از آنجاییکه بانکهای مرکزی در سراسر جهان از جمله بانک مرکزی آمریکا (FED)، بانک مرکزی اروپا (ECB) و البته بانک خلق چین (PBOC) و دیگر بانکهای مرکزی در تلاش برای عرضه ارزهای دیجیتال خود هستند، برخی از کاربران بیتجربه بازار رمزارزها ممکن است تصور کنند که نهادهای مالی و دولتها به طور کامل پذیرش ارزهای دیجیتال را قبول کردهاند. اما حقیقت این است، آنها به انقلاب مالی اشاره کردهاند، اما واقعا چه نوع ارز دیجیتالی مدنظر آنهاست؟
به عنوان مثال آنها این واقعیت را پذیرفتهاند که تمام تراکنشها در بلاکچین را میتوان با دقت ردیابی و نظارت کرد، البته با این فرض که آنها کسانی خواهند بود که بلاکچین مذکور را کنترل میکنند. این سطح عمیق از اطلاعات به مقامات مالی متمرکز (مانند بانک مرکزی آمریکا) اجازه میدهد تا سطوح بی سابقهای از کنترل را بر عادات هزینه کرد آمریکاییها اعمال کنند.
اما ظهور ارزهای دیجیتال چه تاثیری بر وضعیت تسلط دلار در نظام پولی جهانی خواهد داشت؟ جیم بیانکو، کارشناس فدرال رزرو، در آخرین مصاحبه خود با اریک تاونسند از MacroVoices، پیشبینیها و نظرات جالبی را ارائه میدهد.
ابتدا بیانکو اشاره کرد که بسیاری از بانکهای مرکزی که در پروژههای ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) خود پیشرفت زیادی داشتند جزء اقتصادهای نوظهور هستند. طی دو سال گذشته سه CBDC به طور کامل فعال شدهاند: DCash در شرق کارائیب، Sand Dollar در باهاما و eNaira در نیجریه. (و البته بانک خلق چین پیشرفت سریعی در طراحی رنمینبی دیجیتال e-RMB داشته است.)
یکی از دلایلی که بانکهای مرکزی در بازارهای نوظهور بسیار علاقه دارند انتقال به سمت ارزهای دیجیتال را تسریع بخشند این است که بسیاری از آنها از حقایق موجود در زمینه هژمونی دلار آمریکا در نظام پولی جهانی ناامید شدهاند. حتی صندوق بین المللی پول (یا حداقل برخی از مقامات ارشد آن) اذعان کردهاند که تحریمهای غرب ایمان بین المللی نسبت به سیستم پولی مبتنی بر دلار را تضعیف کرده است.
در اینجا بیانکو به سؤالی درباره تئوری سیستم پولی جهانی که توسط کنسرسیومی از بانکهای مرکزی مدیریت میشود و بر اساس نوعی ارز دیجیتال فراملی است، پاسخ میدهد:
«نرخ پذیرش در آسیا، آفریقا و خاورمیانه با توجه به این که آنها به بازارهای سرمایه جهانی یا به خدمات بانکی در نرخ معقول دسترسی چندانی نداشته و از این مساله ناراضی بودند، به سرعت افزایش داشته است. به همین دلیل است که شاهد پذیرش سریع ارزهای دیجیتال در کشورهایی مانند السالوادور و احتمالا آرژانتین هستیم. از آنجایی که این کشورها در بازار سرمایه جایگاهی ندارند، برای انجام برخی امور نیاز به مجوز نهادهایی مانند بانک جهانی (World Bank) یا صندوق بین المللی پول (IMF) دارند. اگر این کشورها کارهایی انجام دهند که باعث نارضایتی جهان اول (First world)، آمریکا، صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی شود، مجازات خواهند شد. به همین دلیل است که آنها خواهان سیسمتی مانند ارزهای دیجیتال هستند.»
البته این مسئله نباید برای کسی تعجب آور باشد (حداقل برای کسانی که آشنایی جزیی به علم اقتصاد دارند، نباید اینگونه باشد). همانطور که بیانکو و تاونسند اشاره میکنند، مفهوم امتیاز گزاف (exorbitant privilege) مفهوم جدیدی نیست.
توضیح: امتیاز گزاف نتیجه یک رویداد تاریخی خاص یا به عبارت دیگر، نتیجه جنگ جهانی دوم است. امتیاز گزاف به این معنی است که آمریکا با تبدیل کردن ارز خود به ارز ذخیره جهانی، کالاهای سراسر جهان را با ارز رسمی خود وارد میکند و کمتر از همه دچار بحران پولی میشود.
«یکی از مشکلاتی که سیستم مالی جهانی فعلی دارد، این است که بیشتر یک سیستم سطحبندی یا طبقهبندی شده است که اگر در این لیست در رتبه بالا و نزدیک به ایالات متحده باشید (آمریکا در رتبه اول قرار دارد) امتیازات بیشتر، تامین مالی بهتر و ارزانتر و دسترسی بهتر به بازارها را دریافت میکنید. هرچه در این لیست جایگاه پایینتری داشته باشید دسترسی کمتری خواهید داشت و همه چیز گرانتر میشود.»
با در نظر گرفتن این موضوع، به یاد داشته باشید علیرغم فعالیت زیادی که بانک مرکزی آمریکا برای توسعه ارز دیجیتال بانک مرکزی انجام میدهد، این کشور احتمالاً تمام تلاش خود را به کار خواهد گرفت تا اطمینان حاصل کند که نوع سیستمی که در بالا توسط تاونسند توضیح داده شد، یعنی سیستمی که در آن کنترل بین بانکهای مرکزی مختلف توزیع میشود و در دستان فدرال رزرو (و همردههای این بانک) متمرکز نیست، هرگز به وجود نمیآید. دلیل این امر آنست که چنین سیستمی امتیاز گزاف اقتصاد آمریکا را از بین خواهد برد و مشکلات جدی ایجاد میکند چرا که خزانهداری آمریکا احتمالا مجبور خواهد شد نرخ بهره بیشتری برای بدهیهای هنگفت خود بپردازد.
اما یک مانع دیگر برای ارزهای دیجتال بانک مرکزی (CBDC) این است که مردم به خاطر سپردهاند دولت کانادا با افرادی که به کامیونداران کانادایی کمک مالی کردند، چگونه رفتار کرد. حساب این افراد اساسا برای چیزی که کاملاً قانونی و عادی بود توسط دولت مسدود شد. به همین دلیل مردم اطلاع دارند که دولت به راحتی میتواند از طریق پول بر زندگی آنها کنترل داشته باشد. بنابراین با توجه به این که از طریق ارزهای دیجیتال بانک مرکزی واسطههای سیستم بانکی حذف میشوند، احتمالا میلیونها نفر از اعمال کنترل مستقیم و بیشتر بر سیستم مالی توسط بانکهای مرکزی احساس رضایت نخواهند کرد.
در اثر وقوع چنین رویدادهایی پذیرش ارزهای دیجیتال بانک مرکزی توسط مردم سختتر خواهد شد. ممکن است ارز دیجیتال بانک مرکزی ایجاد شود و حتی ممکن است سیستم بانکی فعلی به طور بالقوه مختل شود، اما آیا مردم با کمال میل خواهند پذیرفت که پول خود را نزد فدرال رزرو آمریکا نگه دارند؟ مردم ممکن است به یک گروه کمک مالی کنند و این امر کاملا قانونی و پسندیده باشد (اتفاقی که در ماه فوریه برای کامیونداران رخ داد). سپس دولت کانادا کلمهای به نام قانون عطف به ماسَبَق (retroactive law) اختراع کرد. وقتی مردم در اوایل فوریه به کامیونداران پول اهدا میکردند کاملا قانونی بود، اما در پایان فوریه دولت تشخیص داد که این گروه هنجارشکن است و با مسدود کردن حساب افرادی که به آنها کمک کرده بوند، آنها را مجازات کرد. نباید کار برای دولتها آسان شود. مردم شاید تمایل نداشته باشند پول خود را مستقیماً در یک ارز دیجیتال نزد بانک مرکزی نگه دارند. بنابراین مسائلی وجود دارند که باید حل شوند و این مسائل فنی نیستند. این موانع بیشتر مرتبط با سیاستهای کنترل و حفظ حریم خصوصی افراد است که باید برطرف شوند. در نتیجه تصور میشود که هنوز با ارز دیجیتال بانک مرکزی فاصله زیادی داشته باشیم، چرا که این مسائل هنوز حل نشدهاند.
به همین دلیل، تاونسند عقیده دارد راهاندازی ارز دیجیتال بانک مرکزی توسط فدرال رزرو یک شکست بزرگ خواهد بود:
«پیشبینی میشود ارزهای دیجیتال صادر شده توسط بانکهای مرکزی اول از همه، به گونهای طراحی شوند که انجام انواع کارهای احمقانه مانند مسدود کردن حسابهای بانکی مردم را برای دولتها بسیار آسانتر کنند. در این صورت اگر مردم چیزی بر خلاف دولت بگویند ممکن است اتفاقی که در کانادا رخ داد، باز هم تکرار شود. همچنین تصور نمیشود که بانکهای مرکزی موافق سیستم چند ملیتی (فرا ملیتی) باشند. به همین دلیل احتمال بیشتری وجود دارد که اگر ارزهای دیجتال بانک مرکزی توسعه یابند، با یک شکست بزرگ مواجه شوند.»
تاونسند و بیانکو عقیده دارند که بزرگترین مانع بر سر راه ارز دیجیتال بانک مرکزی، تردید و بی میلی در میان کاربران نهایی است. چرا که ارزهای دیجیتال بانک مرکزی هرگز با توجه به نیازها و خواستههای کاربران طراحی نمیشوند (برعکس آنها مطابق با قوانین دولتی طراحی میشوند.)
بیانکو راه اندازی رنمینبی دیجیتال (e-RMB) چین را مثال زد: بانک خلق چین به معنای واقعی کلمه به مردم پول رایگان برای استفاده عرضه کرد، اما این ارز با قوانین بسیاری در مورد اینکه مردم چگونه باید آن را خرج کنند، ارائه شد. در نتیجه این برنامه چندان موفق نبود.
در چین یک ارز دیجیتال بانک مرکزی به نام یوان دیجیتال، صادر شد. اما برای این ارز یکسری قوانین وضع کردند که اگر از نسخه رمزارز آن استفاده کنید به شما ایردراپ (Airdrop) تعلق میگرفت و پول اضافی به حساب شما واریز میشد. اما برای خرج کردن این پول قوانینی اعمال شد مثل این که باید ظرف مدت مشخصی (۳۰ روز) این پول را خرج کنید و یا برای خرید چیزهای خاصی میتوانستید از این پول استفاده کنید. با توجه به این مساله حتی در چین که مردم پول رایگان دریافت میکردند، وضع این قوانین دستوپا گیر منجر شد که از این ارز دیجیتال استقبال نشود. مردم بهواسطه این محدودیتها علاقهای به ارزهای دیجیتال بانک مرکزی ندارند.
به همین دلیل است که در فضای غیرمتمرکز هیجانات زیادی وجود دارد. کاربران ذاتاً از ایده ارز بدون پارامتر (parameter-less) استقبال میکنند چرا که این امر منجر میشود از دسترس دولتها و تحریمها خارج باشند.
سازندگان ارزهای دیجیتال بانک مرکزی این کار را انجام میدهند چرا که عقیده دارند میتوانند همه این قوانین و مجوزها را به خورد مردم بدهند. آنها عقیده دارند با تغییر پارامترها میتوانند بر رفتار مردم تاثیر بگذارند. اما کاربرها خواستار استفاده بدون محدودیت و بی قیدوشرط از ارزهای دیجیتال بانک مرکزی هستند. به همین دلیل است که مشاهده میشود مردم بیشتر به استفاده از رمزارزها تمایل دارند چرا که نیاز به مجوز نداشته، غیرمتمرکز هستند و هیچکس بر آنها کنترل ندارد. همچنین در فضای مالی غیرمتمرکز هیجانات در زمینه استیبل کوینها (Stablecoin) بسیار افزایش یافته است؛ یعنی انواعی از توکنهای دیجیتال که ارزش آنها به یک دارایی دیگر گره زده شده است.
مرسی از مطالب مفیدتون..عالی بود