ارتباط بین شاخص PMI و نرخ رشد GDP چیست؟

زمان مطالعه: 11 دقیقه

ارتباط بین شاخص PMI و نرخ رشد GDP چیست؟

شاخص مدیران خرید (PMI) یکی از مهم‌ترین شاخص‌های اقتصادی است که سلامت بخش‌های تولیدی و خدماتی یک کشور را اندازه‌گیری می‌کند. با تحلیل تاریخی این شاخص و بررسی تأثیر آن بر تولید ناخالص داخلی (GDP)، می‌توان روندهای اقتصادی را بهتر فهمید و پیش‌بینی‌های دقیق‌تری انجام داد.

تعاریف و مفاهیم پایه

شاخص PMI به‌عنوان یک شاخص پیشرو، اغلب قبل از تغییرات GDP تغییر می‌کند. این شاخص بر اساس نظرسنجی از مدیران خرید در بخش‌های تولیدی و خدماتی تهیه می‌شود و نشان‌دهنده انتظارات آن‌ها از شرایط اقتصادی آینده است. PMI معمولاً با اعداد ۰ تا ۱۰۰ نشان داده می‌شود که عدد بالای ۵۰ نشان‌دهنده توسعه و عدد پایین‌تر از ۵۰ نشان‌دهنده کاهش فعالیت اقتصادی است.

شاخص PMI در دوره‌های زمانی مختلف می‌تواند نمایانگر تغییرات مهمی در اقتصاد باشد. این شاخص به دلیل دارا بودن ویژگی‌های پیش‌بینی‌کننده، ابزاری قدرتمند برای تحلیلگران و سیاست‌گذاران اقتصادی است که می‌توانند از آن برای پیش‌بینی روندهای آینده استفاده کنند.

✔️  بیشتر بخوانید: شاخص PMI تولیدی چیست و چه تاثیری بر بازار فارکس دارد؟

دوره مستر کلاس طلا

مشاهده رایگان دوره آموزشی طلا

قسمت 1 تا 3 دوره مستر کلاس طلا، جامع‌ترین و کامل‌ترین دوره آموزشی طلا را از طریق لینک زیر مشاهده کنید

بررسی تغییرات تاریخی PMI و تأثیر آن‌ها بر GDP

دوره‌های رکود اقتصادی

در دوره‌های رکود، شاخص PMI معمولاً کاهش می‌یابد. به‌عنوان مثال، در بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۹، PMI در بسیاری از کشورها به شدت کاهش یافت. این کاهش نشان‌دهنده افت فعالیت‌های تولیدی و خدماتی بود که همزمان با کاهش GDP رخ داد.

بحران مالی ۲۰۰۸ از ایالات متحده آغاز شد و به سرعت به سایر کشورهای جهان سرایت کرد. کاهش شدید شاخص PMI در این دوره نشان‌دهنده افت شدید در اعتماد تجاری و کاهش سفارشات جدید بود. این وضعیت باعث شد بسیاری از شرکت‌ها تولید خود را کاهش دهند و نیروی کار را تعدیل کنند.

در این دوره، سیاست‌های پولی و مالی مختلفی توسط دولت‌ها و بانک‌های مرکزی اتخاذ شد تا اقتصاد را از رکود خارج کنند. به عنوان مثال، فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را به شدت کاهش داد و برنامه‌های خرید دارایی‌ها را به اجرا گذاشت. این سیاست‌ها به تدریج باعث بهبود شاخص PMI و افزایش تدریجی GDP شدند.

دوره‌های رونق اقتصادی

در دوره‌های رونق، شاخص PMI معمولاً افزایش می‌یابد. پس از رکود بزرگ، در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳، PMI در بسیاری از کشورها رشد داشت که با افزایش GDP همراه بود. این دوره‌ها نمایانگر بهبود فعالیت‌های اقتصادی و اعتماد تجاری هستند.

دریافت رایگان سیگنال فارکس

با عضویت در آکادمی ماکروترید، شما سیگنال، آموزش و گفتگو با تحلیلگران و اعضای آکادمی دریافت خواهید کرد.

در دوره‌های رونق، افزایش PMI نشان‌دهنده افزایش سفارشات جدید، بهبود تولید و افزایش اشتغال است. این وضعیت معمولاً با افزایش سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی و افزایش مصرف همراه است. به عنوان مثال، پس از رکود مالی ۲۰۰۸، بسیاری از کشورها شاهد رشد سریع PMI بودند که نشان‌دهنده بازگشت اعتماد به بازارها بود.

در دوره‌های رونق اقتصادی، سیاست‌های مالی و پولی نیز معمولاً به سمت محدود کردن تورم و حفظ رشد پایدار هدایت می‌شوند. به عنوان مثال، بانک‌های مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهند تا از داغ شدن اقتصاد جلوگیری کنند. این سیاست‌ها به حفظ تعادل بین رشد اقتصادی و کنترل تورم کمک می‌کنند.

✔️  بیشتر بخوانید: آشنایی با چرخه های بازار و چگونگی استفاده از آن‌ها برای معامله‌گران

تحلیل مقایسه‌ای

مقایسه تغییرات PMI در دوره‌های مختلف تاریخی، الگوهای مشترک و تفاوت‌ها را نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال، در بحران نفتی دهه ۱۹۷۰، شاخص PMI کاهش یافت و مشابه آن در بحران مالی ۲۰۰۸ رخ داد. اما تفاوت‌های مهمی نیز بین این دو دوره وجود دارد.

بحران نفتی دهه ۱۹۷۰ ناشی از افزایش شدید قیمت نفت بود که منجر به کاهش تولید و افزایش هزینه‌های تولید شد. این وضعیت باعث کاهش شاخص PMI و افزایش بیکاری شد. در مقابل، بحران مالی ۲۰۰۸ ناشی از مشکلات سیستم مالی و بانکی بود که منجر به کاهش نقدینگی و اعتماد در بازارها شد.

تفاوت‌های ساختاری بین این دو بحران نشان‌دهنده اهمیت عوامل مختلف در تحلیل تغییرات PMI و GDP است. بحران نفتی بیشتر ناشی از شوک عرضه بود، در حالی که بحران مالی ۲۰۰۸ ناشی از شوک تقاضا بود. این تفاوت‌ها به تحلیلگران کمک می‌کند تا درک بهتری از علل و پیامدهای هر بحران داشته باشند.

بررسی منطقه‌ای

تحلیل تغییرات PMI در مناطق مختلف جغرافیایی می‌تواند تفاوت‌های منطقه‌ای را نشان دهد. در بحران یورو در اوایل دهه ۲۰۱۰، PMI در کشورهای اروپایی به شدت افت کرد، در حالی که برخی کشورهای آسیایی همچنان رشد اقتصادی داشتند.

بحران یورو ناشی از مشکلات بدهی دولت‌ها در کشورهای عضو منطقه یورو بود. این بحران منجر به کاهش شدید PMI در کشورهای اروپایی مانند یونان، اسپانیا و ایتالیا شد. در مقابل، کشورهای آسیایی مانند چین و هند همچنان شاهد رشد اقتصادی بودند و شاخص PMI آن‌ها بالا باقی ماند.

تفاوت‌های منطقه‌ای در تغییرات PMI نشان‌دهنده اهمیت عوامل منطقه‌ای و محلی در تحلیل اقتصادی است. سیاست‌های اقتصادی مختلف، ساختار اقتصادی و عوامل فرهنگی و اجتماعی می‌توانند تأثیرات متفاوتی بر PMI و GDP در مناطق مختلف داشته باشند.

تأثیر سیاست‌های اقتصادی

سیاست‌های اقتصادی نقش مهمی در تغییرات PMI دارند. در دوره‌های رکود، سیاست‌های محرک اقتصادی می‌توانند به افزایش PMI و در نتیجه بهبود GDP منجر شوند. بررسی این سیاست‌ها و تأثیرات آن‌ها مهم است.

به‌عنوان مثال، پس از بحران مالی ۲۰۰۸، بسیاری از کشورها سیاست‌های محرک اقتصادی گسترده‌ای را به اجرا گذاشتند. این سیاست‌ها شامل کاهش نرخ بهره، تزریق نقدینگی به بازارها و افزایش مخارج دولتی بود. این اقدامات به تدریج باعث افزایش PMI و بهبود فعالیت‌های اقتصادی شدند.

در دوره‌های رونق اقتصادی نیز سیاست‌های اقتصادی می‌توانند تأثیرگذار باشند. به عنوان مثال، سیاست‌های مالی انقباضی و افزایش نرخ بهره می‌توانند منجر به کاهش رشد PMI شوند تا از تورم بیش از حد جلوگیری کنند. این سیاست‌ها به حفظ تعادل اقتصادی و کنترل رشد پایدار کمک می‌کنند.

تغییرات ساختاری

تحلیل تاریخی نشان می‌دهد که تغییرات ساختاری در اقتصاد می‌تواند بر PMI و GDP تأثیر بگذارد. به‌عنوان مثال، انتقال از اقتصاد تولیدی به خدماتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته، الگوهای جدیدی در ارتباط بین این دو شاخص ایجاد کرده است.

در دهه‌های اخیر، بسیاری از اقتصادهای پیشرفته شاهد کاهش سهم بخش تولیدی و افزایش سهم بخش خدماتی بوده‌اند. این تغییر ساختاری به دلیل افزایش بهره‌وری و انتقال تولید به کشورهای با هزینه‌های کمتر رخ داده است. این تغییرات تأثیر مستقیمی بر شاخص PMI داشته‌اند، زیرا بخش خدماتی معمولاً نسبت به بخش تولیدی نوسانات کمتری دارد.

علاوه بر این، تغییرات ساختاری در اقتصاد می‌تواند به تغییر در الگوهای سرمایه‌گذاری و مصرف منجر شود. به‌عنوان مثال، افزایش سهم بخش خدماتی معمولاً با افزایش سرمایه‌گذاری در تکنولوژی و آموزش همراه است که می‌تواند تأثیرات مثبتی بر رشد بلندمدت GDP داشته باشد.

تأثیر شوک‌های خارجی

شوک‌های خارجی مانند جنگ‌ها، بحران‌های انرژی و پاندمی‌ها تأثیر قابل توجهی بر PMI و GDP دارند. به‌عنوان مثال، همه‌گیری COVID-19 باعث افت شدید PMI در سراسر جهان شد که با کاهش شدید GDP همراه بود.

در دوران همه‌گیری COVID-19، بسیاری از کشورها با محدودیت‌های شدیدی مواجه شدند که منجر به کاهش شدید فعالیت‌های اقتصادی شد. کاهش تقاضا و مشکلات زنجیره تأمین باعث افت شدید شاخص PMI در بخش‌های تولیدی و خدماتی شد. این کاهش‌ها مستقیماً با افت GDP در بسیاری از کشورها همراه بود.

شوک‌های خارجی می‌توانند تأثیرات بلندمدتی بر ساختار اقتصادی و روابط بین شاخص‌های اقتصادی داشته باشند. به‌عنوان مثال، پس از همه‌گیری COVID-19، بسیاری از کشورها به سمت دیجیتالی‌سازی و خودکفایی بیشتر در زنجیره تأمین حرکت کردند که این تغییرات می‌توانند بهبودهایی در مقاومت اقتصادی و رشد بلندمدت ایجاد کنند.

روندهای بلندمدت

تحلیل روندهای بلندمدت PMI و GDP نشان می‌دهد که این دو شاخص معمولاً در طول زمان هم‌سو هستند. رشد پایدار PMI معمولاً نشان‌دهنده رشد پایدار GDP است.

روندهای بلندمدت در شاخص PMI می‌توانند نشان‌دهنده تغییرات ساختاری و تکنولوژیکی در اقتصاد باشند. به‌عنوان مثال، افزایش بهره‌وری و نوآوری‌های تکنولوژیکی می‌توانند منجر به افزایش پایدار شاخص PMI شوند که این وضعیت معمولاً با رشد پایدار GDP همراه است.

روندهای بلندمدت همچنین می‌توانند تحت تأثیر سیاست‌های بلندمدت اقتصادی مانند سرمایه‌گذاری در آموزش و زیرساخت‌ها قرار گیرند. این سیاست‌ها می‌توانند به بهبود بهره‌وری و افزایش ظرفیت تولیدی اقتصاد کمک کنند که به نوبه خود باعث رشد پایدار PMI و GDP می‌شود.

دوره‌های بازیابی

در دوره‌های بازیابی اقتصادی، افزایش PMI معمولاً پیش‌نشانگر افزایش GDP است. به‌عنوان مثال، پس از بحران مالی ۲۰۰۸، افزایش تدریجی PMI نشانه‌ای از بازیابی اقتصادی بود که با رشد GDP همگام شد.

نقش فناوری

توسعه فناوری و نوآوری می‌تواند تأثیرات مهمی بر PMI و GDP داشته باشد. افزایش بهره‌وری و بهبود فرآیندهای تولیدی می‌تواند منجر به افزایش PMI و در نتیجه رشد GDP شود.

مطالعات موردی: رابطه بین PMI و GDP در کشورهای منتخب

ایالات متحده آمریکا
در ایالات متحده، شاخص PMI به طور گسترده‌ای به عنوان یک شاخص پیشرو برای پیش‌بینی تغییرات GDP استفاده می‌شود. مطالعات نشان داده‌اند که تغییرات در PMI تولیدی معمولاً با تغییرات در GDP همبستگی دارد. به طور خاص، وقتی شاخص PMI بالای ۵۰ است، نشان‌دهنده رشد اقتصادی است و وقتی زیر ۵۰ است، نشان‌دهنده انقباض اقتصادی است. این رابطه نزدیک به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا تغییرات در اقتصاد را پیش‌بینی کنند.

چین
در چین، شاخص PMI به دلیل وابستگی اقتصاد به تولید و صادرات، اهمیت زیادی دارد. مطالعات نشان می‌دهند که شاخص PMI می‌تواند نوسانات اقتصادی را به خوبی پیش‌بینی کند. به طور معمول، افزایش در PMI نشان‌دهنده افزایش در صادرات و تولید صنعتی است که به نوبه خود به افزایش GDP منجر می‌شود. این رابطه به ویژه در دوره‌های رشد اقتصادی سریع چین مشهود بوده است.

آلمان
آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا، دارای رابطه قوی بین PMI و GDP است. شاخص PMI در آلمان عمدتاً منعکس‌کننده وضعیت صنعت تولیدی است که نقش مهمی در اقتصاد کشور دارد. تحقیقات نشان داده‌اند که تغییرات در PMI تولیدی می‌تواند تغییرات در GDP را با دقت خوبی پیش‌بینی کند. به ویژه، در دوره‌های رکود اقتصادی، کاهش در PMI معمولاً پیش از کاهش در GDP مشاهده می‌شود.

ژاپن
ژاپن نیز از شاخص PMI به عنوان یک ابزار مهم برای پیش‌بینی وضعیت اقتصادی استفاده می‌کند. در ژاپن، شاخص PMI تولیدی و خدماتی هر دو به عنوان نشانگرهای مهمی برای پیش‌بینی تغییرات GDP مورد استفاده قرار می‌گیرند. مطالعات نشان داده‌اند که تغییرات در این شاخص‌ها به طور قابل توجهی با تغییرات در GDP همبستگی دارد. این اطلاعات به سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری در زمینه اقتصادی بگیرند.

هند
در هند، شاخص PMI به عنوان یکی از شاخص‌های کلیدی برای پیش‌بینی تغییرات اقتصادی به کار می‌رود. هند به عنوان یک اقتصاد نوظهور، دارای نوسانات بیشتری در شاخص‌های اقتصادی است. مطالعات نشان داده‌اند که شاخص PMI می‌تواند نوسانات در تولید ناخالص داخلی را با دقت نسبی پیش‌بینی کند. افزایش در شاخص PMI معمولاً به رشد اقتصادی و افزایش در GDP منجر می‌شود، در حالی که کاهش در این شاخص نشان‌دهنده کاهش رشد اقتصادی است.

آیا شاخص مدیران خرید (PMI) مساوی ۵۰ به معنای عدم رشد تولید ناخالص داخلی است؟

  • رابطه نزدیک بین شاخص PMI و تولید ناخالص داخلی این امکان را فراهم کرده است تا با استفاده از PMI بتوانیم تخمین دقیق‌تری از نرخ رشد ارائه کنیم.
  • PMI مساوی با پنجاه همیشه به عدم رشد در تولید ناخالص داخلی تفسیر نمی‌شوند.
  • شواهد نشان می‌دهد که عدد ۵۰ برای PMI یعنی تغییراتی صورت نگرفته است و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی با سطح توسعه اقتصادی رابطه عکس دارد.

شاخص‌های منتشر شده در نظرسنجی IHS طوری طراحی شده‌اند تا تحولات ادوار تجاری را شناسایی کنند. این کار با جایگذاری ساختار صنعتی یک اقتصاد و متعاقبا تمایل آن به همبستگی بالا با سایر معیارهای اقتصادی، به ویژه ارقام مربوط به تولید ناخالص داخلی انجام می‌شود.

 علاوه بر این، با توجه به اینکه داده‌های PMI به موقع و پیش از انتشار آمار تولید ناخالص داخلی منتشر می‌شود، طبیعتا تمایلی برای ترسیم همبستگی میان این دو سری با یکدیگر و ایجاد یک تخمین واقعی از رشد تولید ناخالص داخلی وجود دارد.

از آنجا که PMI شاخصی است که در یک دامنه از اعداد پخش شده است و رشد یا عدم رشد را نشان می‌دهد و بین ۰ تا ۱۰۰ محدود است که عدد ۵۰.۰ در آن نشان دهنده عدم تغییر است، پس ارتباط بین PMI و تولید ناخالص داخلی معمولا از طریق رگرسیون خطی ایجاد می‌شود.

به طور مستقیم، عدد PMI مساوی پنجاه، در یک سه ماهه تقریبا برابر با عدم تغییر در تولید ناخالص داخلی است (که یعنی رکود) با این حال همیشه این اتفاق رخ نمی‌دهد. در واقع ما واریانس بین کشورها را در PMI‌ مساوی ۵۰ مشاهده می‌کنیم که معمولا نشان دهنده عدم رشد در تولید ناخالص ملی است.

به طور کلی تحقیقات نشان می‌دهد که اگرچه عدد متوسط ۵۰.۰ اغلب نشان دهنده عدم رشد تولید ناخالص داخلی در اقتصادهای توسعه یافته (به ویژه در اروپای غربی) است اما این مورد در بازارهای در حال توسعه‌ی سریعتر که PMI برابر ۵۰ دارند، اغلب به معنی رشد مثبت قوی در بخش تولید است.

در واقع متوجه شده‌ایم که رابطه معکوس بین سطح توسعه و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در PMI ثابت مساوی ۵۰ وجود دارد.

در کل مجموعه داده جهانی PMI مساوی ۵۰، نشانگرنرخ رشد متفاوت تولید ناخالص داخلی در کشورهای مختلف است.به طور معمول شاخص PMI مساوی پنجاه در اقتصادهای پیشرفته‌تر، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی حدود ۰ درصد را نشان می‌دهد، درحالیکه همان مطالعه در بازارهای نوظهور اعلب نشان‌دهنده رشد مثبت تولید ناخالص داخلی است.

به عنوان مثال، در منطقه یورو شاخص  PMI خروجی تولید ۵۰.۰ به این معناست که رشد تولید ناخالص داخلی سالانه به ۰ درصد نزدیک می‌شود، در حالیکه همین شاخص با همین مقدار در چین، رشد ناخالص داخلی سالانه حدود ۷ درصد را نشان می‌دهد.

مقایسه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی با شاخص مدیران خرید ناحیه یورو

مقایسه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی با شاخص مدیران خرید ناحیه یورو

 

مقایسه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی با شاخص مدیران خرید چین
مقایسه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی با شاخص مدیران خرید چین

این مقاله، نگاهی نزدیکتر به این روابط ، کشور به کشور دارد، با این هدف که به طور رسمی یک رابطه گسترده بین رشد تولید ناخالص داخلی و PMI و معیاری برای تعیین سطح توسعه اقتصادی ایجاد کند.

تحلیل کشور

نظرسنجی PMI از پاسخ‌دهندگان می‌خواهد که به چندین سوال پاسخ دهند. این سؤالات در زمینه‌هایی مانند خروجی تولید، سفارشات جدید، اشتغال، موجودی کالا و قیمت‌ها می‌باشد. از این میان تصور می‌شود که به طور ذاتی دو مورد برای ردیابی تغییرات در تولید ناخالص داخلی مناسب‌ترین گزینه‌ها هستند. سطح کلی PMI و شاخص خروجی تولید. (توجه شود که علاوه بر خود PMI که با یک عدد منتشر می‌شود این شاخص زیرمجموعه هایی دارد که آنها نیز با عدد مربوط به خود منتشر می‌شوند که PMI میانگین آن اعداد است)

متعاقباً، برای هر کشوری که داده‌های PMI کل اقتصاد آن یا اصطلاحا کامپوزیت (شامل تولید و خدمات) در دسترس است. می‌توان رگرسیون‌های OLS جداگانه‌ای اجرا کرد، در اینجا میانگین‌های سه ماهه PMI اصلی یا شاخص خروجی تولید به عنوان یک متغیر مستقل و رشد تولید ناخالص داخلی سالانه به عنوان یک متغیر وابسته عنوان می‌شود.

با برقراری روابط بین داده‌های PMI و تولید ناخالص داخلی، متغیر مستقل روی ۵۰.۰ تنظیم شده و سپس نرخ رشد ناخالص داخلی از روی آن تخمین زده شد. نتایج در نمودار زیر نشان داده شده است.

 

نرخ رشد GDP چندین کشور که شاخص مدیران خرید آنها، مدتی مساوی 50 بوده است
نرخ رشد GDP چندین کشور که شاخص مدیران خرید آنها، مدتی مساوی ۵۰ بوده است

همانطور که پیش‌بینی می‌شود میزان ۵۰.۰ به طور کلی به رشد صفر یا رشد تولید ناخالص داخلی خیلی پایین در بیشتر کشورهای اروپایی اشاره دارد، در حالیکه در اقتصادهای آفریقایی و درحال توسعه آسیا، اغلب عدد ۵۰.۰ نشان دهنده سطح قابل توجهی از رشد مثبت در تولید ناخالص داخلی است.

توسعه اقتصادی

با استفاده از نرخ رشد ضمنی که در بخش قبل بدست آوردیم، رابطه بین PMI مساوی ۵۰.۰ و نرخ رشد خنثی در تولید ناخالص داخلی را فرموله کردیم.

 این رابطه در چارچوب سطح توسعه اقتصادی یک کشور ایجاد شده است، که ما از طریق دو متغیر اندازه‌گیری کردیم: شاخص توسعه انسانی سازمان ملل و هزینه‌هّای دولت به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی (که توسط بانک جهانی تخمین زده شده است)

پس از آن یک رگرسیون OLS در PMI مساوی ۵۰.۰ با نرخ رشد ناخالص داخلی سالانه به عنوان متغیر وابسته در برابر دو متغیر مستقل HDI و هزینه‌های دولت رسم کردیم.

نتایج رگرسیون در نمودار زیر نشان داده شده است. هر دو متغیر مستقل در سطح ۱ درصد معنی‌دار بودند. در حالی که قدرت تبیین قوی‌ای نیز داشتند همچنین فاکتور R این رگرسیون نیز برابر با ۰.۷۱ بود.

علاوه‌براین، هر دو متغیر مستقل با نرخ رشد PMI رابطه عکس داشتند. یعنی با افزایش هزینه‌های دولت و HDI نرخ رشد PMI از ۵۰.۰ به سمت صفر کاهش می‌یافت.

 

ارتباط بین شاخص PMI و نرخ رشد GDP چیست؟
توزیع GDP در شاخص مدیران خرید مساوی ۵۰ برای چندین کشور

خلاصه:

رابطه مشاهده شده بین توسعه اقتصادی و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی وقتی PMI یک کشور در سطح ۵۰.۰  باشد به ما کمک می‌کند عملکرد اقتصاد یک کشور را از دو طریق درک کنیم.

اولا، روابط کشور به کشور بین داده‌های PMI و تولید ناخالص داخلی هنگامی که ارقام PMI منتشر می‌شوند، می‌تواند به عنوان یک شاخص مهم برای تعیین سطح توسعه یافتگی کشور استفاده شود.

ثانیا، با محاسبات «سرانگشتی» ما بین HDI، هزینه‌های دولت و میزان رشد تولید ناخالص داخلی هنگامی که PMI حدود ۵۰.۰ بود، ما می‌توانیم نرخ رشد تولید ناخالص داخلی مورد انتظار را برای نظرسنجی‌هایی که داده‌های کافی برای آن وجود ندارد تخمین بزنیم. (مانند نظرسنجی PMI تازه منتشرشده با تاریخچه کوتاه و/یا کشورهایی که ارقام تولید ناخالص داخلی ناقص با داده‌های با فرکانس پایین منتشر می‌کنند)

به عنوان مثال، ما در برآورد نرخ رشد تولید ناخالص داخل ضمنی در برخی کشورهای خاورمیانه، جایی که داده‌های تولید ناخالص داخلی غیرنفتی فقط سالانه در دسترس است و سابقه PMI کوتاه است، استفاده می‌شود.

 

ارتباط بین شاخص PMI و نرخ رشد GDP چیست؟
تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف در PMI مساوی ۵۰

سخن پایانی

شاخص مدیران خرید (PMI) و تولید ناخالص داخلی (GDP) دو شاخص کلیدی اقتصادی هستند که تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران برای درک وضعیت اقتصادی از آنها استفاده می‌کنند. همانطور که در این مقاله توضیح داده شد، عدد ۵۰ در PMI نشان‌دهنده وضعیت خنثی است، اما تأثیر آن بر رشد اقتصادی بستگی به سطح توسعه کشور دارد. در کشورهای توسعه‌یافته، عدد ۵۰ معمولاً به معنای رشد اقتصادی صفر یا بسیار کم است، در حالی که در بازارهای نوظهور این عدد می‌تواند نشان‌دهنده رشد مثبت قابل توجهی باشد.

به طور کلی، رابطه بین PMI و GDP می‌تواند ابزاری مؤثر برای پیش‌بینی تحولات اقتصادی باشد. با توجه به داده‌های به‌روز و منتشر شده PMI، تحلیل‌گران می‌توانند تخمین‌های دقیق‌تری از نرخ رشد GDP ارائه دهند و برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری از این اطلاعات استفاده کنند. در نهایت، درک درست و کاربردی از این شاخص‌ها می‌تواند به بهبود استراتژی‌های اقتصادی و مالی کمک شایانی کند.

سؤالات متداول

شاخص PMI چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

شاخص مدیران خرید (PMI) از طریق نظرسنجی‌های ماهانه از مدیران خرید در بخش‌های مختلف اقتصادی مانند تولید و خدمات به دست می‌آید. این نظرسنجی‌ها سوالاتی درباره سفارشات جدید، سطح تولید، اشتغال، موجودی کالا و قیمت‌ها مطرح می‌کنند و میانگین پاسخ‌ها به صورت یک عدد بین ۰ تا ۱۰۰ گزارش می‌شود. عدد بالای ۵۰ نشان‌دهنده رشد و عدد زیر ۵۰ نشان‌دهنده کاهش فعالیت‌های اقتصادی است.

چرا شاخص PMI برای تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران اهمیت دارد؟

شاخص PMI یک شاخص پیشرو است که می‌تواند تغییرات آینده در تولید ناخالص داخلی (GDP) و وضعیت کلی اقتصاد را پیش‌بینی کند. به دلیل اینکه این شاخص زودتر از داده‌های GDP منتشر می‌شود، تحلیل‌گران می‌توانند از آن برای اتخاذ تصمیمات سریع و به موقع در زمینه‌های سرمایه‌گذاری و سیاست‌گذاری اقتصادی استفاده کنند.

چگونه شاخص PMI بر GDP تأثیر می‌گذارد؟

شاخص PMI رابطه مستقیمی با رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) دارد. عدد ۵۰ در PMI معمولاً نشان‌دهنده عدم تغییر در GDP است، اما این تأثیر بسته به سطح توسعه کشور متفاوت است. در کشورهای توسعه‌یافته، عدد ۵۰ اغلب به معنای رشد صفر یا بسیار کم است، در حالی که در کشورهای در حال توسعه می‌تواند نشان‌دهنده رشد مثبت باشد. بنابراین، تغییرات در PMI می‌تواند به عنوان یک سیگنال اولیه برای تغییرات در GDP عمل کند.

آیا می‌توان فقط با استفاده از شاخص PMI نرخ رشد GDP را پیش‌بینی کرد؟

در حالی که شاخص PMI یک ابزار مهم و مفید برای پیش‌بینی نرخ رشد GDP است، اما نباید تنها به آن اتکا کرد. برای پیش‌بینی دقیق‌تر، باید از ترکیب چندین شاخص اقتصادی و تحلیل‌های جامع استفاده کرد. تحلیل‌گران معمولاً از مدل‌های رگرسیون و ترکیب داده‌های مختلف مانند نرخ بیکاری، شاخص قیمت مصرف‌کننده و داده‌های تجاری استفاده می‌کنند تا تصویر کامل‌تری از وضعیت اقتصادی به دست آورند.

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری داده‌های اقتصادی به شما پیشنهاد می‌کند:
7 دیدگاه در “ارتباط بین شاخص PMI و نرخ رشد GDP چیست؟
  1. آواتار amir137003 amir137003 گفت:

    چقد جالب بود این مقاله ، مقاله های این چنینی به عمق درکمکن نسبت به شاخص ها کمک میکنه واقعا دمتون گرم

  2. آواتار رسول رسول گفت:

    مگه شاخص PMI برای همه ی کشورها یک جور نیست فرمولش؟پس چرا باید GDP بخاطر توسعه یافته بودن فرق کنه خصوصا کشور چین!!!!!!

  3. آواتار رضا رضا گفت:

    بسیار عالی . دوره ای آموزشی بگذارید که مطالب در همین سطح ومقایسه ای بررسی شوند .

  4. آواتار نادر نادر گفت:

    سپاس از اينكه اطلاعات خوانندگانتان را در سطوح پايه و متوسط ارتقا ميدهيد. قدردان زحماتتان.

    1. آواتار ادمین ادمین گفت:

      سلام
      خوبه که کسانی هستند مطالب سنگینتر مثل این متن رو می‌خونن

  5. آواتار اورهان اورهان گفت:

    عالی بود
    ممنون از زحماتی که برای جامعه تریدری ایران میکشید

    1. آواتار ادمین ادمین گفت:

      خواهش می‌کنم
      اگر نظری یا پیشنهادی داشتید بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید