بسیاری از سرمایه گذاران از تحلیل فاندامنتال برای تحلیل استفاده میکنند. این تحلیل شامل درآمد، ارزش و روند گروه صنعتی شرکت مورد نظر میشود. اما ممکن است گاهی تمام فاکتورهای بنیادی در قیمت سهم لحاظ نشده باشد. در تحلیل تکنیکال سعی ما بر این است تا حرکت قیمت را با استفاده از داده های گذشته، که بیشتر شامل قیمت و حجم معاملات سهم مورد نظر است، پیش بینی کنیم.
تحلیل تکنیکال به معامله گران و سرمایه گذاران کمک میکند تا اختلاف قیمتی بین ارزش ذاتی شرکت و قیمتی که شرکت در آن معامله می شود، را با استفاده از تکنیکهایی مثل تحلیل آماری و اقتصاد رفتاری (همان روانشانسی بازار که باعث میشود موسسات و معامله گران تصمیمات خود را بر آن اساس بگیرند) بررسی کنند.
تحلیل تکنیکال به معاملهگران کمک میکند تا با توجه به اطلاعات گذشته قیمت، بازار را پیش بینی کنند. بیشتر سرمایه گذاران و معامله گران از هر دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای معاملاتشان استفاده میکنند.
انتخاب روش درست برای تحلیل
تحلیل تکنیکال را به دو روش، کل به جزء و جزء به کل، میتوانید انجام دهید. معمولا معامله گران کوتاه مدت از تحلیل کل به جزء، و سرمایه گذاران یا معامله گران بلندمدت از روش جزء به کل استفاده میکنند. برای شروع تحلیل تکنیکال ۵ مرحله اصلی وجود دارد.
کل به جزء
این روش یک تحلیل اقتصاد کلان است، که اقتصاد کل را قبل از تمرکز بر سهام یا ابزار معاملاتی خاص، مورد بررسی قرار میدهد. معامله گر ابتدا به بررسی کل اقتصاد، سپس بخشهای کوچکتر اقتصاد و در آخر شرکتها و سهام میپردازد. در این روش معامله گر به دنبال سود کوتاه مدت است و مثلا ممکن است سهمی که میانگین متحرک ۵۰ روزه خود را به بالا شکسته باشد، به عنوان فرصتی برای خرید، انتخاب کند.
جزء به کل
در این روش معامله گر، بر خود سهم تمرکز بیشتری نسبت به اقتصاد کلان آن کشور دارد. در اینجا به روش فاندامنتال یک سهم را انتخاب میکنند و فرصتهای ورود یا خروج را مورد بررسی قرار میدهند. ممکن است معاملهگر سهمی را پیدا کند که پایینتر از ارزش ذاتیش معامله میشود. وی با استفاده از تحلیل تکنیکال میتواند نقطه حمایتی خوبی را پیدا کند که قیمت سهم از آن پایینتر نرود و در آنجا وارد معامله خرید شود. در این روش معامله گران با دید بلند مدت وارد معامله میشوند.
علاوه بر این موارد، معامله گران میتوانند از روشهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال استفاده کنند. مثلا معامله گران روزانه میتوانند از خط روند و اندیکاتورهایی که حجم معاملات را نشان میدهند، برای تصمیم گیری استفاده میکنند. در عوض معامله گران سوئینگی ( swing traders) یا معامله گران پوزیشن محور (Position traders) ممکن است از الگوهای نموداری و اندیکاتورهای تکنیکال استفاده کنند. معامله گرانی که از الگوریتمها استفاده میکنند ممکن است چندین اندیکاتور تکنیکال را با هم ترکیب کرده باشند و با استفاده از آنها تصمیم به ورود یا خروج بگیرند.
۱. انتخاب یک استراتژی یا طراحی سیستم معاملاتی
اولین قدم انتخاب استراتژی معاملاتی مختص به شما است. برای مثال، معامله گر مبتدی ممکن است استراتژی تقاطع میانگین متحرک را استفاده کند. در این استراتژی، زمانی که میانگین متحرک ۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه یکدیگر را قطع میکنند، سیگنال ورود یا خروج صادر میشود.
در این استراتژی زمانی که میانگین متحرک کوتاه مدت (در اینجا ۵۰ روزه)، در بالای میانگین بلند مدت (۲۰۰ روز) قرار میگیرد، یعنی روند صعودی در پیش داریم و سیگنال خرید صادر میشود. عکس این قضیه برای سیگنال فروش صادق است.
۲. انتخاب سهم مناسب
استراتژی فوق برای تمام سهام یا اوراق بهادار کاربرد ندارد استراتژی گفته شده بیشتر برای سهمهایی با نقدینگی و نوسانات بالا، مناسب است و برای سهمهای با نقدینگی پایین مفید نیست. سهمهای مختلف ممکن است پارامترهای مختلفی برای تصمیم گیری نیاز داشته باشند. مثلا در این استراتژی ممکن است نیاز باشد که عدد میانگینها را تغییر دهیم مثلا به جای ۵۰ و ۲۰۰، از میانگینهای ۱۵ و ۵۰ روزه استفاده کنیم.
۳. انتخاب بروکر مناسب
بروکری را انتخاب کنید که حساب مناسب معاملات شما (سهام، سهامیهای پنی (منظور سهام هایی که قیمت شان کمتر از ۱ دلار است)، قراردادهای آتی، آپشنها و …) را پشتیبانی کند. بروکر مناسب باید تمام ابزارهای مناسب برای تحلیل تکنیکال را داشته باشد و همچنین کارمزد معاملاتی پایین داشته باشد. مثلا برای استراتژی گفته شده، یک حساب معمولی که ابزار میانگین متحرک و نمودارهای شمعی را پشتبانی کند برای ما کافی است.
۴. پیگیری و کنترل معاملات
نوع استراتژی معامله گران میتواند با عملکرد بروکر رابطه مستقیم داشته باشد. برای مثال، یک معامله گر روزانه ممکن است نیاز به حسابی داشته باشد که از اهرم و مارجین پشتیبانی کند. اما برای استراتژی که ما مثال زدیم، یک اکانت معمولی همراه با هزینه کم معاملاتی، کافی است.
۵. استفاده از ابزارها و نرم افزارهای کمکی
ممکن است برای عملکرد بهتر، نیاز به امکانات اضافی داشته باشیم. مثلا برخی از معامله گران نیاز دارند، در همه جا به بستر معاملاتشان دسترسی داشته باشند و یا زمانی که قیمت به منطقه مورد نظرشان میرسد، به آنها هشدار داده شود. برخی هم ممکن است، از الگوریتمهای خودکار استفاده کنند و اصلا نیاز نباشد خودشان به معامله بپردازند.
نکات و فاکتورهای ریسکی
معاملهگری بسیار چالش انگیز است و بسیار بیشتر از این مواردی که گفته شد، نیاز دارید مطالعه کنید. میتوان این عوامل را به عنوان عوامل مهم دیگر نام برد:
- سعی کنید تحلیل تکنیکال را منطقی و اساسی یاد بگیرید.
- از استراتژی خود را بک تست بگیرید تا ببینید در گذشته چه عملکردی داشته است.
- قبل از اینکه با سرمایه واقعی معامله کنید، در حساب دمو تمرین کنید.
- بدانید که تحلیل تکنیکال محدودیتهایی دارد و در زمان اخبار نمیشود به آن اعتماد کرد.
- ویژگیهای حساب معاملاتی خود را در یک حساب آزمایشی بررسی کنید.
- در ابتدا سعی کنید که مبلغ کمی از سرمایهتان را ریسک کنید و با گذر زمان و کسب تجربه مبلغ را افزایش دهید.
نکته پایانی
اکثر سرمایه گذاران از هر دو تحلیل فاندامنتال و تکنیکال برای تصمیم گیری استفاده میکنند. درک و طراحی درست سیستم معاملاتی باعث میشود معامله گران بتوانند بازدهی بلند مدت خود را افزایش دهند.
نکته مهم این است، قبل از اینکه با سرمایه واقعی شروع به کار کنید، حتما این تکنیکها را درک و تمرین کنید تا اشتباهات برایتان گران تمام نشود.
منبع: Investopedia
بسیار عالی
ممنون دوست عزیز