سبک اسمارت مانی چیست؟ اصول، مفاهیم و آموزش معامله

زمان مطالعه: 19 دقیقه

سبک اسمارت مانی چیست؟ اصول، مفاهیم و آموزش معامله

فهرست مطالب نمایش

در دنیای پرتلاطم بازارهای مالی، برخی مفاهیم به‌مرور جای خود را در میان معامله‌گران باز می‌کنند و به جریان اصلی تفکر در این حوزه تبدیل می‌شوند. یکی از این مفاهیم، سبک اسمارت مانی (Smart Money Concept) یا به اختصار SMC است که طی سال‌های اخیر توجه بسیاری از فعالان بازار را به خود جلب کرده است. این رویکرد، فراتر از تکنیک‌ها و ابزارهای رایج معامله‌گری، به یک فلسفه و نگرش تبدیل شده است که برخی معتقدند می‌تواند سودآوری قابل‌توجهی ایجاد کند.

اما چه چیزی این رویکرد را از سایر استراتژی‌ها متمایز می‌کند؟ نکته مهم اینجاست که اسمارت مانی را نمی‌توان تنها یک استراتژی دانست. بلکه باید آن را چارچوبی فلسفی در نظر گرفت که بر تحلیل رفتار سرمایه‌های بزرگ و تاثیر آن‌ها بر روندهای بازار تاکید دارد. این دیدگاه به معامله‌گران کمک می‌کند تا درک بهتری از تصمیمات بازیگران اصلی بازار داشته باشند و به‌جای دنباله‌روی از توده، در مسیر حرکت سرمایه‌های کلان قرار گیرند.

در این مقاله، به بررسی تمام جوانب مفهوم اسمارت مانی خواهیم پرداخت؛ از اصول اولیه و ساختار فکری آن گرفته تا کاربردهای عملی و ابزارهایی که در این رویکرد مورد استفاده قرار می‌گیرند. اگر به دنبال روشی متفاوت و هوشمندانه‌تر برای معامله‌گری هستید، اینجا نقطه شروع شماست. بیایید قدم به دنیای اسمارت مانی بگذاریم.

سبک معاملاتی اسمارت مانی چیست؟

اسمارت مانی یک استراتژی معاملاتی است که بر تحلیل رفتار بازیگران نهادی مانند بانک‌ها و صندوق‌های پوشش ریسک تمرکز دارد. این استراتژی با بررسی عرضه و تقاضا، بلوک‌های سفارش و جریان نقدینگی، تلاش می‌کند حرکات قیمتی هدایت‌شده توسط سرمایه‌های کلان را شناسایی و از آن‌ها بهره‌برداری کند.

مفهوم اسمارت مانی در معامله‌گری بر سه اصل کلیدی استوار است: عرضه، تقاضا و ساختار بازار. در این رویکرد، بازارسازان – یا همان “سرمایه‌های هوشمند” – با اقدامات خود ردپاهایی بر نمودار قیمت‌ها به جا می‌گذارند، و معامله‌گران سبک اسمارت مانی با تحلیل این ردپاها، سعی در همسو شدن با تصمیمات آن‌ها دارند.

بسیاری از معامله‌گران خرد بر این باورند که بازار شرایطی منصفانه برای کسب سود فراهم می‌کند، اما فلسفه اسمارت مانی ممکن است این دیدگاه را به چالش بکشد. در چارچوب این نظریه، ادعا می‌شود که بازیگران اصلی بازار – مانند بانک‌ها، صندوق‌های پوشش ریسک و سایر فعالان برجسته‌ای که توانایی جابه‌جایی سرمایه‌های کلان را دارند – می‌توانند با دستکاری روندها، حرکت‌های بازار را بر خلاف انتظارات معامله‌گران خرد هدایت کنند.

هرچند این ادعا ممکن است در نگاه اول شبیه به یک تئوری توطئه به نظر برسد، اما بررسی و تحلیل آن خالی از لطف نیست. این نظریه بر پایه اصول اقتصادی و رفتارشناسی بازار شکل گرفته و هدف آن آشکارسازی نحوه تعامل سرمایه‌گذاران بزرگ با بازار و تأثیر آن بر روندها است. در ادامه، به بررسی دقیق‌تر این مفهوم و نحوه عملکرد آن خواهیم پرداخت.

بانک‌ها، صندوق‌های پوشش ریسک و سایر نهادهای بزرگ، با هدف کسب سود یا تأمین نیازهای یک کشور یا شرکت‌های بزرگ فعالیت می‌کنند. این نهادها از منابع عظیم مالی و دانش تخصصی خود برای به دست آوردن مزیت رقابتی در بازار استفاده می‌کنند و در این مسیر، حتی از طراحی تله‌هایی برای معامله‌گران خرد نیز ابایی ندارند. این تله‌ها به شکلی طراحی می‌شوند که معامله‌گران خرد، با اعتماد به تحلیل‌های ساده و پیش‌بینی‌های خود، در دام نوسانات غیرمنتظره بازار گرفتار شوند.

معامله‌گران خرد، اغلب از این فعالیت‌ها و نیات پشت پرده نهادهای بزرگ بی‌خبرند و همین امر احتمال شکست آن‌ها را در مواجهه با حرکات غیرقابل پیش‌بینی بازار افزایش می‌دهد. نوسانات شدید و غیرمنتظره بازار، که ناشی از ورود یا خروج حجم بالای سرمایه توسط این نهادهاست، می‌تواند به زیان‌های قابل‌توجهی برای معامله‌گران خرد منجر شود.

با این حال، فلسفه اسمارت مانی تنها به این جنبه منفی محدود نمی‌شود. در بسیاری از موارد، نهادهای بزرگ با نیات مثبت وارد بازار می‌شوند. برای مثال، دولتی که باید حجم بالایی از یک کامودیتی مانند گندم، سویا یا نفت خام را خریداری کند، طبیعتاً تأثیر قابل‌توجهی بر روند قیمت‌ها خواهد گذاشت. این اقدامات که بیشتر در راستای اهداف اقتصادی و تأمین نیازهای کلان صورت می‌گیرد، نشان‌دهنده قدرت و نفوذ این نهادها در جهت‌دهی به بازار است. معامله‌گران سبک اسمارت مانی با درک این نیروهای کلان و تحلیل تصمیمات بازیگران اصلی، تلاش می‌کنند تا از این تحرکات به سود خود بهره‌برداری کنند.

بر اساس نظریه اسمارت مانی، بازارهای مالی عمدتاً تحت کنترل نهادهای مالی بزرگ، صندوق‌های پوشش ریسک و دولت‌ها قرار دارند. این بازیگران اصلی با جابه‌جایی حجم عظیمی از سرمایه‌ها، تأثیر چشمگیری بر حرکت قیمت‌ها در بازار می‌گذارند. به همین دلیل، معامله‌گران خرد باید همواره به اهداف و نیات این نهادها توجه داشته باشند تا بتوانند جهت احتمالی بازار را پیش‌بینی کنند.

این دقیقاً همان جوهره مفهوم اسمارت مانی است: درک تأثیر سرمایه‌های کلان بر بازار و تحلیل حرکات آن‌ها. اگر به فلسفه اسمارت مانی اعتقاد دارید، باید به‌عنوان یک معامله‌گر مستقل، مسیر سرمایه‌های هوشمند را دنبال کنید.

اسمارت مانی به ما یادآوری می‌کند که موفقیت در بازارهای مالی تنها با تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال به‌دست نمی‌آید؛ بلکه آگاهی از تحرکات بازیگران بزرگ و همسو شدن با آن‌ها کلید دستیابی به موفقیت در معامله‌گری است. در ادامه مقاله، به بررسی ابزارها و تکنیک‌هایی خواهیم پرداخت که می‌توانند شما را در این مسیر یاری کنند.

مفاهیم کلیدی در استراتژی اسمارت مانی

اسمارت مانی فراتر از یک نظریه ساده است؛ این رویکرد در واقع یک متدولوژی جامع معامله‌گری است که از اصطلاحات و مفاهیم منحصر به فرد خود بهره می‌برد. برخلاف روش‌های سنتی، اسمارت مانی مفاهیمی را ارائه می‌دهد که به معامله‌گران کمک می‌کند تا بازار را از منظر دیگری تحلیل کرده و تصمیم‌گیری‌های دقیق‌تری داشته باشند.

برای درک بهتر این استراتژی، لازم است نگاهی عمیق‌تر به مفاهیم کلیدی و تکنیک‌های معامله‌گری مرتبط با اسمارت مانی بیندازیم. این مفاهیم، پایه و اساس این متدولوژی هستند و به شما امکان می‌دهند حرکات سرمایه‌های کلان را شناسایی کرده و همسو با آن‌ها عمل کنید.

در این بخش، با برخی از مهم‌ترین مفاهیم و تکنیک‌های اسمارت مانی آشنا خواهیم شد که می‌توانند تحول بزرگی در شیوه معامله‌گری شما ایجاد کنند. آماده‌اید تا قدم بعدی را برداریم؟ بیایید شروع کنیم.

بلاک‌های سفارشی (Order Blocks): یکی از مفاهیم بنیادین در اسمارت مانی

یکی از مفاهیم اساسی برای درک استراتژی اسمارت مانی، بلاک‌های سفارشی یا اردر بلاک است. این مفهوم به شرایطی در بازار اشاره دارد که در آن بانک‌های مرکزی، دولت‌ها و مؤسسات مالی بزرگ مقادیر قابل‌توجهی از یک دارایی را خریداری یا توزیع می‌کنند. هدف اصلی این نهادها از استفاده از بلاک‌های سفارشی، ورود یا خروج از بازار بدون ایجاد نوسانات شدید یا وحشت در میان معامله‌گران خرد است.

اردر بلاک در سبک معاملاتی اسمارت مانی

در نمودارهای قیمتی، بلاک‌های سفارشی معمولاً به‌صورت بازار رِنج (Ranging Market) نمایان می‌شوند؛ یعنی دوره‌هایی که قیمت در یک محدوده مشخص نوسان می‌کند. با این حال، شناسایی دقیق بلاک‌های سفارشی نیازمند ابزارهای تکمیلی مانند داده‌های عمق بازار (Level 2 Market Data) و اندیکاتورهای حجم معاملات است. این ابزارها به شما کمک می‌کنند تا تشخیص دهید که چه زمانی این نهادهای بزرگ در حال ورود یا خروج از بازار هستند.

مفهوم بلاک‌های سفارشی، اساس تصمیم‌گیری بسیاری از معامله‌گران سبک اسمارت مانی است. با یادگیری نحوه شناسایی و تحلیل این بلاک‌ها، می‌توانید رفتار سرمایه‌های کلان را پیش‌بینی کنید و معاملات خود را در جهت حرکت آن‌ها تنظیم کنید. در ادامه، به بررسی ابزارها و استراتژی‌هایی می‌پردازیم که برای تحلیل و استفاده از بلاک‌های سفارشی ضروری هستند.

بلاک‌های شکسته (Breaker Blocks): شکستن تعادل برای جذب نقدینگی

بلاک‌های شکسته (Breaker Blocks) یکی دیگر از مفاهیم کلیدی در استراتژی اسمارت مانی است. این بلاک‌ها به مناطقی در بازار اشاره دارند که یک بلاک سفارشی نتوانسته است سطح قیمتی خود را در یک روند مشخص حفظ کند. در این سطوح، بازارسازان (پول هوشمند) به‌طور عمدی از سطوح حمایت یا مقاومت عبور می‌کنند تا دستورات حد ضرر (Stop-Loss) معامله‌گران خرد را فعال کنند و نقدینگی مورد نیاز خود را تأمین کنند.

 

سبک اسمارت مانی چیست؟ اصول، مفاهیم و آموزش معامله

در نمودارهای معاملاتی، بلاک‌های شکسته به‌صورت سطوحی دیده می‌شوند که قیمت از آن‌ها به سمت بالا یا پایین عبور کرده است. طبق نظریه اسمارت مانی، بسیاری از سفارش‌های کلیدی سرمایه‌های هوشمند در این سطوح قرار می‌گیرند. هدف از این حرکت‌ها، جلب نقدینگی لازم برای ورود به معاملات بزرگ است، بدون اینکه بازارسازان نیازی به رقابت مستقیم با سایر معامله‌گران داشته باشند.

درک و شناسایی بلاک‌های شکسته برای معامله‌گران سبک اسمارت مانی اهمیت بالایی دارد. این سطوح نشان‌دهنده نقاط کلیدی در بازار هستند که در آن‌ها تصمیمات مهمی از سوی بازیگران اصلی اتخاذ می‌شود. با تحلیل این سطوح و دنبال کردن روند حرکات قیمت، می‌توانید درک بهتری از رفتار بازارسازان پیدا کرده و معاملات خود را با دقت بیشتری انجام دهید. در ادامه، به بررسی روش‌های شناسایی و استفاده از این بلاک‌ها در استراتژی‌های معاملاتی می‌پردازیم.

گپ ارزش منصفانه (Fair Value Gaps): نشانه‌ای از تغییرات عمده در بازار

گپ ارزش منصفانه (Fair Value Gaps یا FVGs) یکی دیگر از مفاهیم برجسته در استراتژی اسمارت مانی است. این گپ‌ها زمانی ایجاد می‌شوند که بازار به‌سرعت از یک سطح قیمتی به سطح دیگری حرکت می‌کند و در نتیجه، فاصله‌ای در نمودار قیمتی به وجود می‌آید. این پدیده معمولاً به دلیل تغییرات ناگهانی در سنتیمنت بازار یا ورود حجم بالایی از سرمایه رخ می‌دهد.

گپ ارزش منصفانه در سبک اسمارت مانی

معامله‌گران سبک اسمارت مانی به این گپ‌ها توجه ویژه‌ای دارند، زیرا این نواحی می‌توانند نشان‌دهنده تغییرات قابل‌توجه در جهت بازار باشند. گپ ارزش منصفانه اغلب به‌عنوان سطوحی شناخته می‌شوند که قیمت تمایل دارد در آینده به آن‌ها بازگردد و این بازگشت‌ها فرصت‌های معاملاتی بالقوه‌ای را فراهم می‌کنند.

درک و تحلیل FVGها به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که نقاط ورود و خروج دقیقی در بازار پیدا کنند و از تغییرات عمده در روندها بهره‌برداری کنند.

شکست ساختار (Break of Structure): تغییر جهت روند بازار

شکست ساختار (Break of Structure یا BOS) یکی از مفاهیم حیاتی در استراتژی اسمارت مانی است که برای شناسایی تغییرات در روند کلی بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم زمانی رخ می‌دهد که قیمت یک سقف جدید یا کف جدید ایجاد کند و در این مسیر، سقف یا کف قبلی را بشکند.

شکست ساختار در سبک اسمارت مانی

شکست ساختار (BOS) معمولاً نشان‌دهنده یک تغییر مهم در دینامیک بازار است و می‌تواند آغاز یک روند صعودی یا نزولی جدید را نشان دهد.

معامله‌گران سبک اسمارت مانی با شناسایی این نقاط شکست، می‌توانند فرصت‌های معاملاتی را تشخیص داده و استراتژی خود را با روند غالب بازار همسو کنند.

برای تحلیل دقیق‌تر شکست ساختار، ترکیب آن با سایر ابزارهای تکنیکال مانند حجم معاملات یا بلاک‌های سفارشی می‌تواند مفید باشد. این ترکیب به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط ورود و خروج بهینه‌ای را پیدا کنند و از حرکات عمده بازار بهره‌برداری کنند.

✔️  بیشتر بخوانید: حجم معاملات چیست؟ نقش حجم در معاملات فارکس

تغییر ماهیت (Change of Character – Choch): نشانه‌ای از تغییر در رفتار بازار

تغییر ماهیت (Choch) یکی دیگر از مفاهیم کلیدی در استراتژی اسمارت مانی است که به تغییرات ناگهانی در رفتار بازار اشاره دارد. این تغییرات می‌تواند در قالب نوسانات غیرمنتظره، افزایش یا کاهش چشمگیر حجم معاملات، یا تغییرات محسوس در پرایس‌اکشن نمایان شود.

شکست ساختار در سبک اسمارت مانی

 

Choch اغلب به‌عنوان هشداری برای ضعف در روند فعلی بازار در نظر گرفته می‌شود و می‌تواند نشانه‌ای از یک اصلاح احتمالی باشد. به عبارت دیگر، هنگامی که بازار رفتار خود را به‌طور ناگهانی تغییر می‌دهد، معامله‌گران سبک اسمارت مانی این تغییر را به‌عنوان فرصتی برای بازبینی روند و تنظیم استراتژی خود تلقی می‌کنند.

درک تغییر ماهیت بازار به معامله‌گران کمک می‌کند تا قبل از وقوع اصلاحات عمده در بازار، پوزیشن‌های خود را بهینه‌سازی کنند. این مفهوم، همراه با سایر ابزارهای تحلیلی مانند شکست ساختار (BOS) و بلاک‌های سفارشی، می‌تواند قدرت پیش‌بینی و دقت تصمیم‌گیری معامله‌گران را به میزان قابل‌توجهی افزایش دهد.

نقدینگی (Liquidity): قلب تپنده معاملات در استراتژی اسمارت مانی

نقدینگی یکی از مفاهیم اساسی و محوری در استراتژی اسمارت مانی است. این مفهوم به نقاطی در قیمت یک دارایی اشاره دارد که سفارشات خرید یا فروش در آن نواحی قرار گرفته‌اند و منتظر فعال شدن هستند. معامله‌گران سبک اسمارت مانی از نقدینگی به‌عنوان ابزاری برای شناسایی نقاط کلیدی در بازار استفاده می‌کنند، چرا که این نقاط معمولاً محل تحرکات عمده قیمت هستند.

نقدینگی در سبک اسمارت مانی

نقدینگی در اشکال مختلفی ظاهر می‌شود، از جمله:

  • نقدینگی خط روند (Trendline Liquidity): سفارشات که در امتداد خطوط روند انباشته شده‌اند.
  • نقدینگی سمت خرید (Buy-Side Liquidity): سفارشات خریدی که بالای قیمت فعلی قرار گرفته‌اند و معمولاً در مناطق مقاومتی تجمع می‌کنند.
  • نقدینگی سمت فروش (Sell-Side Liquidity): سفارشات فروشی که زیر قیمت فعلی قرار گرفته‌اند و اغلب در نواحی حمایتی یافت می‌شوند.
  • سقف‌های دوقلو (Double Tops): نقاطی که نقدینگی در سقف‌های مشابه انباشته شده است و اغلب به‌عنوان هدف برای فعال‌سازی حد ضررها استفاده می‌شود.
  • کف‌های دوقلو (Double Bottoms): مشابه سقف‌های دوقلو، اما در نواحی حمایتی تشکیل می‌شوند.

بازارسازان و سرمایه‌های کلان اغلب با هدف جمع‌آوری نقدینگی، حرکات قیمتی را به‌گونه‌ای طراحی می‌کنند که سفارشات موجود در این نواحی فعال شوند. معامله‌گران اسمارت مانی با درک این پویایی، تلاش می‌کنند تا در جهت این حرکات قرار بگیرند و از آن‌ها به نفع خود استفاده کنند.

استراتژی معامله‌ به سبک اسمارت مانی چگونه کار می‌کند؟

همان‌طور که اصطلاح “اسمارت مانی” ممکن است در نگاه اول پیچیده و رازآلود به نظر برسد، اما در واقع اشاره به بازار‌سازان و نهادهای مؤثر مالی دارد؛ مانند بانک‌های بزرگ، صندوق‌های پوشش ریسک و دولت‌ها. این نهادها با در اختیار داشتن منابع مالی گسترده و دسترسی نزدیک به داده‌ها و تحلیل‌های پیشرفته، درک عمیق‌تری از دینامیک بازار دارند و عمدتاً با هدف کسب سود، حرکت‌های کلیدی در بازار را هدایت می‌کنند.

معامله‌گران سبک اسمارت مانی تلاش می‌کنند تا استراتژی‌های خود را با نیات و حرکات این بازیگران همسو کنند. ابزارهای کلیدی برای این هدف شامل بلاک‌های سفارشی (Order Blocks) و بلاک‌های شکسته (Breaker Blocks) هستند که به معامله‌گران امکان می‌دهند تا ردپای سرمایه‌های کلان را در بازار دنبال کنند. با شناسایی این نقاط کلیدی در نمودارهای قیمتی، معامله‌گران می‌توانند تصمیمات خود را با دقت بیشتری اتخاذ کنند.

بر اساس نظریه اسمارت مانی، بازارهای مالی به‌طور عمده تحت تأثیر نهادهای مالی بزرگ و دولت‌ها قرار دارند. این بازیگران با قدرت خود می‌توانند حرکات قیمتی را به‌طور قابل‌توجهی تحت تأثیر قرار دهند. به همین دلیل، معامله‌گران خرد باید نسبت به نیات این نهادها هوشیار باشند تا بتوانند جهت احتمالی بازار را پیش‌بینی کرده و از فرصت‌های معاملاتی بهره‌برداری کنند. استراتژی اسمارت مانی، پلی است بین تحلیل سنتی بازار و بینشی که به معامله‌گران کمک می‌کند در سایه حرکات سرمایه‌های کلان، تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند.

مفهوم «اسمارت مانی» (پول هوشمند) برای نخستین بار توسط ریچارد وایکوف، یکی از پیشگامان تحلیل تکنیکال، معرفی شد. وایکوف با مطالعه رفتار سرمایه‌گذاران نهادی و تأثیر آن‌ها بر بازار، این اصطلاح را به کار برد. سال‌ها بعد، مایکل جی. هادلستون با توسعه برنامه «The Inner Circle Trader» (ICT)، مفاهیم اسمارت مانی را به‌صورت ساختاریافته‌تر ارائه داد. آموزش‌های ICT با تمرکز بر درک عمیق‌تر دینامیک بازار و رفتار بازیگران بزرگ، نقش مهمی در گسترش و محبوبیت این استراتژی در میان معامله‌گران ایفا کرده است.

یکی از جنبه‌های جذاب اسمارت مانی، اصطلاحات منحصربه‌فرد آن است. معامله‌گران این سبک از اصطلاحاتی مانند “شکار نقدینگی” (Liquidity Grabs) و “بلاک‌های کاهش ریسک” (Mitigation Blocks) استفاده می‌کنند. با این حال، در پس این واژگان پیچیده، یک استراتژی معاملاتی مبتنی بر مفاهیم کلاسیک پرایس اکشنی قرار دارد. در حقیقت، یادگیری این رویکرد مانند یادگیری یک زبان جدید است؛ زبانی که اصول پایه‌ای آن از همان قواعد آشنا و کلاسیکی سرچشمه می‌گیرد که بسیاری از معامله‌گران با آن‌ها آشنا هستند.

اسمارت مانی با ترکیب اصطلاحات نوآورانه و استفاده از اصول بنیادین بازار، معامله‌گران را قادر می‌سازد تا تحلیل‌های دقیق‌تر و تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه‌تری داشته باشند. در ادامه، به بررسی جزئیات بیشتر این استراتژی و نحوه استفاده از آن در معاملات خواهیم پرداخت.

استراتژی اسمارت مانی با استفاده از اصول بنیادی حرکات قیمتی، معامله‌گران را به تحلیل دقیق‌تر بازار وادار می‌کند. در اینجا به بررسی سه مفهوم اساسی که در این استراتژی کاربرد گسترده‌ای دارند، می‌پردازیم:

عرضه و تقاضا

در قلب استراتژی اسمارت مانی، مفهوم کلاسیک عرضه و تقاضا قرار دارد. معامله‌گران اسمارت مانی به شناسایی مناطقی در نمودار قیمت می‌پردازند که در آن سفارش‌های قابل‌توجه خرید یا فروش متمرکز شده‌اند. این نواحی، که به‌عنوان مناطق کلیدی عرضه و تقاضا شناخته می‌شوند، اغلب با ورود قیمت به این محدوده‌ها، شاهد حرکات سریع و قابل‌توجه قیمت هستند. این تغییرات ناشی از اجرای سفارش‌های کلان توسط بازارسازان است و فرصت‌های معاملاتی منحصربه‌فردی ایجاد می‌کند.

الگوهای قیمتی

مشابه تحلیل تکنیکال سنتی، معامله‌گران اسمارت مانی به دنبال الگوهای قیمتی هستند که می‌توانند حرکات آینده بازار را توضیح دهند. این الگوها شامل شکست‌ها (Breakouts)، بازگشت‌ها (Reversals) و نواحی تثبیت قیمت (Consolidations) هستند. با این حال، در چارچوب اسمارت مانی، این الگوها نه‌تنها به‌عنوان نشانه‌هایی برای حرکت قیمت، بلکه به‌عنوان بخش‌هایی از ساختار بازار تحلیل می‌شوند که نمایانگر رفتار سرمایه‌های کلان هستند.

✔️  بیشتر بخوانید: الگوهای قیمتی مهم در بازار سهام و تحلیل تکنیکال + عکس

حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت نیز از اجزای حیاتی استراتژی اسمارت مانی هستند. معامله‌گران این سبک نواحی کلیدی را شناسایی می‌کنند که قیمت در آن‌ها تمایل به توقف یا تغییر جهت دارد. در اصطلاح اسمارت مانی، این سطوح اغلب به‌عنوان بلاک‌های کاهش ریسک (Mitigation Blocks) شناخته می‌شوند. برخلاف معامله‌گران ترند محور که از ابزارهایی مانند فیبوناچی و مناطق عرضه و تقاضا استفاده می‌کنند، معامله‌گران اسمارت مانی بیشتر بر بلاک‌های سفارشی (Order Blocks)، شکست ساختار (BOS) و الگوهای تغییر ماهیت (Choch) تمرکز دارند.

استفاده از این مفاهیم در چارچوب اسمارت مانی به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که بازار را از دیدگاه جدیدی تحلیل کرده و تصمیم‌گیری‌های آگاهانه‌تر و هوشمندانه‌تری داشته باشند.

چگونه به سبک اسمارت مانی معامله کنیم؟

استراتژی اسمارت مانی روش‌های متنوعی برای اجرا دارد. در حالی که برخی از معامله‌گران حرفه‌ای ممکن است به سمت رویکردهای پیچیده و چندلایه گرایش پیدا کنند، اما می‌توان با استفاده از یک روش ساده‌تر و در عین حال مؤثر، از این استراتژی بهره برد. در اینجا یک رویکرد کارآمد برای معامله با استراتژی اسمارت مانی ارائه می‌شود:

گام اول: تعیین روند بازار

اولین گام در معامله با استراتژی اسمارت مانی، شناسایی روند اصلی بازار است. در این استراتژی، تعیین روند بر پایه تحلیل دقیق ساختار بازار انجام می‌شود. اگر این تحلیل به درستی صورت گیرد، معامله‌گر معمولاً قادر خواهد بود که در سمت صحیح بازار معامله کند و از حرکات کلیدی بازار بهره‌برداری نماید.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، در روند نزولی، قیمت ساختار را به سمت پایین می‌شکند و دنباله‌ای از سقف‌های پایین‌تر (Lower Highs) و کف‌های پایین‌تر (Lower Lows) تشکیل می‌دهد. در مقابل، در یک روند صعودی، قیمت دنباله‌ای از سقف‌های بالاتر (Higher Highs) و کف‌های بالاتر (Higher Lows) ایجاد می‌کند که نشان‌دهنده حرکت بازار به سمت بالا است.

یکی از ابزارهای کلیدی در تحلیل روند اسمارت مانی، الگوی تغییر ماهیت (Choch) است. این تغییر ناگهانی در رفتار بازار نشان‌دهنده تغییر جهت روند است. به‌عنوان مثال، اگر بازار در یک روند نزولی باشد و الگوی تغییر ماهیت رخ دهد، احتمالاً روند از نزولی به صعودی تغییر خواهد کرد.

تعیین روند بازار در سبک معاملاتی اسمارت مانی

در نمودار بالا، روند بازار از نزولی به صعودی تغییر کرده است، چرا که پس از یک تغییر ماهیت (Choch)، بازار شروع به ایجاد سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر کرده است. این تغییر نشان‌دهنده آن است که دیگر نباید به دنبال پوزیشن‌های فروش باشیم. در عوض، باید در جستجوی پوزیشن‌های خرید باشیم و منتظر باشیم تا معیارهای ورود به معامله در نمودار ظاهر شوند.

در گام بعدی، به بررسی معیارهای ورود و ابزارهای مورد استفاده در این استراتژی خواهیم پرداخت تا بتوانید به‌صورت عملی از تحلیل روند در معاملات خود بهره ببرید.

گام دوم: شناسایی بلاک سفارشی با احتمال بالا

پس از تعیین روند بازار، مرحله بعدی شناسایی مناطقی است که بازارسازان آماده اجرای سفارشات خود هستند. این مناطق، که به‌عنوان بلاک‌های سفارشی با احتمال بالا (High Probability Order Blocks) شناخته می‌شوند، فرصت‌هایی را فراهم می‌کنند تا معامله‌گران سبک اسمارت مانی در کنار حرکت بازارسازان قرار بگیرند و از روند غالب بازار بهره‌برداری کنند.

ویژگی‌های یک بلاک سفارشی با احتمال بالا

بلاک سفارشی با احتمال بالا معمولاً دارای ویژگی‌های زیر است:

  1. ایجاد تغییر ماهیت (Choch): این تغییر نشان‌دهنده تغییر در جهت روند بازار است.
  2. شکستن ساختار بازار (BOS): این ویژگی نشان‌دهنده حرکتی قدرتمند است که می‌تواند ادامه روند را تضمین کند.
  3. دارای نقدینگی (Liquidity): نقدینگی معمولاً در بالای یا پایین این بلاک‌ها قرار دارد و نشان‌دهنده مناطقی است که “سفارشات در انتظار” معامله‌گران خرد وجود دارد.
  4. وجود گپ ارزش منصفانه (Fair Value Gap): گپ‌های قیمتی در نزدیکی این بلاک‌ها، احتمال بازگشت قیمت به این مناطق را افزایش می‌دهند.

تعیین اردر بلاک در سبک معاملاتی اسمارت مانی

در مثال ذکر شده، نقدینگی سمت فروش زیر اولین بلاک سفارشی ساخته شده است. با وجود این‌که این بلاک، ساختار بازار را به سمت بالا شکسته است، یک گپ ارزش منصفانه (FVG) مستقیماً زیر منطقه عرضه و تقاضا وجود دارد. این شرایط نشان می‌دهد که بازارسازان احتمالاً ابتدا این نقدینگی را جمع‌آوری خواهند کرد و سپس به روند صعودی ادامه می‌دهند.

منطقه سفارش زیر این نقدینگی به دلایل مختلف به‌عنوان بلاک سفارشی صعودی با احتمال بالا شناخته می‌شود:

  • باعث تغییر ماهیت (Choch) به سمت بالا شده است.
  • در بالای آن نقدینگی و یک شکاف ارزش منصفانه قرار دارد.

معامله بر اساس سبک معاملاتی اسمارت مانی

بر اساس این تحلیل، انتظار می‌رود که قیمت به این منطقه بازگردد و سپس روند صعودی خود را از سر بگیرد. معامله‌گران اسمارت مانی با شناسایی این بلاک‌ها، می‌توانند نقاط ورود خود را در جایی قرار دهند که ریسک کمتر و پتانسیل سوددهی بیشتری دارد.

در گام بعدی، نحوه مدیریت معاملات در چنین شرایطی و معیارهای تکمیلی برای تأیید ورود را بررسی خواهیم کرد.

گام سوم: تعیین نقاط ورود و خروج

پس از شناسایی بلاک سفارشی با احتمال بالا، مرحله بعدی، تعیین نقاط ورود و خروج در معامله است. در استراتژی اسمارت مانی، شناسایی این نقاط معمولاً ساده‌تر می‌شود، زیرا معامله‌گر قبلاً مناطق کلیدی عرضه یا تقاضا را شناسایی کرده است که بازارسازان در آن‌ها وارد عمل می‌شوند.

برای ورود به معامله، نقطه‌ای درست در بالای بلاک سفارشی صعودی (در مثال فعلی) انتخاب می‌شود. این نقطه نشان‌دهنده جایی است که انتظار داریم بازارسازان پس از جمع‌آوری نقدینگی، روند صعودی را آغاز کنند. ورود در این نقطه به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که در جهت حرکت سرمایه‌های کلان وارد بازار شوند.

نحوه تعیین حد ضرر (Stop Loss)

حد ضرر معمولاً درست زیر منطقه بلاک سفارشی قرار می‌گیرد. این تنظیم باعث می‌شود که ریسک معامله به حداقل برسد و اگر قیمت به‌طور غیرمنتظره‌ای حرکت کند، زیان معامله‌گر محدود باشد.

✔️  بیشتر بخوانید: ۵ استراتژی تعیین حد ضرر در معاملات

تعیین حد سود (Target Profit)

برای تعیین حد سود، معامله‌گر به دنبال سقف ساختاری قبلی در نمودار قیمت می‌گردد. این نقطه معمولاً نشان‌دهنده جایی است که معامله‌گران خرد و سایر بازیگران بازار سفارشات فروش خود را تنظیم کرده‌اند و احتمال بازگشت قیمت وجود دارد. هدف قرار دادن این نواحی به معامله‌گر اجازه می‌دهد تا با استفاده از حرکات بزرگ بازار، حداکثر سود ممکن را کسب کند.

معامله بر اساس سبک معاملاتی اسمارت مانی

در مثال فوق:

نقطه ورود: درست بالای بلاک سفارشی صعودی.
حد ضرر: کمی پایین‌تر از این بلاک، در جایی که نقدینگی برای حمایت وجود دارد.
حد سود: سقف ساختاری قبلی که نشان‌دهنده پتانسیل رشد قیمت است.
این روش به معامله‌گران اسمارت مانی کمک می‌کند تا با تنظیم نقاط ورود و خروج بر اساس مناطق کلیدی بازار، ریسک معاملات را مدیریت کنند و از فرصت‌های سودآور بهره ببرند.

تفاوت بین اسمارت مانی و پرایس‌‌اکشن

همان‌طور که پیش‌تر توضیح داده شد، استراتژی اسمارت مانی بر پایه اصول محکم پرایس‌اکشن بنا شده است. در واقع، این دو روش شباهت‌های بسیاری دارند، به‌طوری‌که برخی معتقدند اسمارت مانی و پرایس‌اکشن یکسان هستند.

با این حال، تفاوت‌های قابل‌توجهی بین این دو روش وجود دارد که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند:

۱. تفسیر دینامیک بازار

مهم‌ترین تفاوت میان این دو روش در نحوه تفسیر دینامیک بازار نهفته است.

  • معامله‌گران پرایس‌اکشن: معامله‌گران پرایس‌اکشن عمدتاً تحلیل‌گران تکنیکال هستند. هدف اصلی آن‌ها شناسایی روندها، بازگشت‌ها و الگوهای معاملاتی است که حرکات احتمالی قیمت را نشان می‌دهند. این معامله‌گران عمدتاً به تاریخچه قیمتی و نمودارها تکیه می‌کنند و ممکن است به چرایی حرکات قیمت اهمیتی ندهند، مادامی که پیش‌بینی‌هایشان دقیق باشد. آن‌ها حرکات قیمتی را می‌بینند و به دنبال واکنش سریع به این حرکات هستند، بدون آن‌که عمیقاً در مورد عوامل پشت پرده آن تحقیق کنند.
  • معامله‌گران اسمارت مانی: در مقابل، معامله‌گران سبک اسمارت مانی بر نیروهای فاندامنتال و نیات بازارسازان تمرکز می‌کنند. هدف آن‌ها درک عمیق دینامیک عرضه و تقاضا و شناسایی نیات بازیگران بزرگ بازار مانند بانک‌ها و صندوق‌های پوشش ریسک است. معامله‌گران اسمارت مانی به جای صرفاً نگاه کردن به نمودارها، تلاش می‌کنند بفهمند که سرمایه‌های کلان به کجا هدایت می‌شوند و معاملات خود را در همان مسیر قرار دهند. این دیدگاه بنیادی‌تر و استراتژیک‌تر است و بر پایه ایده “دنبال کردن پول هوشمند” استوار است.

۲. رویکرد تحلیلی

رویکرد معامله‌گران پرایس‌اکشن و اسمارت مانی (SMC) در تحلیل بازار تفاوت‌های اساسی دارد که به روش‌های مختلف آن‌ها در تصمیم‌گیری معاملاتی منجر می‌شود:

  • تحلیل در پرایس‌اکشن: معامله‌گران پرایس‌اکشن عمدتاً به ابزارهای تحلیل تکنیکال متکی هستند. این ابزارها شامل:
    الگوهای شمعی: مانند دوجی یا همر.
    اندیکاتورها: مانند میانگین متحرک یا RSI.
    سطوح حمایت و مقاومت: به‌عنوان نقاط کلیدی ورود یا خروج.
    آن‌ها به دقت به حرکات قیمت توجه می‌کنند و با استفاده از داده‌های تاریخی قیمت، پوزیشن‌های معاملاتی بالقوه را شناسایی می‌کنند. این رویکرد، بر پایه مشاهده رفتار قیمت و واکنش به حرکات گذشته بنا شده است.
  • تحلیل در اسمارت مانی: معامله‌گران اسمارت مانی فراتر از الگوهای قیمتی نگاه می‌کنند و بر نیات بازارسازان و نیروهای پشت پرده حرکات قیمت تمرکز دارند.
    آن‌ها از بلاک‌های سفارشی (Order Blocks) و بلاک‌های شکسته (Breaker Blocks) برای تحلیل بازار استفاده می‌کنند. معامله‌گران SMC به چرایی حرکات قیمت توجه دارند و تلاش می‌کنند رفتار بازیگران بزرگ مانند بانک‌ها و صندوق‌های پوشش ریسک را درک کنند. این تحلیل معمولاً شامل بررسی دینامیک نقدینگی و نواحی عرضه و تقاضای کلیدی است.

۳. اصطلاحات و واژگان

  • اصطلاحات و واژگان پرایس‌اکشن: معامله‌گران پرایس‌اکشن از واژگان نسبتاً ساده و متداولی استفاده می‌کنند که برای معامله‌گران در تمام سطوح قابل‌درک است. اصطلاحاتی مانند:
    دوجی (Doji)
    چکش (Hammer)
    سقف دوقلو (Double Top)
    گزارش اشتغال (Non-Farm Payrolls)
    این واژگان در جامعه معامله‌گران به خوبی شناخته شده‌اند و یادگیری آن‌ها برای مبتدیان آسان است.
  • اصطلاحات و واژگان اسمارت مانی: استراتژی اسمارت مانی واژگان خاص و منحصر‌به‌فرد خود را معرفی می‌کند، از جمله:
    شکار نقدینگی (Liquidity Grabs): اشاره به حرکاتی که برای فعال کردن حد ضررها یا سفارشات در انتظار انجام می‌شوند.
    بلاک‌های کاهش ریسک (Mitigation Blocks): مناطق کلیدی که بازارسازان از آن‌ها برای مدیریت معاملات خود استفاده می‌کنند.
    این اصطلاحات ممکن است برای معامله‌گرانی که با SMC آشنا نیستند، پیچیده به نظر برسد. اما یادگیری این واژگان به معامله‌گران کمک می‌کند تا دیدگاه عمیق‌تری نسبت به بازار پیدا کنند و از حرکات سرمایه‌های کلان بهره‌برداری کنند.

مزایا و معایب استراتژی اسمارت مانی (SMC)

دیدگاه‌ها درباره اثربخشی استراتژی اسمارت مانی بسیار متفاوت است. برخی معامله‌گران این روش را ابزار ارزشمندی برای موفقیت می‌دانند، در حالی که دیگران نسبت به آن شک و تردید دارند. با این حال، اینجا به بررسی نقاط قوت و ضعف سبک اسمارت مانی می‌پردازیم تا بتوانید تصمیم بگیرید که آیا این استراتژی برای شما مناسب است یا خیر:

مزایا

  1. تجربه مثبت معامله‌گران
    بسیاری از معامله‌گران تأیید می‌کنند که استراتژی اسمارت مانی برای آن‌ها مفید بوده است. این روش با ارائه دیدگاهی متفاوت از دینامیک بازار، به معامله‌گران کمک می‌کند تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند. طرفداران اسمارت مانی معتقدند که تمرکز بر نیات بازیگران نهادی و درک حرکات آن‌ها، توانایی معامله‌گری آن‌ها را افزایش داده و به آن‌ها کمک کرده است که با اطمینان بیشتری در بازار فعالیت کنند.
  2. اسمارت مانی به‌عنوان نسخه پیشرفته تحلیل پرایس‌اکشن
    یکی از استدلال‌های اصلی در حمایت از سبک اسمارت مانی این است که این استراتژی نسخه‌ای حزفه‌ای و بهبود یافته از پرایس‌اکشن سنتی است. تحلیل حرکات قیمتی که بر بررسی الگوها و حرکات قیمت بدون توجه به سرمایه‌های کلان متمرکز است، در طول زمان نتایج مثبتی ارائه داده است. از آنجایی که اسمارت مانی بر اصول پرایس‌اکشن بنا شده، حامیان آن بر این باورند که این استراتژی پایه محکمی دارد و بهبودهایی برای معامله‌گران حرفه‌ای ارائه می‌دهد.
  3. درک عمیق‌تر بازار از طریق اسمارت مانی
    برخی معامله‌گران معتقدند که اسمارت مانی راهی شفاف‌تر و ساختاریافته‌تر برای درک حرکات قیمتی و دینامیک بازار ارائه می‌دهد. اصطلاحات منحصر‌به‌فرد SMC، برای معامله‌گرانی که با این رویکرد هماهنگی دارند، می‌تواند مفاهیم پیچیده را ساده‌تر کند. این استراتژی دیدگاه تازه‌ای ارائه می‌دهد که ممکن است برای بسیاری از معامله‌گران جذاب باشد و به آن‌ها کمک کند که بازار را از زاویه جدیدی ببینند.

معایب

با وجود مزایای ذکر شده، استراتژی اسمارت مانی با انتقاداتی نیز مواجه است که ممکن است برای برخی معامله‌گران چالش‌برانگیز باشد:

  1. نبود شواهد ملموس
    یکی از انتقادات اصلی به استراتژی اسمارت مانی، فقدان شواهد قاطع برای تأیید ادعاهای آن است. طرفداران SMC معتقدند که الگوهای خاص این استراتژی ناشی از دستکاری بازار توسط بازیگران نهادی است. با این حال، منتقدان بر این باورند که هیچ مدرک قابل اثباتی برای این ادعاها وجود ندارد. آن‌ها استدلال می‌کنند که بدون ارائه شواهد معتبر از چنین دستکاری‌هایی، پذیرش سبک اسمارت مانی به‌عنوان یک استراتژی قابل‌اعتماد دشوار است.
  2. نقش محدود نقدینگی معامله‌گران خرد
    یکی دیگر از موضوعات بحث‌برانگیز، نقشی است که معامله‌گران اسمارت مانی برای نقدینگی معامله‌گران خرد در بازار قائل هستند. این استراتژی ادعا می‌کند که سرمایه‌های کلان یا “پول هوشمند”، نقدینگی معامله‌گران خرد را هدف قرار می‌دهند. اما منتقدان اشاره می‌کنند که سهم نقدینگی ارائه‌شده توسط معامله‌گران خرد در مقایسه با منابع مالی عظیم بازارسازان نسبتاً ناچیز است. آن‌ها معتقدند که بازیگران بزرگ، با دسترسی به منابع عظیم سرمایه، نیازی به هدف‌گیری معامله‌گران خرد ندارند و این ادعا را بزرگ‌نمایی می‌دانند.
  3. اصطلاحات پیچیده برای مبتدیان
    اصطلاحات منحصر‌به‌فردی که در اسمارت مانی استفاده می‌شود، می‌تواند برای معامله‌گران تازه‌کار پیچیده و گیج‌کننده باشد. اصطلاحاتی مانند “شکار نقدینگی” و “بلاک‌های کاهش ریسک” ممکن است درک این روش را برای مبتدیان دشوار کند. منتقدان بر این باورند که استفاده از اصطلاحات ساده‌تر، نه تنها این استراتژی را برای افراد بیشتری قابل دسترس می‌کند، بلکه می‌تواند از سردرگمی معامله‌گران جدید نیز جلوگیری کند.

چه به نظریه اسمارت مانی باور داشته باشید یا نه، یک نکته واضح است: این استراتژی برای برخی از معامله‌گران کارآمد است. با وجود انتقادات و چالش‌های آن، بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای این رویکرد را ابزاری مفید برای درک عمیق‌تر بازار و تصمیم‌گیری بهتر می‌دانند.

برای معامله‌گران تازه‌کار، یادگیری مفاهیم اسمارت مانی ممکن است در ابتدا دشوار به نظر برسد. اما درک این نظریه و دیدگاه پشت آن، می‌تواند چارچوب مناسبی برای تحلیل بازار ایجاد کند و منحنی یادگیری را برای معامله‌گران کوتاه‌تر کند. این امر به‌ویژه برای کسانی صادق است که باور دارند بازیگران کلیدی مانند مؤسسات مالی بزرگ، دولت‌ها و بانک‌های مرکزی، کنترل بازارها را در دست دارند.

سخن پایانی

استراتژی اسمارت مانی (SMC) با رویکردی متفاوت و عمیق‌تر، معامله‌گران را به تحلیل بازار از زاویه‌ای جدید دعوت می‌کند. این استراتژی، به‌ویژه در بازار فارکس، با تمرکز بر رفتار بازیگران نهادی و تحلیل دینامیک عرضه و تقاضا، ابزارهای قدرتمندی برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی ارائه می‌دهد. معامله‌گرانی که زمان و تلاش خود را صرف یادگیری این روش کرده‌اند، اغلب گزارش می‌دهند که توانسته‌اند دیدگاه شفاف‌تری نسبت به بازار پیدا کنند و معاملات موفق‌تری انجام دهند.

با این حال، موفقیت در استفاده از سبک اسمارت مانی نیازمند درک عمیق مفاهیم آن و تسلط بر ابزارهای تحلیلی است. این استراتژی برای همه مناسب نیست و ممکن است برای معامله‌گران تازه‌کار چالش‌برانگیز باشد. اما برای کسانی که به دنبال تحلیل رفتار سرمایه‌های کلان و همسو شدن با حرکت بازارسازان هستند، SMC می‌تواند به‌عنوان یک رویکرد قدرتمند و مؤثر عمل کند. یادگیری این استراتژی، نه تنها دیدگاه شما را نسبت به بازار متحول می‌کند، بلکه مهارت‌های تحلیلی شما را به سطحی بالاتر ارتقا می‌دهد.

سبک اسمارت مانی در فارکس چیست؟

اسمارت مانی در فارکس به یک استراتژی معاملاتی اشاره دارد که بر درک رفتار بازیگران نهادی مانند بانک‌ها و صندوق‌های پوشش ریسک، که اغلب به عنوان "پول هوشمند" شناخته می‌شوند، تمرکز دارد. معاملات اسمارت مانی یا SMC در فارکس شامل تحلیل پویایی‌های عرضه و تقاضا، بلوک‌های سفارش، بلوک‌های شکست و سایر الگوهای قیمتی است تا تصمیمات معاملاتی آگاهانه اتخاذ شود و استراتژی فرد با نیت‌های این بازیگران نهادی هماهنگ گردد.با این حال، برخلاف سایر بازارها، بازار فارکس عمدتاً توسط نیازهای بانک‌های مرکزی هدایت می‌شود. بنابراین، احتمالاً شناسایی دخالت‌های دولتی در بازار ارز خارجی آسان‌تر است.

آیا سبک اسمارت‌ مانی واقعا سودآور است؟

با وجود انتقادات، شواهد نشان می‌دهد که استفاده از این استراتژی در میان معامله‌گران حرفه‌ای، در بسیاری از موارد مزیت سودآوری در بازار ایجاد کرده است. تمرکز این روش بر شناسایی حرکات سرمایه‌های کلان و تحلیل نواحی کلیدی بازار، به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند و از فرصت‌های معاملاتی با احتمال بالا بهره‌برداری کنند.در نهایت، اثربخشی استراتژی اسمارت مانی به مهارت و تعهد معامله‌گر در یادگیری و پیاده‌سازی آن بستگی دارد. برای کسانی که آماده سرمایه‌گذاری زمان و تلاش در این مسیر هستند، SMC می‌تواند ابزاری قدرتمند برای موفقیت در بازارهای مالی باشد.

چگونه می‌توان به سبک اسمارت‌مانی مسلط شد؟

برای تسلط بر سبک اسمارت مانی، معامله‌گران باید این استراتژی را به‌طور دقیق و کامل بررسی کنند. این فرآیند شامل یادگیری اصطلاحات خاص و مفاهیم منحصربه‌فرد مرتبط با این سبک است.علاوه بر آن، معامله‌گران باید در شرایط واقعی بازار تحلیل پویایی‌های عرضه و تقاضا، معاملات جریان سفارش و الگوهای قیمتی را تمرین کنند. یادگیری مداوم، مدیریت ریسک منظم و کسب تجربه عملی، عناصر اساسی برای مهارت‌یابی در این سبک معاملاتی هستند.

آیا استراتژی اسمارت مانی در زمره استراتژی‌های سودده است؟

بدون شک، یک معامله‌گر می‌تواند با استفاده از استراتژی سبک اسمارت مانی به سود دست یابد. با این حال، باید به این نکته توجه داشت که این سبک تضمینی برای موفقیت در معاملات نیست. مانند تمام استراتژی‌های معاملاتی، برای دستیابی به سودهای مداوم، نیاز به درک عمیق و تمرین مداوم این سبک وجود دارد.با این اوصاف، یکی از مزایای کلیدی روش معاملاتی اسمارت مانی این است که تئوری و ابزارهای عملی را برای تحلیل بازارها ترکیب می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود سبک اسمارت مانی نسبت به بسیاری از استراتژی‌های دیگر، که اغلب منابع محدودی برای تحلیل حرکات قیمتی دارایی‌های مالی ارائه می‌دهند، منحصربه‌فرد باشد.

آیا سبک اسمارت مانی در بازار سهام کارایی دارد؟

مانند بازار فارکس، بازار سهام نیز بر اصولی مشابه، از جمله عرضه و تقاضا، روانشناسی انسان و احساسات بازار عمل می‌کند. از آنجا که مؤسسات مالی بزرگ و حتی بانک‌های مرکزی در بازارهای سهام نقش مستقیم دارند، می‌توان گفت که سبک اسمارت مانی به‌طور قطع در بازار سهام نیز کارایی دارد.

چگونه می‌توان حرکات قیمتی اسمارت مانی را شناسایی کرد؟

برای شناسایی حرکات قیمتی اسمارت مانی، تحلیل بازار به‌منظور یافتن نشانه‌هایی از خرید یا فروش قابل‌توجه توسط بازیگران نهادی مانند بانک‌ها و صندوق‌های پوشش ریسک ضروری است. معامله‌گران معمولاً به دنبال بلوک‌های سفارش، بلوک‌های شکست و الگوهای قیمتی هستند که نشان‌دهنده شکار نقدینگی یا کاهش ریسک باشند.علاوه بر این، پایش تغییرات در حجم معاملات، جریان سفارش‌ها و سطوح حمایت و مقاومت می‌تواند به شناسایی حرکات قیمتی اسمارت مانی کمک کند. ترکیب این تحلیل‌های تکنیکال با درک عمیق از پویایی‌های بازار و استفاده از داده‌های سطح ۲ بازار برای شناسایی اقدامات اسمارت مانی بسیار مؤثر است.

کدام تایم‌فریم برای معاملات به سبک اسمارت مانی مناسب است؟

انتخاب تایم‌فریم در معاملات به سبک اسمارت مانی باید با اهداف و استراتژی معامله‌گر هماهنگ باشد. معامله‌گران کوتاه‌مدت ممکن است تایم‌فریم‌های یک‌ساعته یا چهار‌ساعته را برای تحلیل سریع‌تر ترجیح دهند، در حالی که معامله‌گران بلندمدت معمولاً از نمودارهای روزانه یا هفتگی استفاده می‌کنند تا روندهای گسترده‌تر بازار را که تحت تأثیر حرکات نهادی است، شناسایی کنند.

آیا سبک اسمارت مانی بهتر از پرایس اکشن است؟

سبک اسمارت مانی و پرایس اکشن جنبه‌های متفاوتی از تحلیل بازار را پوشش می‌دهند. در حالی که استراتژی اسمارت مانی بر حرکات نهادی تمرکز دارد، پرایس اکشن به بررسی الگوهای ایجادشده توسط خود قیمت می‌پردازد. هیچ‌کدام ذاتاً برتر نیستند؛ اثربخشی آن‌ها به استراتژی معامله‌گر، درک او از بازار و راحتی با این مفاهیم بستگی دارد. ترکیب هر دو رویکرد می‌تواند یک تحلیل جامع‌تر از بازار ارائه دهد.

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری استراتژی معاملاتی به شما پیشنهاد می‌کند:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید