تثبیت ارزی چیست و چگونه اقتصاد کشورها را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

زمان مطالعه: 13 دقیقه

تثبیت ارزی چیست و چگونه اقتصاد کشورها را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

در جهانی که بازارهای مالی با سرعتی نفس‌گیر تغییر می‌کنند، تثبیت ارزی (Currency Peg) مانند لنگری عمل می‌کند که کشتی اقتصاد یک کشور را در برابر امواج پرتلاطم نرخ ارز ثابت نگه می‌دارد. این سیاست، که در آن دولت یا بانک مرکزی ارزش پول ملی را به یک ارز خارجی یا سبدی از ارزها متصل می‌کند، ابزاری استراتژیک برای ایجاد ثبات و جلب اعتماد در تجارت بین‌المللی است. از خلیج فارس تا کارائیب، کشورهایی که این مسیر را برگزیده‌اند، به دنبال کاهش ریسک‌های ارزی و تقویت پیوندهای اقتصادی خود با قدرت‌های بزرگ هستند. اما چرا تثبیت ارزی تا این حد برای برخی اقتصادها حیاتی است و چگونه می‌تواند آینده مالی یک ملت را رقم بزند؟

پاسخ در تعادل ظریفی نهفته است که تثبیت ارزی بین فرصت‌ها و مخاطرات ایجاد می‌کند. این سیاست می‌تواند دروازه‌ای به سوی رشد اقتصادی باشد، با کاهش عدم قطعیت و تسهیل مبادلات جهانی، اما در عین حال، تله‌هایی پنهان دارد که اگر نادیده گرفته شوند، به فروپاشی مالی منجر می‌شوند. از دلار هنگ‌کنگ که دهه‌هاست به دلار آمریکا متصل است تا تجربه پرچالش ونزوئلا، تثبیت ارزی داستانی از موفقیت‌ها و شکست‌هاست که هر سرمایه‌گذار، سیاست‌گذار یا تحلیل‌گری باید آن را بشناسد. این مقاله شما را به سفری در قلب این سیاست می‌برد تا ببینید چگونه تثبیت ارزی، با تمام پیچیدگی‌هایش، همچنان یکی از مهم‌ترین ابزارها در جعبه‌ابزار اقتصاد جهانی باقی مانده است.

مفهوم تثبیت ارزی: تعادل مصنوعی در بازار ارز

تثبیت ارزی (Currency Peg) سیاستی است که در آن یک دولت یا بانک مرکزی ارزش پول ملی خود را به یک ارز خارجی، معمولاً یک ارز قدرتمند مانند دلار آمریکا یا یورو، یا در مواردی به سبدی از ارزها متصل می‌کند.

این مکانیزم با هدف ایجاد ثباتی مصنوعی در نرخ ارز طراحی شده است، به‌طوری که نوسانات طبیعی عرضه و تقاضا در بازار آزاد، که می‌توانند اقتصاد را بی‌ثبات کنند، تحت کنترل درآیند. بانک مرکزی با استفاده از ذخایر ارزی خود، مانند دلار یا طلا، مداخله می‌کند تا ارزش پول ملی را در محدوده‌ای مشخص نگه دارد. به عنوان مثال، اگر تقاضا برای ارز داخلی کاهش یابد و ارزش آن در خطر افتادن باشد، بانک مرکزی با فروش ذخایر ارزی یا خرید پول ملی، تعادل را حفظ می‌کند. تا مارس ۲۰۲۵، این سیاست همچنان در بیش از ۲۰ کشور جهان، از قطر تا هنگ‌کنگ، به‌عنوان ابزاری برای مدیریت اقتصاد به کار گرفته می‌شود.

مکانیزم عملکرد تثبیت ارزی به این صورت است که نرخ مبادله ثابت یا محدوده‌ای باریک برای آن تعیین می‌شود و بانک مرکزی متعهد می‌شود که این نرخ را با هر هزینه‌ای حفظ کند. برای مثال، دلار هنگ‌کنگ از سال ۱۹۸۳ با نرخ ثابت ۷.۸ به دلار آمریکا متصل شده و بانک مرکزی هنگ‌کنگ (HKMA) با تزریق یا برداشت دلار از بازار، این ثبات را تضمین می‌کند. این فرآیند نیازمند ذخایر ارزی قابل‌توجه و سیاست‌های پولی منضبط است. در برخی موارد، مانند عربستان سعودی، تثبیت به دلار (با نرخ ۳.۷۵ ریال به ازای هر دلار) از طریق درآمدهای نفتی پشتیبانی می‌شود که به دولت اجازه می‌دهد در برابر فشارهای کاهشی مداخله کند. اما این تعادل مصنوعی شکننده است؛ اگر ذخایر ارزی کاهش یابد یا شوک‌های خارجی مانند افت قیمت کالاها رخ دهد، حفظ تثبیت می‌تواند به چالشی بزرگ تبدیل شود، همان‌طور که در مورد ونزوئلا در دهه ۲۰۲۰ شاهد بودیم.

دوره مستر کلاس طلا

جامع‌ترین دوره آموزشی طلا

این دوره در مجموعه یوتوفارکس تهیه شده و نتیجه سال‌ها تجربه در حوزه معامله‌گری طلا و فارکس است. این دوره توسط مجموعه‌ای از معامله‌گران حرفه‌ای یوتوفارکس تهیه شده است. با خرید این دوره از تجربه چندین معامله‌گر بهره‌مند خواهید شد.

تفاوت اصلی تثبیت ارزی با نظام‌های شناور ارزی در میزان دخالت دولت و انعطاف‌پذیری بازار نهفته است. در نظام شناور، مانند آنچه در دلار آمریکا، یورو یا ین ژاپن دیده می‌شود، نرخ ارز بر اساس عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین می‌شود و بانک مرکزی تنها در موارد استثنایی مداخله می‌کند. این انعطاف به ارزها اجازه می‌دهد که به سرعت به تغییرات اقتصادی، مانند تورم یا نرخ بهره، واکنش نشان دهند، اما در عین حال، نوسانات شدیدی را به همراه دارد که برای تجارت بین‌المللی و برنامه‌ریزی بلندمدت می‌تواند مشکل‌ساز باشد. در مقابل، تثبیت ارزی این نوسانات را حذف می‌کند و پیش‌بینی‌پذیری را به ارمغان می‌آورد، اما به قیمت از دست دادن استقلال پولی. کشوری که ارز خود را تثبیت می‌کند، مجبور است سیاست‌های پولی خود را با کشور مرجع هماهنگ کند؛ برای مثال، نرخ بهره در کشوری که به دلار متصل است، تحت تأثیر تصمیمات فدرال رزرو آمریکا قرار می‌گیرد.
این تفاوت بنیادی پیامدهای عمیقی دارد. در نظام شناور، اقتصاد می‌تواند با کاهش ارزش ارز (Depreciation) به شوک‌های خارجی مانند افت صادرات واکنش نشان دهد و رقابت‌پذیری خود را حفظ کند، اما در تثبیت ارزی، چنین انعطافی وجود ندارد و کشور باید با ذخایر ارزی یا کاهش هزینه‌ها از نرخ ثابت دفاع کند. تا مارس ۲۰۲۵، این تضاد در عمل مشهود است: در حالی که یورو در برابر دلار با نوساناتی حدود ۵ درصد در سال گذشته روبه‌رو بوده، ارزهای تثبیت‌شده مانند درهم امارات (AED) با نرخ ثابت ۳.۶۷ به دلار، هیچ تغییری را تجربه نکرده‌اند. این ثبات مصنوعی می‌تواند برای اقتصادهای کوچک یا وابسته به تجارت مفید باشد، اما اگر به درستی مدیریت نشود، به فروپاشی مالی منجر می‌شود، همان‌طور که در بحران ارزی آرژانتین در سال ۲۰۰۱ دیدیم، زمانی که تثبیت پزو به دلار دیگر قابل‌دوام نبود.

مزایای تثبیت ارزی: چرا کشورها این مسیر را انتخاب می‌کنند؟

تثبیت ارزی برای بسیاری از کشورها، به‌ویژه اقتصادهای در حال توسعه یا وابسته به تجارت، مانند کلیدی برای باز کردن قفل فرصت‌های اقتصادی عمل می‌کند. این سیاست با ایجاد ثباتی مصنوعی در نرخ ارز، عدم قطعیت را از معادلات مالی حذف می‌کند و به دولت‌ها، کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهد با اطمینان بیشتری به آینده نگاه کنند. تا مارس ۲۰۲۵، کشورهایی مانند قطر، امارات متحده عربی و هنگ‌کنگ با تثبیت ارز خود به دلار آمریکا، نشان داده‌اند که این استراتژی می‌تواند به‌عنوان پایه‌ای برای رشد پایدار عمل کند. اما چه چیزی این مسیر را تا این حد جذاب می‌کند و چرا برخی ملت‌ها حاضرند استقلال پولی خود را فدای این ثبات کنند؟ پاسخ در مزایای ملموسی نهفته است که تثبیت ارزی به همراه می‌آورد.

۱-تشویق تجارت بین‌المللی و کاهش ریسک ارزی

یکی از بزرگ‌ترین مزایای تثبیت ارزی، توانایی آن در تقویت تجارت بین‌المللی است. با حذف نوسانات نرخ ارز، شرکت‌ها می‌توانند بدون نگرانی از تغییرات ناگهانی ارزش پول، قراردادهای بلندمدت ببندند و به بازارهای جهانی دسترسی پیدا کنند. برای مثال، دلار هنگ‌کنگ که از سال ۱۹۸۳ با نرخ ۷.۸ به دلار آمریکا متصل شده، به این شهر اجازه داده تا به‌عنوان یکی از مراکز مالی و تجاری برتر آسیا، روابط تجاری خود را با آمریکا و دیگر اقتصادهای بزرگ گسترش دهد. این ثبات، ریسک ارزی را برای صادرکنندگان و واردکنندگان به حداقل می‌رساند و به‌ویژه برای کشورهای کوچک یا در حال توسعه که به صادرات وابسته‌اند، حیاتی است. در مارس ۲۰۲۵، گزارش بانک جهانی نشان می‌دهد که کشورهایی با ارز تثبیت‌شده، به‌طور متوسط ۱۵ درصد رشد بیشتری در حجم تجارت نسبت به همتایان با نرخ شناور تجربه کرده‌اند.

این کاهش ریسک همچنین سرمایه‌گذاری خارجی را تشویق می‌کند. سرمایه‌گذاران بین‌المللی، که از نوسانات ارزی به‌عنوان مانعی بزرگ یاد می‌کنند، در محیطی با نرخ‌های قابل‌پیش‌بینی راحت‌تر عمل می‌کنند. امارات متحده عربی با تثبیت درهم به دلار (۳.۶۷ AED به ازای هر USD)، توانسته جریان ثابتی از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) را جذب کند، به‌طوری که در سال ۲۰۲۴ این رقم به بیش از ۲۵ میلیارد دلار رسید. این سیاست به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد هزینه‌های خود را با دقت بیشتری برنامه‌ریزی کنند و از تخصص جهانی بهره‌مند شوند، بدون اینکه در دام تغییرات ارزی گرفتار شوند. برای اقتصادهای وابسته به کالاهایی مانند نفت، مانند بحرین و عمان، تثبیت به دلار نه‌تنها تجارت را تسهیل می‌کند، بلکه با کاهش ریسک‌های مرتبط با نوسانات قیمت کالاها، سپری محافظتی ایجاد می‌کند.

۲-ثبات اقتصادی و پیش‌بینی‌پذیری در زنجیره تأمین

تثبیت ارزی فراتر از تجارت، به ثبات اقتصادی کلان کمک می‌کند. با پیش‌بینی‌پذیر کردن نرخ ارز، دولت‌ها و شرکت‌ها می‌توانند بودجه‌بندی دقیق‌تری داشته باشند و از شوک‌های تورمی ناشی از کاهش ارزش پول جلوگیری کنند.

این ثبات در زنجیره تأمین نیز نقشی حیاتی ایفا می‌کند؛ وقتی هزینه مواد اولیه وارداتی قابل پیش‌بینی باشد، تولیدکنندگان می‌توانند قیمت‌گذاری را با اطمینان بیشتری انجام دهند و از اختلالات ناشی از نوسانات ارزی در امان بمانند. برای مثال، دلار کارائیب شرقی (XCD)، که به دلار آمریکا با نرخ ۲.۷ متصل است، به کشورهای کوچک منطقه کارائیب کمک کرده تا زنجیره تأمین خود را در برابر تلاطم‌های جهانی، مانند بحران‌های لجستیکی پس از همه‌گیری کرونا، مقاوم نگه دارند.

این پیش‌بینی‌پذیری به‌ویژه برای کشورهایی که شرکای تجاری اصلی آن‌ها از ارز مرجع استفاده می‌کنند، ارزشمند است. عربستان سعودی، با تثبیت ریال به دلار از سال ۱۹۸۶، از این مزیت بهره برده و توانسته تجارت نفتی خود را با آمریکا و دیگر اقتصادهای دلاری با ثبات بیشتری پیش ببرد. تا مارس ۲۰۲۵، این ثبات به ریاض کمک کرده تا در برابر نوسانات قیمت نفت، که به ۸۵ دلار در هر بشکه رسیده، انعطاف‌پذیری بیشتری نشان دهد. در واقع، تثبیت ارزی با ایجاد یک محیط اقتصادی قابل‌اعتماد، به کشورها اجازه می‌دهد تا پایه‌های رشد بلندمدت را بنا کنند، هرچند این مزایا تنها در صورتی پایدارند که با مدیریت هوشمندانه ذخایر ارزی و انضباط پولی همراه شوند.

معایب و مخاطرات: تله‌های پنهان تثبیت ارزی

تثبیت ارزی، با تمام مزایایی که به همراه می‌آورد، سیاستی نیست که بدون هزینه باشد. این استراتژی، که نرخ ارز را به‌صورت مصنوعی ثابت نگه می‌دارد، در دل خود مخاطراتی پنهان دارد که می‌تواند اقتصاد یک کشور را به لبه پرتگاه بکشاند. از کاهش قدرت خرید داخلی گرفته تا ایجاد کسری‌های تجاری مزمن و شکنندگی در برابر شوک‌های خارجی، تثبیت ارزی مانند راه رفتن روی طنابی باریک است که هر لغزش در آن، بهای سنگینی به دنبال دارد. تا مارس ۲۰۲۵، تجربه کشورهایی مانند ونزوئلا و آرژانتین نشان داده که این تله‌ها نه‌تنها واقعی‌اند، بلکه می‌توانند به فروپاشی کامل ارزی منجر شوند، اگر با دقت و منابع کافی مدیریت نشوند.

۱-تأثیر بر قدرت خرید و کسری تجاری

یکی از معایب اصلی تثبیت ارزی، تأثیر آن بر قدرت خرید مصرف‌کنندگان داخلی است. وقتی ارزی به نرخ پایین‌تر از ارزش واقعی خود تثبیت می‌شود، کالاهای وارداتی گران‌تر می‌شوند و این امر توانایی خانوارها برای خرید محصولات خارجی را کاهش می‌دهد.

برای مثال، در لبنان، که پوند (LBP) تا پیش از بحران ۲۰۱۹ با نرخ ۱۵۰۰ به دلار آمریکا متصل بود، تثبیت مصنوعی در نهایت با واقعیت‌های اقتصادی همخوانی نداشت و قدرت خرید مردم را به شدت تضعیف کرد. از سوی دیگر، اگر ارز به نرخی بالاتر از ارزش واقعی تثبیت شود، مانند آنچه در ونزوئلا رخ داد، مصرف‌کنندگان به خرید بیش از حد کالاهای وارداتی تشویق می‌شوند، که این امر کسری تجاری را عمیق‌تر می‌کند. تا مارس ۲۰۲۵، بولیوار ونزوئلا، که همچنان به‌طور اسمی به دلار متصل است، عملاً بی‌ارزش شده و کسری تجاری این کشور را به سطحی بحرانی رسانده است.

این کسری‌های تجاری مزمن، فشار مداومی بر ذخایر ارزی وارد می‌کنند. کشوری که برای حفظ تثبیت، مجبور به مداخله مداوم در بازار ارز است، باید ذخایر دلاری یا طلای کافی داشته باشد. اگر این ذخایر ته بکشد، همان‌طور که در مورد آرژانتین در اوایل دهه ۲۰۰۰ دیدیم، تثبیت ارزی به بن‌بست می‌رسد. در آن زمان، پزوی آرژانتین که با نرخ ۱:۱ به دلار متصل بود، پس از اتمام ذخایر ارزی دولت، سقوط کرد و تورم افسارگسیخته‌ای را به دنبال آورد. در مارس ۲۰۲۵، این خطر برای کشورهایی مانند لبنان، که ذخایر ارزی‌ آن به پایین‌ترین سطح در دهه‌های اخیر رسیده، همچنان جدی است. این وضعیت نشان می‌دهد که تثبیت ارزی، اگر با واقعیت‌های اقتصادی هم‌راستا نباشد، می‌تواند به جای ثبات، ناپایداری مالی را تشدید کند.

۲-شکنندگی در برابر شوک‌های خارجی و فروپاشی ارزی

تثبیت ارزی اقتصادها را در برابر شوک‌های خارجی، مانند کاهش قیمت کالاها یا تحریم‌ها، به‌شدت شکننده می‌کند. برای کشورهایی که به صادرات وابسته‌اند، مانند بحرین یا عربستان سعودی، افت شدید قیمت نفت می‌تواند توانایی حفظ تثبیت را به چالش بکشد. در سال ۲۰۱۴، وقتی قیمت نفت به زیر ۵۰ دلار سقوط کرد، کشورهایی با ارز تثبیت‌شده به دلار مجبور شدند از ذخایر خود استفاده کنند تا فشار کاهشی بر ارزهایشان را مهار کنند. تا مارس ۲۰۲۵، با قیمت نفت در حدود ۸۵ دلار، این کشورها ثبات نسبی را حفظ کرده‌اند، اما هرگونه شوک جدید، مانند اختلال در عرضه یا تنش ژئوپلیتیکی، می‌تواند تعادل را بر هم بزند.

شکنندگی این سیستم در نهایت می‌تواند به فروپاشی ارزی منجر شود، همان‌طور که در ونزوئلا شاهد بودیم. تثبیت بولیوار به دلار، که در ابتدا برای کنترل تورم طراحی شده بود، با کاهش درآمدهای نفتی و تحریم‌های آمریکا از سال ۲۰۱۹، دیگر قابل‌دوام نبود. تا مارس ۲۰۲۵، تورم سالانه ونزوئلا به بیش از ۱۰۰۰ درصد رسیده و ارزش بولیوار در بازار سیاه به کسری از نرخ رسمی سقوط کرده است. این فروپاشی نشان می‌دهد که تثبیت ارزی، بدون پشتوانه اقتصادی قوی و انعطاف‌پذیری در برابر شوک‌ها، نه‌تنها ثبات نمی‌آورد، بلکه می‌تواند به یک فاجعه مالی تبدیل شود. این تله‌های پنهان، کشورها را وادار می‌کنند که با دقت بیشتری هزینه‌ها و فواید این سیاست را سبک‌سنگین کنند.

دلار آمریکا و تثبیت ارزی: ستون فقرات اقتصاد جهانی

دلار آمریکا، به‌عنوان ارز ذخیره غالب جهان، ستون فقرات اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهد و تثبیت ارزی بسیاری از کشورها به این ارز، گواهی بر نفوذ بی‌چون‌وچرای آن است. این سیاست، که در آن کشورها ارزش پول ملی خود را به دلار متصل می‌کنند، نه‌تنها ثبات را در بازارهای مالی این کشورها تضمین می‌کند، بلکه پیوند عمیقی با سیستم پترودلار دارد که از دهه ۱۹۷۰ شکل گرفته است. تا مارس ۲۰۲۵، دلار همچنان محور اصلی معاملات بین‌المللی، به‌ویژه در تجارت نفت، باقی مانده و کشورهایی که این مسیر را انتخاب کرده‌اند، از مزایای پیش‌بینی‌پذیری نرخ ارز بهره می‌برند، هرچند این وابستگی آن‌ها را در برابر سیاست‌های پولی آمریکا و شوک‌های جهانی آسیب‌پذیر می‌کند.

بررسی کشورهایی که ارز خود را به دلار متصل کرده‌اند تا مارس ۲۰۲۵

بیش از ۲۰ کشور در سراسر جهان، از خاورمیانه تا کارائیب، ارز خود را به دلار آمریکا تثبیت کرده‌اند، که نشان‌دهنده اعتماد گسترده به این ارز به‌عنوان لنگر ثبات اقتصادی است. در خلیج فارس، کشورهایی مانند عربستان سعودی (ریال با نرخ ۳.۷۵ به دلار)، امارات متحده عربی (درهم با نرخ ۳.۶۷)، قطر (ریال با نرخ ۳.۶۴)، عمان (ریال با نرخ ۰.۳۸۵)، بحرین (دینار با نرخ ۰.۳۷۶) و کویت (دینار با نرخ متغیر در محدوده‌ای نزدیک به ۰.۳) به دلیل وابستگی به صادرات نفت، دلار را به‌عنوان مرجع انتخاب کرده‌اند. در منطقه کارائیب، دلار کارائیب شرقی (XCD) با نرخ ۲.۷، دلار باهاما (۱:۱)، دلار باربادوس (۲:۱)، و دلار بلیز (۲:۱) از جمله ارزهایی هستند که به دلار متصل‌اند و از ثبات آن برای حمایت از گردشگری و تجارت بهره می‌برند. همچنین، دلار هنگ‌کنگ (۷.۸ به دلار) و پوند لبنان (۱۵۰۰ به دلار، پیش از فروپاشی غیررسمی) نمونه‌هایی از آسیا هستند که این سیاست را دنبال کرده‌اند.

تا مارس ۲۰۲۵، این فهرست تغییر قابل‌توجهی نسبت به سال ۲۰۲۴ نداشته، اما برخی تحولات قابل توجه است. ونزوئلا، که بولیوار آن به‌طور اسمی به دلار متصل بود، به دلیل تحریم‌ها و تورم افسارگسیخته (بیش از ۱۰۰۰ درصد در سال جاری)، عملاً این تثبیت را از دست داده و اقتصادش به سمت دلارزدایی غیررسمی پیش رفته است. در مقابل، کشورهایی مانند السالوادور، که در سال ۲۰۲۱ بیت‌کوین را به‌عنوان ارز قانونی پذیرفت، همچنان از دلار آمریکا به‌عنوان ارز رسمی استفاده می‌کنند و تثبیت آن را حفظ کرده‌اند. این تنوع جغرافیایی نشان می‌دهد که تثبیت به دلار، فراتر از یک انتخاب اقتصادی، به یک استراتژی ژئوپلیتیکی تبدیل شده که کشورها را به اکوسیستم مالی آمریکا متصل می‌کند.

نقش سیستم پترودلار در تثبیت ارزی

پترو دلار و تثبیت ارزی

سیستم پترودلار، که در سال ۱۹۷۴ با توافق بین آمریکا و عربستان سعودی پایه‌گذاری شد، نقشی محوری در گسترش تثبیت ارزی به دلار ایفا کرده است. بر اساس این توافق، عربستان پذیرفت نفت خود را تنها به دلار بفروشد و درآمدهایش را در اوراق خزانه آمریکا سرمایه‌گذاری کند، در ازای حمایت نظامی و اقتصادی واشنگتن. این مدل به سرعت توسط سایر اعضای اوپک پذیرفته شد و دلار را به ارز اصلی معاملات نفتی تبدیل کرد، تقاضای جهانی برای آن را افزایش داد و پایه‌ای برای تثبیت ارزی فراهم آورد. تا مارس ۲۰۲۵، این سیستم همچنان پابرجاست، هرچند با چالش‌هایی مانند تلاش‌های چین و روسیه برای دلارزدایی و استفاده از یوان و روبل در تجارت انرژی مواجه شده است.

این وابستگی به پترودلار، تثبیت ارزی را برای کشورهای نفت‌خیز به گزینه‌ای طبیعی تبدیل کرده است. برای مثال، ثبات درهم امارات و ریال سعودی به‌طور مستقیم به درآمدهای نفتی دلاری وابسته است، که به این کشورها اجازه می‌دهد ذخایر ارزی عظیمی برای دفاع از نرخ ثابت خود انباشت کنند. با این حال، این سیستم شکنندگی‌هایی نیز دارد؛ کاهش قیمت نفت، مانند آنچه در سال ۲۰۱۴ رخ داد، یا تحریم‌ها، مانند مورد روسیه در ۲۰۲۲، می‌تواند فشار شدیدی بر این کشورها وارد کند. تا مارس ۲۰۲۵، با قیمت نفت برنت در حدود ۸۵ دلار، کشورهای متصل به پترودلار ثبات نسبی را حفظ کرده‌اند، اما ظهور ارزهای جایگزین و تنش‌های ژئوپلیتیکی نشان می‌دهد که سلطه دلار، اگرچه همچنان قدرتمند است، دیگر بی‌رقیب نیست.

مطالعه موردی: عربستان سعودی و تجربه تثبیت ریال

تثبیت ریال سعودی به دلار آمریکا یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های سیاست تثبیت ارزی در جهان است که ریشه در تاریخ اقتصادی و ژئوپلیتیکی این کشور دارد. این استراتژی، که بیش از چهار دهه ادامه یافته، نه‌تنها به ثبات مالی عربستان کمک کرده، بلکه جایگاه آن را به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در اقتصاد جهانی تقویت کرده است. با این حال، این سیاست با چالش‌هایی نیز همراه بوده که در سال‌های اخیر، به‌ویژه تا مارس ۲۰۲۵، با تحولات جهانی و داخلی پررنگ‌تر شده‌اند. بررسی تاریخچه، دلایل و پیامدهای این تثبیت، درس‌هایی ارزشمند برای درک پویایی‌های ارزی در اقتصادهای نفت‌محور ارائه می‌دهد.

تاریخچه و دلایل تثبیت ریال به دلار

تثبیت رسمی ریال سعودی به دلار آمریکا در ژوئن ۱۹۸۶ آغاز شد، زمانی که سازمان پولی عربستان سعودی (SAMA) نرخ ثابت ۳.۷۵ ریال به ازای هر دلار را تعیین کرد. این تصمیم ریشه در توافق پترودلاری سال ۱۹۷۴ بین آمریکا و عربستان داشت، که پس از تحریم نفتی ۱۹۷۳ و کاهش ارزش دلار شکل گرفت. دولت نیکسون با عربستان توافقی بست که بر اساس آن، نفت این کشور تنها به دلار فروخته می‌شد و درآمدهای حاصل در اوراق خزانه آمریکا سرمایه‌گذاری می‌شد، در ازای حمایت نظامی و اقتصادی واشنگتن. این توافق، دلار را به مرکز تجارت جهانی نفت تبدیل کرد و برای عربستان، که بیش از ۸۰ درصد درآمدش از نفت تأمین می‌شود، تثبیت به دلار منطقی‌ترین انتخاب بود. پیش از این، ریال در برابر سبدی از ارزها نوسان داشت، اما تثبیت به دلار ثبات بیشتری به ارمغان آورد و به ریاض اجازه داد تا از نوسانات ارزی در امان بماند.

دلایل این تثبیت فراتر از مسائل اقتصادی بود. وابستگی شدید به صادرات نفت، که به دلار قیمت‌گذاری می‌شود، به معنای آن بود که نوسانات ارزی می‌توانست درآمدهای ملی را بی‌ثبات کند. علاوه بر این، پیوند نزدیک سیاسی و نظامی با آمریکا، به‌ویژه پس از جنگ سرد، این سیاست را به یک انتخاب استراتژیک تبدیل کرد. تثبیت به دلار همچنین تجارت با شرکای اصلی، که اغلب از دلار استفاده می‌کردند، را تسهیل کرد و به جذب سرمایه‌گذاری خارجی کمک کرد. در سال‌های اولیه، این سیاست با موفقیت همراه بود؛ به‌طوری که تا اواخر دهه ۱۹۹۰، عربستان توانست تورم را زیر ۲ درصد نگه دارد و رشد اقتصادی پایداری را تجربه کند، حتی در زمان کاهش قیمت نفت در سال ۱۹۹۸.

پیامدهای اقتصادی و چالش‌های معاصر تا ۲۰۲۵

تثبیت ریال به دلار پیامدهای مثبت و منفی متعددی داشته است. از منظر مثبت، این سیاست به عربستان اجازه داد تا از ثبات ارزی برای توسعه زیرساخت‌ها و جذب سرمایه‌گذاری استفاده کند. تا مارس ۲۰۲۵، نرخ تورم این کشور همچنان در محدوده ۱.۵ تا ۲ درصد باقی مانده، که در مقایسه با اقتصادهای مشابه، نشان‌دهنده موفقیت نسبی این استراتژی است. تجارت خارجی، به‌ویژه صادرات نفت که در سال ۲۰۲۴ حدود ۲۵۰ میلیارد دلار درآمد داشت، از پیش‌بینی‌پذیری نرخ ارز بهره برده و زنجیره تأمین این کشور را در برابر تلاطم‌های جهانی مقاوم کرده است. علاوه بر این، تثبیت به دلار به ریاض کمک کرد تا در دوران افزایش قیمت نفت، مانند سال ۲۰۲۲، انباشت ذخایر ارزی عظیمی به ارزش بیش از ۴۵۰ میلیارد دلار داشته باشد.

با این حال، چالش‌های معاصر این سیاست را به آزمونی بزرگ کشانده‌اند. وابستگی به دلار به معنای آن است که سیاست پولی عربستان تحت تأثیر تصمیمات فدرال رزرو آمریکا قرار دارد. وقتی در سال ۲۰۲۴ فدرال رزرو نرخ بهره را برای مهار تورم افزایش داد، عربستان نیز مجبور شد نرخ‌ها را بالا ببرد، حتی اگر اقتصاد داخلی به تحریک بیشتر نیاز داشت، که این امر رشد بخش غیرنفتی را کند کرد. همچنین، کاهش قیمت نفت به حدود ۸۵ دلار در هر بشکه تا مارس ۲۰۲۵، فشار بر ذخایر ارزی را افزایش داده و کسری بودجه را به ۳ درصد تولید ناخالص داخلی رسانده است. برنامه چشم‌انداز ۲۰۳۰، که هدفش کاهش وابستگی به نفت است، با این محدودیت‌ها چالش‌برانگیزتر شده، زیرا تثبیت ارزی انعطاف‌پذیری لازم برای تحریک بخش‌های جدید را محدود می‌کند.

علاوه بر این، تلاش‌های جهانی برای دلارزدایی، به‌ویژه از سوی چین و روسیه، که در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱۵ درصد معاملات نفتی خود را با یوان انجام دادند، تهدیدی بالقوه برای سیستم پترودلار است. اگر این روند ادامه یابد، تثبیت به دلار ممکن است در بلندمدت جایگاه خود را از دست بدهد. در داخل، ناآرامی‌های اجتماعی ناشی از افزایش مالیات‌ها و کاهش یارانه‌ها، که برای جبران کسری بودجه اعمال شده‌اند، نارضایتی عمومی را افزایش داده است. تا مارس ۲۰۲۵، تجربه عربستان نشان می‌دهد که تثبیت ارزی، اگرچه ثبات کوتاه‌مدت را تضمین کرده، اما در برابر شوک‌های خارجی و نیاز به تنوع اقتصادی، شکنندگی‌هایی دارد که نیازمند بازنگری استراتژیک است.

✔️  بیشتر بخوانید: پترودلار چیست؟ چگونه دلار به ارز غالب در جهان تبدیل شد؟

سخن پایانی
تثبیت ارزی، مانند شمشیری دو لبه، ابزاری قدرتمند برای ایجاد ثبات در اقتصادهای پرتلاطم است، اما هزینه‌های پنهان آن می‌تواند آینده مالی یک کشور را به خطر بیندازد. از تشویق تجارت بین‌المللی و پیش‌بینی‌پذیری نرخ ارز گرفته تا وابستگی شکننده به دلار آمریکا و مخاطرات فروپاشی ارزی، این سیاست نشان‌دهنده تعادلی ظریف بین سود و ریسک است. تا مارس ۲۰۲۵، تجربه کشورهایی مانند عربستان سعودی ثابت کرده که تثبیت می‌تواند پایه‌ای برای رشد باشد، اما تنها در صورتی که با ذخایر ارزی قوی، انضباط پولی و دیدگاهی استراتژیک همراه شود. این داستان، هشداری است به سیاست‌گذاران که ثبات مصنوعی، هرچند جذاب، بدون پشتوانه اقتصادی واقعی، شکننده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد.

با نگاهی به آینده، تثبیت ارزی احتمالاً در معرض آزمون‌های جدیدی قرار خواهد گرفت. ظهور ارزهای دیجیتال، تلاش برای دلارزدایی از سوی قدرت‌های نوظهور مانند چین، و حرکت جهانی به سمت اقتصادهای متنوع و پایدار، ممکن است سلطه دلار و جذابیت تثبیت به آن را به چالش بکشد. برای کشورهایی که این مسیر را انتخاب کرده‌اند، درس روشن است: تثبیت ارزی می‌تواند یک پل موقت به سوی ثبات باشد، اما بدون اصلاحات ساختاری و کاهش وابستگی به یک ارز یا کالای خاص، این پل ممکن است در برابر طوفان‌های آینده فرو بریزد. در جهانی که تغییر تنها ثابت آن است، انعطاف‌پذیری و آینده‌نگری، کلید بقای اقتصادی خواهد بود.

لطفا نظر و سوالات خود را درباره این مقاله ارسال کنید تا کارشناسان ما به شما پاسخ دهند.

تثبیت ارزی چیست و چه تفاوتی با نرخ ارز شناور دارد؟

تثبیت ارزی سیاستی است که در آن بانک مرکزی یک کشور، نرخ ارز خود را به یک ارز خارجی (مانند دلار آمریکا) یا سبدی از ارزها متصل می‌کند و با استفاده از ذخایر ارزی، نرخ آن را در محدوده‌ای مشخص نگه می‌دارد. در مقابل، نرخ ارز شناور تحت تأثیر عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین می‌شود و انعطاف‌پذیری بیشتری دارد. تثبیت ارزی پیش‌بینی‌پذیری را افزایش می‌دهد، اما استقلال پولی را محدود می‌سازد.

چرا برخی کشورها ارز خود را به دلار آمریکا تثبیت می‌کنند؟

دلار آمریکا به‌عنوان ارز ذخیره جهانی و واحد اصلی تجارت نفت و بسیاری از کالاها، نقش مسلطی در اقتصاد بین‌المللی دارد. تثبیت به دلار، به‌ویژه برای کشورهایی که درآمدهای صادراتی دلاری دارند (مانند کشورهای نفت‌خیز)، ثبات قیمتی و جذابیت سرمایه‌گذاری خارجی را تقویت می‌کند. همچنین، استفاده از دلار در تجارت خارجی را تسهیل می‌کند و ریسک ارزی را کاهش می‌دهد.

مهم‌ترین مزایای تثبیت ارزی چیست؟

ثبات در نرخ ارز، کاهش ریسک برای صادرکنندگان و واردکنندگان، تسهیل جذب سرمایه‌گذاری خارجی، کنترل تورم، و امکان برنامه‌ریزی بلندمدت برای دولت‌ها و کسب‌وکارها از جمله مزایای مهم این سیاست است. کشورهایی مانند امارات، عربستان سعودی و هنگ‌کنگ توانسته‌اند با تثبیت موفق ارز، پایه‌ای برای رشد پایدار اقتصادی بنا کنند.

تثبیت ارزی چه معایب و مخاطراتی به همراه دارد؟

این سیاست ممکن است منجر به کسری تجاری، کاهش رقابت‌پذیری صادرات، وابستگی به سیاست‌های پولی کشور مرجع، و شکنندگی در برابر شوک‌های خارجی شود. در صورت کاهش ذخایر ارزی یا بروز بحران، مانند آنچه در آرژانتین یا ونزوئلا رخ داد، تثبیت ممکن است فروبپاشد و تورم شدیدی ایجاد شود.

آیا تثبیت ارزی در دنیای امروز هنوز کارایی دارد؟

بله، اما تنها در شرایطی خاص. کشورهایی با درآمدهای ارزی پایدار و ذخایر کافی می‌توانند از مزایای تثبیت بهره‌مند شوند. اما با ظهور ارزهای دیجیتال، دلارزدایی برخی کشورها و تحولات ژئوپلیتیکی، پایداری بلندمدت این سیاست نیازمند بازنگری، اصلاحات ساختاری و افزایش انعطاف‌پذیری اقتصادی است.

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری آموزش مفاهیم پایه بازارهای مالی و فارکس به شما پیشنهاد می‌کند:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید