دلیل تعلل در خرید، حتی وقتی که منتظر افت بازار بودیم چیست؟

زمان مطالعه: 4 دقیقه

دلیل تعلل در خرید، حتی وقتی که منتظر افت بازار بودیم چیست؟

در گذشته‌ای دور، زمانی که بالاترین بازده اوراق قرضه نزدیک (یا حتی زیر) صفر بود، بیشتر سرمایه‌گذاران آرزوی بازگشت به یک محیط «عادی» را داشتند. عادی یعنی زمانی که عنصر اصلی اکثر سبدهای چند دارایی، بار دیگر بازده کافی ارائه می‌دهد. برای مدتی به نظر می‌رسید که این روز هرگز فرا نخواهد رسید و ما در حالتی دائمی از «ریسک بدون بازده» باقی خواهیم ماند. اما به آرامی و سپس به طور ناگهانی همه چیز تغییر کرد. اوراق قرضه بار دیگر بازده معقولی را ارائه کردند و به شکل جدی رقیبی شدند برای دیگر دارایی‌ها. اما سرمایه‌گذاران چگونه به این تغییر بسیار مطلوب واکنش نشان دادند؟ برای ضررهای متحمل شده توسط اوراق قرضه خود را ملامت کردند و مردد شدند که آیا اوراق قرضه به عنوان یک عنصر محافظه‌کار در یک سبد سرمایه‌گذاری متنوع، ریسک زیادی دارند و یا خیر. متأسفانه گاهی اوقات، ما هیچ‌وقت راضی نخواهیم شد.

این تغییر دیدگاه نسبت به اوراق قرضه حاکی از مشکلی بزرگ در رفتار سرمایه‌گذاران است. ما تمایل داریم برای تصمیمات آتی برنامه‌ریزی کنیم (مثلاً زمانی که بازده اوراق قرضه بالا رفته است، شروع به خریدشان می‌کنیم و یا پس از اینکه اصلاح قیمتی به پایان رسیده است، در بازار سهام سرمایه‌گذاری می‌کنیم)، اما هنگامی که زمان تصمیم‌گیری فرا می‌رسد، احساس واقعی خودمان را نادیده می‌گیریم. برای اینکه بازده اوراق قرضه رشد کند و یا بازار سهام افت کند، باید اتفاقی بیافتد و همان اتفاق چیزی است که احتمالاً باعث می‌شود ما تمایل خود را برای انجام اقدامات لازم از دست بدهیم.

برنامه‌ریزی برای خواسته‌هایمان در آینده کار آسانی است، اما وقتی که زمانش فرا برسد، عملی کردن آنها بسیار دشوارتر از آنچه تصور می‌کردیم خواهد بود. این ویژگی در تمام انتخاب‌های ما خود را نشان می‌دهد، نه تنها در سرمایه‌گذاری، برای مثال تصمیم می‌گیرید که از هفته آینده به باشگاه بدنسازی بروید.

دو دلیل عمده برای این نوع رفتار وجود دارد:

۱) شخصیت ما در آینده، بسیار بهتر از شخصیت ما در زمان حال است: ما در آینده شخصیت شگفت‌انگیزی داریم، هیچ یک از مسائلی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، در آینده تأثیری بر روی ما نخواهند داشت.

۲) شرایط در آینده متفاوت خواهد بود: در آینده همیشه مشکلاتی وجود خواهد داشت (این حرف خود بهانه‌ای است برای اقدام نکردن) که فقط زمانی خود را نشان می‌دهند که زمانش فرا برسد. از دید ما در زمان حال هنوز هیچ مشکلی وجود ندارد، اما متأسفانه در آینده این‌طور نخواهد بود.

دلیل دوم برای سرمایه‌گذارانی که ادعا می‌کنند منتظر نقطه ورود بهینه هستند، بسیار مهم است. این دسته فقط به این دلیل موفق می‌شوند که تحولات، سنتیمنت غالب را تغییر می‌دهد (آنها واکنشی به اخبار بد هستند)، اما ما نسبت به این منفی‌گرایی مصون نخواهیم بود.

زمانی که بحران تورم وجود خارجی نداشت و بازار اوراق قرضه برای چندین دهه صعودی بود، بدون شک ما امیدوار بودیم فرصتی برای خرید اوراق قرضه با بازده بالاتر پیدا کنیم، اما نمی‌خواستیم چیز دیگری تغییر کند. اوراق قرضه بدون بازده جذابیتی نداشتند، اما شاید بازار محیط راحت‌تری بود.

ایده خرید دارایی‌های ارزان‌تر برای ما جذاب است، اما با خوشحالی درد و رنجی را که برای رسیدن به آن باید تجربه کنیم و دشواری عمل کردن را زمانی که آن دارایی‌ها ارزان‌تر شده‌اند، نادیده می‌گیریم.

شخصیت ما در زمان حال احتمالاً با بهترین برنامه‌هایی که ریخته‌ایم، در زمان آینده که وقت عملی کردن آنها فرا رسیده است به شکلی قاطعانه مخالفت می‌کند و از خود می‌پرسیم: «به چه فکر می‌کردی؟ نمی‌بینی اوضاع چقدر خراب است؟»

چگونه می‌توانیم با ناتوانی احتمالی خودمان در عملی کردن سرمایه‌گذاری‌های آتی مقابله کنیم؟ ما چندین گزینه داریم:

  •  ما نباید بر اساس قیمت، بازده یا ارزش‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی کنیم. اما صریحاً به این فکر کنید که چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. نیازی نیست پیش‌بینی‌های دقیقی در مورد آینده کنیم (زیرا اشتباه خواهند بود)، اما حداقل انتظارات معقولی را در مورد شرایط و محیطی که احتمالاً در آن باید تصمیم بگیریم، تعیین کنیم. اگر ما بخواهیم بر روی اوراق قرضه با بازده بالا زمانی سرمایه‌گذاری کنیم که اسپردها از نظر تاریخی افزایش یافته‌اند، احتمالاً باید این کار را در بحبوحه یک رکود عمیق، نرخ بالای بیکاری و نرخ بالای نکول انجام دهیم. فراموش نکنید برای رسیدن به آن باید اتفاقات بدی بیفتد. ما باید از قبل از خود بپرسیم، چه چیزی باعث می‌شود که مایل به انجام این کار نباشیم؟
  • ساماندهی اقدامات آتی یکی دیگر از بهترین روش‌های موجود است. این کار را می‌توان به راحتی از طریق متوازن‌سازی مجدد، اما به شکلی مختصر انجام داد. با ساماندهی تصمیمات خود، ما به وجود اختلاف احتمالی بین شخصیت آینده‌نگر و منطقی خود با شخصیت احساسی که در لحظه تصمیم می‌گیرد، اذعان می‌کنیم. البته، نباید فراموش کنیم که در مواقع استرس، احتمالاً سعی می‌کنیم این مدل ساماندهی را نادیده بگیریم و دیگر به شکلی سیستماتیک تصمیم‌گیری نخواهیم کرد‌، چراکه ما اینگونه برای خودمان استدلال می‌کنیم که این تصمیمات عمق فاجعه فعلی را در بر نمی‌گیرند. اما در حقیقت این احساسات ما هستند که به ما می‌گویند از کاری که ذاتاً تو را ناراحت می‌کند، دوری کن.
  • علیرغم خواسته‌هایمان، سرمایه‌گذاران از تصمیم‌گیری در مورد چیدن سبد دارایی‌های زمانی که نقاط ورودی بهتر یا ارزش‌گذاری‌های جذاب‌تری وجود دارد صحبت می‌کنند، اما به احتمال زیاد وقتی زمان آن فرا می‌رسد، ما تمایلی به دنبال کردن مسیر برنامه‌ریزی شده نخواهیم داشت. آینده تیره‌وتار خواهد بود، عملکرد گذشته ضعیف خواهد بود و ما نمی‌توانیم جلوی تعمیم بدبینی را بگیریم.

 

بنابراین همیشه بهانه‌ای برای عمل نکردن پیدا می‌کنیم و با کمال میل آنها را می‌پذیریم.

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری مبانی روانشناسی معامله گری به شما پیشنهاد می‌کند:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید