سوئینگ تریدینگ چیست؟
سویینگ تریدینگ (Swing Trading) یک سبک معاملهگری است که در آن معاملهگر معامله را چند روز تا چند هفته باز نگه میدارد تا بتواند سودهای کوتاهمدت تا میانمدت کسب کند. معاملهگران سوئینگ در درجه اول از تحلیل تکنیکال برای یافتن فرصتهای معاملاتی استفاده میکنند، اما ممکن است در کنار تحلیل روند و الگوهای قیمت، از تحلیل بنیادی (Fundamental) نیز استفاده کنند.
درک سویینگ تریدینگ
به طور معمول، در سویینگ تریدینگ معامله بیش از یک جلسه معاملاتی (Session) باز نگه داشته می شود، اما معمولا بیش از چند هفته یا یکی دو ماه نیست. البته این یک تعریف کلی است، ممکن است یک معامله بیش از دو ماه طول بکشد اما معاملهگر هنوز معامله را سویینگ بداند. گاهی ممکن است طی یک جلسه معاملاتی، قیمت به هدف مورد نظر برسد، اما این اتفاق بسیار نادر است و در شرایط بسیار بیثبات ایجاد میشود.
هدف از سوئینگ تریدینگ، سود گرفتن از قسمت عمده یک حرکت احتمالی قیمت است. بعضی از معامله گران سوئینگ به دنبال سهام با نوسانات بالا هستند تا با استفاده از جابجایی زیاد قیمت، سود بیشتری کسب کنند، اما برخی دیگر سهام آرامتر را ترجیح میدهند. در هر صورت، سویینگ تریدینگ فرآیندی است که در آن معاملهگر به دنبال تشخیص حرکت بعدی قیمت است تا با ورود به معامله، از آن حرکت احتمالی سود کسب کند.
معاملهگران موفق در سویینگ تریدینگ تنها به دنبال کسب سود از یک بخش از حرکت پیشبینی شده قیمت هستند و سپس به سراغ فرصت بعدی میروند.
بسیاری از معاملهگران سوئینگ، معاملات را بر اساس نسبت ریسک/ریوارد (RiskReward، نسبت سود به ضرر احتمالی) ارزیابی میکنند. آنها با تحلیل نمودار یک دارایی، نقطه ورود را تعیین میکنند و سپس حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) را نیز مشخص میکنند. اگر به ازای هر یک دلاری که به خطر میاندازند، شانس به دست آوردن ۳ دلار داشته باشند، این معامله را مطلوب ارزیابی میکنند. در عوض به خطر انداختن یک دلار برای بدست آوردن یک دلار یا ۰.۷۵ دلار، چندان مطلوب نیست.
همانطور که گفته شد، معاملهگران سوئینگ به دلیل آن که ماهیت معاملات کوتاهمدت است، در درجه اول از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، اما میتوان برای تقویت معاملات از تحلیل بنیادی نیز استفاده کرد. به عنوان مثال، یک معاملهگر سوئینگ، فرصتی صعودی را در سهام مشاهده میکند، این فرد ممکن است برای بررسی بنیانهای سهم، به بررسی شرایط بنیادی نیز بپردازد تا وضعیت سهام را بهتر تحلیل کند.
معاملهگران سوئینگ اغلب در تایم فریمهای (Time Frame) روزانه به دنبال فرصتهای معاملاتی هستند و در تایم فریمهای یک ساعته یا حتی ۱۵ دقیقهای به دنبال نقطه ورود، حد ضرر و حد سود هستند.
مزایا | معایب |
نسبت به معاملهگری روزانه، نیاز به زمان کمتری دارد. | معاملات در معرض ریسکهای شبانه و آخر هفته قرار میگیرند. |
با سود گرفتن از نوسانات عمده بازار، پتانسیل سود کوتاهمدت را به حداکثر میرساند. | بازگشت ناگهانی بازار میتواند ضررهای قابل توجهی به همراه داشته باشد. |
روند معاملات ساده تر است و معاملهگران میتوانند به تحلیل تکنیکال اعتماد کنند. | معاملهگران معمولا روند بلندمدت را به خاطر سودهای کوتاهمدت از دست میدهند. |
معامله گری روزانه در مقابل معامله گری سویینگ
تمایز عمده میان سویینگ تریدینگ و معاملهگری روزانه (Day Trading)، معمولا زمان باز نگهداشتن معامله است. در سویینگ تریدینگ، غالبا معامله برای حداقل یک شب باز نگه داشته میشود، اما در معاملهگری روزانه، قبل از بسته شدن بازار، معامله بسته میشود. به طور کلی در معاملهگری روزانه، معاملات برای یک روز باز نگه داشته میشوند، اما در سویینگ تریدینگ برای چند روز تا چند هفته معاملات باز هستند.
هنگامی که معاملهگر سوئینگ، معامله را بیش از یک روز نگه میدارد، ریسکهای غیرقابل پیشبینی شبانه مانند گپهای قیمتی (Gap) را متحمل می شود. با توجه به ریسکهای بیشتر شبانه، معاملهگران سوئینگ معاملات خود را با حجم کمتری باز میکنند تا ریسک خود را کاهش دهند. اما معاملهگران روزانه معامله را تا پیش از پایان روز میبندند و از حجم معاملات بزرگتری نسبت به معامله گر سوئینگ استفاده میکنند.
اهمیت تهیه واچ لیست و مانیتورکردن مداوم آن در سوئینگ تریدینگ
بر خلاف استراتژی اسکالپ تریدینگ که پر از موقعیتهای معاملاتی کوتاهمدت است، در سویینگ تریدینگ، با تعداد کمتری موقعیت مطلوب مواجه هستیم و در صورت ازدستدادن یک موقعیت مطلوب، ممکن است تا رسیدن به موقعیت بعدی زمان بیشتری سپری شود؛ بنابراین تهیه یک واچ لیست و مانیتورکردن آن، در سوئینگ تریدینگ از اهمیت بالایی برخوردار است. واچ لیست، فهرستی از جفتارز، سهام یا داراییهایی است که معاملهگر بر اساس تحقیقات و تحلیلها و علایق خود، آنها را برای معاملات آتی مناسب میداند. این فهرست به معاملهگر این امکان را میدهد که بازار را به شکل مؤثرتری دنبال کند و فرصتهای معاملاتی را سریعتر شناسایی کند.
مانیتورکردن واچ لیست به معاملهگر کمک میکند تا از نوسانات قیمتی مطلع شود و زمان ورود و خروج از معاملات را بهینهسازی کند. این کار باعث میشود که معاملهگر بتواند بادقت بیشتری ریسک را مدیریت کند و از موقعیتهای معاملاتی که احتمال سودآوری کمتری دارند، اجتناب نماید. اهمیت بهروزرسانی مداوم واچ لیست را نیز نباید نادیده گرفت. بازارهای مالی دائماً در حال تغییر هستند و داراییهایی که روزی جذاب به نظر میرسیدند ممکن است بهسرعت جذابیت خود را از دست بدهند؛ بنابراین، معاملهگر باید واچ لیست خود را باتوجه به تغییرات بازار و نتایج تحلیلهای جدید بهروز نگه دارد.
همچنین مانیتورکردن واچ لیست به معاملهگر این امکان را میدهد که استراتژی معاملاتی خود را بادقت بیشتری ارزیابی کند و در صورت لزوم تغییراتی را در آن اعمال نماید. این فرایند به معاملهگر کمک میکند تا از اشتباهات معاملاتی پیشین خود درس گرفته و در آینده تصمیمات بهتری بگیرد. در نهایت، واچ لیست و مانیتورکردن آن، ابزارهای کلیدی برای موفقیت در سوئینگ تریدینگ هستند.
استراتژیهای سوئینگ تریدینگ
چندین استراتژی معاملاتی مختلف وجود دارد میتوان از آن در سویینگ تریدینگ استفاده نمود. چند مورد از این استراتژیها به شرح زیر هستند:
- دنبالکننده روند
- مومنتوم
- برگشت به میانگین قیمتی (Mean Reverting)
- بریکاوت (Breakout)
توجه داشته باشد که پیش از استفاده از هر نوع تکنیک معاملاتی، ابتدا آن را با استفاده از روش پیپر تریدینگ (Paper Trading) یا در حساب دمو تست کنید تا از کارآمدی آن اطمینان حاصل نمایید. سپس میتوانید با استفاده از سرمایه خود به معامله در حساب حقیقی بپردازید.
در اینجا یکی از تکنیکهای متداول در سوئینگ تریدینگ که در دستهبندی استراتژیهای دنبالکننده روند است را بهعنوان نمونه تشریح میکنیم:
استراتژی مووینگ کراس اور (Moving Average Crossover)
استراتژی مووینگ کراس اور، یکی از روشهای محبوب در سوئینگ تریدینگ است که بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک با دورههای زمانی مختلف کار میکند. این استراتژی به معاملهگران کمک میکند تا نقاط ورود و خروج معاملاتی را بر اساس تغییرات روند بازار تشخیص دهند.
در این استراتژی، معمولاً از دو میانگین متحرک استفاده میشود: یک میانگین متحرک کوتاهمدت (مانند میانگین ۵ روزه ) و یک میانگین متحرک بلندمدت (مانند میانگین ۲۰ روزه ). این دو میانگین متحرک بر روی نمودار قیمتی یک دارایی ترسیم میشوند.
نقطه ورود: زمانی که میانگین متحرک کوتاهمدت از بالا به میانگین متحرک بلندمدت برخورد نموده و از آن عبور کند، این میتواند نشانهای از آغاز یکروند نزولی در بازار باشد و یک سیگنال فروش ایجاد میکند. برعکس، زمانی که میانگین متحرک کوتاهمدت از پایینبهبالا میانگین متحرک بلندمدت را قطع کند، این میتواند نشانهای از آغاز روند صعودی باشد و یک سیگنال خرید ایجاد میکند.
نقطه خروج: معاملهگران میتوانند از همان میانگینهای متحرک برای تعیین نقطه خروج استفاده کنند. بهعنوانمثال، اگر پس از ورود به یک موقعیت خرید، میانگین متحرک کوتاهمدت دوباره به زیر میانگین متحرک بلندمدت برود، این میتواند نشانهای برای بستن پوزیشن و تسویه سود باشد.
این استراتژی به دلیل سادگی و قابلیت اجرای آسان در میان معاملهگران محبوب است، اما مهم است که توجه داشته باشیم که هیچ استراتژی معاملاتی بدون ریسک نیست و مووینگ کراس اور نیز ممکن است سیگنالهای اشتباه ایجاد کند، بهخصوص در بازارهایی که دارای نوسانات زیادی هستند؛ بنابراین، استفاده از این استراتژی باید همراه با تأییدیههای دیگر و مدیریت ریسک دقیقی باشد.
تاکتیکهای سویینگ تریدینگ
یک معاملهگر سوئینگ تمایل دارد که به دنبال الگوهای نموداری باشد. برخی از الگوهای متداول مانند کراس اوررها، الگوهای دسته و فنجان، پرچم، مثلث و سر و شانه از جمله الگوهایی هستند که این معامله گران به دنبال آنها هستند. این معاملهگران همچنین میتوانند از الگوهای کندل استیک بازگشتی نیز برای ایجاد یک برنامه معاملاتی جامع استفاده کنند.
در نهایت، یک معاملهگر سویینگ با استفاده از ابزارهای تکنیکال، یک برنامه و استراتژی معاملاتی ایجاد کرده که به وی در معاملات مزیت (Edge) بدهند. البته این کار ابدا آسان نیست و هیچ استراتژی وجود ندارد که هربار کار کند. پس در کنار برنامه معاملاتی، نیاز به برنامه مدیریت ریسک نیز هست.با ریسک به ریوارد مناسب نیاز نیست تمام معاملات سوآور باشند. بنابراین معاملهگران سویینگ به دنبال موقعیتهای معاملاتی هستند که به آنها نسبت ریسک به ریوارد بهتری بدهد. در این صورت در مجموع برای کسب سود، به معاملات برنده کمتری نیاز است.
نمونهای از معاملهگری سوئینگ بر روی سهام اپل
نمودار پایین، دورهای را نشان میدهد که سهام اپل یک حرکت قیمتی صعودی داشته است. به دنبال آن یک الگوی دسته و فنجان شکل گرفته است. در این الگو اگر قیمت بتواند سقف قیمتی دسته را بشکند، نشان دهنده ادامه روند است.
در اینجا:
- قیمت از دسته فنجان بالاتر رفته و سیگنال خرید نزدیک به سطح ۱۹۲.۷۰ صادر میشود.
- نقطه احتمالی برای قرار دادن حد ضرر در زیر دسته است که با مستطیل در نزدیکی قیمت ۱۸۷.۵۰ دلار مشخص شده است.
- بر اساس نقطه ورود و حد ضرر، ریسک تخمین زده شده برای این معامله ۵.۲۰ دلار به ازای هر سهم است.
- اگر بخواهید نسبت ریسک به ریوارد خود را ۱:۲ در نظر بگیرید، هر قیمتی بالاتر از ۲۰۳.۱۰ میتواند این نسبت را به شما بدهد.
به غیر از نسبت ریسک به ریوارد، معاملهگر میتواند از روشهای خروج دیگر مانند تشکیل یک کف قیمتی استفاده کند. در صورت استفاده از این روش، سیگنال خروج تا قیمت ۲۱۶.۴۶ داده نمیشود. این روش منجر به سود ۲۳.۷۶ دلاری برای هر سهم میشود در مدت زمان تقریبا ۲ ماهه میشود.
سایر روشهای خروج میتواند استفاده از میانگین متحرک و یا اوسیلاتور استوکاستیک باشد.
مدیریت ریسک در سوئینگ تریدینگ
صرفنظر از استراتژی مورداستفاده، مدیریت ریسک همواره از اهمیت بالایی در معاملات برخوردار است. اما ماهیت سویینگ تریدینگ به نحوی است که اگر بازار با نوسانات بالایی مواجه شود پتانسیل زیانهای بزرگ و حتی ازدستدادن حساب، بسیار بالاتر است؛ بنابراین مدیریت ریسک یکی از اصول اساسی در استراتژی سوئینگ تریدینگ است. در این قسمت نکاتی که به مدیریت ریسک معاملهگر کمک شایانی میکند را بررسی مینمائیم.
- تعیین سطح ریسکپذیری: قبل از شروع به معامله، معاملهگر باید سطح ریسکپذیری خود را تعیین کند. این به معنای تصمیمگیری در مورد میزان پولی است که معاملهگر حاضر است در هر معامله ریسک کند. این مقدار معمولاً بهصورت درصدی از کل سرمایه تعیین میشود.
- قراردادن حد ضرر و استفاده از حجم مناسب: استفاده از حد ضرر به معاملهگر اجازه میدهد تا حداکثر میزان زیانی که مایل به تحمل آن هستند را مشخص کنند و در صورت رسیدن قیمت به این سطح، موقعیت معاملاتی به طور خودکار بسته میشود. همواره به این نکته توجه داشته باشید که ماهیت سوئینگ تریدینگ به گونه است که شما در تایم فریمهای بالا معامله مینمایید؛ لذا حرکات خلاف پیشبینی شما، میتواند پتانسیل زیان فراوان و حتی کال مارجین شدن شما را به همراه داشته باشد؛ بنابراین در قراردادن حد ضرر و انتخاب حجم مناسب توجه کافی داشته باشید.
- تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری: تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری به معنای پخشکردن ریسک بین داراییهای مختلف است. این کار باعث میشود که اثر منفی نوسانات قیمتی یک دارایی خاص بر کل سرمایه کاهش یابد. بهعبارتدیگر، بهجای سرمایهگذاری تمام سرمایه در یک سهم یا بازار خاص، سرمایهگذاری در چندین دارایی مختلف انجام میشود.
فرض کنید یک معاملهگر سوئینگ تصمیم دارد ۱۰۰,۰۰۰ دلار از سرمایه خود را وارد معامله کند. بهجای سرمایهگذاری تمام این مبلغ در یک جفتارز یا یک کامودیتی خاص، میتواند سرمایه خود را بین چندین جفتارز و کامودیتی مختلف تقسیم کند. بهعنوانمثال، میتواند ۲۵,۰۰۰ دلار در جفتارز EURUSD، ۲۵,۰۰۰ دلار در جفتارز GBPJPY، ۲۵,۰۰۰ دلار در طلا (Gold)، و ۲۵,۰۰۰ دلار در نفت خام (Crude Oil) سرمایهگذاری نماید. این استراتژی به معاملهگر کمک میکند تا ریسکهای مرتبط با نوسانات شدید در یک جفتارز یا کامودیتی خاص را کاهش دهد. بهعنوانمثال، اگر قیمت نفت خام به دلیل تغییرات سیاسی یا اقتصادی به طور ناگهانی کاهش یابد، سرمایهگذاری در طلا ممکن است بهعنوان یک دارایی امن، ارزش خود را حفظ کند یا حتی افزایش یابد. همچنین، تنوعبخشی بین جفتارزهای مختلف میتواند به معاملهگر اجازه دهد تا از فرصتهای معاملاتی در بازارهای مختلف فارکس بهرهمند شود.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری به معاملهگر این امکان را میدهد که از ریسکهای غیرسیستماتیک که مربوط به شرکتها یا صنایع خاص هستند، اجتناب کند. این رویکرد همچنین به معاملهگر کمک میکند تا از تأثیرات ناگهانی اخبار یا رویدادهای اقتصادی بر یک دارایی خاص که میتواند منجر به زیانهای سنگین شود، محافظت کند. - پلن معاملاتی: داشتن یک پلن معاملاتی مشخص و پایبندی به آن میتواند به مدیریت ریسک کمک کند. این برنامه باید شامل قوانین ورود و خروج، اندازه موقعیتها، و استراتژیهای مدیریت سرمایه باشد.
- آموزش و تحقیق مداوم: بازار فارکس یک بازار پویا است و مرتباً در حال تغییر است؛ لذا معاملهگران باید به طور مداوم در حال یادگیری و بهروزرسانی دانش خود در مورد بازارها و ابزارهای معاملاتی باشند. این کار به آنها کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند و ریسکهای ناشی از آن را کاهش دهند.
مدیریت ریسک در سوئینگ تریدینگ نیازمند انضباط، برنامهریزی، و آمادگی برای پذیرش زیانهای احتمالی است. با اجرای استراتژیهای مدیریت ریسک، معاملهگران میتوانند احتمال موفقیت خود را در بازارهای مالی افزایش دهند.