق میافتد که فرصت و آمادگی به هم برسند. بنابراین اگر بدون برنامه و روشی برای دور زدن نواقص ذهنی آمادگی لازم را نداشته باشید، موفق نخواهید شد.
چهار چیز که در کنترل شما هستند
موارد قابلکنترل در تجزیهوتحلیل واقعی بازار و انجام معاملات:
- ورود و خروج – اینکه چه زمانی و در کجا وارد بازار شوید در اختیار شما است.
- مدیریت ریسک – با تعیین اندازه پوزیشن خود و درست قرار دادن حد ضرر میتوانید میزان ریسک هر معامله را کنترل کنید.
- وضعیت ذهنی – داشتن برنامه معاملاتی، درک بازار و نحوه عملکرد آن، داشتن استراتژی معاملاتی، گرفتن تأییدیههای روزانه برای معاملات و عدم اعتیاد به نمودار راههای کنترل وضعیت ذهن هستند.
- طرح معاملاتی – اینکه چه مواردی در طرح معاملاتی قرار میدهید به خودتان بستگی دارد پس مطمئن شوید چه مواردی در آن قرار میدهید و مهمتر اینکه تا انتها آن را دنبال کنید. مهمترین مسئله در معاملهگری خودکنترلی و نظم است.
سادهترین روش اطمینان از خودکنترلی
شاید این نکته برای خوانندگان همیشگی ما تعجبآور نباشد اما باید به آن اشاره کنیم، چراکه واقعا سادهترین راه برای کنترل خود در حین معاملات است.
سادهترین و سریعترین راه برای اینکه دیگر بازار را کنترل نکنید این است که معامله را تنظیم کرده و آن را فراموش کنید. بیان این مسئله شاید راحت باشد اما در عمل میتواند بسیار دشوار شود، چراکه دقیقا تعریف خودکنترلی و نظم است. آیا میتوانید معامله را باز کرده، حد ضرر و هدف را قرار داده و سیستم را خاموش کرده و برای یک هفته به سراغ این معامله نروید؟ اگر بتوانید این کار را انجام دهید احتمالا در درازمدت موفق خواهید بود، در غیر این صورت شکست خواهید خورد. همین حالا شروع کنید و در چند معامله این روش را بیازمایید و ببینید چگونه پیش میروید.
سخن پایانی
بحث در مورد کنترل بازار و کنترل خود درواقع بحث در مورد این است که چرا اغلب افراد در معاملهگری شکست میخورند. فعالیت در بازارهای مالی شاید بیش از هر جای دیگری محلی برای آزمایش قدرت پیروی از برنامه و دوری از وسوسهها باشد. در این بازار هیچ رئیسی ندارید و به کسی پاسخگو نیستید، همین امر موجب سختتر شدن رعایت قوانین میشود. اینگونه نیست که اگر دیر به سرکار برسید توبیخ شوید. نه، در اینجا اگر ضرر کنید یا از برنامه خود پیروی نکنید هیچکس جز خودتان خبردار نمیشود. منظور کلی ما این است که تمرکز بر کنترل خویش و انجام آن در معاملات بسیار دشوار است، و هنگامیکه آن را بهخوبی فراگرفتید در معاملاتتان به سود خواهید رسید.
حریف شما در این نبرد خودتان هستید. باید تصمیم بگیرید که کدام نسخه شما برنده خواهد شد؟ نسخه حیوانی خارج کنترل که تنها به توهمات موقتی در کنترل بودن اهمیت میدهد یا نسخه آرام و متمرکزی که فقط به نتیجه نهایی اهمیت میدهد و نبرد را بهگونهای پیش میبرد که برندهشدن تضمین شده باشد. هرچه سریعتر باید موضع خود را روشن کنید؛ هیچکس نمیخواهد بارها و بارها از بازار شکست بخورد.