معامله به سبک پرایس اکشن (Price action) روشی برای معاملهگری در بازارهای مالی است که تنها شامل تحلیل حرکت قیمت در یک بازه زمانی خاص میشود. این روش توسط بسیاری از معاملهگران خرد و اغلب توسط معاملهگران موسسات مالی و مدیران صندوقهای پوشش ریسک برای پیشبینی حرکت آتی قیمت در بازارهای مالی استفاده میشود.
به عبارت سادهتر، پرایس اکشن نحوه تغییر قیمت است، یعنی حرکت قیمت. حرکت قیمت را به راحتی در بازارهایی که نقدینگی و نوسان بالایی دارند میتوان مشاهده کرد، اما در واقع هر چیزی که در بازار آزاد خرید و فروش میشود، باعث حرکت قیمت میشود.
پرایس اکشن به طور کل تحلیل فاندامنتال که بر حرکت بازار تأثیر میگذارند را نادیده میگیرد و تنها به تاریخچه قیمت نگاه میکند؛ یعنی حرکت قیمت در یک دوره زمانی مشخص. بنابراین، پرایس اکشن یک نوع از تحلیل تکنیکال است، اما چیزی که آن را از دیگر روشهای تحلیل تکنیکال متمایز میکند این است که تمرکز اصلی آن بر رابطه قیمت بین زمان حال و گذشته است. به عبارت دیگر، سبک پرایس اکشن شکلی «خالص» از تحلیل تکنیکال است و شامل هیچگونه اندیکاتوری نمیشود. معاملهگران سبک پرایس اکشن فقط به دادههای دست اولی که بازار تولید میکند، میپردازند که همان حرکت قیمت در طول زمان است.
تحلیل پرایس اکشن به معاملهگر اجازه میدهد تا حرکت قیمت در بازار را درک کند و توضیحاتی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد تا بتواند یک سناریوی ذهنی برای توصیف ساختار فعلی بازار بسازد. معاملهگران باتجربه سبک پرایس اکشن، اغلب درک ذهنی منحصر به فرد و «احساس درونی» خود از بازار را دلیل اصلی معاملات سودآور خود میدانند.
معاملهگران سبک پرایس اکشن از تاریخچه حرکت قیمت در بازار استفاده میکنند. آنها معمولا بر روی حرکت قیمت در ۳ تا ۶ ماه گذشته تمرکز کرده و تمرکز کمتری بر زمانهای دورتر دارند. تاریخچه قیمت شامل سقفها و کفهای قیمتی در بازار و همچنین سطوح حمایت و مقاومت میشود.
یک معاملهگر میتواند از حرکت قیمت در بازار برای درک فرآیند تفکر انسانی در پشت حرکت بازار استفاده کند. هر شرکت کننده در بازار هنگام معامله، «سرنخهایی» را در نمودار از خود باقی میگذارد، این سرنخها را میتوان تفسیر کرد و برای پیشبینی حرکت بعدی در بازار استفاده کرد.
در نهایت معاملهگری براساس پرایس اکشن یک استراتژی معاملاتی است که در بازار با شناسایی الگوها یا سیگنالهایی خاص، حرکت قیمت را پیشبینی میکند. در این مقاله با برخی از استراتژیهای پرایس اکشن آشنا خواهید شد.
آشنایی با پرایس اکشن
آیا میدانستید که استراتژی معاملاتی پرایس اکشن یکی از متداولترین روشهای مورد استفاده در بازارهای مالی است؟
چه معاملهگرکوتاه مدتی باشید چه بلندمدتی، چه معاملهگر بورس باشید چه فارکس، پرایس اکشن (تحلیل حرکات قیمت) یکی از سادهترین و در عین حال قدرتمندترین راهها برای به دست آوردن برتری در بازار است.
به هر حال تمام اندیکاتورها و شاخصها از قیمتها گرفته شدهاند، پس قطعا منطقی است که آن را مطالعه کنیم، درک کنیم، از آن بیاموزیم و از همه مهمتر بتوانیم در معاملات خود از آن استفاده کنیم.
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن روش مطالعه حرکات و تغییرات گذشته یک دارایی مانند سهام و اوراق بهادار است. معامله گرانی که از استراتژی معاملاتی پرایس اکشن استفاده میکنند به دنبال مطالعه قیمتهای گذشته هستند تا سرنخهایی را در مورد پیش بینی آینده قیمت آن دارایی پیدا کنند.
متداولترین اندیکاتور که در پرایس اکشن مورد استفاده قرار میگیرد مطالعه الگوهای شمعدانی (کندل استیک) است که جزئیاتی مانند قیمت بازشدن، بسته شدن، بالاترین یا پایینترین قیمت را در یک دوره زمانی خاص (ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهانه) ارائه میکند.
تحلیل این اطلاعات هسته اصلی معاملات بر پایه پرایس اکشن است. در حقیقت پرایساکشن مطالعه اقدامات همه خریداران و فروشندگان فعال در هر بازار است. بنابراین تجزیه و تحلیل آنچه بقیه معاملهگران انجام میدهند میتواند به تحلیلگر پرایس اکشن برتری منحصر به فردی در تصمیمگیریهای معاملاتیاش بدهد.
اندیکاتور پرایس اکشن چیست؟
همانطور که در بالا مورد بحث قرار گرفت، اکنون میدانیم که پرایس اکشن مطالعه فعالیت و اقدامات همه خریداران و فروشندگان فعال در یک بازار خاص است.
متداولترین اندیکاتور برای تحلیل به سبک پرایس اکشن تحرکات و تغییرات کندلهاست؛ زیرا اطلاعات مفیدی مانند قیمت باز و بستهشدن یک دارایی و سطوح بالا و پایین قیمت را در یک بازه زمانی تعریفشده و معین به معاملهگر میدهد.
اگر میخواهید نمودار روزانه یک جفت ارز، سهام و یا کالا را مشاهده کنید کندلهای میتوانند مهمترین سطوح قیمتی معامله شده در یک روز را به شما نشان دهند. هر دو کندل (صعودی و نزولی) اطلاعات مفیدی را به یک معاملهگر میدهد.
-سطوح قیمت بالا و پایین به ما نشان میدهد که بیش ترین قیمت و کمترین قیمت دیده شده در طول روز معاملاتی چه مقدار است. (البته اگر تایم فریم روزانه باشد)
-کندل نزولی با رنگ سیاه یا قرمز نشان داده میشود به ما میگوید که فروشندگان پیروز نبرد معاملات آن روز هستند و این موضوع به خاطر این است که قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت آغازین است.
-کندل صعودی که با رنگ سفید یا سبز نشان داده میشود به ما میگوید که خریداران پیروز نبرد معاملات آن روز هستند و این موضوع به خاطر این است که قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت بازگشایی است.
استفاده از این اطلاعات ساده که در کندلها وجود دارد یکی از اولین گامها برای ایجاد یک استراتژی پرایس اکشن است. مثلا:
۱-اگر پس از کندل نزولی، کندل بعدی به نزول ادامه داد نشانه آن است که فروشندگان مایلند به فروش دارایی خود در بازار ادامه دهند. این ضعف دلیلی میشود تا معاملهگران جدیدی وارد پوزیشن فروش شوند یا پوزیشنهای فروشی را که از قبل باز کردهاند، نگهداری کنند.
۲-اگر پس از کندل صعودی کندل بعدی به صعود ادامه داد نشانه آن است که خریداران مایلند به خرید دارایی در بازار ادامه دهند. این قدرت دلیلی میشود که معاملهگران جدیدی وارد پوزیشن خرید شوند یا پوزیشن های خریدی را که از قبل باز کردهاند، نگهداری کنند.
این نوع تجزیه و تحلیل پرایس اکشن تنها یکی از راههای استفاده از کندلها در استراتژی پرایس اکشن است. با این حال خود کندلها اغلب الگوهایی را تشکیل میدهند که میتوان از آنها برای تکمیل استراتژیهای پرایس اکشن استفاده کرد. قبل از اینکه وارد مبحث این الگوها شویم ابتدا بهتر است کارایی آنها را بررسی میکنیم:
از آنجایی که پرایس اکشن شامل تجزیه و تحلیل اقدامات خریداران و فروشندگان فعال در بازار میشود، میتوان از آن در هر بازار مالیای استفاده کرد. این موضوع شامل فارکس، بازار سهام و اوراق بهادار، کالاها و اوراق قرضه میشود.
شما میتوانید تمام اطلاعات موجود در همه این بازارها را به صورت الگوهای شمعدانی (کندل استیک) مشاهده کنید و یک استراتژی پرایس اکشن را روی آن پیاده کنید. با این حال بازار فارکس دارای ویژگیها و مزایای خاصی برای معاملهگران است:
- بازار فارکس در ۵ روز از هفته و ۲۴ ساعته فعالیت میکند.
- نقدینگی عظیم در این بازار به شما امکان میدهد که در عرض نانوثانیه معامله کنید!
- اسپرد پایین، یکی دیگر از مزایای این بازار است. برخی از جفتارزها(نه همه) اسپرد های پایینی را ارائه میکنند که میتواند هزینه معاملات معاملهگران را پایین نگه دارد.
- قابلیت اهرمی: به این معنی که میتوانید معامله بزرگی را با سپرده کوچک انجام دهید. این میتواند به معنای سودهای بزرگ در کنار ضررهای بزرگ باشد؛ بنابراین باید با احتیاط معامله کنید.
پرایس اکشن در معاملهگری چیست؟
پرایس اکشن در معاملهگری، عملکرد یک اوراق قرضه، شاخص، کالا یا ارز را تحلیل میکند تا حرکت قیمت در آینده را پیشبینی کند. اگر تحلیل پرایس اکشن به شما میگوید که قیمت در شرف افزایش است، پس به دنبال موقعیت خرید خواهید بود و یا اگر معتقد هستید قیمت کاهش مییابد، بدون شک باید به دنبال فروش آن دارایی باشید.
درک معاملهگری براساس پرایس اکشن شامل بررسی الگوها و شناسایی شاخصهای کلیدی است که ممکن است بر سرمایهگذاری شما تأثیر بگذارند. چندین روش مختلف از پرایس اکشن وجود دارند که بسیاری از معاملهگران برای پیشبینی حرکت قیمت در بازار و کسب سود کوتاهمدت، از آنها استفاده میکنند.
پرایس اکشن محض یا برهنه چیست؟
پرایس اکشن برهنه یا محض (Naked price action or pure price action) به این معنی است که شما معاملات خود را صرفاً بر اساس قیمتهایی انجام میدهید که میتوانید در گذشته نمودار ببینید، درست مثل رانندگی بدون استفاده از هیچگونه برنامه مسیریابی. به جای تکیه بر فرمولهای پیچیده و تحلیلهای زمانبر، معاملات خود را با استفاده از درک خود از بازار انجام میدهید.
معاملهگری به سبک پرایس اکشن – معاملهگری را برای خود پیچیده نکنید
معاملهگران پرایس اکشن معمولا از عبارت «معاملهگری را برای خود پیچیده نکنید!» برای اشاره به این واقعیت استفاده میکنند که بسیاری از معاملهگران نمودارهای خود را با انواع اندیکاتورهای تکنیکال شلوغ میکنند و عموما با تحلیل کردن بیش از حد، امر معاملهگری را برای خود پیچیده میکنند. از معامله به روش پرایس اکشن گاهی اوقات با عنوانهای «معامله با نمودار خالی» یا «معامله با نمودار برهنه» نیز یاد میشود که به معامله تنها با استفاده از حرکت قیمت در نمودار اشاره میکنند.
رویکرد ساده در معاملهگری به روش پرایس اکشن به این معنی است که هیچ اندیکاتوری در نمودار معاملهگران وجود ندارد و از هیچ رویداد یا اخبار اقتصادی در تصمیمگیریهای معاملاتی استفاده نمیشود. در این روش تمرکز تنها بر روی حرکت قیمت در بازار است و اعتقاد معاملهگران سبک پرایس اکشن این است که حرکت قیمت منعکس کننده همه متغیرهایی است (مثل رویدادهای خبری، دادههای اقتصادی و غیره) که بر بازار تأثیر میگذارند و باعث حرکت آن میشوند. بنابراین، اینگونه استنباط میشود که به جای تلاش برای رمزگشایی و مرور کردن بسیاری از متغیرهای مختلف که هر روز بر بازار تأثیر میگذارند، تحلیل بازار و معامله بر اساس حرکت قیمت بسیار سادهتر خواهد بود.
سیگنال پرایس اکشن چیست؟
سیگنال پرایس اکشن یا همان الگوی پرایس اکشن، الگوهایی هستند که به راحتی در بازار قابل تشخیص بوده و میتوان برای پیشبینی رفتار بازار در آینده از آنها استفاده کرد. معاملهگران باتجربه گاهی اوقات میتوانند این سیگنالها را در یک نگاه با تشخیص شکلها یا حرکات تکراری خاص در عملکرد گذشته بازار تشخیص دهند.
پرایس اکشن، اندیکاتور یا تحلیل تکنیکال: چه تفاوتی با هم دارند؟
اندیکاتورهای پرایس اکشن همان جابجایی قیمت در نمودار معاملاتی هستند که نشان دهنده ظهور یک روند هستند. معاملهگران باتجربه میتوانند این اندیکاتورها را به سرعت تشخیص دهند و همزمان از آنها برای شرطبندی آگاهانه در بازار استفاده کنند.
تحلیل تکنیکال از طیف وسیعی از محاسبات مختلف برای پیشبینی حرکت قیمت در آینده استفاده میکند. اما پرایس اکشن فقط بر روی حرکت قیمت یک دارایی در تایم فریم انتخابی شما، تکیه میکند. به نوعی، تحلیل تکنیکال در تلاش است تا نظم را در دنیای به ظاهر آشفته معاملهگری پیدا کند، در حالی که پرایس اکشن به معاملهگر اجازه میدهد تا با شناسایی اندیکاتورهای پرایس اکشن و معامله کردن براساس آنها، یک رویکرد معاملاتی غریزی را اتخاذ کند.
دلیل محبوبیت سبک پرایس اکشن در بین معاملهگران فارکس چیست؟
بازار فارکس به چند دلیل در بین معاملهگران سبک پرایس اکشن محبوبیت خاصی دارد.
- بازار فارکس نقدینگی بسیار بالایی دارد، بنابراین باز و بسته کردن سریع موقعیتهای معاملاتی برای معاملهگران آسانتر است.
- بازار فارکس همیشه در حال حرکت است، اما به ندرت سقف و کفهای بزرگی را تجربه میکند. این امر آن را برای معاملهگران تازهکار که میخواهند معاملات کوچکتری را قبل از کسب تجربه و مهارت بیشتر انجام دهند، ایدهآل میکند.
- بلوغ بازار، تشخیص الگوها و روندهای تکرار شونده را آسانتر میکند.
تاریخچه کوتاه پرایس اکشن
میتوان گفت پرایس اکشن سنگ بنای اولیه تحلیل تکنیکال است و تاریخچه آن به قرنها پیش میرسد. اولین نمونه شناخته شده از معاملات پرایس اکشن مربوط به قرن ۱۷ میلادی در ژاپن است. در آن زمان یک تاجر معروف برنج به نام مونهیسا هوما (Munehisa Homma) تغییرات قیمت برنج را به صورت روزانه ثبت کرد.
او در این نمودارها مشخص کرد که در هر روز قیمت چه رفتاری از خود نشان داده است و در نهایت چند الگوی تکرار شونده را شناسایی کرد. این الگوها، پایه و اساس نمودارهای شمعی یا کندل استیک را پایهگذاری کرد.
با این حال کار هوما به ژاپن محدود نماند. مفاهیم پرایس اکشن او به تدریج توسط سایر تاجران نیز استفاده شد و پس از آن توسط تاجران خارجی به سرتاسر جهان منتقل شد تا در نهایت در بازارهای سهام ایالات متحده و اروپا شکوفا شد.
فرد مهم دیگری که در تکوین پرایس اکشن نقش داشت، چارلز داو بود. وی که بنیانگذار یک شرکت سرمایهگذاری بود با استفاده از پرایس اکشن ابتکاری خود توانست به سود سرشاری برسد.
در قرن بیستم و با ظهور ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، شاهد یک تغییر پارادایم در پرایس اکشن بودیم. تا پیش از آن معاملهگران صرفا بر حرکت قیمتها و الگوهای تشکیل شده تمرکز میکردند اما پس از افزایش اندیکاتورهای بصری، معاملهگران بدون در نظر گرفتن حرکت قیمت و صرفا با دقت بر روی الگوها و اندیکاتورها اقدام به معامله میکردند.
در نهایت سبکهای مدرن پرایس اکشن ایجاد شدند. تفاوت عمده این سبکها این است که معاملهگر دیگر تنها بر ایدههای ذهنی خود متکی نیست بلکه یک سری قوانین عینی و مشخص تعیین میشود تا تنها با استفاده از آنها اقدام به معامله کند.
به عنوان مثال در سبکهای سنتی، دو معاملهگر متفاوت، ممکن بود دو فرصت معاملاتی متفاوت را ببینند. اما در سبکهای مدرسن تمام معاملهگرها اگر به درستی سبک را درک کرده باشند، باید تنها یک فرصت معاملاتی را ببینند.
همچنین در سبکهای کلاسیک پرایس اکشن تنها بر روی نمودارهای کندل استیک و خطوط روند تمرکز میشد اما در سبکهای مدرن طیف وسیعی از ابزارها و اندیکاتورها به کار میرود. امروزه حتی سبکهای معاملاتی سنتی پرایس اکشن با کمی تغییر مورد استفاده معاملهگران قرار میگیرد.
انواع سبکهای پرایس اکشن
سبک کلاسیک
سبک کلاسیک پرایس اکشن، یکی از قدیمیترین و محبوبترین سبکهای معاملاتی است که بر حرکات قیمتی و الگوهای تشکیل شده توسط قیمت در نمودار تمرکز دارد. معامله گران کلاسیک از این الگوها برای پیشبینی جهت آینده قیمت و زمان ورود و خروج از معاملات استفاده میکنند.
مبانی سبک کلاسیک پرایس اکشن
سطوح حمایت و مقاومت:این سطوح قیمتهایی هستند که در آن تقاضا برای یک ارز از عرضه آن بیشتر (حمایت) یا عرضه از تقاضا بیشتر (مقاومت) است. قیمتها تمایل دارند در این سطوح به عقب برگردند یا از آنها عبور کنند.
خطوط روند:خطوط روند خطوطی هستند که جهت حرکت قیمت را در یک بازه زمانی خاص نشان میدهند. خطوط روند میتوانند صعودی، نزولی یا افقی باشند.
الگوهای شمعی ژاپنی:الگوهای شمعی ترکیباتی از شمعهای با اشکال و اندازههای مختلف هستند که میتوانند اطلاعات ارزشمندی در مورد احساسات بازار و جهت آینده قیمت ارائه دهند.
ابزارهای مورد استفاده در سبک کلاسیک پرایس اکشن:
نمودارهای شمعی: این نوع نمودارها بهترین ابزار برای تجزیه و تحلیل الگوهای شمعی هستند.
اندیکاتورهای فیبوناچی: این اندیکاتورها از نسبتهای فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت بالقوه استفاده میکنند.
ابزارهای رسم خط: این ابزارها برای رسم خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و سایر خطوط مهم بر روی نمودار استفاده میشوند.
مزایای سبک کلاسیک پرایس اکشن:
سادگی: این سبک از مفاهیم و ابزارهای نسبتاً سادهای استفاده میکند که به راحتی قابل یادگیری و درک هستند.
اثرگذاری: این سبک سابقه طولانی در موفقیت دارد و توسط بسیاری از معامله گران حرفهای استفاده میشود.
انعطافپذیری: این سبک را میتوان در طیف وسیعی از بازارها و بازههای زمانی استفاده کرد.
معایب سبک کلاسیک پرایس اکشن:
موضوعی بودن: تفسیر الگوهای قیمتی میتواند ذهنی باشد و دو معامله گر ممکن است از یک نمودار، تفسیرهای متفاوتی داشته باشند.
نیاز به تمرین: تسلط بر این سبک نیاز به تمرین و تجربه دارد.
عدم وجود سیگنالهای قطعی: این سبک سیگنالهای معاملاتی قطعی ارائه نمیدهد و همیشه احتمال ضرر وجود دارد.
نکاتی برای استفاده از سبک کلاسیک پرایس اکشن:
سبک RTM
RTM مخفف Read The Market به معنای «بازار را بخوانید» است. این سبک از پرایس اکشن بر مبنای مفهوم «نقطه تعادل» استوار است که به قیمتی اطلاق میشود که در آن عرضه و تقاضا برای یک ارز برابر است.
معامله گران RTM معتقدند که قیمتها تمایل دارند به سمت نقاط تعادل حرکت کنند و از آنها عبور کنند. آنها از الگوهای قیمتی، سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتورها برای شناسایی این نقاط تعادل و معامله در اطراف آنها استفاده میکنند.
مبانی سبک RTM پرایس اکشن:
نقطه تعادل: قیمتی که در آن عرضه و تقاضا برای یک ارز برابر است.
فلگ (Flag): ناحیهای در نمودار که قیمت در آن برای مدتی در یک محدوده محدود حرکت میکند.
فلگ لیمیت (Flag Limit): سطوحی در بالا و پایین فلگ که قیمت تمایل دارد در آنها به عقب برگردد یا از آنها عبور کند.
کانال (Channel): دو خط موازی که قیمت در بین آنها حرکت میکند.
الگوهای RTM: الگوهای قیمتی که برای شناسایی نقاط تعادل و فرصتهای معاملاتی استفاده میشوند.
سبک ICT
ICT مخفف Impulse Commitment Time است. این سبک از پرایس اکشن بر مبنای مفهوم «نظم بازار» استوار است که به معنای تمایل بازار به حرکت در جهتهای بزرگ و سپس اصلاح و تثبیت این حرکات است.
معامله گران ICT از الگوهای قیمتی، سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتورها و سایر ابزارها برای شناسایی نقاط ورود و خروج بالقوه از معاملات استفاده میکنند.
مبانی سبک ICT پرایس اکشن:
نظم بازار: تمایل بازار به حرکت در جهتهای بزرگ و سپس اصلاح و تثبیت این حرکات.
ساختار بازار: سطوح کلیدی قیمتی که بازار در اطراف آنها نوسان میکند.
نقطه تعادل (EP): قیمتی که در آن عرضه و تقاضا برای یک ارز برابر است.
مناطق عرضه و تقاضا (S/D): نواحی در نمودار که در آن سفارشات خرید و فروش زیادی وجود دارد.
الگوهای ICT: الگوهای قیمتی که برای شناسایی نقاط ورود و خروج بالقوه از معاملات استفاده میشوند.
ابزارهای مورد استفاده در سبک ICT پرایس اکشن:
نمودارهای شمعی: این نوع نمودارها بهترین ابزار برای تجزیه و تحلیل الگوهای قیمتی ICT هستند.
اندیکاتورهای فیبوناچی: این اندیکاتورها از نسبتهای فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت بالقوه استفاده میشوند.
ابزارهای رسم خط: این ابزارها برای رسم سطوح ساختاری، مناطق S/D و سایر خطوط مهم بر روی نمودار استفاده میشوند.
سبک لنس بگز
سبک پرایس اکشن لنس بگز بر مبنای مفهوم «نقطه تعادل» استوار است که به قیمتی اطلاق میشود که در آن عرضه و تقاضا برای یک ارز برابر است.
معامله گران لنس بگز از سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند، الگوهای شمعی و مفهوم «نقطه تعادل» برای شناسایی نقاط ورود و خروج بالقوه از معاملات و معامله در سطوح کلیدی استفاده میکنند.
مبانی سبک پرایس اکشن لنس بگز:
نقطه تعادل (EP): قیمتی که در آن عرضه و تقاضا برای یک ارز برابر است.
مناطق تقاضای بالا (High Demand Zones – HDZ): نواحی در نمودار که در آن تقاضای زیادی برای یک ارز وجود دارد و قیمت تمایل دارد در آنها به عقب برگردد.
مناطق عرضه بالا (High Supply Zones – HSZ): نواحی در نمودار که در آن عرضه زیادی برای یک ارز وجود دارد و قیمت تمایل دارد در آنها از آنها عبور کند.
مناطق تقاضای کم (Low Demand Zones – LDZ): نواحی در نمودار که در آن تقاضای کمی برای یک ارز وجود دارد و قیمت تمایل دارد در آنها از آنها عبور کند.
مناطق عرضه کم (Low Supply Zones – LSZ): نواحی در نمودار که در آن عرضه کمی برای یک ارز وجود دارد و قیمت تمایل دارد در آنها به عقب برگردد.
الگوهای شمعی: الگوهای ترکیباتی از شمعهای با اشکال و اندازههای مختلف که میتوانند اطلاعات ارزشمندی در مورد احساسات بازار و جهت آینده قیمت ارائه دهند. ش.
سبک ال بروکس
سبک پرایس اکشن ال بروکس بر مبنای معاملات با وضوح بالا استوار است که به معنای تمرکز بر معاملات در بازههای زمانی کوتاهتر و با نرخهای پیپ کمتر است.
معامله گران ال بروکس از سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند، الگوهای شمعی و اندیکاتورها برای شناسایی فرصتهای معاملاتی با وضوح بالا و کاهش ضرر استفاده میکنند.
مبانی سبک پرایس اکشن ال بروکس:
معاملات با وضوح بالا: تمرکز بر معاملات در بازههای زمانی کوتاهتر و با نرخهای پیپ کمتر.
کاهش ضرر: استفاده از استاپ لاسهای دقیق برای محدود کردن ضرر در هر معامله.
معاملات با روند: شناسایی روند بازار و معامله در جهت آن.
استفاده از الگوهای قیمتی: استفاده از الگوهای شمعی و سایر الگوهای قیمتی برای شناسایی فرصتهای معاملاتی.
مدیریت ریسک: استفاده از نسبت ریسک به پاداش مناسب برای مدیریت ریسک در هر معامله.
ابزارهای مورد استفاده در سبک پرایس اکشن ال بروکس:
نمودارهای شمعی: این نوع نمودارها بهترین ابزار برای تجزیه و تحلیل الگوهای شمعی هستند.
ابزارهای رسم خط: این ابزارها برای رسم سطوح حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر خطوط مهم بر روی نمودار استفاده میشوند.
اندیکاتورهای فیبوناچی: این اندیکاتورها از نسبتهای فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت بالقوه استفاده میشوند.
اندیکاتورهای مومنتوم: این اندیکاتورها برای شناسایی قدرت روند و یافتن نقاط بالقوه برگشت قیمت استفاده میشوند.
سبک سم سایدن
سبک پرایس اکشن سم سایدن بر مبنای مفهوم عرضه و تقاضا استوار است که به معنای برابری بین تعداد خریداران و فروشندگان یک ارز در یک قیمت خاص است.
معامله گران سایدن از سطوح کلیدی عرضه و تقاضا، الگوهای قیمتی و اندیکاتورها برای شناسایی نقاط ورود و خروج بالقوه در معاملات و کسب سود از نوسانات قیمت استفاده میکنند.
مبانی سبک پرایس اکشن سم سایدن:
مفهوم عرضه و تقاضا: برابری بین تعداد خریداران و فروشندگان یک ارز در یک قیمت خاص.
سطوح کلیدی عرضه و تقاضا: نواحی در نمودار که در آن سفارشات خرید یا فروش زیادی وجود دارد و قیمت تمایل دارد در آنها به عقب برگردد یا از آنها عبور کند.
الگوهای قیمتی: ترکیباتی از شمعهای با اشکال و اندازههای مختلف که میتوانند اطلاعات ارزشمندی در مورد احساسات بازار و جهت آینده قیمت ارائه دهند.
نسبت ریسک به پاداش: نسبت بین سود بالقوه و ضرر بالقوه یک معامله.
ابزارهای مورد استفاده در سبک پرایس اکشن سم سایدن:
نمودارهای شمعی: این نوع نمودارها بهترین ابزار برای تجزیه و تحلیل الگوهای قیمتی و شناسایی سطوح کلیدی عرضه و تقاضا هستند.
ابزارهای رسم خط: این ابزارها برای رسم سطوح کلیدی عرضه و تقاضا، خطوط روند و سایر خطوط مهم بر روی نمودار استفاده میشوند.
اندیکاتورهای فیبوناچی: این اندیکاتورها از نسبتهای فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت بالقوه استفاده میشوند.
شناسایی روند
مهمترین فرآیند در معاملهگری به سبک پرایس اکشن، شناسایی روند اصلی در بازار است. احتمالا این جمله معروف را شنیدهاید: «روند دوست شماست». این جمله کاملا صحیح است. روند واقعا دوست شماست. باید همیشه سعی کنید تا جایی که امکان دارد در جهت روند اصلی معامله کنید.
اجتناب از معامله کردن در زمان تثبیت قیمت
تثبیت قیمت یعنی وقتی که قیمت بدون هیچ جهت مشخصی در یک محدوده رنج حرکت میکند. این بدان معناست که قیمت جفت ارز مورد نظر نه افزایش مییابد و نه کاهش؛ در واقع فقط به طرفین حرکت میکند و معمولا هیچ فرصت معاملاتی خوبی را ارائه نمیدهد.
برای اکثر معاملهگران، یکی از قانونهای مهم معاملهگری این است که وقتی قیمت در حال رنج زدن است، از بازار دور بمانند تا از هرگونه حرکت ناگهانی قیمت (که باعث فعال شدن حد ضرر میشود)، در امان باشند.
پیدا کردن الگوهای معکوس
برخی از معاملهگران تمایل دارند زمانی که روند در حال از دست دادن قدرت خود است به دنبال موقعیت معاملاتی باشند. دلیل این امر آن است که تغییر روند به معاملهگر این فرصت را میدهد که درست در ابتدای شروع یک روند، وارد بازار شوند. وقتی این دسته از معاملهگران به دنبال الگوهای معکوس هستند، در واقع تلاش میکنند قبل از ورود عمده معاملهگران وارد معامله شوند. بنابراین، هدف اصلی آنها کسب حداکثر نسبت ریسک به پاداش ارائه شده در چنین معاملاتی است.
تحلیل اصلاح قیمت
اصلاح روند زمانی اتفاق میافتد که قیمت در جهت مخالف روند اصلی حرکت کند. معمولا قیمت بعد از حرکت اصلاحی از روی یک خط روند شیبدار جهش میکند که میتواند تأییدیهای برای ادامه روند باشد. حرکت اصلاحی معمولا در محدوده کمتری نسبت به یک روند معمولی نوسان میکند، اما تقریبا زمانی اندازه یک روند معمولی برای شکل گرفتن نیاز دارد. به عبارت دیگر، اگر در حال معامله کردن در زمان اصلاح قیمت هستید، معامله شما معمولا معادل همان زمانی که معامله در یک روند عادی به نتیجه میرسد، طول خواهد کشید. دلیل چنین چیزی روابط هماهنگ (هارمونیک) در بازار است.
برخی از معاملهگران احساس میکنند که باید از معامله کردن در حرکتهای اصلاحی قیمت اجتناب شود، زیرا حرکت روند اصلی فرصتهای خیلی بهتری را فراهم میکند. از سوی دیگر، معاملهگرانی وجود دارند که ترجیح میدهند در جهت خلاف روند معامله کنند. اگر بتوانید به چرخه زمانی بازار مسلط شوید، متوجه خواهید شد که معامله در زمان اصلاح قیمت نیز میتواند کاملاً سودآور باشد. اما به طور کلی، اگر هنوز به عنوان یک معاملهگر تجربه کافی ندارید، سعی نکنید در زمان اصلاح قیمت معامله کنید.
چند نکته برای شروع معاملهگری به سبک پرایس اکشن
برای شروع معاملهگری به سبک پرایس اکشن، کافی است مراحل زیر را دنبال کنید:
۱- یک حساب کاربری افتتاح کنید و وارد آن شوید.
۲- بازاری را که میخواهید در آن معامله کنید، مشخص کنید.
۳- یک برنامه معاملاتی شخصی بسازید.
۴- تصمیم بگیرید که میخواهید بخرید و یا اینکه بفروشید.
۵- معامله خود را باز کرده و بر آن نظارت داشته باشید.
چند استراتژی برتر معاملاتی با الگوهای پرایس اکشن
۱- معامله در جهت روند بر اساس پرایس اکشن
۲- کندل پین بار (Pin bar)
۳- کندل اینساید بار (Inside bar)
۴- کندل دوجی (Doji)
۵- کندل چکش و مرد آویزان (Hammer and Hanging Man)
۶- کندل چکش معکوس و ستاره دنبالهدار (Inverted Hammer and Shooting Star)
۷- معامله در جهت روند پس از اصلاح قیمت (Retracement)
۸- معامله در جهت روند پس از بریک اوت (Breakout)
۹- الگوی برگشتی سر و شانه
۱۰- معامله بر اساس ساختار سقفها و کفهای قیمتی در بازار
۱۱- الگوی جعلی
۱۲- حمایت و مقاومت
۱۳- خط روند
۱۴- کانال
۱۵- الگوی کنج افزایشی و کاهشی
۱- معامله در جهت روند براساس پرایس اکشن
اگر معامله کردن براساس پرایس اکشن مطالعه حرکت قیمت باشد، بنابراین معامله کردن براساس روند قیمت (price action trend trading)، مطالعه روند است. معاملهگران میتوانند از بعضی تکنیکهای معاملاتی پرایس اکشن برای شناسایی و معامله کردن بر اساس روند قیمت استفاده کنند، مانند تکنیک معامله براساس الگوی معکوس سر و شانه.
این یک ابزار معاملاتی عالی برای معاملهگران تازهکار است، چراکه به آنها اجازه میدهد تا به طور موثر از همتایان با تجربهتر خود یاد بگیرند و زمانی که روند قیمت محسوس شد، آن را دنبال کنند. در تصویر زیر، برای کسب سود از روند صعودی سبز رنگ، میتوانید یک موقعیت «خرید» باز کنید و از طرف دیگر به منظور کسب سود از روند نزولی قرمز رنگ، میتوانید یک موقعیت «فروش» باز کنید.
۲- کندل پین بار
به دلیل شکل متمایزی که دارد، پین بار (pin bar) استراتژی کندل استیک نامیده میشود؛ الگوی پین بار مانند یک کندل با یک ویک (سایه) بلند روی آن است. این کندل نشان دهنده پسزدن از یک سطح خاص و برگشت شدید قیمت است. سایه کندل محدوده قیمتی که پسزده شده است را نشان میدهد.
فرض بر این است که قیمت به حرکت در جهت مخالف ادامه خواهد داد و معاملهگران از این اطلاعات برای تصمیمگیری در مورد گرفتن موقعیت خرید یا فروش در بازار استفاده خواهند کرد. به عنوان مثال، اگر الگوی پین بار دارای سایه پایینی بلندتر باشد، این به معاملهگر بیان میکند که روند قیمتهای پایینتر را پسزده است و نشان میدهد قیمت ممکن است در شرف افزایش باشد.
سیگنال پین بار هم در بازاری که روند مشخصی دارد عالی عمل میکند و هم در بازار رنج (Range). همچنین میتوان با استفاده از این سیگنال از یک سطح حمایت یا مقاومت کلیدی در جهت خلاف روند اصلی، معامله کرد. پین بار نشان میدهد که قیمت ممکن است برخلاف جهتی که سایه کندل به آن اشاره میکند حرکت کند، زیرا سایه کندل پین بار نشان دهنده پسزدن قیمت و معکوس شدن روند میباشد.
۳- کندل اینساید بار
الگوی اینساید بار (inside bar) یک استراتژی دو کندلی است که در آن کندل داخلی کوچکتر از کندل بیرونی است و در محدوده بالا و پایین کندل بیرونی (یا کندل مادر) قرار میگیرد. کندلهای داخلی اغلب در یک دوره از تثبیت قیمت در بازار ساخته میشوند، اما میتوانند نقش مهمی را ایفا کرده و سیگنالی باشند مبنی بر تغییر روند در بازار.
معاملهگران ماهر میتوانند این روند را در یک نگاه تشخیص دهند و باید بتوانند از دانش کلان خود استفاده کرده تا پیشبینی کنند که آیا اینساید بار نشان دهنده تثبیت قیمت است یا تغییر در روند اصلی. اندازه و موقعیت اینساید بار تعیین میکند که قیمت به احتمال زیاد بالا میرود یا پایین.
۴- کندل دوجی
کندل دوجی (Doji) به راحتی در نمودار قابل تشخیص است. هنگامی که یک کندل در قیمتی مشخص باز شود و سپس در همان قیمت بسته شود، کندلی دوجی روی نمودار ظاهر میشود. بنابراین، کندل دوجی شبیه یک خط تیره با ویک (wick یا همان سایه) است. کندل دوجی نشان دهنده تردید در بازار است و بارها سرنخهایی از ضعف روند را به ما نشان میدهد. به تصویر زیر نگاهی بیندازید:
نمودار USD/JPY را در تایم فریم ۳۰ دقیقه در فاصله بین روزهای ۱۴ تا ۱۵ دسامبر سال ۲۰۱۵، مشاهده میکنید. در اینجا یک روند صعودی، یک کندل دوجی و سپس یک برگشت روند پس از کندل دوجی را مشاهده میکنید. باز کردن یک معامله فروش پس از کندل دوجی، سودی در حدود ۵۰ پیپ را به معاملهگر میداد.
۵- کندل چکش و مرد آویزان
این دو کندل کاملا شبیه هم هستند. آنها یک سایه بلند در قسمت پایین کندل و یک بدنه کوچک در بالای کندل دارند. با این حال، تفاوت بین این دو کندل این است که قرار گرفتن کندل چکش (Hammer) در انتهای یک روند نزولی نشاندهنده معکوس شدن احتمالی روند است، در حالی که کندل مرد آویزان (Hanging Man) معمولا در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد که نشاندهنده معکوس شدن روند در آیندهای نزدیک است. تصویر زیر یک کندل نزولی و به دنبال آن یک کندل چکش و افزایش سریع قیمت را نشان میدهد:
این نمودار EUR/USD در تایم فریم ۴ ساعته در فاصله بین روزهای ۳ تا ۱۳ ژوئیه سال ۲۰۱۵ است که نشان میدهد چگونه بعد از یک کندل چکش، قیمت در کمتر از ۳ روز در حدود ۲۶۵ پیپ افزایش یافته است.
۶- کندل چکش معکوس و ستاره دنبالهدار
کندلهای چکش معکوس و ستاره دنبالهدار (Inverted Hammer and the Shooting Star) نیز کاملا یکسان هستند. علاوه بر این، آنها دقیقا قرینه کندلهای چکش و مرد آویزان هستند. این دو کندل دارای بدنه کوچک در قسمت پایین و یک سایه بلند در قسمت بالای خود هستند.
کندل چکش معکوس عملکردی مشابه کندل چکش دارد. هنگامی که در انتهای یک روند نزولی مشاهده میشود، انتظار میرود قیمت افزایش یابد. در عین حال، اگر در انتهای یک روند صعودی کندل ستاره دنبالهدار مشاهده شود، احتمالا قیمت کاهش خواهد یافت. برای مشاهده نحوه کار این کندل به تصویر زیر مراجعه کنید:
نمودار USD/CHF را در تایم فریم یک ساعته در فاصله بین روزهای ۱۸ تا ۲۰ نوامبر سال ۲۰۱۵، مشاهده میکنید. پس از افزایش قیمت در این جفت ارز، یک کندل نزولی ستاره دنبالهدار در نمودار ظاهر میشود. چیزی که بعد شاهد آن هستیم کاهش ۶۷ پیپی قیمت به مدت ۸ ساعت است. توجه داشته باشید که برای کشف الگوهای کندلی در نمودار، باید در تنظیمات نمودار کندل ژاپنی را انتخاب کنید، چراکه اگر از نمودار خطی یا نمودار میلهای استفاده میکنید، هیچ کندلی برای تحلیل کردن وجود نخواهد داشت.
۷- معامله در جهت روند پس از اصلاح قیمت
این یک استراتژی نسبتاً ساده پرایس اکشن است که به موجب آن معاملهگر تنها روند اصلی را دنبال میکند و در جهت آن معامله میکند.
اگر قیمت در یک روند نزولی واضح قرار دارد و به طور مداوم سقفهای پایینتر میسازد، معاملهگر ممکن است به دنبال باز کردن معامله فروش باشد. از سوی دیگر، اگر قیمت به صورت تدریجی افزایش مییابد، و به طور پیوسته سقف و کفهای بالاتر میسازد، معاملهگر ممکن است به دنبال باز کردن معامله خرید باشد.
۸- معامله در جهت روند پس از بریک اوت
استراتژی ادامه دهنده روند هر گونه حرکت عمده در بازار را دنبال میکند، با این فرض که پس از یک جهش قیمت، یک اصلاح قیمت رخ خواهد داد. اگر قیمت یک محدوده حمایت یا مقاومت تعریف شده را بشکند و از آن عبور کند، به عنوان بریک اوت (Breakout) در نظر گرفته میشود.
بیشتر بخوانید: بریک اوت Breakout چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
معاملهگران میتوانند از این به عنوان سیگنالی برای باز کردن معامله استفاده کنند، در صورتی که قیمت روند صعودی داشته باشد یا محدوده مقاومت را به سمت بالا بشکند، میتوانند وارد معامله خرید شوند. برعکس اگر قیمت روند نزولی داشته باشد یا محدوده حمایتی را به سمت پایین بشکند، میتوانند وارد معامله فروش شوند.
۹- الگوی برگشتی سر و شانه
همانطور که از نام الگو پیداست، در الگوی سر و شانه (head and shoulders pattern)، حرکت قیمت کمی شبیه به شکل ظاهری سر و شانه است. به عبارت دیگر، قیمت افزایش مییابد و یک سقف جدید میسازد، سپس کاهش مییابد، دوباره بیشتر از قبل افزایش پیدا میکند و یک سقف بالاتر را به وجود میآورد، دوباره کاهش مییابد، باز افزایش مییابد، اما کمتر از سقف قبلی و سپس ریزش میکند و روند قیمت نزولی میشود.
الگوی برگشتی سر و شانه یکی از محبوبترین استراتژیهای معاملاتی پرایس اکشن محسوب میشود، زیرا انتخاب نقطه ورود (معمولاً درست بعد از شانه اول) و تعیین حد ضرر (پس از شانه دوم) در آن نسبتاً ساده است.
بیشتر بخوانید: الگوی سر و شانه چیست و چگونه بر اساس آن معامله کنیم؟
الگوی سر و شانه معمولا در انتهای روندی صعودی ظاهر میشوند. به همین صورت، الگوی سر و شانه معکوس معمولا در انتهای روندی نزولی شکل میگیرند. این دو شکل یکسان به نظر میرسند، اما وارونه هستند.
هنگامی که الگوی سر و شانه مشاهده شود، معاملهگر باید خط سیگنال الگو را رسم کند که به آن خط گردن (neck line) نیز میگویند. خط گردن یک خط افقی است که دو کف قیمتی که سر را بین دو شانه ایجاد میکنند، به هم متصل میکند. هنگامی که قیمت خط گردن را میشکند، معاملهگر باید وارد معامله شود و حرکت قیمتی برابر با اندازه الگو را هدف قرار دهد. جهت درک بهتر الگوی سر و شانه به مثال زیر توجه کنید:
تصویر بالا، نمودار ۴ ساعته GBP/USD را نمایش میدهد. خطوط آبی روی نمودار شکل سر و شانه را ترسیم میکنند. خط نارنجی خط سیگنال یا خط گردن است. خطوط سیاه نشان دهنده اندازه الگو و در عین حال، هدف بالقوهای را که معاملهگر به دنبال آن است، تعیین میکنند. در این حالت هر زمان که قیمت خط گردن را بشکند، باید وارد معامله فروش شد و سطح مورد نظر را هدف گرفت.
الگوی سر و شانه معکوس به همین صورت عمل میکند، اما در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشود و روند را به صعودی تغییر میدهد.
۱۰- معامله براساس ساختار سقفها و کفهای قیمتی در بازار
ذات سبک پرایس اکشن معامله بر اساس سقف و کفهای قیمتی است. معاملهگران سبک پرایس اکشن میتوانند ساختار سقف و کفهای قیمتی را دنبال کرده تا روندهای نوظهور در بازار را شناسایی کنند.
به عنوان مثال، اگر قیمتی سقف و کفهای بالاتر میسازد، این نشان میدهد که روند بازار صعودی است. اما اگر در نمودار سقف و کفهای پایینتر شکل میگیرند، روند بازار نزولی است. معاملهگران میتوانند از دانش خود در مورد ساختار سقف و کفهای قیمتی استفاده کنند و برای مثال در روند صعودی در کف قیمتی وارد معامله خرید شوند و حد ضرر خود را درست زیر کف قبلی قرار بدهند.
بیشتر بخوانید: معرفی الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال
۱۱- الگوی جعلی
الگوی فیک (fakey pattern) شامل یک شکست ناقص از یک الگوی اینساید بار میشود. به عبارت دیگر، اگر یک کندل الگوی اینساید بار را برای مدت کوتاهی بشکند، اما سپس برگردد و در محدوده اینساید بار یا همان کندل مادر بسته شود، الگوی فیک بدست میآید. به این دلیل به آن “فیک” میگویند، چراکه معاملهگر را گمراه میکند؛ در ابتدا به نظر میرسد قیمت یک سمت را میشکند، اما قیمت باز میگردد و در جهت مخالف شروع به حرکت میکند. از الگوهای فیک میتوان در جهت روند، خلاف روند، اما در سطوح کلیدی و در محدودههای معاملاتی رنج کمال استفاده را برد.
معاملهگری با استفاده از الگوهای پرایس اکشن
در زیر چند نمونه واقعی از معامله کردن با الگوهای پرایس اکشن آمده است.
در اولین نمودار یک الگوی سیگنال فروش فیک نزولی را مشاهده میکنید. در این مثال، روند از قبل نزولی بوده است، میبینید که مسیر نزولی قیمت از سمت چپ بالای نمودار شروع میشود و به سمت پایین و راست نمودار کاهش مییابد. بنابراین، این سیگنال فروش فیک مطابق روند نزولی در نمودار روزانه بوده است و این معامله، میتوانست یک معامله سودده باشد. به طور کلی، معامله در جهت روند شانس موفقیت بیشتری دارد.
نمودار زیر نمونهای از ترکیب الگوی پین بار با الگوی فیک صعودی را در بازاری که روند صعودی دارد، نشان میدهد. به طور معمول، زمانی که بازار یک سوگیری کوتاهمدت قوی دارد، یعنی اخیرا با قدرت زیاد در یک جهت حرکت میکند، بهتر است معاملهگر سبک پرایس اکشن مطابق با آن سوگیری کوتاهمدت معامله کند.
در مثال بعدی، الگوی اینساید بار را بررسی میکنیم. این نمودار هم یک سیگنال اینساید بار معمولی و هم یک الگوی ترکیبی پین بار و اینساید بار را نشان میدهد. الگوی ترکیبی پین بار و اینساید بار از یک اینساید بار با یک کندل پین بار در محدوده اینساید بار تشکیل میشود. این الگوها در بازارهایی که روند مشخصی دارند، مانند آنچه در نمودار زیر میبینیم، بسیار خوب عمل میکنند.
آخرین نمودار، نمونههایی از الگوی پین بار را نشان میدهد. به حرکتهای رو به بالا و بزرگی که به دنبال هر دو سیگنال خرید پین بار صورت گرفتهاند، توجه کنید. همچنین، توجه داشته باشید که چگونه این کندلهای پین بار در مقایسه با برخی از کندلهای دیگر در این نمودار که ممکن است آنها را به عنوان کندل پین بار شناسایی کنید، هر دو دارای سایههایی بلند هستند. کندلهای پین بار با سایههای بلند مانند این دو، که به وضوح از سطوح قیمتی اطراف بیرون زدهاند، اغلب ستآپهای بسیار خوبی برای معامله کردن به شمار میروند.
۱۲- حمایت و مقاومت
حمایت و مقاومت سطوحی بر روی نمودار هستند که انتظار میرود قیمت به آنها واکنش نشان دهد. این سطوح معمولا سطوح روانشناختی هستند که با دیدگاه سرمایهگذاران مطابقت دارند. این سطوح به راحتی در نمودار قابل شناسایی هستند. وقتی میبینید که قیمت چندین بار تلاش میکند از یک سطح خاص عبور کند، اما با فشار خریداران یا فروشدگان مواجه میشود، در این صورت یک سطح روانشناختی دارید. اگر قیمت در جهت صعودی به این سطح نزدیک شود، این سطح یک مقاومت (resistance) محسوب میشود.
بیشتر بخوانید: خط حمایت (Support) چیست؟
بیشتر بخوانید: خط مقاومت (Resistance) چیست؟
این نمودار روزانه USD/JPY در فاصله بین روزهای ۱ مارس تا ۱۹ مه سال ۲۰۱۵ است که قیمت ین را در حال تثبیت بین ناحیه حمایت و مقاومت نشان میدهد.
همه استراتژیهای معاملاتی میتوانند از شناسایی درست خطوط حمایت و مقاومت سود ببرند. اکثر معاملهگران، چه مبتدی و چه با تجربه، قبل از معامله کردن، سطوح حمایت و مقاومت را در نظر میگیرند.
۱۳- خط روند
خطوط روند (Trend lines) همانند خطوط حمایت یا مقاومت افقی عمل میکنند، با این تفاوت که خط روند دارای شیب است. برای تأیید یک روند، باید حداقل دو سقف یا دو کف را با یک خط در نمودار به هم وصل کنید.
ادامه این خط، مسیر بالقوه حرکت روند است. هر بار که قیمت به سمت این خط روند حرکت کند، شانس بالایی برای واکنش به این خط روند وجود دارد. معاملهگران میتوانند از خطوط روند برای ورود به بازار هر زمان که قیمت از آن جهش کرد استفاده کنند یا از آن برای خارج شدن از معامله در زمانی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، استفاده کنند.
این نمودار USD/CHF در تایم فریم یک ساعته در فاصله بین روزهای ۸ تا ۱۰ دسامبر سال ۲۰۱۵ است که روند نزولی را نشان میدهد. نقاط آبی لحظاتی را نشان میدهند که قیمت با خط روند برخورد میکند. همانطور که مشاهده میکنید، این یک روند نزولی است که ده بار توسط قیمت تست شده است و به همین دلیل این خط روند قابل اعتماد در نظر گرفته میشود.
۱۴- کانال
کانالهای قیمتی (Price channels) نیز مانند خط روند عمل میکنند، اما تفاوت آنها در این است که کانالها یک سطح دیگر نیز دارند که یک راهرو با روند تشکیل میدهند. وقتی کانالی را در نمودار تأیید میکنیم، انتظار داریم که قیمت مثل توپ پینگ پنگ با برخورد به سقف و کف کانال حرکت کند. این به معاملهگر سبک پرایس اکشن دید واضحی از زمان تغییر جهت قیمت و مدت زمانی که در آن سمت حرکت میکند، میدهد. همچنین، معاملهگران با تجربهتر از کانالها برای معامله کردن در زمان اصلاح قیمت، علاوه بر حرکت قیمت در روند اصلی، استفاده میکنند.
این نمودار جفت ارز USD/JPY در تایم فریم ۴ ساعته در فاصله بین روزهای ۸ تا ۲۳ می سال ۲۰۱۵ است که حرکت ین را در یک کانال نزولی نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید قیمت با سقف کانال ۶ بار و کف کانال ۴ بار برخورد کرده است و در نهایت، شکست سقف کانال فرصتی جدید برای خرید را فراهم میکند.
۱۵- الگوی کنج افزایشی و کاهشی
زمانی که قیمت سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر میسازد، یک الگوی کنج افزایشی (rising wedge) خواهیم داشت و برعکس اگر قیمت کفهای پایینتر و سقفهای پایینتر ایجاد کند، یک الگوی کنج کاهشی (falling wedge) خواهیم داشت. الگوی کنج افزایشی و الگوی کنج کاهشی مثل هم هستند اما در جهت خلاف یکدیگر، یعنی قرینه هم هستند. الگوی کنج، بسته به جایی که در روند کلی قیمت ظاهر میشود، میتواند یک الگوی معکوس یا الگوی تأیید روند باشد.
زمانی که در روند صعودی یک الگوی کنج افزایشی شکل بگیرد، معمولا اشاره به این موضوع دارد که احتمالا روند قیمت معکوس خواهد شد. در عین حال، اگر در طول یک روند نزولی یک الگوی کنج افزایشی مشاهده کردید، ویژگی آن تأیید ادامه روند نزولی است.
زمانی که در روند نزولی یک الگوی کنج کاهشی شکل بگیرد، معمولا اشاره به این موضوع دارد که احتمالا روند قیمت معکوس خواهد شد. در عین حال، اگر در طول یک روند صعودی یک الگوی کنج کاهشی مشاهده کردید، ویژگی آن تأیید ادامه روند صعودی است.
اگر کمی گیج کننده به نظر میرسد، فقط به یاد داشته باشید که بعد از الگوی کنج افزایشی معمولاً یک حرکت نزولی خواهیم داشت، در حالی که بعد از الگوی کنج کاهشی احتمال افزایش قیمت وجود دارد.
مشابه دیگر الگوها که تا اینجا بررسی کردیم، الگوی کنج این پتانسیل را دارد که قیمت را برابر با اندازه خود به یک سمت حرکت دهد. تصویر زیر نحوه معامله براساس الگوی کنج را به شما نشان میدهد.
این نمودار ۴ ساعته جفت ارز AUD/USD است که در آن پس از کاهش قیمت، یک الگوی معکوس کنج کاهشی شکل گرفته است. از آنجایی که این الگو پس از کاهش قیمت ظاهر شده است، میدانیم که ممکن است قیمت پس از خارج شدن از الگوی کنج افزایش یابد. بنابراین، پس از شکستن الگوی کنج کاهشی در جهت صعودی، وارد معامله خرید میشویم. توجه داشته باشید که در الگوی کنج، خط سیگنال سطحی است که انتظار میرود قیمت آن را بشکند و از آن عبور کند.
حال تصور کنید که این الگوی کنج کاهشی پس از افزایش قیمت بیاید. در این حالت، همان الگوی کنج کاهشی به عنوان الگوی ادامه روند عمل خواهد کرد و قیمت افزایش مییابد.
همین استراتژی، برای بالا رفتن الگوهای کنج افزایشی نیز اعمال میشود. اگر پس از افزایش قیمت یک الگوی کنج افزایشی تشکیل شود، الگوی معکوس داریم و انتظار میرود که شاهد افت قیمت باشیم. اگر الگوی کنج افزایشی پس از کاهش قیمت رخ دهد، آنگاه الگوی کنج افزایشی به عنوان یک حرکت اصلاحی عمل میکند و قیمت کاهش مییابد، این الگو در اینجا ادامه دهنده روند است.
الگوهای معاملهگری که در بالا مورد بحث قرار گرفتند ماهیت هندسی دارند، به این معنی که میتوانند در هر تایم فریمی و در هر نموداری ظاهر شوند. مانند هر نوع تحلیلی، معاملهگر همیشه باید برای موقعیتهای مختلف معاملهگری آماده باشد. همچنین، برخی از الگوها میتوانند همزمان ظاهر شوند. معاملهگر همیشه میتواند یک روند را با استفاده از الگوی ادامه دهنده روند بعلاوه یک الگوی کندلی تأیید کند که میتواند هنگام ورود به معامله اطمینان بیشتری به او بدهد.
اکنون باید تصویر واضحتری از نحوه انجام معامله به روش پرایس اکشن با استفاده از الگوهای معاملاتی مختلف داشته باشید. معامله به سبک پرایس اکشن خالصترین و سادهترین راه برای معامله کردن است؛ در واقع معاملهگران فرضیات معاملاتی خود را صرفا بر اساس حرکات اخیر نمودار قرار میدهند و سعی میکنند بر اساس رفتار قبلی قیمت پیشبینی کنند که قیمت ممکن است به کجا برسد.
۴ استراتژی پرایس اکشن
یک استراتژی معاملاتی نیازمند ۳ پرسش مختلف است:
چرا، چگونه، چه چیزی
- چرا، دلیلی است که میگوید شما در حال بررسی کدام بازار خاص هستید. اینجاست که از الگوهای پرایس اکشن استفاده میشود. از طریق تحلیل پرایس اکشن بهتر از دیگران متوجه خواهید شد که چه چیز احتمال بیشتری دارد که در آینده اتفاق بیفتد.
- چگونه، سبک و استراتژی شماست. در اصل این روشی است که در آن معامله میکنید. این تجزیه و تحلیل شامل دانستن سطوح مهم قیمتی، نقاط ورود، حد ضرر و حد سود است.
معامله به احتمالات بستگی دارد؛ بنابراین شما باید از خود و سرمایهتان محافظت کنید که اگر بازار خلاف روند قیمتی مورد نظر شما حرکت کرد ضرر را به حداقل برسانید.
چه چیزی، نتیجه معامله است. به دنبال چه چیزی هستید؟ آیا این کار شما یک معامله کوتاهمدت است یا بلندمدت؟
این مورد به این بستگی دارد که چگونه معامله خود را تا سودآوری مدیریت میکنید؛ همچنین اگر نتیجه نهایی با نتیجه دلخواه شما یکسان نیست باید بتوانید احساسات خودتان را مدیریت کنید.
استراتژی اول؛ استراتژی چکش
الگوی چکش در پرایش اکشن یک سیگنال صعودی است که نشاندهندة این است که احتمال اینکه بازار صعودی شود از احتمال نزول آن بیش تر است. در اینجا نمونهای از ظاهر کندل چکش آورده شده است:
الگوی چکش به معاملهگران نشان میدهد که بازار به سمت روند جدیدی حرکت خواهد کرد و فروشندگان به اندازه کافی قوی نیستند که در پایینترین سطح باقی بمانند و تصمیم بگیرند که در موقعیت خریدشان پابرجا بمانند. این مورد باعث میشود که بازار بالا برود و خریداران دیگری هم پا به میدان بگذارند. سطح باز و بسته شدن قیمت باید در نیمه بالایی کندل باشد.
در نمودار بالا که نمودار قیمت جفتارز یورو به دلار را نشان میدهد دو نمونه الگوی کندل چکش وجود دارد که با رنگ طلایی برجسته شدهاند. از طریق تجزیه و تحلیل قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین و پایینترین قیمت این الگو نشان میدهد که حرکات بعدی قیمت احتمالا صعودی باشد. همانطور که در هایلایت طلایی مشخص است بعد از تشکیل این الگو قیمت بالا رفته است. البته همیشه اینطور نخواهد بود و حتی نمونههایی از خلاف این موضوع این هم در همین نمودار وجود دارد. با این حال چگونه میتوانید با استفاده از اندیکاتورهای پرایس اکشن در این مقاطع معامله کنید؟
چگونه با استراتژی چکش معامله کنیم؟
نقطه ورود: سطح قیمت مناسب برای ورود به یک معامله زمانی است که کندل بعدی موفق شود بالاترین سطح کندل چکش را بشکند. بالاترین نقطه کندل چکش دوم که هایلایت شده و در ۱۶ فوریه ۲۰۲۰ تشکیل شده است، سطح ۱.۰۸۶۳ را نشان میدهد؛ بنابراین قیمت ورود به معامله ۱.۰۸۶۴ است.
حد ضرر: حد ضرر میتواند در پایینترین نقطه قیمتی کندل چکش باشد. اگر بازار قیمت ورود را لمس کند؛ اما هیچ خریدار دیگری وارد نشود این یک هشدار از طرف بازار است که ممکن است برای یافتن خریداران بازار نیاز به کاهش قیمت داشته باشد؛ بنابراین نباید حد ضرر را خیلی نزدیک به نقطه ورود مشخص کرد. حد ضرر مناسب بعد از پایینترین نقطه کندل چکش که در ۱.۰۷۷۷ قرار دارد میباشد.
حد سود: راههای متعددی برای خروج از معامله در سود وجود دارد. مانند خروج از معامله در زمان بستهشدن کندل بعدی اگر معامله در سود باشد. یا هدف قراردادن سطوح حمایتی یا مقاومتی و یا استفاده از تغییر دادن حد ضرر (تریلینگ استاپ) برای ریسکفری کردن در معامله امکانپذیر است. در این مثال هدف قراردادن سطح بالای نوسان قبلی (مقاومت) منجر به گذاشتن حد سود در عدد ۱.۱۰۹۵ میشود.
معامله: با قیمت ورودی ۱.۸۶۴ و حد ضرر ۱.۷۷۶ ریسک کل معامله ۸۸ پیپ است. معامله در ۰.۱ لات به این معنی است که اگر این معامله با لمس نقطه ورود آغاز شود و در ادامه حد ضرر فعال شود زیان کل ۸۸ دلار خواهد شد.
در این مثال به امید صعود بازار معامله انجام شد که منجر به سود تقریبا ۲۳۱ دلاری شد.
۲-الگوی ستاره دنباله دار
الگوی ستاره دنبالهدار یک سیگنال نزولی است که نشاندهنده این است که احتمال نزول بازار بیشتر از صعود است. این الگو عمدتا در روندهای صعودی تشکیل میشود و اساس آن عکس الگوی چکش است. در اینجا نمونهای از ظاهر یک کندل ستاره دنباله دار را میبینیم:
یک ستاره دنباله دار به خریداران نشان میدهد که بازار به سمت روند جدیدی حرکت خواهد کرد و خریداران به اندازه کافی قوی نیستند که در بالاترین سطح باقی مانده و در موقعیت خریدشان پابرجا بمانند. این مورد باعث میشود که بازار نزولی شده و فروشندگان دیگری هم پا به میدان بگذارند. سطح باز و بستهشدن قیمت باید در نیمه پایینی کندل باشد.
از دیدگاه کلاسیک قیمت بسته شدن میتواند بالاتر از قیمت بازشدن باشد؛ اما اگر قیمت بستهشدن زیر قیمت بازشدن باشد سیگنال نزولی قویتری است.
در نمودار فوق که روند قیمتی جفتارز EURUSD را نشان میدهد سه نمونه از الگوی ستاره دنبالهدار وجود دارد که با رنگ طلایی مشخص شدهاند. از طریق تجزیه و تحلیل سطوح قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین قیمت این الگو نشان میدهد که نزول قیمت محتملتر است. در این مثالها پس از تشکیل این الگو قیمت کاهش یافت؛ اما باز هم تضمین نمیشود که این اتفاق بیفتد و اگر دقت کنید نمونههایی را در همین نمودار خواهید دید که این الگو به وجود آمده؛ اما قیمت پایینتر نرفته است. پس باید چگونه معامله کنیم؟
چگونه با استراتژی ستاره دنباله دار معامله کنیم؟
نقطه ورود: سطح مناسب برای ورود به یک معامله زمانی است که بازار در نهایت موفق به شکستن پایینترین قیمت کندل ستاره دنبالهدار شود. پایینترین سطح قیمتی که در هفته ۱۲ ژانویه ۲۰۲۰ شکل گرفته است ۱.۱۰۸۶ است. بنابراین قیمت مناسب ورود میتواند ۱.۱۰۸۵ باشد.
حد ضرر: یک حد ضرر مناسب میتواند در اوج قیمت کندل ستاره دنباله دار باشد که اوج قیمتی ۱.۱۱۷۲ است پس حد ضرر مناسب ۱.۱۱۷۳ است.
حد سود: راههای متعددی برای خروج از معامله در سود وجود دارد. مانند خروج از معامله در زمان بسته شدن کندل بعدی اگر معامله در سود باشد. یا هدف قرار دادن سطوح حمایتی یا مقاومتی و یا استفاده از تغییر دادن حد ضرر (برای ریسک فری کردن) در معامله امکان پذیر است. در این مثال هدف پایینترین سطح قیمتی کندل ستاره دنباله دار است که عدد ۱.۰۹۸۱ میباشد.
معامله: با قیمت ورود ۱.۱۰۸۵ و حد ضرر ۱.۱۱۷۳ ریسک کل معامله ۸۸ پیپ است. معامله با ۰.۱ لات به این معنی است که اگر در این معامله حد ضرر فعال شود زیان کل ۸۸ دلار خواهد بود. اگر قیمت تا رسیدن به هدف ما کاهش پیدا کند، ۱۰۴ دلار سود نصیب ما خواهد شد.
۳-استراتژی الگوی هارامی
الگوی هارامی در پرایس اکشن یک الگوی دو کندلی است که نشاندهندة عدم تصمیمگیری در بازار است و عمدتا در هنگام بریک اوت از سطوح مهم قیمتی استفاده میشود. همچنین میتوان این الگو را کندل داخلی نامید. زیرا یک کندل در محدوده کندل قبلی شکل میگیرد. در اینجا نمونهای از نحوه شکلگیری کندل هارامی نزولی و صعودی قرار گرفته است:
هارامی نزولی زمانی شکل میگیرد که سقف و کف کندل نزولی در محدوده کندل صعودی قبل ایجاد شود. از آنجایی که هیچ تداومی برای تشکیل یک سقف جدید قیمتی وجود ندارد، نشانة عدم تصمیمگیری یا شک در بازار است که میتواند منجر به توقف روند صعودی و حرکت به سمت نزول شود.
هارامی نیز صعودی زمانی شکل میگیرد که سقف و کف کندل صعودی در محدوده کندل نزولی قبلی ایجاد شود. در نتیجه از آنجایی که هیچ تداومی برای ادامه روند نزولی وجود ندارد، میتواند نشاندهندة عدم تصمیم گیری در بازار بوده و منجر به توقف نزول و آغاز صعود باشد.
در اینجا چندین مثال از الگوی صعودی و نزولی هارامی قرار گرفته است که در یک دوره زمانی خاص تشکیل میشوند.
همانطور که میبینید، الگوهای هارامی در برخی مواقع سیگنالهای اشتباه به ما میدهند، پس چگونه میتوان از این الگوها به عنوان یک استراتژی معاملاتی پرایس اکشن استفاده کرد؟ در واقع اگرچه این الگو، الگوی کاملی نیست؛ اما بسیاری از معاملهگران از این الگو به عنوان یک الگوی برای تعیین بریکاوت از سطوح مهم استفاده میکنند.
در اینجا برخی از قوانین این استراتژی را بررسی میکنیم:
نحوه معامله با استراتژی هارامی:
- یک الگوی هارامی صعودی پیدا کنید.
- یک پیپ بالاتر از بیشترین قیمت کندل آخر وارد معامله شوید.
- حد ضرر را یک پیپ زیر پایینترین قیمت کندل قبلی قرار دهید. (تا به معاملهتان فرصتی برای نفس کشیدن دهید)
- یک واحد سود را در مقابل یک واحد ضرر انداره گیری کنید.(ریسک به ریوارد ۱به۱)
- اگر معامله در کندل بعدی باز نشد، سفارش خود را لغو کنید؛ اما اگر معامله باز شده است، بستن معامله را تا رسیدن به حدسود یا حد ضرر به عهده بازار بگذارید.
در زیر نمونهای از شکل ظاهری استراتژی ذکر شده در قالب نمودار آورده شده است.
در نمودار فوق که چارت EURGBP را نشان میدهد هارامی صعودی شکل گرفته است. با استفاده از قوانین گفته شده نقطه ورود مناسب میتواند بالاتر از سقف کندل آخر باشد و حد ضرر هم پایینتر از کف کندل ماقبل آخر است.
اگر کندل بعدی ایجاد شد؛ اما سفارش خرید باز نشده بود میتوانیم سفارش را کنسل کنیم و به دنبال موقعیت جدید برای معامله باشیم. اما اگر نقطه ورود لمس شده باشد در آن صورت باید منتظر ماند تا بازار به معامله ما خاتمه دهد.
نحوه معامله الگوی هارامی:
- یک الگوی هارامی نزولی پیدا کنید.
- یک پیپ زیر آخرین کندل نقطه ورود شماست.
- حد ضرر را یک پیپ بالاتر از کندل ماقبل آخر قرار دهید.
- ریسک به ریوارد ۱ به ۱ را تنظیم کنید.
- اگر کندل جدیدی ایجاد شد؛ اما نقطه ورود توسط بازار لمس نشده بود سفارش خود را لغو کنید و اگر لمس شده بود پایان معامله را به بازار واگذار کنید.
۴-استراتژی نوسان گیری پرایس اکشن
انواع مختلفی از استراتژیهای معاملاتی برای نوسانگیری (اسکالپینگ) برای معاملهگران وجود دارد. با این حال از آنجایی که در استراتژی اسکالپینگ، معاملات بسیار کوتاه مدت بوده و معاملهگر چندین بار در طول روز وارد معامله شده و از آن خارج میشود، نیاز به فیلترهای بیشتری برای انجام معامله به سبک پرایس اکشن دارد.
یک فیلتر مهم تشخیص روند قیمت (صعودی، نزولی، خنثی) در بازارها است. این مورد به معاملهگران کمک میکند تا تشخیص دهند چه کسانی کنترل بازار را در دست دارند (خریداران یا فروشندگان)
میانگینهای متحرک یک اندیکاتور معاملاتی مفید است که میتواند به شناسایی موارد گفتهشده کمک کند.
از آنجایی که اسکالپرها به دنبال حرکات کوتاهمدت هستند، میانگین متحرک سریعتر (معمولا ۲۰ تا۵۰ دورهای) مورد استفاده قرار میگیرند.
حالا بیایید قوانینی ایجاد کنیم که با استراتژی پرایس اکشن بتوانیم نوسانگیری کنیم؛ لازمه آن این است که از میانگینهای متحرک برای سطوح ورود و حد ضرر استفاده کنیم.
پوزیشن خرید | پوزیشن فروش |
میانگین ۲۰ دورهای ،۵۰ دورهای را به سمت بالا قطع کند | میانگین ۲۰ دورهای ،۵۰ دورهای را به سمت پایین قطع کند |
الگوی چکش/هارامی صعودی | الگوی ستاره دنباله دار/هارامی نزولی |
۱ پیپ بالاتر از بالاترین نقطه کندل | نقطه ورود ۱ پیپ پایین تر از پایینترین نقطه کندل |
حد ضرر ۱ پیپ زیر پایینترین نقطه کندل | حد ضرر ۱ پیپ بالای بیشترین قیمت کندل |
حد سود به اندازه فاصله نقطه ورود به تا حد ضرر (ریسک به ریوارد ۱ به ۱) | حد سود به اندازه فاصله نقطه ورود به تا حد ضرر (ریسک به ریوارد ۱ به ۱) |
اگر کندل جدی ایجاد شد؛ اما نقطه ورود لمس نشد درخواست خود را لغو کنید | اگر کندل جدی ایجاد شد؛ اما نقطه ورود لمس نشد درخواست خود را لغو کنید |
تایم فریم ۴ ساعته | تایم فریم ۴ ساعته |
این فقط یک مثال است تا اینکه بتوانید به چگونگی توسعه روش معاملاتی خود بیاندیشید. هر استراتژی و هر معامله ای برنده و بازنده خواهد داشت، پس بهترین کار این است که ریسک خود را معقولانه مدیریت کنید.
حال باید به استراتژی در عمل نگاه کنیم:
در چارت بالا AUDUSD در تایم فریم ۴ ساعته یک صعود را نشان میدهد. (تقاطع میانگین متحرک ۲۰ دورهای با ۵۰ دورهای)
میانگین متحرک ۲۰ دورهای (خط آبی) میانگین متحرک ۵۰ دورهای را به سمت بالا قطع کرده است. این با قسمتی از قوانین بالا مطابقت دارد. گامهای بعدی شناسایی الگوهای پرایس اکشن است که در بین میانگینهای متحرک ایجاد میشود.
در نمودار بالا کادرهای طلایی رنگ دو الگوی هارامی صعودی را نشان میدهند که در بین میانگینهای متحرک ایجاد شدهاند. اولین نشانه تایید سیستم معاملاتی پرایس اکشن لمس نقطه ورود (۱ پیپ بالاتر از بالاترین قیمت کندل) است. در این صورت اگر حرکت صعودی قیمت ادامه پیدا کند، بسته به نحوه مدیریت پوزیشن منجر به یک معامله برنده خواهد شد.
با این حال روی دیگر معامله این است که قیمت به پایین حرکت کند و حد ضرر را لمس کند که منجر به یک معامله بازنده خواهد شد.
ترکیب الگوهای پرایس اکشن با روشهای دیگر در معاملهگری
سیگنالهای پرایس اکشن به تنهایی اهمیت زیادی ندارند، بلکه محل شکلگیری آنها در نمودار بسیار مهم است. هر الگوی پین بار یا اینساید بار و دیگر الگوها با هم برابر نیستند. بسته به محل شکلگیری سیگنال پرایس اکشن، ممکن است تمایلی برای باز کردن معامله نداشته باشید و از سوی دیگر شاید بدون درنگ وارد معامله شوید.
بهترین سیگنالهای پرایس اکشن، آنهایی هستند که در نقاط «تلاقی» در بازار شکل میگیرند. تلاقی، یعنی “به هم پیوستن” افراد یا چند چیز. در مورد معاملهگری به روش پرایس اکشن، باید به دنبال منطقهای در نمودار باشیم که حداقل چند فاکتور دیگر با سیگنال ورودی پرایس اکشن مطابقت داشته باشند. به چنین چیزی، تلاقی پرایس اکشن گفته میشود.
در مثال نمودار زیر، میتوانیم یک نمونه خوب از الگوی پین بار همراه با تلاقی را ببینیم. نقطه تلاقی این است که پین بار در جهت روند بازار که صعودی است و در یک سطح حمایتی در این روند شکل گرفته است. بنابراین، ما هم تلاقی روند و هم سطح حمایتی را داریم که ترکیب این موارد با هم به سیگنال خرید پین بار اعتبار بیشتری نسبت به زمانی که سیگنال پین بار هیچگونه تلاقی نداشته باشد، میدهند. هر چه سیگنال پرایس اکشن فاکتورهای تلاقی بیشتری به همراه خود داشته باشد، این سیگنال احتمال موفقیت بیشتری نیز خواهد داشت.
سخن پایانی
پرایس اکشن یک ابزار قدرتمند است و مبنایی است برای استراتژیهای معاملهگران که در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. پرایس اکشن، یک روش سیستماتیک و عملی را برای تجزیه و تحلیل بازار ارائه میکند که فرد را تبدیل به یک معاملهگر متمرکز میکند.
هرچه معاملهگر بتواند تمرکز بیشتری داشته باشد الگوهای رفتاری مکرر خریداران و فروشندگان را بهتر میتواند بیابد و بر اساس آنها معامله کند. ایجاد مجموعهای از قوانین معاملاتی برای ایجاد ثبات در عملکرد ضروری است.
یکی دیگر از راههای عالی برای شروع، استفاده از یک حساب تجاری آزمایشی (دمو) است که در یک محیط مجازی به شما اجازه میدهد آموزش ببینید و تمرین کنید تا آماده تجارت واقعی شوید.
به طور خلاصه میتوان گفت که در سبک پرایس اکشن:
- معاملهگران به دنبال الگوهای پرایس اکشن برای پیدا کردن یک روند نوظهور هستند.
- برخلاف تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن بر خود قیمت تمرکز میکند، نه بر اندیکاتور میانگین متحرک.
- به دلیل نقدینگی بالا و اندازه بازار فارکس، پرایس اکشن در بین معاملهگران فارکس از محبوبیت زیادی برخوردار است.
- معاملهگران میتوانند از استراتژیهای مختلف پرایس اکشن برای پیشبینی حرکت بازار و کسب سود در کوتاهمدت استفاده کنند.