استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل چیست؟

زمان مطالعه: 10 دقیقه

استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل چیست؟

استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل

عوامل زیادی در بازار وجود دارند که یک معامله‌گر برای داشتن یک کارنامه معاملاتی موفق، باید از پیش مدیریت کند. اولین چالش، انتخاب جفت‌ارز، سهام یا کامودیتی مناسب برای معامله است. اینکه در چه تایم‌فریمی معامله انجام شود نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. عامل بعدی که باید به آن توجه نمود انتخاب یک استراتژی معاملاتی مناسب است. اما از همه مهمتر تعیین میزان ریسک هر معامله و انتخاب یک روش مدیریت سرمایه مناسب است. در این مقاله، با درنظر گرفتن روش مدیریت سرمایه مارتینگل و آنتی مارتینگل درصدد پاسخ به این سوال هستیم که چگونه ریسک معاملات خود را مدیریت نماییم.

روش مارتینگل (Martingale) چیست؟

سیستم مدیریت ریسک مارتینگل یکی از روش‌های معروف در شرط‌بندی است. هرچند این روش، ابتدا در کازینوها استفاده می‌شد اما از آن می‌توان به خوبی در بازارهای مالی نظیر فارکس، بازار سهام، بازار آتی و معاملات آپشن (Options) نیز استفاده کرد. مبنای استراتژی شرط‌بندی مارتینگل بر این اصل استوار است که به ازای هر باخت، مقدار شرط‌بندی بعدی را دو برابر می‌کنیم و این پروسه را تا زمانی‌ که در شرط‌بندی‌ها می‌بازیم، ادامه می‌دهیم. نکته جالب این سیستم در این است که به محض وقوع اولین برد، تمامی باخت‌های شما جبران خواهدشد.

برای اینکه تصور بهتری از این استراتژی پیدا کنید، بازی گردونه رولت را در کازینو درنظر بگیرید. فرض کنید مبلغ ۱۰۰ دلار را برای هر بار بازی رولت شرط‌بندی کرده‌اید و در صورتی که گردونه روی رنگ قرمز قرار گیرد برنده‌اید و در غیر اینصورت شرط را باخته‌اید. طبق روش مارتینگل، اگر گردونه روی رنگ قرمز قرار گرفت، ۱۰۰ دلار برنده شده‌اید و بازی بعدی را با ۱۰۰ دلار ادامه می‌‎دهید اما اگر گردونه روی رنگ سیاه قرار گرفت در اینصورت، ۱۰۰ دلار باخته‌‎اید و بازی بعدی را باید با ۲۰۰ دلار آغاز کنید. حال اگر بازی دوم را نیز ببازید و به‌ عبارت دیگر ۲۰۰ دلار از دست بدهید بازی سوم را باید با دو برابر آن یعنی ۴۰۰ دلار ادامه دهید. این پروسه را تا زمانی‌ که بازی را ببرید و گردونه روی رنگ قرمز قرار گیرد ادامه می‌دهید. در چنین حالتی تمامی مبلغی را که باخته‌اید جبران می‌شود.

حال که با مفهوم مارتینگل آشنا شدیم، این روش مدیریت سرمایه را در بازارهای مالی نیز به کار می‌بریم. فرض کنید در بازار فارکس وارد معامله جفت ارز EURUSD با ریسک به ریوارد یک به یک می‌شوید و روی هر معامله ۲۰۰ دلار ریسک می‌کنید. در چنین حالتی اگر پوزیشن به ثمر بنشیند، ۲۰۰ دلار سود و در غیر اینصورت ۲۰۰ دلار زیان شما خواهد بود. در‌صورت سودآوری پوزیشن اول علاوه بر اینکه ۲۰۰ دلار به دست آورده‌اید، می‌توانید مجددا وارد موقعیت بعدی با ریسکی معادل ۲۰۰ دلار شوید. اما اگر پوزیشن با ضرر بسته شود علاوه بر اینکه ۲۰۰ دلار از دست می‌دهید، طبق روش مارتینگل، روی پوزیشن بعدی باید ۴۰۰ دلار ریسک کنید. دو برابر شدن ریسک، همان دو برابر شدن حجم معامله شما است. مثلا اگر حجم پوزیشن قبلی یک لات بوده است پوزیشن بعدی را با دو لات وارد می‌شوید. اگر پوزیشن دوم را نیز ببازید مجددا ریسک خود را در پوزیشن بعدی دو برابر، یعنی ۸۰۰ دلار می‌کنید. در واقع پوزیشن بعدی را با حجمی معادل چهار لات وارد می‌شوید. این پروسه تا زمانی ادامه می‌یابد که اولین معامله سودده شما رخ دهد. در چنین حالتی سود حاصل از پوزیش برنده، همه زیان‌های شما را جبران خواهد کرد.

ظاهرا این روش مدیریت سرمایه، روش بدون باختی به نظر می‌رسد. اما همان‌طور که می‌دانیم تئوری ممکن است در عمل نتیجه متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال روش مارتینگل فشار روحی مضاعفی که بر معامله‌گران وارد می‌شود را در نظر نمی‌گیرد.

طبق روش مارتینگل، برای سناریویی شبیه به بالا، اگر شما پنج بار متوالی دچار زیان شوید که برای بسیاری از استراتژی‌های معاملاتی نیز محتمل است، میزان ریسکی که در پوزیشن ششم باید در نظر بگیرید معادل ۶۴۰۰ دلار خواهد بود. چنین مبلغ قابل توجهی، شجاعت و انعطاف‌پذیری معامله‌گری که خود را تنها برای ۲۰۰ دلار ریسک در معامله آماده کرده است، خواهد گرفت. جدای از موانع روانی که روش مارتینگل به معامله‌گر تحمیل می‌کند، این روش نیاز به پشتوانه مالی قوی نیز دارد. دوباره به سناریو قبل برگردیم که در اولین پوزیشن، ۲۰۰ دلار ریسک کردیم و پس از پنجمین شکست متوالی برای ششمین معامله خود نیاز به ۶۴۰۰ دلار سرمایه داشتیم. حال فرض کنیم ششمین معامله نیز با شکست مواجه شود در این‌صورت سرمایه مورد نیاز برای هفتمین معامله، رقمی معادل ۱۳۸۰۰ دلار خواهد بود که مبلغ قابل توجهی است.

لذا روش مدیریت سرمایه مارتینگل، به‌ دلیل محدودیت‌های مالی که بسیاری از معامله‌گران ممکن است با آن مواجه شوند، بسیار چالش برانگیز است. این چالش‌ها حتی برای معامله‌گران بزرگ، نظیر هج‌فاندها و بانک‌های سرمایه‌گذاری که از ابزارهای لازم و پشتوانه مالی کافی نیز برخوردار هستند، صدق می کند. محدودیت‌هایی در زمینه حداکثر حجم پوزیشنها، چالشی است که معامله‌گران بزرگ با آن مواجه‌اند و مانع از اجرای درست روش مارتینگل در دنیای واقعی خواهد شد.

اکنون به مثال دیگری از کاربرد روش مارتینگل در بازار سهام می‌پردازیم. فرض کنید که شما ۱۰۰ سهم اپل را که در حال حاضر به ارزش هر سهم ۲۰۰ دلار معامله می‌شود خریداری می‌نمایید. در واقع شما ۲۰۰۰۰ دلار در سهام اپل سرمایه‌گذاری می‌کنید. فرض کنید سهام اپل به اندازه ۵۰ درصد افت کند. در این‌ صورت طبق روش مارتینگل، باید به اندازه ۴۰۰۰۰ دلار از سهام اپل که اکنون ارزشی معادل ۱۰۰ دلار دارد را خریداری کنید. حال اگر میانگین معاملات خود را در نظر بگیرید ارزش هر سهم در معاملات شما معادل ۱۲۰ دلار است. به عبارت دیگر نقطه سر به سر در سبد خریدتان، در سهم ۱۲۰ دلاری رخ می‌دهد.

اگر سهام اپل مجددا ۵۰ درصد افت کند و به ۵۰ دلار برسد، طبق روش مارتینگل، این‌بار با سرمایه‌ای معادل ۸۰۰۰۰ دلار مجددا وارد خرید می‌شویم. اکنون متوسط قیمت سهام در معاملات شما به ۶۶.۶ دلار می‌رسد که نقطه سر به سر معاملات است. حال در صورت تغییر روند و رشد سهام اپل، سرمایه‌گذاران به‌سرعت کلیه ضررهای خود را جبران خواهند نمود.

روش آنتی مارتینگل (Anti-Martingale) چیست؟

آنتی مارتینگل، دقیقا عکس روش مارتینگل است. روش آنتی مارتینگل بر این اصل استوار است که پس از هر معامله ناموفق، معامله بعدی را با نصف ریسک پیشین و در صورت موفقیت، معامله بعدی را با دوبرابر ریسک وارد شویم. با توجه به ماهیت روش آنتی‌ مارتینگل، گاهی اوقات از آن به عنوان مارتینگل معکوس نیز یاد می‌شود. این نکته حائز اهمیت است که در روش آنتی مارتینگل زمانی‌ که در دور پیروزی هستیم، سودها چند برابر و هنگامی که در دور شکست هستیم، ضرر‌ها کمتر است. به عبارت دیگر به کمک این روش می‌توانیم هنگام رشد حساب، با افزایش ریسک، سودها را افزایش و در هنگام کاهش موجودی حساب، زیان را محدود کنیم. به همین دلیل این روش نسبت به روش مارتینگل، قابلیت اجرای بهتری در بازارهای مالی دارد.

بسیاری از استراتژی‌ها و سیستم‌های معاملاتی در فارکس و بازار آتی کم و بیش از همین روش آنتی مارتینگل استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، سویینگ تریدینگ و یا معامله‌گران روند پس از یک سری معاملات ناموفق، نسبت به حجم پوزیشن‌های خود بسیار محافظه‌کارتر می‌شوند، در مقابل زمانی‌ که فضای معاملاتی تغییر کرده و معامله‌گر در دور موفقیت قرار دارد، فضا برای ریسک‌های بیشتر فراهم می‌شود. بنابراین روش آنتی مارتینگل به روحیات این معامله‌گران نزدیک‌تر است.

جالب است بدانید که مدل مدیریت سرمایه با ریسک ثابت (Fixed Fractional) در واقع به نوعی همان روش آنتی مارتینگل به شمار می‌آید. روش ریسک ثابت بر این ایده استوار است که شما تنها درصد مشخصی از سرمایه خود را در هر معامله ریسک نمایید. انتخاب میزان درصد ریسک تا حدودی سلیقه‌ای است اما بین یک درصد تا چهار درصد سرمایه، مقدار متداولی است. حال اگر موجودی حساب شما رشد کند طبیعتا مقداری که در هر معامله ریسک می نمایید نیز افزایش می‌یابد، دقت کنید که هرچند درصد ریسک شما صرف‌نظر از رشد حسابتان، همواره درصد ثابتی است (مثلا همیشه ۴ درصد است) ولی به دلیل رشد حساب، معادل دلاری این ریسک ثابت افزایش یافته لذا شما عملا ریسک بیشتری انجام داده‌اید و طبیعتا اگر موجودی حساب شما کاهش یابد مقدار ریسک معاملات جدیدتان نیز عدد کمتری خواهد بود. بنابراین حتی روش ریسک ثابت نیز نوعی آنتی مارتینگل است.

در دنیای معامله‌گری احتمالا با این اصل آشنا هستید که:

“You should let your winners run, and cut your losses short”
به سودها فرصت رشد دهید و زیان‌ها را هرچه سریعتر کاهش دهید

این دقیقا چیزی است که در روش آنتی مارتینگل اجرا می‌شود. البته می توان روش آنتی مارتینگل را با ایجاد تغییراتی شخصی‌سازی نمود. به عنوان مثال، قاعده دو برابر کردن حجم معاملات پس از پیروزی و نصف کردن حجم آن پس از شکست را می‌توانید متناسب با استراتژی معاملاتی خود تغییر دهید و به نوعی با حفظ ساختار اصلی روش آنتی مارتینگل، صرفا آن را شخصی سازی نموده تا با محدودیت‌ها و روحیات خود سازگاری بیشتری داشته باشد.

یکی از بهترین موقعیت‌ها برای استفاده از روش آنتی مارتینگل، زمانی است که بازار در یک روند قوی صعودی یا نزولی قرار گرفته است. در چنین حالتی جهت قیمت در طول روند از پایداری خوبی برخوردار است و به شما فرصت می‌دهد تا با افزایش حجم معاملات، سود خود را افزایش دهید. اگر شما روند را در نقطه مناسبی شکار کرده باشید با اعمال روش آنتی مارتینگل می‌توانید به سود فوق‌العاده‌ای دست یابید.

از آن‌ جایی‌ که روش آنتی مارتینگل، به‌خاطر ماهیت خود بسیاری از محدودیت‌های روش مارتینگل را ندارد به‌خوبی می‌تواند در موقعیت‌ها مختلف و حساب‌های متنوع استفاده شود. کافیست معامله‌گر استراتژی معاملاتی خود را به نوعی با روش آنتی مارتینگل همگام کند و از مزایای خاص آن بهره ببرد.

مهمترین مزیت روش آنتی مارتینگل، کاهش افت حساب (Drawdown) است. این مزیت کاملا خلاف روش مارتینگل است که در آن افت حساب شدیدا افزایش می‌یافت. بسیاری از معامله‌گران با تجربه بر این باورند که مهمترین فاکتور موفقیت در بازارهای مالی توانایی در مدیریت ریسک است که روش مارتینگل ذاتا چنین خصیصه‌ای را در دل خود جا داده است و با کاهش ریسک در هر معامله، مانع از نابودی کامل حساب شما خواهد شد.

داستان لری ویلیامز (Larry Williams)، یک نمونه عملی از یک سود قابل توجه است که به روش آنتی مارتینگل ایجاد شده است. اگر او را نمی‌شناسید ، لری ویلیامز، یک معامله‌گر کارکشته بازار آتی است که مدت طولانی را صرف تجزیه و تحلیل روش‌های مختلف مدیریت سرمایه نموده است. او در یک مسابقه معاملات آتی تحت عنوان مسابقات بین‌المللی رابینز (Robbins World Cup of Trading Championship) توانست یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری را در کمتر از ۱۲ ماه به ۱.۱ میلیون دلار تبدیل کند که معادل ۱۱۳۰۰ درصد بازده است و در تاریخ این مسابقات یک رکورد منحصر بفرد به شمار می‌آید. آقای ویلیامز، دلیل موفقیت خود را در درجه اول مدیریت ریسک مبتنی بر روش آنتی مارتینگل می‌داند. البته نباید مهارت بالای ایشان در تحلیل بازار را نادیده گرفت اما طبق گفته خودش اصلی‌ترین دلیل موفقیتش به کار‌گیری سختگیرانه استراتژی آنتی مارتینگل بوده است.

او روش مارتینگل را متناسب با سبک و سیاق معاملاتی خود شخصی‌سازی کرده و نامش را فرمول کلی (Kelly formula)  نامید. فرمول کلی، بر اساس فاکتورهای متنوعی نظیر: نسبت سود به زیان معاملات، متوسط نرخ پیروزی معاملات و موجودی حساب، حجم بهینه ریسک را تعیین می‌کند. با چنین محاسباتی شانس رشد دراز‌مدت حساب افزایش و احتمال نابودی آن کاهش خواهد یافت.

پس از آن، لری ویلیامز با استفاده از روش مدیریت سرمایه مبتنی بر آنتی مارتینگل، چند حساب کوچک دیگر را نیز تبدیل به حساب‌های بزرگی نمود. او حتی این روش را به دخترش میشل ویلیامز (Michelle Williams) نیز آموخت که او نیز بر همین مبنا به موفقیت‌های خوبی در بازارهای مالی دست یافته است.

مارتینگل

ترکیب استراتژی‌های مارتینگل و آنتی مارتینگل:

ترکیب این دو استراتژی به معامله‌گر اجازه می‌دهد تا در شرایط مختلف بازار، از هر دو رویکرد بهره‌برداری کند. به‌عنوان‌مثال، معامله‌گر می‌تواند در زمان‌هایی که بازار دارای نوسانات زیاد و روند نامشخص است، از استراتژی مارتینگل استفاده کند تا ضررها را جبران نماید. در مقابل، زمانی که بازار دارای روند مثبت و قوی است، معامله‌گر می‌تواند به استراتژی آنتی مارتینگل روی آورد تا از افزایش سودها بهره‌مند شود.

به‌عنوان‌مثال، فرض کنید معامله‌گری در بازار فارکس با جفت‌ارز EUR/USD کار می‌کند. او با استفاده از تحلیل تکنیکال به این نتیجه رسیده که بازار در حال ورود به یک روند صعودی است. در این حالت، معامله‌گر می‌تواند با استفاده از استراتژی آنتی مارتینگل شروع به افزایش حجم معاملات پس از هر معامله موفق کند. اگر بازار به نفع او حرکت کند و سودهای متوالی را تجربه کند، او می‌تواند سودهای خود را به طور قابل‌توجهی افزایش دهد.

بااین‌حال، اگر بازار ناگهان تغییر جهت دهد و معامله‌گر ضرر کند، او می‌تواند به استراتژی مارتینگل روی آورد و حجم معاملات خود را پس از هر ضرر دوبرابر کند تا زمانی که یک برد را تجربه کند و ضررهای قبلی را جبران نماید.

این ترکیب استراتژی‌ها می‌تواند به معامله‌گر کمک کند تا در شرایط مختلف بازار انعطاف‌پذیر باشد و از فرصت‌های مختلف بهره‌برداری کند. بااین‌وجود، مهم است که معامله‌گران همیشه از مدیریت ریسک مناسب استفاده کنند و میزان سرمایه‌گذاری خود را باتوجه‌به تحمل ریسک و سرمایة در دسترس تنظیم نمایند.

مدیریت ریسک در استراتژی مارتینگل

استراتژی‌های مارتینگل و آنتی مارتینگل به دلیل ماهیت پرریسک خود، نیازمند مدیریت ریسک دقیق و محتاطانه‌ای هستند. در اینجا توضیحاتی در مورد مدیریت ریسک برای این دو استراتژی ارائه می‌دهیم:

  1. تعیین سقف ضرر: قبل از شروع معاملات، معامله‌گر باید حداکثر ضرری که مایل است تحمل کند را تعیین نماید. این امر می‌تواند در صورت حرکت معکوس بازار، مانع ازدست‌دادن مقادیر بزرگی از سرمایه شود.
  2. محدودکردن تعداد دفعات دوبرابر کردن: معامله‌گر می‌تواند تعداد دفعاتی که می‌تواند مبلغ را دوبرابر کند را محدود نماید تا از ریسک‌های بیش از حد جلوگیری کند.
  3. استفاده از نسبت‌های کوچک‌تر: به‌جای دوبرابر کردن کامل مبلغ، می‌توان از نسبت‌های کوچک‌تری مانند ۱.۵ یا ۱.۲۵ استفاده کرد تا فشار روی سرمایه کاهش یابد.

مدیریت ریسک در استراتژی آنتی مارتینگل:

  1. تعیین حد سود:  معامله‌گر باید حد سودی را تعیین کند تا در صورت رسیدن به آن، معاملات را ببندد و سودها را قفل نماید.
  2. استفاده از حد ضرر: برای محافظت از سودهای کسب شده، معامله‌گر باید از دستور توقف ضرر استفاده کند تا در صورت برگشت بازار، معامله به طور خودکار بسته شود.
  3. نظارت دقیق بر بازار:  معامله‌گر باید به طور مداوم بازار را زیر نظر داشته باشد تا از تغییرات ناگهانی بازار آگاه شود و بتواند به‌موقع واکنش نشان دهد.

به‌طورکلی، مدیریت ریسک در هر دو استراتژی نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، تعیین حدود و نظارت مستمر بر بازار است. معامله‌گران باید همیشه آماده باشند تا در صورت تغییر شرایط بازار، استراتژی خود را تغییر دهند و حد ضرر برای محافظت از سرمایه خود استفاده کنند.

سخن پایانی

در این مقاله، به بررسی روش مارتینگل و آنتی مارتینگل و مزایای و معایب هر یک از آن‌ها پرداختیم. در روش مارتینگل، ریسک حساب به شدت افزایش می‌یابد و باعث افزایش افت حساب می‌شود. در حالی که در روش آنتی مارتینگل تنها زمانی ریسک افزایش می‌یابد که معاملات سودآور بوده و موجودی حساب در حال افزایش باشد. همچنین در صورت زیان معاملات، ریسک مرتبا کاهش می‌یابد.

روش مارتینگل در شرط‌بندی‌ها بسیار محبوب‌تر است خصوصا برای افرادی که به دنبال راهکارهای بدون نقصی برای موفقیت در کازینوها هستند. هر چند در تئوری روش مارتینگل راه‌گشا به نظر می‌رسد اما در عمل، چه در کازینو و چه در بازارهای مالی چالش برانگیز است.

معامله‌گران باید شیوه‌ای در مدیریت سرمایه اتخاذ کنند که مبتنی بر روش آنتی مارتینگل باشد. چرا که مسئولیت اول یک معامله‌گر، کنترل ریسک است که روش آنتی مارتینگل به علت ماهیت خود، باعث کاهش ریسک می‌شود خصوصا زمانیکه حساب به‌علت زیان متوالی در مخاطره قرار می‌گیرد. در آن سوی سکه، این روش به معامله‌گر این امکان را می‌دهد که در زمان پیروزی‌های متوالی نیز سرعت رشد حساب را به‌طور قابل توجهی افزایش دهد.

هرچند روش آنتی مارتینگل را می‌توان به صورت‌های مختلفی پیاده‌سازی نمود اما یکی از ساده‌ترین روش‌های مبتنی بر آنتی مارتینگل همان روش ریسک ثابت است. در این مقاله راجب روش ریسک ثابت صحبت شد. اما بطورکلی در این روش، شما درصد ثابت از قبل تعیین شده‌ای را در هر پوزیشن ریسک می‌کنید. دو درصد ریسک روی هر پوزیشن، مقدار متداولی است. هرچند برخی از معامله‌گران، این روش را تا حدودی محافظه‌کارانه می‌دانند اما بطورکلی، این روش یک ترکیب ایده‌آل را برای رشد حساب در هنگام سوددهی و محافظت از سرمایه هنگام ضرر فراهم می‌کند.

در انتها بیان این نکته خالی از لطف نیست که می‌توانید در پوزیشن‌های خود از مکانیزم حد ضرر متحرک (Trailing Stop) استفاده کنید تا حداکثر سود را از معاملات پیروز خود کسب نمایید. حتی این مکانیزم نیز می تواند نوعی آنتی مارتینگل باشد چرا که مفهوم آنتی مارتینگل بر این اصل استوار است که در بردها سود خود را حداکثر کرده و در باخت‌ها از زیان خود بکاهید.

مارتینگل چیست و چگونه کار می‌کند؟

مارتینگل یک استراتژی مدیریت سرمایه است که در آن، پس از هر ضرر، میزان سرمایه‌گذاری دوبرابر می‌شود تا در نهایت با برد، تمام ضررها جبران شود.

آنتی مارتینگل چیست و چه تفاوتی با مارتینگل دارد؟

آنتی مارتینگل یک رویکرد متضاد با مارتینگل است که در آن، پس از هر برد، میزان سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد تا از روند برنده بهره‌برداری شود.

آیا استفاده از استراتژی مارتینگل در بازارهای مالی توصیه می‌شود؟

استفاده از مارتینگل می‌تواند بسیار ریسکی باشد؛ زیرا نیازمند سرمایة بسیار زیادی برای جبران ضررها است و در صورت ادامة ضررها، ممکن است منجر به ازدست‌دادن کل سرمایه شود.

چه زمانی باید از استراتژی آنتی مارتینگل استفاده کرد؟

استفاده از آنتی مارتینگل معمولاً در شرایطی توصیه می‌شود که بازار دارای روند قوی و مثبت است و احتمال ادامة روند برنده بالا باشد.

آیا می‌توان استراتژی‌های مارتینگل و آنتی مارتینگل را با هم ترکیب کرد؟

بله، برخی معامله‌گران استراتژی‌های ترکیبی را به کار می‌برند که در آن‌ها از هر دو رویکرد مارتینگل و آنتی مارتینگل در شرایط مختلف بازار استفاده می‌شود.

ترتیبی که یوتوفارکس برای خواندن مطالب سری استراتژی معاملاتی به شما پیشنهاد می‌کند:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید