چرا دو معامله‌ گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می‌بینند؟

زمان مطالعه: 9 دقیقه

چرا دو معامله‌ گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می‌بینند؟

یک واقعیت عجیب در بازارهای مالی تفاوت نگاه تریدرها به نمودار است. شما می‌توانید دو معامله‌گر را انتخاب کنید، دقیقاً یک نمودار و حتی یک الگوی معاملاتی مشابه را به آن‌ها بدهید و از آن‌ها بخواهید که نظرشان را بگویند. فکر می‌کنید نتیجه چیست؟ به احتمال زیاد در نهایت می‌بینید که نظر آن‌ها بسیار متفاوت است. ممکن است بپرسید با وجود همه موارد تاثیرگذار دیگر، مانند سطح دانش، تجربه معاملاتی و دسترسی به اطلاعات، پس چرا دو معامله‌گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می‌بینند، در حالی که به داده‌های دقیقاً مشابهی از بازار نگاه می‌کنند!

بهتر است بدانید این موضوع فقط ذهن شما را درگیر نکرده است! معامله‌گر دیگری نیز در جایی نوشته بود: « زمانی که من و دوستم در حال بحث در مورد یک نمودار از بازار که هر دو بر روی آن معاملات باز داشتیم، به این مسئله برخورد کردیم. در آن موقع، بازار به شدت بر خلاف جهت هر دوی ما حرکت می‌کرد و برای من عجیب بود با این که هر دوی ما معامله مشابهی داشتیم و اتفاقات مشابهی نیز در حال رخ دادن بود، اما دیدگاه‌های ما نسبت به حرکت بازار بسیار متفاوت بود. پس از مدتی فکر کردن، به این نتیجه رسیدم که این موضوع احتمالاً به دلیل تفاوت در حجم معاملات هر یک از ما بوده است. در واقع، حجم معاملات یکی از ما بسیار بیش‌تر از دیگری بود و یکی از ما به وضوح، به دلیل اینکه پول کم‌تری ریسک کرده بود، بسیار کم‌تر نگران معامله خود و حرکت نمودار بود.»

البته این تنها یکی از دلایل احتمالی است که چرا آن‌ها این معامله و نمودار از بازار را بسیار متفاوت می‌دیدند. در واقع، دلایل زیادی وجود دارد که چرا ما به نتایج متفاوتی می‌رسیم و می‌خواهیم در این مقاله به آن‌ها بپردازیم.

هشدار! هنگام مطالعه این متن، ممکن است شروع به تکان دادن سر خود کنید و بگویید “بسیار خوب…”، و امیدواریم خواندن آن باعث شود بیشتر به این موضوع توجه کنید که به طور همزمان، ممکن است چندین دیدگاه متفاوت در بازار وجود داشته باشد. یعنی زمانی که معامله‌ای انجام می‌دهید، بدانید شخصی که در طرف دیگر معامله ایستاده، مخالف شما فکر می‌کند. فکر کردن در مورد این دیدگاه‌های مختلف و دلایل آن‌ها، برای تبدیل شدن شما به یک معامله‌گر بهتر، بسیار سودمند است.

بیشتر بخوانید: ۳۶ واقعیت علمی شگفت‌آور درباره معامله گری و سرمایه گذاری!

دوره مستر کلاس طلا

مشاهده رایگان دوره آموزشی طلا

قسمت 1 تا 3 دوره مستر کلاس طلا، جامع‌ترین و کامل‌ترین دوره آموزشی طلا را از طریق لینک زیر مشاهده کنید

تفاوت نگاه تریدرها به نمودار؛ دلیل شماره ۱: وابستگی بیش از حد به نتیجه یک معامله

اعتقاد من بر این است که هر چه یک معامله‌گر نسبت به کل ارزش خالص دارایی خود، ریسک بیشتری در یک معامله‌ داشته باشد، دیدگاهش نسبت به آن معامله احساسی‌تر خواهد بود. این احساسی شدن شاید به نظر منطقی باشد، اما پیامدهای آن بسیار شدید و کاملاً عمیق است…

نکته اینجاست که وقتی بیش از حد به یک معامله یا سرمایه‌گذاری وابسته می‌شوید، احتمال اشتباه کردن‌ شما بسیار افزایش می‌یابد. به همین دلیل است که می‌گوییم ممکن است دو معامله‌گر در یک معامله باشند، اما یکی از آنها که درصد بیشتری از ارزش خالص دارایی خود را ریسک کرده، نمودار را بسیار متفاوت از معامله‌گر دیگری ببیند که مبلغ “ایمن‌تری” را ریسک کرده است و نسبت به او تصمیم‌های بسیار متفاوتی بگیرد.

نکته مهم در مورد این موضوع این است که هرچه پول بیشتری را ریسک کرده باشید، با هر تیک بالا و پایین شدن نمودار، احساسات شما بیشتر تحریک می‌شود. تصور کنید شخصی یک معامله باز با حجم بالا دارد و در حال حاضر در سود است. همانطور که می‌دانید ممکن است یک بازگشت کوتاه‌مدت (اصلاح) در آن معامله مشاهده کند که در آن، قیمت کاملا از نقطه ورود او رد شده و معامله‌اش وارد محدوده ضرر بشود. او در این شرایط چه کار خواهد کرد؟ به احتمال زیاد در مورد این معامله بسیار احساساتی و نگران است (عمدتا از نظر پولی) و به ناچار، در حالی که به شدت مضطرب شده، یا با سود بسیار کم‌ نسبت به آنچه که داشته و یا نزدیک به نقطه سربه‌سر از معامله خارج می‌شود. مسلماً، بستن این معامله در این شرایط بسیار بهتر از ضرر کردن است، اما باز هم می‌تواند بسیار ناخوشایند باشد، چراکه ذهنیت معاملاتی او را مختل کرده و منجر به اشتباه او در معاملات بعدی می‌شود.

در نقطه مقابل اما، برای معامله‌گری که بیش از حد به نتیجه معامله وابسته نیست، ممکن است همان اصلاح به شکل متفاوتی دیده شود. یعنی به عنوان یک اصلاح ساده در بازار. ممکن است آن معامله‌گر پوزیشن را حفظ کرده باشد و نمودار، درست در زمانی که معامله‌گر قبلی اقدام به بستن معامله می‌کند، چرخیده و اکنون در سود خوبی باشد.

این تنها یکی از نمونه‌های متعددی است که نشان می‌دهد چگونه ریسک کردن بیش از حد یا وابسته شدن بیش از حد به نتیجه یک معامله، می‌تواند باعث ترس شما و خراب شدن معاملاتتان شود.

دریافت رایگان سیگنال فارکس

با عضویت در آکادمی ماکروترید، شما سیگنال، آموزش و گفتگو با تحلیلگران و اعضای آکادمی دریافت خواهید کرد.

برای تکرار؛ در نظر بگیرید که دو معامله‌گر، یکی خیلی زیاد و دیگری خیلی کم ریسک کرده است. آنکه بیش از حد ریسک کرده تقریباً همیشه وحشت می‌کند و معامله را به هم می‌زند و برعکس، آنکه خیلی ریسک نکرده است، احتمال بیشتری دارد که نتیجه مطلوبی از معاملات خود بگیرد. این یکی از دلایل تفاوت نگاه تریدر‌ها به یک نمودار است.

دلیل شماره ۲: دیدگاه تریدرها زمانی که معامله باز دارند، با زمانی که معامله‌ بازی ندارند، فرق می‌کند!

صرفاً با قرار گرفتن در یک معامله (به اصطلاح، زمانی که “پای‌تان گیر است!”)، ممکن است نمودار را متفاوت از معامله‌گری ببینید که در آن لحظه و در آن بازار معامله‌ای ندارد. حتی اگر مطابق پارامترهای ریسک خود در معامله باقی بمانید و برنامه معاملاتی خود را دقیق اجرا کرده باشید، حداقل اندکی تحت تأثیر این واقعیت قرار می‌گیرید که پولی که به سختی به دست آورده‌اید در خطر است و ممکن است به طور بالقوه آن را از دست بدهید. اساساً به همین دلیل است که حرفه معامله‌گری آسان نیست و برای افراد با روحیه ضعیف و یا اشخاصی که به راحتی خود را می‎‌بازند، مناسب نمی‌باشد.

این یک واقعیت عجیب است که وقتی به صورت آزمایشی (دمو) معامله می‌کنید، احتمالاً نتایج بهتری خواهید داشت نسبت به زمانی که به صورت واقعی معامله می‌کنید. دلیل آن این است که پول در حساب آزمایشی پول غیرحقیقی است و نه پول واقعی. رمز موفقیت در معامله‌گری این است که واقعا سعی کنید پول را فراموش کنید و به گونه‌ای معامله کنید که گویی همه چیز یک بازی است و پول فقط راهی برای کسب و شمارش امتیاز است. تنها راه برای انجام مؤثر این کار این است که بیش از حد به یک معامله وابسته نباشید. یعنی اساساً باید سعی کنید نمودار را طوری ببینید که گویی هیچ معامله‌‌ بازی در بازار ندارید.

دلیل شماره ۳: سوگیری بر اساس نتایج معاملات اخیر

دو معامله‌گر که با یک استراتژی بر روی یک نمودار معامله می‌کنند، ممکن است به دلیل موضوعی به نام “سوگیری اخیر (recency bias)”، آن نمودار را متفاوت ببینند. سوگیری اخیر به این معنی است که شما به دلیل تجربه‌ای که اخیراً داشته‌اید، سوگیری، نظر و یا احساسی خاص در مورد چیزی دارید. به عنوان مثال، معامله‌گر A ممکن است این سناریو را قبلاً دیده باشد و روی آن معامله کرده و پول خود را از دست داده باشد، در حالی که معامله‌گر B ممکن است قبلا در شرایطی مشابه آنچه اکنون در حال رخ دادن است، سود کرده باشد.

در مقاله‌ای در سایت USnews & World Report، با عنوان ۷ سوگیری رفتاری که ممکن است به سرمایه‌گذاری شما آسیب برساند، بیان شده است:

 بر کسی پوشیده نیست که سرمایه‌گذاران خرد تمایل به تعقیب عمل‌کرد ابزارهای سرمایه‌گذاری دارند ( یعنی در جهت حرکت اخیر آن‌ها معامله می‌کنند)؛ یعنی اغلب درست در زمانی که یک دارایی به اوج می‌رسد و در شرف سقوط است، در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. در واقع، از آنجایی که این دارایی اخیراً رشد خوبی داشته است، سرمایه‌گذاران فکر می‌کنند که این رشد همچنان ادامه خواهد داشت.

به عنوان یک انسان، همه ما بیش‌تر از اینکه تحت تأثیر رویدادهای گذشته باشیم، تحت تاثیر رویدادهای اخیر قرار می‌گیریم و این فقط بخشی از ویژگی‌های انسان بودن ما‌ست. این موضوع در معامله‌گری، هم می‌تواند خوب و هم می‌تواند بد باشد. فرض کنید بازار در یک روند پرقدرت قرار دارد، در این حالت پدیده “سوگیری اخیر” می‌تواند سودمند باشد. به عنوان مثال، اگر مرتب در اصلاح‌های بازار در جهت روند معامله می‌کنید، احتمالاً بطور پیوسته سودآور خواهید بود. البته، هنگامی که روند تغییر می‌کند و حرکت بازار خنثی می‌شود، اگر به سرعت رفتار قیمت را نخوانید و متوجه نشوید که شرایط در حال تغییر است، احتمالاً دچار مشکل خواهید شد.

جالب است بدانید، سوگیری‌های شخصی مختلف بسیاری وجود دارد که می‌تواند بر نحوه دید هر فرد از بازار تأثیر بگذارد.

دلیل شماره ۴: تعصب بیش از حد به بازار یا دیدگاه اولیه

نگرانی بیش از حد از نظر مالی تنها دلیل تعصب افراد بر روی بازار نیست، بلکه دلایل دیگر نیز وجود دارد که باعث می‌شود افراد روی نمودارها، بازارهای خاص و یا دیدگاه اولیه خود نسبت به یک نمودار تعصب پیدا کنند.

تعصب روی معامله

چرا دو معامله‌ گر یک نمودار را به دو شکل متفاوت می‌بینند؟

معامله‌گری را در نظر بگیرید که در مورد یک بازار خاص به طور گسترده تحقیق کرده و زمان زیادی را صرف مطالعه نمودارهای مربوط به آن کرده است. این معامله‌گر، احتمالاً زمانی که به یک دیدگاه می‌رسد، بسیار به آن وابسته می‌شود. در واقع او احساس می‌کنند زمانی که صرف مطالعه بازار X کرده‌ است باید ارزش داشته باشد و نمی‌تواند بپذیرد که بازار مطابق آنچه انتظار دارد، عمل نمی‌کند. این موضوع باعث می‌شود به دنبال مقالات خبری و دیدگاه‌هایی بگردد که از دیدگاه او در مورد نمودار حمایت می‌کند (هرچه که باشد، شما می‌توانید هر نظری را در مورد هر چیزی در اینترنت پیدا کنید!). این امر اساساً باعث می‌شود تا غرور و منیت، رفتار معاملاتی شما را دیکته کند. شما فقط به این دلیل که نمی‌خواهید اشتباه‌تان را بپذیرید یا اینکه قبول کنید تمام تحقیقات‌تان بیهوده بوده است، ممکن است بیش از حد به یک نمودار و دیدگاه وابسته شوید.

این موضوع اساساً همان چیزی است که “سوگیری با اعتماد به نفس بیش از حد (over-confidence bias)” نامیده می‌شود. این امر به دلیل صرف زمان زیاد برای مطالعه یک بازار و “متقاعد کردن” خود در مورد آنچه در آینده اتفاق میفتد، بوجود می‌آید. معامله‌گران همچنین، پس از موفقیت در یک معامله اعتماد به نفس بیش از حد پیدا می‌کنند. در واقع، نسبت به تصمیم اخیرشان بیش از حد خوش‌بین می‌شوند و این موفقیت را بیش از حد به درست بودن دیدگاه خودشان نسبت می‌دهند.

معامله‌گر دیگری که تحقیقاتی انجام نداده است، شاید این مانع ذهنی را نداشته باشد. البته این مطالعه مسلماً برای معامله‌گر بالا مزیت خواهد داشت. اما وقتی زمان کم‌تری را صرف چیزی می‌کنید، طبیعتاً نسبت به آن خنثی‌تر و کم‌تر متعصب خواهید بود. این امر، یک دیدگاه تازه و مهم‌تر از آن یک دیدگاه علمی و بدون اعمال نظر شخصی به شما ارائه می‌دهد.

در معامله‌گری، بی‌طرف بودن یک امر کلیدی است و به همین دلیل است که ما به طور کلی مخالف معامله بر اساس اخبار و یا توجه بیش از حد به داده‌های بنیادی هستیم. فراتر از یادگیری معامله بر اساس رفتار قیمت و درک اصطلاحات پایه معاملاتی، هیچ مزیت واقعی در افزایش مطالعه در مورد بازار وجود ندارد. در واقع، حتی ممکن است به دلیل آنچه که در مورد آن صحبت کردیم، واقعاً به شما آسیب برساند.

دلیل شماره ۵: استفاده از اندیکاتورها یا استفاده از نمودار خالی

یکی از دلایل واضحی که باعث می‌شود دو معامله‌گر نمودار مشابهی را متفاوت ‌بینند، اندیکاتورها هستند. برخی از معامله‌گران علاقه دارند نمودارهای خود را در اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال که به معنای واقعی کلمه نمودار را به یک قطعه هنر انتزاعی مدرن تبدیل می‌کند، غرق کنند. اما معامله‌گری که از نمودارهای قیمتی ساده و تمیز و بدون اندیکاتورها استفاده می‌کند، قطعا دیدگاه متفاوتی در مورد همان بازار خواهد داشت. دیدگاهی شفاف‌تر و دقیق‌تر.

دلیل شماره ۶: حرکت در جهت روند یا حرکت مخالف روند

مشابه نکته فوق، یک حقیقتی وجود دارد که می‌گوید دو معامله‌گر که در طول زمان به روش‌های متفاوتی از معامله در بازارها کسب درآمد کرده‌اند، نمودار مشابهی را متفاوت می‌بینند. مثلا معامله‌گر A ممکن است نموداری را ببیند که در حال بالا رفتن است، اما از آنجایی که او برخلاف روند معامله می‌کند (می‌خواهد برخلاف حرکت کوتاه‌مدت معامله کند)، در حالت ایده‌آل به دنبال فروش در یک سطح کلیدی خواهد بود، زیرا قبلاً با انجام این کار سود کرده است (سوگیری اخیر). در واقع، او از انجام معامله در جهت بازار متنفر است.

معامله‌گر B ممکن است همان نمودار را ببیند که در حال بالا رفتن است و به دنبال خرید باشد! چون او هم قبلا از این طریق سود کرده است. در حقیقت او روندها را معامله کرده و پول خوبی به دست آورده است، به نظر می‌رسد هرگز نمی‌تواند مخالف جهت بازار باشد.

همانطور که روش‌های مختلفی برای کندن پوست ماهی وجود دارد، هیچ یک از این رویکردها نیز لزوماً درست یا غلط نمی‌باشند. در حالی که معامله در خلاف جهت روندهای کوتاه‌مدت خطرناک است، اما برخی از معامله‌گران فقط در استراتژی “Fading The Market” (نوعی استراتژی که بر روی معامله در خلاف جهت روند تمرکز دارد)، مهارت دارند یا نقاطی را انتخاب می‌کنند که بازار می‌چرخد (افراد خلاف‌گرا یا contrarian). با این حال، برای اکثر معامله‌گران پای‌بندی به روند و معامله در جهت آن بهترین گزینه است.

نکته این است که هر فرد نمودار، ستاپ یا الگوی‌های دقیقاً مشابهی را در بازار کمی متفاوت می‌بیند و به دلایل مختلفی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، واکنش متفاوتی به حرکات بازار نشان می‌دهد.

در خاتمه

دو معامله‌گر در واقع می‌توانند یک نمودار را به دو شکل متفاوت ببینند و اغلب نتایج متفاوتی از یک ستاپ معاملاتی مشابه، در نموداری کاملا مشابه کسب کنند. یک روش رایج برای یکسان‌سازی دیدگاه‌ها نسبت به نمودارها، توجه به رفتار قیمت (Price Action) است. این روش مانند یک اکولایزر (برابرکننده) عالی عمل می‌کند. رفتار قیمت تمام متغیرهایی که بر بازار تاثیر خواهد گذاشت یا در گذشته تاثیر گذاشته است را در نظر می‌گیرد و آن را مانند یک تصویر پرتره که جزئیات با اهمیت را برجسته کرده و به آسانی قابل مشاهده است به شما نمایش می‌دهد. یادگیری رفتار قیمت به شما کمک می‌کند بسیاری از متغیرهای موجود در بازارها را که باعث سردرگمی و پیچیده شدن فرآیند معاملات می‌شود، حذف کنید و یا تا حد زیادی آن‌ها را کاهش دهید.

متداول‌ترین دلیلی که دو معامله‌گر یک نمودار یکسان را متفاوت می‌بینند، عدم وجود نظم و انضباط است. برخی از معامله‌گران به‌طور مدام در هر معامله ریسک زیادی می‌کنند و بدیهی است که این رفتار بر درک آنها از بازار و حرکت‌های آن تأثیر زیادی می‌گذارد. یعنی موضوع این است که یک نفر می‌تواند اهمیت رعایت نظم و انضباط را به شما بیاموزد و به شما توضیح دهد که چرا باید آن‌ را رعایت کنید، اما نمی‌تواند عملاً شما را مجبور کند که در طول معاملات روزانه خود نظم را رعایت کنید. در واقع این فرد می‌تواند درهای موفقیت در معامله‌گری را به شما نشان دهد و شما را به مسیر درست هدایت کند، اما نمی‌تواند مسیر این سفر را هم بجای شما طی کند! طی کردن این مسیر به خود شما بستگی دارد. بنابراین، باید تصمیم بگیرید که چگونه می‌خواهید همان نمودارهایی را ببینید که دیگران نیز آن‌ها را مشاهده می‌کنند؟

آیا می‌خواهید صرفا از طریق چشمانی پر از احساس و نموداری غرق در اندیکاتورها به آن‌ها نگاه کنید، یا نه، از طریق چشمانی آرام و جمع‌شده و نمودارهای واضح و تمیز؟ این هم به شما بستگی دارد…

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری مبانی روانشناسی معامله گری به شما پیشنهاد می‌کند:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید